https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh-8.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-10-03 00:32:392020-10-14 09:29:45«باور احساس لیاقت»، پشتیبانی قدرتمندکننده برای اقدام در جهت خواستهها
149نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
تو لایقی از تمام نعمت ها بصورت نامحدود استفاده کنی فقط بخاطر این ک ب این دنیا اومدی چون خدا دیده ک لیاقش رو داری برای همین اوردتت، چون تو ساخته ی دست خدایی، چون تو بنده ی خدایی و لیاقتش رو داری و لیاقتت رو ب چیزی بیرون از خودت گره نزن
من عزت نفس پایینی دارم چند روز پیش در عقل کل سوالی مطرح کردم که یکی از دوستان در جواب سوالم اشاره کرد به این نکته که هرچقدر باور لیاقتت در تو بالاتر بره اتوماتیک حقوقت افزایش پیدا میکنه نیازی نیست که بری به مدیرت بگی
و متوجه شدم و حتی معنی هم فرکانس شدن با خواسته رو هم از این طریق درک کردم
خب من از بچکی باورهای بدی نسبت به خودم و حتی خانواده ام پیدا کردم با اینکه خب از هر نظر ظاهر خوبی دارم و خوانواده تحصیل کرده ولی از بچگی خواهرهام مدام تکرار میکردن که ما پایین شهریم خونه امون درست حسابی نیست و حتی مادرم مدام به دیگران احترام میذاشت و همیشه حق رو به دیگران میداد هیچ وقت از خانواده خودش دفاع نمیکرد این باورها در من شکل گرفت که همیشه حق با دیگرانه و من به اندازه کافی خوب نیستم با اینکه تحصیلات خوبی داشتم و حتی کار خوبی پیدا کردم و به خاطر این باورها ازدستش دادم و حتی نتونستم تا الان ازدواج کنم همش با موردهای نامناسب برخوردم یا ارتباطم همش بر اساس این باورها شکل گرفته
خیلی ناراحت کننده است اگر یه لحظه فکر کنیم همه چیز برعکس بود یعنی خانواده برعکس این باورها رو داشتن چقدر شرایط عوض میشد اما باز هم خدا رو شکر میکنم با سایت آشنا شدم مجدد دارم رو خودم کار میکنم و انشالله بتونم بزودی دوره عزت نفس رو تهیه کنم
ولی واقعا تجربه وحشتناکی بود دوره ای رو تجربه کردم که روز به روز احساس عدم لیاقتم بیشتر میشد و روز به روز شکست بیشتر و روابط بد و چقدر خوبه که برعکس این قانون هم هست یعنی حس لیاقت بیشتر مساوی موفقیتهای بیشتر ارتباطات بهتر
دقیقا عدم لیاقت مساوی با ترس از مواجه شدن با هرچی با آدمها و موقعیت ها و به قول شما خیلی ها با موقعیتها و ظاهر خیلی معمولی هستند که راحت کار و ازدواج و ارتباطات عالی دارن
من دارم از صفر شروع میکنم قبلا فکر میکردم آدمهای اینطوری با سیاست هستن الان فهمیدم نه خودشون رو لایق همه چیزهای خوب میدونن
من دارم سعی میکنم تو کارم اطلاعاتم رو به روز کنم و با یه کار پاره وقت شروع کردم که اونم از طریق آموزه های استاد جذب کردم قبلا همش غصه کار قبلیم رو میخوردم و موقعیت های خوبی که از دست دادم و سه سال هیچ کاری نتونستم انجام بدم اما استاد تو صحبت هاشون گفتن هر چیزی رو که از دست بدی بدون که قراره چیز بهتری بدست بیاری خب این باور خیلی قویه و گفتن از هر جا که میتونی شروع کن حرکت کن ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است و من بعد از سه سال از غار خودم اومدم بیرون و نور رو دیدم، هر چند کار پاره وقتم حقوقش پایینه و هیچکدوم از مزایای کار قبلم رو نداره اما احساس بهتری نسبت به خودم بهم میده و طبق گفته استاد توی کارم مهارت و دوره های جدیدتر باید ببینم تا حس عزت نفسم بالا بره، خب این به ارتباطاتم هم کمک میکنه هرچند الان تازه یک ماه هست که شروع کردم و فراز و فرودهای هم به خاطر همون فرکانس داشتم و حتی نزدیک بود همین کار رو هم از دست بدم اما خب ذهنم رو کنترل کردم و دیروز باز به خودم گفتم هر چی از دست بره قراره بهترش بیاد پس نترس نمیخوام در تاریکی بیافتم پس باید حرکت کنم فقط باید آروم باشم تا صدای هدایت رو بشنوم بعضی وقتا میشنوم اما وقتی عمل نمیکنم میافتم تو دردسر چون هنوز تشخیص نمیدم این صدای هدایت هست یا ذهن، استاد گفتن صدای هدایت هی نمیگه عجله کن بدو و حس آرامش میده اما خب یکم هنوز تو این جریان مشکل دارم و فراز و فرودم هم سر همین شد
و هر درآمدی که کسب کنم باید جمع کنم و بابت ارتقای خودم هزینه کنم
امیدوارم به زودی و به راحتی بتونم دوره عزت نفس رو بخرم و اینبار کامنتم پر از باورها و اتفاقهای جدید و شگفت انگیز باشه
این قسمت از متن شما :`خب من از بچکی باورهای بدی نسبت به خودم و حتی خانواده ام پیدا کردم با اینکه خب از هر نظر ظاهر خوبی دارم و خوانواده تحصیل کرده ولی از بچگی… `
شما خودت رو بخاطر `ظاهر خوب` و` خانواده تحصیل کرده` باارزش میدونی که همین نشانه اینه که در باور ارزشمند بودن بیقید و شرط و بدون دلیل خودت مشکل داری. اول خودت رو بدون هیچ دلیلی بپذیر و ارزشمند بدان بعداز آن میتونی مهارت،استعداد ، خانواده تحصیل کرده و … را برای قدرتمندتر کردن این باور به خودت یادآوری کنی ولی از پایه قوی بساز.
سلام دوست عزیزم ..کامنت شما رو در جواب دوست عزیزمون خوندم و لذت بردم و چه نکته قشنگ و ریزی گفتین و این ترمز کشیدین بیرون که من نه بخاطر خانواده ام نه بخاطر شغلم و سطح تحصیلاتم بلکه بخاطر وجود مقدس خودم که یه تیکته از خدام با ارزشم من همینجوری که هستم لایق بهترینهام چون من خود خدام ..
سلام به همه دوستان همفرکانسیم تو سایتی که تبدیل شده به سرزمین عجایب من
من چندماهی هست که وارد دنیای این سایت شدم و قدم چهارم هستم از دوازده قدم
چندوقته دارم روی ذهنم کار میکنم و خداروشکر قوانین رو تادو اندازه مدار الانم درک کردم و تازه دارم سعی میکنم بهشون عمل کنم
چندوقته بخاطر باورهای خوبی که نتیجه بودن تو این سایت هست کارهای خیلی خوبی بهم پیشنهاد میشه که نسبت به مدار الانم موقعیت های خوبی هستند و من دعوت میشم به مصاحبه اما همه اونها به طرز عجیبی خبری ازشون نمیشه و کلا پرونده اون کار بسته میشه
دیروز که متوجه شدم برای ان بار بازهم خبری از استخدام نیست خیلی خیلی بهم ریختم بعداز چندساعت گفتم نباید تو حس بد بمونم و باید عمل کنم به چیزهایی که چند ماهه دارم گوش میدم و حسمو خوب کردن یکم پی اس بازی کردم خوابیدم و هرکاری برای کنترل ذهنم کردم دیشب ساعت سه شب اومدم تو سایت و متوجه شدم بزرگترین باگ من تو زندگیم از نوجوونی به بعد همین احساس عدم لیاقتم بوده جوری که رد پای این باگ رو تو تماااااام مسایل زندگیم حتی ازدواجم دیدم منی که عضو ی خونواده ثروتمند و نامی شهرم هستم شرایطم خیلی خیلی داغونه به نسبت همه خواهر برادرام من از همه لحاظ پایینم و با اینکه خیلی دنبال مسایل مربوط به قانون جذب و موفقیت شناخت خدا و غیره بودم از همون قدیما بازم هیچ فرقی که نمیکردم هیچ حتی چیزهایی که تو مجردی داشتم بعد از ازدواج از دستم رفت مثل زمین و طلاو غیره حتی خونواده همسرم کوچکترین احترامی بهم نمیذاشتن من مهم نبودم همسرم همش مشکل برام بوجود میاورد جوری که من باید ی چیزی بفروشم مشکل رو حل کنم الان که فکر میکنم میفهمم ایراد از منه ایراد ازمنه که خودم رو لایق نمیدونم چون فکر میکنم خوشگل نیستم چون همیشه فکردیگران برام مهم بوده چون همیشه همسرم رو ارجح تر دونستم برای خودم لباس برند نخریدم تا فران قرض رو بدم اما برای همسرم همیشه بهترین برندها رو گرفتم بهش کادو دادم از خودم کندم به اون دادم خودم رو ندیدم علایقم رو کشتم تا بشم ی زن فداکارو خوب که همه مردها آرزوشونه اما همیشه اوضاع بدترشدو کسی ازم قدردانی که نکرد همیشه نادیده گرفته شدتموم اون ازخود گذشتن ها و من چقدر اشتباه کردم که مثل مادرم همیشه از خودم گذشتم تا مثلا زن نمونه و اهل زندگی باشم وچقدر ضربه های کاری خوردم و الان توی عدم استخدام تو شغلهای رویایی با وجود هوش و سواد عالی خودمو لایق اون همه حقوق خوب نمیدونم با اینکه پول چندانی نیست حتی در برابر اطرافیانم تازه میفهمم چون لایق نیستم این کارها پیش نمیره چون اعتماد به نفسشو ندارم و نداشتم همیشه بدترین اتفاقا افتاده برام و به خودم اینجا فول میدم متعهد میشم خیلی لیزری رو این باورم کار کنم خودمو ارزشمند بدونم لایق بهترین ها بهترین گوشی بهترین لباسها بهترین رستورانها بهترین مسافرتهاو هتلها بهترین لذتها من لایقم من هدایت شده ام خدا منو هدایت میکنه پس من لایقم بدون هیچ دلیلی من ارزشمندم و لایقم که تو بهترین کارها باشم ثروتمند باشم ماشین شخصی داشته باشم من لایقم الهی شکر برای اینکه توی این مسیرم درسته قدم اول رو برداشتم اما میدونم اگه متعهدباشم بزودی نتایج شگرفی میگیرم به امید یاری و هدایت رب العالمین
خیلی خوشحال میشیم برامون هی الگو بسازین الگوهایی پراز شگفتی و هیجان و زیبایی و باتمام وجودم ازخدامیخام ک تمام خانواده عباس منش ب چنان دستاوردی برسه ک ایران ک هیچ توکل دنیا مثه بمب صداکنیم درکناراستاد گلو ابجی مریمه مهربونه متعهد🤲😍🥰
چقدر جالب که امروز هدایت شدم به خوندن دوباره کامنت خودم و چقدر خوشحالم از اینکه این باگ رو یک روزی انقدر دقیق متوجه شدم الان که این پیام رو مینویسم من مشغول به کار هستم یادمه توی کانالی که برای خودم تو تلگرام درست کرده بودن دقیق نوشتم که چکاری دوست دارم حتی حقوقش اینکه چه محیطی داشته باشه اینکه مدیرم چجوری باشند همکارام حتی اینکه کارم پر از سفر باشه و تو چند وقت که بیکار بودم با حس خوب سعی میکردم توکل کنم و نمیدونم چقدر بعدش کار اومد دنبال من و مدیر الانم خودش به من زنگ زد و گفت دنبال نیرو هستم و من دوتا نشونه گذاشتم و گفتم اگه این دو تا اتفاق بیفته یعنی این همون کاره و جالبه که هردو نشونه هم شد و من گفتم پس باید برم سر همین کار حتی برای حقوقش حرفی نزدم فقط گفتم از بیکار بودن بهتره الان بعد از گذشت چند ماه من کارمند بخش فروش یکی از بهترین بزرگترین شرکتهای ایران در زمینه واردات هستم با حقوق دقیقا چیزی که نوشته بودم دو سه روز دیگه از طرف شرکت میذم مسافرتی چهارروزه در بهترین هتل اون شهر اقامت خواهم داشت محیط کارم عالیه روز به روز دارم یاد میگیرم این یادگیری برای من خیلی مهمه و تو ذهنم اینه انقدر مهارت کسب کنم تا روزی خودم شرکت بزنم پول میاد خودبخود تو زندگیم پس انداز دارم حتی دیگه هزارتومن به کسی بدهکار نیستم هنوز خیلی راه دارم که بخوام بگم نتایجمو اما برای من اینها خواب و رویا بودن که با کمک و هدایت الله الان عادی شدن هزاران بار شکر هم کمه در برابر لطفی که خدا در حق من کرد و منو با استاد آشنا کرد تا زندگیم تغییر کنه امیدوارم برای شما مفید باشه این تجربیات و من همچنان روی باور لیاقتم کار میکنم چون خیلی خیلی ریشه ایه این تغییرات تنها با کمی تلاش بوجود اومد مطمئنا با تلاش لیزری خیلی بهتر هم خواهد شد ممنونم از شما که باعث شدید یاداوری بشه جایگاه قبلیم بهم تا شکرگذارتر باشم
انشالله بهترینا براتون رقم میخوره خانم کیانیان و خیلی خوشحالم ک تک تک چیزایی ک براتون رویا بود الان ب درجه ی رسیدین ک میبینینن رویاهاتون خیلی بزرگترشدن و بفکر این هسین ک خودتون صاحب کسب وکارشین وشرکت خودتون و خیلی زود استارت بزنین بااین همه تجربه ی ک تاالان وتواین مدت کسب کردین هیچکاری نشد نداره تواین دنیا واین برای منی ک انسانم باعث خوشحالیه ک هم نوعم میتونه و تونسته به چیزایی ک میخاد برسه و مطمانم که تک تکمون به هرانچه ک میخایم توهرزمینه ای میرسیم اگر عمل داشته باشیمو بقول استاد ایمانی ک عمل نباشه توش مفتم نمی ارزه همه عمل داشته باشن تا دنیامون جای خیلی قشنگتری برای زندگی کردن بشه….
باارزوی بهترینابراتون و
ممنونم ازاینکه تجارت این مدتتون رو باعشق دراختیار منوبقیه گذاشین…..
چند ماهه که کار قبلیم را رها کردم چون دوسش نداشتم وایده های جالبی به ذهن میرسید ولی وقتی یکم تحقیق میکردم ودوتا قدم برمیداشتم، تردید میکردم
من عادت داشتم که هر کاری میخاستم بکنم به اطرافیانم بگم ونظرات اونا را گوش بدم
از وقتی با آموزش های استاد آشنا شدم وبه این آگاهی رسیدم که هرکس جهان ودنیای خودش را داره مدارها وفرکانسهای خودش را داره ولزوما مسیر من با بقیه یکی نیست دیگه برنامه ها وایده هام را نمیگم ولی از یه طرف دیگه متوجه شدم که خیلی به تایید اطرافیانم وابسته هستم
که اونها کارا وایده های من را تایید کنند ونظر بدن
دچار سردرگمی شده بودم انگار تنهایی نمیتونم ونیاز شدید دارم هم از لحاظ عاطفی وهم از لحاظ کاری کمکم کنند ویا نکنه کارایی که دارم میکنم در نهایت باعث مسخره شدنم بشه وهمینطور ایده ها را به عقب می انداختم
تا اینکه بازم از آگاهی های استاد متوجه این پاشنه آشیلم شدم که چقدر باور تایید دیگران از بچگی توی من رشد کرده
در مورد همه مسائل زندگیم
مامانم همیشه یکی را پیدا میکرد که من را باهاش مقایسه کنه که البته همیشه ایراد را از من میگرفت
توی قد، چاقی،زیبایی،درس خوندن،زرنگ بودن وهمیشه تمام کارمون به نظر دایی، خاله، عمو بستگی داشت هر کدوم وضع مالی بهتری داشتند نظرشون برا مامانم مهمتر بود (:
در صورتی که من تو بچگی خیلی شجاع ونترس بودم وبچه های فامیل دنباله رو من بودن
همیشه اولین کسی بودم که برای بازی جدید، کار جدید قدم اول را برمیداشتم
اولین کسی بودم توی فامیلمون، که سر یه کار درست وحسابی رفتم و بیشتر مخارجم را تو دوره جوانی خودم میدادم ولی اینا به چشم مامان وخانوادم نمی اومد
منم فقط دنبال تایید اونها بودم وقتی رو کارهام اکی میدادن حس وحالم خوب بود وقتی چیزی را نمی پسندیدن منم بهم میریختم واین قصه ادامه داشت تا
ازدواج کردم وبچه دار شدم وبعدش نظر اونها هم برام مهم بود وبا ۴۲ سالگی من
بلاخره با آموزش های استاد عزیز به خودم گفتم باید از این آشفتگی بیای بیرون
تو خودت، زندگی ونتایجت را خلق میکنی
گفتم میرم تو سایت وسرچ میکنم که استاد چه فایلی تو این زمینه داره
خداراشکر هدایت شدم به این مسیر ومیخام دوره عزت نفس را تهیه کنم،توی خرید ۱۲قدم وعزت نفس تردید داشتم ولی حالا فهمیدم اول آگاهی های عزت نفس را میگیرم و پایه را محکم میکنم وبه یاری خدا بعد ۱۲قدم را میگیرم که مطمئناً هر کدوم از دوره ها یه سری آگاهیها برای ذهن پرپیچ وخم وپر از گره ما داره که مسیر را برامون باز میکنه
واین ردپا رامیذارم تا برای خودم وقتی که نتایج جدیدم خلق شدم ببینم وکیف کنم
ممنون از استاد عزیز، مریم جان ودوستان عزیزم که از کامنتاشون خیلی استفاده کردم
سلام به استاد عزیزم و خانواده دوسن داشتنی …………… من هم وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم میبینم خیلی آرزو ها و اهداف داشتم که همه را در قدم اول رها کردم و همیشه مقصر را دیگری میدانستم اما با خواندن این متن ارزشمند به این پی بردم که در اصل عزت نفس نداشتم و خودم رو لایق بهترینها نمیدانستم. من دارم تلاش میکنم که عزت نفسمو افزایش بدم و همیشه خدا به نحوی به من نشانه هایی میدهد که بتوانم سریعتر عزت نفسم را افزایش دهم و به امید خدا دوره عزت نفس استاد را تهیه میکنم و شمارو از نتایجی که بدست میارم مطلع میکنم ….. در پناه خدا شاد و سلامت و پر روزی باشید
سلام به همه عزیزان و اعضای بزرگ خانواده عباسمنش زمانیکه شروع ب تایپ کردم ۲۳:۲۳بود از این ساعت های رند ک همیشششههه عاااشقشونم😍 نت خونه هم تا همین لحظه مشکل داشت اما همین ک نیت کردم ک بنویسم تو این ساعت رند درست شد😍😁 خدایااا شکرت🙏🏻💚💚 خب عزت نفس همههههه چیزه!!!! اره عزت نفس تو قالب رابطه خوب وارد زندگیمون میشه!!عزت نفس تو قالب ثروت در میاد! عزت نفس ک داشته باشی به همه خواستهات میرسی!! چون بزرگترین دستاورد عزت نفس دوست داشتن خودته وقتی ما خودمونو دوست داشته باشیم عزت نفسمون بالا میره وقتی خودمونو دوست داشته باشیم احساس لیاقت رو در خودمون بالا میبریم اونموق دیگه ب هر چیزی قانع نمیشیم چون عاااشق خودمونیم بهترینها رو برای خودمون میخوایم و وقتی هم خواستااار بهترینا باشیم جهان هم میده😍😍به همین ساااادگی!!! حالا میفهمم چرا استاد بارها و بارها گفتن عزت نفس پایه ست و برای شروع بهترین دوره ست چون تا وقتیکه ما ضعف داشته باشیم تو عزت نفسمون و خودمونو توانایی هامونو قبول نداشته باشیم، حرکتی نمیکنیم همچنان تو همین حالت و شرایطی ک هستیم باقی میمونیم!! رابطمون بده چون عزت نفس مون پایینه، خودم بهترین مثال هستم برای این مورد، چون تو روابطم دااااغونم!! اولا ک قانون رو نمیدونستم میگفتم چقققد من بدشانسم ک همش ادمای بد میان سراغم!!! بعدا ک قانون رو متوجه شدم خب فهمیدم هم بخاطر باورهای نادرستم بوده و هم بخاطر احساس عدم لیاقت و کمبود عزت نفسم بوده اما فهمیدن تنها برام کااافی نبود چون بازم تو رابطم مشکل داشتم!!! خب من ک فهمیده بودم پس چیکار باااید میکردم؟!! باااید حرکت میکردم باااید خودمو عزت و نفسم رو تقویت میکردم باااید رها میبودم تا بهتر خودمو بشناسم و اینقد تو رابطه اشتباااه باقی نمونم جایی ک دارم اذیت میشم نگم خب حالا درست میشه حالا تو کوتاه بیاا!! ن عزیزم بیا بیرون و تنها باش وخودتو کشف کن اون طرف مقابلت هم اگه تو مدارت باشه بازم بهت برمیگرده نگران چی هستی؟!!! نگران از تنها بودن و خلوت کردن یعنی توجه ب کمبود!! ک تو دنیا همین ی ادم هست و اگه من برم و بخوام تنها باشم و خودمو پیدا کنم این ادم میره و من برای همیشه تنها میمونم!!! این یعنی شرک چون وااابستگیه!!( اینا رو اول از همه برا خودم مینویسم چووون خیلییی این پاااشنه اشیلم و تو نه ماه هرروز سر این چیزایی ک میدونم و عمل نمیکنم بهش!!! با خودم سرجنگ دارم ک امیدوارم اینبار با اراده بیشتر کااار کنم رو خودم و عزت نفسم رو تقویت کنم و گرنه تو همین مرحله ای ک هستم باااقی میمونم و اینقد هم دنیا از این نقطه ضعفم استفاده میکنه تا یا له بشم یا تغییر کنم پس بهتره تغییر کنم تا دیر نشده☺️)
وقتی حرکت کنی نتایج هم میاد وقتی رو عزت نفست از هر جنبه ایش کار کنی جهان هم ب همون اندازه بهت میده و ظرفت هم تغییر حجم میده!! خب من چندبار سعی کرده بودم کافه و رستوران برم هربار برام ب نسبت روزای اول بهتر شده خب الان دیگه ترسم از این تنهایی رفتن به رستوران و کافی شاااپ ریخته!! خب میدونم ب زودی زوود پاداش کار کردن رو این جنبم رو میگیرم و اگه خدا بخواد میخوام قدمامو بیشتر کنم و ی سفر هم تنهایی برم میدونم اینجوری ظرفمم بزرگتر میشه و پاداشی هم ک دریافت میکنم براش بزرگتر خواهد بود. امیدوارم بتونم به زودی زووود دوره بی نظیر عزت نفس رو بخرم تا بتونم بهتر و بنیادی تر عزت نفسم رو تقویت کنم💚💚😍😍
مرسی از استاد و گروه بی نظیرشون این مقاله فوق العاده بود من امروز ی دور پرینت کردم ک نزدیک ۱۰ صفحه شد و کلمه ب کلمش رو خوندم و هایلایت کردم بعد دیدم انگار کمه اینجوری خوندن پس اومدم تو دفتر اگاهی های روزانم دوباره نکات مهمش رو نوشتم
عاااااشقتونم برای این همه درس و اگاهی ک رااایگان در اختیارمون میذاارین در صورتیکه هر جملش واااقعا ارزشمند و غیرقابل ارزش گذاری پولی بییییی نهااااااایت سپاااسگزارم استاد عزیزم 💚💚💚😍😍😍🌸🌸🌸🌸🌸🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
خداااایاااا شکرت برای ارامش امروزم و شکرت برای اگاهی امروزی ک دریافت کردم 💚💚😘😘😘😘
امیدوارم تو این مدتی که از کامنت شما گذشته نتایج به صورت دلخواهتون وارد زندگیتون شده باشه، اگه ممکنه از نتایجی که گرفتین برامون بگین که برای ما هم انگیزه بشه و راه حل هایی متناسب با شرایط خودمون از نتایج شما پیدا کنیم
مرسی که کامنتی گذاشتین و بهم یاداوری کردین ک دوسال پیش کجا بودم و الان کجام! من زیاد شل کن و سفت داشتم و هربارم ک اموزشهای استاد رو رها کردم واقعا ضربشو خوردم و هربار به میزانی ک دور میشدم از اگاهی ها سختیایی ک میکشیدم هم بیشتر بود، اما خب ما چون به این جریان وصل شدیم دیگه به نسبت ادمای دیگه ک هیچاگاهی ندارن مسلما در شرایط بهتری قرار داریم و زودتر ب مسیر برمیگردیم.
تو این دو سال اگه بخوام از دستاوردایی ک داشتم بگم، الان اعتماد بنفسم برای انجام کار متناسب با مهارتم بیشتر شده و هن از نظر مالی هم تو وضعیت بهتری قرار دارم و هم از نظر روحی در شرایط بهتری و امید به زندگی و ایندم بیشتر شده. تونستم ی سفر ب خارج از کشور برم و تنهایی خیلیی جاها رو ببینم و صحبت کنم به زبان انگلیسی و دوست پیدا کنم تو ی کشور دیگه که همه اینها از اعتماد بنفسم نشات میگیره. تونستم تو این مدت با ادم های فوق العاده ای اشنا بشم ک هم از نظر دیدشون ب زندگی مثبت تر بوده و هم از نظر کسب درامد جایگاه بالایی دارن و خب همه اینها بخاطر تغییر فرکانس و مدار من بوده ک چنین ادمای فوق العاده ای سر راهم قرار گرفتن. و تو همین یکسال گذشته تونستم بدهی هامو صفر کنم و ی زمین از خودم دارم. و امسال تونستم هرماه حداقل ب ی شهر از ایران برم. تو همین استان خودم ک سالهاست دارم زندگی میکنم به جاهایی رفتم و تجرهای لذت بخشی داشتم ک قبلا نداشتم. الان هم ورزش میکنم و هم روحیم بهتره و خدا رو شکر رابطم با خانوادم و دوستام هم بهتر شده.
اگه به همین منوال ادامه بدم و هرروز روی خودم و دوره های استاد کار کنم خیلییی زودتر میتونم به اهدافم برسم. پیوسته ادامه دادن تو این مسیر مهمترین فاکتوریه ک باید بهش توجه کرد و حتما هم اموزشها رو عملی باید تو زندگیمون پیاده کنیم تا بتونیم نتایج عالی رو ببیینیم.
امیدوارم تجربهای من و نتایجی ک داشتم برای شما مفید باشه و باعث انگیزه برای کار کردن روی خودتون و ارتقا دادن شخصیت تون باشه
راستش وقتی نتایجتو خوندم نتونستم واست کامنت نذارم تحسینت نکنم من شناختی ازت ندارم اما این هدایت خدا بود که وقتی من دنبال سفرهای تنهایی و زندگی کاملا مستقل بودم پیام شمارو خوندم و چقد لذت بردم و حس خوبی بهم داد، چی ازاین بهتر که الگوی ما توو زندگی دوستای سایتمون باشن و همیشه ببینیمشون و لذت ببریم و ایمان مون قوی تر شه، دمت گرم زیباجان
سلام آرزو جان مرسی از کامنت زیبایی ک برام گذاشتی نمیدونی چقققد کامنت شما حالمو خوب کرد وقتی اول صبح سایت رو باز کردم و دیدم ی پیغامی از دوستانم در سایت دارم، هروقت کنار اسمم ی نقطه آبی میاد من کلییی ذوق میکنم چون میدونم خدا باز از طریق بنده هاش میخواد بهم انگیزه بده و هدایتم کنه. مرسی عزیزم اتفاقا من هرچند وقت یکباری کم میارم ک با سفر رفتن حالم بهتر میشه. هیچییی عین سفر حال منو خوب نمیکنه، دیشبم خواب دیدم به امریکا سفر کردم مطمعنم قراره زندگیم به بهترین شکل تغییر کنه اگه که باور داشته باشم و ایمان داشته باشم به خدا و در مسیرم ثابت قدم باشم
دوست خوبم امیدوارم دستاوردها و موفقیت هات به زودی اونقققد زیااد بشه و حال دلت بیشتر از حد تصورت خوب باشه که بیای اینجا بنویسی و بخونیم و لذتشو ببریم
اول ازهمه اینو بگم که پروفایلت خیییلی خیلی زیباست، چهره ی زیبات، لباس فوق العاده ت و ترکیب ساحل و دریا که دیگه کنارهم رویایی شده. من عاااشق دریام و همیشه حس وحال خوبی از دریا و ساحل گرفتم. این روزام خیلی زیاد به فایلهای دریا توجه میکنم امیدوارم به زودی تجربه ش کنم وبیام برات بنویسم.
نمیدونی منم چقددد وقتی نقطه ی آبی رو کنار اسمم دیدم خوشحال شدم و اومدم زود کامنتت رو خوندم.
جالبه که منم عاشق سفرهستم، چقد جالب که هدایت شدم به کامنت شما و حسم گفت برات بنویسم و تحسینت کنم و حالا بیشتر درک میکنم که فرکانس چیه و به قول استاد جهان باز با باز رو رعایت میکنه…
به به چی ازاین بهتر که خواب رویایی که داری رو ببینی و به نظرمن خواب دیدن یجورایی تصورت رو از رویایی که داری واضحتر میکنه واست، چونکه بهتر میتونی لمسش کنی مثل تجسم کردن و اینکه چراکه نه، اگه که تواین مسیر ثابت قدم باشیم و باایمان ادامه بدیم قطعا اتفاقات خوب هرروز بیشتر و بیشتر برامون رقم میخوره.
حس میکنم آشنایی باتو ندای عزیزم هدایت خدا برای خواسته م بوده و نمیدونم که قراره که چه اتفاقی بیفته ولی عجیب حسم خوبه…
چقد آرزوت عمیق و باحس خوب و از ته قلب بود چقققققد خوب حسش کردم دوست قشنگم، ممنونم ازت زیباجان. منم برات بهترینارو آرزو میکنم و امیدوارم یه روزی از نزدیک ببینمت.
به نام خدای زیبا، مهربون ودوست داشتنی ام. سلام به استاد عزیزم، مریم جان ودوستان هم فرکانسی ام. خدا رو هزاران مرتبه شکر بابت این هدایت ناب. چقدر این باور احساس لیاقت مهمه. حدود دوساله که تو این مسیر بهشتی هستم وخدا رو هزاران مرتبه شکر بابت نتایج عالی که در تمام جنبه های زندگی ام گرفتم. من یه باوری رو که برای خودم ساختم اینه که بی نهایت موقعیت های عالی، انسانهای خوب وشرایط عالی برای من هست وبه سمت من هدایت می شه، هر روز این باور را به خودم متذکر میشم، نشانه ها والهاماتی از طرف خداوند دریافت می کنم ولی باز دچار تردید میشم ونمی تونم تصمیم قاطعی برای تغییر شرایط فعلی زندگیم تو جنبه های مختلف بگیرم. این روزها کمی گیج شده ام وتردیدها سراغم اومدند وبه دنبال اون نجواهای ذهنم که حس وحالم رو بد می کنه ولی من دیگه این نجواها رو می شناسم ووقتی احساسم بد میشه سریع متوجه افکار منفی وبیماریزام میشم وبا منطق قوی اون نجواها رو ساکت می کنم. امروز از خودم پرسیدم من که این همه باور عالی ساختم، نشونه ها هم اومده که من باید دقیقا چه کاری انجام بدم، پس چرا من اینقدر تردید دارم واینقدر می ترسم از تغییر شرایطم ووقتی هدایتی از سایت خواستم وبه این فایل هدایت شدم دقیقا نشتی فرکانسی خودم رو متوجه شدم واون اینه که من در زمینه ی باور احساس لیاقت باید بیشتر رو خودم کار کنم، احساس لیاقت همه چیزه، اگه من خودم را لایق یه زندگی عالی، رابطه ی عالی، شغل عالی وموقعیت عالی ندونم، حالا هرچی باور بسازم مثل اینه که یه پام روی گازه واون یکی رو ترمز. آرزوی داشتن زندگی عالی وایده آل را دارم ولی خودم رو لایق نمی دونم واینو از اونجایی متوجه شدم که به چیزهایی که الان ودر حال حاضر تو زندگیم هست چسبیدم واجازه نمی دم خداوند هدایتم کنه به جایی که لیاقتش رو دارم. خدای من چه باگ بزرگی رو تو ذهنم پیدا کردم. از خداوند می خوام با طی کردن تکاملم ترسها وشرک های وجودم رو کمتر کنه وتو این مسیر بهشتی بمونم واگه من بتونم به خودم آسون بگیرم وکمال گرایی رو از خودم دور کنم ایمان دارم طبق قوانین بدون نقص خداوند لاجرم لاجرم لاجرم همه ی نعمت ها وثروت ها وموقعیت های عالی وارد زندگیم می شن. بهترین استاد دنیا عاشقانه دوستت دارم وخدای مهربون رو به خاطر حضور زیبات در زندگی ام بی نهایت سپاسگزارم. 😍😍😍😍😍😘😘😘😘😘😘
به نام خدایی که هر لحظه مرا در مسیر خواسته هایم هدایت میکند
باسلام خدمت استاد عباس منش وخانوم شایسته مهربان
خداراشکر میکنم که خداوند مرا در این مسیر الهی و مستقیم قرار داد
خدایا سپاسگزارم برای این مکان مقدس که میتوانم در این مکان شخصیتم رابهتر درک کنم
امروز از خداوند هدایت خواستم وبه این متن وکامنتهای دوستان هدایت شدم
دقیقا چیزی که پاشنه آشیل هست برای من باور به داشتن لیاقت که ریشه در کودکی من و در خانواده و محیطی که در آن زندگی میکنم
همیشه پدرم خود راکمتر از دیگران حساب میکرد وبه ماهم این باور را میداد که مابدبختیم و چارهای جز این نداریم خدا برای ما نمیخواهد،ما شانس نداریم،طالع من جبر وخواری است،وباورهایی ،ازاین دست که همیشه من مقاومت داشتم اما ته دلم باور کرده بودم که ما جز بدبختها هستیم
تامدتی که توانستم البته خداوند مرا هدایت کرد به مسیری که امید من به زندگی بیشتر شد به ورزش ومطالعه علاقهمند شدم
اعتماد به نفس من بیشتر شد خودم را بیشتر دوست داشتم،برقراری ارتباط برای من با ادمها خیلی راحتتر شد،تاانجاکه خودم را آدم تاثیر گذار ری میدانم
ولی داشتن لیاقت به این جا ختم نمیشود من فقط از قبل بهتر شدم
سالیان به خاطر حرف دیگران زندگی کردم وپا روی علایق شخصی خودم گذاشتم
پول خوب میساختم ولی برای تایید شدن از طرف دوستان وخانواده هیچ چیزی برای خودم نمیخواستم همه آنچه را که کار میکردم بذل و بخشش میکردم تا جایی که نتوانم خودم لباس خوبی بپوشم تفریح داشته باشم
حالا از زمان اشنایی من با این مسیر ودرحد تکاملم سعی دارم بیشتر روی این پاشنه آشیل کار کنم که به قول استاد پایه واساس تمام موفقیتها داشتن عزت نفس است اگر من تمام آگاهی های این مسیر را داشته باشم ولی نتوانم در عمل انجام دهم میشود همان حرف مفت
خداوند این تجربه رابرای من به وجود اورد البته به واسطه افکار وباورهایم باشخصی رابطه استاد شاگردی داشته باشم به مدت چندین سال که دارای آگاهی وسواد بالای بود که خیلی قشنگ حرف میزد که من برای همین حرف قشنگ والبته ضعفهای خودم هزاران برابر دورهای استاد عباس منش را هزینه مالی وحتی درحد جانی پرداخت کردم تا بین حرف مفت وایمان را متوجه بشوم
که وقتی اولینبار صدای استاد را شنیدم انگار که خود خداوند از زبان استاد عباسمنش بامن صحبت میکند و بدون هیچ مقاومتی پزیرفتم که اینها جمله تنها نیستند این همان چیزی است که سالیان مرا در حیرانی وحتی آوارگی کشاند من چیزی غیر از این را نمیخواستم
چیزی جز شناخت خودم و شناخت اینکه چطور باید زندگی کنم تا خداوند ازمن راضی باشد که همه اینها ریشه درعزت نفس من داشته و دارد اینکه با چه کسانی سروکار داریم برای رسیدن به خواسته ام برمیگردد به عزت نفس من
خدایا هزاران بار توراشکر میگویم که مرا در این مسیر وبا استاد عباس منش هممسیر کردی چرا که خواسته های من هم شباهت زیادی به خواستههای استاد دارد ولی من مسیر را از سخت ترین راه انتخاب کرده بودم پاگذاشتن بر روی خودم وعلایقم وخوشیها ولذتهای زندگی چون برای خودم ارزشی قایل نبودم وفکر میکردم این راهشه بر خلاف استاد
خداوندا تعهد میدهم تا نفس می کشم در این مسیر زندگی کنم یاالله تنها تورا میپرستم وتنها از تو یاری میخواهم
من مدتیه ک متعهد شدم بیشتر از همیشه روی سایت کار کنم و کامنت بذارم،ورودی هامو سالهاست دارم کنترل میکنم و خیلی وقته با شما و محصولاتتون هستم،دقیقا میدونم چی درسته چی غلطه و رو خودم دارم کار میکنم ولی این حرف تونو ک میگید کنترل ذهن کار راحتی نیست و قبول دارم،
امشب در راستای همین تعهدم برا کنترل بیشتر ورودی هام رفتم و یدونه کانال تلگرامی ک توش بودم و حذف کردم،اینستاگرامو هم ک مدتهاس بهش سر نزدم و فقط هرازگاهی میرم یه پست میذارم توش،واتسپ م روهم تصمیم گرفتم بعدازین هرروز هر روز status نذارم و ب جای اینکار تمرکزمو بذارم رو سایت و کار کردن رو کامنت ها و محصولات و فایل های دانلودی،از محصولات،روان شناسی ثروت ۱ ورژن جدید رو دوباره دارم کار میکنم(ورژن قبلی رو تموم کردم ش)،خلاصه ک میخام بگم متعهدم ب کامنت گذاشتن و کار کردن روی خودم،
و اما عزت نفس،
مدتیه دارم رو باور لیاقت م کار میکنم و جالبه ک باوجود تمام محصولاتی ک خریدم و فایل هایی ک گوش کردم،هیچ وقت ب اندازه ی الان متوجه نبودم ک چقدر عزت نفس و باور لیاقت بیس و پایه ی اصلی همه چیز هستن،باهاتون بسیار بسیار موافقم ک اگه عزت نفس رو تو یه کفه ی ترازو بذاریم و سایر باورهای دیگه رو تو کفه ی دیگه،عزت نفس مهم تره و نقشش پررنگ تره تو موفقیت فردی،من خودم تا همین چندوقت پیش تصور میکردم خیلی عزت نفس دارم و تو این مورد مشکلی ندارم ولی یه ذره ک بیشتر مطالعه کردم شخصیت مو متوجه شدم اصلا پاشنه ی آشیل م همینه و تصور میکنم پاشنه ی آشیل هممون باشه،بهرحال جامعه ای ک توش بزرگ شدیم،خانواده،مدرسه،تلویزیون،رسانه ها همه و همه ب نوعی بهمون احساس کافی نبودن،لیاقت نداشتن و کمبود دادن،من خودم تو خانواده ای بزرگ شدم ک تحقیر نشدم ب اون شکل،کتک نخوردم،فحش نشنیدم ولی ب وفور شاهد تحقیر مادرم توسط پدرم بودم،از کودکی دعواهای سنگین پدر و مادرم یادم هست و بی توجهی پدرم نسبت ب من،درواقع پدرم منو کتک نمیزد یا بهم فحش نمیداد ولی اصلا کاری هم ب کارم نداشت،یعنی انگار ک من دیوار بودم،نه صحبتی میکردیم باهم،نه حرف مشترکی بود،نه نیازهای روحی مو میدونست و متوجه میشد و نه میشد راجع به اینجور چیزها باهاش صحبت کرد،پدرم فقط تصور میکرد ک اگه پول بیاره تو خونه و میوه و گوشت و لباس ما ب راه باشه یعنی همه نیازهامون تامین شده دیگه،مامانم هم درگیر خودش بود،درگیر رابطه ی پر چالش شون و قهر و آشتی های مداوم و گریه زاری و احساس قربانی بودن و من سالها نظاره گر این سیکل معیوب بودم،تصورم این بود ک آدم ارزشمندی نیستم و ارزشمندبودنم مشروط بود،اونم بخاطر حرفای پدرم ک شنیده بودم ازش و مدام بهم گفته بود ک اگه درسخون باشی ارزشمندی یا اگه خانوم دکتر بشی لیاقت داری پول داشته باشی و …،بزرگتر ک شدم درسهامم خوندم،خانوم دکترم شدم ولی بازم احساس میکردم کامل نیستم،بعدش دیگه پدرم چیزی نمیگفت بهم ولی والد درون خودم بهم میگفت فقط در صورتی لایق نعمت و ثروت هستی ک لاغر بشی،وزن تو کم کنی،تخصص تو بگیری و …. و من هربار ک ب یکی از اهدافم میرسیدم باز باخودم میگفتم وقتی لایقم ک ب بعدی رسیده باشم و اینجوری بود ک احساس لیاقت من مدام ب تعویق می افتاد،متوجه نبودم اصلا ک عزت نفس ندارم ولی بعدها این موضوع خودشو تو روابطم خیلی نشون داد،من با ب تضاد خوردن تو روابطم برا اولین بار به فکر کار کردن رو خودم افتادم و اصلاح باورهام،حتی یادمه اولین محصولی ک ازتون خریدم دوره ی تندخوانی بود و بعدشم عشق و مودت در روابط،چون با همسرم ب مشکل خورده بودم و ب فکر جدایی بودم،الان ک سالها ازون روزا میگذره متوجه شدم ک چقدر احساس عدم لیاقت میکردم،چقدر خودمو دوست نداشتم و چقدر تصور میکردم ک دوست داشتنی و لایق نیستم،باوجودیکه کامنت های زیادی از اطراف دریافت میکردم ک زیبایی،خوشگلی،خوش تیپی،پزشک خوبی هستی ولی بازم خودم،خودمو باور نداشتم،تازگیا متوجه شدم اشکال کار کجا بوده،مدتیه رفتارهام کلا تغییر کردن و من گاماس گاماس دارم میرم ب سمت ساخت عزت نفسم،گمشده ای ک سالها دنبالش میگشتم،این روزا وارد یه مرحله ای شدم ک اسمشو گذاشتم دوره ی عشق ورزی ب خودم،برا خودم آشپزی میکنم (من سالها تنها زندگی کردم بخاطر درسم ک دور از خانواده بود و در تمام اون سالها هیچ وقت ب طور منظم براخودم اشپزی نکرده بودم و غذای سالم نمیخوردم چون نقش عزت نفس در احترام ب جسمم و درک نکرده بودم)،باشگاه ثبت نام کردم و ۱۲ جلسه درماه بطور منظم بدنسازی کار میکنم،منی ک سالها ته فعالیتم این بود ک برم سرکار و برگردم خونه و رو مبل ولو شم و تو سوشال نتورک علاف بچرخم،این روزا از سرکار ک میام،غذامو میخورم،میخابم،باشگامو سرساعت میرم و تو تمام تایمای دیگه م رو خودم و سایت کار میکنم،تو روابط م هدایت شدم ب رابطه ای ک سرشار از احترام و عشقه،جوری ب خودم احترام میذارم و براخودم ارزش قائلم الان (البته ک هنوزم جای کار دارم ها) ک اصلا اهمیتی نداره برام کسی ازم خوشش میاد یا نه ولی مهم ترین موضوع اینه ک بامن با احترام رفتار بشه،درغیر اینصورت رابطه رو ترک میکنم،سابقا دنبال تاییدگرفتن از دیگران بودم ب هر قیمتی،حتی اگه باهام بدرفتاری میشد یا بهم توهین میشد بازم تو رابطه میموندم برا اینکه ترکم نکنن و تنها نشم ولی الان تنهایی رو ترجیح میدم ب بودن با ادمی ک هم فازم نیست و معیارهامو نداره.
درکل میخام بگم ک ارزش و اهمیت عزت نفس و تو کل ابعاد زندگی م درک کردم و جهاد اکبر راه انداختم ک اصلاح مسیر کنم،
متشکرم ازتون برا ب اشتراک گذاشتن این آگاهی ها با ما،
از الله یکتا تشکر میکنم هر روز و هر ثانیه ک مارو در زمره ی هدایت شدگان قرار داده ❤
چقدر زیبا و روان و صادقانه نوشتی از روندی که از اول زندگی باعث عدم اعتماد به نفستون شده بود
با خوندن کامنت شما از لابلای حرفاتون چند تا دلیل برای خودم پیدا کردم که منم باید خیلی بیشتر روی عزت نفسم کار کنم راستش تا حالا از دید شما به بعضی اتفاقات زندگیم توجه نکرده بودم
در رابطه با احساس لیاقت من تصور میکنم تا صبح هم صحبت بخام بکنم کمه،درواقع این باگ بزرگ تمام ماست و حتما و قطعا هرکسی اگه رو شخصیت ش و خوسازیش کار کنه یه رگه هایی ازین باگ رو تو وجودش پیدا میکنه،اونم دلیل ش واضحه،ما تو مدرسه و خونه و جامعه طوری تربیت شدیم ک ب مرور باور کردیم بقیه از ما بهتر،لایق تر و دوست داشتنی ترن،اون صداهای کودکی مون الان خاموش شدن و ما بزرگ شدیم ولی آدم درون همه مون هر روز داره این نجواها رو برامون تکرار میکنه و همین نجواها دارن ب شکلی کاملا پنهان و مخفیانه نخای زندگی مونو میکشن،
امشب کشیکم و تو محیط کار داشتم با یکی از همکارام صحبت میکردم،راجع ب لاتاری و این حرفا صحبت شد و وسط حرفاش گفت پاسپورت لازمه برا ثبت نام لاتاری،من اعتقادی ب شانس و تصادف ندارم تو زندگی م براهمین لاتاری ثبت نام نمیکنم ولی حرف پاسپورت ک شد،داشتم فک میکردم من پاسپورت ندارم و هیچ وقت برا گرفتنش اقدام نکردم،نمیدونم چرا،شاید سفر ب خارج از کشور خیلی برام دور و بعیده،یا تصور کردم هروقت بخام برم خب قبلش پاسپورت میگیرم ولی امشب داشتم فک میکردم ک یکی از اولویت هامو بذارم برا گرفتن پاسپورتم،درسته ک هنوز هیچ خبری از هیچ سفری نیست ولی دلیل نمیشه چون من نوری نمیبینم پس حرکت نکنم،من قدم اول و برمیدارم و جهان هدایتم میکنه ب مسیرهای بهتر و سفرهای لذت بخش و بی نظیر،همین ماجرای پاسپورت گرفتن من خودش یعنی کار کردن رو احساس لیاقت،وقتی من میرم دنبال کارای پاسپورتم دارم ب جهان و کائنات اعلام میکنم ک من لایق مسافرت های عالی و سفر ب خارج از کشور هستم و حتما راهش برام باز میشه ک بتونم سفر کنم و لذت ببرم از روزگارم،راجع ب بقیه ی ابعاد زندگی مم داشتم امشب فکر میکردم در رابطه با باور لیاقت،یادم افتاد ک من ظرف های سرو خیلییی زیبایی دارم ک هیچ وقت استفاده نکردم ازشون،حتی یک بار،سرویس چندپارچه ی چینی بی نظیر خارجی دارم،چندین دست ولی هرگز تو اونا غذا نمیخورم،پرده های حریر خیلی شیک و گرون قیمت دارم ولی یه پرده ی ارزون قیمت زدم ب خونه م چون باورم این بوده ک اینا باشه برا بعدا،برا مهمون نه ها،برا خودم باشه ولی نه الان،برا وقتی باشه ک وزنم و کم کنم،خوش تیپ تر بشم،باشگاه برم،لیزر فول بادی برم و دوست داشتنی تر بشم،اون موقع ازینا استفاده میکنم،درواقع من اون بیماری مهمون ک اکثر مردم ما دچارش هستن و ندارم،من نمیگم باشه برا مهمون،میگم باشه براخودم ولی نه الان،وقتی بهتر شدم،خوشگل تر و خوش تیپ تر شدم،لاغرتر شدم و وزن مو کم کردم،همش منتظر اومدن یه فردای نیامده م انگار و این فردا سالهاست ک نیومده و نمیاد،انگار ک من همین الان کامل نیستم،انگار نه انگار ک من برا کامل و دوس داشتنی بودن نیاز ب هیچ چیز اضافی ندارم و همین الان بهترین خودمم،بهترین خودم
نمود باور عدم لیاقت و من بخام بشمرم تو زندگیم انقد زیادن ک اصن ممکنه ۵۰ صفحه نوشته بشه،مثلا یکی دیگه از تظاهرات باور عدم لیاقت ک الان ب ذهنم رسید اینه ک من وقتایی تو خونه تنهام و مهمون ندارم لباسایی میپوشم ک نو نیستن و معمولی ن،بهترین لباسامو نگه میدارم برا وقتایی ک میخام برم مهمونی یا میخام برم بیرون یا کسی قراره بیاد خونه،مدتهاست براخودم لباس تو خونه ی نو نخریدم،همه ی لباسام مال قبل هست یا کادو گرفتم وگرنه خودم نخریدم براخودم و دوباره دقیقا ب همون دلیلی ک بالاتر گفتم لباس نمیخرم،منتظر یه فردای نیامده م،هروقت میخام لباس بخرم باخودم فک میکنم خب من تا وقتی ک حداقل ۲۰ کیلو وزنمو کم نکنم ک لیاقت پوشیدن این لباسارو ندارم بنابراین صبر میکنم وقتی ۶۰ کیلو شدم میخرم لباس،الان یکم رو خودم کار کردم و بهتر شدم،رژیم غذایی مو کنترل میکنم و باشگاه ثبت نام کردم ک از پس فردا ایشالا برم باشگاه وگرنه سابقا ک هیچ اقدامی هم انجام نمیدادم برا کاهش وزن و بیهوده منتظر بودم،حتی الان ب فکرم رسید همین ک غذاهای ناسالم میخوردم قدیما و مدام دنبال فست فود بودم و هله هوله هم ب خاطر باور عدم لیاقته،درصورتیکه آدمی ک باور لیاقت داره،ب بدنش احترام میذاره،هر غذایی رو نمیخوره،ورودی های بدن شو کنترل میکنه برا غذاخوردن،اشپزی میکنه با عشق براخودش و موادغذایی سالم و مقوی میرسونه ب بدنش،مثل آب تمیز،نور کافی،مثل موسیقی ک گوش میکنیم یا فیلمایی ک میبینیم،الان ک مینویسم دارم متوجه میشم ک چقدر باور لیاقت تو رگ و پی زندگیمون ریشه داره و چقدر تمام رفتارها و تصمیماتمونو تحت تاثیر خودش قرار میده،انگار وقتی کامنت مینویسیم خودمون بیشتر از بقیه از لابلای نوشته هامون درس میکشیم بیرون،انگار اینایی ک مینویسم براخودم آموزنده تره تا بقیه،شاید براهمین انقد استاد ب نوشتن و کامنت گذاشتن تاکید دارن،
بهرحال،هزارتا مثال دیگه م تو سرم دارم راجع ب همین مطالب ولی کامنت مو همینجا کوتاه میکنم و واقعا هزاربار متشکرم ازتون دوستای عزیز و استاد نازنینم ک مطالبتونو بامن ب اشتراک میذارید،خداروسپاس میگم ک مارو جزء هدایت شدگان قرار داد و هرچه بیشتر رو خودم کار میکنم و پیش میرم تازه متوجه میشم چه لذتی داره زندگی آگاهانه و کار کردن روی شخصیت خودمون و اصلاح مسیر و اصلاح مسیر،تا آخر عمر،
سلام نگار جان نمی دونم نگارجان صدات کنم یا خانم دکتر :)
راستش هدایتی به چندتا از کامنت های شما هدایت شدم چرا چون متوجه شدم شما هم مثل من و خیلیای دیگه بزرگترین پاشنه آشیلتون عزت نفسِ و این روزها شدیداً دنبال پیداکردن خودتون و بالابردن عزت نفس هستید راستش من از دوران کودکیم به حوزه کامپیوتر علاقه داشتم و همیشه و حوزه تحصیلم هم در همین راستا بود داستانش خیلی طولانیه ولی منی که بعد از کلاس چهارم 5 سال ترک تحصیل کرده بودم الان ترم آخر مهندسی کامپیوتر هستم و داخل رشته مورد علاقم یعنی حوزه وب و برنامه نویسی فعالیت و کسب درآمد می کنم البته باورهای محدودیت کننده زیادی برای ثروت دارم که باید روشون کار کنم اما وقتی حرف از رابطه میشه خیلی به وضوح مطمئن تر میشم که تمام مشکلات رابطه و زندگی من نشئت می گیره از کمبود عزت نفس
وقتی توی یکی از کامنت ها گفتید بعضی موقع ها بی دلیل احساس خلاء می کردید و بیشتر بعد از تموم شدن یک رابطه این اتفاق براتون میوفتاده خیلی احساس همزادپنداری کردم چون دقیقا مشکل من در رابطه ام کمبود عزت نفسه و هرچی می کشیم از این نداشتن عزت نفسه واقعا الان چون بیشتر توی سایت می گشتم تا احساسم رو خوب کنم به این دلیل بود که یک مشکلی توی رابطم پیش اومده بود اما وقتی هدایت شدم به کامنت های زیبا شمام هم خانواده عزیزم در این سایت خیلی حالم بهتر شد و بیشتر مطمئن شدم که باید بیشتر روی عزت نفسم کار کنم
واقعاً خیلی سخته که ذهنت رو توی شرایط به ظاهر بد کنترل کنی مخصوصا در روابط عاطفی بسیار سخت تره اما اگر بتونیم عمل کنیم مثل استاد مثل استاد هم نتیجه می گیریم خلاصه الان که دارم این کامنت رو می نویسم خیلی حالم بهتر شده و دوست دارم از نتیجه هایی که بعدا از کارکردن روی عزت نفستون می گیرید حتما مارو هم در جریان بزارید و در آخر میخوام هزاران بار تحسینتون کنم بابت رسیدن به خیلی از اهدافتون مثل خریدن خونه برای خودتون به تنهایی، مستقل بودن و ایستادن روی پای خودتون و چندتا چیز دیگه هم بود که یادم رفت چی بود :)
میتونید نگارجان صدام کنید،من اینجا خانوم دکتر نیستم براکسی 😊
در رابطه با عزت نفس،من بعد چندسال مطالعه و کارکردن روخودم و سایت و خریدن محصولات استاد،درنهایت ب همون نتیجه ای رسیدم ک استاد سالها پیش از من بهش رسیده بودن ‘ اگه تمام موفقیت های دنیا رو تو یه کفه ی ترازو بذاریم و عزت نفس و تو کفه ی دیگه،بازم وزن عزت نفس بالاتره’
دقیقا هم همینه،
در مورد رابطه ی عاطفی هم ک اصلا نمیتونید تصور کنید چقدر کیفیت یه رابطه و میزان عشقی ک دریافت میکنید در درجه ی اول بستگی داره ب میزان عزت نفس تون و اینکه چقدر براخودتون احترام قائلید و خودتونو دوس دارید،اونم ب حرف نیست صرفا،تو عمل و رفتار ب خوبی مشخص میشه و من مدتهاست دارم روی عزت نفسم کار میکنم چرا ک منم مثل شما در بحث رابطه ی عاطفی خیلی خیلی جای کار دارم ولی همین ک متوجه شدم باید اول روی عزت نفسم کار کنم ب نظرم خودش نصف مسیره،تنها کاری ک این روزا دارم انجامش میدم اینه ک دست از حمایت خودم برندارم،مدام نکات مثبت خودمو تحسین میکنم،خودمو میبخشم حتی بابت اشتباهات بزرگی ک انجام دادم و خطاهایی ک کردم و راه هایی ک رفتم ولی مسیر درستی نبوده،واقعا کیه ک خطا نداشته باشه؟اشتباه نداشته باشه؟کی میتونه ادعا کنه ادم کاملیه؟
یه چیزی ک جدیدا بهش رسیدم هم اینه ک رابطه ی مستقیمی وجود داره بین عزت نفس و توحید،اینم بهش فک کنید و روش کار کنید،درواقع هرچی موحدتر بشید عزت نفس تون هم بیشتر افزایش پیدا میکنه،اینطوری وارد هر رابطه ای نمیشید،هر رفتاری رو انجام نمیدید و باهرکسی همکلام و همنشین نمیشید،بهش خیلی فک کنید،من تازگیا بهش رسیدم
رو عزت نفسم کار میکنم و تا زنده م ازین مسیر ک سرشار از آگاهی و یادگیری هست دست نمیکشم،شماهم همین کارو بکنید تا درنهایت مثل استاد هدایت بشید ب رابطه ی عاطفی مناسب و زندگی عالی و احساس خوب،بهترین هارو براتون میخام،ممنونم ک وقت گذاشتید و کامنت مو خوندید 🌹
دوست خوبم امیدوارم هر جا که هستی پر از عزت باشی و شاد و خرم
بحث عزت نفس که میاد در مورد من که بی داد میکنه کمبود عزت نفس ،سالها بود که با مهارت زیادی که توی کارم داشتم اما احساس خود کم بینی میکردم ،هر کاری میکردم برای تایید دیگران تا ازم تعریف کنن و از لباس پوشیدنم گرفته تا تاتو بدنم همش بخاطر تعریف دیگران بود و نکته جالب این بود که اگر جای میرفتم که بخاطر ظاهر عجیب غریبم بهم نگاه نمیکردن با اینکه از همه لحاظ کامل بودم ولی خودمو خیلی کم میدیدم و حالم بد میشد
توی بحث روابط که دیگه نگم یه عمر فقط میخواستم بهم توجه بشه و تا زمانی که توجه میشد حالم خوب بود و 15 سال از عمرم درگیر روابط الکی بود و حتی ازدواجمم بخاطر کمبود بود
اما نکته جالب این بود که وقتی با استاد آشنا شدم روند تکاملیم شزوع شد و حدودا یکسال طول کشید تا فهمیدم برای خودم و روابطم و سلامتیم اهمیت قائل شم ،روابطم با پارتنرم عوض شد و دیگه با نبودنش اذیت نمیشدم و با بودنشم خیلی خوشحال بودم ،این تغییرات طوری پیش رفت که همه به وضوح متوجه تغییراتم شدن و بقول پارتنرم وقتی که مثل سابق وابسته نبودم و اون برعکس من مثل همیشه رفتار میکرد درگیر جلب توجه بی خودی بود و احساس عدم لیاقت میکرد و همش میخواست کنترل کنه و تغیرات منو دید بهم میگفت محمد من ازت میترسم انگار قوی تر شدی انگار دیگه از رفتنم نمیترسی واین منو میترسونه
این جملش باعث شد بفکر فرو برم و خودمو با گذشته خودم مقایسه کنم که هیچ وقت آرامش نداشتم و همیشه دوسداشتم پارتنرم باشه و اگر نبود بشدت احساس تنهایی میکردم و این خودش یه نقطه ضعف شدید بود برام
اما به مرور با تنهایی خودت لذت میبرم و اصلا احساس تنهایی نمیکردم چون خدای توی وجودمو پیدا کرده بودم و بجای وقت گذروندن الکی با هر کسی خودمو غرق در صحبت با خدای توی وجودم میکردم ،چه احساس خوبی داشتم و دارم
وقتی که دیگه بخاطر دیگران تیپ نمیزدم و هر جور راحت بودم رفتار میکردم چنان احساس آزادی بهم دست داد که هیچ وقت قبل از این توی زندگی نداشتم ،یادمه استاد توی یکی از فایلهاش گفت که اگر نظر دیگران توی زندگیتون حذف کنید خیلی از مسائلتون حل میشه و واقعا من اینو تجربه کردم و البته بگم توش بهتر شدم و چون پاشنه آشیل من بوده و هست بعضی وقتا باز ریشه میزنه و باید باز رو خودم کار کنم
خلاصه بگم نگار جان ممنونم ازت بخاطر نتایجی که گرفتی و با ما به اشتراک گذاشتی و باعث شد منم دست به قلم شم خودمو بریزم بیرون
“الان ک مینویسم دارم متوجه میشم ک چقدر باور لیاقت تو رگ و پی زندگیمون ریشه داره و چقدر تمام رفتارها و تصمیماتمونو تحت تاثیر خودش قرار میده”
دیروز کامنتت رو خوندم و تو همون روز با برخورد کردن به 2 تا نمونش فهمیدم این حرفی که زدی که خیلی جای فکر کردن و بررسی کردن داره! تو زندگی روز مره مون از کوچیک ترین چیز ها این احساس لیاقت خودشو نشون میده مثلا
شما تو خونت آب تصفیه داری، اون آدمی که برای سلامتیش ارزش قائله از 1 لیوان تا هر چقدر که در طول روز آب میخوره، میره از همون آب تصفیه میخوره.
این دومی رو جدیدا کشف کردم و دارم اصلاحش میکنم.
صبح ها که از خواب بلند میشیم، اگه میخوایم برای خودمون و بدنمون ارزش قائل باشیم، باید قبل از هر کاری دست و صورتمون رو بشوریم و موهامونو شونه کنیم و بعد به بقیه کارا برسیم!!
در صورتی که قبلا هیچ کدومش رو انجام نمیدادم
اینا خیلی موارد ریزی هس که بهش دقت کردم و در صدد بهبودشون هستم.
سپاسگزارم ازت که به قول استاد این همه خود افشایی کردی و باعث شدی منم به فکر فرو برم و یه جهاد اکبری راه بندازم برای ایجاد درونی باور احساس لیاقت
خدایا سپاسگزارم که منو به این سایت بهشتی و این آگهی های بینظیر هدایت میکنی
رسول تو لایق بهترین ها هستی
تو لایقی از تمام نعمت ها بصورت نامحدود استفاده کنی فقط بخاطر این ک ب این دنیا اومدی چون خدا دیده ک لیاقش رو داری برای همین اوردتت، چون تو ساخته ی دست خدایی، چون تو بنده ی خدایی و لیاقتش رو داری و لیاقتت رو ب چیزی بیرون از خودت گره نزن
تو لایقی عزیزم کافیه خودتم باورش کنی❤
سلام به استاد و دوستان عزیز
من عزت نفس پایینی دارم چند روز پیش در عقل کل سوالی مطرح کردم که یکی از دوستان در جواب سوالم اشاره کرد به این نکته که هرچقدر باور لیاقتت در تو بالاتر بره اتوماتیک حقوقت افزایش پیدا میکنه نیازی نیست که بری به مدیرت بگی
و متوجه شدم و حتی معنی هم فرکانس شدن با خواسته رو هم از این طریق درک کردم
خب من از بچکی باورهای بدی نسبت به خودم و حتی خانواده ام پیدا کردم با اینکه خب از هر نظر ظاهر خوبی دارم و خوانواده تحصیل کرده ولی از بچگی خواهرهام مدام تکرار میکردن که ما پایین شهریم خونه امون درست حسابی نیست و حتی مادرم مدام به دیگران احترام میذاشت و همیشه حق رو به دیگران میداد هیچ وقت از خانواده خودش دفاع نمیکرد این باورها در من شکل گرفت که همیشه حق با دیگرانه و من به اندازه کافی خوب نیستم با اینکه تحصیلات خوبی داشتم و حتی کار خوبی پیدا کردم و به خاطر این باورها ازدستش دادم و حتی نتونستم تا الان ازدواج کنم همش با موردهای نامناسب برخوردم یا ارتباطم همش بر اساس این باورها شکل گرفته
خیلی ناراحت کننده است اگر یه لحظه فکر کنیم همه چیز برعکس بود یعنی خانواده برعکس این باورها رو داشتن چقدر شرایط عوض میشد اما باز هم خدا رو شکر میکنم با سایت آشنا شدم مجدد دارم رو خودم کار میکنم و انشالله بتونم بزودی دوره عزت نفس رو تهیه کنم
ولی واقعا تجربه وحشتناکی بود دوره ای رو تجربه کردم که روز به روز احساس عدم لیاقتم بیشتر میشد و روز به روز شکست بیشتر و روابط بد و چقدر خوبه که برعکس این قانون هم هست یعنی حس لیاقت بیشتر مساوی موفقیتهای بیشتر ارتباطات بهتر
دقیقا عدم لیاقت مساوی با ترس از مواجه شدن با هرچی با آدمها و موقعیت ها و به قول شما خیلی ها با موقعیتها و ظاهر خیلی معمولی هستند که راحت کار و ازدواج و ارتباطات عالی دارن
من دارم از صفر شروع میکنم قبلا فکر میکردم آدمهای اینطوری با سیاست هستن الان فهمیدم نه خودشون رو لایق همه چیزهای خوب میدونن
من دارم سعی میکنم تو کارم اطلاعاتم رو به روز کنم و با یه کار پاره وقت شروع کردم که اونم از طریق آموزه های استاد جذب کردم قبلا همش غصه کار قبلیم رو میخوردم و موقعیت های خوبی که از دست دادم و سه سال هیچ کاری نتونستم انجام بدم اما استاد تو صحبت هاشون گفتن هر چیزی رو که از دست بدی بدون که قراره چیز بهتری بدست بیاری خب این باور خیلی قویه و گفتن از هر جا که میتونی شروع کن حرکت کن ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است و من بعد از سه سال از غار خودم اومدم بیرون و نور رو دیدم، هر چند کار پاره وقتم حقوقش پایینه و هیچکدوم از مزایای کار قبلم رو نداره اما احساس بهتری نسبت به خودم بهم میده و طبق گفته استاد توی کارم مهارت و دوره های جدیدتر باید ببینم تا حس عزت نفسم بالا بره، خب این به ارتباطاتم هم کمک میکنه هرچند الان تازه یک ماه هست که شروع کردم و فراز و فرودهای هم به خاطر همون فرکانس داشتم و حتی نزدیک بود همین کار رو هم از دست بدم اما خب ذهنم رو کنترل کردم و دیروز باز به خودم گفتم هر چی از دست بره قراره بهترش بیاد پس نترس نمیخوام در تاریکی بیافتم پس باید حرکت کنم فقط باید آروم باشم تا صدای هدایت رو بشنوم بعضی وقتا میشنوم اما وقتی عمل نمیکنم میافتم تو دردسر چون هنوز تشخیص نمیدم این صدای هدایت هست یا ذهن، استاد گفتن صدای هدایت هی نمیگه عجله کن بدو و حس آرامش میده اما خب یکم هنوز تو این جریان مشکل دارم و فراز و فرودم هم سر همین شد
و هر درآمدی که کسب کنم باید جمع کنم و بابت ارتقای خودم هزینه کنم
امیدوارم به زودی و به راحتی بتونم دوره عزت نفس رو بخرم و اینبار کامنتم پر از باورها و اتفاقهای جدید و شگفت انگیز باشه
استاد ممنون خدا روشکر 🌺🍀
این قسمت از متن شما :`خب من از بچکی باورهای بدی نسبت به خودم و حتی خانواده ام پیدا کردم با اینکه خب از هر نظر ظاهر خوبی دارم و خوانواده تحصیل کرده ولی از بچگی… `
شما خودت رو بخاطر `ظاهر خوب` و` خانواده تحصیل کرده` باارزش میدونی که همین نشانه اینه که در باور ارزشمند بودن بیقید و شرط و بدون دلیل خودت مشکل داری. اول خودت رو بدون هیچ دلیلی بپذیر و ارزشمند بدان بعداز آن میتونی مهارت،استعداد ، خانواده تحصیل کرده و … را برای قدرتمندتر کردن این باور به خودت یادآوری کنی ولی از پایه قوی بساز.
موفق باشی.
سلام دوست عزیزم ..کامنت شما رو در جواب دوست عزیزمون خوندم و لذت بردم و چه نکته قشنگ و ریزی گفتین و این ترمز کشیدین بیرون که من نه بخاطر خانواده ام نه بخاطر شغلم و سطح تحصیلاتم بلکه بخاطر وجود مقدس خودم که یه تیکته از خدام با ارزشم من همینجوری که هستم لایق بهترینهام چون من خود خدام ..
شپاسگزارم ازت دوست عزیزم
سلام به همه دوستان همفرکانسیم تو سایتی که تبدیل شده به سرزمین عجایب من
من چندماهی هست که وارد دنیای این سایت شدم و قدم چهارم هستم از دوازده قدم
چندوقته دارم روی ذهنم کار میکنم و خداروشکر قوانین رو تادو اندازه مدار الانم درک کردم و تازه دارم سعی میکنم بهشون عمل کنم
چندوقته بخاطر باورهای خوبی که نتیجه بودن تو این سایت هست کارهای خیلی خوبی بهم پیشنهاد میشه که نسبت به مدار الانم موقعیت های خوبی هستند و من دعوت میشم به مصاحبه اما همه اونها به طرز عجیبی خبری ازشون نمیشه و کلا پرونده اون کار بسته میشه
دیروز که متوجه شدم برای ان بار بازهم خبری از استخدام نیست خیلی خیلی بهم ریختم بعداز چندساعت گفتم نباید تو حس بد بمونم و باید عمل کنم به چیزهایی که چند ماهه دارم گوش میدم و حسمو خوب کردن یکم پی اس بازی کردم خوابیدم و هرکاری برای کنترل ذهنم کردم دیشب ساعت سه شب اومدم تو سایت و متوجه شدم بزرگترین باگ من تو زندگیم از نوجوونی به بعد همین احساس عدم لیاقتم بوده جوری که رد پای این باگ رو تو تماااااام مسایل زندگیم حتی ازدواجم دیدم منی که عضو ی خونواده ثروتمند و نامی شهرم هستم شرایطم خیلی خیلی داغونه به نسبت همه خواهر برادرام من از همه لحاظ پایینم و با اینکه خیلی دنبال مسایل مربوط به قانون جذب و موفقیت شناخت خدا و غیره بودم از همون قدیما بازم هیچ فرقی که نمیکردم هیچ حتی چیزهایی که تو مجردی داشتم بعد از ازدواج از دستم رفت مثل زمین و طلاو غیره حتی خونواده همسرم کوچکترین احترامی بهم نمیذاشتن من مهم نبودم همسرم همش مشکل برام بوجود میاورد جوری که من باید ی چیزی بفروشم مشکل رو حل کنم الان که فکر میکنم میفهمم ایراد از منه ایراد ازمنه که خودم رو لایق نمیدونم چون فکر میکنم خوشگل نیستم چون همیشه فکردیگران برام مهم بوده چون همیشه همسرم رو ارجح تر دونستم برای خودم لباس برند نخریدم تا فران قرض رو بدم اما برای همسرم همیشه بهترین برندها رو گرفتم بهش کادو دادم از خودم کندم به اون دادم خودم رو ندیدم علایقم رو کشتم تا بشم ی زن فداکارو خوب که همه مردها آرزوشونه اما همیشه اوضاع بدترشدو کسی ازم قدردانی که نکرد همیشه نادیده گرفته شدتموم اون ازخود گذشتن ها و من چقدر اشتباه کردم که مثل مادرم همیشه از خودم گذشتم تا مثلا زن نمونه و اهل زندگی باشم وچقدر ضربه های کاری خوردم و الان توی عدم استخدام تو شغلهای رویایی با وجود هوش و سواد عالی خودمو لایق اون همه حقوق خوب نمیدونم با اینکه پول چندانی نیست حتی در برابر اطرافیانم تازه میفهمم چون لایق نیستم این کارها پیش نمیره چون اعتماد به نفسشو ندارم و نداشتم همیشه بدترین اتفاقا افتاده برام و به خودم اینجا فول میدم متعهد میشم خیلی لیزری رو این باورم کار کنم خودمو ارزشمند بدونم لایق بهترین ها بهترین گوشی بهترین لباسها بهترین رستورانها بهترین مسافرتهاو هتلها بهترین لذتها من لایقم من هدایت شده ام خدا منو هدایت میکنه پس من لایقم بدون هیچ دلیلی من ارزشمندم و لایقم که تو بهترین کارها باشم ثروتمند باشم ماشین شخصی داشته باشم من لایقم الهی شکر برای اینکه توی این مسیرم درسته قدم اول رو برداشتم اما میدونم اگه متعهدباشم بزودی نتایج شگرفی میگیرم به امید یاری و هدایت رب العالمین
سلام خانم کیانیان باگذشت یسال ازاین دیدگاهتون میتونید برامون الان از تغییرهای بزرگونتایجتون بگید
خیلی خوشحال میشیم برامون هی الگو بسازین الگوهایی پراز شگفتی و هیجان و زیبایی و باتمام وجودم ازخدامیخام ک تمام خانواده عباس منش ب چنان دستاوردی برسه ک ایران ک هیچ توکل دنیا مثه بمب صداکنیم درکناراستاد گلو ابجی مریمه مهربونه متعهد🤲😍🥰
سلام دوست عزیز
چقدر جالب که امروز هدایت شدم به خوندن دوباره کامنت خودم و چقدر خوشحالم از اینکه این باگ رو یک روزی انقدر دقیق متوجه شدم الان که این پیام رو مینویسم من مشغول به کار هستم یادمه توی کانالی که برای خودم تو تلگرام درست کرده بودن دقیق نوشتم که چکاری دوست دارم حتی حقوقش اینکه چه محیطی داشته باشه اینکه مدیرم چجوری باشند همکارام حتی اینکه کارم پر از سفر باشه و تو چند وقت که بیکار بودم با حس خوب سعی میکردم توکل کنم و نمیدونم چقدر بعدش کار اومد دنبال من و مدیر الانم خودش به من زنگ زد و گفت دنبال نیرو هستم و من دوتا نشونه گذاشتم و گفتم اگه این دو تا اتفاق بیفته یعنی این همون کاره و جالبه که هردو نشونه هم شد و من گفتم پس باید برم سر همین کار حتی برای حقوقش حرفی نزدم فقط گفتم از بیکار بودن بهتره الان بعد از گذشت چند ماه من کارمند بخش فروش یکی از بهترین بزرگترین شرکتهای ایران در زمینه واردات هستم با حقوق دقیقا چیزی که نوشته بودم دو سه روز دیگه از طرف شرکت میذم مسافرتی چهارروزه در بهترین هتل اون شهر اقامت خواهم داشت محیط کارم عالیه روز به روز دارم یاد میگیرم این یادگیری برای من خیلی مهمه و تو ذهنم اینه انقدر مهارت کسب کنم تا روزی خودم شرکت بزنم پول میاد خودبخود تو زندگیم پس انداز دارم حتی دیگه هزارتومن به کسی بدهکار نیستم هنوز خیلی راه دارم که بخوام بگم نتایجمو اما برای من اینها خواب و رویا بودن که با کمک و هدایت الله الان عادی شدن هزاران بار شکر هم کمه در برابر لطفی که خدا در حق من کرد و منو با استاد آشنا کرد تا زندگیم تغییر کنه امیدوارم برای شما مفید باشه این تجربیات و من همچنان روی باور لیاقتم کار میکنم چون خیلی خیلی ریشه ایه این تغییرات تنها با کمی تلاش بوجود اومد مطمئنا با تلاش لیزری خیلی بهتر هم خواهد شد ممنونم از شما که باعث شدید یاداوری بشه جایگاه قبلیم بهم تا شکرگذارتر باشم
انشالله بهترینا براتون رقم میخوره خانم کیانیان و خیلی خوشحالم ک تک تک چیزایی ک براتون رویا بود الان ب درجه ی رسیدین ک میبینینن رویاهاتون خیلی بزرگترشدن و بفکر این هسین ک خودتون صاحب کسب وکارشین وشرکت خودتون و خیلی زود استارت بزنین بااین همه تجربه ی ک تاالان وتواین مدت کسب کردین هیچکاری نشد نداره تواین دنیا واین برای منی ک انسانم باعث خوشحالیه ک هم نوعم میتونه و تونسته به چیزایی ک میخاد برسه و مطمانم که تک تکمون به هرانچه ک میخایم توهرزمینه ای میرسیم اگر عمل داشته باشیمو بقول استاد ایمانی ک عمل نباشه توش مفتم نمی ارزه همه عمل داشته باشن تا دنیامون جای خیلی قشنگتری برای زندگی کردن بشه….
باارزوی بهترینابراتون و
ممنونم ازاینکه تجارت این مدتتون رو باعشق دراختیار منوبقیه گذاشین…..
ماناباشین و پرروزی🌹🌹🌹
سلام به استاد عزیزم، مریم جان ودوستان مهربانم
چند ماهه که کار قبلیم را رها کردم چون دوسش نداشتم وایده های جالبی به ذهن میرسید ولی وقتی یکم تحقیق میکردم ودوتا قدم برمیداشتم، تردید میکردم
من عادت داشتم که هر کاری میخاستم بکنم به اطرافیانم بگم ونظرات اونا را گوش بدم
از وقتی با آموزش های استاد آشنا شدم وبه این آگاهی رسیدم که هرکس جهان ودنیای خودش را داره مدارها وفرکانسهای خودش را داره ولزوما مسیر من با بقیه یکی نیست دیگه برنامه ها وایده هام را نمیگم ولی از یه طرف دیگه متوجه شدم که خیلی به تایید اطرافیانم وابسته هستم
که اونها کارا وایده های من را تایید کنند ونظر بدن
دچار سردرگمی شده بودم انگار تنهایی نمیتونم ونیاز شدید دارم هم از لحاظ عاطفی وهم از لحاظ کاری کمکم کنند ویا نکنه کارایی که دارم میکنم در نهایت باعث مسخره شدنم بشه وهمینطور ایده ها را به عقب می انداختم
تا اینکه بازم از آگاهی های استاد متوجه این پاشنه آشیلم شدم که چقدر باور تایید دیگران از بچگی توی من رشد کرده
در مورد همه مسائل زندگیم
مامانم همیشه یکی را پیدا میکرد که من را باهاش مقایسه کنه که البته همیشه ایراد را از من میگرفت
توی قد، چاقی،زیبایی،درس خوندن،زرنگ بودن وهمیشه تمام کارمون به نظر دایی، خاله، عمو بستگی داشت هر کدوم وضع مالی بهتری داشتند نظرشون برا مامانم مهمتر بود (:
در صورتی که من تو بچگی خیلی شجاع ونترس بودم وبچه های فامیل دنباله رو من بودن
همیشه اولین کسی بودم که برای بازی جدید، کار جدید قدم اول را برمیداشتم
اولین کسی بودم توی فامیلمون، که سر یه کار درست وحسابی رفتم و بیشتر مخارجم را تو دوره جوانی خودم میدادم ولی اینا به چشم مامان وخانوادم نمی اومد
منم فقط دنبال تایید اونها بودم وقتی رو کارهام اکی میدادن حس وحالم خوب بود وقتی چیزی را نمی پسندیدن منم بهم میریختم واین قصه ادامه داشت تا
ازدواج کردم وبچه دار شدم وبعدش نظر اونها هم برام مهم بود وبا ۴۲ سالگی من
بلاخره با آموزش های استاد عزیز به خودم گفتم باید از این آشفتگی بیای بیرون
تو خودت، زندگی ونتایجت را خلق میکنی
گفتم میرم تو سایت وسرچ میکنم که استاد چه فایلی تو این زمینه داره
خداراشکر هدایت شدم به این مسیر ومیخام دوره عزت نفس را تهیه کنم،توی خرید ۱۲قدم وعزت نفس تردید داشتم ولی حالا فهمیدم اول آگاهی های عزت نفس را میگیرم و پایه را محکم میکنم وبه یاری خدا بعد ۱۲قدم را میگیرم که مطمئناً هر کدوم از دوره ها یه سری آگاهیها برای ذهن پرپیچ وخم وپر از گره ما داره که مسیر را برامون باز میکنه
واین ردپا رامیذارم تا برای خودم وقتی که نتایج جدیدم خلق شدم ببینم وکیف کنم
ممنون از استاد عزیز، مریم جان ودوستان عزیزم که از کامنتاشون خیلی استفاده کردم
سلام به استاد عزیزم و خانواده دوسن داشتنی …………… من هم وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم میبینم خیلی آرزو ها و اهداف داشتم که همه را در قدم اول رها کردم و همیشه مقصر را دیگری میدانستم اما با خواندن این متن ارزشمند به این پی بردم که در اصل عزت نفس نداشتم و خودم رو لایق بهترینها نمیدانستم. من دارم تلاش میکنم که عزت نفسمو افزایش بدم و همیشه خدا به نحوی به من نشانه هایی میدهد که بتوانم سریعتر عزت نفسم را افزایش دهم و به امید خدا دوره عزت نفس استاد را تهیه میکنم و شمارو از نتایجی که بدست میارم مطلع میکنم ….. در پناه خدا شاد و سلامت و پر روزی باشید
به نام خداوند بخشنده و هدایتگر
سلام به همه عزیزان و اعضای بزرگ خانواده عباسمنش زمانیکه شروع ب تایپ کردم ۲۳:۲۳بود از این ساعت های رند ک همیشششههه عاااشقشونم😍 نت خونه هم تا همین لحظه مشکل داشت اما همین ک نیت کردم ک بنویسم تو این ساعت رند درست شد😍😁 خدایااا شکرت🙏🏻💚💚 خب عزت نفس همههههه چیزه!!!! اره عزت نفس تو قالب رابطه خوب وارد زندگیمون میشه!!عزت نفس تو قالب ثروت در میاد! عزت نفس ک داشته باشی به همه خواستهات میرسی!! چون بزرگترین دستاورد عزت نفس دوست داشتن خودته وقتی ما خودمونو دوست داشته باشیم عزت نفسمون بالا میره وقتی خودمونو دوست داشته باشیم احساس لیاقت رو در خودمون بالا میبریم اونموق دیگه ب هر چیزی قانع نمیشیم چون عاااشق خودمونیم بهترینها رو برای خودمون میخوایم و وقتی هم خواستااار بهترینا باشیم جهان هم میده😍😍به همین ساااادگی!!! حالا میفهمم چرا استاد بارها و بارها گفتن عزت نفس پایه ست و برای شروع بهترین دوره ست چون تا وقتیکه ما ضعف داشته باشیم تو عزت نفسمون و خودمونو توانایی هامونو قبول نداشته باشیم، حرکتی نمیکنیم همچنان تو همین حالت و شرایطی ک هستیم باقی میمونیم!! رابطمون بده چون عزت نفس مون پایینه، خودم بهترین مثال هستم برای این مورد، چون تو روابطم دااااغونم!! اولا ک قانون رو نمیدونستم میگفتم چقققد من بدشانسم ک همش ادمای بد میان سراغم!!! بعدا ک قانون رو متوجه شدم خب فهمیدم هم بخاطر باورهای نادرستم بوده و هم بخاطر احساس عدم لیاقت و کمبود عزت نفسم بوده اما فهمیدن تنها برام کااافی نبود چون بازم تو رابطم مشکل داشتم!!! خب من ک فهمیده بودم پس چیکار باااید میکردم؟!! باااید حرکت میکردم باااید خودمو عزت و نفسم رو تقویت میکردم باااید رها میبودم تا بهتر خودمو بشناسم و اینقد تو رابطه اشتباااه باقی نمونم جایی ک دارم اذیت میشم نگم خب حالا درست میشه حالا تو کوتاه بیاا!! ن عزیزم بیا بیرون و تنها باش وخودتو کشف کن اون طرف مقابلت هم اگه تو مدارت باشه بازم بهت برمیگرده نگران چی هستی؟!!! نگران از تنها بودن و خلوت کردن یعنی توجه ب کمبود!! ک تو دنیا همین ی ادم هست و اگه من برم و بخوام تنها باشم و خودمو پیدا کنم این ادم میره و من برای همیشه تنها میمونم!!! این یعنی شرک چون وااابستگیه!!( اینا رو اول از همه برا خودم مینویسم چووون خیلییی این پاااشنه اشیلم و تو نه ماه هرروز سر این چیزایی ک میدونم و عمل نمیکنم بهش!!! با خودم سرجنگ دارم ک امیدوارم اینبار با اراده بیشتر کااار کنم رو خودم و عزت نفسم رو تقویت کنم و گرنه تو همین مرحله ای ک هستم باااقی میمونم و اینقد هم دنیا از این نقطه ضعفم استفاده میکنه تا یا له بشم یا تغییر کنم پس بهتره تغییر کنم تا دیر نشده☺️)
وقتی حرکت کنی نتایج هم میاد وقتی رو عزت نفست از هر جنبه ایش کار کنی جهان هم ب همون اندازه بهت میده و ظرفت هم تغییر حجم میده!! خب من چندبار سعی کرده بودم کافه و رستوران برم هربار برام ب نسبت روزای اول بهتر شده خب الان دیگه ترسم از این تنهایی رفتن به رستوران و کافی شاااپ ریخته!! خب میدونم ب زودی زوود پاداش کار کردن رو این جنبم رو میگیرم و اگه خدا بخواد میخوام قدمامو بیشتر کنم و ی سفر هم تنهایی برم میدونم اینجوری ظرفمم بزرگتر میشه و پاداشی هم ک دریافت میکنم براش بزرگتر خواهد بود. امیدوارم بتونم به زودی زووود دوره بی نظیر عزت نفس رو بخرم تا بتونم بهتر و بنیادی تر عزت نفسم رو تقویت کنم💚💚😍😍
مرسی از استاد و گروه بی نظیرشون این مقاله فوق العاده بود من امروز ی دور پرینت کردم ک نزدیک ۱۰ صفحه شد و کلمه ب کلمش رو خوندم و هایلایت کردم بعد دیدم انگار کمه اینجوری خوندن پس اومدم تو دفتر اگاهی های روزانم دوباره نکات مهمش رو نوشتم
عاااااشقتونم برای این همه درس و اگاهی ک رااایگان در اختیارمون میذاارین در صورتیکه هر جملش واااقعا ارزشمند و غیرقابل ارزش گذاری پولی بییییی نهااااااایت سپاااسگزارم استاد عزیزم 💚💚💚😍😍😍🌸🌸🌸🌸🌸🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
خداااایاااا شکرت برای ارامش امروزم و شکرت برای اگاهی امروزی ک دریافت کردم 💚💚😘😘😘😘
موفق و پیروز و شاد و سلامت در پناه خدا باشین
عااااشقتونم💚💚
سلام دوست عزیزم
امیدوارم تو این مدتی که از کامنت شما گذشته نتایج به صورت دلخواهتون وارد زندگیتون شده باشه، اگه ممکنه از نتایجی که گرفتین برامون بگین که برای ما هم انگیزه بشه و راه حل هایی متناسب با شرایط خودمون از نتایج شما پیدا کنیم
درپناه هدایتگر یکتا شاد و موفق باشین
سلام دوست عزیزم
مرسی که کامنتی گذاشتین و بهم یاداوری کردین ک دوسال پیش کجا بودم و الان کجام! من زیاد شل کن و سفت داشتم و هربارم ک اموزشهای استاد رو رها کردم واقعا ضربشو خوردم و هربار به میزانی ک دور میشدم از اگاهی ها سختیایی ک میکشیدم هم بیشتر بود، اما خب ما چون به این جریان وصل شدیم دیگه به نسبت ادمای دیگه ک هیچاگاهی ندارن مسلما در شرایط بهتری قرار داریم و زودتر ب مسیر برمیگردیم.
تو این دو سال اگه بخوام از دستاوردایی ک داشتم بگم، الان اعتماد بنفسم برای انجام کار متناسب با مهارتم بیشتر شده و هن از نظر مالی هم تو وضعیت بهتری قرار دارم و هم از نظر روحی در شرایط بهتری و امید به زندگی و ایندم بیشتر شده. تونستم ی سفر ب خارج از کشور برم و تنهایی خیلیی جاها رو ببینم و صحبت کنم به زبان انگلیسی و دوست پیدا کنم تو ی کشور دیگه که همه اینها از اعتماد بنفسم نشات میگیره. تونستم تو این مدت با ادم های فوق العاده ای اشنا بشم ک هم از نظر دیدشون ب زندگی مثبت تر بوده و هم از نظر کسب درامد جایگاه بالایی دارن و خب همه اینها بخاطر تغییر فرکانس و مدار من بوده ک چنین ادمای فوق العاده ای سر راهم قرار گرفتن. و تو همین یکسال گذشته تونستم بدهی هامو صفر کنم و ی زمین از خودم دارم. و امسال تونستم هرماه حداقل ب ی شهر از ایران برم. تو همین استان خودم ک سالهاست دارم زندگی میکنم به جاهایی رفتم و تجرهای لذت بخشی داشتم ک قبلا نداشتم. الان هم ورزش میکنم و هم روحیم بهتره و خدا رو شکر رابطم با خانوادم و دوستام هم بهتر شده.
اگه به همین منوال ادامه بدم و هرروز روی خودم و دوره های استاد کار کنم خیلییی زودتر میتونم به اهدافم برسم. پیوسته ادامه دادن تو این مسیر مهمترین فاکتوریه ک باید بهش توجه کرد و حتما هم اموزشها رو عملی باید تو زندگیمون پیاده کنیم تا بتونیم نتایج عالی رو ببیینیم.
امیدوارم تجربهای من و نتایجی ک داشتم برای شما مفید باشه و باعث انگیزه برای کار کردن روی خودتون و ارتقا دادن شخصیت تون باشه
در پناه خدا شاد و سالم و موفق و ثروتمند باشید
سلام دوست خوب و هم فرکانسی
خدارو شکر میکنم برای نتایجی که گرفتین و پیشرفت هایی که داشتین
خیلی خوشحالم از شادی که تو نوشته هاتون موج میزنه و از تجربه سفر خارجه و پیداکردن دوست در کشوری دیگر هم من شاد شدم
امیدوارم هر روز که میگذره به خواسته هاتون نزدیک تر بشین و مسیر براتون هموار و روشن باشه
شادیتون همیشگی و پایدار
در پناه خدای یکتا و مهربان باشید
سلام ندای عزیزم امیدوارم هرجاکه هستی همیشه حال دلت عالی باشه.
راستش وقتی نتایجتو خوندم نتونستم واست کامنت نذارم تحسینت نکنم من شناختی ازت ندارم اما این هدایت خدا بود که وقتی من دنبال سفرهای تنهایی و زندگی کاملا مستقل بودم پیام شمارو خوندم و چقد لذت بردم و حس خوبی بهم داد، چی ازاین بهتر که الگوی ما توو زندگی دوستای سایتمون باشن و همیشه ببینیمشون و لذت ببریم و ایمان مون قوی تر شه، دمت گرم زیباجان
برات بهترینارو ازخدا میخوام.
سلام آرزو جان مرسی از کامنت زیبایی ک برام گذاشتی نمیدونی چقققد کامنت شما حالمو خوب کرد وقتی اول صبح سایت رو باز کردم و دیدم ی پیغامی از دوستانم در سایت دارم، هروقت کنار اسمم ی نقطه آبی میاد من کلییی ذوق میکنم چون میدونم خدا باز از طریق بنده هاش میخواد بهم انگیزه بده و هدایتم کنه. مرسی عزیزم اتفاقا من هرچند وقت یکباری کم میارم ک با سفر رفتن حالم بهتر میشه. هیچییی عین سفر حال منو خوب نمیکنه، دیشبم خواب دیدم به امریکا سفر کردم مطمعنم قراره زندگیم به بهترین شکل تغییر کنه اگه که باور داشته باشم و ایمان داشته باشم به خدا و در مسیرم ثابت قدم باشم
دوست خوبم امیدوارم دستاوردها و موفقیت هات به زودی اونقققد زیااد بشه و حال دلت بیشتر از حد تصورت خوب باشه که بیای اینجا بنویسی و بخونیم و لذتشو ببریم
ندای عزیزم
اول ازهمه اینو بگم که پروفایلت خیییلی خیلی زیباست، چهره ی زیبات، لباس فوق العاده ت و ترکیب ساحل و دریا که دیگه کنارهم رویایی شده. من عاااشق دریام و همیشه حس وحال خوبی از دریا و ساحل گرفتم. این روزام خیلی زیاد به فایلهای دریا توجه میکنم امیدوارم به زودی تجربه ش کنم وبیام برات بنویسم.
نمیدونی منم چقددد وقتی نقطه ی آبی رو کنار اسمم دیدم خوشحال شدم و اومدم زود کامنتت رو خوندم.
جالبه که منم عاشق سفرهستم، چقد جالب که هدایت شدم به کامنت شما و حسم گفت برات بنویسم و تحسینت کنم و حالا بیشتر درک میکنم که فرکانس چیه و به قول استاد جهان باز با باز رو رعایت میکنه…
به به چی ازاین بهتر که خواب رویایی که داری رو ببینی و به نظرمن خواب دیدن یجورایی تصورت رو از رویایی که داری واضحتر میکنه واست، چونکه بهتر میتونی لمسش کنی مثل تجسم کردن و اینکه چراکه نه، اگه که تواین مسیر ثابت قدم باشیم و باایمان ادامه بدیم قطعا اتفاقات خوب هرروز بیشتر و بیشتر برامون رقم میخوره.
حس میکنم آشنایی باتو ندای عزیزم هدایت خدا برای خواسته م بوده و نمیدونم که قراره که چه اتفاقی بیفته ولی عجیب حسم خوبه…
چقد آرزوت عمیق و باحس خوب و از ته قلب بود چقققققد خوب حسش کردم دوست قشنگم، ممنونم ازت زیباجان. منم برات بهترینارو آرزو میکنم و امیدوارم یه روزی از نزدیک ببینمت.
دوستت دارم
به نام خدای زیبا، مهربون ودوست داشتنی ام. سلام به استاد عزیزم، مریم جان ودوستان هم فرکانسی ام. خدا رو هزاران مرتبه شکر بابت این هدایت ناب. چقدر این باور احساس لیاقت مهمه. حدود دوساله که تو این مسیر بهشتی هستم وخدا رو هزاران مرتبه شکر بابت نتایج عالی که در تمام جنبه های زندگی ام گرفتم. من یه باوری رو که برای خودم ساختم اینه که بی نهایت موقعیت های عالی، انسانهای خوب وشرایط عالی برای من هست وبه سمت من هدایت می شه، هر روز این باور را به خودم متذکر میشم، نشانه ها والهاماتی از طرف خداوند دریافت می کنم ولی باز دچار تردید میشم ونمی تونم تصمیم قاطعی برای تغییر شرایط فعلی زندگیم تو جنبه های مختلف بگیرم. این روزها کمی گیج شده ام وتردیدها سراغم اومدند وبه دنبال اون نجواهای ذهنم که حس وحالم رو بد می کنه ولی من دیگه این نجواها رو می شناسم ووقتی احساسم بد میشه سریع متوجه افکار منفی وبیماریزام میشم وبا منطق قوی اون نجواها رو ساکت می کنم. امروز از خودم پرسیدم من که این همه باور عالی ساختم، نشونه ها هم اومده که من باید دقیقا چه کاری انجام بدم، پس چرا من اینقدر تردید دارم واینقدر می ترسم از تغییر شرایطم ووقتی هدایتی از سایت خواستم وبه این فایل هدایت شدم دقیقا نشتی فرکانسی خودم رو متوجه شدم واون اینه که من در زمینه ی باور احساس لیاقت باید بیشتر رو خودم کار کنم، احساس لیاقت همه چیزه، اگه من خودم را لایق یه زندگی عالی، رابطه ی عالی، شغل عالی وموقعیت عالی ندونم، حالا هرچی باور بسازم مثل اینه که یه پام روی گازه واون یکی رو ترمز. آرزوی داشتن زندگی عالی وایده آل را دارم ولی خودم رو لایق نمی دونم واینو از اونجایی متوجه شدم که به چیزهایی که الان ودر حال حاضر تو زندگیم هست چسبیدم واجازه نمی دم خداوند هدایتم کنه به جایی که لیاقتش رو دارم. خدای من چه باگ بزرگی رو تو ذهنم پیدا کردم. از خداوند می خوام با طی کردن تکاملم ترسها وشرک های وجودم رو کمتر کنه وتو این مسیر بهشتی بمونم واگه من بتونم به خودم آسون بگیرم وکمال گرایی رو از خودم دور کنم ایمان دارم طبق قوانین بدون نقص خداوند لاجرم لاجرم لاجرم همه ی نعمت ها وثروت ها وموقعیت های عالی وارد زندگیم می شن. بهترین استاد دنیا عاشقانه دوستت دارم وخدای مهربون رو به خاطر حضور زیبات در زندگی ام بی نهایت سپاسگزارم. 😍😍😍😍😍😘😘😘😘😘😘
به نام خدایی که هر لحظه مرا در مسیر خواسته هایم هدایت میکند
باسلام خدمت استاد عباس منش وخانوم شایسته مهربان
خداراشکر میکنم که خداوند مرا در این مسیر الهی و مستقیم قرار داد
خدایا سپاسگزارم برای این مکان مقدس که میتوانم در این مکان شخصیتم رابهتر درک کنم
امروز از خداوند هدایت خواستم وبه این متن وکامنتهای دوستان هدایت شدم
دقیقا چیزی که پاشنه آشیل هست برای من باور به داشتن لیاقت که ریشه در کودکی من و در خانواده و محیطی که در آن زندگی میکنم
همیشه پدرم خود راکمتر از دیگران حساب میکرد وبه ماهم این باور را میداد که مابدبختیم و چارهای جز این نداریم خدا برای ما نمیخواهد،ما شانس نداریم،طالع من جبر وخواری است،وباورهایی ،ازاین دست که همیشه من مقاومت داشتم اما ته دلم باور کرده بودم که ما جز بدبختها هستیم
تامدتی که توانستم البته خداوند مرا هدایت کرد به مسیری که امید من به زندگی بیشتر شد به ورزش ومطالعه علاقهمند شدم
اعتماد به نفس من بیشتر شد خودم را بیشتر دوست داشتم،برقراری ارتباط برای من با ادمها خیلی راحتتر شد،تاانجاکه خودم را آدم تاثیر گذار ری میدانم
ولی داشتن لیاقت به این جا ختم نمیشود من فقط از قبل بهتر شدم
سالیان به خاطر حرف دیگران زندگی کردم وپا روی علایق شخصی خودم گذاشتم
پول خوب میساختم ولی برای تایید شدن از طرف دوستان وخانواده هیچ چیزی برای خودم نمیخواستم همه آنچه را که کار میکردم بذل و بخشش میکردم تا جایی که نتوانم خودم لباس خوبی بپوشم تفریح داشته باشم
حالا از زمان اشنایی من با این مسیر ودرحد تکاملم سعی دارم بیشتر روی این پاشنه آشیل کار کنم که به قول استاد پایه واساس تمام موفقیتها داشتن عزت نفس است اگر من تمام آگاهی های این مسیر را داشته باشم ولی نتوانم در عمل انجام دهم میشود همان حرف مفت
خداوند این تجربه رابرای من به وجود اورد البته به واسطه افکار وباورهایم باشخصی رابطه استاد شاگردی داشته باشم به مدت چندین سال که دارای آگاهی وسواد بالای بود که خیلی قشنگ حرف میزد که من برای همین حرف قشنگ والبته ضعفهای خودم هزاران برابر دورهای استاد عباس منش را هزینه مالی وحتی درحد جانی پرداخت کردم تا بین حرف مفت وایمان را متوجه بشوم
که وقتی اولینبار صدای استاد را شنیدم انگار که خود خداوند از زبان استاد عباسمنش بامن صحبت میکند و بدون هیچ مقاومتی پزیرفتم که اینها جمله تنها نیستند این همان چیزی است که سالیان مرا در حیرانی وحتی آوارگی کشاند من چیزی غیر از این را نمیخواستم
چیزی جز شناخت خودم و شناخت اینکه چطور باید زندگی کنم تا خداوند ازمن راضی باشد که همه اینها ریشه درعزت نفس من داشته و دارد اینکه با چه کسانی سروکار داریم برای رسیدن به خواسته ام برمیگردد به عزت نفس من
خدایا هزاران بار توراشکر میگویم که مرا در این مسیر وبا استاد عباس منش هممسیر کردی چرا که خواسته های من هم شباهت زیادی به خواستههای استاد دارد ولی من مسیر را از سخت ترین راه انتخاب کرده بودم پاگذاشتن بر روی خودم وعلایقم وخوشیها ولذتهای زندگی چون برای خودم ارزشی قایل نبودم وفکر میکردم این راهشه بر خلاف استاد
خداوندا تعهد میدهم تا نفس می کشم در این مسیر زندگی کنم یاالله تنها تورا میپرستم وتنها از تو یاری میخواهم
ب نام خدا،
من مدتیه ک متعهد شدم بیشتر از همیشه روی سایت کار کنم و کامنت بذارم،ورودی هامو سالهاست دارم کنترل میکنم و خیلی وقته با شما و محصولاتتون هستم،دقیقا میدونم چی درسته چی غلطه و رو خودم دارم کار میکنم ولی این حرف تونو ک میگید کنترل ذهن کار راحتی نیست و قبول دارم،
امشب در راستای همین تعهدم برا کنترل بیشتر ورودی هام رفتم و یدونه کانال تلگرامی ک توش بودم و حذف کردم،اینستاگرامو هم ک مدتهاس بهش سر نزدم و فقط هرازگاهی میرم یه پست میذارم توش،واتسپ م روهم تصمیم گرفتم بعدازین هرروز هر روز status نذارم و ب جای اینکار تمرکزمو بذارم رو سایت و کار کردن رو کامنت ها و محصولات و فایل های دانلودی،از محصولات،روان شناسی ثروت ۱ ورژن جدید رو دوباره دارم کار میکنم(ورژن قبلی رو تموم کردم ش)،خلاصه ک میخام بگم متعهدم ب کامنت گذاشتن و کار کردن روی خودم،
و اما عزت نفس،
مدتیه دارم رو باور لیاقت م کار میکنم و جالبه ک باوجود تمام محصولاتی ک خریدم و فایل هایی ک گوش کردم،هیچ وقت ب اندازه ی الان متوجه نبودم ک چقدر عزت نفس و باور لیاقت بیس و پایه ی اصلی همه چیز هستن،باهاتون بسیار بسیار موافقم ک اگه عزت نفس رو تو یه کفه ی ترازو بذاریم و سایر باورهای دیگه رو تو کفه ی دیگه،عزت نفس مهم تره و نقشش پررنگ تره تو موفقیت فردی،من خودم تا همین چندوقت پیش تصور میکردم خیلی عزت نفس دارم و تو این مورد مشکلی ندارم ولی یه ذره ک بیشتر مطالعه کردم شخصیت مو متوجه شدم اصلا پاشنه ی آشیل م همینه و تصور میکنم پاشنه ی آشیل هممون باشه،بهرحال جامعه ای ک توش بزرگ شدیم،خانواده،مدرسه،تلویزیون،رسانه ها همه و همه ب نوعی بهمون احساس کافی نبودن،لیاقت نداشتن و کمبود دادن،من خودم تو خانواده ای بزرگ شدم ک تحقیر نشدم ب اون شکل،کتک نخوردم،فحش نشنیدم ولی ب وفور شاهد تحقیر مادرم توسط پدرم بودم،از کودکی دعواهای سنگین پدر و مادرم یادم هست و بی توجهی پدرم نسبت ب من،درواقع پدرم منو کتک نمیزد یا بهم فحش نمیداد ولی اصلا کاری هم ب کارم نداشت،یعنی انگار ک من دیوار بودم،نه صحبتی میکردیم باهم،نه حرف مشترکی بود،نه نیازهای روحی مو میدونست و متوجه میشد و نه میشد راجع به اینجور چیزها باهاش صحبت کرد،پدرم فقط تصور میکرد ک اگه پول بیاره تو خونه و میوه و گوشت و لباس ما ب راه باشه یعنی همه نیازهامون تامین شده دیگه،مامانم هم درگیر خودش بود،درگیر رابطه ی پر چالش شون و قهر و آشتی های مداوم و گریه زاری و احساس قربانی بودن و من سالها نظاره گر این سیکل معیوب بودم،تصورم این بود ک آدم ارزشمندی نیستم و ارزشمندبودنم مشروط بود،اونم بخاطر حرفای پدرم ک شنیده بودم ازش و مدام بهم گفته بود ک اگه درسخون باشی ارزشمندی یا اگه خانوم دکتر بشی لیاقت داری پول داشته باشی و …،بزرگتر ک شدم درسهامم خوندم،خانوم دکترم شدم ولی بازم احساس میکردم کامل نیستم،بعدش دیگه پدرم چیزی نمیگفت بهم ولی والد درون خودم بهم میگفت فقط در صورتی لایق نعمت و ثروت هستی ک لاغر بشی،وزن تو کم کنی،تخصص تو بگیری و …. و من هربار ک ب یکی از اهدافم میرسیدم باز باخودم میگفتم وقتی لایقم ک ب بعدی رسیده باشم و اینجوری بود ک احساس لیاقت من مدام ب تعویق می افتاد،متوجه نبودم اصلا ک عزت نفس ندارم ولی بعدها این موضوع خودشو تو روابطم خیلی نشون داد،من با ب تضاد خوردن تو روابطم برا اولین بار به فکر کار کردن رو خودم افتادم و اصلاح باورهام،حتی یادمه اولین محصولی ک ازتون خریدم دوره ی تندخوانی بود و بعدشم عشق و مودت در روابط،چون با همسرم ب مشکل خورده بودم و ب فکر جدایی بودم،الان ک سالها ازون روزا میگذره متوجه شدم ک چقدر احساس عدم لیاقت میکردم،چقدر خودمو دوست نداشتم و چقدر تصور میکردم ک دوست داشتنی و لایق نیستم،باوجودیکه کامنت های زیادی از اطراف دریافت میکردم ک زیبایی،خوشگلی،خوش تیپی،پزشک خوبی هستی ولی بازم خودم،خودمو باور نداشتم،تازگیا متوجه شدم اشکال کار کجا بوده،مدتیه رفتارهام کلا تغییر کردن و من گاماس گاماس دارم میرم ب سمت ساخت عزت نفسم،گمشده ای ک سالها دنبالش میگشتم،این روزا وارد یه مرحله ای شدم ک اسمشو گذاشتم دوره ی عشق ورزی ب خودم،برا خودم آشپزی میکنم (من سالها تنها زندگی کردم بخاطر درسم ک دور از خانواده بود و در تمام اون سالها هیچ وقت ب طور منظم براخودم اشپزی نکرده بودم و غذای سالم نمیخوردم چون نقش عزت نفس در احترام ب جسمم و درک نکرده بودم)،باشگاه ثبت نام کردم و ۱۲ جلسه درماه بطور منظم بدنسازی کار میکنم،منی ک سالها ته فعالیتم این بود ک برم سرکار و برگردم خونه و رو مبل ولو شم و تو سوشال نتورک علاف بچرخم،این روزا از سرکار ک میام،غذامو میخورم،میخابم،باشگامو سرساعت میرم و تو تمام تایمای دیگه م رو خودم و سایت کار میکنم،تو روابط م هدایت شدم ب رابطه ای ک سرشار از احترام و عشقه،جوری ب خودم احترام میذارم و براخودم ارزش قائلم الان (البته ک هنوزم جای کار دارم ها) ک اصلا اهمیتی نداره برام کسی ازم خوشش میاد یا نه ولی مهم ترین موضوع اینه ک بامن با احترام رفتار بشه،درغیر اینصورت رابطه رو ترک میکنم،سابقا دنبال تاییدگرفتن از دیگران بودم ب هر قیمتی،حتی اگه باهام بدرفتاری میشد یا بهم توهین میشد بازم تو رابطه میموندم برا اینکه ترکم نکنن و تنها نشم ولی الان تنهایی رو ترجیح میدم ب بودن با ادمی ک هم فازم نیست و معیارهامو نداره.
درکل میخام بگم ک ارزش و اهمیت عزت نفس و تو کل ابعاد زندگی م درک کردم و جهاد اکبر راه انداختم ک اصلاح مسیر کنم،
متشکرم ازتون برا ب اشتراک گذاشتن این آگاهی ها با ما،
از الله یکتا تشکر میکنم هر روز و هر ثانیه ک مارو در زمره ی هدایت شدگان قرار داده ❤
درود همکلاسی عزیز
چقدر زیبا و روان و صادقانه نوشتی از روندی که از اول زندگی باعث عدم اعتماد به نفستون شده بود
با خوندن کامنت شما از لابلای حرفاتون چند تا دلیل برای خودم پیدا کردم که منم باید خیلی بیشتر روی عزت نفسم کار کنم راستش تا حالا از دید شما به بعضی اتفاقات زندگیم توجه نکرده بودم
دیدگا های زیباتون رو با ما به اشتراک بزارین
آرزوی تندرستی و توفیق روزافزون دارم براتون
ب نام الله یکتا،
در رابطه با احساس لیاقت من تصور میکنم تا صبح هم صحبت بخام بکنم کمه،درواقع این باگ بزرگ تمام ماست و حتما و قطعا هرکسی اگه رو شخصیت ش و خوسازیش کار کنه یه رگه هایی ازین باگ رو تو وجودش پیدا میکنه،اونم دلیل ش واضحه،ما تو مدرسه و خونه و جامعه طوری تربیت شدیم ک ب مرور باور کردیم بقیه از ما بهتر،لایق تر و دوست داشتنی ترن،اون صداهای کودکی مون الان خاموش شدن و ما بزرگ شدیم ولی آدم درون همه مون هر روز داره این نجواها رو برامون تکرار میکنه و همین نجواها دارن ب شکلی کاملا پنهان و مخفیانه نخای زندگی مونو میکشن،
امشب کشیکم و تو محیط کار داشتم با یکی از همکارام صحبت میکردم،راجع ب لاتاری و این حرفا صحبت شد و وسط حرفاش گفت پاسپورت لازمه برا ثبت نام لاتاری،من اعتقادی ب شانس و تصادف ندارم تو زندگی م براهمین لاتاری ثبت نام نمیکنم ولی حرف پاسپورت ک شد،داشتم فک میکردم من پاسپورت ندارم و هیچ وقت برا گرفتنش اقدام نکردم،نمیدونم چرا،شاید سفر ب خارج از کشور خیلی برام دور و بعیده،یا تصور کردم هروقت بخام برم خب قبلش پاسپورت میگیرم ولی امشب داشتم فک میکردم ک یکی از اولویت هامو بذارم برا گرفتن پاسپورتم،درسته ک هنوز هیچ خبری از هیچ سفری نیست ولی دلیل نمیشه چون من نوری نمیبینم پس حرکت نکنم،من قدم اول و برمیدارم و جهان هدایتم میکنه ب مسیرهای بهتر و سفرهای لذت بخش و بی نظیر،همین ماجرای پاسپورت گرفتن من خودش یعنی کار کردن رو احساس لیاقت،وقتی من میرم دنبال کارای پاسپورتم دارم ب جهان و کائنات اعلام میکنم ک من لایق مسافرت های عالی و سفر ب خارج از کشور هستم و حتما راهش برام باز میشه ک بتونم سفر کنم و لذت ببرم از روزگارم،راجع ب بقیه ی ابعاد زندگی مم داشتم امشب فکر میکردم در رابطه با باور لیاقت،یادم افتاد ک من ظرف های سرو خیلییی زیبایی دارم ک هیچ وقت استفاده نکردم ازشون،حتی یک بار،سرویس چندپارچه ی چینی بی نظیر خارجی دارم،چندین دست ولی هرگز تو اونا غذا نمیخورم،پرده های حریر خیلی شیک و گرون قیمت دارم ولی یه پرده ی ارزون قیمت زدم ب خونه م چون باورم این بوده ک اینا باشه برا بعدا،برا مهمون نه ها،برا خودم باشه ولی نه الان،برا وقتی باشه ک وزنم و کم کنم،خوش تیپ تر بشم،باشگاه برم،لیزر فول بادی برم و دوست داشتنی تر بشم،اون موقع ازینا استفاده میکنم،درواقع من اون بیماری مهمون ک اکثر مردم ما دچارش هستن و ندارم،من نمیگم باشه برا مهمون،میگم باشه براخودم ولی نه الان،وقتی بهتر شدم،خوشگل تر و خوش تیپ تر شدم،لاغرتر شدم و وزن مو کم کردم،همش منتظر اومدن یه فردای نیامده م انگار و این فردا سالهاست ک نیومده و نمیاد،انگار ک من همین الان کامل نیستم،انگار نه انگار ک من برا کامل و دوس داشتنی بودن نیاز ب هیچ چیز اضافی ندارم و همین الان بهترین خودمم،بهترین خودم
نمود باور عدم لیاقت و من بخام بشمرم تو زندگیم انقد زیادن ک اصن ممکنه ۵۰ صفحه نوشته بشه،مثلا یکی دیگه از تظاهرات باور عدم لیاقت ک الان ب ذهنم رسید اینه ک من وقتایی تو خونه تنهام و مهمون ندارم لباسایی میپوشم ک نو نیستن و معمولی ن،بهترین لباسامو نگه میدارم برا وقتایی ک میخام برم مهمونی یا میخام برم بیرون یا کسی قراره بیاد خونه،مدتهاست براخودم لباس تو خونه ی نو نخریدم،همه ی لباسام مال قبل هست یا کادو گرفتم وگرنه خودم نخریدم براخودم و دوباره دقیقا ب همون دلیلی ک بالاتر گفتم لباس نمیخرم،منتظر یه فردای نیامده م،هروقت میخام لباس بخرم باخودم فک میکنم خب من تا وقتی ک حداقل ۲۰ کیلو وزنمو کم نکنم ک لیاقت پوشیدن این لباسارو ندارم بنابراین صبر میکنم وقتی ۶۰ کیلو شدم میخرم لباس،الان یکم رو خودم کار کردم و بهتر شدم،رژیم غذایی مو کنترل میکنم و باشگاه ثبت نام کردم ک از پس فردا ایشالا برم باشگاه وگرنه سابقا ک هیچ اقدامی هم انجام نمیدادم برا کاهش وزن و بیهوده منتظر بودم،حتی الان ب فکرم رسید همین ک غذاهای ناسالم میخوردم قدیما و مدام دنبال فست فود بودم و هله هوله هم ب خاطر باور عدم لیاقته،درصورتیکه آدمی ک باور لیاقت داره،ب بدنش احترام میذاره،هر غذایی رو نمیخوره،ورودی های بدن شو کنترل میکنه برا غذاخوردن،اشپزی میکنه با عشق براخودش و موادغذایی سالم و مقوی میرسونه ب بدنش،مثل آب تمیز،نور کافی،مثل موسیقی ک گوش میکنیم یا فیلمایی ک میبینیم،الان ک مینویسم دارم متوجه میشم ک چقدر باور لیاقت تو رگ و پی زندگیمون ریشه داره و چقدر تمام رفتارها و تصمیماتمونو تحت تاثیر خودش قرار میده،انگار وقتی کامنت مینویسیم خودمون بیشتر از بقیه از لابلای نوشته هامون درس میکشیم بیرون،انگار اینایی ک مینویسم براخودم آموزنده تره تا بقیه،شاید براهمین انقد استاد ب نوشتن و کامنت گذاشتن تاکید دارن،
بهرحال،هزارتا مثال دیگه م تو سرم دارم راجع ب همین مطالب ولی کامنت مو همینجا کوتاه میکنم و واقعا هزاربار متشکرم ازتون دوستای عزیز و استاد نازنینم ک مطالبتونو بامن ب اشتراک میذارید،خداروسپاس میگم ک مارو جزء هدایت شدگان قرار داد و هرچه بیشتر رو خودم کار میکنم و پیش میرم تازه متوجه میشم چه لذتی داره زندگی آگاهانه و کار کردن روی شخصیت خودمون و اصلاح مسیر و اصلاح مسیر،تا آخر عمر،
دوستون دارم ❤
سلام نگار جان نمی دونم نگارجان صدات کنم یا خانم دکتر :)
راستش هدایتی به چندتا از کامنت های شما هدایت شدم چرا چون متوجه شدم شما هم مثل من و خیلیای دیگه بزرگترین پاشنه آشیلتون عزت نفسِ و این روزها شدیداً دنبال پیداکردن خودتون و بالابردن عزت نفس هستید راستش من از دوران کودکیم به حوزه کامپیوتر علاقه داشتم و همیشه و حوزه تحصیلم هم در همین راستا بود داستانش خیلی طولانیه ولی منی که بعد از کلاس چهارم 5 سال ترک تحصیل کرده بودم الان ترم آخر مهندسی کامپیوتر هستم و داخل رشته مورد علاقم یعنی حوزه وب و برنامه نویسی فعالیت و کسب درآمد می کنم البته باورهای محدودیت کننده زیادی برای ثروت دارم که باید روشون کار کنم اما وقتی حرف از رابطه میشه خیلی به وضوح مطمئن تر میشم که تمام مشکلات رابطه و زندگی من نشئت می گیره از کمبود عزت نفس
وقتی توی یکی از کامنت ها گفتید بعضی موقع ها بی دلیل احساس خلاء می کردید و بیشتر بعد از تموم شدن یک رابطه این اتفاق براتون میوفتاده خیلی احساس همزادپنداری کردم چون دقیقا مشکل من در رابطه ام کمبود عزت نفسه و هرچی می کشیم از این نداشتن عزت نفسه واقعا الان چون بیشتر توی سایت می گشتم تا احساسم رو خوب کنم به این دلیل بود که یک مشکلی توی رابطم پیش اومده بود اما وقتی هدایت شدم به کامنت های زیبا شمام هم خانواده عزیزم در این سایت خیلی حالم بهتر شد و بیشتر مطمئن شدم که باید بیشتر روی عزت نفسم کار کنم
واقعاً خیلی سخته که ذهنت رو توی شرایط به ظاهر بد کنترل کنی مخصوصا در روابط عاطفی بسیار سخت تره اما اگر بتونیم عمل کنیم مثل استاد مثل استاد هم نتیجه می گیریم خلاصه الان که دارم این کامنت رو می نویسم خیلی حالم بهتر شده و دوست دارم از نتیجه هایی که بعدا از کارکردن روی عزت نفستون می گیرید حتما مارو هم در جریان بزارید و در آخر میخوام هزاران بار تحسینتون کنم بابت رسیدن به خیلی از اهدافتون مثل خریدن خونه برای خودتون به تنهایی، مستقل بودن و ایستادن روی پای خودتون و چندتا چیز دیگه هم بود که یادم رفت چی بود :)
سلام دوست عزیزم،
میتونید نگارجان صدام کنید،من اینجا خانوم دکتر نیستم براکسی 😊
در رابطه با عزت نفس،من بعد چندسال مطالعه و کارکردن روخودم و سایت و خریدن محصولات استاد،درنهایت ب همون نتیجه ای رسیدم ک استاد سالها پیش از من بهش رسیده بودن ‘ اگه تمام موفقیت های دنیا رو تو یه کفه ی ترازو بذاریم و عزت نفس و تو کفه ی دیگه،بازم وزن عزت نفس بالاتره’
دقیقا هم همینه،
در مورد رابطه ی عاطفی هم ک اصلا نمیتونید تصور کنید چقدر کیفیت یه رابطه و میزان عشقی ک دریافت میکنید در درجه ی اول بستگی داره ب میزان عزت نفس تون و اینکه چقدر براخودتون احترام قائلید و خودتونو دوس دارید،اونم ب حرف نیست صرفا،تو عمل و رفتار ب خوبی مشخص میشه و من مدتهاست دارم روی عزت نفسم کار میکنم چرا ک منم مثل شما در بحث رابطه ی عاطفی خیلی خیلی جای کار دارم ولی همین ک متوجه شدم باید اول روی عزت نفسم کار کنم ب نظرم خودش نصف مسیره،تنها کاری ک این روزا دارم انجامش میدم اینه ک دست از حمایت خودم برندارم،مدام نکات مثبت خودمو تحسین میکنم،خودمو میبخشم حتی بابت اشتباهات بزرگی ک انجام دادم و خطاهایی ک کردم و راه هایی ک رفتم ولی مسیر درستی نبوده،واقعا کیه ک خطا نداشته باشه؟اشتباه نداشته باشه؟کی میتونه ادعا کنه ادم کاملیه؟
یه چیزی ک جدیدا بهش رسیدم هم اینه ک رابطه ی مستقیمی وجود داره بین عزت نفس و توحید،اینم بهش فک کنید و روش کار کنید،درواقع هرچی موحدتر بشید عزت نفس تون هم بیشتر افزایش پیدا میکنه،اینطوری وارد هر رابطه ای نمیشید،هر رفتاری رو انجام نمیدید و باهرکسی همکلام و همنشین نمیشید،بهش خیلی فک کنید،من تازگیا بهش رسیدم
رو عزت نفسم کار میکنم و تا زنده م ازین مسیر ک سرشار از آگاهی و یادگیری هست دست نمیکشم،شماهم همین کارو بکنید تا درنهایت مثل استاد هدایت بشید ب رابطه ی عاطفی مناسب و زندگی عالی و احساس خوب،بهترین هارو براتون میخام،ممنونم ک وقت گذاشتید و کامنت مو خوندید 🌹
سلام نگار جان عزیز
دوست خوبم امیدوارم هر جا که هستی پر از عزت باشی و شاد و خرم
بحث عزت نفس که میاد در مورد من که بی داد میکنه کمبود عزت نفس ،سالها بود که با مهارت زیادی که توی کارم داشتم اما احساس خود کم بینی میکردم ،هر کاری میکردم برای تایید دیگران تا ازم تعریف کنن و از لباس پوشیدنم گرفته تا تاتو بدنم همش بخاطر تعریف دیگران بود و نکته جالب این بود که اگر جای میرفتم که بخاطر ظاهر عجیب غریبم بهم نگاه نمیکردن با اینکه از همه لحاظ کامل بودم ولی خودمو خیلی کم میدیدم و حالم بد میشد
توی بحث روابط که دیگه نگم یه عمر فقط میخواستم بهم توجه بشه و تا زمانی که توجه میشد حالم خوب بود و 15 سال از عمرم درگیر روابط الکی بود و حتی ازدواجمم بخاطر کمبود بود
اما نکته جالب این بود که وقتی با استاد آشنا شدم روند تکاملیم شزوع شد و حدودا یکسال طول کشید تا فهمیدم برای خودم و روابطم و سلامتیم اهمیت قائل شم ،روابطم با پارتنرم عوض شد و دیگه با نبودنش اذیت نمیشدم و با بودنشم خیلی خوشحال بودم ،این تغییرات طوری پیش رفت که همه به وضوح متوجه تغییراتم شدن و بقول پارتنرم وقتی که مثل سابق وابسته نبودم و اون برعکس من مثل همیشه رفتار میکرد درگیر جلب توجه بی خودی بود و احساس عدم لیاقت میکرد و همش میخواست کنترل کنه و تغیرات منو دید بهم میگفت محمد من ازت میترسم انگار قوی تر شدی انگار دیگه از رفتنم نمیترسی واین منو میترسونه
این جملش باعث شد بفکر فرو برم و خودمو با گذشته خودم مقایسه کنم که هیچ وقت آرامش نداشتم و همیشه دوسداشتم پارتنرم باشه و اگر نبود بشدت احساس تنهایی میکردم و این خودش یه نقطه ضعف شدید بود برام
اما به مرور با تنهایی خودت لذت میبرم و اصلا احساس تنهایی نمیکردم چون خدای توی وجودمو پیدا کرده بودم و بجای وقت گذروندن الکی با هر کسی خودمو غرق در صحبت با خدای توی وجودم میکردم ،چه احساس خوبی داشتم و دارم
وقتی که دیگه بخاطر دیگران تیپ نمیزدم و هر جور راحت بودم رفتار میکردم چنان احساس آزادی بهم دست داد که هیچ وقت قبل از این توی زندگی نداشتم ،یادمه استاد توی یکی از فایلهاش گفت که اگر نظر دیگران توی زندگیتون حذف کنید خیلی از مسائلتون حل میشه و واقعا من اینو تجربه کردم و البته بگم توش بهتر شدم و چون پاشنه آشیل من بوده و هست بعضی وقتا باز ریشه میزنه و باید باز رو خودم کار کنم
خلاصه بگم نگار جان ممنونم ازت بخاطر نتایجی که گرفتی و با ما به اشتراک گذاشتی و باعث شد منم دست به قلم شم خودمو بریزم بیرون
هر کجا هستی شاد و سربلند باشی دوست عزیزم
به نام خدای معجزه ها
سلام به نگار عزیز
چقدر این جملت دقیق و جای کلی تفکر داره:
“الان ک مینویسم دارم متوجه میشم ک چقدر باور لیاقت تو رگ و پی زندگیمون ریشه داره و چقدر تمام رفتارها و تصمیماتمونو تحت تاثیر خودش قرار میده”
دیروز کامنتت رو خوندم و تو همون روز با برخورد کردن به 2 تا نمونش فهمیدم این حرفی که زدی که خیلی جای فکر کردن و بررسی کردن داره! تو زندگی روز مره مون از کوچیک ترین چیز ها این احساس لیاقت خودشو نشون میده مثلا
شما تو خونت آب تصفیه داری، اون آدمی که برای سلامتیش ارزش قائله از 1 لیوان تا هر چقدر که در طول روز آب میخوره، میره از همون آب تصفیه میخوره.
این دومی رو جدیدا کشف کردم و دارم اصلاحش میکنم.
صبح ها که از خواب بلند میشیم، اگه میخوایم برای خودمون و بدنمون ارزش قائل باشیم، باید قبل از هر کاری دست و صورتمون رو بشوریم و موهامونو شونه کنیم و بعد به بقیه کارا برسیم!!
در صورتی که قبلا هیچ کدومش رو انجام نمیدادم
اینا خیلی موارد ریزی هس که بهش دقت کردم و در صدد بهبودشون هستم.
سپاسگزارم ازت که به قول استاد این همه خود افشایی کردی و باعث شدی منم به فکر فرو برم و یه جهاد اکبری راه بندازم برای ایجاد درونی باور احساس لیاقت
خدایا سپاسگزارم که منو به این سایت بهشتی و این آگهی های بینظیر هدایت میکنی