می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD571MB38 دقیقه
- فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت36MB38 دقیقه
بنام الله
سلام بر استاد بی نظیر و فوق العاده و خانوم شایسته مهربان
خیلی سریع اتفاقی که واسه دو هفته پیش برام افتاده براتون بگم . بر اثر یک اتفاق دو تا دستای من از آرنج به پایین بوسیله اسید می سوزه
اتفاقی که برای دست هام افتا کاملا به مانند سوختیگی با آتیش و شاید هم شدید تر ، دست هام به شدت وحشناک شده بود تاول های بزرگ و کوچک شاید بالای صد تاول در هر دست سوزش دایمی شبانه روزی بی خوابی از درد و هیچ روند بهبودی دیده نمیشد در همون روز های اول .
ولی به لطف خدا همزمان شده بود با ادیت کردن دوره فوق العاده دستیابی به رویا ها به صورت تمرکزی و واقعا ضد ضربه شده بودم از هر اتفاقی
منظور از ادیت اینکه فایل هارو کات می کردم خلاصه برداری و دیدگاه خودم ضبط کنم و در طول روز حسابی گوش بدم و ی جورایی بمب باران کردن ذهن /
از همون اول شروع کردم به کنترل ذهن (زور نزدم واقعا ) ذهنم انگار رام تر بود حالا شاید به واسطه کار کردن شدید روی خودم چون قبل از دوره دستیابی عزت نفس ادیت کرده بودم .
چندتا آب سرد داشتم که روی آتیشی که نجوا روشن می کرد می ریختم:
1) سوره بقره آیه 216 – اینو توی اون روزها خیلی تکرار می کردم >>> من ی چیزی خیلی خوب میدونم که من نمی دانم و او می دانم
2)الخیر فی ما وقع
3) هر اتفاقی برای من بیوفته صد در صد به نفع من ،چون حال من خوبه
4)سوره بقره آیه های 155 -156-157 که خدا میگه ما شما رو آزمایش میکنیم مژده بده صابرین
5)مرور خاطرات گذشته ام که اون اتفاق به ظاهر بد ، آخرش بنفع من شد ،به واسطه کنترل ذهن
و مثل آدمی که چیزی گم کرده و دنبال چیزی می گرده دنبال نکات مثبت میگشتم دایما به خودم میگفتم من که مطمینم این بهترین (آره میگفتم بهترین) اتفاق زندگی من . میگفتم:
چیه ؟ کجاست ؟؟ یعنی خدا چکار می خواد کنه ؟؟ و از جاهایی به بعد خوشحال هم بودم ، نمی دونم باورتون میشه یا نه ولی دقیقا ی جاهایی خوشحال هم بودم ؛ ذوق اینو داشتم که خدا ی کارهایی می خواد برام کنه .
و اصلا نذاشتم کسی بفهمه جز خانواده ام ، چون هر کس میفهمید د رموردش باید از من سوال می کرد ، و دوست نداشتم در موردش صحبت کنم حتی با خودم .
و این نگاه و رفتار من نسبت به این قضیه باعث شد درس های فوق العاده ای بگیرم :
1) روند بهبود به شدت افزایش یافت تا اینکه من باشگاه رفتم انقدر خوب شدم اون شکل از سوختگی شاید چند ماهی باید طول میکشید
2)خیلی وقت می خواستم برای کسب کارم سایت بزنم که توی این دوران عزم خودم جزم کردم و این کارو انجام دادم
3)احساس میکنم یکم در کار خودم به دلیل درآمد بالای قبل عید که بدست آورده بودم تنبل هم شده بودم و برای خودم چالش و هدف انتخاب نکرده بودم (این اتفاق تا آخر عمر یادم می مونه که باید حرکت کنم و تنبلی نکنم)
و درآخر بگم واقعا برای این کنترل ذهن که انجام دادم به خودم افتخار میکنم عملکردم عالی بود و فهمیدم که چقدر بزرگ شدم توی کنترل ذهن و یکی از دلایل اینکه توی کنترل ذهن بهتر از قبل خودم شدم اینکه 13 ماه دارم به سبک دوره سلامتی زندگی میکنم این دوره مهمترین دوره قبل از هر دوره ای . شمارو یک آدم دیگه ای میکنه یک چیزی فرا تر از سلامتی جسمی .
استاد عزیز و بی نظیرم برای داشتن همیشه خدارو شاکرم
خدا بهتون خیر برکت نعمت و همه چیز های خوب بده . انشالله .