اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

  • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
  • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
  • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
  • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    571MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت
    36MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «امیر ارسلان شیری» در این صفحه: 1
  1. -
    امیر ارسلان شیری گفته:
    مدت عضویت: 1535 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز و استد گلم،

    بله هر اتفاقی میتونه دوتا معنی متفاوت برای دو طرز نگاه داشته باشه.

    مثال اخیر این قضیه برای من اینه که من تصمیم گرفته بودم به خاطر فشار مالی که بهم اومده بود یه جایی برم سر کار وهمش از خودم میپرسیدم من که دارم دوره روانشناسی ثروت رو یک ساله کار میکنم چرا اوضاع مالی پیشرفتی نکرده.

    من دوجا تقاضای کار فرستاده بودم که امیدم به یکی از اونها خیلی زیاد بود و جای خیلی خوبی هم بود.

    ابن را هم بگم که من برای خودم یک استودیوی موسیقی دارم که تا اون موقع اصلا به این فکر نبودم که بشه از ایتودیوم پول در بیارم.

    اتفاقی که افتاد این بود که اونها اونقدر به من جواب ندادند که کفگیر واقعا به ته دیگ خورده بود و اوضاع همینطور داشت بدتر میشد و چون به امید اونها بودم نمیرفتم جای دیگه دنبال کار گشتن.

    خلاصه ماه ها گذشت. ودر نهایت اونها جواب رد دادند.

    اول خیلی تو حالم خورد اما انگار همون موقع بهم الهام شد که این به نفعته و دقیقا جمله الخیر فی ما وقع اومد روی زبونم.

    در ادامه این طرز نگاه متوجه باورهای شرک آلودم شدم. وعدم اعتماد به نفسم و اینکه اصلا چرا از کسب و کار شخصی خودم نخوام پول در بیارم و شروع کردم روی باور هاب توحیدی ام کار کردم. ابن رو به عنوان یک نشونه از سمت خداوند دیدم که بهم میگه امیر تو باید بری سراغ کسب و کار شخصی خودت و تو یک کارآفرینی و نباید جایی استخدام باشی. تو خودت میتونی ثروت خلق کنی و به امید خداوند از اون روز که این تصمیم را گرفتم همش یا داره برام نشونه میاد و یا مشتری و نمیدونید که چه لذتی داره از کاری که دوسش داری و خودت بناش کردی از بنیه پول بسازی و لذت ببری.

    شاید هنوز به اون جایی نرسیده باشه کارم که با حقوقی که اونها میخواستن بهم بدند قابل مقایسه باشه اما برای من اون اعتماد به نفس و احساس خالق بودن خیلی ارزشمندتر از اینه که برم از ترس فردا جایی استخدام بشم.

    خداروشکرت امیدوارم همه دوستان نتایج خوب و عالی گرفته باشند از برخورد با تضادهاشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: