غذای روح چگونه تأمین میشود؟ - صفحه 82 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-29.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-01-23 15:45:142024-06-08 22:33:03غذای روح چگونه تأمین میشود؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام ربّ العالمین
سلام به استاد عزیزم، مریم جان و همگی دوستان نازنین
روز هفتم سفر من هست
یادم میاد قبل از هدایت من به این سایت بر این عقیده بودم که اگر اخبار گوش ندم از دنیا عقب میمونم! یا شرط دینداری توجه به سیاست هم هست!
خلاصه که هر روزم تحت تنش و اضطراب بود و سر جنگ داشتم با یکسری کشورها که فکر میکردم کنترل زندگیمونو دست گرفتن!!
چقدر تو وجودم شرک بود و فکر میکردم من یه دیندار واقعی ام!!
خداروشکر که وقتی واقعا از ته قلبم از خدا هدایت خواستم منو به این مسیر هدایت کرد
الان بیشتر از یکساله که تقریبا هیچ فیلم و سریالی ندیدم
تقریبا اخبار گوش ندادم و وارد مباحث سیاسی نشدم
و الان متوجه میشم که چقدر آرومتر شدم چقدر سپاسگزارتر شدم
و هر وقت میبینم یکم احساسم بد میشه سریع فایلهای استادو گوش میدم که یکی از اونها هم همین غذای روح هست:)
در پناه خدا همیشه سرشار از لذت باشید
به نام خدای عشق و ثروت
جهان ما جهانی است سرشار از عشق و ثروت و فراوانی و سلامتی و امید و شادی و صلح ،کاش هر روز بتوانیم به.خودمان بگیم من لایق همه اینها هستم و هر روز و هر لحظه بهتر و بهتر میشوم .
سپاس فراوان 🙏🕊🕊🕊🕊
سلام
برگی از سفرنامه روز هفتم
کاری که من انجام دادم برای غذای روحم:
۱.حذف کانال های تلگرامم.حتی درگروهی بودم که به شدت به دوستانم علاقه داشتم ولی دیگه به گروه نمی رم و کلا کنار گذاشتم.این گروه به شدت روی من تاثیرات نامناسبی گذاشته بودولی خداروشکر که منو هدایت کرد به این مسیر که بیش از این گرفتار نشوم.
۲.حذف اینستاگرامم.خلاصه شبکه های اجتماعی را به جز در موارد مثبت کنار گذاشتم
۳.تمام سعی خودم رو میکنم در گفت و گوهای روزانه با مادر و خواهر و خانواده ام از چیزهای خوب ومثبت صحبت کنم واگر چیزی از من بپرسند که محتواش منفی باشه میگم نمیخوام راجع بهش صحبت کنم
تلوزیون واخبار رو کنار گذاشتم حتی همسرم هم دیگه اخبار نمیبیند.
الان که این نکات رو نوشتم خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که من دیگه اون مرضیه سابق نیستم که با همین کارهایی که انجام دادم نشون میده که من تغییر کردم.که در مسیر خوبی هستم.وقتی به گذشته برمیگردم میبینم که چقدربا مرضیه الان تفاوت دارم
من به شدت دربحث دوستان شرکت میکردم والان که فکر میکنم میدونم که اتفاقات گذشته ام فقط به خاطر همان مرکزتوجه ام بوده
خدایا هزاران مرتبه سپاسگذارم که شخصی به نام عباسمنش رو دستی از دستان خودت قرار دادی برای آگاه کردن ما
که چقدر در افکار نامناسب غرق بودیم ونمیدانستیم که زندگیمون رو خودمون رقم میزنیم
استاد واقعا صحبتهایتان را در زندگی من درک کردم که چه اتفاقاتی که خودم آنها راوارد زندگیم کردم
از این پس تلاشم رو دوچندان میکنم که دراین مسیر همچنان صعود کنم
خدایا شکرت
بنام خدای هدایتگر
هفتمین روز سفرنامه پربرکت (دور دوم)
سلام بر عزیزان
چند روزیست که خیلی بیشتر از قبل دارم درک میکنم که خالق اتفاقات زندگیم هستم.خیلی مواقع پیش میاد وقتی به چیزی فکر میکنم چند ساعت بعد یا روز بعد اتفاق می افته.مثل تماس تلفنی یک دوست با من،دعوت شدنم به جاهای مختلف، دعوت شدنم به صرف نهار و شام، انجام شدن بعضی کارها بدون درخواست کردنم و…
واقعا دنیای جالبیست.تازه این شروع کار منه و من هنوز تمرکز کامل بر خواسته ها نذاشتم.
واقعا موفق شدن و خوشبختی یک تعهد بزرگ نیاز داره.یک تعهد به خود شروع همه چیزه
روزی نیست که روی باورهام کار نکنم.بعضی روزها یک اشتیاق عظیمی رو در درونم حس میکنم و پر از حس شکرگذاری میشم.
اخیرا باز سراغ قرآن رفتم.از اول شروع کردم و چند آیه خوندم و بوووووووم
دیدم بابا از همین اول داره قانون رو توضیح میده و من اون موقع ها درک نمی کردم چون در مدارش نبودم و آمادش نبودم.تصمیم دارم قرآن رو تا اخر با حوصله مطالعه کنم و به درک بیشتری به لطف خداوند برسم.
خیلی وقته نسبت به ورودی های ذهنم بسیار حساس شدم.اکثر اطرافیانم متوجه این موضوع شدن.جاهایی هم که ورودی منفی وجود داشته باشه،یا از اون جمع بیرون میرم و یا از هدفون کمک میگیرم.حتی پای صحبت های منفی پدر و مادرم نمیشینم و اخیرا مادرم هم با من هماهنگ شده))))))
“”هذا من فضل ربی””
در کل حس میکنم خوب دارم پیش میرم و هر روز نهایت تلاشم بر تغییر باورهام هست و خیلی ذوق دارم برای این کار.
خداوند رو شاکرم برای هدایت هر لحظش
شاااد و ثروتمند باشید در پناه الله یکتا
الحمدالله رب العالمین
به نام خدای کافی برای بشر
هفتمین روز سفرنامه
من اولین کاری که خیلی وقت پیش ها کردم حذف کانالها وندیدن اخبار وتلویزیون بود واین مورد خیلی وقت منو ازاد میزاشت برای خودم واهدافم وازهمه بیشتر ارامشم درحدی که وقتی هم تویه جمعی قرار میگرفتم مثلا دارن راجب یه سریال صحبت میکنن میگفتم من ندیدم یا ازفلان خبر اطلاع ندارم شوکه میشن
مثلا نمونه اش همین پریشب که زلزله اومده بود گویا تهران وکرج وقتی دختر خواهرم زنگ زد که نترسیدین وای من انقدر ترسیدم هنوز دست وپاهام صرع شده ازدیشب من خیلی ریلکس گفتم مگه چی شده یعنی داشت ازتعجب شاخ درمیاورد بابا توخبر نداری موضوع به این مهمی رو
من همونجا بهشون هم گفتم که وقتی زلزله بیاد عزیز دلم فقط یه لحظه اس مگه باخبر بودن ازش یا منتظرش بودن واحساس وبد کردن کاری رو درست میکنه اونم چون درمدار صحبتهای من نبود گفت بابا تو چقد دلت خوشه!!!!
در رابطه با این غذای روح که باید عین غذای جسم بهش توجه بشه من اون جاهایی که مربوط به خودم بود مثل کانالهای تلگرام یا اینستا اخبار فیلم هارو خیلی راحت تونستم حذف کنم ولی دررابطه با ادمها یه کم برام سخت بود وزمانبر چون من توخانواده پرجمعیتی بزرگ شدم و ازهمه خواهر برادرهام کوچکترم برام سخت بود ورودی ذهنم روتوسط اعضای خانواده ام کنترل کردن مثلا من ساعتها فایل گوش میدادم ونکته برداری میکردم با یه زنگ خواهرم یابرادرم وگفتن مشکلات وسختی هاشون دوباره ذهنم ازکنترلم خارج میشد
اون اهرم رنج ولذتی که من به کار بردم دراین مورد رو مینویسم هم برای خودم هم برای دوستانی که شاید مشکل اوناهم باشه
من اومدم چن سوال مختلف درمورد رنج وبه اصطلاح بد بودن این خوراک ذهن برای خودم طراحی کردم
در مورد مشکلات خانوادگی ما وچون گفتم ما پرجمعیت هستیم وتو هر خانواده ای بلاخره مشکلاتی هست برای ما یه کم بیشتره هم خانواده من بیشتر رو مشکلات توجه دارن انگار وناخواسته بیشتری جذب میکنن
اولین سوال این بود گوش دادن مشکلات دیگران یابه اصطلاح درد ودل کردنشون چه سودی برای من وبرای اونا داره
جواب هیچ سودی برای هردوطرف هم انرژی ذهنی تخلیه میشه هم هیچ کسی تا حالا تودنیا با گفتن مشکلات وبه اصطلاح درد ودل سبک نشده بلکه بیشتر توجهش رفته رو ناخواسته ونداشته ها وناشکری
وچندین سوال این شکلی ازخودم پرسیدم وخودم وذهنمو قانع کردم برای نه خذف ارتباطم با خانواده بلکه ارتباط درست
کلا ازوقتی اینا رو خودم کارکردم ارتباط ها کم رنگ شد چون من قبلا مثلا سنگ صبور بودم چون ادمی هم هستم که دهنم قرصه ورازدارم ولی فهمیدم قرار نیس من بانک غصه دیگران باشم که هرموقع پرشدن بیان سمت من خالی کنن وبرن
پس تصمیم گرفتم بیشتر تمرکزم روبزارم روادمهایی که کمتر منفی هستن ودرعین حال خانواده ام روهم بیشتر دوس داشته باشم نکات مثبت زندگیشون روببینم واگراونا به ناخواسته هاشون اشاره میکنن من توجه کنم به داشته هاشون نعمتهایی که تو زندگیشون هست
ویه کار جالبی هم که کردم هرموقع میشینم توجمع خانواده یا تلفنی باهام ارتباط دارن هر مشکلی روبگن که دارن واز زمین وزمان گلایه میکنن با صراحت وبدون درنظر گرفتن ناراحتیشون بهشون میگم ازقوانین واینو خوب یاد گرفتم هرکسی هرجایگاهی داره خودش خواسته همونجور که من جایی که هستم خودم خلقش کردم یا مقاومت میکنن یا قبول میکنن واینجوری میشه که برای منم یه تمرین میشه که قوانین رو در زندگی دیگران پیدا کنم وایمانم بیشتر بشه وتایید کنم وبه چشمم ببینم ساز وکار جهان رو
الان جایی که من هستم غیبت نیس گله شکایت نیست همه میدونن با اینکه دوستان من ازهمه خواهر برادرهام کوچیکم ولی وقتی توجمع هستم کامل میتونم جو جمع روبه خواسته خودم تغییر بدم وموضوعاتی رو مورد بحث قرار بدم که خواسته خودمه
حتی مدرمادرم بامن مشورت میکنن وخیلی جاها کمک فکری میخوان ازمن و وقتی براشون توضیح میدم انقدری درصحبت کردن وارد شدم یعنی کلام خدا درزبانم جاریه ومن این موهبت رو ازخداوند میدونم که اونها هم قبول میکنن ازمن
وبه قول خودشون خونه من براشون ارامش بخشه
خدایا شکرت بخاطر اینهمه اگاهیی وخدایا شکرت بخاطر خانواده خوب ومهربونم
من هنوز اول راهم ولی دوستان ایمان داشته باشین به قوانین اونها رو درزندگیتون اجرا کنین تو روابتطون اجرا کنین تا معجزه در زندگیتون ظاهر بشه
هرجا لازم بود اعراض کنین وهرجا مثل اعضای خانواده حضورتون لازم بود محکم وقاطع موضع خودتون رو مشخص کنین بزارین نتایج زندگیتون زبان شما باشه
شکر بی پایان خدای من بخاطر این برگ ازسفرنامه
سلام استادواقعاکلمه ی استادبرازنده ی شماست ،سلام دوستان عزیزم،واقعاموافق این مطالبم چندوقتی میشه که به هیچ وجه تلوزیون نمیبینم،منی که معتادتلوزیون بودم چندوقت اصلانگاه نمیکنم وتواینستام گاهی اخبارومرورمیکردم که تصمیم گرفتم دیگه سراغش نرم،احساس خوبی دارمومطمئنم اتفاقات خوب پیش روم،خدایاسپاسگزارم که من راخالق زندگی خودم آفریدی
درپناه خداوندیکتاسلامت،ثروتمندوسعادتمنددردنیاوآخرت باشید
خداقوت
روز هفتم سفرنامه
سلام خانواده ی دوست داشتنی من
استادد اینجا خیلییی عالیی یکی از معضل های زندگیمونو توضیح دادن
(غذای روح)
ماا واقعاا چقد برای انتخاب غذای روحمون وقت میزاریم؟اصلا وقت میزاریم؟
خیلیاا وقتی وارد این مسیر میشن بعد یه مدت میان میگن اقاا ما همش رو خودمون کار میکنیم پس کو نتیجه؟وقتی تو کاراشون موشکافی میکنی میبینی اولین و مهم ترین اصل رو رعایت نکردن و اون کنترل کانون توجهشونه
به خاطر اونه استادد همیشه این نکته رو تاکید میکنن که مراقب ورودی های ذهنتون باشید
ورودی های ذهن شامل چیان؟اخبار
اهنگ ها
فیلم ها
کتابایی که میخونید
با افرادی که در ارتباطید
کانال ها پیج اینستاگرام گروه ها
تصاویر
ورودی ها کانون توجهمون رو میسازن و این کانون توجه اتفاقای اینده مارو ایجاد میکنن
به خاطر همینه استاد میگن فایلارو بارها و بارها ببینید فک کنید بارها ورودی های مثبت به ذهنمون بدیم چه اتفاقی میفته؟از درو دیوار اتفاقای خوب برامون میفته
اتفاقای هر لحظتون به خاطر کانون توجهتونه کانون توجهتون رو تغییر بدید تا اتفاقای زندگیتون تغییر کنه
وقتی به غذای روحتون خوب میرسید به طرز جالبی جسمتون هم سالم تر میشه
پس تا جایی که میتونییم خودمونو غرق در ورودی های مثبت کنیم مراقب کانون توجهمون باشیم چون اتفاقات زندگیمونو میسازن
استادد این سفرنامه چقد جادوییه من هرروز با شوروشوق بیدار میشم که بیام ببینم امروز قراره چی یاد بگیرممممم
هرروز سریال زندگی در بهشتو میبینم و خودموو با ورودی های مثبت بمباران میکنم
استاد من جدیدا به یه نتیجه ای رسیدم وقتی رو خودمون کار میکنیم و تمرکزمونو رو چیزای مثبت میزاریم وقتی مدارمون تغییر میکنه اون فکرایی که تو مدار پایین داشتیم هم تغییر میکنه اون ترسا هم از بین میرن و این نشون میده فکرای منفی ورودی های منفی ماله مدارای پایین هستن و با تغییر کانون توجهمون و توجه به نکات مثبت اون فکرا هم از بین میرن
دوستون دارم خانواده ی عزیزم
سلام ودو صد درود
واقعا کنترل کانون ومرکز توجهمون شاه کلید جذب وقوانین آفرینش وراه سعادت وخوشبختی در دنیا وآخرت هست که البته رسیدن به اون همون جهاد اکبر واشتیاق بکر وتازه کودکانه رو میطلبه.خدا رو هزاران مرتبه شکر که دارم قدم به قدم به اون اوج سعادت نزدیک میشم الهی هزاران مرتبه شکر.
ممنون استاد عاشقتونم
سلام به رهروان راه حقیقت
🌹🌹سفرنامه روز هفتم🌹🌹
این فایل رو هم مثل بقیه حدود یک هفته ست گوش میدم و البته به دلیل کارهایی که برام پیش اومد نه چندان متمرکز ولی بازم روزی چندبار گوش دادم
من خیلی وقته برای خودم اهرم رنج و لذت ساختم میدونم اگر باهمین وضع ادامه بدم این زندگی هرروز بدتر و بدتر تکرار میشه و اگر به قوانین عمل کنم به خواسته هام میرسم اما صادقانه بگم برام واقعا سخته. به قولی در شرایطی گیر کردم که گاهی فرصت پیدا نمیشه یه نفس بکشم و انچنان رگباری اتفاقات بد میفته که افسار ذهن و زندگیم رو کامل میدم دست شیطان و نمیتونم فرکانس غالبمو مثبت کنم .
ولی بازم مهم اینه که دست نمیکشم حتی اگر ضعیف هم باشم بازم تلاشمو میکنم این وضعیت الانم هزاران بار بهتر از وضعیت قبل از آشناییم با قوانین الهیه
بازم تلاش میکنم غذای بهتری به ذهنم بدم و خودمو از دست این شیطان نجوا کننده نجات بدم
و فقط از خدا یک زندگی مستقل میخوام که از این شرایط بشدت سخت و منفی و زجر اور خارج بشم تا بتونم از نو شروع کنم ان شاءالله
.
به امید روزیکه بیام و از نتایج مثبتم بنویسم
به امید الله
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست…
به نام خالق زیبایی
سلامی دوباره خدمت خانواده محترم و استاد عزیز و خانم شایسته نازنین
امروز هفتمین روز سفر پربرکت بنده است که من باز هم چیز های زیادی آموختم مطالبی که هر کدام یک گنج نامه است فایل استاد که مربوط به غذای روح است مهم ترین مسئله قانون جذب یعنی کنترل ورودی های ذهن اینکه ما بقول استاد کنترل میکنیم غذامون رو و خیلی مراقبیم که کثیف نباشه مزه اش چجوری باشه کلا غذا چی باشه ورودی های ذهن هم به همین صورت اگه ما غذایی بخوریم که پر کرم و سوسک باشه نمیتونم انتظار داشته باشیم سالم بمونیم اگه ما بیایم ورودی های نامناسب به ذهنمون بدیم نمیتونیم انتظار داشته باشیم اتفاقات خوبی رو تجربه کنیم پس غذای روح خیلی مهم تر از غذای جسمه و ما باید مراقب افکارمون باشیم چون توانایی کنترل ذهن خیلی مهمه عاشق همه ی دوستان عزیز و شما هستم
شاد باشید.