اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

  • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
  • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
  • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
  • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    571MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت
    36MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «شهلاحیدری» در این صفحه: 2
  1. -
    شهلاحیدری گفته:
    مدت عضویت: 1250 روز

    سلام علی آقا،هم قدم وهمسفر نازنین

    اولا همینکه اینقدر راحت وباتوکل به خدای بزرگ،اومدین وکامنت گذاشتین،این یعنی در مدار بالای خداگونه وتوحیدی هستین

    شما وقتی از خدا با خلوص نیت کمک خواستین،وبعد همه چیز رو سپردین به خودش،پس لحظه ای به خودتون،شک وتردید راه ندین

    نیازی نیست که من بهتون یادآوری کنم،که بی اذن خدا برگی به‌روی زمین نمیفته

    علی آقا تاالان درسهارو یاد گرفتید،الان زمانش رسیده که درعمل به خدای خودتون ثابت کنید که چقدر،بهش توکل دارید،قطعا شما سربلند بیرون میاید

    خدا خودش بهتر میدونه،چه چیزی به نفع شما واون بچه ای،که خودش مقرر کرده به این دنیا بیاد،خودش هواشو همه جوره داره…

    منتظر خبرهای خوش از شما هستیم

    در پناه خودش باشید که برای هر کسی،به شدت کافیست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    شهلاحیدری گفته:
    مدت عضویت: 1250 روز

    سلام سعیده نازنین ودوست داشتنی من

    آخ که چقدر حرف دل من راحت اینجا نوشتی ،اون نصف شب بیدار شدن وسراغ سایت رفتن، صبح از خواب بیدار شدن وسراغ سایت رفتن،اونم یک چشمی…تمسخر دیگران وبی خیالی من نسبت به اونها…

    چقدر من هم امید دارم که روزی ماهم در پرادایس کنار استاد ومریم عزیز وشما دوستانی که همدیگر رو ندیدیم،ولی از پوست واستخوان به هم نزدیکتریم،همدیگرو ملاقات کنیم،باور کن وقتی مینویسم جون دوباره میگیرم وانگار قللللللللللبم باز وبازتر میشه…

    خدایا شکرت

    خیلی دوست دارم رفیق همه چی تمام من

    میبوسمت…..

    در پناه الله ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: