اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

  • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
  • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
  • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
  • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    571MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت
    36MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فرید سعیدی» در این صفحه: 1
  1. -
    فرید سعیدی گفته:
    مدت عضویت: 2077 روز

    به نام خدای زیبایی ها، سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته و همراهان سایت عباسمنش

    اولا چقدر پرادایس زیبا شده بود، خدایا شکرت

    چقدر خودتون خوب عمل میکنید در مورد بحث پیاده روی و تمرکز روی نکات مثبت

    چقدر خانم شایسته با عشق دنبال ثبت این موقعیت هاست و در مسیره

    اگر بخوام از خودم بگم

    من نگهبان یک مجموعه ساختمانی هستم و برای یک مهندس کار می‌کنیم.

    افراد دیگه ایی هم برای مهندس کار می‌کنند

    ولی دائما در حال گله و شکایت از وضع موجود

    که مهندس دزده، خون ما رو تو شیشه کرده، داره با دستمزد کم از ما سوء استفاده میکنه و….

    ولی من هم که قبلا مثل اونها فکر میکردم و دائما از زمین و زمان عیب میگرفتم و فقط دنبال سوتی گرفتن بودم تا بعد بکبونم تو سر طرف واقعا به هیچ جایی نرسیدم و عملا رابطه ام با مهندس و بقیه بد شده بود.

    و عملا دیده بودم این افرادی که مدام در حال شکایت از همه چیز هستند تو زندگیشون به هیچ جایی نرسیدن و اگر قدرت دست اینا بود، یا جای مهندس بودن پدر همه رو در میاوردن و همه رو سلاخی میکردن

    به قول معروف میگن روباه دستش به گوشت نمی‌رسید میگفت تلخه

    بعد که من فکر کردم که چرا باید اینجور بود، تصمیم گرفتم نگرش خودم رو به اتفاق عوض کنم

    و تمرکزم رو روی نکات مثبت خودم، کارم و مهندس بذارم و اونها رو توی ذهنم بولد کنم

    و در نبود مهندس اگر کسی از کار ایشون می‌پرسید هم توی ذهنم هم کلامی از ایشون تقدیر و تشکر میکردم و ویژگی های مثبت ایشون رو یادآور میشدم، چیزهایی که واقعا بود، الکی سر خودم رو شیره نمی مالیدم،

    و از اون به بعد بود که اون افراد نامناسب کم کم از زندگی من بیرون رفتن و برخورد با من 180 درجه تغییر کرد و خدارو شکر از وقتی روی باور هام کار کردم نتایج تغییر کرد و من شدم بهترین نیروی کاری مهندس و حقوقم افزایش پیدا کرد، موقعیت های عالی از سمت ایشون به پیشنهاد میشد که قبلا وجود نداشت

    من تونسته بودم برانگیخته کنم رفتار خوبش رو برای خودم و در اکثر موارد درخواست های من تایید میشه در صورتی که قبلا اگه زنگ میزدم اصلا همون موقع سرش شلوغ بود، کار داشت، پول نداشت و عملا من در جای درست خودم نبودم

    میخوام بگم هر لحظه هر اتفاقی میفته دقیقا درست ترین اتفاقه که ما قبلا فرکانسش رو فرستاده بودیم و در دل همون اتفاق به ظاهر بد یک خیریتی وجود داره که اگر ما بتونیم به اون توجه کنیم رفته رفته اتفاقات خوب بیشتری برامون شکل میگیره. این رو با ایمان میگم

    هزاران مثال دارم، بازم خدارو شکر گزارم برای تک تک عزیزان از خدای مهربان سعادت در دنیا و آخرت رو خواستارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: