اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت - صفحه 31
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/04/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-04-21 07:42:342024-05-10 05:52:37اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدایی که کلام استاد عباسمنش عزیزم شده
با سپاس و عشق فراوان
تجربه حیرت انگیز من در موقع ای که همه کشورها تعطیل شد بخاطر بیماری من دایم میگفتم که امسال شگفت انگیز ترین سال زندگی منه با اینکه در یک کشور خارجی زندگی میکردم و باید اجاره و زندگی را تامین میکردم یکماه قبلش من کار روی خودم را جدی شروع کرده بودم و از مدیرم درخواست کرده بودم که یکساعت دیرتر برم تا بیشتر روی خودم کار کنم و آن خدایی که کارهای خارق العاده انجام میده همه جا را تعطیل کرد و با لذت تونستم روی خودم کار کنم در ارامش کامل و از راههای شگفت انگیز پول بسمت من بیشتر از قبل جاری شد و معجزه ای شد که من بدانم شغلم نبود که تامین کننده هزینه زندگی من بود بلکه خدایی بیهمتا اوست تنها روزی دهنده و یاور من و اینچنین به خواسته قلبم که همیشه ارزوش داشتن رسیدم یعنی شغل مستقل ام را با شهامت و قدرت شروع کردم علیرغم تمام مخالف های خانواده و پیروز شدم .
برای ویزای آمریکا دخترم داشتم روی خودم و باورهایم و تصاویر ذهنی بشدت کار میکردم که دخترم از سفارت آمریکا اومد بیرون و گفت دیگه هیچ راهی نیست ولی در دلم گفتم خدایا امکان نداره و ما پیروزیم و بطرزی حیرت انگیز تمام گام ها دوباره ادامه دار شد جایی که یک درصد امید شدن نبود موفق شدیم که با هیچ عقل و منطقی جور نمی آمد چون مدارک لازم را نداشتیم ولی همه را الله یکتا بطرزی خارق و بسرعت جور کرد و ما به اشتیاق سوزان یعنی آمریکا و آن هم فلوریدا عشق رسیدیم جایی که استاد عشق آنجاست خدایا عاشقتم خدایا سجده گزار درگاهت
سپاسگزارم از خدایی که امروز هم مثل همیشه نشانه و هدایتی که لازم داشتم یعنی خرید دوره حل مسئله را از طریق کامنت بچه ها دریافت کردم وای خدایا چقدر خوشحالم و سپاسگزارم خداوندم امروز روز معجزه است
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز
سلام به تمام شاگردان ممتاز استاد
زندگی برای ما درس داره باید درسش یاد بگیریم
ما می گیم شکست اما اینها چالش های زندگی هستن
چالش ها باعث پیروزی میشن به شرطی که از دید مثبت به اون چالش ها نگاه کنیم
تمام اتفاقات زندگی به خاطر باور و فرکانس خودمون هست خودمون زندگی مون رقم می زنیم
وقتی حالمون خوبه نتایج خوب هم میاد مدار مون درسته به منبع الهی وصلیم
کنترل ذهن خودش بهت آرمش میده
راهکار داره هر کاری درست میشه با درک بهتر با کنترل ذهن
وقتی که اتفاق به ظاهر بدی میفته بعدش میفهمی که این اتفاق باعث میشه تو رشد کنی پیشرفت کنی اگه ظاهرش نبینی خودتو آروم کنی
توجه نکنی چون بزرگترش میکنی و تو رو تحت تاثیر قرار میده بگو خیریتی هست بعدا می فهمم
جهان به احساس و فرکانس ما پاسخ میدهد
کار جهان همینه
نچسبیم به گذشته باید آروم آروم از ذهنت بیرونش کنی
رها باشیم دیدمون مثبت کنیم مسله ای هم باشه حل میشه کافیه باور مون ببریم به سمت چیزهای خوب خداوند هم پاداش میده
سپاسگزار خداوندم برای قوانین یکسان اش
سپاسگزار استاد عزیز هستیم
در پناه خداوند باشید
به نام تنها قدرت جهان رب العالمین
سلام استاد عزیز و سلام خانم شایسته عزیز و سلام به تمامی دوستان ارزشمندم
استاد جان و استاد شایسته دلم براتون تنگ شده در انجام هر کاری هستید خداوند یار نگهدارتان باشد
این چند فایل اخیر برای شرایط من هست خداوند سپاسگزارم که همیشه در حال هدایتم به صراط مستقیم هست
در مورد سوال اول آن زمانی که کرونا آمد چون من آزمایشگاه کار می کردم اوایل آشنایی من با شما هم بود و دوره بی نظیر 12قدم داشتم یادم هست اولش خیلی بیخیال بودم حتی ماسک هم نمی زدم با اینکه خیلی ورودی کنترل می کردم خوب باز هم خبرهایی میشنیدم و ترس تو دلم بود و از آنجایی که آزمایشگاه تماما صحبت ها در این مورد بود و یکسره مردم برای آزمایش می آمدند خیلی کنترل ذهن سخت بود و من هم تازه با این مباحث آشنا شده بود و بیماری پاشنه آشیل من بود و کنترل ذهن کلا برام سخت بود راستش الان یادم آمد من اصلا چیزی در مورد کنترل ذهن نمی دونستم یعنی اصلا افکار و احساس و قوانین هیچ درکی نداشتم ولی خداوند خیلی دوستم داشت که سال 97همزمان که با یک استاد آشنا شده بودم با استاد عزیزهم آشنا شدم و سال 98 با شروع 12قدم من شروع کردم که بیشترین انگیزه من هم برای تغییر شخصیت بود الان که دارم می نویسم یادم می یاد من چقدر در تمامی موارد تغییر کردم چون انسان فراموشکار هست و خداوند سپاسگزارم که من به سمت بهترین بنده اش هدایت کرد
بریم سر موضوع پندمیک من یادم آنقدر ورودی کنترل می کرد آنقدر روی باورهای توحیدی کار می کرد که قدرت از آن خداوند هست و آنقدر کامنت بچه ها را می خواندم که کنار افراد بیمار بودند ولی هیچ اتفاقی برایشان نیفتاده یعنی هم باور سلامتی هم باور توحید در من خیلی قوی شد یادم می یاد آیه آلیس یخاف را نوشته بودم و هر روز میخواندم آیا خدا برای بنده اش کافی نیست که مردم تو را از قدرت غیر خدا می ترسانند و همین باعث شد من حتی یک عطسه هم نکردم تمام همکاران و دکتران این پندمیک گرفتند جز من دو نفر دیگر همه تعجب کرده بودند و آن اتفاق باعث شد من چقدر ایمانم به خداوند زیاد بشه چقدر باور سلامتی در من تقویت شد و توحید در من خیلی رشد کرد
حالا الان در حال حاضر من با یک تضاد شاید خیلی هم ساده باشد روبرو شدم قضیه از این قرار هست اتاقی که من کار می کنم یک همکاری بود بسیار انسان شریفی بود و از اینجا رفت و به جاش دو نفراز همکاران خانم از بخش دیگر آورند بسیار دخترهای خوب و فهمیده ای هستند اول که آمدند چون تو بخش قبلی چون یکسره آهنگ گوش می کردن این جا هم خواستند این کار را انجام بدهند و من محترمانه بهشون گفتند که من با آهنگ نمی تونم کار کنم و چون ورودی هم برام مهم هست دوست ندارم هر چیزی گوش بدهم و پذیرفتند موردی که هست بسیار گرمایی هستند و از آنجایی که من سرمایی هستم از صبح که می آیند الان هم هوا خنک کولر روشن می کنند و با دمای پایین و دقیقا کولر به پشت من برخورد میکند و خیلی اذیت می شوم البته این بگویم رابطه خیلی خوبی هم باهم داریم و چند بار گفتم یک ساعتی را خاموش کنید تا من اذیت نشوم و میدانم که پاشنه آشیل این خانم هست اصلا کوتاه نمی یاد و ذهنم خیلی من اذیت می کرد که ببین از تو کوچکتر از راه رسیده داره به تو زور می گه از این حرفها و من با تمام تلاش سعی میکردم خودم قانع کنم که هیچ اتفاقی نمی افته اشکال نداره این همه زیر باد کولر هستند ولی ذهنم همش از عزت نفس وارد میشد خوب من پاشنه آشیلم عزت نفس هست و این چند سال خیلی روی خودم کار کردم و با دوره احساس لیاقت با آرامش با این خانم صحبت کردم خوب نمی پذیرفت با این کار هم میخواستم ارزشمندیم برای خودم نگهدارم و هم از آنجایی که این خانم تو این چند سالی که من خیلی تغییر کردم و خیلی از من تعریف می کرد با این کار خواستم عزت نفسم بالا ببرم که من نیاز تایید و غیره ندارم چند بار با آرامش گفتم ولی اصلا حاضر نیست کوتاه بیاد و ذهنم خیلی اذیتم می کرد شروع کردم به نکات مثبت گفتن توجه نکردن و یکسره فایل گوش کردن و آرام شدم تا یک ساعتی تو روز خوب هستم و یک ساعتی که خیلی سردم میشود ذهنم خیلی اذیتم می کند هی میخواهد نقش قربانی شدن بده یا می خواهد عصبانی کنه و غیره که فهمیدم اینها ترفندهای ذهن که من از مسیر خارج کنه روز پنجشنبه خیلی فکر کردم گفتم خدایا من چه کار کنم هدایتی به قلبم آمدم که من خیلی وقته میخواستم از این کار بروم نه ایده دارم و نمی خواهم بیام تو خانه بشینم و خیلی هم روی باورهام کار می کردم ولی یک مدت بود که با خودم تکرار نمی کردم و خداوند به من گفت حرکت کن یعنی روی باورهات کار کن و این فایل هم آمد فهمیدم خداوند داره به من می گه این تضاد آمده که من برای خواسته ام حرکت کنم این تضاد آمده که من حرکت کنم بیخیال نشوم و. این فرد با تمام وجود بخشیدم و از خداوند سپاسگزار شدم که با این شخص داره به من می گه حرکت کن در ضمن هنوز شرایط همان هست ولی من فهمیدم باید باز هم ذهنم کنترل کنم تا بتوانم از این تضاد بیرون بیام دقیقا در زمان آن پندمیک من این کار کردم تا تمام شد و من خیلی راحت گذر کردم این قسمت الان خداوند به من یادآوری کرد که ذهنت کنترل کن احساست خوب نگهه دار یعنی هر روز باید حواست به ذهنت باشه تا هدایت بشوی حتما برای من خیریتی دارد
استاد. جان استاد شایسته جان چقدر دلم برای زندگی در بهشت تنگ شده هر چند هر روز صدای شما را میشنوم خداوند به شما سعادت دنیا و آخرت بدهد دوستون دارم
به نام خدا
با عرض سلام خدمت شما استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته عزیز و دوستان فوق العاده در سایت
من این اتفاق تنها زندگی کردن و اینکه ازدواج نکردم و الان که 38 سالم است و مجرد هستم به جای اینکه احساس نا امیدی و یاس و احساس محرومیت و ضعف داشته باشم من این اتفاق را فرصت خیلی خوبی می دانم تا بر روی باورهایم کار کنم و به دوره هایی که تهیه کردم در زمینه احساس لیاقت و خود ارزشمندی و احساس خوب داشتن نسبت به خودم و عزت نفس و ثروت و روابط کار کنم و فردی مناسب و پاک و هوشیار و سالم و شاد و لایق و با عزت نفس بالا و ثروتمند و فوق العاده با روابط خیلی خوب شوم و وارد یک رابطه فوق العاده بشوم . و این فرصت خیلی خوب و فوق العاده را دارم که در تنهایی بدون ایجاد مزاحمت کسی بتوانم بر روی خودم کار کنم و فرد بهتری در همه جنبه ها بشوم . و فردی لایق و ارزشمند و باعزت نفس و شاد و ثروتمند و پاک و هوشیار و دوست داشتنی و توحیدی بشوم . و در این صورت یک فرد فوق العاده و لایق و ارزشمند و با عزت نفس و شاد و ثروتمند و پاک و هوشیار و دوست داشتنی و توحیدی وارد زندگی من می شود . خدایا بابت این فرصت فوق العاده تنهایی و مجرد بودن سپاسگزارم . الخیر فی ما وقع
با تشکر از شما استاد گرامی بابت این فایل بی نهایت زیبا و اینکه چقدر من از این فایل درسهای فوق العاده ای یاد گرفتم و خیلی به من کمک کرد و تشکر از شما خانم شایسته گرامی و همچنین دوستان حاضر در سایت که نظرات فوق العاده می نویسند و من مطالعه می کنم و واقعا نظرات دوستان فوق العاده است . سپاسگذارم
به نام خداوند جان و خرد
سلام استاد عزیز و خانم شایسته مهربونم
با دیدن این فایل و صحبت های شما که کلام حق از زبان شما همیشه میشنوم
کلا از وقتی که با قانون جهان با شما آشنا شدم زندگیم به معنای واقعی کن و فیکون شده اونم به بهترین شکل
ما از بچهگی هر چی میخواستیم و هر کاری میخواستیم انجام بدیم پدرم پیش قدم بود و اصلا به ما اجازه سختی و فکر کردن و انجام دادن کاری نمیداد
حالا بر حسب چون پدر هست و وظیفه خودش میدونست البته این حسش نسبت به برادرام خیلی بیشتر و بیشتر بود
تا اینکه پدرم فوت میکنه و برادرهام و مادرم زندگیشون با شکست بدی مواجه میشه و هنوز که هنوزه درگیر این موضوعات هستن و هی میگن اگر بابا بود اوضاع اینطور نبود
اما خدارو هزار مرتبه شکر من راهم جدا شده بود و اصلا از خانواده و شهر و کشور جدا شدم و مهاجرت کردم
و موفقیتهای بیشماری هر روز بیشتر و بیشتر کسب میکنم اونم با آگاهی
من خداروشکر میکنم که هدایتم کرد به بهترین راه و شمارو برای راهبر زندگی و آگاهی من قرار داده
من با آموزشهای شما دنیام تغییر کرد و باورهام
و چقدر خوشحالم و شاکر خداوند که همیشه به یه دید دیگه تمام اتفاقات رو میبینم هر چند در دنیای من جز زیبایی و آرامش و خوشبختی و سعادت چیز دیگه نیست و هر چالشی باشه اونم خدا برای قویتر شدنم انتخاب میکنه
سلام استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز
سوال این بود که کجا ها یک اتفاق به ظاهر بد در زنده گیتون افتاده
و توانستید ذهن تون را تغییر بدین و اون اتفاق بنفع شما تمام شود
خوب من دلم میخواست دوره تهیه کنم
بعد باید رمز پویا یا رمز اینترنتی تهیه میکردم
خوب من بانک رفتم چند بار گفت نمیشه
بعد یک روز میرفتم باشگاه شب بود سه تا نفر اومد نمیدونم چاقو اینا کشید خلاصه من هیچی همراهم نبود غیر از کارت بانکی و انها کارت را گرفت
بعد اینجا من دو انتخاب داشتم که به این اتفاق به ظاهر بد چه جور نگاه کنم مثبت منفی
بعد من به این اتفاق گفتم این حتمن به خیر منه وگرنه منی که روی خودم کار میکنم نباید همچون اتفاق بیافته
بعد گفتم به خیر و بنفع منه بعد
چند روز یعدش رفتم بانک وکارت رو از اول گرفتم اینبار اتفاق که افتاد
کارتم در سیستم نمیدونم اطلاعات درست وارد نشده بود چه بود خلاصه ردیف شد ومن رمز پویا ام درست شد و به لطف خداوند من توانسته که در حساب دیگه ام به دوره دوازده قدم را تهیه کنم و به خواسته ام برسم خیلی ممنون استاد عزیزم
و اونم که من انجا که خواستم اگاهانه ذهنم را کنترل کنم را هم از شما اموختم
خد را هزاران بار سپاسگزارم بابت وجود شما و برای هم مداری با شما
واقعان ما تا زمانی که بخوایم روی خودمون کار کنیم در یک مسیر هستیم و اگر روی خودمون کار نکنیم اگاهانه یا نااگاهانه
جهان خیلی راحت مارا از همدیگه جدا میکند
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان عالی خودم
این فایل این درس بزرگ را برای من داشت که می توانم به تمام اتفاقات زندگی خودم به شکل و نوع دیگری نگاه کنم
می توانم دیدگاه و زاویه دید خودم تغییر بدهم و شکل و نوع دید خودم را تغییر بدهم و آنوقت من بی شک جواب متفاوت خواهم گرفت
بی شک من نتیجه ای غیر از نتیجه همگان خواهم گرفت
اینگونه نگاه کردن به اتفاقات و چالش های زندگی خودم برای من موفقیت را در نهایت به وجود خواهد آورد
حال من را خوب نگه می دارد
آرامش را همیشه برای من خواهد داشت
همیشه من را در بهترین شکل موجود از زندگی خودم حفظ می کند
این تجربه و این درس را وقتی که من در زندگی خودم بکار می گیرم بی هیچ تردیدی آرامش و خوشبختی سهم همیشگی من خواهد بود و من خوشبختی را حس خواهم کرد
به راحتی و آسانی به خواسته ها و اهداف خودم خواهم رسید
این را باید یاد بگیرم که نوع دید و نگاه خودم را تغییر بدهم و مثل باقی دیگران هرگز نگاه نکنم و دنبال آن باشم که از
تضاد ها و چالش های زندگی خودم درس بگیرم و یک قدم در جهت بهبود و بهتر شدن روند زندگی خودم جلو بروم
این را یاد بگیرم که تمام اتفاقات و چالش ها و تضاد های زندگی من یک درس و یک نتیجه را در خود برای من دارد که من با درک نکته آن می توانم به پیشرفت و موفقیت دست پیدا کنم
پس
هر تضاد و چالش در زندگی من برای من یک درس و یک رشد و پیشرفت را در خود برای من دارد
این را همیشه به خودم بگویم و از تضاد و چالش های زندگی خودم ناراحت نشوم و زانوی غم را بغل نکنم و دیدگاه و نگاه خودم را تغییر بدهم چرا که نوع نگاه من است که اتفاقات بعدی زندگی من را رقم خواهد زد
ممنون از خدای خوب خودم هستم که من را در این راه هدایت می کند
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود و تحیت
امیدوارم که همیشه نگرش هاتون به زندگی خوب باشه تا حالتون هم به طبع خوب باشه
اینبار وقتی که این فایل رو دیدم خیلی بهتر درکش کردم.
من تقریبا شش ماه پیش از شغل قبلی ام که میوه فروشی بود به سمت علاقه ام که آموزش و سخنرانی بود تغییر فعالیت دادم. طبیعتا ورودی مالی خودم رو تا حد بسیار زیادی کم کردم به این امید که با تمرکز تمام در مسیر آموزش و سخنرانی صرف کنم. خیلی از قدم های عملی را در این مسیر گرفتم، مثل آموزش فن بیان، وارد شدن به دل ترس هام مخصوصا صحبت کردن در جمع و افزایش اعتماد به نفس و مهم نبودن حرف مردم و بریدن وابستگی ها و … که همه و همه در مسیر رشد من لازم بودند و من با اشتیاق همه رو برداشتم.
من در موضوع آموزش آزاد هیچ تجربه قبلی نداشتم لذا اولین تلاشم برای دوره آموزشی بدون هیچ ثبت نامی بود. بنر رو طراحی کردم و در گروه ها و افرادی که می شناختم گذاشتم ولی هیچ ثبت نامی نگرفتم. دلایلش رو بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که باید واضح تر و مسولیت پذیر تر عمل کنم.(البته ناگفته نمونه که نجواهای نگران کننده هم کارشان را می کردند ولی من کنترلشان کردم و ادامه دادم)
دومین تلاشم نتیجه داد و بالاخره به جلسه معارفه رسیدم که در بعضی از کامنت های سایت با ذوق و شوق در مورد مسیرش هم نوشتم.
باز در این جلسه به موضوعاتی برخورد کردم که نشان از ایرادات اساسی شخصیتی من و کمبود تجربه و مهارتهای مدرسی و کلاس داری ام می داد. دوره با سه نفر از دوستان و اطرافیان شروع شد و تا جلسه سوم هم ادامه پیدا کرد و خلاصه که به این نتیجه رسیدم که واقعیت این شرایط را بپذیرم و رهایش کنم. چون برای دوستان نزدیکم می خواستم حرف هایم را بزنم و دیگر لزومی نداشت که اینچنین تشریفات و جا و مکانی درگیر ما شود.
این روزها آرام آرام مرا با حقیقت مواجه ساخت و بدون کمترین ناراحتی و مقاومتی پذیرفتم که باید مهارتهای عملی ام را در موضوع آموزش و مدیریت و رهبری افراد افزایش دهم. لذا با آرامشی که سرشار از تجربه بود این پیام را برای فردی که مسول هماهنگی مکان سالن جلسات برای برگزاری دوره بود نوشتم:
سلام خانم صفری عزیز
خدا قوت
با اجازتون امروز آخرین جلسه از این دوره شد. البته همین هم لطف خداست.
چون دوستانم برای این چند جلسه یاری دادند و اصلا موضوع آموزش و هزینه مطرح نشد.
برای خودم یک تجربه و یک قدم بزرگ در مسیر خواسته هام بود البته با همت شما.
خیلی باید در این مسیر مهارت کسب کنم
و این تجربه برای من پر از درس بود و از سال قبل خیلی بهتر شدم
در هر صورت قصه این دوره هم به اینجا رسید که برای خودم یک پیشرفت محسوب میشه.
خانم صفری هزینه بابت این چند جلسه که باید پرداخت بشه رو بفرمایید، بنده در خدمتم
در این مسیر شما با حلم و بردباری خواهرانه بنده رو راهنمایی کردید که بینهایت از شما ممنونم. امیدوارم که بتونم زحمات شما رو جبران کنم.
به امید دیدار
و ایشان هم با بزرگواری این پاسخ رو دادن بدون اینکه از هزینه سالن برای این چند جلسه حرفی بزنند:
سلام شب بخیر آقای قادری
خواهش میکنم ما کار خاصی نکردیم
کتابخانه عمومی متعلق به شما و تمام مردم هست
دنیا محل آموزش و یادگیری و آزمون دادنهاست
ما هم داریم یاد میگیریم و حین این یادگرفتن ها حال مون خوبه
حالا بعضی وقتها آزمون ها سخته که تجربه میشه و پیگیری نقاط ضعف بایستی باشه از طرف ما تا با قدرت
بیشتر بتونیم ازین آزمون های سخت و پر پیچ و خم گذر کنیم
به هرحال ما آنچه که در توان داریم
در خدمتگزاری حاضریم .
کتابی هست به نام 90 روز اول در بازاریابی شبکه ای
مطالعه بفرمائید حتما .
این 90 روز تمام شد چه به هدف برسی چه نرسی مجدد یک 90 روز دیگه را شروع میکنی و ….
آرزوی موفقیت و سلامتی براتون دارم
این که استاد در مورد نگرش صحیح به موضوع داشتن صحبت می کنه و اتفاقا تذکر هم دادند که اصلا موضوع تفکر به ظاهر مثبت در میان نیست و اینکه بخواهی به زبان حرفی را بزنی اما در درون احساست بد باشد
نننننننننننهههههههههه
واقعا نگرشت این باشد که شکست یعنی چه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اصلا موضوع چیز دیگری است، اصلا موضوع یادگیری و رشد و پیشرفت است. همان جمله حضرت زینب:ما رایت الا جمیلا
الآن که دارم این متن را می نویسم خدا را شاهد می گیرم که سر سوزن از اینکه نتوانستم دوره ام را با آن انتظاراتی که داشتم به پایان برسانم ناراحت نیستم. چون این نگرشی که استاد در موردش صحبت می کند را بهتر درک کردم و به راحتی و شجاعت و (اتفاقا خوشحالی از اینکه ایراد اصلی را یافتم) پذیرفتم و تا همینجا رهایش کردم و خواسته ای را که در این مسیر برایم واضح شد را بهتر فهمیدم.”جالبه که به محض واضح شدن خواسته و گرفتن اولین قدم عملی جدی هدایتها و نشانه ها از راه رسیدن :))”
در این مسیر بهتر فهمیدم که: باید عملگرا بشوم باید با کسب مهارت و تجربه پُر بشوم، لایق بشوم، نه فقط با در خانه نشستن و فایل گوش دادن بلکه با عمل کردن
به قول قرآن فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ ﴿قارعه6﴾
خدا را شکر می کنم که اینقدر به من پذیرش و رشد ذهنی عطا کرده که از تجربه های به ظاهر ناموفقم درس بگیرم و آنها را با کسانی که در مسیر رشد و پیشرفت هستند به اشتراک بگذارم.
امیدوارم که کمتر تجربه دیگران را تجربه کنم و بیشتر از تجربه دیگران درس بگیرم و از آنها در جهت رشد بهتر و سریعتر استفاده کنم.( اما باور باید کرد که درس روزگار برای ما جانانه تر است و به جان می نشنید)
امیدوارم که این خبر خوبی که به شما دادم برای شما کارگشا و کارآمد باشد.
خدایا برای اینهمه حمایت و هدایتهایت ممنونم
افتخار می کنم که تو رب من هستی و همیشه هادی منی
عزتمند هستم که سعی می کنم که بنده خوبی برای تو باشم
یا حق
به نام خداوند بخشنده و مهربان خدایی که ما را خلق کرد و از روح خودش در ما دمید تا ما هم بتونیم شرایطمونا و زندگیمونا خلق کنیم
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته زیبا و دوست داشتنی،و تمام دوستان گلم تو این فضای فوق العاده معنوی
اینقدر این فضا زیبا بود که آدم محو تماشای اونا میشه،دریاچه،اسمون صاف و ابرهای تپلی،
استاد جونم اندامتا میبینم کیف میکنم،شما فوق العاده ای
خب بریم سراغ این فایل که با شنیدنش تک به تک برام خاطره بود،من از یک اتفاق به ظاهر خیلی بد چنان آرامشی پیدا کردم و خدا را درونم یافتم که الان که فکرشا میکنم تعجب میکنم که آیا واقعا من اون آدم بودم،اینقدر که تغییر کردم،کلا شدم ی آدم دیگه،چون مسئولیت اون کارا پذیرفتم و گفتم خودم ب وجودش آوردم خودمم عوضش میکنم،و اون اتفاق به ظاهر بد شد نقطه عطف زندگی من،من در زندان بودم ولی آرامش داشتم،جسمم زندانی بود ولی روحم و ذهنم ازاد،اصلا یک حس عالی داشتم،امیدوارم بتونم تو این مسیر ثابت قدم باشم
ممنون استاد عزیزم بابت فایل های بی نظیرتون،
عااااااشقتونم
خدایا!
راهی نمی بینم
آینده پنهان است.
اما مهم نیست،
همین کافیست که تو همه چیزرامی بینی
ومن تورا.
عجب تیپی واندامی عجب استادخوش نامی
بنازم قدرت خالق که من راکردشاگردش
شعرگفتم درحدّ
سلام به روی ماه استادعزیزم ومریم نازنینم وبوسه می زنم به دستانی که لبریزاست ازعشق واینطورفیلم می گیردتاچه بهره هاببریم ازکلام به کلامی که دُرّ وگوهرمی ریزد از آن ومی طلبدقلب رابستری کنیم برای برداشتن این طلاهای ناب تا بشودجایگاه ابدیِ امن خداوندمهربانم تا هرلحظه اورانفس کشیده وشکرگزارش باشیم برای اینجابودن مان دراین مسیرزیبا،جادویی ولبریزازمعجزه به شرط هرروزبودن ،گوش کردن وعمل کردن با قدرت ایمان وتوکل واقعی …..
ای جانم، سلام پرادایس زیبایم ،بهشتی که استادومریم جونم رادرآغوش خودمی پرورانی چقدرزیبایی ودرمکان الهی ات چه درس هاآموخته ومی آموزیم وبا تمرکزبرزیبایی هایت به کجاهاهدایت شدیم خدایاشکرت…..
بانگاه کردن واندیشیدن به این قدرت ذهن بشریتی که خداوندم خالقش است وامروزشاهدرشدو پیشرفت درتمام زمینه هاباشیم به خودمی بالم که بنده چنین خدای قدرتمندی هستم که باتغییرباورهاچه امکانات عظیمی رافراهم می کندومن هم به سهم خودوشرایط خودمی توانم امروزبااین آگاهی های ناب چه هاکه انجام دهم وروزبه روزعالی تروهدفمندتر ومی بینم هرروزرشدوپیشرفت هایی خارق العاده وانسان هایی که هنوزاندرخم کوچه های ناآگاهی مانده اندوراکد وکور وکر ولال…..
خدایاچه اندازه شکرت رابایدبه جاآورم که حرفی برای گفتن وبهانه وتوجیح باقی نگذاشته ای وبرای این است که همیشه می گویم وعمل می کنم به اینکه هرنفس بایدتوراشکروسپاس گویم برای داشتن چنین استادی که حق مطلب رابرایمان تمام کرده ….آگاهی مسئولیت به همراه دارد، من کجای کارهستم،دنبال چه هستم،استادم باکلام به کلام وارائه عاشقانه تمام تجربیات زندگی اش باصداقت ،بهانه هاوتوجیه هارا ازذهن مادور کردندو خداوند،همه چیز را حاضروآماده به واسطه ایشان دراختیارمان قرارداد.
امروزکه داشتم در قسمت خاص دردفترستاره قطبی ام می نوشتم که خدایاچه زیباخیروبرکت درروزی مان قرارداده ای یهواشکم جاری شدوگریه کردم احساسی لبریزازوجودش درتمام تاروپودم فقط گفتم خدایاشکرت وقدردانی کردم ،مثل کسی که می آیدباتو درددل می کند وایمان داری حق بااوست ولی درحقّش ،ناحقی شده وتوازدرونت ملتهب می شوی ویه جورایی دلت به دردمی آید،من چنین حسی داشتم ،یک عمرندیدن واقعی خداوند ولی برای امروزشکر که تورادارم آنطورکه لبریزاست وجودم ازوجودش به جای تمام نداشتن هایش…..
چقدرخداوندبخشنده ومهربان است باید،بایداوراهرلحظه نفس کشید….
جداییِ من ازهمسرسابقم امروزآگاهانه ،سکوی پرتابی شدبرایم…
نبودن دخترقشنگم ،آزادی ورهایی رابرایم به ارمغان آوردتاهم اوخودکفایی راتجربه کندورشدکندوهم من ،آینده پنهان است اما خدایم باهردوی ماهست وهوای مان رادارد ودر9سال زندگی دخترم بامن همه چیزراکنارم باراستی ودرستی وکارکردن های من درخانه هابه خاطراعتیادپدرش تجربه کردوتابودم بهترین هارابرایش انجام دادم ودردرس هایش نابغه ای بودوطوری که به جای معلمش به دانش آموزان درس می داد.اما این طوررقم خوردو امروزدرک می کنم که چقدرخواست خداوند زیباست واعجاب انگیز،الان نزدپدرش وکاملا خودکفاشده است ،وظیفه من کارکردن روی خودم وسپردن همه چیزبه دستان پرقدرت خداوند….
به تمام اتفاقات زیبای زندگیم فکرکردم وباآگاهیِ امروزم نشستم نوشتم وسهم خودراپیدا کردم و دستان خداوندبه یاریم آمدند، من برای هرتغییری آغوشم را بازکردم وتسلیم محض خواست واراده خداوندشدم .
ازطریق استادعزیزم آرام آرام دریچه های ذهن وقلبم رابرای هردریافتی گشودم بدون هیچگونه اما،اگروچگونه ،فقط به قول ایشان درقدم هفتم ازفایل آخرگفتم(اگربشود،چه می شود)وشد،زیباوجادویی هم شد…..
ازخداوندخواستم وشد،تغییراعاشقانه پذیرفتم مگرراهی دیگربود،تمام راههاطی شده بودندوخداوندممکن کردهمه چیزراباقدرت ایمان وتوکل صادقانه ام .
همه چیزمی شوداگرباچشمانی به غیر ازاین چشمانم ببینم وآن چشم بصیرت وآگاهی بودکه دروجودم آرام ریشه زدوبه درخت تنومندی به نام ایمان خالصانه تبدیل شدوهرروززیرسایه آن لذت بردن وعمل به قوانینش.
وسعت نگاه مان درک قدرت وعظمت خداوندشدوبعدزندگیمان رامی بینیم که چه ساده وراحت باهمان قدرت ایمان و توکل چه کارهای عظیمی می شودانجام دادوهدفمندانه به جلورفت وبه خواسته هایی که باخواست خودش گره می خور احترام گذاشت وفقط شکرگزارش بود.
وقتی درون آرامش راهرلحظه درکنارهرمسئله ای تجربه می کندودیگراحساست نسبت به هراتفاقی عالیست زندگیت رالبریزمعجزه می کندومتنعم می شوی ازتمام امکانات عالی برای رشدوپیشرفت دنیاو توشه جمع می شودبرای آخرتت.
تمام اتفاقات درزندگیم مراخودکفاتروقویترم کردچون کوه عظیمی به نام خداوندپشتم بودودیگرترس هاجایش رابه امیدوایمان داده بودندوامروزدراین وادی مقدّس قرارم دادتافقط بگویم خدایامن هرچه دارم ازتو وار آن توست وفقط بایدهرنفس شکرگزارت باشم وتوبرایم کافیه کافی هستی…..
استادی که درهرشرایط بوده ولبریزازتجربه وآگاهی ومن بادیدن ایشان وتامل وتفکردرروندتکاملی زندگی شان ،ازخداوندمدد طلبیدم وباتسلیم محض به درگاهش ،خداوندهم برای رشدوپیشرفتم سنگ تمام گذاشت وچه زیباست هدایت هایش ونشانه های واضح دراین مسیرزیبا…..
درمسیری توحیدی گام بر می داری که استادش همه جوره عیارداروثروتمنداست وثروتمندمانده اندوادامه دارد،ثروتمندشدن باثروتمندبودن تفاوت دارد،اینکه اصولی رزاق بودن ووهاب بودن خداوندرا درعمل به نمایش می گذارند چه نکات طلایی برای زندگی مارقم می خورد،وبعدمی بینیم ماهم درمحضرایشان شاگرداول میشویم وهمه چیزنقدویک شخصیت وزندگی عیارداروثروتمند،صاحب خانه خودمان،کسب وکارخودمان بدون هیچگونه وام ،بدهی قسط وشرک وغیره وذلک،یادم آمدکه مسکن مهردرهشتگردکرج داشتم وآن هم فروختم چون قسط داشت وپولش شدخودکفایی عالی ترخودم ….وخداوندی که روزبه روزبه همچین زندگی برکت می دهدوخیروخوشی وسعادت،سلامتی،عشق پاک ،معشوق ناب وهم فرکانس،استاددرست ودرمون ،ذهنی بازوپاک وقلبی لبریزازخداوند ،احساس عالی وهرچه خوبان همه دارندماکناراستادمان به لطف وکرمِ خدای مان داریم ،خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.
وواقعا نکته طلایی دیگراستادقشنگم این هست(نگاه متفاوت مساوی نتایج متفاوت)
مثال آقای عشق یار(روحشان شادهمگی)هم مراجای خودم میخکوب می کندوهرروقت میشنوم ویادم می آیدبه وسعت قلبشان ونگاه وعکس العمل شان ،می گویم ماواقعا چه الگوهایی داریم که فقط روزی هزاران باربایدبابت این زندگی آرام وهدایت مان دراین مسیررویایی شکرخداوندرابه جاآوریم وسجده شکربگذاریم وقدروارزش ناب این آگاهی هاوعمل به آنهارادروجودمان نهادینه کنیم ..
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم عزیزانِ دلم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم