داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2 - صفحه 34
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-74.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-08-28 07:48:252023-12-22 12:40:42داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ب همگی
اول اینکه این فایل نشونم بود و جواب کلی از سوالاتم رو ازش گرفتم
و بعد اینکه چقدر فایل پرباری بود یعنی کل فایلو هم لبخند ب لبم بود و هم اشکهام جاری میشد
خداروشکر واسه وجود ادمی مث شما ک انقد هدایت های خداوند رو جدی میگیره و با ایمان و توکل انجامش میده واقعا خداروشکر
خیلی خوب بود صحبتهاتون اتفاقا خیلی دلم میخاست کامل بدونم پروسه مهاجرتتون رو
اصن نمیدونم چی بگم کل فایل عالی بود
اینکه شما اون مایع رو ب اون شکل با خودتون بردید تا اخرش ک کارهاتون توسط وکیل توی لوس انجلس انجام شد
واقعا خداروشکر همینکه شما داشتین صحبت میکردین یکی یکی هدایتها و اتفاقاتی ک خیلی راحت برام اتفاق افتاده و نشونه هایی ک درباره موضوعات مختلف دیدم داشت از ذهنم رد میشد.ک دوست دارم چنتاشو بگم
من عاشق قشمم و تا پارسال نرفته بودم و خیلی دلم میخاست برم ی روز ک خیلی هواشو کرده بودم داشتم تو اینستا میچرخیدم و عکسا و فیلمهایی ک تو پیجای مختلف دربارش بود رو میدیدم و کیف میکردم و قلبم اصن انقدر شوق داشت ک از نزدیک برم و این زیباییها و اون حال و هوا رو ببینم ک نگو اون موقه دستمم خیلی خالی بود کلا ده بیس هزارتومن تو کیف پولم داشتم اصن نمیدونستم چجوری ولی واقعا دلم میخاست برم چون پول نداشتم سوالم از خدا این بود ک خدایا من چجوری برم ب این سفر ک بتونم پولم دربیارم بعد ی ایده ب ذهنم رسید ک برم برنامه دیوار و چک کنم ببینم چی پیدا میکنم اگهی هارو یکی یکی میزدم بالا یهو چشمم ب یک اگهی خورد ک نوشته بود ب یک خانم بابت همراهی از کرج یا تهران ب قشم برای بسته بندی اسباب بازی نیازمندیم با جای خواب غذا و کلا ایاب وذهاب و حتی دستمزد هم میداد.یعنی انقدر با جزییات چیزایی ک میخاستمو تو اگهی نوشته بود ک شک کردم گفتم شاید توهم زدم شاید من اشتباه متوجه شدم اگهیرو برای یکی از دوستام فرستادم گفتم ببین این همون چیزیه ک من فک میکنم دیدم اونم تایید کرد و زنگ زدیم اون بنده خدا ک قضیه چیه اون گفت بله درسته هرچی فهمیدیو.گفتم کی بریم گفت هروقت شما اماده باشید .با دوستم دوتایی قصد کردیم بریم گفتیم خدایا توکه تا اینجاشو ردیف کردی این سفر هم بهمون خوش بگذره هم این ادم ادم درستی باشه و خلاصه خیلی بهمون خوش بگذره.ما امادگیمون رو برای فردای اون روز اعلام کردیمو خودش بنده خدا اومد دنبالمون مارو سوار کرد و ما با ماشین شخصی اون بندا خدا با 10 هزارتومنی ک من داشتم سفرمون رو شروع کردیم ک نگم براتون چه دست فرمونی چه ادم باشخصیتی چ ادم پایه ای چه ادم شوخ و بامزه ای چ قدر خوش صدا .کلی باهم خوندیم دست زدیم رقصیدیم و چ حرفای خوبی زدیم اصن نگم براتون هنوزم حالم خوب میشه بهش فکر میکنم .هرجا ک منظره خوبی داشت نگه میداشت عکس مینداختیم با این ک هوای جنوب گرم و شرجیه ولی ما هوای بارونی هوای خنک رو هم اونجا تجربه کردیم یعنی ما با هیچی رفتیم و با دستمزدی هم ک به ما داد خریدم کردیم وای خود قشمو ک نگو چقدر عالی چقدر دلچسب دریا غروب دریا وای بنده خدا جاهم برامون گرفته بود خیلی پسر مودب محترمی بود اصن واقعا حسم خیلی عجیبو خوب بود نمیتونم حالمو بگم.فقط در همین حد ک از چیزی ک فکرشو میکردم هم بیشتر بود از چیزی ک میخواستم هم بهتر بود خدایاشکرت
.استاد انقدر عالی بود این فایل و موارد هدایتی ک گفتین انقدر زیاد بود ک اگه دونه دونه بگم منم باید 2 ساعت بنویسم .همه مواردی ک شما گفتید قلبمو میلزرزوند و اشک شوق و سپاس تو چشمام حلقه میزد و با اینکه نصفه شب داشتم این فایلو میدیدم و خوابم میومد انقدر گیرا و معنوی داشتید این موضوعهای پر از هدایتو تعریف میکردید عاشقانه گوش میدادم و بعدش خوابم از شوق و عشق پرید
خدایا ممنونم بابت این الگوی بزرگ دست تو شده برای هدایت ما
حدایاشکرت.
استاد واقعا بابت این فایل ممنون.عشقید
سلام ب همگی
خدای من چقدر فایل پرباری بود یعنی کل فایلو هم لبخند ب لبم بود و هم اشکهام جاری میشد
خداروشکر واسه وجود ادمی مث شما ک انقد هدایت های خداوند رو جدی میگیره و با ایمان و توکل انجامش میده واقعا خداروشکر
خیلی خوب بود صحبتهاتون اتفاقا خیلی دلم میخاست کامل بدونم پروسه مهاجرتتون رو
اصن نمیدونم چی بگم کل فایل عالی بود
اینکه شما اون مایع رو ب اون شکل با خودتون بردید تا اخرش ک درباره امجام کارهوتون توسط وکیل توی لوس انجلس انجام شد
واقعا خداروشکر همین شما داشتین صحبت میکردین یکی یکی هدایتها و اتفاقاتی خیلی راحت برام اتفاق افتاده و نشونه هایی ک درباره موضوعات مختلف دیدم داشت از ذهنم رد میشد.ک دوست دارم چنتاشو بگم من عاشق قشمم و تا پارسال نرفته بودم و خیلی دلم میخاست برم ی روز ک خیلی هواشو کرده بودم داشتم تو اینستا میچرخیدم و عکسا و فیلمهایی ک تو پیجای مختلف دربارش بود رو میدیدم و کیف میکردم و قلبم اصن انقدر شوق داشت ک از نزدیک برم و این زیباییها و اون حال و هوا رو ببینم ک نگو اون موقه دستمم خیلی خالی بود کلا ده بیس هزارتومن تو کیف پولم داشتم اصن نمیدونستم چجوری ولی واقعا دلم میخاست برم چون پول نداشتم سوالم از خدا این بود ک خدایا من چجوری برم ب این سفر ک بتونم پولم دربیارم بعد ی ایده ب ذهنم رسید ک بدم برنامه دیوار و چک کنم ببینم چی پیدا میکنم اگهی هارو یکی یکی میزدم بالا یهو چشمم ب یک اگهی خورد ک نوشته بود ب یک خانم بابت همراهی از کرج یا تهران ب قشم برای بسته بندی اسباب بازی نیازمندیم با جای خواب غذا و کلا ایاب وذهاب و حتی دستمزد هم میداد.یعنی انقدر با جزییات چیزایی ک میخاستمو تو اگهی نوشته بود ک شک کردم گفتم شاید توهم زدم شاید من اشتباه متوجه شدم اگهیرو برای یکی از دوستام فرستادم گفتم ببین این همون چیزیه ک من فک میکنم دیدم اونم تایید کرد و زنگ زدیم اون بنده خدا ک قضیه چیه اونگ گفت بله درسته هرجی فهمیدیو.گفتم کی بریم گفت هروقت شما اماده باشید .با دوستم دوتایی قصد کردیم بریم گفتیم خدایا توکه تا اینجاشو ردیف کردی این سفر هم بهمون خوش بگذره هم این ادم ادم درستی باشه و خلاصه خیلی بعمون خوش بگذره.ما امادگیمون رو برای فردای اون روز اعلام کردیمو خودش بنده خدا اومد دنبالمون مارو سوار کرد و ما با ماشبن شخصی اون بندا خدا با 10 هزارتومنی ک من داشتم سفرمون رو شروع کردیم ک نگم براتون چه دست فرمونی چه ادم باشخصیتی چ ادم پایه ای چه ادم شوخ و بامزا ای چ قدر خوش صدا .کلی باهم خوندیم دست زدیم رقصیدیم و چ حرفای خوبی زدیم اصن نگم براتون هنوزم حالم خوب میشه بهش فکر میکنم .هرجا ک منظره خوبی داشت نگه میداشت عکس مینداختیم با این ک هوای جنوب گرم و شرجیه ولی ما هوای بارونی هوای خنک رو هم اونجا تجربه کردیم یعنی ما با هیچی رفتیم و با دستمزدی هم ک به ما داد خریدم کردیم وای خود قشمو ک نگو چقدر عالی چقدر دلچسب دریا غروب دریا وای بنده خدا جاهم برامون گرفته بود خیلی پسر مودب محترمی بود اصن واقعا حسم خیلی عجیبو خوب بود نمیتونم حالمو بگم.فقط در همین حد ک از چیزی ک فکرشو میکردم هم بیشتر بود از چیزی ک میخواستم هم بهتر بود خدایاشکرت
.استاد انقدر عالی بود این فایل و موارد هدایتی ک گفتین انقدر زیاد بود ک اگه دونه دونه بگم منم باید 2 ساعت بنویسم .همه مواردی ک شما گفتید قلبمو میلزرزوند و اشک شوق و سپاس تو چشمام حلقه میزد و با اینکه نصفه شب داشتم این فایلو میدیدم و خوابم میومد انقدر گیرا و معنوی داشتید این موضوعهای پر از هدایتو تعریف میکردید عاشقانه گوش میدادم و بعدش خوابم از شوق و عشق پرید
خدایا ممنونم بابت این الگوی بزرگ دست تو شده برای هدایت ما
حدایاشکرت.
استاد واقعا بابت این فایل ممنون.عشقید
درود به استاد خوبم و درود به همه ی همراهان و همفرکانسم
خدارو شکر میکنم که هدایت شدم از طریق نشانه امروزم و چقدر خوشحالم که امروز تونستم هر دو فایل هدایت رو ببینم و چقدر انرژی مثبت دریافت کردم استاد خوبم ازت بسیار ممنونم امروز به واسطه همین دو فایل کلی ازت دست گرفتم کلی زیبای هارو دیدم و چقدر جاده های زیبا سرسبز و پاکیزه و تا چشم کار میکرد زیباییهای خداوند بود و چقدر این گوشه های من خوش شانس بودم این چشمهای من خوش شانس بودم که بتونم این زیبایی هارو و این صحبت های زیبای شما را از طریق این فایل رو ببینم و گوش کنم و انرژی مثبت بگیرم استاد مهربانم تو که نشانه ای از طرف خدا هستی دستی از طرف خدا هستی و به همه بندگان ای که در فرکانس مثبت قرار دارند دست زندگی میدی و چقدر این داستان هدایت شما واسم آشنا بود دقیقه مشابه همین داستان شما در هفته گذشته واسم اتفاق افتاد و چقدر اشک شوق در چشمانم جاری است خدای مهربانم ازت سپاسگزارم خدای مهربانم از استاد خوبم سپاسگزارم
استاد خوبم همیشه میگی ایمانی که عمل نیاره حرف مفته واقعاً چقدر حرف قشنگی گفتی هفته گذشته بنا به دلایلی با مسیر من در بیمارستان مشهد بود وبایستی عملی همسرم انجام میداد
از بدو ورود با برخورد خوب پرسنل روبرو شدیم
اما در زمان پذیرش همسرم با یه مریض دیگه هم صحبت شد در مورد دکتر مشترکشون و عمل جراحی ، ظاهرا دکتر از ایشون 6 م ت زیر میزی گرفته بود ،اما از ما نگرفته ، و این صحبت که خانومم ناخواسته به طرف مقابل گفته بود ،از گفتنش پشیمان شد و استرس گرفت چون به خانومم گفت که به دکتر میگه که چرا ازش پول گرفته و از شما نگرفته ،بخاطر همین خانومم استرسی شد و نگران از صحبت طرف مقابل ، وموضوع وقتی بهم گفت گفتم نگران نباش خدا باهامونه و از هیچی نترس ، گفتم خدا خودش همه چیرو اوکی میکنه که حتی زبون طرف باز نمیشه که بخواد حرفی بزنه (ارامش کامل خودم) چون ایمان داشتم خدا درست میکنه ، ناگفته نماند که نجواهای شیطان راحتم نمیزاشت و میگفت برو بهش بگو که به دکتر در مورد زیرمیزی چیزی نگه و تا خواستم بلتد بشم بگم یه صدایی از دلم اومد که چرا میخوای بگی طرف یه حرفی زده تو چرا بهش تمرکز میکنی و بال پر به منفی ها میدی ،وباوخیالت راحت و توکل به خدا نشستم سرجام … خلاصه جوری که خانومم طرف مقابل وقتی توی راهرو میدید بلافاصله بهم میگفت که رومون برگردونیم و نبینه مارو که داغش تازه بشه من فقط دلداری میدادم و میگفتم خدا خودش ردیف میکنه که باهم توی اتاق عمل نباشین که طرف بخواد به دکتر چیزی بگه ، خلاصه ایشون از اول پذیرش بیمارستان با چالش روبرو بود و حتی با پرستارهای بخش هم درگیر لفظی شد ، اما با منو خانومم بسیار با مهربانی رفتار میکردن و خوشرو بودن
جوری شد که اولین نفر خانومم بردن واسه عمل و از اتاق عمل دراومد ، ولی هنوز خانوم دیگه)شاکی( منتطر عمل بود و اصلا همزمان با دکتر روبرو نشدن که بخواد حرفی بزنه و من ایمان داشتم که کار اوستا کریمه ،خودش درست کرده
خدارو شکر میکنم که در مسیر درستی قراردارم
وفقط این داستان بخاطر این گفتم که وقتی ایمان داشته باشی خدا کمکت میکنه و به نجوای دلت گوش میکنی همه چی ردیف میشه
الهی شکرت شکرت شکرت
️️️
سلام و درود به شما استاد عباس منش.
استاد من چقدر لذت بردم از صحبتهای شما.
این فایل رو مدتها پیش دیده بودم. ولی چند روز پیش یکی از شاگردان زرنگ کلاستون (خانم شهریاری) لینک این فایل رو توی کامنتش گذاشته بود ، گفتم برم ببینم چیه، استاد چه صحبت مهمی بیان میکنه. استاد الان چند روزه این فایل رو توی یک تب گوگل باز نگه داشتم و بارها و بارها دیدم و شنیدم. صوتی و تصویری. و چقدر چقدر برام آگاهی بخش بود. هنوز ذهن منطقی من مقاومت داره که آخه چطور ممکنه، دست خالی پاشی بری اون سر دنیا. چطوری ؟ ذهن همش میپرسه چطوری و چرا؟ بقول خانم شایسته توی جلسه 5-6 شیوه حل مسائل ، این کمالگرایی همش میاد میگه حالا فرض به اینکه استاد عباس منش تونست ، تو که به اندازه استاد عباس منش قوی نیستی، تو که به اندازه استاد روی خودت کار نکردی. ولی متوجه دوتا نکته شدم، همین الان تو حین نوشتن کامنت. من یادم نمیاد استاد عباس منش توی این چند هزار ساعت فایل آموزشی که برامون گذاشته یه جایی گفته باشه من به اندازه ابراهیم و موسی پیامبر و حضرت محمد قوی نیستم و رویی خودم کار نکردم. و نکته دیگه اینکه استاد به همون اندازه که روی باورهاش کار میکرد، دست به اقدام عملی میزد.
پس منم بعد از هر یادگیری یه اقدام عملی انجام بدم تا باورها تثبیت بشن. و از طرفی یاد بگیرم من نه موسی پیامبر هستم ، نه ابراهیم نبی و نه حضرت محمد و نه استاد عباس منش. من حمید امیری هستم، روح و شخصیت و تکامل و مسیر هدایت مختص خودمو دارم. استاد اگه سرگذشت زندگیش رو میگه که من قانونش رو درک کنم. وگرنه مسیر هدایت من و استاد و هدف زندگی من و استاد شاید هزاران کیلومتر با هم فاصله داشته باشه. استاد شما باید همین جایگاه استادی رو داشته باشید و دیگرانی رو آموزش بدین و تربیت کنید. ولی من باید یه هدف دیگه رو به تکامل برسونم. شاید اگه بهتون بگم چیو میخوام بسازم (مثلا یه قطعه صنعتی) شاید شما اطلاعات زیادی در موردش نداشته باشید ولی مطمئنم قانونی که منجر به نتیجه میشه رو میتونید برام تحلیل کنید. اینو مطمئنم. پس من میخوام آگاهانه در مدار دریافت آموزشها و قوانین باشم. میدونم خداوند هدایتگر منه و اون درهایی رو باز میکنه که تا حالا نکوبیدم، مسیرهایی رو روشن میکنه که تا حالا قدم داخلشون نذاشتم. پس به چرخه تکاملم اعتماد کنم و از آموزشم لذت ببرم. درها یکی یکی برام باز خواهند شد همونجوری که تا الان باز شدن. همونجوری که برای شما باز شدن.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید استاد عزیزم.
سلام بر استاد عزیز
سلام بر دوستان خوب خودم
خدا را شکر که من این فایل را گوش می دهم
استاد در مورد هدایت و صحبت کردن در مورد خداوند زیبا صحبت می کنند و اینها همگی جز نشانه های خداوند برای من می تواند باشد
چقدر زیبا است این نوع تفکر و چقدر عالی می توان این جور نگاه کردن را به خودم آموزش بدهم تا درگیر حواشی و صحبت های دیگران نباشم
چیزی که در صحبت های استاد یاد گرفتم این بود که روی زیبایی ها تمرکز داشته باشم و در همه حال بتوانم حال خودم را خوب نگه دارم
توانایی کنترل کردن ذهن بسیار مهم است و هر جا که این کار را انجام بدهم آرامش شامل حال من خواهد شد
حال معنی هدایت و نشانه ها را می شنوم
خداوند عزیز من را با نشانه های خود هدایت می کند
این نشانه ها می تواند از طریق یک متن و یک روزنامه و یک تابلو تبلیغات و یک صحبت و و و باشد و آنقدر ساده است که شاید خیلی اوقات هم به ذهن من خطور نکند این همه راحتی و سادگی و آسانی در کارها
همه اینها در اعتماد کردن به خدای مهربان است
توکل کردن به خدای مهربان است
وقتی شنیدن صحبت های استاد اینقدر حال من را خوب می کند و اینقدر به من آرامش می دهد پس بی شک من را می تواند موفق کند و به من کمک کند برای رسیدن به خواسته های خودم
من هم باید به خدای مهربان خودم توکل کنم و همیشه از او کمک بخواهم و همیشه از او بخواهم که با نشانه ها و هدایت های خودش من را هدایت کند
هر زمان که از این هدایت ها و نشانه ها من استفاده کنم مطمین هستم که موفق خواهم شد
زمانیکه من در مسیر درست باشم خدای مهربان هم دلهای مردم را برای من نرم می کند تا من براحتی و آسانی بتوانم کارهای خودم را جلو ببرم و به اهداف خودم برسم
خداوند همیشه در حال هدایت کردن و کمک کردن به من است
من فقط باید بتوانم روی خودم و ذهنیت خودم کار کنم
همه اینها برای من نشانه هایی است که می توانم به هدایت های این جهان هستی اعتماد کنم و خودم را به دست های او بسپارم و به موفقیت برسم
سپاس از خدای هدایت گر من
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام و درود بر استاد عزیز
من به شخصه وقتی صحبت های استاد میشنوم لذت میبرم واقعا چقد حرفاتون به دل میشینه خدایا شکرت، ما همیشه تو مراحل زندگیمون تو گرفتاریامون مرحله اخر روی میاریم به خدا همش دنبال این و اونیم که کارامونو درست کنن غافل از اینکه تکیه به خدای متعال و سپردن کارا به خودش غیر ممکن و ممکن میکنه، خدایا سپاسگزارتم که تو این مسیر قرار گرفتم و دارم از زندگی لذت میبرم خدایا صد هزار مرتبه شکرت شکرت شکرت
شاد و باشید و سعادتمند در دنیا و اخرت
بسم الله الرحمن والرحیم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
وای استاد نشانه ی امروز من از صبح با سوره ی بقره و در مورد هدایت و من از صبح دارم در مورد هدایت فقط فکر میکردم
والان این فایل هدایتی واقعا اینها معجزه نیست
این حرفهای خداوند و من عاشق راهی که خدا به من نشان میده
استاد ممنون بابت این فایل قشنگ
من هر لحظه آمادهی دریافت هدایت خداوند هستم
الان که هر لحظه به ندای قلبم توجه میکنم و خدا داره منو به بهترین مسیرها هدایت میکنه
خدایا شکرت شکرت شکرت
من گریه کردم ..الله اکبر گفتم …به وجد آمدم ..دلهره گرفتم….پرشدم از شوق رفاقت با الله…خدایا شکرت……
سلام استاد عزیزم …سلام مریم بانوی بی نظیرم
مگر می شود این همه اتصال بی نقص به الله…مریم عزیزم شما بگو …از روح پاک ومعصومت بگو…تا چه درجه ای بالا رفتی که اینقدر خوب هدایت شدی…..میدانستم بنده ی خدایی ولی با شنیدن این فایل مطمین شدم از آن خوب های خدایی ..از ان شاگردان ممتاز خدا…که مرتب پاداش میگیرد…
من در حالی این فایل را گوش میدادم که به آسمان خیره شده بودم ..چشمانم شاهد زیبایی وعظمت بودند وگوش هایم شنوای فایل بی نظیر هدایت الهی…و خودم دیدم قلبم چنان روشن وپر تور وزلال شد که ازچشمانم قطره های اشک جاری شد….استاد عزیزم من هم هدایت شدم …هدهیتی بالاتر از هدایت شما…روزی که وارد سایت شما شدم هدایت شدم ..هدابت شدم به سرزمین عشق توحید…آگاهی ..رها شدم از شک ..رها شدم از افکار پوسیده از جهل …
بله هدایت من هدایتی بی نظبر بود ….خدایا شکرت
سلام به استاد جان جان جان ما و مریم جان مهربان و تمام دوستان عزیزم در این سایت ملکوتی
استاد من این فایل رو هدایتی تقریبا دو هفته پیش از معرفی دوره ی قانون آفرینش متوجه شدم و با جستجو در سایت آن را پیدا کردم .
تو این دو هفته چند بار به این فایل گوش دادم ، هر دفعه چیزهای رو میشنوم که دفعه قبل نشنیدم
در زمانی که فایل رو گوش میدم ، در زبانم به صورت ناخودآگاه تکرار می شود الله اکبر حتی قبل از گفتن شما
با دیدن این فایل معجزات قرآن رو میتوان به راحتی درک کرد چون همیشه میگفتند معجزات فقط برای پیامبران بوده و دیگه تموم شده. اگر تموم شده پس این اتفاقاتی که استاد تجربه کردند و ما میشنویم و همینطور برای ایشون ادامه داره ، چی هستش ؟
فقط این رو به خودم میگم اگر استاد تجربه میکنند ، پس من هم میتونم تجربه کنم به شرطی اینکه من هم مثل استاد باورهام رو تغییر بدم و ایمانم رو قویتر و وابسته نباشم و اجازه بدم خدا خودش، همه چیز رو درست کنه و هدایتم کنه.
استاد بعد از دو هفته یه چیزی از درون به من گفت که برو کامنت های این فایل رو بخون
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
این کامنت ها جنسشون زمینی نیست ، مخصوصا کامنت دوست خوبمون آقای عطار روشن
استاد من هر روز با دیدن فایل ها و کامنت های بچه ها احساس میکنم یک لایه ایی از روح من برداشته میشه ، این نوع احساس رو تا حالا تو زندگیم تجربه نکرده بودم .
من نمیدونم چطور از شما سپاسگزار باشم استاد عزیزم
به خاطر همه چیز یه دنیا ممنون و سپاسگزارم
پروردگارا تو را بی نهایت شکرت شکرت شکرت
سلام به استاد عزیزتر از جانم و مریم نازنین و هم خانواده ای های دوست داشتنی!
برای چندمین بار هست که این فایل رو نگاه می کنم و امروز دوباره با دیدنش اشک از چشمانم سرازیر شد! خدایا تو چقدر به همه ی ما نزدیک هستی و ما رو هدایت می کنی! استادجان شما چقـــــــدر عالی عمل کردین در بزنگاه ها!
وقتی که بدون اینکه هیچ خبری باشه از ایران جمع کردین و زدین به سفر…
وقتی که توی اسپانیا رفتین سفارت آمریکا ولی بلد نبودین انگلیسی صحبت کنین و اون آقا هم گفته ما نمی تونیم کار شما رو انجام بدیم، نا امید نشدین…
وقتی ماشین رو پس دادین و خواستین ماشین بعدی رو بگیرین دیدین کارت اعتباری تون کار نمیکنه، برگشتین خونه گفتین نه ماشین داریم، نه پول داریم، سایتمون هم که رفته رو هوا، ولی ناامید نشدین…
عاااااااشق برخورد مریم جان هستم که گفته اینا یعنی ما داریم میریم، ما دیگه ماشین نمی خوایم اینجا!
استاد جان شما خیلی ایمان نشون دادین، من فکر می کنم یک دهم این ایمان رو هم هنوز ندارم، با اینکه در ظاهر خیلی خدا خدا می کنم، اما در عمل هنوز خیــــــلی کار دارم…ولی خوشحالم که هر روز دارم بیشتر هدایت میشم و می فهمم که در این زمینه باید بیشتر روی خودم کار کنم…
یاد ماجرای مهاجرت خودم به کانادا افتادم…که البته اصلاً در مقیاس چیزی که شما تعریف کردین نیست، ولی برای من هم خیلی چیزها به آسونی پیش رفت. من از طریق Quebec skilled worker program برای کانادا اقدام کرده بودم. میدونستم پروسه ی زمان بری هست و برای همین مدارکم رو فرستادم و بعد گفتم دیگه منتظر اون نمی مونم که کِی درست میشه…مشغول زندگیم میشم و هر موقع اون درست شد که میرم. مشغول خوندن دکتری بودم توی ایران، هر از چند ماهی هم یه خبری از پروسه ی مهاجرتم میومد که مثلاً حالا باید نمره ی آیلتس بفرستی…دوباره 6-7 ماه میگذشت و حالا باید نمره ی فرانسه بفرستی…دوباره 6-7 ماه حالا باید فلان مدارک رو بفرستی…و من اصلاً نمی دونستم که نهایتاً درست میشه یا نه، برای همین هم خیلی منتظرِ خبر نبودم و داشتم زندگیمو می کردم. روندِ کار به این شکل بود که قاعدتاً بعد از چند وقت باید درخواست مصاحبه میومد و منتظر جواب مصاحبه میموندی و بعد اگر استان کبک قبولت می کرد میرفتی برای مرحله ی فدرال و نهایتاً اقامت دائم میگرفتی…خلاصه بعد از چند وقت برای من یک نامه اومد که امتیاز رشته ی شما رفته بالا و اصلاً لازم هم نیست مصاحبه بدی و مستقیم میری برای فدرال! من اون موقع داشتم برای کارای دکترام میرفتم هلند. دیگه مدارک لازم برای فدرال رو هم فرستادم و بعد چند وقت درخواست مدیکال اومد و بعدش هم گفتن پاسپورت رو بفرست برای اینکه ویزای ورود روش بزنیم و بری کانادا و اونجا کارت اقامت دائمت حاضره باید بری بگیری!! و من چون اونموقع هلند بودم پاسپورتم یک هفته ای رفت و اومد بدون هیچ مشکلی. و جالب اینکه من جزو آخرین نفراتی بودم که کارم از این طریق درست شد و بعد از اون تعداد خیلی زیادی پرونده ی کبک همه بدون نتیجه بسته شد و قوانین تغییر کرد!
خدایا شکرت که امروز منو به سمت این فایل هدایت کردی تا باعث بشه این ماجرا رو دوباره به یاد خودم بیارم و باورم قوی تر بشه…همون خدایی که منو تا اینجا آورده، همون منو هدایت میکنه به جاهای بهتر و منو به خواسته هام میرسونه.
استادجان چند روزی هست که شبانه روز صدای شما تو گوشمه، دیروز بعد از ظهر در حالی که داشتم فایل گفتگوی شما با آقا ابراهیم رو گوش می دادم کمی خوابم برد و یک حالِ عجیبی بود، نه خواب بودم نه بیدار…و داشتم صدای شما رو میشندیم و حال خیلی خوبی داشتم. نمیدونم با چه زبانی از شما تشکر کنم و از خدا به خاطر وجود شما! عاشقتونم.