غذای روح چگونه تأمین میشود؟ - صفحه 87
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-29.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-01-23 15:45:142024-06-08 22:33:03غذای روح چگونه تأمین میشود؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خدارو هزاران بار سپاسگزارم که تونستم گام 7 از فصل
اول سری فایلهای روز شمار تحول زندگی من رو ببینم .
بعضی از این فایلها رو قبلا هم دیدم اما الان چیزهایی
می شنوم که انگار اولین باره که دارم میشنوم
و دلیلش هم بزرگتر شدن روح و ظرفیت دریافت و ظرف وجودی من برای گرفتن این آگاهی هاست.
پروردگارم سپاسگزارم که همیشه در بهترین زمان و مکان ممکن هستم افراد فوق العاده ای وارد تجربه زندگیم میشن و هر آنچه باید بدانم به بهترین شکل و راه ممکن برام میسر میکنی عاشقتم.
در مورد موضوع این فایل حقیقا وقتی یک فلش بک به کودکی نوجوانی دوران مدرسه و دانشگاه خودم زدم متوجه شدم که با بقیه دوستانم فرق داشتم
اونموقع که بچه ها تو کوچه بازی میکردن و همدیگه رو کتک میزدن من به پرواز پروانه ها روی گل های بابونه تو کوچه مون نگاه میکردم و لذت میبردم و با گلها برای خودم دستبند درست میکردم اما همیشه در تمام دوران زندگی ام توسط اطرافیانم بخاطر این تفاوت قصاوت میشدم .
دوران مدرسه عضو تیم کاراته بودم و اوقات فراغتم رو با این ورزش پر میکردم تو ورزشم هم انسانیت ،اخلاق و احترام رو سر لوحه این کار قرار دادم.
از اینکه مردم پشت سر هم دیگه صحبت میکردن احساسم بد و از این رفتارشون متعجب میشدم.
توی دوران دانشگاه سعی میکردم با هم خونه ای هام هم دانشگاهی هام و اساتیدم مهربان و همدل باشم در جمع هایی که غیبت میکردن نباشم
و بیشتر مواقع وقتم برای درس شعر گفتن کتاب خوندن درس و فیلم دیدن میگذشت
اما امان از آهنگ های مجید خراطها رضا صادقی و محسن یگانه و یاس که اون سالها به شدت غمگین بودن
وایسا دنیا من میخوام پیاده شم
تیغ اول و بگیر
خخخخخخ
و فیلم هایی که ثروت رو … یه جور دیگه به ما گفته بودن
و هزاران باور محدود کننده راجع به خدا زندگی پول عشق و…
از محیط خانواده و اطرافیان آگاهانه یا نا آگاهانه دریافت کردیم.
تا اینکه سال 88-89 یه دوست عزیز توی خوابگاه دانشجویی هتل قصر به من سی دی تکنولوژی فکر دکتر آزمندیان رو هدیه داد.
با گوش دادن به اون فایلها یاد گرفتم تمام آهنگ های غمگین خواننده های مورد علاقه ام رو پاک کنم
و اگر متن آهنگی مثبت ,انگیزه بخش ,شاد و آرامش بخش بود گوش بدم.
بعدش کم کم اساتید زیادی سر راهم قرار گرفت انگار خدا همیشه به موقع دستانش رو برام میفرستاد تا من بهترین خودم باشم و حال دلم بهتر بشه.
و من کم و بیش ورودی های زیبا از آموزش های این اساتید رو گوش میدادم کتابهای موفقیت میخوندم و همزمان درسم و ورزشم رو هم ادامه دادم
هنوز هم یسری باورهای کهنه که از خانواده نیاکان مدرسه دانشگاه دوستان آشنایان و عزیزانم به من رسیده دارم که
جای کار داره و باید با باور درست و قوی تر جایگزین بشه تا نتایجم عالی تر بشه.
تا لحظه ای که ما در این دنیا هستیم باید آگاهی کسب کنیم و در مسیر نور ،آگاهی و عشق باشیم .
نقطه عطف من آشنایی با خانم شکوفه یوسفی بود
که در کانالشون از استاد عباسمنش فایلهای دانلودی ورایگان گذاشتن
تو این سالها از 89 تا الان واقعا نتایجم ، سبک زندگیم
با بقیه افراد خانواده دوستان همکلاسی ها و همکارام و حتی طرز برخوردهام با اونها فرق داشت
اما این آگاهی ها پیوسته و منسجم نبود یه روز ورودی مناسب میدادم یک هفته و چند ماه رها میکردم و بعد دوباره روز از نو.
گاهی لابه لای روزمرگی ها یادم میرفت حواسم به خوراک ذهنی ام باشه .
یه روز با عمق جانم شنیدم که استادم عباسمنش گفت هدف ابزار رو توجیح نمیکنه این حرفش توی ذهن و قلب و روحم غوغا به پا کرد و تمام کانالها پیج ها و آموزه ها و فایلهای استاد و دیگر اساتید که بها داشت اما همینطوری به دستم رسیده بودن رو پاک کردم
و چسبیدم به آموزشها ی سایت استاد عباسمنش و از اول با اکانت جدیدم متولد شدم و گفتم خدایا من آگاهی های درست از راه درست میخوام و با همین فایلهای دانلودی به صورت روزانه به ذهنم خوراک حلال تمیز و عالی دادم و واقعا دیدم نتایجم پیوسته همیشگی و عالی تر شد حال دلم و آرامشم زمین تا آسمون هست .
اینا رو گفتم بدونیم که غذای روح هم مثل حموم کردن و غذا خوردن جسممون باید روتین باشه باید از راه درست باشه باید بهاش رو پرداخت کنیم اگه کسی کامنت منو داره میخونه ولی هنوز فایلهای استاد و دیگر اساتید رو که بها داره رو داره گوش میده با تمام وجودم قسم میخورم نتیجه پایدار نمیگیره
آموزشها و ورودی های من سالها پیش روتین نبود.
و برای یسری هاش هم بها پرداخت نکرده بودم.
خدا بهتون کمک میکنه یا هدیه میگیرید تا اینقدر پول میاد دستتون که بتونید بخریدشون.
من سالهای پیش فکر میکردم اگه یک دور اون سی دی استاد آزمندیان که هدیه گرفته بودم رو گوش دادم دیگه نیاز ندارم گوش بدم
اما من چند ماه هست که حلقه گم شده ام رو پیدا کردم و فهمیدم :
ذهن مون هم مثل جسممون هر روز نیاز به سه وعده اصلی غذا و حداقل دو میان وعده داره و با
گوش دادن به سابلیمینال های جذب ثروت پول هارمونی روابط عزت نفس
عکس گرفتن از زیبایی ها
پنج شش سال بیشتر تی وی نداریم (حذف تی وی)
حذف فیلم های ترکی جم تی وی
حذف سریالهای هندی و ایرانی و هر فیلمی که حس خوب نده یا موضوعش منو به گریه بندازه
گوش ندادن به آهنگ غمگین خواننده ها
نوشتن اهداف ،سپاسگزاری و خواسته
کوهنوردی
طبیعتگردی
بودن در این سایت ،دانلود کتاب و فایلهای رایگان و سریال های استاد
مسافرت
گفتن و نوشتن عبارات تاکیدی
قضاوت و غیبت نکردن و راستگویی
فنگ شویی
بازی فراوانی
دیدن مستندهای طبیعت و حیوانات و علمی
خرید برای خودم
مطالعه
مدیتیشن
گل خریدن
موسیقی
آشپزی
بازی های فکری وگروهی
بودن در کنار خواهرزاده هام
کارهای زیبایی مثل رنگ کردن موهام
تمرین آینه
تقویت عزت نفس
یادگیری مهارتهای جدید مثل زبان خارجه
کمک به دیگران
یوگا
ورزش
مسابقات
مدیریت زمان و بودن در شبکه های اجتماعی و استفاده درست
آموزش هنرهای رزمی به هنرجوهام
عشق به گیاهان افراد حیوانات و حتی وسایل و خونه ام وهر چیزی و هرکسی که در من عشق و حس خوب رو بده
کانون توجهم رو کنترل میکنم و تمرکزم رو روی نکات مثبت زندگی ام گذاشتم و این طوری به روحم و ذهنم غذای مناسب میدم
و امیدوارم باز هم به مسیر ها آگاهی ها و افراد عالی تر هدایت شوم.
دوست من قانون تکامل و قانون پرداخت بها رو برای این مسیر در کوله ات نگه دار و بهش پایبند باش.
سلام خدمت استاد جانم و استاد شایسته عزیزم و دوستان نازنین
روز هفتم،در مورد غذای روح و توجه به ورودی ها،میخام از همین چند ماه اخیر بگم،اواخر شهریور و اوایل مهر و اوضاع ایران که قبلا گفتم که فایلی استاد همان زمان در سایت قرار دادند مسیر فکری مرا عوض کرد منی که از شدت ناراحتی اون زمان حتی مریض هم شده بودم کلا حالم عوض شد و اصلا به اخبار توجه نکردم و فضای مجازی را دنبال نکردم و همون پاییز که برای خیلی ها بدترین روزها بود برای من زمان کار کردن رو شخصیتم بود و در حد مدارم مراقب ورودی هایم بودم و واقعا حالم به نسبت خودم خیلی خوب بود،از اردیبهشت ماه تا اواسط بهمن من هیچ فیلم و سریالی را دنبال نکردم و هیچ علاقه ای هم نداشتم،اما اسفند ماه من در مورد کنترل ورودی هام خیلی مصمم عمل نکردم،خیلی جالب بود با اینکه من در فضای مجازی نیستم اما همه اش در اپارات و گوگل مباحث چرت و پرت را سرچ میکردم و به یک سریال ایرانی که اسفند خیلی رو بورس بود جذب شدم،از حدود یکماه پیش که مجدد روی امر کنترل ورودی هام حواسم را جمع کردم کاملا متوجه حالم و اتفاقاتی که این مدت برام افتاده و اخباری که شنیدم با اتفاقاتی که اسفند و اوایل فروردین می افتاد میشم شاید اگر آن تایم عزم و اراده ام ضعیف نمیشد هیچ وقت متوجه این تفاوت ها نمیشدم،استاد واقعا حرفهاتون گوهر نابه،من وقتی اون سریال رو دیدم متوجه میشدم که چقدر باورهای مخرب تو ذهن بیننده داره میکاره وچقدر مدار ادم رو عوض میکنه،قطعا من اگر اون حال خوب قبلی رو تجربه نمیکردم هیچ وقت متوجه نمیشدم که این حال بخاطر عدم توجه به ورودی هام هست،یک موضوعی هم که فهمیدم در مورد خودم من توی این تایمی که به فایل های شما گوش میدم ادم های اطرافم که حرف میزنند مدام فکرم میره که از لابه لای حرفهاشان باورهای اشتباه رو دربیارم و گاهی حرص میخورم که چرا اینجوری فکر میکنن،و جدیدا متوجه شدم خودِ این موضوع توجه به نازیبایی هاست و من با این کارم بیشتر دارم روی باورهای اشتباه عموم جامعه تمرکز میکنم،تازه الان خیلی بهتر شدم اوایل حضورم در سایت میشستم سخنرانی هم میکردم الان فهمیدم هرچقدر به حرف ادم ها توجه کنم که چه باورهایی دارند بیشتر همانها را خواهم شنید و بهتر است من باورهای اشتباه خودم رو کشف کنم،خودم رو کشف کنم،من فکر میکردم کنترل ورودی یعنی دورُبری هایم ادم هایی که اطرافم هستند و صحبت میکنند حرف های خوب بزنند در حالی که کنترل ورودی یعنی خودم رو اون حرفها تمرکز نکنم بعد نشینم حلاجی کنم یا حرص بخورم،عجیبه نظر دادن و کندُکاو کردن باورها و فکرهای دیگران راحته،الان میگم عطیه خانوم شما بیا باورهای خودت رو پیدا کن و فکر نکن وای فلانی که از اوضاع و شرایط داره میناله ورودی های منو خراب کرد،تو باورهات درست باشن اصلا نمیشنوی اون حرفها رو،باز هم توی کامنتم به مطالب قشنگی رسیدم،خداروشکر بابت وجود شما استاد جانم و حضور استاد شایسته ی عشق،بابت این سایت و بابت هدایت خدا
سلام به دوست خوبم عطیه .
خدای عزیزم منو هدایت کرد به کامنت قشنگت.
تا زمانی که کنترل میکنیم ورودی هارو همه چیز عالیه اما از یه جایی به بعد وقتی ورودی هارو باز میزاریم کلا میریم جاده خاکی .
منم جدیدا یه سری وسواس گرفته بودم و به قول استاد از اونور بوم افتادن بود،یع جوری بود که به طرز عجیبی کلا حساسیت و وسواس فکری گرفته بودم من دیگه از اونور بودم افتاده بودم ،دقیقا آدماارو سرزنش میکردم ،اونقدر درگیر این کار شده بودم و حتی بعضی وقتا دلم میخواست گوشمو چشمامو ببندم که نه چیزی ببینم و نه چیزی بشنونم ،دیگه واقعااا داشتم میزدم جاده خاکی و داشتم از مسیر خارج میشدم ،بجای لذت بردنم از زندگی ،داشتم میجنگیدم با تضاد ها و هربار به قول شما از درون حرفاشون میخواستم یه باور منفی بکشم بیرون و همش ترس اینو داشتم با آدما مواجه بشم که نکنه چیزی بگن و روی من تاثیر بزاره ،بعد فهمیدم ذهنی که کنترل کردن یه همچین چیز ساده ای رو نداره به چه کاری میاد اصلا ،همش در حال گریز از آدمااا بودم و خداروشکر به مسیر برگشتم اونم با یه تلنگر .
فهمیدم ذهنمو باید قوی کنم ،باید بهش بفهمونم کههه بقیه روی زندگی ما هیج تاثیری ندارن هیج قدرتی ندارن،فهمیدم باباااااا مهساااا از زندگیت لذت ببر کجا داری میری ،رو خودم کار میکردم و انگار پاهه رو ترمز بود ماشین حرکت نمیکرد.
عزیزم با کامنتت منو به خودم برگردوندی
از این تضاد دارم به وضوح میرسم.
روز هفتم روزشمار تحول زندگی من
من سال 98 با استاد اشنا شدم
و تو فایلی شنیدم ک استاد گفتن باید از تمام کانالهای تلکرامی و اخبار و تلویزیون دوری کنم
همون روز از دوتا کروه تلگرامی که توش جوک میفرستادن و البته اخبارم ( دزدیدن بچه ها که اون سال خیلی زیاد یود یا تجاوز و … بحث میکردن) بود
خارج شدم
دیگه سریال تبویزیونی تماشا نکردم
شبکه های فیلم جم تعطیل شد و فقط وقتایی ک دلم میخواست تلویزیون تماشا کنم میزدم جم فود
سال 99 باردار بودم و بخاطر شرایط خاصم و نیاز ب مراقبت رفتم تهران و س ماه اخر اونجا بودم
خانواده ام عادت دارن فیلمهایی که بصورت هفتگی ی قسمتش میاد از فیلیمو میکرفتن وهمه با هم اخر هفته تماشا میکردن
از قضا ملکه کدایان ک بنرش توی مسیر تجریش دیده بودم
اومد بیرون، و نشستم همراهشون دیدم چندین قسمت
اون روزا فیلم قورباغه هم بیرون اومد ک چند دقیقه اول نگاه کردم و بلند شدم رفتم سر نقاشی
گفتم این فیلم حال خیلی بد میکنه و بقیه هم دیدم تماشا نکردن
خلاصه که تو اون زمانا دوتا فیلمدیگه هم بیرون اومد( زخم کاری و میخاهم زنده بمانم)
واقعااا جمعه ها از کارام میوفتادم
تا فیلم بیرون بیاد و تماشا کنم
تازه بعضی وقتا دو هفته بیرون نمی اومد
یا ی جاهاییش از بس حذف شده بود اصلا قاطی پاطی بود
خلاصه که بعد از تمام شدن فیلم زخم کاری و میخواهم زنده بمانم پشت دستم داغ کردم
و دیگه تا الان هیییچ فیلمی نگاه نمیکنم
فقط جم فود گاهی وقتا ( زندگی روستایی) تماشا میکنم پر از قشنگی
یا اشپزی در طبیعت
همین فقططط
دقیقا یادم که چ تاثیرات بدی اون فیلما داشتن
که طرف پولدار شده ادم پستی شده
هرز پریده
پولدارا برا رسیدن ب خواسته هاشون همه روله میکنن
و …
هنوز بعضی از صحنه های فیلمهایی که دیدم تو ذهنم میاد و اذیتم میکنه
ی فیلمخارجی بود
که پولدارا شرط بندی میکردن
و ی عده بدبخت پول لازم اونجا روی ی کار احمقانه ی شانسی جونشون از دست میدادن
شااید بخت باهاشون یار باشه که از بین اون همه فقط ی نفر زنده میموند
وداشت بدذاتی و خودخواهی و طمع پولدارها رو نشون میداد
و قربانی ها ادمهای بدبخت بودن بخاطر ی لقمه نون
توی اینستا هم فقط حوزه کاری خودم دنبال میکنم ( هنر نقاشی و تصویر سازی)
از اخبار کاملااا دورم و دنبال نمیکنم
ی ماهه که کارم شده اومدن تو سایت و کامنت خوندن و فایل کوش دادن
خدارو شکر.
بنام خالق زیبایی ها.
سلام استاد عزیزم ،سلام دست خدای من،سلام مهربان،استاد عزیزم امروز اینجا مناسبت روز معلم هست ،البته که من هررر روز و هرساعت باید به شما برای وجودتون تبریک بگم ،استاد عزیززززم ،شماااا الهام پروردگار من هستید ،چقدر خوبه که هستین و چه خوشبختم من که خدای عزیززززم شمارو سر راهم قرار داد،
هر روز ،روز شماست،روزتون مبارک.
استاد عزیزم من متعهدم به گفته های شما و نتایج ها از این تعهد بستن ورودی هام گرفتم،
از وقتی که شروع کردم به کار کردن روی دوره ها کنارشم به اصل که توجه به خواسته ها هست و در نظر گرفتم از زمانی به تک تک خواسته هام رسیدم که ورودی هامو کلااااا بستم و ذهنم که یواش یواش خالی تر شد ،از باور های محدود کنه ،از باور کمبود ،از باور نامناسب روابطی،برای خودم شروع کردم با فایل های شما و نشون دادن الگوی مناسب به ذهنم ،ذهنمو بمباران کردم و استاد باید بگم من با این تعهد شاید نسبت به خیلی هااا خیلی زود دارم به خواسته هام میرسم،خدایاشکرت…
-شبکه های اجتماعی رو حذف کردم
-تلویزیون بکل حذف کردم
-افرادی که تو فضای فکری نامناسب بودنو حذف کردم البته جهان هستی بهم کمک کرد…..
نتایج تغییر ورودی ها و جهت دادن به کانون توجه در جهت خواسته ها:
-حال عااااالی که دارم و ارامشم که مهم ترین و عالی ترین نتیجه است.
-در بهشت روابطی قرار دارم که اصلا هیچ ربطی به سه ماه قبل نداره (دوره عشق و مودت)
-از نظر مالی هم من یک پیشنهاد عالی و یک اتفاق فوق العاده برام افتاده(باور های ثروت ساز فایل های رایگان)
ما باید به این اصل برسیم که کانون توجه زندگی مارو میسازه،اینکه توجه خودمونو اگاهانه ببریم به سمت نکات مثبت و زیبایی ها ،هرچند کوچیک ،،،،،اینه تفاوت مااا با باقی ادمااا:)اینکه به هرچیز کوچیکی ذوق کنیم و با عشقققققق بهش احساس خوب بدیم:)
استاد عزیزم من اینم بگم مدتی بود با یه تضادی مواجه شده بودم اما به مرور دارم جواب سوالمو میگیرم اونم اینکه من به این نتیجه رسیدم توووو هر شرایطی تو هر شرایطی حتی تو محیطی که با من هم خوانی نداره اگه قرار گرفتم ،اگه با تضادی رو به رو شدم نبااااااید بهش واکنش نشون بدم ،من باید انقدر ذهنمو خوب تربیت کنم که اگه لابه لای این همهههه اتفاق عالی یه اتفاق به ظاهر ناجالبم افتاد بتونم ذهنمو ببرم روی نکات مثبتی که به احساس بهتری بده.
خدایاشکرت که با این تضاد ،کلی تجربه کسب کردم و دارم روی خودم و ذهنم کار میکنم و اینکه من تا اینجا عالی پیش رفتم و نباید خودمو به خاطره چیزای کوچیک سرزنش کنم باید ازش درس بگیرم و به هرچی واکنش نشون ندم.
عاشقتونم در پناه خدا باشید.
باسلام
روز هفتم و تعهد من!
ورودی های ذهنمون ،خیلی مهم هستن و همه اتفاقات اینده ،فردا هفته ی بعد ،ماه بعد سالهای بعد رو رقم میزنن
این جمله رو زیاد میشنیدم،اما خب باورش نداشتم یا جدی نمیگرفتم
مثلا جایی غییت بود منم ی کلمه میگفتم
مثلا دردودل از غم ها بود منم ی چیزی میگفتم
سریالی بود نگاه میکردم و حس فیلمو میگرفتم
حالا خشم یا حس قربانی بودن و خلاصه هرجی..
تا اینک بعد از فایل های مختلف،و تمرین تمرکز بر زییایی ها و دیدن نشونه ها حتی کوچک باعث شد ایمان بیارم وقبول کنم
فهمیدم حالو روز الانه من،برای کارهای دیروز و هفته ی گذشته و پارسال و…ست
تصمیمو قطعی کردم
قبلا میدونستم اینستا چقدر حالمو بد میکنه،دیده بودم تاثیرشو توی زندگیم
تعهدم داده بودم بابت کمتر کردنش،اما واقعا جهاد میخواد،تلاش میخواد
هر لحظه ک غافل بشی،غرقه باتلاق شدی
به همون ارومی
به همون بی صدایی
یهو چشماتو باز میکنی میبینی ،چه زندگیی داری
پر از حس نگرانی برای فردا
تورم
خیانت
جدایه رابطه ها
مسخره کردن ادمها
…
خلاصه وقتی سطح اگاهییم بالاتر رفته،جنس تعهدم فرق کرده
قبلا انگاری دوس داشتم برم فضای مجازی ولی جلوی خودمو میگرفتم بخاطر تعهد
اما الان اصلا نمیخواممم ذاتا
چون متوجه معایبش شدم و انتخابمه که نرم
جنسای تعهدم فرق کرده
استاد خیلی خوب میفرماین که همه چی به موقعش اتفاق میفته و این درک از این اتفاقات ،الان برای من اتفاق افتاده
زمانش الان بوده
امروز یک ثانیه رفتم پیام باز کردمو اومدمو بیرون
اصلا انگار ،نگاهم به اون فضاها اینجوری شده که اونا یه تیغ خیلی خیلی تیزن،اگه دست بزنی زخم میشی بی برو برگرد
هیچ توجیهو بهونه ای هم نیس،زخم میشی
ادم سالم نمیخواد ک زخم بشع
پس همین ک یک چیز اشتباهو میذاری کنار ،در واقع یک قدم برای توجه به زیبایی ها بر میداری
و نتایجت میاد
مثل این تعهد من برای روز شمار
الان 7 روزه ک چندین مرتبه میام به زیبایی های اگاهی های این روزشمار توجه میکنم
کامنت میخونم
کامنت میذارم
و البته ک نتایحو دارم میبنیم
نشونه هارو دارم میبنیم
مثل ایده برای اجاره ی باشگاه
یا مدرس بشم برای تدریس تربیت بدنی
همه ی این ها ،امروز اتفاق افتاد
دوتا ایده ی خیلی شیرین
همش بخاطر همین توجهمه و همین طور تمرین
ممنون برای این اگاهی ها
سلام به همگی
روز هفتم من:
خب چیزی که متوجه شدم اینه که هر لحظه از خودم این سوال رو بپرسم که دارم به چه چیزی توجه میکنم ؟
آیا اونی که دارم بهش توجه میکنم حالمو داره بهتر میکنه یا برعکس؟ اگر بهتر میکنه و زیبایی میبینم که چقدر عالی و اگر عکس این موضوع باشه که فورا زنگ هشدار تو مغزم به صدا در میاد که حواستو جمع کن .
کاینات نه گول میخورن و نه احساسات دارن که بهت رحم کنن .
همونطور که استاد اشاره کرد واقعا فضای مجازی روی ورودی من بشخصه خیلی تاثیر میزاره . البته خداروشکر گزاشتمش کنار و چقدر دارم نتیجشو میبینم که هم آرامش بیشتری دارم . هم از وقتم بهتر استفاده میکنم و هم تمرکز بیشتری روی ورودی و هدفهای زندگیم دارم.
عجله نمیکنم و ایمان و اعتماد دارم که خدا هر روز بیشتر و بیشتر برام عشق ، ثروت ، نعمت و خوشبختی میفرسته .
سپاسگزارم از استاد، مریم خانم و بقیه دوستان
سلام خدمت استاد عزیزم
من امروزاز این فایل متوجه شدم که غذای روح چیه
من باید مواظب کانون توجهم باشم که همیشه توجهم روی چیزهای مثبت باشد
به اخبار نگاهنمیکنم
غر نمیزنم
قضاوت نمیکنم
وبایدغیبت کردن را نیز برای همیشه از وجودم خارج کنم خدایا شکرت
خدایا شکرت هر روز بهتر از دیروزم هستم
بنام خدا
سلام بر استادعزیزم
قدم 38
غذای روح چگونه تامین میشود
مابرای غذای شکمشون چقدر وسواس به خرج میدیم
چه آهنگی چه فیلمی به چه داریم توجه میکنیم
با چه آدمهای صحبت میکنیم
به همون اندازه که به غذای شکم توجه میکنیم
اگر به همون اندازه وسواس بخرج بدیم
بر ورودی ذهن بهترینها رخ میده
خودخدادرقرآن هم گفته
هرآنچه بخواهی بهت داده میشود
اگز متعهدانه به روی ذهن کار کنیم از در ودیوار ثروت وسلامتی میاد
میشی مثل آهنربای خوشبختی
تمام اتفاقات به توجه ما مربوط است
چقدر این جمله فاصله زمانی بین توجه واتاق زیبا وتاثیر گذار بود
تمام کانون توجه باید روی خواسته ها باشد
خیلی خیلی ممنونم ازتون استاد عزیزم
عالی وعالی بود
به نام خداوند بخشنده و مهربان
روز هفتم سفرنامه
سلام به اساتید عزیز و همه دوستان
این فایل ارزشمند هم به ما یادآوری میکند که کانون توجه چه نقش مهمی در زندگی بازی میکند. هر ورودی نامناسب باعث احساس بد و در نهایت خلق اتفاقات نامناسب میشود. پس باید یه ایست بازرسی برای ورودی ها داشته باشیم، یه اهرم درست کنیم.
من هم سعی میکنم که جنس ورودی ها را تشخیص دهم. به آنها بو و مزه بدهم. به گونه ای که اگر نامناسب بودن بلافاصله از ورودشان جلوگیری کنم. چند روزیه که دارم طبق این اهرم کار میکنم. خیلی سخته. اما خدا را شکر میکنم که اگر هم ورودی نامناسب باشد خیلی سریع متوجه بد بودن جنس آن میشم و مثل سابق نیستم که ادامه بدهم و در همان نقطه مانع ادامه ورود میشوم. البته برای ماهر شدن در این کار نیاز به تمرین روزانه و ادامه دادن این راه است. امیدوارم که خداوند به همه ما کمک کند که بتوانیم در راه درستی که وارد شده ایم ثابت قدم باشیم.
الهی بهامید تو
سلام به استاد عباسمنش عزیز.
من این فایل رو اوایلی که وارد سایت شده بودم گوش داده بودم و در اون زمان من روی فیلم و سریال هایی که نگاه میکردم و آهنگ هایی که گوش میکردم خیلی حساس بودم چون قبل از اون من بی نهایت فیلم باز بودم و هر فیلمی که میومد نگاه میکردم.همینطور از سال 96 و قبل از آشنایی با شما من عادت دنبال کردن اخبار و رسانه رو گذاشته بودم کنار و اگر اتفاقی میوفتاد فقط از طریق افرادی که در اینستاگرام فالوشون کرده بودم با خبر میشدم و در اون زمان فکر نمیکردم که باید این افراد رو هم حذف کنم و فقط فکر میکردم باید روی فیلم و سریال و آهنگ هایی که گوش میدم حساس باشم.
بعد از یکی دو ماه که مداوم فایلاتون رو گوش میدادم متوجه این نکته شدم که:
اگر چه که به ظاهر من فیلم و سریالی و آهنگی که حالم رو بد میکنه نگاه نمیکنم اما در اینستاگرام و تلگرام هزاران پیج و کانال از موارد منفی و ناراحت کننده و در کل چیزهایی که حس منو بد میکردن وجود داشت و من به بهونه های مختلف این کانال ها و صفحات رو داشتم.
همین جرقه در ذهنم باعث شد که در طی یک هفته بشینم و افرادی رو که فالو کرده بودم و چیزهایی رو منتشر میکردن که خواسته ی من نبود یا اینکه اخلاق و رفتار اون صاحب پیج به نحوی بود که اخبار بد رو هر چند کوچیک منتشر میکرد ، آنفالو کردم و از 1900 نفری که دنبال میکردم، به 200 نفر رسیدم و وقتی به 200 نفر نگاه کردم که چه کسانی رو نگه داشتم دیدم افراد موفق جهان هستند که سبک زندگی که من دوست دارم رو دارن نمایش میدن.
پس با خودم گفتم آفرین محدثه ،همینه. تو اگر خواستت فلان چیز هست، این آدم ها دارن خواسته ی تو رو زندگی میکنن . پس باید بهشون توجه بکنی.
همینطور در یک روز نشستم و تمام کانال های بی فایده رو از تلگرامم پاک کردم و در اونجا از 100 تا کانالی که پاک کردم فقط 10 تا کانال باقی موند که اونا هم مطالبی رو منتشر میکردن که خواسته ی من بود یا به من در رسیدن به خواسته هام کمک میکردن.
در کنار این دو کار من افرادی که به حس خوبم کمکی نمیکردن و من رو در صفحه اینستاگرامم دنیال میکردن رو هم از صفحم بیرون انداختم و فقط افرادی رو نگه داشتم که احساس خوب بهم میدن.
استاد حس من لحظه ای که این پاکسازی رو انجام دادم عالی بود.
احساس سبکی داشتم.
احساس اینکه آخیش چقدر شلوغ بود
احساس سکوت و آرامش کردم
و جالبتر اینکه بعد از اینکار همون افرادی که داخل پیجم نگهشون داشته بودم با من ارتباط برقرار میکنن و به بهانه های مختلف از مطالبی که در صفحه ام منتشر میکنم خوششون میاد و منو تحسین میکنن.
تا قبل از اینکار حدود 400 نفر من رو دنبال میکردند اما هیچوقت هیچکدوم اینطوری منو تحسین نکرده بودند!!
همین کار که فضا باز کردم باعث شد دوستان موفق و خوبی رو دور خودم جمع کنم .
و الان متوجه میشم که منم کاری که انجام دادم مثل غذا انتخاب کردن با وسواس تمام انجامش دادم.
الان هم به خودم قول دادم هر روز بیام داخل سایت و کامنت بذارم و بارها و بارها سخنان شما رو گوش بدم و نکته بردارم و تمرین کنم .
انشاالله خدا خودش کمکم میکنه و نتایج زندگی منم هزاران بار بهتر و بزرگتر و زیباتر خواهد شد