راهکار برای مسائل شما - صفحه 7

287 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 3822 روز

    استاد عاشقتم استاد عاشقتم استاد عاشقتم استاد عاشقتم استاد عاشقتم استاد عاشقتم… از ته دل می نویسم از ته دل فریاد میزنم که عاشقتم…

    چه قدر عاااالی قانون رو بیان می کنی… چه قدر عاااااالی عشق خدا رو به ما میفهمونی… چه قدر ارتباطمون رو با خودمون تقویت می کنی…

    الان یه مطالبی و خوندم تو سایت که بی نظیر بود.

    خالقم رو شکر میکنم به خاطر وجودت…

    خالقی که جز ارزش خلق نمی کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سمانه ام گفته:
    مدت عضویت: 4001 روز

    سلام به روی ماه همه تون

    به یه نتیجه ای رسیدم ….. قبلا تو پستهام مینوشتم بچه ها اگه عصبانی شدید اشکال نداره ….فقط چیزی که مهمه اینه که توی عصبانیتتون نمونید ………. مینوشتم که توی عصبانیتتون گیر نکنید …… و فکر هم میکنم واسه اون موقع من نظر کاملا درستی بوده ………. اما الان که پیشرفت کردم نظرم کامل تر شده ……… الان میگم اگه عصبانی بشیم و حتی اگه تو عصبانیتمون نمونیم ولی باز هم مقدار بسیار زیادی از انرژی مون رو پای عصبانیت گذاشتیم ……. و تا بیاییم آروم شیم و آرامش رو به بدنمون برگردونیم بلاخره یه طمانی طول میکشه ……… تازه اتفاق بدی که میفته اینه که : هر وقت یاد اون لحظه میفتیم ذهنمون میگه دیدی نتونستی خودتو کنترل کنی هاهاهاهاهاها دیگه ادعات نشه شاگرد استاد عباس منشی توام مثل بقیه ای هاهاهاهاها دیدی از کوره در رفتی هاهاهاها دیدی تو هم در لحظه ای که باید خودتو کنترل میکردی نتونستی این کار و انجام بدی هاهاهاهاها ……………….. اینا رو ذهنت میگه …………………………

    اینو تصور کنید : وقتی همه چیز خوبه همه ی سلولهات آرومن و دارن با هم میگن و میخندن و میرقصن و بازی میکنن و شادن و زندگی میکنن …………. حالا وقتی یهو عصبانی میشید انگار یه موجی از ناراحتی و عصبانیت میاد تو بدنتون و رو تک تک سلولهاتون تاثیر میذاره ….. سلولها میگن eeeee چرا قلب داره این قدر تند تند و با عصبانیت میتپه ؟ سلولها میگن چی شده چرا شش ها دارن تند تند دم و بازدم رو انجام میدن ؟ همه ی سلولها یهو متعجب و میشن و میترسن و عصبی میشن و …….. حالا حتی اگه شما بعد از یک دقیقه هم خودتو آروم کنی …….. باز تا اون عصبانیت از تک تک سلولهات بیاد بیرون طول میکشه …………..

    منظورم اینه که این روزا که تکاملم رو دارم طی میکنم به این نتیجه رسیدم که باید سعی کنیم که اصلا عصبانیت حتی استارت هم نخوره …….خوبه که ما رو خودمون کار کنیم که بعد از عصبانیت خیلی زود بتونیم به حالت آرامش برگردیم ……. ولی این خیلی بهتره که رو خودمون کار کنیم که اصلا عصبانی نشیم ……….میدونم ما انسانیم …….. میدونم ماها احساس داریم …… میدونم ما آدم آهنی نیستیم ……… میدونم ………….. ولی این رو هم میدونم که میشه …….. استاد یه جایی گفت : لا خوف علیهم و لا هم یحزنون ……… بر دوستان خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مى ‏شوند………….. اگه خدا اینو میگه که نه بیمی ست و نه آنان اندوهگین میشنود یعنی پس میشه این جوری نتیجه گیری کرد که میشه این جوری هم زندگی کرد ……… به نظرم هر نوع اندوهگینی و هر نوع غمگینی ای شرکه …………… به نظرم اگه به این اعتقاد و باور داشته باشیم که خدا قدرت مطلقه و همه کاری از دستش بر میاد ………. اگه خدا میتونه ………. اگه خدایی که ما میپرستیم نیروی مطلق حاکم بر جهانه …………. اگه هررررر کاری از دستش برمیاد …….. پس هر نوع ناراحتی و هر نوع غمی نشان دهنده ی شرکه …………. اگه ناراحت شی یعنی بهش ایمان نداری……..یعنی مطمئن نیستی خدای تو میتونه برات هرررررر کاری رو انجام بده ………….خلاصه اینکه دوستای خوبم تا میتونید به این فکر کنید که میشه در لحظه آروم بود ……. میشه نفس عمیق کشید ………… میشه به خودمون بگیم سمانه جونم خوشگلم عصبانی نشو ولش کن ……. تموم شد ………. من دوستم یه تکیه کلام داره که میگه: کوتاهش کن ……… همیشه بعد لحظاتی که شاکی میشدیم یا گاهی دعوامون میشد میگفت سمانه هررررر چی بوده ول کن ……… کوتاهش کن ……. تموم شد ………….میگفت سمانه حالا من مقصرم یا تو …………. ولش کن ………………. کوتاهش کن …………… اون اوایل تو دلم میگفتم چقدر پر روء ………… میگه کوتاهش کن ………. انگار نه انگار که اصلا اتفاقی افتاده ……….. اما حالا میگم چه قدر ناخودآگاه داره قانونو رعایت میکنه ……….. این جمله به نظرم یه جمله ی طلاییه : کوتاهش کن ………… حالا هرررر چی بوده ولش کن تموم شد ……. کوتاهش کن ……..خخخخخخ ما یه همچین دوستایی داریم خخخخخخخ

    شاداب باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      لیلا اسحاقی گفته:
      مدت عضویت: 2626 روز

      سلام دوست عزیزم

      خیلی خیلی به دلم نشست. چقدر قشنگ سلولها و تأثیر روی اونهارو بیان کردی. دیدگاهت کاملا عباس منشیه . چون استاد هم وقتی میخواد آب لیمو و عسل بخوره که سرماخوردگی جزئیش خوب بشه ، میگه این آب لیمو و عسل یک سلاحی هست که میرسونمش به گلبولهای سفید و اونارو مجهز میکنم و گلبولها به جنگ ویروسها میرن و چون تجهیزات کاملی دارن توی جنگ پیروز میشن و همین تلقین حتی باعث می شه حرارت بدنشون بالا بره و خیلی سریع حالشون خوب میشه. این کامنت شما خیلی عالی هست و من به همین شکل پرینتش رو میگیرم و میخونم تا باورم بشه. ممنونم عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    علی زارع گفته:
    مدت عضویت: 2942 روز

    سلام به تمام انسانهای عزیز و ارزشمند و بی نظیر و منمحصربفردی که داره این کلمه ها رو میخونه

    نزدیک به 15ماهه با استاد آشنا شدم …و مثه همه شما کاملا غیرقابل پیش بینی و غیرمنتظره … بواسطه دستی از بی نهایت دست خدا که به سمتی هدایت مون کرده ، که ته ذهن مون خواهانش بودیم …

    تا 8ماه پیش تهیه دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها ، با تمام شرایط و محدودیت هایی که اشتم ، ولی حال خیلی خیلی بهتر شده ذهن و باورهام با فایل های رایگان و مطالعه نوشته های 99% ارزشمند دوستان توی فضای سایت ، تبدیل شده بود به یکی از آرزوهای نزدیکم .

    هرچند درکنارش روانشناسی ثروت 1 یه جورایی برام خواستنی تر بود ، ولی بخاطر قیمت بیشترش ، و این باور توی ذهنم که :

    راهنمای عملی ارزونتره ، پس راحتتر و سریع تر میتونم بهش برسم،کمتر بهش توجه میکردم .

    تا یه روز زمستونی و برفی ، وقتی قیمت محصولات تخفیف خوردن ، عهد و تمرکز عجیبی برای داشتن و لمس و تصور اینکه تهیه ش کردم ، تو ذهنم شکل گرفت ؛

    جوری که به این ختم شد که حقیقتا از جایی پولش جور شد، که فکرش رو هم نمیکردم .

    و وقتی ساعت نزدیک 12شب پولش بحسابم واریز شد ، حتی لحظه ای ترید نکردم و روی دکمه “خرید” کلیک کردم و تا نزدیک صبح جلسه اولش رو گوش میدادم …

    شب خیلی خیلی خاص و بی نظیری بود …

    لحظه رسیدن به خواسته ت ؛ اونجایی که صحنه ای رو که تجربه میکنی ، که انگار بارها قبلا دیدی ش و برات آشناست

    تمرین لذت بردن از داشتن اون خواسته ..

    همه اینا باعث میشن لحظه رسیدن به خواسته ت ، نه تنها قابل پیش بینی و قابل انتظاره ، بلکه هزاران برابر از نتیجه ای که با دستهای خودت بدستش آوردی ، برات لذت بخش تر میشه …

    اینا رو گفتم تا بدونی که چه ذهن و چه دستهایی دارن این کلمه ها رو تایپ میکنن …

    چشمهام خیس اشکه و برات مینویسم …

    مینویسم تا بیشتر اینو درک کنی ، وقتی حقیقت رو میفهمی چقدررررر هر چیزی رو که تو نظرت وجود داره مفهومش فرق میکنه …

    کمتر میومدم توی سایت برای خوندن نظرات دوستان …

    ولی برای دانلود فایل جدید ، حتی یک رو هم معطل نمیکردم و تو اولین فرصت دسترسی م ، فایل صوتی ش رو دانلود میکردم ( کاری که نزدیک 1ساله انجام میدم )

    منم مثل تویی که خودت خواستی تا اینجا باشی و این کلمه ها رو بخونی ، هر فایل و اثری از استاد ، منتشر میشه ، مطمئنا جواب چند تا از همون سوالهایی که تو اون روز ها ، تو ذهنت داری ، بواسطه الهامی که به استاد میشه ، ازشون دریافت میکنی ، جواب میگیرم و با جون و دل و توجه و تمرکز ، با خورم تکرار و تکرار و تکرار شون میکنم و به هر جمله ای که میشنوم فکر میکنم ؛

    که این قسمت و الان ، این کلمه ها چی رو میخوان به من برسونن ؟

    و امروز …

    که دو سه روز از انتشار فایل توضیح بخش “راهکار برای مسائل شما” میگذره ؛

    وقتی بعد از چند وقتی ، اومدم تو فضای سایت به قصد خوندن نوشته ها ،

    وقتی وارد قسمت “راهکار برای مسائل” شدم ،

    تیترهایی رو دیدم ، که برام درخشان ترین تابلو هایی هستن که این روزها دارن و میخوان راه رو بهم نشون بدن .

    وقتی شروع به خوندن جوابها میکنی ، اطلا نمیدونی که قراره چشمت وارد چه بهشتی از کلمه ها بشه …

    اصلا فکر این رو نمیتونی بکنی که چه فضای بی نظیر و خوش رایحه و لذت بخشی رو قراره ذهنت تجربه کنه …

    کلمه هایی از جنس ارزشمندترین ماهیت خلق شده …

    جمله های الماس گونه ای که از بارها بارها توجه کردن و تماشای هر کدوم شون ، نه تنها سیر نمیشی ،

    بلکه بیشتر هم طلب میکنی …

    و به نهایت این باور میرسی که چقدررر میتونه دست خدا به واسطه کلمه های جاری شده ، تو ذهن یک انسان ، برات بزرررررررگ و لذذذذتبخش و خواستنی

    بهترین جوابها رو بهت نشون بده و بهترین هدایت ها رو داشته باشه .

    هرجا که هستی ، هر باوری که داری ، هر خدایی رو که میپرستی و

    هر اندازه علاقه به وجود ارزشمند خودت داری ؛

    ” ازت میخوام که حتما بشینی و وقت بذاری و بذاری و جوابها رو با توجه بخونی شون ”

    منی که بعد از سی سال زندگی روی زمین ، در بهترین و قدرتمند ترین و با ایمان ترین احوال باورهای ذهنم ، در تمام طول زندگیم هستم و

    بازی زندگی رو از هروقت دیگه ای بیشتر بلد شدم و روش تسلط دارم ،

    مطمئن باش همه ش سوده و تو ادامه راه فقط یه برنده وجود داره ؛

    . اونم ” تو ” هستی .

    و یک دنیا سپاس خداوند رو از وجود تمام دستهای همیشه خوب و پرفایده ش ؛

    مخصوصا اینجا ;)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    تکاور اندیشه گفته:
    مدت عضویت: 2660 روز

    سلام بر استاد عزیز و دوستان خوب و خوش فکرم در این سایت… به قول یکی از دوستام میگفت ما تکاوران اندیشه هستیم …

    امروز خدارو سپاسگذارم‌ و خیلی خوشحالم که بعد از هجده سال از اعتیاد به سیگار رها شدم و یک هفته است که سیگار نمیکشم همیشه این باور در دوستانم و در من بود که ترک سیگار ان هم بعد از بیست سال بسیار سخت است اما با خودم قرار گذاشتم که ایمان خودم را محک بزنم ببینم ایا بعد از این چند ماه خودشناسی و استفاده از قوانین میتوانم‌ بر این چالش پیروز شوم یا نه …

    البته از قسمت عقل کل هم استفاده کردم خیلی خوشحالم ممنون استاد که این محیط را برای پیشرفت ما فراهم کرده اید راستی کتاب رویاهایی که رویا نیستند را دارم میخونم اصلا فک نمیکردم فقط با فصل اولش انقدر پیشرفت کنم درامدم رسما دو برابر شد خیلی حس خوبی بود یه دوست قدیمی زنگ زد و پیشنهاد یه کار عالی رو بهم داد انقدر این روند طبیعی اتفاق میوفته که اصلا ادم متوجه نمیشه که به خاطر استفاده از قوانینه باید کلی دقیق باشیم در این موارد …

    همتون رو دوست دارم استاد عاشقتم فعلا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    پارسا پرنیان گفته:
    مدت عضویت: 3851 روز

    سلام استاد شاد و تندرست باشید.به نظرم یک قسمت از سوال پاسخ داده نشده باقی موند.اینکه آیا امتحانات الهی میتونه خارج از قوانین فرکانس رخ بدهند.یعنی اگر باورهای مناسب ثروت بسازیم و احساسمون رو خوب نگه داریم باز ممکنه اون اتفاقات به ظاهر دردناک که طبق آیه ۱۵۵ سوره بقره( ولنبلونکم بشی …) حتما برامون رخ میده ،دیگه برای ما اتفاق نیفته؟یعنی با توجه به اینکه هیچ اتفاقی بدون اجازه ما وارد زندگیمون نمیشه ،اگر ما دائما بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم و کانون توجه و احساسمون رو کنترل کنیم و باورهای مناسب مثلا در زمینه ثروت بسازیم آیا ممکنه ورشکستگی و کم شدن اموال رو تجربه کنیم که این اتفاق جزء امتحان الهی باشه ؟یا فارغ از اینکه ما احساس و کانون توجهمون رو کنترل میکنیم یا نه آزمایشات الهی صد در صد برامون رخ میده؟سپاس از حسن توجهتون…آرزوی آرامش و سعادت برای تو تک دوستان و استاد عزیز…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    مریم م گفته:
    مدت عضویت: 2736 روز

    سلام ویژه به گروه تحقیقاتی عباس منش کسانی که واقعا خالصانه وعمیق جوابهای نابی رو به اشتراک میذارن و همینطور خانم شایسته عزیز

    ???????

    تا قبل از مطالعه این جوابها می گفتم خوب حتما آدمهای پخته و هم فرکانسی رو استاد توی گروهشون دارن ولی فکر نمیکردم تا این حد پخته و اینقدر خوب و با جزییات جوابهای نابی بدن ، واقعا خدا قوت به همگیتون .

    امروز داشتم آخرین پرسش و پاسخ رو میخوندم و چقدر آگاهیهای خالصی ازتوشون میشه استخراج کرد؛ چندین نکته ازتوش درآوردم و بالای هر صفحه از دفترم به طور جداگانه نوشتم ، بعضی از اونها رو براتون میکم که خانم شایسته زحمت کشیدن و بیان کردن:

    -باور باور می آورد، باورها لگاریتمی رشد می کنند

    -مهم ترین وظیفه ما نماندن در احساس بده، و مسعله تغییر زاویه دید است، مهم ترین وظیفه ما تلاش برای لیشتر ماندن در احساس بهتر است (این یکی از مواردی بود که خودم دو روز بود درگیرش بودم)

    _آیه قرآنی که آوردن که من ترجمه ش رو مینویسم : در آغاز و انجام روز ساعاتی از شب صلاه کن

    زیرا نیکیها ، بدی ها را از میان می برند ، این اندرزی است برای اندرز پذیران

    _وقتی یقین می دانی که جهان هرگز خلاف قوانینش (احساس خوب=اتفاقات خوب، احساس بد =اتفاقات بد)

    رفتار نمی کند و به قول قرآن ، هیچ تغییری در سنت خدا رخ نمی دهد، آنوقت جرات نادیده گرفتن این قانون را نداری.

    _ اگر می خواهی تغییر کنی در شروع کار باید از تمام اراده ت کمک بگیری، منظورم این است که تمام اراده ت را در خدمت بگیری ، بخش عمده یی از آن را.

    _فراموش نکن که خداوند در لحظه اکنون است.

    _اگر هدف از داشتن هر خواسته یی تجربه لذت بیشتر است ، پس همین حالا بردن را از مسیر این خواسته شروع می کنم !

    ???????

    اینها رو اول برای خودم نوشتم که فراموش نکنم ، سپاس مردتوحیدی ، سپاس خانم شایسته گرامی و بالاتر از همه سپاس از پروردگارم برای هدایتم در هر لحظه به راه راست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    محمد مروجی گفته:
    مدت عضویت: 3856 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم، گروه تحقیقاتی عباسمنش و دوستان عباسمنشی گلم

    خواستم یه تجربه فوق العاده از خودم رو با دوستان عزیزم به اشتراک بذارم و نکته مهمی رو که استاد بارها تاکید کردن رو باهاتون مرور کنم. دوستان عزیزم قانون مهمی هستش که تازه درکش کردم و اون هم اینه که همیشه بین فرکانس های ارسالی ما به جهان هستی و نتایج متناسب با اون فرکانس ها 2 تا پارامتر خیلی مهم هستند: 1- اختلاف زمانی 2- شدت فرکانس

    1- اختلاف زمانی:

    یعنی همیشه بین فرکانس های ارسالی توسط ما و ورود نتایج یک فاصله زمانی وجود داره و خب این خیلی اوقات به نفع ماست. چون اگر قرار بود به محض اینکه یه فرکانسی ارسال کنیم نتیجه بوجود بیاد، شاید ما تا الان زنده نبودیم. چون بیشتر ما خیلی از اوقات افکار منفی ای رو در ذهنمون داشتیم که در صورت ورود سریع نتایج به زندگیمون ممکن بود اتفاقت خیلی بدی رو تجربه کنیم. ولی باز هم خدا این امکان رو قرار داده که فرصت تغییر افکارمون و فرکانس های ارسالی رو داشته باشیم تا نتایج بهتری رو تجربه کنیم.

    2- شدت فرکانس:

    هرچقدر که شدت فرکانس ارسالی بیشتر باشه و فرکانس رو با تمام وجود و احساساتمون(طوری که تک تک سلول های بدنمون احساسش کنه) ارسال کنیم نتایج بزرگتر خواهند بود. معمولا از زمانی که ما روی باورهامون کار میکنیم، فرکانس های ارسالی در ابتدا ضعیف ترند و خب نتایج هم خودشون رو به صورت نشانه های کوچکتری نشون میدن که به ظاهر ممکنه بی اهمیت به نظر برسن(مثل تماس تلفنی، مثل یه تخفیف کوچیک و …) و هرچقدر ما این نشانه ها را بیشتر ببینیم و تایید کنیم، فرکانس های ارسالی ما هم قوی تر خواهند شد و نتایج به تدریج بزرگتر و بزرگتر میشوند.

    و اینجا هم دقیقا به نفع ماست. وقتی که ما فکر بدی رو در ذهنمون مرور میکنیم، نشانه های کوچک ناخوشایندی رو تجربه میکنیم که اگر حواسمون باشه، این فرصت رو داریم تا اون افکار را کنترل کنیم و با این کار جلوی اتفاقات بزرگتر بعدی را بگیریم. ولی اگر حواسمون نباشه، فرکانس ارسالی قوی تر خواهد شد و این نشانه ها به تدریج بزرگتر میشن و نتایج منفی بزرگتری رو وارد زندگیمون میکنن.

    خدایا شکرت واقعا! که انقدر دقیق و حساب شده به همه چیز فکر کردی و از هر لحاظ برامون امتیاز قائل شدی و همه چیزو برامون اسون گرفتی تا فرصت تغییر داشته باشیم و بتونیم زندگیمون رو به بهترین شکل بسازیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      محمد مروجی گفته:
      مدت عضویت: 3856 روز

      در ادامه صحبتم هم بگم که چون من قبلا حواسم به این دو پارامتر نبوده، مدتی روی باورهام کار میکردم و نشونه های کوچکی رو میدیم اما متوجه نبودم که این نشانه مربوط به تغییر باورهای منه. ضمن اینکه چون نتایج بزرگتر با یه فاصله زمانی وارد زندگیم میشدن، من وسط راه ناامید میشدم و کار کردن روی باورهارو به مرور رها میکردم. اما میدیدم بعد چند وقت نتایج بزرگی وارد زندگیم میشه که فکر میکردم شانسی بوده و چون تغییر باورهارو رها کرده بودم دوباره همون اتفاقت ناخوشایند قبلی وارد زندگیم میشد. حتی از یه جایی به بعد رو باورهام کار میکردم و نتایج بزرگ هم میومد و من تایید میکردم اما فکر میکردم که همه چیز درست شده و مجددا بعد از چند وقت برمیشگتم خونه اول.

      الان چشامو باز کردم که کوچکترین نشانه ها رو ببینم و تاییدشون کنم و پروسه تغییر باورها رو هیچوقت رها نکنم. مثلا میخوام نمونه هایی از این تصمیمم رو باهاتون به اشتراک بذارم تا شاید شما هم باورهاتون قوی تر بشه.

      1. همه توی این شرایط میگن دلار رفته بالا و همه چیز گرونه و … . ولی این مساله برای من خیلی بهتر شده. اگر قبلا برای مثل باید در پایان ماه به ازای فروش n محصول به تارگت ماهیانه X میرسیدم، الان با فروش حدود n/3 به اون تارگت میرسم. یعنی به لطف خدا کارم به مراتب اسونتر شده. ضمن اینکه قبلا با وجود اینکه با مشتری مدت دار هم کار میکردیم، گاهی اوقات به اون تارگت نمیرسیدیم. اما الان با شرایط فقط و فقط نقدی خیلی راحت به اون تارگت میرسیم. هرچند تلاشم رو میکنم که با این شرایط از اون تارگت هم عبور کنم.

      2. از زمانی که تصمیم گرفتم توجهم رو روی خواسته هام بذارم تقریبا بیشتر رقبایی که در کسب و کارم وجود داشتند خود به خود از بازار خارج شدن و مشتری ها بدون هیچگونه تبلیغی دارن به ما رو میارن. من قبلا از وجود مشتریا استرس میگرفتم ولی از وقتی که قدرت خدارو باور کردم فهمیدم که این خداست که روزی منو میده و رو این باورم کار کردم که قدرت دست خداونده و هیچ کس نمیتونه روی درامد من و کسب و کار من تاثیر بذاره.

      3. همیشه اسم راننده تاکسی که میاد، همه یاد ناله و شکایت از مسائل اقتصادی و … میفتن. چند شب پیش که داشتم از فرودگاه به سمت خونه میرفتم سوار یه ماشین شدم که رانندش یه اقای حدود 60 ساله بود که بنده خدا از ناحیه پا معلول بودن و از پلاکشون هم متوجه شدم. با وجود اینکه بقیه راننده های فرودگاه پیشنهاد قیمت کمتری به من دادن ولی حسم گفت سوار این ماشین شو و من هم سوار شدم. دوستان باورتون نمیشه انقدر تا خونه این راننده خاطرات خنده دار و بامزه تعریف کرد و انقدر روحیه شادی داشت که کل 1 ساعت مسیرو با وجود ترافیک فقط و فقط میخندیدم. میگفت با حرف زدن در مورد مسائل اقتصادی و … فقط حالمون بد میشه. اگه الان نتونیم با خندیدن چند دقیقه ای از اون فضا دور بشیم هم الانمونو دادیم رفته هم ایندمون. یعنی دقیقا خدا داشت قوانین رو از زبان یه راننده تاکسی مسن معلول به من میگفت. بنده خدا میگفت من قبلا شرکت داشتم و ورشکست شدم و حتی تصادف کردم و معلول شدم. اما باعث نشد تو خونه بشینم و افسرده بشم. حتی برگشت گفت من شما رو که برسونم بعدش میرم یه ساعت یه جای خوش اب و هوا نگه میدارم یه چایی میخورم و استراحت میکنم و بعدش یه مسافر دیگه میزنم. درود بر این اراده و انرژی و روحیه.

      4. مشتری هایی که قبلا باهاشون صحبت میکردم و از شرایط مینالیدن همشون یا کلا دیگه با ما برخورد نمیکنن یا اینکه کلا رفتارشون تغییر کرده. چند روز پیش با یکی از مشتریانمون جلسه داشتیم گفت درسته شرایط اقتصادی به این شکله ولی تاثیرش روی ما خیلی کمه..میگفت من در هرلحظه و تحت هر شرایطی از خودم میپرسم که الان با این شرایط باید چیکار کنم و چجوری میتونم حلش کنم؟؟ وقتی گفت من خشکم زد دقیقا داشت حرفای استادو میزد. تا جایی که میخواستم بپرسم شما استاد عباسمنشو میشناسین؟؟!!

      .

      .

      .

      اگه اینا نشونه نیست پس چیه. چرا قبلا من این نتایج رو تجربه نمیکردم. خدایا شکرت واقعا. ازت ممنونم که منو با استاد عباسمنش اشنا کردی و ازت ممنونم که از زبان افراد مختلف با من حرف میزنی. واقعا که چقدر زندگی قشنگه. چه بازیه قشنگو زیبا و پرمعما و هیجان انگیزیه این بازیه زندگی. انگار که وارد یه مغازه شدی که هر چی که بخوای داخل قفسه های این مغازه هست که روی هرکدومشون یه برچسب(لیبل) داره و باید برای اینکه بتونی اونارو داشته باشی فرکانس متناسب با اون برچسب(لیبل) رو به فروشنده(خدا) بدی و جنس مورد نظرتو دریافت کنی. واقعا به همین سادگیه ها…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        علی زارع گفته:
        مدت عضویت: 2942 روز

        آقا به به … دم شما گررررم

        چه لذذتی بردم از خط به خط نوشته هات محمد جان

        و چه خوب نوشتی : “اگه اینا نشونه نیست پس چیه. چرا قبلا من این نتایج رو تجربه نمیکردم ” :)

        خیلی مرسی از اشتراک باورها و تجربه ها و نتیجه های خوبت

        امیدوارم اینجور اتفاق ها و برخوردها و نتایج و موفقیتها ، تو مقیاس های بززرگتر و بزرگتر برات تا آخر عمر ادامه پیدا کنن و تکرار بشن .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      لیلا اسحاقی گفته:
      مدت عضویت: 2626 روز

      سلام دوست گرامی ام

      جقدر عالی یادآوری کردید قانون بدون تغییر خداوند رو

      این مطلب و کامنت تکمیلی رو هم که اضافه کردید رو پرینت گرفتم تا بیشتر بخونمشون . ممنون از اشتراک اینهمه آگاهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    فرامرز گفته:
    مدت عضویت: 2768 روز

    درود بر گروه تحقیقاتی عباسمنش عزیز

    سپاسگزارم استاد عباسمنش عزیز از شما از همکاران شما همون طور که فرمودید واقعا فرشته هستند.

    سپاسگزارم از خدا که این فرشتگان رو وارد گروه تحقیقاتی عباسمنش کرد، استاد عباسمنش دمت گرم بابت این شاگرادان فوق العاده آگاه، مثل خودت عالی هستن، چند روز حال من باز عالی شده استاد عزیز ،سپاسگزارم بابت این قسمت جدید ایجاد شده، لذت بردم از این جواب ها ، خیلی خوب و موشکافانه بود.

    میخوام یه تشکر ویژه از خانم شایسته عزیز بکنم، دمت گرم خانم شایسته ، براتون بهترین ها رو آرزو دارم ، چند شب پیش وقتی ایمیل شما رو دریافت کردم، عین معجزه بود، یه سوالی تو عقل کل پرسیده بود منتشر نشده بود، ولی جوابی که شما تو ایمیل به اون سوال به من دادید عالی بود، باورم نمیشه تنها مشکل من تنبلی بود که با ارجاع دادن توی بخش راهکارهای دوره هدف گذاری پاسخ خودم رو گرفتم ، چقدر پاسخ کامل و زیبایی بود، واقعا شگفت زده ام هنوز، که شما، چطوری تشخیص دادید که مشکل من اینه، سپاسگزار خداوند هستم بابت این تیز هوشی شما و همچنین تشکر میکنم بابت این پشتیبانی خوب که جواب ایمیل ها رو می دهید، جواب سوال ها رو می دهید. واقعا که شما و استاد عباسمنش دستان خداوند هستید برای من، از خدا سپاسگزارم بابت این دستان ارزشمند.

    بی نظیرید شما ،بی نهایت سپاسگزارم از شما ، این حال خوبم رو با هیچی عوض نمی کنم،خدایا شکرت، خدایا شکرت، زندگی اگه ارزش زندگی کردن داره، ارزش بهتر زندگی کردن هم داره.

    برای همتون بهترین ها رو آرزو دارم. سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: