علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1

ما همواره از طریق باورها و کانون توجه خود، در حال ارسال فرکانس‌هایی به جهان هستم. ساز و کار جهان این است که فرکانس‌های ارسال شده توسط ما را تبدیل می‌کند به شرایط، موقعیت ها، ایده‌ها و آدمهایی که تجربه‌های زندگی ما را می‌سازند. اگر فرکانس‌های ارسالی ما قدرتمند کننده نباشند، هیچ میزان از تلاش فیزیکی قابل به جبران این کمبود نیست. در نتیجه قطعا شرایط زندگی ما نیز با کیفیت نخواهد بود. این تنها قانونی است که درک آن می‌تواند زندگی ما را در تمام جنبه‌ها متحول کند.

از آنجا که غالب‌ترین فرکانس ارسالی ما به جهان، نگاه و باوری است که نسبت به خودمان و میزان ارزشمندی‌مان داریم، کیفیت زندگی ما به صورت کلی، بازتاب این فرکانس است.

«فرکانس احساس لیاقت» – با اختلاف – قدرتمندترین عاملی است که تعین می‌کند مسیر زندگی ما چقدر روان باشد؛ چقدر نعمت‌ها به راحتی و از مجراهای مختلف وارد زندگی ما بشود؛ چقدر به ایده‌ها و فرصت‌های پرثمر هدایت شویم و چقدر در رضایت درونی زندگی کنیم یا بالعکس.

تا وقتی از درون احساس لیاقت نداشته باشی یا احساس لیاقت شما وابسته به عواملی بیرونی مثل تأیید و رضایت دیگران و… باشد که کنترلی بر آن‌ها نداری، یعنی همواره در حال ارسال این سیگنال به جهان هستی که:

  • من لایق تجربه خوشبختی نیستم؛
  • من لایق یک رابطه عاشقانه نیستم؛
  • من لایق کسب درآمد از مسیر هموار نیستم؛
  • من برای دریافت هر کوچکترین نعمتی، باید به اندازه کافی سختی بکشم تا شاید لایق شوم؛
  • من لایق نیستم که به همین راحتی، به خواسته‌هایم برسم؛
  • من لایق دریافت ایده‌های کارا نیستم؛
  • من لایق اتصال به خداوند و دریافت هدایت‌هایش نیستم؛
  • من لایق تجربه جسمی سالم و تندرست نیستم؛
  • من یک قربانی هستم؛
    و…

تا وقتی از درون احساس لیاقت نداشته باشی، همین فرکانس بی‌ارزش را به جهان می‌فرستی و جهان نیز در واکنش به این فرکانس، شما را با ناخواسته‌های پایان ناپذیر هم-مدار می‌کند.

تخریب‌گری‌های احساس‌عدم لیاقت، با هیچ میزانی از تقلاهای فیزیکی قابل جبران نیست. شما نمی‌توانی با هیچ حجمی از تلاشهای فیزیکی، ناخواسته‌های ناشی از احساس‌عدم لیاقت را در زندگی‌ات از بین ببری. زیرا تا وقتی از درون احساس‌عدم لیاقت داری و این فرکانس را به جهان ارسال می‌کنی، جهان در پاسخ به این فرکانس بی‌کیفیت، هر بار ناخواسته‌های بیشتری را وارد زندگی‌ات می‌کند. در نتیجه شما باز هم احساس بی‌ارزشی بیشتری می‌کنی و همچنان در این چرخه‌ی معیوب از احساس‌عدم لیاقت می‌مانی.

اما به محض اینکه روی بازسازی احساس لیاقت درونی خود کار کنی، زندگی در تمام ابعاد تغییر می‌کند چون جنس فرکانس ارسالی شما به جهان تغییر می‌کند. به همین دلیل است که بازسازی و پرورش احساس لیاقت، ضروری‌ترین کار زندگی هر فرد است.

در این سلسله فایل، استاد عباس منش درباره نشانه‌های احساس‌عدم لیاقت صحبت می‌کند. این فایل را با دقت ببین تا این نشانه‌ها را بشناسی. این شناخت به شما کمک می‌کند تا بفهمی کدام رفتارهای شما در هر جنبه از زندگی، از احساس‌عدم لیاقت نشأت گرفته و چطور زندگی را بر شما دشوار کرده است.  هرچه نشانه‌های احساس‌عدم لیاقت را بهتر در وجود خود بشناسی، سرمنشأ مشکلات زندگی‌ات را بهتر می‌شناسی و می‌توانی از ریشه حل کنی.

هیچ سرمایه‌ای نمی‌تواند به اندازه‌ی پرورش احساس لیاقت درونی، برکت و نعمت‌ها را به صورت پایدار وارد زندگی شما کند. به همین دلیل ما ایمان داریم که دوره احساس لیاقت، می‌تواند زندگی دانشجویان این دوره را در تمام جنبه‌ها از اساس و برای همیشه متحول کند اگر به آموزش‌های این دوره عمل کنند.

توضیحات استاد در این فایل را گوش بده. اگر نشانه‌ای دیدی که قلبت آن را تایید کرد، با ما در مسیر معجزه آفرین دوره احساس لیاقت، همراه شو.


ماموریت دوره «احساس لیاقت» هدایت شما در مسیر بازسازی احساس لیاقت است.

این دوره فرایند این بازسازی را از  خودشناسی شروع می‌کند تا دانشجوی دوره بتواند در قدم اول ارزیابی‌ای صحیح از احساس خود ارزشمندی حقیقتی خود داشته باشد؛ ایرادها را پیدا کند و سپس در ادامه جلسات، بازسازی احساس خود ارزشمندی خود را در عمل یاد بگیرد.

سپس با هر بهبودی که دانشجوی دوره در احساس لیاقت درونی خود ایجاد می‌کند، فرکانس قدرتمند کننده‌تری به جهان ارسال می‌کند. جهان نیز در پاسخ به این کیفیت جدید از احساس لیاقت، خود به خود شرایط بیرونی فرد را بهبود می‌دهد، مسیر را برایش هموار می‌کند، تلاش‌هایش را به ثمر می‌نشاند؛ مشتری‌ها را به سمت او هدایت می‌کند؛ افراد ارزش او و خدماتش را درک می‌کنند و حاضر به پرداخت بها می‌شوند؛ فرد راحت‌تر پول می‌سازد و کسب درآمد می‌کند و به همین ترتیب از بی‌نهایت مجرا، درهایی از خیر و برکت به زندگی‌اش گشوده می‌شود و چرخه‌ای از نتایج را شروع می‌کند که احساس لیاقت فرد را باز هم بیشتر می‌کند. زیرا طبق قانون، جهان طراحی شده تا در هر لحظه کیفیت اتفاقات و شرایط پیرامون ما را بر اساس کیفیت «احساس لیاقت ما» بروزرسانی کند.


اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره احساس لیاقت و نحوه خرید این دوره را از اینجا مطالعه کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1
    222MB
    28 دقیقه
  • فایل صوتی علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 1
    27MB
    28 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

487 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا بابائی» در این صفحه: 1
  1. -
    زهرا بابائی گفته:
    مدت عضویت: 1058 روز

    درودوعشق خدمت استادعزیزم وخداقوت به شماومریم جان. تجربه ای که داشتمودوست دارم بادوستان به اشتراک بذارم این بودکه من چون توبچگی یه دخترحرف گوش کن بودم بس که اینطوربودنم روتحسین می کردن توخانواده فکرمی کردم کاردرستیه ومدام حرف گوش میدادم وسکوت میکردم ، ولی وقتی بزرگ شدم دیدم اینطوربودن من یک ضعفه خصوصاوقتی بدون عشق وبااصرارخانواده ازدواج کردم ووقتی ازدواج کردم بیشترمتوجه ضعفام شدم چون عادت کرده بودم حرف گوش بدم خب همسرمه، بزرگترمه، بی احترامی میشه وهمه هرکاری می کردن اخرشم مظلوم وبی عرضه وبی زبون خطاب میشدم که حقم خورده میشه البته بیشترجاهام فکرمیکردم اخلاق یعنی این وباورهای مذهبی غلطی که داشتم. ازبس که باهام اینطوربرخوردشده بودحس بی ارزشی وعدم اعتمادبه نفس وعزت نفس داشتم ومدام خودخوری می کردم زودگریه ام می گرفت وبه خودم اسیب میزدم تااینکه خسته شدم وجداشدم بااینکه ظاهرزیباودوست داشتنی وقدبلندوزیبایی داشتم قدرت جذبم بالابودولی چون ازدرون احساس ارزشمندی نداشتم توروابطم دچارمشکل میشدم وخدامیدونه چقدرررربابته این اذیت شدم. حتی بادوستایه خودم هرکاری می کردن کنارشون بودم چون دوسشون داشتم یه جاهاییم بخاطرباورهاغلط که مثلامعرفت داشته باش بیشترازحدتوانم محبت می کردم وآسیب به خودم می زدم. البته ناگفته نماندمن توزندگیم دوستان فوق العاده ای داشتم. امامثلاخواستگارایی داشتم همون اول احساس می کردم مناسبه من نیستن ولی من ادامه می دادم که مثلابه شناخت برسم بعدجالب بوداین حس ارزشمندی دراخراذیتم میکردکه چرابایدطرفه مقابلی که آرزوش بودمن بهش حتی روی خوش نشون بدم رفتارش تغییرمی کردبله چون درونی بوداحساس لیاقت انگارکه جهان بهم نشون میدادکه این تووجودم نیست ورفتارخواستگارم تغییرمی کردوتودلم می گفتم خدایامن اصلااینوبه زورنگاه می کردم چراانقدرپرروشد؟! واقعیت درآخرم به هرقیمتی که میشدبهمش میزدم واین برای من دلیل نیست ونمیشه چون جداشدم پس مردی که من می خوام وجودنداره. به همین دلیل همون اول کسی رونپذیرم واردارتباط باهاش نمیشم وبه خودم گفتم بایدباورهامودرست کنم خصوصاحس ارزشمندیموبعدبخوام واسه شناخت واردیه رابطه بشم. بعدجالبه اونهایی روکه لایق خودم میدیدم احساس می کردم جذبم شدن ولی چون این حس بی ارزشی روداشتم که خصوصااینومادرم بهم می گفت بی عرضه یادم میومدوانگاری طرفه مقابلم منصرف میشدوچقدراین جهان وقوانینش دقیق عمل میکنه. خداروشکراستادجانم شماهستین ومی تونیدکمکم کنیدبافایلهای رایگانتونم من آگاهی می گیرم. ممنونم ازاین همه عشقی که رایگان توفایلهای رایگانتونم بهمون میدیدعاشقتونم امیدوارم روزی برسی ازنزدیک ببینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: