اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت - صفحه 24

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شیرزاد گفته:
    مدت عضویت: 836 روز

    بسم الله رحمن الرحیم

    الله را صد هزار مرتبه شکر میکنم که فرشته ای مثل شما بر سر راهم قرار گرفت استاد عزیز.

    جوری به شما و سخنرانی اتون وابسته شدم که بعضی موقع ها که یه گاه گاهی تو اینشتاگرام میچرخم و یک لحظه فقط صداتون به گوشم میخوره مثل این هست که یک لامپ 1000وات تو مغزم روشن میشه.

    استاد نمیدونین حتی صداتون چقدر برام آرام بخش هست، چقد انگیزه بخشه، چون هیچ تردیدی ندارم که همه ی حرفاتون حقیقت داره و یک قانون هست، مخصوصا به نصبت این فایلتون که هیچ وقت از این زاویه به شکست هام ناراحتی هام و مشکلاتم نگاه نکرده بودم.

    از الله می خواهم هر روزت بهتر از دیروزت باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    الی گفته:
    مدت عضویت: 3346 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی خوش قلب و نازنین

    اول از همه خیلی خوشحالم که بعد چند روز دوری دوباره برگشتم و اولین کاری که کردم باز کردن سایت دوست داشتنی “عباسمنش” بود. توی این مدت که یک سفر کاری داشتم خیلی توی فکر سایت بودم که فایل جدیدی اومده یا نه و دوست داشتم که هر چه زودتر کارم تموم بشه تا با خیال راحت بیام و به سایت سر بزنم. دوم از شما استاد عزیز خیلی ممنونم که با حرفهاتون انگار جون تازه ای میگیریم. همیشه و همیشه حرفهای شما رو توی شرایطی شنیدم که به یک تضادی برخورده بودم و انگار که شما راه حل رو جلوی پای من میزارید و این برای من مثل یک معجزه میمونه که اصلا نمی تونم هیچ توضیحی براش پیدا کنم. واقعا از شما ممنونم استاد. اینو از صمیم قلبم میگم که انرژی که از حرفهای شما میگیرم از هیچکس دیگه نگرفتم.

    در مورد موضوعی که شما فرمودید که از تجربیات خودمون بگیم دقیقا برای من هم این شرایط پیش اومده بود. شرایطی که هرکس می شنید کلی افسوس میخورد و بعضا کلی قضاوتم میکردند که حتما من مقصر بودم. ولی خدا را شاهد میگیرم استاد به جز چند روز اول که یکمی برام هضمش سخت بود بعدش خودم رو جمع و جور کردم و گفتم مطمئنا این اتفاق برای من خیری داشته. وقتی که حالم بهتر شد و تونستم دوباره به خودم بیام همه چیز عوض شد. همه چیززز! از ارتقای شغلی تا اتفاقای خوبی که توی زندگیم افتاد. الان که چند سالی گذشته فهمیدم که این اتفاق چقدر برای من خیر بوده و تمام اون آدمهایی که برام افسوس میخوردند و یا بدگویی میکردند الان به من غبطه میخورند که چقدر تو خوش شانسی! میدونم همه اینها به خاطر نوع نگاه من به زندگی و توکلم به خداوند بود که باعث شد کلی معجزه برام رخ بده. خدا رو شاکرم بابت اینکه به من این قدرت رو داده که بتونم تمام اتفاقاتی که شاید به ظاهر بد باشند رو جور دیگه ای ببینم و به شکل یک فرصت و یا یک تجربه ببینم. و باز هم خدا رو شاکرم که با شما آشنا شدم و با سایت بی نظیرتون که کلی درس گرفتم. امیدوارم که همیشه سالم و سلامت باشید و همیشه حال دلتون خوب و عالی باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    Malek_success گفته:
    مدت عضویت: 2943 روز

    بنام الله یکتا و هدایت کننده من به سمت ثروت, خوشبختی, لذت ,سادگی و آسانی ها..

    سلام

    باز هم یک فایل بی نظیر و فوق العاده دیگه

    با دیدن این فایل و بررسی اتفاقات گذشته خودم, فهمیدم که همه اتفاقات به نفع من بوده و نتایج مثبتی در زندگیم رخ داده.. من قبل از آشنایی با قانون به صورت کم این دیدگاه رو داشتم که خداوندبرای من خیر رو میخواد حتی اگر به ظاهر اون اتفاق ناخواسته باشه..

    مثال اول بیماری پدرم و در ادامه فوت شدن ایشان بود..هنگام اون اتفاق بارها از خودم می پرسیدم که چرا باید این اتفاق بیفته و من به شخصه چندسال زندگیم رو در بیمارستان و مراقبت از پدرم گذشت. اما بهترین رابطه ایی که تونستم با پدر خودم داشته باشم همون مواقع بیماری بود طوری که دوست صمیمی شده بودیم تا جایی که در مورد موضوعات مختلف راحتتر صحبت میکردیم و من از تجارب ایشون خیلی درس گرفتم..بعد از رفتنشون از دنیا هم من مسولیت پذیرتر شدم و باعث شد کاملا روی توانایی های خودم حساب باز کنم و مستقل بشم

    مثال دوم مربوط به رابطه عاطفی من میشد ..من یک دختری رو میخواستم و فقط یک جنبه رو در نظر گرفته بودم و اون هم ظاهر بود..بعد از رد پیشنهاد من برای ازدواج اون رو یک اتفاق خیر دیدم و انگیزه بیشتری پیدا کردم که رشد کنم …. دقیقا بعد از رها کردن اون موضوع(در ذهن و نه در زبان) بود که خداوند درهاش رو برای من باز کرد و وارد یک رابطه عالی سرشار از شادی و زیبایی شدم که میتونم بگم در حد خودش منحصر به فرده

    مثال سوم مربوط فشار مالی بود که 10 سال پیش تجربه میکردم..من تازه فاغ التحصیل شده بودم و درامدی نداشتم. در کنارش هزینه درمان پدرم و هزینه های جاری زندگی من رو به چالش کشیده بود. بماند که کلی حرف از اشنا و دوست میشنیدم که تو این همه درس خوندی و آخرش هیچی!

    در اون اوضاع ,من با تمام وجود از خدا کمک خواستم و در یک پروسه تکاملی با استاد آشنا شدم و زندگی روی خوش خودش رو به من نشون داد جوری که تونستم بدهی هام رو پرداخت کنم خونه نوساز داشته باشم و ازدواج کنم..همه اینها در کمتر از 6 سال اتفاق افتاد و شاید اگر این اتفاقات نبود من به فکر تغییر بهبود زندگی خودم نمی افتادم

    مثال بعدی وقوع تگرگ و از بین رفتن محصولی زمینی بود که فقط 1 ماه تا برداشت محصول اون فاصله داشت. بعد از اون اتفاق من خیلی خوب تونستم ذهنم رو کنترل کنم و وقتی همه داشتند غر میزدند, من توی دلم منتظر اتفاقات خوب بودم و آیه

    ” عسا ان تکرهوا شیا و خیرا لکم” مدام در ذهنم مرور می شد. بعد از اون اتفاق به ظاهر بد, من به کار پیدا کردم و درامدم افزایش یافت

    سپاس گذارم استاد عزیز که با اشتراک گذشتن این فایل ها باعث می شید که قانون رو مرور کنیم

    در پناه الله یکتا شاد, پیروز ,سربلند و سعاتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3047 روز

    در کارم خیلی پیش امده که ظاهرا تضادی رخ دهد و من از ان استفاده کنم و راه حل مناسب یا عملکرد یا اصلاح یا رویه ای مناسب استخراج کنم . در این ده سالی که سابقه کار دارم . خیلی تعدادش زیاد بوده اما تضادی که سنگین بود و کمی آزارم داد حدود 1.5 سال پیش بود که مرا وادار به انصراف از پروژه ام کردند در حالی که مدت زیادی منتظر کار بودم و اولش ناراحت بودم و می گفتم خدا چرا منی که باور شرک آلود نداشتم و در ذهنم بقیه یا ارگانی را بزرگ نمی کردم اما همین ارگان یا افرادی مرا محترمانه وادار به استعفا کردن٬ اما بعد آرام شدم و من راه حلی برایش یافتم و یک رویه ام را هم رویکرد جدید وهم اعتدال دادم(نیاز بود یک رفتار را در خودم تغییر دهم که برعکس اموزش های اساتید و برخی دوره ها بود ) اگر آن را نمی یافتم مشکلات ادامه داشت .

    موضوع جدید که تقریبا دو روز است متوجه بیماری شدید دخترخاله ام که از بچگی با هم صمیمی بودیم شدم و این که سرطان پیشرفته دارد ٬تقریبا همسن هستیم و با فهمیدنش دگرگون شدم فکر این که او را از دست بدهم خیلی غمگینم کرد و تازه فهمیدم چقدر برخی روابط فامیلی ریشه ای و عمیق و خاص است و حتی با گذشت زمان یا فاصله ها یا مثلا حتی مسیر دور یا شرایط مثل بیماری و همه گیری و مشغولیت و … این صمیمیت از بین نمی رود . هر وقت هم را در جایی یا مهمانی می بینیم اکثر اوقات با هم خوش و بش می کنیم و چه دختر مهربان و صمیمی و بسیار شنونده خوبی است من این را در هیچ کس ندیدم چقدر شنونده خوبی است و فکر این که تازه فهمیدم چرا گاهی با یک فرد این چنین انس می گیریم و صمیمی می شویم گویی مشترکاتی داریم و هر بار از بودن کنار هم لذت می بریم و گرم می گیریم تجربه ای که با کس دیگری یا فامیل دیگری نداشتم و تازه به ارزشمندی آن پی بردم . امروز باهاش تلفنی حرف زدم و خداروشکر روحیه اش خوب بود و دنبال درمان بود و خواست برایش دعا کنم و به او سر بزنیم . اگر او نباشد اصلا دلم نمی خواهد پایم را خانه خاله ام بگذارم .. خوب می شود خداوند بهم گفت خوب می شود ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مهدی جعفری گفته:
    مدت عضویت: 863 روز

    سلام

    درود‌بردوستان‌هم‌فرکانسی‌عزیزواستاد‌مهربان‌خداراشاکرم‌تواین‌راه‌قدم‌گذاشتم‌ومرا‌به‌اینجا‌هدایت‌کرد

    امروز‌میخوام‌اشنای‌خودمو‌با‌ای‌راه‌براتون‌بگم.

    من‌‌الان‌نزدیک‌دوساله‌بااستاد‌اشنا‌شدم‌دقیقا‌نوروز‌1400‌من‌تاقبل‌از‌اون‌سال‌ادم‌دیگه‌ای‌بودمن‌همش‌ناشکر‌بودم‌همیشه‌از‌اوضاع‌می‌نالیدم‌مرتب‌اخبا‌رگوش‌میکرم‌اصلا‌یه‌جوری‌بودم‌همش‌تواینستا‌درباره‌غم‌مریضی‌واخباره‌اینجوری‌میدیدم‌همش‌درباره‌مریضی‌های‌جورواجور‌تحقیق‌میکردم‌که‌اگر‌یه‌روزی‌مبتلا‌شدم‌چکار‌کنم‌یادربا‌ره‌جنگ‌تحقیق‌میکردم‌چه‌جوری‌شروع‌شد‌چه‌جوری‌میکشتن‌.همیشه‌تواینستا‌کلیب‌غم‌دارگوش‌میکردم‌اخبارهای‌گرانی‌کالا‌واینجور‌مساعل‌وقتی‌اینارو‌میگم‌حالم‌بدمیشه‌میرم‌به‌اون‌دوران.

    وگذشت‌من‌رسیدم‌به‌نوروز‌1400‌من‌سرسفره‌هفت‌سین‌نشسته‌بودم‌نزدیکه‌20دقیقه‌قبل‌سال‌تحویل‌بود‌داشتم‌به‌خودمو‌زندگیم‌فکر‌میکردم‌یه‌فکری‌امدسراغم‌گفتم‌من‌همیشه‌سرسفره‌دعا‌میکنم‌پول‌دار‌شم‌یا‌‌شغل‌بهتری‌داشته‌باشم‌یاازاین‌جورخواسته‌ها‌گفتم‌امسال‌سال‌اخر‌قرن‌و1300داره‌تمام‌میشه‌ودعا‌کردم‌ایخدای‌مهربا‌قرن‌جدید‌شروع‌میشه‌زندگی‌منو‌متحول‌کن‌ای‌دعاروکردم‌وسال‌تحویل‌شد‌و15‌روز‌از‌سال‌جدید‌گذشته‌بو‌به‌سرم‌زد‌شغل‌جدیدی‌شروع‌کنم‌هی‌میترسیدم‌چند‌روز‌توفکرش‌بودم‌.روز‌18‌فروردین‌بود‌داشتم‌تواینستا‌دوربی‌خودی‌میزدم‌یه‌دفه‌یکی‌ازفایلهای‌استادو‌دیدم‌نظر‌منو‌جلب‌کرد‌متن‌فایلم‌اینجوری‌بود‌بلند‌شو‌شروع‌کن‌ازچیزی‌نترس‌خدا‌همیشه‌باتوس‌از‌یه‌جای‌باید‌شروع‌کنی‌یعنی‌بالای‌20‌بار‌اون‌فایل‌گوش‌کردم‌وپیج‌استادم‌دنبال‌کردم‌وخیلی‌از‌فایل‌هارو‌گوش‌دادم‌وکار‌جدیدمو‌شروع‌کردم‌ووقتی‌بیشتر‌امدم‌جلو‌باسایت‌استاد‌اشنا‌شدم‌وقتی‌به‌گذشته‌فکر‌کردم‌دیدم‌این‌کار‌خداست‌منو‌با‌این‌قانون‌خودش‌واستاد‌واین‌دوستان‌اشنا‌کرده‌تی‌این‌دوساله‌روز‌به‌روز‌حال‌بهتر‌شده‌وازهمه‌لحظ‌پیش‌رفت‌کردم‌واینو‌معجزه‌خدای‌دوست‌داشتنی‌میدونم‌خدای‌خوبی‌ها‌خدای‌مهربانی‌ها‌خدای‌فراوانی‌ها‌.من‌2دوساله‌باخدای‌خودم‌دوست‌شدم‌وهمیشه‌حرفامو‌بهش‌میگم‌مثل‌یک‌دوقبل‌از‌این‌من‌خدارو‌خیلی‌خشن‌میدیدم‌همیشه‌دعا‌میکردم‌‌باسرلج‌بازی‌وکله‌شقی‌باهاش‌حرف‌میزدم‌همیشه‌گله‌شکایت‌میکردم‌ازش‌ولی‌وقتی‌باهاش‌اشنا‌شدم‌دوست‌شدم‌ودرقلب‌من‌امد‌دیدم‌چقد‌بزرگه‌چقدر‌مهربان…

    تی‌این‌دوساله‌تجربه‌ای من‌داشتم‌این‌هست‌که‌شکر‌گذار‌خدا‌باشیم‌ازهمه‌نعمت‌های‌به‌ماداده‌به‌بدن‌خودمون‌فکر‌کنیم‌ببینیم‌چی‌افریده‌تا‌به‌این‌دنیای‌بزرگ‌فکر‌کنیم‌از‌کوه‌جنگل‌از‌گیا‌ها‌جانوران‌قدرت‌خدای‌ماهست‌تا‌وقتی‌باخدای‌خودت‌درصلح‌نباشی‌ای‌قدرت‌زیبای‌ارامشو‌نمیبینی‌.وساده‌ترین‌راه‌شکر‌گذاری‌نه‌از‌سر‌لج‌بازی‌وقتی‌به‌دست‌خودت‌نگاه‌کردی‌قدرت‌خداروببینی‌چی‌افریده‌واون‌موقع‌شکر‌کنی‌یا‌جانوری‌گیاهی‌میبینی‌‌قدرت‌خدارو‌ببینی‌یا‌روزی‌که‌هرروز‌به‌مامیده‌شاکرش‌باشیم‌کم‌یازیاد‌مادر‌مسیر‌درست‌باشیم‌همه‌چیز‌تبیعی‌اتفاق‌میفته‌احتییاج‌به‌زور‌زدن‌نیست‌دروغ‌گفتن‌نیست‌…

    من وقتی‌برای‌دوستام‌یا‌فامیل‌ای‌حرف‌هارو‌میزنم‌نمیفهمنش‌هرچی‌توضیح‌میدم‌باز‌حرف‌خودشونو‌میزنن‌تا‌تواین‌مسیر‌نباشی‌ای‌حرفها‌قابل‌درک‌نیستن

    تشکر‌ازاستاد‌مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مهدی حکمتی گفته:
    مدت عضویت: 1758 روز

    سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته و تمامی دوستان ارزشمندم

    اول از همه تحسین میکنم ایلان ماسک و تمامی اعضای شرکت SpaceX رو که دست به همچین اقدام خارق‌العاده‌ای زدن. در تمام مدت فیلم محو تماشای عظمت انسان و خالقش بودم. همینطور تحسین میکنم این دید تکامل‌محور و بینظیر رو که این عملیات رو موفقیت‌آمیز میدونن نه شکست.

    درمورد مثال‌های خودم که استاد خواسته بودن بنویسیم:

    1. رابطه‌ی ناقصی که درگیرش بودم و وقتی تمام شد میدونستم که خدا داره به نفعم عمل میکنه و واقعا هم همین شد. باعث شد تبدیل به آدمی بشم که الآن عاشق خودمم.

    2. با اینکه کلی درس خونده بودم برای کنکور ارشد اما یکی دو ماه مونده به زمان کنکور، اواخر درگیریم با اون رابطه بود که نتونستم اونطورکه میخوام درس بخونم و دانشگاهی که میخوام قبول نشم. اون موقع هم یجورایی به خدا اعتماد کردم و داشتم زندگیم رو ادامه میدادم و باعث شد 2ماه بعد آموزشگاه بازیگری ثبت‌نام کنم و الآن اصلا woooow

    3. وقتی فهمیدم ضعیفی چشمام بخاطر شبکیه‌ست و درمانی براش نیست فعلا (البته به گفته‌ی پزشکان بسیار بسیار گرامی) دارم تمام فعالیت‌هام رو انجام میدم، حتی اونایی که بقیه فکر میکنن نمیشه، مثل بازیگری

    4. در کار فروش ایمپلنت که بودم، از یه تایمی به بعد دیگه فروش خوب پیش نمیرفت، برای همین استعفا دادم، همه میگفتن چرا؟ اما به محض استعفا، از طرف آموزشگاه، هم کارگاه فیلمنامه‌نویسی به رایگان برامون گذاشتن، و چندتا فیلم کوتاه ساختیم که اگر سر اون کار فروش بودم، عمراً وقت نمیکردم و از همه‌شون محروم میشدم. بماند که الآن چقدر اعصاب آروم‌تری دارم.

    خب دیگه، هم رابطه‌ی عاطفی ناجالبی رو تجربه کردم، هم کنکور، هم شغل، و هم مسئله جسمی . . . اما میبینید که، هم من زنده‌ام و هم خدام، و هیچوقت هم نه من از بین میرم نه خدام، فقط رفته‌رفته به هم نزدیک‌تر میشیم، راضیه مرضیه؛ چون کیست که از رحمت خدا ناامید شود بجز گمراهان؟

    راستی تولدت هم مبارک مهدی جانم.

    ممنونم اول از خدا و بعد از شما استاد و خانم شایسته‌ی عزیز که این فایل رو برامون آماده کردین

    ان‌شاءالله به فضل خدا همگی همیشه شاد و موفق و خوشبخت باشیم

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    هاجر گفته:
    مدت عضویت: 934 روز

    سلام به همه و استاد عزیزم و مریم جان

    اول اینو بگم که از مریم جان شایسته تشکر ویژه دارم که چقدر حرفه ای فیلم میگیرن من یک ربع آخر ح فای استاد و اصلا نشنیدم و فقط به نحوه ی فیلمبرداری شما دقت میکر م و لذت میبردم از اینکه چقدر عاشقانه و چقدر خالصانه فیلم میگیرید واقعا ازتون سپاسگذارم

    و باید دوباره این فیلم و ببینم و تمرکز کنم روی حرفای استاد

    استاد عزیزم دقیقد حرفاتون برای من بود خیلی خوشحالم که هر موقع یه چیزی ذهنمو درگیر میکنه خداوندمنو به بهترین فایل هدایت میکنه از خداوند سپاسگزارم که اینقدر حواسش به من هست و داره زندگی منو بهبهترین شکل مدیریت میکنه خدایا شکرت

    بله استاد واقعا فقط اون توجهه که باعث میشه اتفاقات به زندگی ما بیاد

    تنها مشکلی که من دارم ای هستش که اگر اتفاقی میفته همون اول خودمو دلداری میدم که آره باید این اتفاق میفتاد و حتما یه خیریتی توی این اتفاق هست و خیلی زود آروم میشم و حالم خوب میشه ولی بعد از مدتی وباره ون اتفاق برام تازه میشه وانگار که تازه اون اتفاق برام افتاده و حال و روحیم یهویی بهم میریزه و همیشه به خودم میگفتم چرا اینجوری شد منکه خیلی حالم بهتر شده بود تا اینکه این فایل و دیدم متوجه‌شدم ایراد کارم چیه با اینکه هیچ اشاره ای توی این فایل به این موضوع نشد ولی یه ندایی اومد که به خاطر این هست که تو دوباره مشکلاتت ریست میشه

    دلیلش این هست که من بعد تز اینکه با این حرفا و تفکرم خودم و آروم کردم بعد تز چند روز به خودم نهیب میزنم که تو خیلی زود حالت خوب شد ها این طبیعی نیست تو باید این درد و تا چند وقت باید با خودت داشته باشی یا جایی شنیده بودم نمیدونم یا خونده بودم که آدم باید برای اون اتفاق ناراحت کننده و بد عزاداریهاشو بکنه ناراحتیاشو اغصه خوردناشو باید انجام بده تا تموم بشه ولی تو عزاداری نکردی چند ماه غصه نخوردی برای همین نباید اینقدر زود حالت خوب بشه ودر نهایت دوباره حالم برای اون اتفاق بد میشد به طوریکه انگار تازه اون اتفاق افتاده و به خودم یه فرصت چند ماهه میدادم تا بهبود میدا کنه شرایطم ولی الان متوجه شدم که نه هاجر تو همون لحظه هم میتونی که حال خودت رو خوب کنی الان که فکر میکنم میبینم که توی این فایل به این موضوع اشاده شد که همون لحظه از کلمه مثبت برنامه ریزی نشده قطعات استفاده کردن .

    من خیلی خوشحالم که این حرفها به من الهام شد و تونستم اینقدر راحت بنویسم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    Amin Iloon گفته:
    مدت عضویت: 897 روز

    به نام خدایی که همواره هدایتمون میکنه

    کُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا ﴿20﴾

    هر یک از این دو گروه را از عطای پروردگارت بهره و کمک می‏دهیم، و عطای پروردگارت هرگز از کسی منع (20)

    لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا ﴿22﴾

    و با «الله» معبود دیگری قرار مده که ضعیف و مذموم و بییار و یاور خواهی شد. (22)

    رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمْ إِنْ تَکُونُوا صَالِحِینَ فَإِنَّهُ کَانَ لِلْأَوَّابِینَ غَفُورًا ﴿25﴾

    پروردگار شما از درون دلهای شما آگاه است (اگر لغزشی در این زمینه داشتید و جبران کردید شما را عفو می‏کند چرا که) هر گاه صالح باشید او توبه کنندگان را می‏بخشد. (25)

    واو – توضیحات استاد واقعا بی نظیر و پر از اگاهی هست – تز اونجا که استاد گفتن که اونها به جای استفاده از کلمه شکست و انفجار – گفتن که عملیات جدا سازی سریع برنامه ریزی نشده قطعات

    اینکه تمام افراد موفق از قانون استفاده میکنن بهم قوت قلب میده..

    این که واکنش افراد در موقع عمل نکردن استارت شیپ ی نگاه شکست گونه ای نیست..

    چقدر مهم هست طرز تفکر ما

    چقدر میتونه کمک کننده باشه اگر جوری به اتفاقات نگاه کنیم که نفع مون باشه..

    خدا را شکر در محصول چگونه فکر خدا را بخوانیم من الخیر فی ما وقع رو درک کردم و چقدر از استفاده بهش رشد کردم و زندگیم رو توام با آرامش کردم..

    وَإِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿17﴾

    و اگر خدا تو را آسیب و گزندی رساند، کسی جز او برطرف کننده آن نیست، و اگر تو را خیری رساند [حفظ و دوامش فقط به دست اوست]؛ پس او بر هر کاری تواناست. (17)

    یکی از افراد در تهران دقیقا بعد از امدن پندمیک رفت تو کار تولید و فروش ماسک – ضدعفونی الکل و هر چیزی مربوط می شد و واقعا خیلی موفق شده بود و بعد از پندمیک یک فروشگاه وسایل پزشکی زده و شور خدا درامدش عالی است…

    خدا را شکر بابت این فایل بی نظطر – چقدر خوب و آگاهی بخش هست..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 815 روز

      سلام بر محمد عزیز ، و دوست داشتنی آدم کامنت های شما رو مطالعه میکنه لذت میبره، خدایا شکرت به خاطر وجود شما، چقدر خوب نوشتی ، مخصوصا با آیه های قرآنی همراه شدن ، اشک ما رو در آوردی گل پسر ، هر جا هستی موفق باشی ودر پناه خداوندمتعال .منتظر کامنت های قشنگ و تاثیر گذار شما هستیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        Amin Iloon گفته:
        مدت عضویت: 897 روز

        ممنون از سید عزیزم

        بهت تبریک میگم که عضو این خانواده بی نظیر و توحیدی شدی – شکر خدا که هدایت شدی این مسیر و کلی کامنت نوشتی که لذت بخشه…

        انشالله که این مسیر بی نظیر رو ادامه بدی و چک کردن سایت تبدیل بشه به یک روزانه…

        ازت ممنونم که وقت گذاشتی و با عشق برام کامنت نوشتی

        به امید خواندن کامنت نتایجت …

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    لیلی زینلی گفته:
    مدت عضویت: 897 روز

    سلام و درود فراوان بر استاد عزیز و مریم جان عزیز.

    بسیار جالب بود و لذت بخش تمامی مطالبی ک عرض کردین ..

    من هم تجربه ی خودم رو از پاندمیک دوست داشتم ک بگم ..من سالن زیبایی دارم ک با دوستم شریک کار میکنیم ..دقیقا چند ماه قبل از این پاندمیک من سهم نصف این سالن رو خریداری کردم و مشغول ب کار مشترک باهم شدیم .دقیقا یادمه زمانی ک داشتم این سهم رو میخریدم گفتن ک چند ماه دیگه عیده و خب درامد خوبی رو داری و حسابی کسب و کارت شلوغ میشه ولی خب این موضوع پیش اومد و چیزی ک بدام جالب بود با این که من تازه وارد این جمع شده بودم و این سهم رو با وام ک خیلی راحت برام جورشده بود خریداری کردم ولی نگران نشدم بر خلاف دوستان دیگه ک بسیار نگران بودن و گفتن حالا باید چ کاری انجام بدیم ..ولی من که با این سایت اشنا بودم میدونستم ک باید احساسم رو ب بهتر برسونم تا شرایط بهتری رو تجربه کنم ..دقیقا یادمه حرفی ک ب دوستم زدم این بود ک باید این شرایط رو مدیریت کنیم ..و مسیر رو برای خودمون راحتر کنیم .و خداروشکر میکنم با هماهنگی و مدیریت کردن همه ی مسایل به خوبی گذشت و حتی رشد بسیار عالی هم داشتیم و از لحاظ رفت و امد ب محل کارمون هم بسیار اسون تر شد .یعنی مشتریها عادت کردند که از قبل از اومدن همیشه تایم رو با ما هماهنگ کنن و اینجوری مثل قبل نیاز نبود ب اینکه از 9 سر کار باشیم تا 7 شب .تایم کاریمون خیلی آزاد تر شد و مطمین هستم به خاطر توجه به ازادی زمانی که از شما یاد گرفتم بود ..و به لطف خدا این مسیر برامون اسون و البته لذت بخش شد ..

    واقعا قوانین خداوند بدون عیب و نقص هستش..

    خداروشکر میکنم ک عضو این گروه خوب و عالی و عمل گرا هستم .از شمااستاد عزیز و مریم جان و همه ی دوستان تشکر میکنم که جمعی از خوبان در کنارم است …خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    فاطمه صفری گفته:
    مدت عضویت: 1943 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام بر استاید عزیزم، استاد گرانقدرم استاد عباس منش، و خانم شایسته ی مهربان

    سلام بر پارادایس، سلام بر این بهشتی که حتی با دیدن عکس فایل این صفحه کلی ذوق زدم از بس که دلم برای این قشنگی تنگ شده بود.

    استاد عزیزم من این فایل شما رو صوتی گوش دادم و تا امروز وقت نکرده بودم تصویری ببینم، امروز رفتم توی یوتوب و فیلم لانچ استارشیپ رو دیدم، هنوز توی بهتم از این همه عظمت، از اینهمه شکوه، شکوهی که انسان بهش دست پیدا کرده. زمانی که استارشیپ آماده بلند شدن شد (با اینکه میدونستم چه اتفاقی براش افتاده) با لذت هرچه بیشتر بلند شدنش رو نگاه کردم، این وزن سنگین چطور بلند شد؟ چطور به جو رسید؟ چطور سرعتش به 2076 کیلومتر رسید؟ واقعا که لحظه به لحظه ش بی نظیر بود، لحظه به لحظه ش پر از شگفتی بود و درس، اونجایی که منفجر شد ولی همه عوامل باهم شروع کردن به دست زدن! هنوز موهای تنم سیخ میشه. اینکه اینهمه آدم دیدن استارشیپ منفجر شد ولی همممشون خوشحال بودن از نیتجه ی بدست اومده. از چیزی که شما بهش اشاره کردید، استفاده نکردن از کلمه شکست پروژه

    امروز بعد از دیدن فیلم لانچ به فکر فرو رفتم، واقعا که شکست نبود، تکامل یعنی همین، یعنی بسازی و اگه نشد درس هاش رو بگیری و بهترش کنی، این دست زدن یعنی همین، یعنی ما چیزی ساختیم که برای بار اول بیش از حد انتظارمون عمل کرده، یعنی ما نیاز نیست پله ها رو یه دونه یه دونه بریم جلو، یعنی ما جوری تکاملمون رو طی کردیم و به اینجا رسیدیم که الان توی این جایگاه خودمون هم (غیر از استارشیپ) یه بوستر داریم که سریعتر پیش میبردمون.

    (بعد یادم افتاد به خودم که توی سنگنوردی همچین دیدگاهی دارم، یعنی چی؟ توی رشته ی بولدرینگ شما مسیری داره با گیره های شروع، گیره بونوس و گیره تاپ. در این حین شما چند گیره داری که شمارو از استارت به تاپ میرسونه. حالا باید بلد باشی که چه تکنیکی بزنی که بتونی مسیر رو شروع کنی و تاپ کنی، باید توانایی بدنیت نسبت به درجه سختی مسیر عالی باشه تا راحت بتونی صعودش کنی.

    من اخیرا برای اینکه در این مسیر ورزشی ثابت قدم باشم به خودم گفتم که اگه مسیر تاپ نشه مهم نیست، مهم اینه که تو از این مسیری که پیش روت قرار داره یه چیز جدیدی یاد بگیری، اگه تکنیک خاصی لازم داره یاد بگیری که بزنیش، همین میشه پیشرفت، همین میشه یه قدم رو به جلو و کم کم میتونی راحت مسیر رو تاپ کنی. که همین اتفاق هم برام افتاده و هم بیشتر لذت میبرم و هم کلی پیشرفت کردم.)

    بعدش رسیدم به خودم!

    به اینکه من جایگاهم توی این دنیا چیه؟ اینکه دنیا کجاست؟ مردم چجوری مغزشون رو پرورش دادن؟ چجوری به این جا رسیدن؟ چجوری همچین عظمتی رو خلق کردن؟ اونوقت من چرا باید برای مثلا زبان انگلیسی خوندن انقدر دست دست کنم و خودم رو به سطح عالیش نرسونم؟

    آیا این افراد مثل من نیستند؟ پس فرق چیه؟ مگه این افراد مثل من ساخته نشدن؟ پس چرا اونها اونجان و من اینجا؟

    رسیدم به اینکه باید متمرکزتر و اراده ی بیشتری در مسیرم باشم. باید این مغز من 100 برای اون موضوعی که دنبالشم باشه. نه اینکه یکم اینکار رو کنه، یکم اونکار رو کنه، یکم زیادی استراحت کنه، یکم بره بازی کنه، یکم غر بزنه سخته فلانه و بهمانه!

    در دوران پندمیک من با اینکه هزار بار این قضیه رو اینجا گفتم ولی بازم میگم

    شروع کردم قلاببافی یاد گرفتم، چیزی که توش صفر مطلق بودم و به جایی رسیدم که کلی عروسک قلاببافی شده فروختم، عروسک هایی که واقعا قشنگ و تمیز میبافتم، طوری که مربیم باهام همکاری میکرد و بهم سفارش میداد. خب من تصمیم گرفتم بجای اینکه بیکار توی خونه بمونم از وقتم استفاده کنم و یه کار جدیدی رو یاد بگیرم و توش موفق شدم

    این موفقیت درسهای زیادی برای من داشت، هم اینکه متوجه شدم به هنر علاقه مندم، هم اینکه متوجه شدم توی هر سنی که باشی، اگه “بخواهی” میتوانی یاد بگیری، میتوانی موفق شوی، همش به خواست خودت و ایمانت، اراده ت و حرکت کردنت بستگی داره.

    این شد که وقتی رنج وقت زیاد در قلاببافی و پول کم بدست آوردن از لذت بافتن بیشتر شد تصمیم گرفتم برم دنبال علاقه ی قلبیم بگردم پیدا کنم ببینم چیو دوست دارم، رسیدم به طراحی رابط و تجربه کاربری. شروع کردم تمرکزی دوره هاش رو (توی خونه) گذروندن و همزمان هم روی دوره ی روانشناسی ثروت 1 (این دوره رو با نامزدم مشترکا تهیه کردیم و در پنل ایشونه) تمرکزی وقت گذاشتم، یعنی در طول روز یا داشتم روانشناسی ثروت 1 کار میکردم یا داشتم یو آی یو ایکس میخوندم. چرا تونستم؟ برای اینکه دیده بودم من که راحت قلاببافی رو از صفر شروع کردم و انقدر پیشرفت کرده بودم، پس قطعا میتونم توی این حوزه هم یاد بگیرم و پیشرفت کنم. که این اتفاق هم افتاده و داره میوفته، من از این مسیر جدید هم به درآمد رسیدم به لطف پروردگار یکتا.

    هنوزم دارم درس میخونم، ولی این فایل یادم آورد که باید خیلی بیشتر از چیزی که الان دارم انجام میدم وقت بذارم تا بتونم اون چیزی که خواسته ی قلبیم هست رو بهش برسم، باید خیلی بیشتر کار کنم

    من که ایمان دارم که میشود، که قبلا شده است، که کلی آدم هستند که نتایج فوق العاده ای گرفتن باید درست تر ازشون یاد بگیرم و پیش برم

    باید بشم مثل استاد و این رو یادم نره، باید بشم مثل ایلان ماسک و عواملش و این رو یادم نره، اگه بقیه تونستن پس منم میتونم! برای من هم نباید کاری داشته باشه. منی که انقدر به داشتن هوش بالا و استعداد معروفم باید بیشتر از همیشه ازش استفاده کنم.

    من که مدت زیادی واژه شکست از زندگیم حذف شده بیام جای خالیش رو با حرکت بیشتر، با اراده بیشتر با تکامل پر کنم، باید هرروزم پر باشه از آگاهی و دانش و یادگیری و پیشرفت.

    من میدونم که باید در این مسیر این چنین پیش برم. میروم و پیش خواهم رفت.

    دوستتون دارم و امیدوارم که پارادایس قشنگتون (قشنگمون) رو بیشتر ببینیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 815 روز

      سلام بر فاطمه ی بی نهایت ، کامنت شما رو خوندم چقدر لذت بردم ، چقدر حال خوب انتقال دادی ، ایول … مگه میشه؟ مگه داریم ؟ دختر به این جسارت

      دختر به این شجاعت

      دختر به این استعداد

      خدا وند را شاکرم برای وجود شما ، پر قدرت ادامه بدید ،ان شالله تو ورزشهم ازشما بیشتر بشنویم،منم اول راهم و واقعا روحیه دادید. امیدوارم در کنار نامزدتون بهترین روزها رو سپری کنید. علم و تقوا داشته باشید. چشم امید ما به علم و تقوای شماست هر چه بیشتر تلاش کن و خود را برای آن مهیا ساز. در پناه خداوند متعال باشید. فاطمه (خواهر) بی نهایتم ،موفق و پیروز باشید. نه خسته

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: