اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

  • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
  • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
  • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
  • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    571MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت
    36MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «علی صداقت» در این صفحه: 1
  1. -
    علی صداقت گفته:
    مدت عضویت: 1591 روز

    سلام استاد عزیزم و دوستان همفرکانسی.راستش من یه هفته ای بود داشتم به این که اهرم رنج و لذت یه تیکه از پازلش کمه و باید یه چیزی اضافه بشه ک خیلی راحت تر بشه ذهن رو کنترل کرد فک میکردم که خیلی هدایتی استاد این فایل زیبا رو برامون گذاشت.واقعا این نگاه متفاوت یا تغییر دید پازل گم شده شده من بود.به جرعت میگم اگ اینو بتونیم درست اجرا کنیم میتونیم همه تضاد هامون رو به لذت تبدیل کنیم.من خودم مثلا قبلا از سربازی خیلیییی میترسیدم ولی اومدم باورمو و دیدگاهمو راجبش عوض کردم تو عقل کل کامنت دوستان رو خوندم که گفته بودن تو سربازی کلی دوست خوب پیدا کردم کلی کار و ایده جدید پیدا کردم..به سختی هایش به عنوان یه ورزش و تمرین بدنی نگاه کردم به دوریش به عنوان یه جایی ک فقط رو خدام میتونم تکیه کنم و جز خودم و اون کسی ندارم نگاه میکنم و…کلی باور خوب ک نمی‌دونید اصن منو عاشقش کرد.قبلا از اینکه چند بار شغل عوض میکردم ناراحت بودم ولی الان به عنوان یه تجربه جدید نگاهش میکنم.واقعا خداروشکر میکنم برا این آگاهی ناب ک تو همه زمینه ها میشه رنج رو به لذت تبدیل کرد..اوایل که مهاجرت کرده بودم به تهران خیلی احساس سختی داشتم ولی الان به عنوان یه مرحله از رشد نگاش میکنم و از چالش های لذت میبرم.میدونید زندگی برام مث یه بازی شده ک از مرحله جدید لذت میبرم چون میدونم قرارع یه چیزی بهم یاد بده..

    من اوایل ک اومده بودم تهران فقط دو سه نوع غذا بلد بودم و بدنم به شدت گرمی کرده بود از غذاهای یکسان خوردن ولی اینو با تغییر نگاه به اینکه هرروز یه غذا یاد میگیرم تبدیل کردم به یه لذت و آموزش و رشد ..واقعا فهمیدم ثروت واقعی نه پول نه امکانات بلکه فقط توانایی کنترل ذهن و احساس خوبه..البته ک تکامل میخواد و این پازل باید کم کم کنار هم گذاشته بشه.بخوام خلاصه کنم ما باید تو هر تضادی ک پیش میاد اول بیایم نکاهمون رو عوض کنیم به اون قضیه بعد بیایم خوبی های اون مسیر جدیده رو برا خودمون هی تکرار کنیم تا تو اون تغییر نگاه بمونیم و لذت ببریم.من قبلا تو بورس خیلی پول درآوردم و بعد ک همش رفت و اینا اوایل خیلی ناراحت بودم و یسال چون هی میخواستم برگردم به جای اولم نمیتونستم از الانم لذت ببرم بعد اومدم با تغییر نگاه گفتم کار بدی هم نشدااااا چقد خوبه ک فرصت دارم روش به ثروت رسیدن از مسیر های دیگ رو هم پیدا کنم..خیلی خوب شد ک اونجا با ذهن فقیر پوله رف وگرنه بعدا ک پول بزرگتر می‌رسیدم بیشتر ناراحت میشدم.خیلی خوب شد ک این تجربه رو پیدا کردم و رفتم دنبال مهارت و به قول استاد ثروت پایداااار..

    آنقدر اینو تغییر دید دادم ک اگ برگردم هم خودم این مسیر رو انتخاب میکنم.با خودم گفتم بدم نشدااا من تو این سختیا توانایی کنترل ذهن تو بی پولی رو یاد گرفتم..خدارو پیدا کردم..خیلی در برابر مشکلات قوی تر شدم..درسته اون موقع پول بود ماشین بود ولی خب چالشی نبود ولی الان کلی بایدمسعله حل کنم..اون دفه زیر ساختش خراب بود ولی اندفه دارم قشنگ تر میسازمش و اصولی تر..

    میدونید الان انقدی ک خانواده و اطرافیان برام ناراحتن خودم یه درصدم ناراحت نیستم.

    شما مگ وقتی بازی میکنید میپرسید چرا این مرحله اینجوریه.زندگی هم یه بازیه مهم اینه قشنگ بازی کنیم.من باید کار خودمو درست انجام بدم و بتونم کنترل ذهن کنم به قول استاد شما اگ بدونید ک رسیدن به احساس خوب همه چیزه دیگ فرقی نمیکنه مث از دره افتادنه هرچی باشه بااااید بتونی احساستو خوب کنی.من زمانی ک پول لباس نو مثلا نداشتم میومدم به جا غصه خوردن میگفتم خب باید یاد بگیرم مث فلانی ساده لباس بپوشم تا ببینم میتونم حرف بقیه برام مهم نباشه یا ن.یه جوری این بازی رو برا خودم لذت بخش میکردم ک احساسم بد نشه..البته اینجوری هم نباشه عادت کنیم به اینکه مشکل رو حل نکنیم و فقط لذت بخشش کنیم باید مثلا به روابط بهتری برسیم به ثروت برسیم ولی تو مسیر نزاریم احساسه بد بشه و تضاد ها حالمون رو بد کنند.ممنون از استاد عزیز بابت این فایل بی نظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: