می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD571MB38 دقیقه
- فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت36MB38 دقیقه
سلام خدمت استاد عزیز و خانم مریم شایسته
سلام خدمت عوامل محترم سایت
و سلام به دوستای عزیزم در دوره ها و سایت
قبل از پاسخ به سوالات و پرداختن به موضوع چند چیز برام جالب بود که اینجا می نویسم
یک: جهان، علم، صنعت، ثروت و همه چی،همیشه ( تا زمانی که انسان ها ظلم نکنن و مشرک نباشن) در حال پیشرفته و بیست سال دیگه چقد می تونه جهان پیشرفت کنه.
دو: این دولت روسیه و آمریکا نیست که داره موشک و ماهواره و راکت طراحی و آزمایش می کنه، این آقای ایلان ماسکه، شخصی که می شه برای الگوی بدون داشتن سرمایه اولیه مثالش رو زد. و چقدر انسان می تونه پیشرفت کنه، چقدر انسان نا محدوده…
سه؛ زیبایی اندام استاد واقعا قابل تحسینه، خیلی خیلی خیلی زیاد، از کل پارادایس بیشتر خودنمایی می کرد.
موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
1. شرایط و مسائل زندگی و کلا عوامل بیرونی، هیچ تاثیری در زندگی و آینده افراد ندارد.
2. مهم ترین عامل برخورد ما با یک مساله است، که تعیین می کنه که اون مساله قراره چه تاثیری در زندگی ما بگذاره.
3. برخورد ما با مسائل و مشکلات ریشه در باورهایی داره که ما در خودمون ایجادش کردیم.
4. یک اتفاق مشترک می تونه برای هزاران نفر، هزاران نتیجه متفاوت با بار بیاره که البته در دو دسته بندی، نتیجه خوب و نتیجه بد قرار می گیره.
کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
اینکه عامل بیرونیه “مساله و مشکل” عامل مهمی در بدبخت یا خوشبخت شدن ما نداره.
عامل درونی و باورهای ما هستن که مشخص می کنن اون عامل و تضاد چه تاثیری در زندگی ما بگذاره.
چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
دوتا از بدترین اتفاقات زندگیم رو می نویسم
مرگ مادرم: 14 سال پیش مادرم از دنیا رفت. به خودم گفتم که خدا رو شکر که به سن پیری رسید و از دنیا رفت و خدا خودش کارش رو بلده، خدا رو شکر که ازم راضی بود و بارها اعلام کرد. بعد گفتم من چه کاری می تونم برای مادرم بکنم؟
من به مادرم قول دادم که هرگز سراغ مسیرهای بد و مواد مخدر نرم و به یک انسان موفق تبدیل بشم که بهم افتخار کنه، و حالا دارم در این مسیر حرکت می کنم.
شکست بعد از مهاجرت: یک سال و هفت ماه قبل من در حالی از تهران برگشتم که تمام زندگیم کف یه وانت جا می شد(که البته تا سه ماه کرایه نداشتم بیارمشونگذاشته بودمشون خونه یه نفر) و دختر سه و نیم سالم پاش توی گچ بود. یه نفر از قبل بهمون یه سوییت ویلایی داده بود که در کنارشم یک باغ بود، که وقتی میایم شهرستان سر می زنیم اون چند روز بریم اونجا. شرایط بسیار بدی بود و واقعا اذیت شدم اما من هی اینا رو به خودم می گفتم؛ ببین من توهم داشتم و باید این بلا سرم می اومد تا از خواب بیدار شم، من نسبت به گذشته خیلی زندگی بهتری دارم و به یاد تغییراتی که در تمام زندگیم (بخصوص شخصیتم) اتفاق افتاده بود می افتادم. و به یاد زمانهایی می افتادم که این مسیر رو پیدا نکرده بودم.
می گفتم خدارو شکر که همین جا هم بود و من الان دارم توی یه فضایی زندگی می کنم که قبلا بهش توجه کرده بودم، باغ و طبیعت و لحظه لحظه دیدن تغییرات طبیعت از زمستون به بهار و شکفتن درختان و… و این یک فرصته تا خستگی روح من در بره.
خدا رو شکر اتفاقات خوب زیادی هم در سال گذشته برام افتاد
1. به لطف خدا تمام وسایل زندگیم و بیشتر و بهتر از قبل رو خریدم.
2. توی یه سریال بازی کرده بودم که وقتی پخش شد با استقبال زیادی روبرو شدم و اون صحنه ای که من توش بودم جاهایی تا پنج میلیون هم بازدید داشت و یه رزومه عالی شد برام و پشت بندش من»
3. با یه دیپلم برا دانشگاه ملی شهرمون بازیگری تدریس کردم.
4. موتور خریدم.
5. از شراکت توی کار فیزیکی که سالهاست انجامش می دم جدا شدم و درآمدم با همون زمان سه چهار برابر شد و کار بسیار راحتتر شد برام.
و خیلی اتفاقات خوب دیگه که مهم ترینش تغییر در شخصیت و باورهام بود و جدی تر گرفتن آموزش ها.
نکته» خدا وکیل همیشه گفتم که؛ من ایراد دارم، من مشکل دارم که این اتفاقات برام افتاده.
برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
رو خودم کار کنم، رو باورهام کنم و همیشه به خودم یادآور بشم که عوامل بیرونی هیچ نقشی در زندگی من ندارن، نه ارث، نه سرمایه، نه اتفاق بد و نه هیچ کس و هیچ چیز دیگه…
گفت آســــان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع
سخت میگردد جهان بر مردمانِ سختکوش
وان گَهَم دَر داد جـــامی کز فـروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بَرْبَط زنان میگفت نوش
با دلِ خونین لبِ خــندان بیاور همچو جــام
نی گَرَت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
درود بر شمــــا
سلام آقـا ابـراهیم عـزیز
خیلی محبت داری، خـــداوند روح رفتگان شما رو هم بیامرزه.
ممنونم از توجهتون
و ممنونم از این جمله قشنگت واقعا خــــــیلی امـــــید گرفتم
“برات آرزوی موفقیت زیاد لعلکم ترضی میکنم”
سپاس
منم برای شما بهترین ها رو می خوام