دیدگاه زیبا و تأثیرگذار مرجان عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
بخشی از تجربیات مرجان عزیز از دوره شیوه حل مسائل زندگی
سلام به استاد بی نظیرم و خانم شایسته ی عزیز و دوستان خوبم
شاید هیچ کسی توی زندگیش به اندازه ی من، مشاور عوض نکرده باشه و هزینه برای جلسات مشاوره و مربی شخصی نداده باشه.
باید به اندازه ی من برای مشاور پول داشته باشید تا درک کنید که دوره شیوه حل مسائل، چقدددر ارزشمنده.
منی که سالها از برخورد با مسائلم وحشت داشتم و با برخورد با هر مسئله ای، اولین راهکارم این بود که:
به سرعت خودم رو به مشاور برسونم، چون فکر میکردم که فقط یه مشاورِ خوب میتونه در حل مسئله م کمکم کنه، و در آخر هم با انجام راهکارهای اون مشاورینِ گرامی، نه تنها مسئله م حل نمیشد، بلکه سخت تر و پیچیده تر هم میشد،
حالا با گذروندنِ فقط دو جلسه از دوره ی جادویی شیوه حلِ مسائل زندگی، توی فقط نوزده روز، به نتایجی رسیدم که هنوز در ناباوری هستم،
من هنوز در جلسه ی دوم هستم و ناباورانه، اتفاقاتی رو برای خودم خلق کردم و دارم خلق میکنم و مسائلی رو توی همین چند روز حل کردم که سالها از روبه رو شدن باهاشون وحشت داشتم.
استاد من دنیایی کتاب خوندم برای اینکه مدیریتِ زمانم رو یاد بگیرم.
دنیایی کتاب خوندم برای روابطم، برای ترتیب بچه هام و چقدد در دورهای مختلف شرکت کردم. فکر کنم اگه اغراق نکنم، هر چی دوره توی ایران بوده رو یا حضوری یا به صورت سی دی و آنلاین، شرکت کردم.
ولی نه تنها دستاوردی نداشتم، بلکه بعد از پایانِ اون دوره ها، احساس سرشکستگی بیشتر میکردم،
چون توی جلسات همه چیز به نظر خوب میومد ولی وقتی وارد زندگی واقعی میشدم، هیچ کدوم از اون حرفهای قشنگ، کاربردی نبود!!!!!!
و من میموندمو یه عالمه جزوه های به درد نخوری که فقط توی همون چند جلسه، جالب بودن و یه دنیا جلسات مشاوره ی پرهزینه.
تازه اون مشاور میگفت که اگه میخوای نتیجه بگیری، باید یک سال هر دوهفته ای یه بار بیای و مرتب باشه جلساتت،
حالا حساب کنید جلسه ای پونصد هزار تومن که در سال میشه بیست و چند جلسه و یه عالمه صرف زمان و انرژی و در آخرش هم تقریبا هیچ تغییری ایجاد نمی شد.
اما اینجا توی دوره شیوه حل مسائل، فقط توی دو جلسه اول، فقط توی دو جلسه و فقط توی دو جلسه، انقلابی در زندگیم ایجاد شده که هنوز در یه ناباوری غریبم،
انگار وارد یه دنیای جادویی شدم. روز اول گفتین که باید باور کنم که همه ی مسائل راهکار های ساده و قابل اجرا دارن،
و گفتید که باید باور کنی که تو میتونی مسائلت رو به راحتی حل کنی.
روز اول میخواستم گریه شم که آخه مگه ساختنه باور به این راحتیاست استاااااد!!!!!
ولی وقتی ادامه دادم و تمریناتی رو انجام دادم که برای نحوه ساختن این باور داده شده، رو انجام دادم، ذهنیتم عوض شد.
الان فقط میتونم بگم این مرجان با مرجانِ قبل از شروعِ دوره ی جادویی شیوه ی حل مسائل زندگی، زمین تا آسمون فرق کرده،
واااقعا وقتی فکر میکنم، فقط ذوق میکنم که خدااای من اینهمه تغییر فقط توی چند روز. آخه مگه میشه!!
استاد اتفاقاتی توی زندگیم افتاده و داره میوفته و قدمایی برداشتم که مدتها به تعویق افتاده بود
و درهایی داره برام باز میشه که نمی دونم چی بگم و میدونم دلیلش اینه که من واااقعا به احساس خوب رسیدم
هر روز دارم روی ابرها راه میرم و این احساس خوب، همونجوری که قانون میگه احساس خوب بیشتر رو بهم میده،
وااای استاد من فهمیدم جواب هر مسئله در خودشه و دیدم مسائلی که سالها مثله توپ های بِتنی به پام بسته شده بودن و قدرت حرکت رو ازم گرفته بودن، چطور با عمل به این دوره با چه راه حل های ساده ای حل شدند.
بارها و بارها اشک شوق ریختم که: خدااای من، جوابِ این مسئله به همین سادگی بود و پیش خودم بود اما من همه جا میرفتم و از آدمهای مثلا متخصص در مشاوره کمک میخواستم تا کمکم کنن مسائلی رو حل کنم که فکر میکردم اینقدددر پیچیده شدن،(مثله یه کَلاف کاموا که میدی دست افراد مختلفی که بَلد نیستن و هر بار بدتر میشه و بیشتر توی هم گِره میخوره) ( آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم) که قابل حل نیستن،
و حالا با کمک شما که این دوره ی جادویی رو آماده کردین و اون سوالهای خودشناسی معجزه وار رو در جلسه دو طراحی کردین، که من فکر کردن به اونا و جواب به اونا هر بار من رو اسون میکنن برای لذتهاوشادیها،
به راحتی دارم دونه دونه مسائلم رو مثله اب خوردن حل میکنم و چه غوغایی شده در من:
از عزت نفسِ بیشتر
و لذت بیشتر و احساس آرامش،
استاد من همیشه وحشت داشتم که خدتی نکرده مسئله ای پیش بیاد،چون میدونستم نه تنها حل نمیشه، بلکه من از حلش عاجزم و این قدرتی رو ازم گرفته بود که توان حرکت نداشتم، فقط دعا میکردم که کارامو درست انجام بدم و مسئله پیش نیاد.
دعا می کردم که مادر کاملی باشم که یه وقت خدای نکرده مسئله ای پیش نیاد.
و اگر پیش میومد، زندگی من به یه کابوسِ واقعی تبدیل میشد چون نه خودم میتونستم حلش کنم و نه مشاوره ی خوبی بود که کمکم کنه!!!
ولی حالا چنان ذوق میکنم وقتی میدونم میتونم مسائلم رو حل کنم. اول بگم که نود درصد ترسهام از مسائل محو شدن و و این برام باورنکردنیه و لذت بخش.
بعدشم عزت نفسی پیدا کردم و کلی انگیزه و اشتیاق فراوان برای ساختنه یه زندگی جدید گرفتم.
زندگی که من میخوام و انتخابهایی که من میخوام. بدونه هیچ ملاحظه و ترسی. بدونه هیچ کویری،
چقد اینجوری خوبه که بتونی آزادانه انتخاب کنی لحظه به لحظه ی زندگیت رو بدونه هیچ کویری، و هر جایی و هر جوری که دلت میخواد زندگی کنی.
چون میدونی این تویی که داری اتفاقات رو میسازی و میتونی هر چی رو که دلت خواست بسازی و اگر مسئله ای هم پیش اومد، حلش میکنی و پیش میری و رشد هم می کنی
الان که میدونم مسائل چقددر شیرینن و باعث میشن من هر روز بیشتر رشد کنم،
و هر چقدر که مسائلم رو حل میکنم، ماهیت اونا از رفع یک مشکل تغییر می کنه به راهکاری برای رسیدن به شرایط عالی تر، چنان ذوق دارم برای حل تک تک مسائل!
چون میدونم موهبت هاشون و برکتهاشون بیشتر از اون چیزی هستش که الان فکرشو بکنم.
ای کاش میتونستم ،،، خیییلی،،،، رو جوری بگم که خیییییییییلی به نظر بیاد. فقط میتونم بگم خیییییییییییییلی سپاسگزارم برای آگاهی ها و تمرینات دوره شیوه حل مسائل زندگی و همه ی دورهاتون
مرسی برای بودنتون و مرسی از مریم جان عزیز برای اینهمه عشقی که به شما و به ما میدن و با این دقت و صبوری توی این دوره، تمرینات رو برامون توضیح میدن.
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره شیوه حل مسائل زندگی
مطالعه نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD337MB25 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 124MB25 دقیقه
آیه 61 سوره یس
سلام دوستای گلم
امیدوارم امروز کلی لذت برده باشید کلی شکر گذار نعمت هاتون بوده باشید و الان با یه حال دله توپ اینجا باشید
امشبم به ایده ام عمل میکنم یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو میخام اینجا بنویسم
وَأَنِ اعْبُدُونِی ۚ هَـٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ ﴿۶١﴾
و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! (61)
نمیدونم چه جوری شروع کنم
ولی چه قدر ساده
کوتاه مختصر و مفید
این آیه اومده
میگه مرا عبادت کنید این راه راسته
بذارید یه گریزی به سوره ی حمد بزنیم
خدایا تنها تو رو میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
مرا به راه راست هدایت کن
راه کسانی که نعمت دادی
چی شد
اول پرستش خدا خالی از شرک
همزمان با پرستش خدا عملش اینکه از اون یاری میخاد
بعد میگه خدایا منو به راه راست هدایت کن
و آخرشم که پاداش این داستانو میگه که میشه انعمت علیهم
خدا انگار قرآنو قافیه بندی کرده
از بس خوشگل این آیات کنار هم دیگه نشستن
باز توی این آیه چی میگه
اول بحث عبادت رو میکشه وسط
که خالی از شرکت باشه
و بعدم راه راستو میذاره وسط
راه راست یعنی چی؟
یعنی راه کسانی که بهشون نعمت داده شده
جدیدا به یه دیدگاهی رسیدم
و دوس دارم که این توی ذهنم فیکس بشه
بچه تر که بودم چون مذهبی بودم شدید
هر موقع یه کار اشتباهی میکردم دلم میگرفت
یه دروغی یه جایی مجبور میشدم بگم
یا یکیو اذیت میکردم دلم میگرفت
احساس میکردم خدا دوسم نداره
الان رسیدم به اینکه
همون احساس الانم باید باشه
راه دوری هم نیاز نیس بریم
وقتی که خدا وعده ی فراوانی داده آ ما هنوزم باور نداریم که توی همین کسب و کار خودمون هروز داره مشتری بیشتر میشه
هروز داره فرصت برای پول ساختن بیشتر میشه همون کار اشتباهه بچگیه دیگه
و جالب تر اینکه اون موقع که بچه بودم هیچ وقت فک نمیکردم روی آینده ام تاثیر بذاره
ولی الان این باور های کثیف کمبود علاوه بر اینکه دلمو سیاه میکنه
تازه باعث میشه که از خودم عقب میوفتم
هرکدوم از ما اگه یکم بیشتر ذهنمونو کنترل کرده بودیم قطعا الان جایگاه مون بهتر از این بود
نمیخام حس بد بگیریم ولی باید واقعیت رو قبول کرد
اگه با همین فرمون بریم جلو پس فردا به خودمون میایم میبینیم پیر شدیم و عزارائیل داره دور سرمون میگرده
فرصت تمومه هنوزم فقیریم
و وای بر اونی که مرگش برسه و فقیر باشه
واقعا خود خدا هم زورش نمیرسه به دادش برسه
یاد اون آیه ای میوفتم که
زمانی که موقع مرگش رسیده بهش میگن توی دنیا چگونه بودی
میگه من مستضف بودم من زارو زبون بودم
بهش میگن مگه زمین خدا پهناور نبود که تو مهاجرت کنی
جایگاهشون جهنمه
این آیه از اون آیاتیه که خیلی حرف داره آ
ساده بگم اونی که فقیر جایگاهش تهش اینه
و جالب تر اینکه این توی زمانی داره ازش پرسیده میشه که طرف هنوز نمرده داره جون میده
یعنی به محض اینکه کار تموم بشه میان تکلیف انعمت علیهم بودنت باید مشخص بشه
نیستی جزو شون بدون که بیچاره ای
نیستی جزو شون بدون که کارت ساخته اس
و از اون طرف اگ انعمت علیهم باشیم چی
ثمره اش بهشته
بدون نیستی
خیره مطلق
فک کن توی این دنیا خوب زندگی کردی
سوار بهترین ماشینا شدی
توی بهترین خونه ها بودی
من اگه به اونقدری متقی بودم که خدا بهم ثروت داد
هیچ وقت دوس ندارم مثل استاد توی یه خونه باغ زندگی کنم یا عقب یه یه کمپر
اینکه ایشون دوس داره اینجوری باشه فیوریت خودشه
ولی من میخام صیغه ی انعمت علیهمو صرف کنم
یعنی بهترین ماشینا رو سوار شم
بهترین خونه ها رو داشته باشم
اگه اونقدر خوب بودم تونستم خیلی ثروتمند بشم دوس دارم از بهترین نعمت های ممکن مثل کشتی تفریحی و چیزهای لاکچری شبیه ب این کامل استفاده کنم
بدون اینکه دغدغه چیزی رو داشته باشم
دوس دارم از ته ته نعمت ممکن استفاده کنم
این چیزی که من به عنوان انعمت علیهم میبینم
البته اینا دیدگاه منه
و منم دستم هنوز به گوشت نرسیده
نمیدونم اون موقع رفتارام چ شکلی میشه
نمیدونم حتی اونقدر تقوا داشته باشم که بتونم به این جاها برسم
من از قانون مطمئنم ولی از خودم مطمئن نیستم
چون لحظه به لحظه زندگی ما داره با فرکانسهامون ساخته میشه
و من خیلی وقتا حواسم به فرکانسم نیس
و عمرم داره میگذره
هر لحظه ای که توی زندگی مون میگذره
اگه توجهمون درگیر باشه
درگیر مثلا اونی که هم سن ما بوده از فقر به ثروت رسیده
درگیر مثلا فرصتهای جدید که مثلا توی فلان حوزه بعد از مثلا اغتشاشات شکل گرفته ( مثلا من احساس میکنم بعد از این قضایا داخل ایران چون تعداد قابل توجهی روسری دیگه ندارن من احساس میکنم کسایی که توی کار رنگ مو بودن کارشون بیشتر گرفته)
یا مثلا باز توی همین حوزه شاید ده سال پیش زشت بود واسه یه دختر حتی ابروهاشو تمیز کنه الان خیلی دبیرستانی هام موهاشونو رنگ مش کردن
خب اینا قبلا جزو مخاطبای آرایشگرا نبودن
و این نشون میده که ثروت داره بیشتر میشه
نعمت داره بیشتر میشه
و اینا رو کیا میبینن
کسایی که دلشون کثیف نیس
کسایی که دلشون پاک شده
دلشون تطهیر شده با باور فراوانی
با هرم گرم نفس های خدا زمانی ک وعده فراوانی میده
با این باور که خدا دلش با ثروتمنداس
فقیر بودن برای انسان نمیپسنده چون فقر ریشه توی بی ایمانی داره
همه ی ما اگه ایمان داشته باشیم به خدا
اگه قدرت و منبع ثروت اون ببینیم خیلی بهتر میتونیم باورش کنیم
من از خودم تعجب میکنم
من تا الان یکی از مشتری های خودمم ندیدم
حتی تبلیغم نکردم
فقط به ایده هام اونم تا یه حدی عمل کردم
و مشتری ها خودشون منو پیدا کردن و خودشون سفارش دادن
و بازم راضی بودن و این ادامه دار شده
من قدم از قدم بر نداشتم
من هیچ کاری نکردم
حالا باز مثلا یکی مغازه داشته باشه خیلی منطقی تره که مشتری براش بیاد
ولی اینکه چ جوری مشتری ها منو پیدا میکنن به من زنگ میزننو سفارش میدنو بدون اینکه منو ببینن پول میریزن در صورتی که من اعتبار خاصی ام هنوز توی بازار ندارم
این اگه لطف خدا نیس پس چیه
این اگه ثمره ی ایمان داشتن به خدا نیس پس چیه
و همین خدا که اینا رو از جایی که من اصن فکرشو نمیکردم به شیوه هایی که من نمیدونم چیه رو آورده
همین خدا میتونه برای من ثروتو نعمت رو بیشتر از این کنه
خیلیی بیشتر از این کنه
الان واقعا اصلا قابل توجه نیس ورودی
اما اینا اصن چیزی نبوده تا الان
زور خدا خیلی بیشتره
فقط قضیه پول نیس
من خیلی موفقیت هایی که به دست آوردمم نمیتونم بفهمم چ جوری
یاد استاد میوفتم که میگه وقتی که اتفاق بیوفته میتونی باور کنی چه جوری ولی تا زمانی ک نشده همش میاد توی ذهنت که میگی چ جوری
الان من به یه سری موفقیت های اندکی رسیدم ولی باز زمانی که به همون چیزا نگاه میکنم هنوزم نمیفهمم چ جوری
مثل همین مشتری هایی که میگم
اینکه چی میشه خدا چه جوری میچینه این داستانو من واقعا سر در نمیارم
ولی میدونم که خدای من زور داره
و منم بهش محتاجم
دستم جلوش درازه
و ب جایی ام نرسیدم
تازه اول اول راهم
من هنوز هیچی ندارم ولی با این خدا با این پتایسیل منی که اصن روی باورام به زعم خودم هیچ کاری نکردم وقتی این خدا رو میبینم به خودم میگم اگه توی طول روز فرکانس خوب بفرستم مدام ذهنمو پر کنم با مثال های موفقیت بقیه
مدام ذهنمو پر کنم با مثال های فراوانی
با مثالهایی که به ثروت رسیدنو تازه ایمانشونم بیشتر شده
زمانی که ذهنمو با اینا پر کنم
اون موقع دیگه چی میشه
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس
دوستون دارم
سوره مومنون آیه 106
سلام به همگی
امیدوارم عالی باشید
امشبم میخام به ایده ام عمل کنم و یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو بیام اینجا بنویسم
آیه امشب اصن انگار نازل شده برای ما ایرانی ها
قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَیْنَا شِقْوَتُنَا وَکُنَّا قَوْمًا ضَالِّینَ ﴿١٠۶﴾
میگویند: «پروردگارا! بدبختی ما بر ما چیره شد، و ما قوم گمراهی بودیم! (106)
یاد حرفهای مسخره ای یه لحظه افتادم که پر از شرک وبین مردم هست
مثلا از ایران به جهنم بخای زنگ بزنی داخلی حساب میشه
یه سری اراجیف این شکلی که انگار خیلی توی جامعه ی ما بیشتر هست
مهم اینکه ما بتونیم اونجایی که حتی توی شوخی هامون رگه از شرک داره رو کنترلش کنیم
این آیه زمانی که دیگه توی جهنم هستن کافرا
و خدا خیلی قشنگ قبلش میاد میگه سرمایه وجودیشون رو از دست دادن
خیلی به نظرم تاثیر گذاره
اینا رو میخام رنجش کنم که با لذتش پرت بشیم به سمت ثروت
واقعا این حالی که قرآن برای اینا میاره
حال خیلی بدیه
و این ویژگی ضالین دیگه
ویژگی اونایی که گمراه شدن
داشتم امروز یکی از جلسات روانشناسی ثروت رو گوش میدادم
توش استاد یه بخشیش رو گفته بود که
ما دنبال یه سری حواشی هستیم
اگه عجله میکنیم برای اینکه میخایم خودمونو به فلانی ثابت کنیم
از اون یکی بزنیم جلو
از این بزنیم جلو
دیدم چه قدر راست میگه این بشر
اصن انگار حال آدم این شکلیه
برای خود من که اگه بگم چن روزه آروم تر شدم و قبلا خیلی بدتر بودم توی این زمینه دروغ نیس
اگه ما حواسمون باشه به اینکه
دنبال حواشی نریم
خیلی چیزا هست که میتونه به صورت حاشیه تمرکز ما رو بگیره
مثل همین قضایا چشم و هم چشمی
میتونه کامل آدمو از توی سیکل خارج کنه
و قبلا هم گفتم این قضایا حاشیه ای
که مثلا به فلان چیز برسم که چش بقیه رو کور کنم
توی قرآن به صورت زندگی کسایی اومده که فقط حیات دنیا رو میخان بدون آخرت
و اینا کسایی بودن که بد باختن بازی رو
شیطان کارش اینکه به ما آروزو های دور و دراز میده
اگه ما حواسمون نباشه و توی این دام شیطان بیوفتیم
عملا فلجمون میکنه
الان زندگی اکثریت جامعه چیه
یه حقوق بخور و نمیر دارن
و دلشون میخاد که به چیزهایی برسن که حقوق ده هزار ماهشونه
و از اونجایی که اونقدر عمر نمیکنن
و خودشونم میدونن
و از اونجایی که شهامت غلبه ترسهاشون ندارن برای همینم بهش نمیرسن
چون حرکتی نمیکنن
شاید توی این مثال اینایی که آیه اشو امشب آوردم
اگه تکذیب نکرده بودن کلام خدا رو حرکت میکردن
و با همون حرکت لاکپشت وار آروم آروم
میتونستن به جاهایی برسن که هم این دنیا و هم اون دنیاشون تامین باشه
اینا ضالینن آخه
ضالین ها کسایی ان که زندگی شون بر عکس انعمت علیهمه
انعمت علیهم یعنی کسایی که خدا بهشون نعمت داده
نعمتهایی رو داده که به اونا نداده
روابط خوب
ثروت
سلامتی
بابا اصن من امشب یه آیه داشتم میخوندم
خیلی خوشگل خدا بازم آورده بود که اصن اصل زندگی اینکه
ما روی خودمون کار کنیم زندگی خوبی توی این دنیا بسازیم
و اون دنیا هم طبیعتا جایگاهمون میشه بهشت
خدا میخاد سرمایه وجودی ما به بهترین شکل استفاده بشه
راهش چیه
راهش اینکه از حاشیه دور بشی
روی باورهات روی ایمان کار کنی
و عمل کنی به اون ایده هات
به اون مسیری که جلوی پات قرار میگیره
و هرجا لازم بود و خدا گفت بپری
غلبه کنی به ترسهات
شجاع باشی
بدونی خدا از رگ گردن بهت نزدیک تره
چون میتونی تو به جایگاه های خیلی خیلی خوب برسی
لیاقتش رو داری
به شرطی که مثل همه ی مردم نباشیم
حواسمون لحظه به لحظه به فرکانس های ارسال مون باشه
ببینیم به چی داریم توجه میکنیم
فک کن اونی که باورش این که
اصن دنیا رو اینجوری میبینه که
خداوند عاشق اونایی که پولدارن که زندگی لاکچری دارن
و خداوند بدش میاد از فقرایی که هنوز که هنوز به جایگاه بهتر مالی نرسیدن
و از اون طرف اینم قبول داشته باشیم که طبق آمار
همه ی اونایی که به ثروت رسیدن الان
از هر پنجاه نفرشون چهل و نه نفرشون از فقر تونستن به ثروت برسن
اونی که الان پورشه سواره شاید برای ما مسخره باشه
فک میکنیم اینا نسل اندر نسل خرپول بودن که الان اینجوری جایگاه شون
در صورتی که تقریبا محال از فقر به اینجا نرسیده باشه
قطعا یه زمانی فقیر بوده
قطعا بدون سرمایه اولیه شروع کرده
و اگه میبینی ثروتش پایداره چون جنس هم باورهاش هم اقداماش با قوانین خدا جور بوده
کار عجیب و غریبی نکرده
خدا گفته هدایت شما وظیفه ی ماست
یعنی خدا با اون قدرتش نمیتونه یه جوری برای تو همه چی رو بچینه که تو به ثروت برسی؟
اونم یه روزی فقیر بوده
باور کرده موقعیت هست
باور کرده که بابا پول هست
باور کرده که بقیه این شیر آب ثروت رو نمیتونن ببندن
این تویی که مشخص میکنی چه قدر ازش استفاده کنی
ریش و قیچی دست خودتا خداس
و از اون طرف تو میتونی هدایت بشی به راه هایی که با فعالیت کمتر
با فعالیت لذت بخش تر
درآمد بیشتری به صورت کاملا غیر فعال بسازی
اینا همش شدنیه
و ما هم میتونیم به این جایگاه ها برسیم
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدیا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
دوستون دارم