داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2 - صفحه 2

بنام خدای هدایتگر،بنام خدای عشق ❤

سلااام و احترام به استاد عزیزم استاد نور و روشنی و سلااام به خانواده بزرگ و عزیزم خانواده عباسمنش😍

من به معجزات خدا عادت دارم…

حالا درک این جمله ناب عمیقتر میشه برام.. وقتی هدایت و فرمون میسپاری دست یگانه قادر مطلق، هرلحظه زندگیت میتونه بشه معجزه میتونه بشه دستی از جانب خدا که وقتی بعد مدتها بهش فکر میکنی از فکر بهش و کارایی که برات کرده از شوق بگی الله اکبر.استاد جان این الله اکبر های شما تو این ۲تا فایل فریاد بزرگی خدا و باورش بود…واقعا الله اکبر

آره استاد راست میگید که اگر کسی شمارو نشناسه میگه دارید قصه میگید ولی اونایی که شمارو باور دارن قصه شمارو فقط قصه هدایت و توحید میشنون تا باور کنند که خدا تاچه حدبزرگه و تاچه حد میتونه تو هراموری برات معجزه کنه…

حالا بهتر میفهمم که گفتید من کار خاصی نکردم فقط گذاشتم خدا منو هدایت کنه یعنی چی…

استاد عزیزم عاشقتم مرررسی که با اینطور فایلها،اینطور مثالها از زندگی و هدایت خودتون باور و چگونگی عمل به هدایت رو در دلامون عمیقتر و ریشه دار میکنید.درسهای شیرین تئوری شما با نحوه عملکرد خود شما در زندگیتون جور دیگه تو عمق جانم ریشه کرد مرررسی که هستید

تبریک به خودم و همه کسانی که که این آگاهیهای ناب و شیرین میشنون و باور میکنند.گوارای وجودمون😋

و اما نکاتی که بیشتر در گوش من زنگ زد و قسمتهای اساسی این فایل عزیز و هدایتگر برای من….

۱- اتفاقات به ظاهر ناخوشایندی که پشت هم ردیف شده بود و نحوه برخورد شما که میگید یکی دو ساعت حالم گرفته شد

از خودم میپرسم تا یادم بمونه تو این شرایط چقدر آدم میتونه ایمانشو حفظ کنه؟چقدر میتونه خودش کنترل کنه؟ این زمانا همون وقتایی که آدم میشینه سرجلسه امتحان.این وقتاست که باید دید چه نگاهی داری

۲-خدا میگه دارید میرید،بخاطر همین کارتمون غیرفعال شد،بخاطر همین ماشین اکی نشد

خدااای من چه نگااهی چه برداشتی چه ایمانی..

یعنی عاشقتم مریم جان ببین چطور اینطور نگاه میتونه تمرکز مارو از توجه به اتفاقات ناخوشایند برداره..چقدر شما دو نفر خوووبید،اینه اون نگاه متفاوتی که به مسائل دارید، اینه برداشت شما از اتفاقات،اینه از تکنیک های شما در کنترل ذهن و تربیت کردن این ذهن چموش که حتی این اتفاقات ناخوشایند هم نشونه های خدا میبینید برای اتفاق بزرگتر

۳-تو شرایطی که به ظاهر هیچی خوب نیست باید ذهنمون کنترل کنیم،شرکتهامو که تعطیل کردم، ماشینامو فروختم،سایتم که رو هواست،کارتم که همه کارامون و هزینه هامون با اون قابل پرداخت بود غیرفعال شده، ماشینم که بهمون ندادن و ماییم و این چمدونهای بزرگ و …. و حالا میگید الانه که باید ذهنمون کنترل کنیم عاشقتونم استاد که چقدر درس میگیرم از این برخورداتون،عملکردتون تو همچین شرایطی

و یک جمله طلایی دیگه…

“اونکه پاداش بزرگ میخواد باید تو این مواقع ذهنشو کنترل کنه”

و شما میگی چشممم پس ۲ روز تا وقت سفارت وقت داریم این ۲روز فقط میریم لذت میبریم فقط میریم عشق و حال

(واقعا تحسین میکنم این عملکردتون تو اون شرایط، شاید خیلیا بگن بزار حالا تکلیف کارتمون معلوم نیست خرج الکی نکنیم یموقع گیر نکنیم و یا انجام یسری کارفیزیکی و… ولی شما باورتون به فراوانی باورتون به خدایی که خودش خوب بلده چیکار کنه… شما با باوراتون و ایمانتون خوب بلدید چه کنید .تمرکز بر زیباییها…

و میرید دیزنی لند و کلی عشق و حال و لذت و کمرنگ کردن تضاد و ناخواسته در ذهنتون

۴-و روز سفارت…مدام ذهنم نجوا میکرد و میگفت اون اینجوری شد، ماشین،کارت و …. و ناامید میشدم ولی باز امید زنده میکردم

بعنی ناامید نشدن، ادامه دادن ، خاموش کردن ذهن و نور دادن به کلام حق برای زنده شدن امید..باتوجه کردن به افکار مثبت ایکه هرچی بشه خیره چه بشه بریم چه نریم در هرصورت خیره برامون،خدا برای ما خیرمطلق و بهترینشو میخواد اگر بتونیم ذهنمون کنترل کنیم…

یعنی اگر من میخواستم به اینا فکر کنم که زبان انگلیسیم تغییری نکرده همونی که تو سفارت مادریدم بود من نمیتونم حرف بزنم دوباره میگن باید برید سفارت ترکیه و امارات و … که اونا هم دوسال صفه… و پس اصن هیچی الکی واس چی بریم و اصن قدم از قدم برنمیداشتم که بخوایم اصن بریم سفارت فرانسه ولی ما اینجوری نمیشنیدیم ما میگفتیم نشونست و وقتی اون اتفاقا افتاده خدا گفته برید که کاراتون ردیفه و اون عکس نیویورک هم مهر تایید دیگه ایه که ادامه بدید….

راست میگید شما متفاوت میشنوید شما به نشدن فکر نمیکنید شما به خدا و هدایتی ایمان دارید در گفتار و عمل که هر چیزی براش شدنیه اینو میگم برای خودم که بارها به زبون میارم ولی چقدر تو عمل بهش ایمان دارم…خدایی که هر نشدنی براش شدنیه…خدایا باور و ایمانی اینگونه بهم بده…خدایا هدایتگرم باش و به من اجازه بده که صدای تورو در همه مسائل زندگیم بشنوم…مگر از زندگی چه میخواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود…

۵-تاکید دوباره شما به اصل..اینجا اصل، اصل هدایته..اصل شنیدن صدای قلب خودت..شنیدن صدای رب

اینکه میگید بچه ها من دارم نحوه برخوردم میگم نه اینکه شما بگید ااا خوب پس برای منم ایجوریه بابا داستان هرکسی فرق میکنه داستان هدایت تو فرق میکنه… اصل داستان بشنو یعنی ایمان و باور به صدای ربت که از صدای قلبت شنیده میشه …اینکه صدای قلبتو در هر شرایطی و هر اتفاق کوچک و بزرگی جدی بگیر

۶-قصه هدایت…الله اکبر…خدایا چی داری به من میگی

اینجا واقعا معجزه خدارو جوری لمس کردید که هنوزم با یادآوریش الله اکبر بر زبونتون میاد که خدای من تو چقدر بزرگ و محشری…

اون خانمی که فارسی بلدن و شما میپرسید خدا شمارو از کجا برای من فرستاد…خدای من تو چقدر بزرگی تو چقدر هوای مارو داری و من میخوام هوشیارتر باشم بشنوم تا اینگونه منم مورد رحمت، هدایت و معجزات تو قرار بگیرم …

من دوست دارم شمارو بفرستم آمریکا و مهر تاییدی که تو ۲ دقیقه شما رو مسافر امریکا میکنه بدون دیدن هیچ مدرکی …به همین سادگی..،به همین راحتی…کی باور میکنه …همه چی دست به دست هم برای آسون شدن کار شما … اینه نتیجه ایمان،اینه نتیجه کنترل ذهن،اینه نتیجه عمل به صدای خدا و آره خدابه شجاعان پاداش میدهد.وقتی امید داری و ادامه میدی اینطوری هم پاداش میگیری

۷-شاگردتون زنگ میزنه و میگه استاد بیاید فلوریدا اینجا بهترینه شما میگی نه من مقصدم ایالت دیگست بعد میگی به خودتون چرا داری لجبازی میکنی خدا داره باهات حرف میزنه اینم نشونست خدایی که تا اینجا اینطوری همه چی درست کرده پس باقی بسپار به خودش دیگه و نشونه هارو دنبال میکنید اینکه پرواز مستقیم به میامی فلوریداس نشونس..اینکه یهویی این شاگردتون سر و کلش پیدا بشه نشونست و اینا یعنی آره میریم فلوریدا…دیدن هدایت، دنبال کردن نشونه ها…

۸-میتونید ببینید جریانو؟این همه الهامات،این همه هدایتو…این همه آدمهایی که خدا دلشون نرم میکنه برای تو…

این جمله قشنگ شما در این قسمت قشنگ،قسمت فرودگاه و تایید افسر برای ورود شما به خاک امریکا…

واقعا چی میشه که اینجوری میشه؟خدایا تو چقدر بزرگی تو چقدر بینظیری که اینطور کارهارو به این راحتی ردیف میکنی

چقدر معجزات خدا،دستان خدا در این مهاجرت شما بود…

برخورد اون افسر، خودش آدرس نوشتن،خودش براتون فرم بیاره، و جاااالب اینکه چمدوناتون رو اصن چک نکنه …خدااای من یعنی چی.تو چقدر ساده و زیبا همه چی ردیف میکنی اگر ما اجازه بدیم که تو ردیف کنی…

واقعا که دلها نرم شد براتون تا قصه مهاجرت شما بشه قصه هدایتی شیرین برای ما

قصه باور به بزرگی خدا

و اینکه هرکاری برای خدا شدنیه

اگر تو باور کنی

اگر تو بهش اجازه بدی

اگر که ناامید نشی

اگر که صدای قلبتو،ربتو بشنوی

و شما شعار حال خوب داشتنو حتی با لباساتونم فریاد میزنید،چقدر قشنگ شما باور دارید که وجه مثبت آدما فقط با شما روبرو میشه و نتیجشم معلومه…

۸-دیگه این داستان لوسانجلس رو کجای دلم بزارم😅

خوب آخه برید برای ی داستان دیگه ولی اینجوری خدا بخواد اصل داستان براتون درست بشه خدایااا تو چقدر باحالی تو چقدر خوووبی تو چقدر حواست هست

استاد شما خیلی بلدید خیلی خوب نشونه هارو دنبال میکنید از هیچ اتفاق و مساله ای سرسری عبور نمیکنید اینکه یهو اون تصویر خانم وکیل میاد تو ذهنتون و پیشو میگیرید بیخیال نمیشید میگید حتما نشونه ای و پیگیری همچین مساله ای که ظاهرا خیلی مهم نیست باعث میشه اصل داستان اقامت شما درست بشه

نگاه متفاوت و توجه به هر نشونه و مساله برای من درس مهمی بود که اتقدر ساده و گذرا و سطحی از اتفاقات نگذرم ممنووونم استاد که همه زندگی شما و عملکردتون درس برام الهی که قدرت درک و عمل به این آگاهیها رو به درستی در زندگی و رفتارم داشته باشم.

دیدن اون ورزشگاه که روزی آرزوی مریم جان بود و خودش یادش نبود ولی خدای بزرگ یادش بود و برآورده کرد.خداجونم قربون بزرگیت که تو صدای همه خواسته ها و آرزوهامون میشنوی و اجابت میکنی حتی اگر ما از یاد برده باشیم….خدایا شکرت

۹-من گذشته رو زیاد بیاد نمیارم و پاک میکنم ولی این داستان صدهابار برای خودم آگاهانه تکرار کردم تا بخودم یادآوری کنم”خداوند به همین شکل میتونه هرچیزی هدایت کنه” همیشه اینو درنظر بگیر

و منم میخوام قصه مهاجرت و قصه هدایت شما و معجزات این قصه رو بارها بارها برای خودم یادآوری کنم تا ایمانم در عمل به خدای هدایتگرم قوی و قویتر بشه به خدایی که او برایم کافیست که هر چیزی به سادگی با او و توکل و ایمان به اوشدنیه…

باید هزار بار این جمله رو نوشت…

آره خداوند به همین راحتی میتونه کارهارو انجام بده .

۱۰-اینایی که توزندگیم هست دقیقا چیزایی که من میخواستم از زندگی،ایمان بیارید به خدایی که هر لحظه مارو هدایت میکنه، هدایت به اون چیزی که تو میخوای

استااد جان چه درسی به من دادی…جرات کن و درخواست کن با احساس لیاقت با باور با چه باوری؟با باور اینکه میدهد با باور اینکه اجابت میکند تو بهش بگو چی میخوای میخوای چه مدلی باشه چجوری باشه اون خودش درست میکنه ببین چه راحت میگه میخوام معتدل باشه،طبیعت عالی و آزادی و … خدا میگه چشم پسرم برو فلوریدا که این همون خواسته توعه.

ببین یاد بگیر چجور درخواستی…چجور اجابتی

بخواه تا ببینی که میشود…

۱۱-نگران هیچی نباشید هدایت پروردگارتون بپذیرید

بله با وجود همچین خدای معجزه گر و هدایتگری نباید نگران بود خدایا یادم بده که در عمل بپذیرم هداییت رو و آسوده و آرام، مطمئن و با ایمان راه بندگان نیکی همچون استاد عباسمنش عزیز پیش بگیرم

و تاکیدی میگید من به شدت خوش بین و به شدت متافیزیکی در این شرایط هستم به اندازه ای که باورش کنی هدایتشو میپذیری و عمل میکنی در هر موقعیتی…

خدااای مهربون و هدایتگرمم ممنووووونم ازت که همچین درسهای بزرگ و آگاهیهای نابی از زبون بهترین بندگانت به من میرسونی و شکرت که گوشهای من قادر و لایق شنیدن این آگاهیها هست بازهم میگم ازت میخوام قدرت و درک و عمل این آگاهیها و آموزه هارو در زندگی به من عطا کنی.الهی آمین.دوووووست دارم بهترینم❤

خداااروشکر که تونستم بشنوم بنویسم فکر کنم و یاد بگیرم تا جا روی ردپای استاد بزرگ زندگیم بزارم و منم خلق کنم زندگیمو اونطوری که میخوام با فرمون و هدایت خدا ….

استاد عزیزم دوستووون دارم و ممنونم که با سهیم کردن ما در شنیدن این معجزات و اینطور عمل کردن به هدایتها،به باور ما به ایمان ما در عمل به هدایت خدا و رب و تنها قادر مطلق کمک میکنید ممنونممم بابت این آگاهیها …

و حرف آخرم چیزی که یاد گرفتم و عمل کردم دوست دارم بگم دوستان عزیزم نوشتن کامنت و برداشتمون از این فایلها به تثبیت بهتر این آگاهیها در وجودمون کمک میکنه و علاوه براین به گسترش بهتر این آگاهیها .

یعنی حتی با این کامنتها هم میتونیم علاوه بر قویتر کردن ایمانمون به گسترش جهانمون هم کمک کنیم .ذهن خود من خیلی مقاومت میکرد ولی این اسراف وقت نیست استفاده درست از وقته چون هم به خودت و باورات و هم به دیگران میتونی برای درک بهتر این آگاهیها کمک کنی خداروشکر که ذهنم خاموش کردم و تونستم ثبت کنم الهی شکر و خداروشکر برای همچین سایتی که این امکانات رو برای ما مهیا کرده خداجونم سپاسگزارم برای همه لطف د بزرگی و هدایتت..

با آرزوی سعادت،سلامتی،شادی، خوشبختی و ثروت برای همه اعضای خانواده بزرگ و صمیمی عباسمنش😍

ی ردپا از آگاهیهای ناب امروز بماند بیادگار در تاریخ ۷ شهریور ۱۳۹۹