غذای روح چگونه تأمین میشود؟ - صفحه 90
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-29.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-01-23 15:45:142024-06-08 22:33:03غذای روح چگونه تأمین میشود؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
و خدایی که در این نزدیکی است…
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیز و دوستان گرامی
بعد از سال ها، چند روزیه که بیشتر به این فایل هدایت میشم. خب، برای من شنیدن این فایل بعد از سال ها و دیدن نحوه عملکرد استاد عباس منش که الان به این نتایج رسیدن، بیشتر بهم اثبات می کنه که استاد به واسطه عملگرایی و تعهدی که برای موفقیت داشتن به این جایگاه دست پیدا کردن و اگه من هم همین تعهد رو داشته باشم، لاجرم به این نتیجه دست پیدا می کنم.
عجب فایل فوق العاده ای! واقعا باید حواسمون به ورودی هایی که به ذهنمون میدیم باشه تا نتایج در زندگیمون تغییر کنه. یه نکته خیلی جالب در مورد این فایل این بود که رفتم و چندین کامنت اولی که در همون سال 94 روی این فایل اومده بود رو دیدم. دوست داشتم بدونم ایا اون کسانی که سال 94 با استاد همراه بودن، هنوزم دارن روی ذهن و باوراشون کار می کنن یا نه. و نکته جالب این بود که جز آقای «رضا عطار روشن» که هنوز هم به طور جدی دارن روی خودشون کار می کنن و از 5 ستاره خوشگلی که زیر اسمشون هست میشه این رو فهمید، بقیه مدت هاست حتی یه کامنت هم روی سایت نذاشتن.
برای همینه که می بینیم فردی مثل آقای عطار روشن اینقدر نتیجه می گیره و بقیه اینطور نیستن! یا خود استاد عباس منش اینقدر نتیجه دارن و بقیه نه. حالا می فهمم استاد در فایل «دلیل نتایج پایدار» به چه موضوع مهمی اشاره کردن. دلیل همه موفقیت های انسان در استمرار خلاصه میشه.
خدایا شکرت برای این آگاهی فوق العاده
سلام استاد عزیزم و مریم شایستهی عزیزم
سلام دوستان مهربونم
حال دل همتون به قشنگی قلبهای نهربونتون باشه انشالله
روز هفتم روزشمار تحول زندگی من
قبلا راجب کنترل ورودی ها خداروشکر خونده بودم خداروشکر از همین فایل های شما بود و یکی از دوستان خوبم که همراه من بود.
تقریبا نزدیک به یکسال میکشه که اینستا ندارم و فقط بعد امتحاناتم که تموم شد به اصرار دوستانم و کنجکاوی خودم که بعد از نزدیک 7،8 ماه شاید هم بیشتر از اینستا دور بودم و نداشتمش امدم به اینستا و همون احساس بد رو سریع به من منتقل میکرد که دوس نداشتم تو این نرم افزار باشم و سر پنج روز حذفش کردم. انقدر مطمئنم بودم از انتخابی که داشتم حتی شک هم نکردم و سریع حذفش کردم. خوشحالم که دیگر خبری از اینستا در زندگی من نیست.
اما اخبار خودم خیلی وقت است که اخبار را نمیبینم و اصلا تمایلی به دنبال کردنش ندارم اما وقتی مادر و پدرم دوست دارند از اخبارها اطلاع داشته باشند سعی میکنم حواس خودم را با جیز دیگری مشغول کنم و من همیشه بهشون میگم که بزنن یه فیلم ببینیم خیلی بهتر از این اخبارها هست و اما خب حرفم تاثیر چندانی ندارد. من هم الان بیشتر روی ورودی های ذهنم تمرکز دارم و ورودی هم همیشه شنیده ها و دیدهها و…. نیست. گاهی اوقات اون فکرایی که نمیتونی توی ذهنت کنترل کنیه. مثل وقتی که سریع ذهن خودش میبافت و میدوزه. من تو این مورد خداروشکر بهتر شدم. خدایا واقعا شکرت که میتونم پیشرفت خودم را در زندگی ام ببینم.
و یک خبر خوب هم دارم دیروز تو سفرنامهی روز ششم گفتم هدایت میشم به ایدهای که بتونم کاری که دوست دارم رو اجرایی کنم؟
و بله دیشب داشتم تو رخت و خوابم فکر میکردم خدایا چه راهیی داره و چطوره میشه که بله ایدش به راحتترین شیوهی ممکن به ذهنم رسید و دوست دارم خیلی زود اجراییش کنم.
و اجرایی هم میشه.
اما یک اهرم رنج و لذت برای کنترل ورودی ها:
زمانی که تو خونه صدای اخبار میاد اونموقع بیشتر سعی کنم من یه ورودی مفید وارد ذهنم کنم.
بیشتر دنبال اخبارهای مثبت و زیبا باشم
اگه چیز منفی ای رو دیدم سریع توجهم رو ازش بدزدم
کنترل حرفای ذهنم وقتی چیزای منفی میگه، این مورد باعث میشه دست به نشخوار ذهنی نزنیم و خیلی کمک کنندست و احساس ارامش خاصی به ادم میده
خیلییی خیلییی دوستتون دارم استاد و مریم جانم
همیشه در پناه الله باشید.
خدایا شکرت بابت این جمع فوق العاده دوست داشتنی.🫂️
بوس بهتوننننننن
به نام خداوند روزی دهنده بی حساب.
درود به استاد عزیزم، عزیز دلش و خانواده صمیمی عباسمنش.
غذای روح چیزی هست که داره زندگی ما رو میسازه. غذای روح ورودی هایی هست که به ذهنمون میدیم و طبق کامنت یکی از دوستان این ورودی ها با چشم با گوش با دهان، بینی، اتفاق میفته.
مثلا دیروز توی محل کارم دو تا اقا شروع کردن دعوا کردن با هم و داد و بیداد کردن. یه چند ثانیه ای اول نگاه کردم بعد سریع چشام و برگردوندم و سعی کردم با دوستم راجب چیز دیگه ای صحبت کنم و حواسمو پرت کنم و خداروشکر اصلا نفهمیدم کی تموم شد چیشد چی نشد و ذهن خودمم درگیرش نکردم.
به هر چیزی در زندگی توجه کنیم همون و در واقعیت زندگیمون میبینیم. توجه توجه توجه
واقعا حس میکنم باید برم قسمت اول قانون افرینش و ببینم تا این موضوع و جدی تر درک کنم.
اگر به خواسته هام توجه کنم، تحسین کنم اتفاقات خوی برام میفته و اگر به دعوا، ویژگی نامناسب یه شخص، یه فیلم نامناسب توجه کنم در مدار اونا قرار میگیرم.
وااقعا کنترل ورودی کار راحتی نیست، فیلم نبینی، اینستا نری، از ادمای نامناسب دور بشی. واقعا راحت نیست.
با این فایل به این فکر کردم که چطور میتونم ورودی های مناسب بیشتری به خودم بدم.
باید پشت سر هم فایلای استاد و ببینم تا توی جوش قرار بگیرم اونوقت ناخوداگاه دیگه فیلم و اینا هم نمیبینم.
اینستا رو پاک کردم بخاطر این داستان
امروز فرندز و ندیدم.(هر روز میدیدم یه مدت)
باید سعی کنم وقتی اتفاق ناخوشایندی میفته راجبش حرف نزنم و حتی فکر هم نکنم. امزوز تو این مورد خیلی خوب عمل کردم.
باید یه اهرم رنج و لذت هم بنویسم توی دفترم.
دیدن قسمت اول قانون آفرینش
دوستون دارم. به امید هدایت بیشتر و توجه بیشتر به زیبایی ها
سلام
روز هفتم سفرنامه
چ سفریه این سفر
من ک واقعا از روز اول حالم خیلی بد بو و ی حسی گفت برم همسفر شما بشم
الان یه هفته دارم هر روز فایل هارو میبینم کطالب و نظرات رو میخونم و دستم هم راه افتاده برای نوشتن ک خودمم نظرمو بنویسم
خدارو شکر
ببینید دوستان نتیجه قابل توجهی نگرفتم تو این هفت روز ولی تمام تمرکزم رو آگاهانه از منفی ها برداشتم و گذاشتم روی این سفر نامه
همین کار احساس خوبی ب من میده
و واقعا اتفاقات خوبی رو دارم تجربه میکنم
انگار ک من اومدم وارد مدار بالا تری شدم
خیلی دوست دارم طبق حرفای استاد عزیزم تو همین فایل نسبت ب ورودی های ذهنم کنترل داشته باشم و نتیجه بگیرم
واقعا خیلی خوشحالم از بودن تو سفرنامه
خیلی ممنونم از خانم شایسته برای این سفر
خدایا من به تو اعتماد دارم
به نام خداوندی که وعده اش حق است
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم بانوی مهربانم وتمام دوستان خوبم
خیلی خوشحالم که یک روز زیبای دیگر را با سپاسگزاری از خدای یکتا و با دیدن یک فایل دیگر از استاد عزیز با کلی آگاهی ناب شروع کرده ام .
استاد قبلا من هم مانند اکثر مردم روزم را با دیدن تلوزیون یا گشتن در شبکه های اجتماعی شروع میکردم .وقتی به مامان یا خواهرم میرسیدم مدام گله و شکایت ودرد دل میکردم حرفهای منفی میزدم حرفهای منفی اطرافیان را میشنیدم و تایید میکردم و نمیدانستم علت حال بدم چیست علت ناآرامی و نگرانی در عمق وجودم چیست حتی زمانهایی که در شرایطی بودم که واقعا باید لذت میبردم و شاد می بودم انگار ته دلم باز نگران بودم و شادی واقعی رو احساس نمیکردم اما از زمانی که این آگاهی های ناب را از این سایت بهشتی درک کردم ومهمتر ازهمه عمل کردم یعنی سعی کردم ورودی های ذهنم را کنترل کنم آدم های منفی را حذف کردم تلوزیون دیدن گوش دادن به اخبار و گشتن در شبکه های اجتماعی را به حد زیادی کم کردم حتی به جرات میتونم بگم به صفر رسوندم و دیگه گله وشکایت نکردم درد دل نکردم فقط سعی میکنم از خوبی ها بگم و خوبی هارو بشنوم و هر روز بیشتر وبیشتر روی باورهایم کار کنم فایلهای استاد و گوش کنم بارها وبارها شکر گزاری کنم خواسته هامو بنویسم و….. به طرز معجزه آسایی آرامش عمیقی در وجودم احساس میکنم هر لحظه احساس خوشبختی میکنم از زندگیم همسرم روابطم شغلم و…. خیلی راضی هستم دیگه نگران آینده نیستم دیگه افسوس گذشته رو نمیخورم اکثر اوقات روز لبخند روی لبم هست یه دفعه متوجه میشم که دارم لبخند میزنم و احساسم عالیه خدایا شکرت که در مسیر الهی قرار گرفته ام احساس خوبم نشون میده که مسیرم درسته و میخوام که ثابت قدم باشم در این راه به کمک الله یکتا و به راحتی به همه خواسته هام برسم .
در پناه حق شاد وسربلند و ثروتمند باشید .
به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این آگاهی ها تا با درک قوانین جهان هستی خالق عامدانه ی تمااااام خواسته هام باشم
«تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه کانون توجه و ورودیهایی است که به ذهنمان راه دادهایم،به همین دلیل لازم است همانگونه که با وسواس، غذاهای سالم، خوشرنگ و خوشبو و خوشمزه را وارد بدنت میکنی، درباره غذای ذهنت هم وسواس به خرج دهی و تنها ذهنت را در معرض ورودیهای قرار دهی که احساس بهتری به تو میبخشد و تو را سپاسگزارتر مینماید ،به همین دلیل توجه به هر ورودی مسموم، یعنی ارسال فرکانس یک ناخواستهی دیگر»
حالا که من اینارو میدونم پس باید خیلی مراقب ورودی هام باشم ،اما باز یادم میره ،باز میوفتم تو زندگی روزمره و زندگی بدون قانون ،باز توجهم میره رو ناخواسته هایی که اصلا نمیخوام تجربشون کنم
واقعا همینکه کمی از تمرین و تکرار فاصله میگیری درگوشی حسابی از طبیعت میخوری ،قبلا که کمتر رو خودم کار میکردم آنقدر زود متوجه درگوشی طبیعت نمیشدم ،حالا که سالهابا وسواس دارم رو خودم کارمیکنم به محض انحراف از مسیر حالم بدمیشه وبقول استاد اون کاشی های سیاه دیده میشن ،این رنگ زدن باید مستدام و همیشگی باشه ،استپی وجود نداره یا با کار کردن رو خودت داری بالا میری ،یااگه کارنمیکنی باید سقوط رو تجربه کنی…
از خداوند میخوام تو این مسیر حساااابی هوامو داشته باشه و کمکم کنه تا با قدرت و اعتماد بیشتری به مسیرم ادامه بدم .
چون دراین مسیر آرامش دارم و لذت بیشتری از زندگی میبرم
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم و عشق برای همه ی بچههای سایت توحیدی عباسمنش 🟢
با نام او…
روز هفتم
بازم درود به استاد بی نظیر و مریم جان گل️
من تنها چیزی که یادم اومد از صحبت های یکی از فایل های استاد این بود که:
زمانی که در معرض ورودی های منفی قرار میگیریم دقیقا باید تصور کنیم که یک آتش سوزنده مقابلمون قرار داره
آیا یک آدم عاقل حاضر هست دستش رو داخل آتش فرو ببره؟!
نه قطعا دچار سوختگی شدیدی میشه،
بنابراین در قبال افکار و ورودی های منفی بنده کاملا از این مثال استفاده میکنم و سعی میکنم بیشتر به نکات و عوامل مثبت توجه کنم به طرز عجیبی همه چیز با هم هماهنگ میشه تا حالم خوب بمونه.
دوستدار شما مهرنوش
به نام خالق مهربانم که هر لحظه هادی و حامی منه و بهم امید انرژی عشق و قدرت میده و من زیر سایه ش با تموم وجودم زندگی میکنم و هر روز موفقتر میشم
سلام خدمت استاد مهربان و عزیزم که با قدرت کلامشون مطالب رو اتقدر زیبا به خورد ذهنمون میدن و باعث رشد ما میشن
سلام خدمت خانوم شایسته عزیزم و همه دوستای عزیزم
روز هفتم سفرنامه
از یه جایی ما قانون رو بلد میشیم و فقط میمونه چقدر بتونیم قانون رو رعایت کنیم و در اون مهارت کسب کنیم برای ماهر شدن توی اجرای قانون باید مرتب و مرتب هر روز به خودمون اهمیت رعایت این قوانین رو یادآور بشیم و مرتب خودمون رو در معرض این آگاهی ها قرار بدیم
همونطور که سالها وقت نیاز بود تا با تفکر غالب جامعه شرطی بشیم … دوباره زمان میبره تا با اصل قانون جهان شرطی بشیم و بتونیم در اون ماهر بشیم … و با یکبار گوش دادن و شنیدن نمیشه باید بارها گوش بدیم از طریق مختلف ورودی مناسب بگیریم برای خودمون تکرار کنیم و به بعد مثبت جهان توجه کنیم … تا کم کم آگاهی ها بشه جزوی از وجودمون و تقوا پیشه کنیم ذهنمون رو کنترل کنیم و توی مسیر الهی قرار بگیریم …
خداوند رو سپاسگذارم در معرض این آگاهی های ارزشمند و الهی هستم و دارم استفاده میکنم و زندگیمو باهاش خلق میکنم
با این آموزشهای الهی و با توکل به خداوند یکتام و با تکیه به قدرت فرکانسی که خدا در اختیارم گذاشته من خالق زندگی خودم هستم …
خداوند رو سپاسگذارم و باز سپاسگذارم
در پناه خدای مهربان شاد باشید..
(بنام خداوند مهربان که هر چه دارم از اوست)
سلام یک روز بینظیر،یک لبخندازته دل،یک خدای همیشه همراه،بادستانی پرازعشق پرازفراوانی،باهزاران آرزوی زیبا،تقدیم لحظه هاتون.
سلام به خانواده باعشق و صمیمی استاد عزیزم عباس منش
روز هفتم
قبل از اینکه من با قانون آشنا بشم تمام توجه ام به چیزهایی بود که فکر میکردم سر منشا بدبختی من دیگران هستن
یک سره از خدا مینالیدم و زمانی هم که بیکار بودم یا پای خبرها بودم یا تو دنیای مجازی بودم ی سره ورودی های منفی به ذهنم میدادم وی سره از زمین نو آسون واسم بد بیاری،بی پولی،و…. میومد.
واقعا چه ورودی هایی به ذهنمون میدادیم وچه درد دلهایی به دوستان و خانواده میکردیم
چرا بااینکه تا این حد به تغذیه جسم مان اهمیت می دهیم از تغذیه ذهن غافلیم؟!
خدایا سپاسگزارم
این خانواده صمیمی استاد عزیزم رو سر راه من قرار دادی
دیگه به ورودی های منفی توجه نمیکنم
دیگه درددل نمیکنم
دیگه اخبار گوش نمیکنم
دیگه بحث الکی با دیگران نمیکنم
تمام اینها دست خودمه که چطوری زندگیمو رقم بزنم به چیزهایی توجه میکنم که اتفاقات خوبی رو تو زندگیم بیارم.
خدا هم توی قران میگه اونچه که بهش توجه میکنم و بهش فکر میکنم، همون چیزیه که توی زندگیم رخ میده
پس تمام توجه هم رو روی چیزهایی میزارم که به من قدرت بده به من اعتماد به نفس بده
درسی که از استان یاد گرفتم اینه که
براش زمان و وقت بزارم، برام مهم باشه، چون تموم اتفاقات زندگیم رو داره کانون توجهم به وجود میاره
تنهاراه خارج شدن از این گرفتاری ها،و مشکلات، تغذیه ذهنم با غذای مناسبه،پس همونطور که با وسواس غذا های سالم رو وارد بدنم میکنم
برای غذای ذهنم هم وسواس به خرج بدم و ورودی هایی رو وارد ذهنم کنم که احساسمو بهتر میکنه و منو سپاسگزار تر میکنه
ممنونم استاد عزیزم ممنونم خانم شایسته عزیز که شما دستانی از خدا هستید.
برای همگی دوستان آرامش،شادی،سلامتی،ثروت وسعادتمندی عاقبت به خیری در دنیا و آخرت را آرزومندم به امید حق.
( خدایا سپاس گزارم،خدایاسپاس گزارم،خدایا سپاس گزارم)
به نام خداوند بخشنده و مهربان
یادگار 7
سلام استاد عزیزم و مریم مهربونم.
استاد این داستان کنترل ورودی انصافا جهادی اکبر میخواد
اصلا این ذهن چموش چشم ازش برداری دقیقا هزار ناکجا آباد میره و شونصدتا دورمیزنه
اصلا به نظر من هر آدمی ی دشمنی منحصر به فرد داره که همون ذهن چموشه
ی ذره غافل شی میبینی هزاران امواج منفی و پر از نکبت به صورت قروقاطی وارد کلت کرده مث ی کلاف بند که هزاران گره افتاده و نمیدانی از کجا شروع کنی به باز کردن
و گاها هزاران بار برای من پیش اومده
که تو کله من چنان جنگی راه افتاده و در سکوت خودم ی دادی کشیدم که اعضای خونه میگفتن مگه دیوونه ای الکی داد میکشی
ی بار گفتم بابا این جنگی که تو کله من با هیچ صلاحی ساکت نمیشه
و چه آسیب های جبران ناپذیری به آدم میزنه
و خداروشکر این مدت اخیر سعی میکنم آگاهانه کانون توجهمو بزارم رو مسائل مثبت زندگیم یا باورهای توحیدی
از جمله کتاب های استاد فوق العاده ان که خودمو سرگرم کتاب خوندن میکنم که احیانا جنگی شروع نشه
و متاسفانه این روزها بحث بی محتوای ارث و میراث تو خونه ما راه افتاده
خیلی سعی میکنم که دور باشم
انصافا خیلی زیاد
اول کار گفتم من هیچی نمیخوام و همه سهم خودمو میبخشم و واقعا ی کلمه منفی نمیخوام بره تو مغزم
اغلب تا اونجایی که بشه به تلفن اعضای خانواده جواب نمیدم که بخوام قاطی این بحث بشم
انصافا خیلی دارم تلاش میکنم دور باشم
اما باز این خواهرهای شیطان من میان خونم و میگن فلان شده بسان شده کی چی گفته
هرچی اصرار میکنم این بحث رو تموم کنین باز کش دارمیشه
خیلی تلاش میکنم حرف ها رو من تاثیر نذارن
و بهشونگفتم ی بار دیگه این بحثا بشه
من کسی رو خونم راه نمیدم
و اگه خدا بخواد داره این فاصله سالم ایجاد میشه
خدایا هزاران بار شکرت
من خیلی در تلاشم که کنترل ورودی ذهن داشته باشم
و به قول استاد این چرندیات شبکه های اجتماعی برای من مث بنزین رو آتیشه
خداروشکر آگاهانه فاصله گرفتم و از خدای قدرتمند میخوام این قدرت رو همیشگی به من بده که درمسیرم ثابت قدم باشم و همیشه این قدرت رو داشته باشم که راحت با ورودی سمی مقاومت کنم .
خدایا جزخودت هیچ فریادرسی نیست.
سپاس گذارم از استاد عزیزم و مریم خانم گل.
خدایا شکرت تا بی نهایت