داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2 - صفحه 4

به نام خدا وهاب

سلام استاد روزت به خیر

امروز عالی بود متعالی شد چقدر منتظر این فایل بودم گرچه تحمل نداشتم از بس شوق داشتم و دیشب تو اینستاگرام فایل دیدم ولی میخواستم کامنت بزارم اخه اینقدر اگاهی ناب گرفتم اینقدر اطلاعات وارد مغزم شد که اصلا سی پس یو هنگ کرده بوده اصلا این دو تا فایل با فایل صوتی یه جور دیگه بوده حجم اطلاعاتش زیاد بود نمیدونم خدا چی به شما الهام کرد ما تو چه فرکانسی بودیم که لایق دریافت بودیم میخواستم بگم استاد یه کم یواشتر بگو بزار درکمون بالا بره بهتر بفهمم بعد گفتم حتما لایق دریافت بودم .که الان داره میشنوم ومیبینم .الان درک میکنم استاد با اون کتونی که تو مسابقه برنده شدی ساعت راه رفتی و با خدا صحبت کردی و به پهنا صورت اشک ریخته ای من تو این ۵۵ دقیقه هر چی گفتی چون شب دیدم این برنامه به اسمان نگاه کردم به ستاره ها نگاه کردم فقط اشک ریخته ام و فقط گفتم الله اکبر وقتی خودت میدی به دست خدا و سوار میشی روی شونه هاش وقتی هماهنگی با منبع یعنی هر اتفاقی خیر خیلی فرق بین شنیدن ودرک وعمل کردن به این جمله وقتی شما ماشین تحویل دادی رفتی ون تحویل بگیری کارت کار نمیکنه یه کم حالتون گرفته شده چون شیطان بیکار نمیشنه و شروع به نجوا میکنه چون خودش گفته سر راه بنده مومن میشنه تا نا امیدش کنه ولی شما ادم توحیدی هستید و بازم مریم عزیز با یه نگاه متفاوت به جای غر زدن ناامید شدن (به قول سهراب چشم ها رو باید شست جور دیگر باید دید) میگه حتما باید بریم وقتی ماشین تحویل دادید وقتی کارت کار نمیکنه خدا میگه دیگه بهشون احتیاج نداری الله اکبر مریم خانم شما چی درک کردی خدا حفظت کنه حتی الانم که دارم تایپ میکنم اشک امونم نمیده اخه قبلا اینجوری نبودم نمیدونم استاد با چه وجهه ای از خدا اشنا کردی بگذریم خدایا شکرت برای این حال عالی .

بازم به این نگاه متفاوت میرسیم که قران به پیامبر وحی شد یا پیامبر اینو شنیده بادرک خودش اصلا تا حالا بهش فکر نکرده بودم این جمله به خاطر اینکه صاحب کلام به معنی واقعی یکتا پرسته.بازم هدایت خدا قبل از اینکه کارت از کار بیفته وقت سفارت پاریس و هتل گرفته شد و برنامه بلیط هم اکی شده بازم یه جمله عالی از مریم بانو که مثل شما دقیق شده تو دیدن نشونه ها با چشم هایی پر خواب با دیدن نماد امریکا مجسمه ازادی میگه اینم یه نشونه که حتما دیگه داریم میریم وقتی استاد شما اون موقع که رسیدید پاریس به جای استرس گفتی الان وقت عمل کردن به قانون به جای نگرانی الان با تفریح کردن تمرکز میکنم روی نکات مثبت و هر اتفاقی خیر هست وچه برویم وچه مثل مادرید نشود و معجزه از سفارت یواش یواش داشته برای این موضوع شروع میشده که شما که زبانتون فرقی نکرده از اسپانیا تا فرانسه ولی وقتی قانون بدونیم وقتی حسمون خوبه (هدایت)میشیم کلید واژه به افراد و شرایطی کرده به نفع ما هست وقتی مریم خانم زودتر وارد گیت شده بین شما ده نفر فاصله افتاده حالا اون خانم که فارسی متوجهه میشده و دست خدا بوده وگرنه یه ادم که فارسی بفهمم داخل سفارت امریکا تو پاریس چیکار میکنه غیر دست خدا و چه چیزی از خانم شایسته و شما دیده چه فرکانسی دریافت کرده که گفته من دوست دارم شما رو بفرستم امریکا وقتی استاد شما اون افسر هدایت کرده به سمت باجه که عزیز دلتون رفته بود اون لحظه بازم شیطان شروع به نجوا کرده ولی شما با توکل ساکتش کردید و بادیدن اون خانم که فارسی صحبت دیگه نشونه از راه رسید که پاداش ادم که توکل میکنه.استاد شما درست میگید وقتی این داستان تعریف کنید اول به خاطر بالا رفتن ایمانمون دوم باید ما کلیت درک کنیم چون خدا برای همه ما یه مسیری هموار میکنه که با دیگری فرق داره مثلا شما با توجهه به مدارتون تو دو دقیقه ویزا توریستی امریکا میگردید اون دوستی که دست خدا شده بود و به شمازنگ زد هفت ماه طول میکشه به قول خودتون به اندازه که قانون درک کنیم و عمل کنیم نتیجه میگیریم و دوباره معجزه گرفتن بلیط امریکا از هواپیمایی ترکیه که از پاریس به استانبول بعد میامی امریکا که با این مسیر و هزینه خیلی کم گرچه بلیط اون دوستتون از ایران براتون گرفته و شما یادش افتاد و امروز هم جمعه هست خدا رحمتش کنه .و شما با پرواز که خالی بود خیلی راحت خوابیدید روی صندلی کنار هم تا میامی یاد خودم افتاد هر وقت با اتوبوس میرفتم دوست داشتم کسی بغلم نباشه راحت بخوابم تا مقصد ولی هنوز تو پرواز ندیدم تو ایران اینجوری ندیم اینم فرق شاگرد و استاده خدا گفته حالا که یکی از بنده هایی مومنم میخواد یه مسیر طولانی بره جاش عالی باشه و دوباره معجزه و دست خدا اون دوست عزیز که با پیگری شماره شما رو گرفته و گفت استاد بیا فلوریدا و شما برنامه تون واشنگتن بوده واز اونجایی که شما یه خواسته داشتید در مورد جایی زندگی میخواید بکنید ویه سر خواسته دارید و ارتعاش فرستادیدخدا بهتون نشونه داده و شما هم پذیرفتید و خدا چه جوری پرواز میامی ترکیش و دوست عزیزمون تو میامی مثل پازل کنار هم میزاره واقعا اگه خودمون با این علم کم میخواستیم این داستان کنار هم بچینیم میشد خودم میگم ساسان میتونستی یا میگفتی بی خیال فیلم هندی میخوای بسازی ولی خدا خوب میچینه به موقع میچینه جوری که حال کنی این پاداش انسان متوکل هست و بعد داستان افسر فرودگاه میامی جایی که اون تصمیم میگیره هر کس چقدر میتونه داخل خاک امریکا بمونه ولی از اونجایی که بدون اذن خدا برگی از درخت نمی افته خیلی شنیدیم اونم میشه دست خدا وقتی سه انسان با انرژی مثبت میبینه و فرکانس دریافت میکنه چاری جز تسلیم بودن نداره حالا اونم با نشونه کار کرده با سه تا لباس مشکی با ایموجی خنده خنده خدا گرچه قبلش با دو نفر دیگه بحث داشته ولی الان باید حرف درونش گوش بده و به استاد مهر شیش ماه بزنه تو پاسبورتش مثل دست خدا مامور سفارت پاریس و حتی چمدون بزرگ هم نگرده و اینم یه تمرین دیگه از عزت نفس اگه کسی دیگه بود میگفت امریکایی ها ایرانی مثلا به عنوان فلان میشناسن والان راه همون نمیدن یا مدت کم یا چمدون بریزه بیرون چون اون لحظه قدرت اینکار داره ولی قدرت واقعی دست خداست میاد به همکارش میگه حتی چمدون از داخل دستگاه هم رد نکنم یادم رفت حتی خودش میره فرم میگیره و با خط خودش مینویسه حتی ادرس یه هتل الکی (خدایا مغزم داره سوت میکشه)اخه ایران میری بانک یه فیش بنویسی پول واریز کنی عدد اشتباه بنویسی کارمند میگه با دست خط خودت توضیح بده پشت برگه برامون دردسر میشه با خط خودش حالا خاک امریکا مامور امنیتی خودش فرم بگیره مهر شیش ماه بزنه چمدون از گیت رد کنه تازه ادرس الکی هم بنویسه الله اکبر چی بگم فقط خدایا شکرت که ایمانم هر لحظه بیشتر میشه و بگه خوش امدید به امریکا و انورم دیگه اون دوستمون منتظر خونه اجاره شده و به راحتی ساکن میشید و فردا صبح بازم هدایتی به تنها بانکی که با ویزا توریستی کارت اعتباری میده رفتید کارت گرفتید تا همه چی یواش یواش اکی بوده بهتر بشه و داستان خوردن پیتزا و از اونجایی که شما علاقه به تی وی و اخبار ندارید اونجا مبینید مسابقه کشتی ایران هم هست از اونجا که خودتون گوش شکسته هستید (مثال)برای کشتی گیر ها .میگید بریم کی پایه تر از مریم خانم حتما گفته اقا برویم با همون لحن زیباش و شما ۵۰۰۰ کلیومتر بی وقفه فقط برا بنزین ایستادید رسید لس انجلس و به جای هتل رفتید چک کنید هدایتی این جمله برا خودم مینویسم که بره تو ناخوداگاهم سوال میکنید وخدا منتظر ورود شما برا شروع مسابقه بوده تو وزن اول و باسوت استاد عباسمنش مسابقه شروع میشه وما هم خدا شکر قهرمان میشیم ام اصل داستان هدایت استاد به وکیل مهاجرت که قبل داخل یوتیوب دیده و اسکرین شات گرفته و از قضا ایشونم هم لس انجلس بوده ودوباره برا خودش نشونه گذاشته الان زنگ بزنم وقت بده میرم اگه مثل ایران باشه که ژست الکی باشه خوب نمیریم گرچه نمیدونسته با ویزا توریستی نمیشه برا همیشه موند راستی یه الهام که به شما شد وقتی از میامی به سمت لس انجلس میرفتید میخواستید تمرین تیر اندازی کنید ولی یه مکان عمومی ندید و همونجا این نیاز شما هم یه ملک داشته باشید شخصی در شما شکل گرفت که اونم داستانش جدا از این ماجرا هست شما تماس میگیرید بله امروز تشریف بیارید و بعد متوجهه میشید که چه به موقع اقدام کردید و زمان مناسبی این کارو انجام دادید که وکیل به شما میگه که این پروسه زمان بره و شما در بهترین زمان به یهترین فرد برخورد کردید و بعد هم که مدارک میاد دم در خونه واینکه شما میگید اگه این حرف به هر کی بزنی که افراد مثل اقای تاد که خودش براتون گاو تو مزایده بخره و انتقال بده حتی ریالی پول بگیره تازه کلی اطلاعات کشاورزی در مورد تدفین افراد به شما بده یا لری عزیز که وقتی شما نیستید بیاد گوسفند و براونی که از فنس رد شدن بیار داخل پردایس یا حتی بدون اینکه شما بفهمید بیاد کار انجام بده بره که پولم نگیره و مامور فرودگاه مامور سفارت هزاران دست خدا که هرروز دارن کمک میکن به شماوبه هرکس بگید جامعه از تن پاره میکنه وسربه بیابون میذاره داخل خاک امریکاولی مامیبینم وداریم عادت میکنم به معجزات خداوند خدایا شکرت که توان دادی بنویسم تا برام دوباره تکرار بشه مثل یه فیلم ودرک بالاتر بره .

استاد دوست دارم هم شما وهم خانم شایسته عزیز و همه اهالی این فضای عالیو امیدوارم هممون اول خودم ببینیم بفهمیم و عمل کنیم فقط شنوده بودن خوب نیست این معجزه ها برای درک بهتر نه صرفا کامنت قشنگ گذاشتن ویا توهم اینکه یه روز نتیجه تو دستمون از استاد تشکر کنیم و بگیم این نتیجه او فایل هست که شما از روی سخاوت رایگان در اختیار ما قرار دادید.

استاد دوست دارم عمرت بلند سایه ات مستدام

یا حق