نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 1

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار مرجان عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بخشی از تجربیات مرجان عزیز از دوره شیوه حل مسائل زندگی
سلام به استاد بی نظیرم و خانم شایسته ی عزیز و دوستان خوبم
شاید هیچ کسی توی زندگیش به اندازه ی من، مشاور عوض نکرده باشه و هزینه برای جلسات مشاوره و مربی شخصی نداده باشه.
باید به اندازه ی من برای مشاور پول داشته باشید تا درک کنید که دوره شیوه حل مسائل، چقدددر ارزشمنده.
منی که سالها از برخورد با مسائلم وحشت داشتم و با برخورد با هر مسئله ای، اولین راهکارم این بود که:
به سرعت خودم رو به مشاور برسونم، چون فکر میکردم که فقط یه مشاورِ خوب میتونه در حل مسئله م کمکم کنه، و در آخر هم با انجام راهکارهای اون مشاورینِ گرامی، نه تنها مسئله م حل نمیشد، بلکه سخت تر و پیچیده تر هم میشد،
حالا با گذروندنِ فقط دو جلسه از دوره ی جادویی شیوه حلِ مسائل زندگی، توی فقط نوزده روز، به نتایجی رسیدم که هنوز در ناباوری هستم،
من هنوز در جلسه ی دوم هستم و ناباورانه، اتفاقاتی رو برای خودم خلق کردم و دارم خلق میکنم و مسائلی رو توی همین چند روز حل کردم که سالها از روبه رو شدن باهاشون وحشت داشتم.
استاد من دنیایی کتاب خوندم برای اینکه مدیریتِ زمانم رو یاد بگیرم.
دنیایی کتاب خوندم برای روابطم، برای ترتیب بچه هام و چقدد در دورهای مختلف شرکت کردم. فکر کنم اگه اغراق نکنم، هر چی دوره توی ایران بوده رو یا حضوری یا به صورت سی دی و آنلاین، شرکت کردم.
ولی نه تنها دستاوردی نداشتم، بلکه بعد از پایانِ اون دوره ها، احساس سرشکستگی بیشتر میکردم،
چون توی جلسات همه چیز به نظر خوب میومد ولی وقتی وارد زندگی واقعی میشدم، هیچ کدوم از اون حرفهای قشنگ، کاربردی نبود!!!!!!
و من میموندمو یه عالمه جزوه های به درد نخوری که فقط توی همون چند جلسه، جالب بودن و یه دنیا جلسات مشاوره ی پرهزینه.
تازه اون مشاور میگفت که اگه میخوای نتیجه بگیری، باید یک سال هر دوهفته ای یه بار بیای و مرتب باشه جلساتت،
حالا حساب کنید جلسه ای پونصد هزار تومن که در سال میشه بیست و چند جلسه و یه عالمه صرف زمان و انرژی و در آخرش هم تقریبا هیچ تغییری ایجاد نمی شد.
اما اینجا توی دوره شیوه حل مسائل، فقط توی دو جلسه اول، فقط توی دو جلسه و فقط توی دو جلسه، انقلابی در زندگیم ایجاد شده که هنوز در یه ناباوری غریبم،
انگار وارد یه دنیای جادویی شدم. روز اول گفتین که باید باور کنم که همه ی مسائل راهکار های ساده و قابل اجرا دارن،
و گفتید که باید باور کنی که تو میتونی مسائلت رو به راحتی حل کنی.
روز اول میخواستم گریه شم که آخه مگه ساختنه باور به این راحتیاست استاااااد!!!!!
ولی وقتی ادامه دادم و تمریناتی رو انجام دادم که برای نحوه ساختن این باور داده شده، رو انجام دادم، ذهنیتم عوض شد.
الان فقط میتونم بگم این مرجان با مرجانِ قبل از شروعِ دوره ی جادویی شیوه ی حل مسائل زندگی، زمین تا آسمون فرق کرده،
واااقعا وقتی فکر میکنم، فقط ذوق میکنم که خدااای من اینهمه تغییر فقط توی چند روز. آخه مگه میشه!!
استاد اتفاقاتی توی زندگیم افتاده و داره میوفته و قدمایی برداشتم که مدتها به تعویق افتاده بود
و درهایی داره برام باز میشه که نمی دونم چی بگم و میدونم دلیلش اینه که من واااقعا به احساس خوب رسیدم
هر روز دارم روی ابرها راه میرم و این احساس خوب، همونجوری که قانون میگه احساس خوب بیشتر رو بهم میده،
وااای استاد من فهمیدم جواب هر مسئله در خودشه و دیدم مسائلی که سالها مثله توپ های بِتنی به پام بسته شده بودن و قدرت حرکت رو ازم گرفته بودن، چطور با عمل به این دوره با چه راه حل های ساده ای حل شدند.
بارها و بارها اشک شوق ریختم که: خدااای من، جوابِ این مسئله به همین سادگی بود و پیش خودم بود اما من همه جا میرفتم و از آدمهای مثلا متخصص در مشاوره کمک میخواستم تا کمکم کنن مسائلی رو حل کنم که فکر میکردم اینقدددر پیچیده شدن،(مثله یه کَلاف کاموا که میدی دست افراد مختلفی که بَلد نیستن و هر بار بدتر میشه و بیشتر توی هم گِره میخوره) ( آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم) که قابل حل نیستن،
و حالا با کمک شما که این دوره ی جادویی رو آماده کردین و اون سوالهای خودشناسی معجزه وار رو در جلسه دو طراحی کردین، که من فکر کردن به اونا و جواب به اونا هر بار من رو اسون میکنن برای لذتهاوشادیها،
به راحتی دارم دونه دونه مسائلم رو مثله اب خوردن حل میکنم و چه غوغایی شده در من:
از عزت نفسِ بیشتر
و لذت بیشتر و احساس آرامش،
استاد من همیشه وحشت داشتم که خدتی نکرده مسئله ای پیش بیاد،چون میدونستم نه تنها حل نمیشه، بلکه من از حلش عاجزم و این قدرتی رو ازم گرفته بود که توان حرکت نداشتم، فقط دعا میکردم که کارامو درست انجام بدم و مسئله پیش نیاد.
دعا می کردم که مادر کاملی باشم که یه وقت خدای نکرده مسئله ای پیش نیاد.
و اگر پیش میومد، زندگی من به یه کابوسِ واقعی تبدیل میشد چون نه خودم میتونستم حلش کنم و نه مشاوره ی خوبی بود که کمکم کنه!!!
ولی حالا چنان ذوق میکنم وقتی میدونم میتونم مسائلم رو حل کنم. اول بگم که نود درصد ترسهام از مسائل محو شدن و و این برام باورنکردنیه و لذت بخش.
بعدشم عزت نفسی پیدا کردم و کلی انگیزه و اشتیاق فراوان برای ساختنه یه زندگی جدید گرفتم.
زندگی که من میخوام و انتخابهایی که من میخوام. بدونه هیچ ملاحظه و ترسی. بدونه هیچ کویری،
چقد اینجوری خوبه که بتونی آزادانه انتخاب کنی لحظه به لحظه ی زندگیت رو بدونه هیچ کویری، و هر جایی و هر جوری که دلت میخواد زندگی کنی.
چون میدونی این تویی که داری اتفاقات رو میسازی و میتونی هر چی رو که دلت خواست بسازی و اگر مسئله ای هم پیش اومد، حلش میکنی و پیش میری و رشد هم می کنی
الان که میدونم مسائل چقددر شیرینن و باعث میشن من هر روز بیشتر رشد کنم،
و هر چقدر که مسائلم رو حل میکنم، ماهیت اونا از رفع یک مشکل تغییر می کنه به راهکاری برای رسیدن به شرایط عالی تر، چنان ذوق دارم برای حل تک تک مسائل!
چون میدونم موهبت هاشون و برکتهاشون بیشتر از اون چیزی هستش که الان فکرشو بکنم.
ای کاش میتونستم ،،، خیییلی،،،، رو جوری بگم که خیییییییییلی به نظر بیاد. فقط میتونم بگم خیییییییییییییلی سپاسگزارم برای آگاهی ها و تمرینات دوره شیوه حل مسائل زندگی و همه ی دورهاتون
مرسی برای بودنتون و مرسی از مریم جان عزیز برای اینهمه عشقی که به شما و به ما میدن و با این دقت و صبوری توی این دوره، تمرینات رو برامون توضیح میدن.

 

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره شیوه حل مسائل زندگی

مطالعه نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی

 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    337MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 1
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه پژوهنده» در این صفحه: 4
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیز وگرانقدرم

    سلام به مریم بانو شایسته دوست داشتنی ام

    سلام به تک تک دوستان ارزشمند و قشنگم

    خدایا شکرت برای بودن در اینکه دوباره اینجام، دوباره در بهترین نقطه دنیام.

    خدا رو سپاسگزارم بابت تمام دوستان ارزشمندی که در این مسیر باهاشون هربار بیشتر اشنا میشم و هربار قدر دان تر وجودشون هستم. الان که دارم مینوسم میشه بگم چند ساعتی هست که از یک سفر 34 روزه برگشتیم. از پارسال تو سفر بودیم از اواخر اسفند ماه. رفته بودیم به مشهد و در این مدت بیشتر قدردان اموزش های استاد و کامنت خوندن و کامنت نوشتن شدم. باورتون میشه استاد جان انگار تمام خانواده ی من اینجاست. اینجا جایی هست که آدم ها رو شاید نشناسم شاید نسبت فامیلی نداریم، شاید قدمت آشنایی هامون خیلی کم باشه اما یک حس عمیقی فراتر از زمان و مکان جاری است که میتونم به جرات بگم من عقده بودن در اینجا رو داشتم. بیشتر از اینکه بعد این همه نبودن تو خونه دلم برای خونه و وسایل هامون تنگ بشه، دلم برای اون تمرکز هایی که روی سایت و روی خودم کار کردن داشتم تنگ شده. دلم تنگ شنیدن صدای هر روزه شما شده. دیدن و شنیدن هر روزه فایل های جدید. خوندن کامنت دوستان. نوشتن کامنت برای فایل ها و نوشتن و تحسین دوستان. خدایا چقدر من اینجا دارایی داشتم که نمیدیدم خدایا شکرت برای این همه دارایی های ارزشمندی که منو رشد میده و منو سوق میده به سمت خواسته هام.

    استاد جون قول دادم پروژه ام رو انجام بدم بعد بیام. تا حد قابل قبولی انجام دادم کمال گرایی ام رو کنترل کردم و فرستادم حالا باید برم تو مرحله بعدی.استاد جون من خیلی میخوام در این دوره ارزشمند باشم اما با این فایل ها و نشانه ها قطعا به زودی منم میام توی دوره.

    اصلا اینقدر خدا منو سورپرایز کرده در همین دقایق که فقط میتونم بگم خدایا شکرت برای این قوانین ثابت و بدون تغییر و دقیقی که ایجاد کردی.

    خدایا عاشقتم…

    میریم برای شنیدن صدای استاد عزیز، برای لذت بردن و بودن در فضای زیبای پرادایس، میریم برای خوندن کامنت زیبا و دلچسب حامد عزیز…خب میریم که بـریـم.

    سپاس برای این دوره

    سپاس برای وجود دوستان

    سپاس برای تمرینات حرفه ایی این دوره

    سپاس برای حضور خانم شایسته

    سپاس از استاد ارزشمند و پر از خیر و برکتی که داریم.

    من اهل فرار کردن از مسائل و مشکلات نیستم.اصلا من آدم پیشرفت و بهبودم. من آدمی هستم که میخواد رشد کنه و الگو بشه. من آدمی هستم که میخوام این دوره رو با عشق داشته باشم.دوره ایی که جلسه هفتمش رو هم استاد جان گذاشتن…

    چقدر تحسین کردم این کامنت پر از نکته و زیبای حامد عزیز.

    چقدر قشنگ نکات رو کلید وار نوشتی دوست عزیز اینکه جلسه به جلسه آگاهی ها رو مرور کردی.

    چقدر درکم بهتر شد ازاینکه قراره بعد از داشتن این دروه چه آگاهی ها رو در هرجلسه دریافت کنم.

    آگاهی های جلسه 1:

    تمرکز بر روی دو باور قدرتمند کننده برای شروع دوره.

    مسائل نه تنها راه حل دارند، بلکه راه حل های ساده و قابل اجرا دارند.

    با هر بار حل مسئله اعتماد بنفس من صدها بار بالاتر میرود.

    استاد شما چقدر سخاوت مندی. چقدر قشنگ برامون این موضوع رو با عشق برامون توضیح دادی.

    جهان داره به ما ثابت میکنه که مسائل راه حل دارند. راه حل هایی ساده دارند و اگر باور داشته باشیم که راه حل دارند و ساده است به سمت شون هدایت میشویم.نکته اینجاست که اگر مسئله ایی راه حل داشته باشه و راه حلش جلوی چشمت باشه، راه حل اونو نمیبینیش.فقط به دلیل اینکه باور داری که راه حل نداره.

    با حل کردن یک مسئله تو یک آدم دیگه ایی میشی.مثال دوره قانون سلامتی و حل مسائل مربوط به اون رو گفتی استاد جان و واقعا چقدر راه حل ها ساده بود. واقعا عالی گفتین.

    آگاهی های جلسه 2:

    که به وسیله تامل کردن و پاسخ دادن به سوالات هوشمندانه ایی که طرح ریزی شده مسائل خودمون رو میشناسیم.ترمزهای ذهنی خود را میشناسیم. کویرهای خود را شناسایی کردیم. نشتی های انرژی خود را پیدا کردیم. با کمک هدایت خداوند راه حل ها رو بر روی میزکارمون گذاشتیم و بعد دنبال اجرای آن رفتیم.

    چطور ازاین بهتر؟

    چطور از این راحت تر؟

    چطور ازاین با کیفیت تر؟

    چطور نتایج بزرگتر؟

    وقتی در مسیر درست قرار میگریم فقط اتفاقات بهتر و بهتر رخ میده و رشد میکنیم.

    امکان نداره با باورهای قبلی نتایج متفاوت بگیریم.

    آگاهی های جلسه 3:

    یک تمرینی که به ما میگه چطور انگیزه و اشتیاق درونی و خودکارمون رو در مسیر پیشرفت زنده نگه داریم؟

    متوجه میشم که چرا یک سری کارهای غیر ضروری و غیر مهم رو در این مسیر انجام میدیم.

    وقتی در مسیر درست قرار میگیریم باید درک کنیم اصل چیه فرع چیه.

    تا جای ممکن تمرکز باید روی اصل باشه و از روی فرع برداریم.

    _ اصـــل تشخیص اصل از فرع و ماندن روی اصــل ها

    آگاهی های جلسه 4:

    در این جلسه یک هشدار به ما داده میشه. اینکه باید مراقب کمال گرایی و ضربه های اون در مسیر حل مسئله و پیشرفت باشم.

    راهنمای مسیر اصلی بنام بهبود گرایی است.

    بخاطر شکلی که بزرگ شدیم کمال گرایی پاشنه آشیل خیلی از ماهاست.چون اغلب در خانواده هایی بزرگ شدیم که بخاطر یک اشتباه کوچیک، سرزنش های سنگین متحمل شدیم. و باعث شکل گیری شخصیتی در ما شده که یا مــن نباید کاری رو انجام بدم یــا باید بدون نقص انجام بدم.

    بهتر شدن انتهایی نداره.

    هیچ انسانی، هیچ چیزی در این جهان مادی به کمال نمیرسه.

    قاعده این جهان رسیدن به کمال نیست فقط بهبود وجود داره.

    زندگی بدون هدایت خداوند تماما گمراهی و سردرگمی است.

    مسائل نه تنها راه کار دارند بلکه راه کارهای ساده، قابل اجرا و در دسترس دارند.

    اصل بهبود گرایی و انجام دادن هر روز یک کار ساده.

    موفقیت و ثروت نتیــجه اجرای اصل بهبودگرایی در عمل است.

    آگاهی های جلسه 6:

    با جهت دهی به گفتگوهای ذهنی میتونیم تا حد زیادی سرزنش های ناشی از کمال گرایی را کنترل کنیم.

    خود سرزنشی ناشی از کمال گرایی باعث خراب شدن احساس میشود.

    بیماری کمال گرایی با یکی دوبار آگاهی گوش دادن از بین نمیره.

    راهـکارهایی که با شرایط و امکانات موجود به راحتی قابل اجرا بود.

    خلق ارزش در بیزنس برای مشتریان خود

    بخاطر یک اشتباه نباید خودمون رو سرزنش کنیم. که در اصل اونم اشتباه نیست قسمتی از مسیره.یک تجربه است.یک پیشرفته.

    کامنت آیدا عزیز هم چقدر زیبا و پر از نکته بود واقعا تحسین برانگیزین دوستان.واقعا خوشحالم برای شنیدن این همه خبر خوب و اتفاق خوب و راه حل هایی که بهش رسیدین و نتیجه های شگفت انگیز گرفتین.خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    سلام به شما دوست قشنگ و ارزشمندم

    سلام رضوان جونم

    چقدر دلم برات تنگ شده، چقدر دلم برای این خونه تنگ شده برای بیشتر با این خانواده پر از عشقم باشم تنگ شده. از دیشب حسابی دارم دلی از عزا در میارم.

    نمیدونم چطور اما هدایت شدم به کامنتت. متاسفانه چند وقته به ایمیل هامم سر نزدم تا ردپاهاتو راحت دنبال کنم. یعنی ردپاهای تمام شما عزیزانم در سایت رو. خلاصه سورپرایز در سورپرایز شدم. واقعا الان هر چی فکر میکنم از کحا به اون صفحه و از کجا به کامنتت به دوست ارزشمندمون به اله رشیدی و محمد فتحی هدایت شدم. وای که چه سلسه کامنت هایی بود چه پیوندی بود.اصلا هنگم. بماند که از دیشب با پیام یک دوست عزیز که در روز نجوم که برای رصد رفته بودیم در خوابگاه باهاش آشنا شدم و بهم پیام داد قراره پیوند دوستان هم فرکانسی رو از نزدیک بیشتر تجربه کنم اونم همینقدر هدایتی که نمیدونم واقعا خدا چطور پلنشو رو ریخت ولی خوب میدونم سفارشش رو خودم به خدا داده بودم. خودم درخواست کرده بودم و خدا اجابت کرده و به اندازه ایمانم هر بار منو به خواسته ام نزدیک و نزدیکتر کرده.

    اومدم تحسینت کنم برای حل مسئله ایی که انجام دادی.راستش من خودم برعکس اغلب خانم ها از جک و جونور نمیترسم شاید میترسیدم اما خیلی ساله شاید راهنمایی و دبیرستان رفتم تو دلش. حتی من یادمه جنازه سوسک رو هم تشریح کردم و یک بالش هم بردم آزمایشگاه مدرسه مون زیر میکروسکوپ دیدم شاید اگر توام میدیدی اصلا واقعا با سوسک خیلی دوست میشدی. اصلا بال این موجود موزی به قول ما آدم ها چندش و کثیف اینقدر زیباست زیر میکروسکوپ که نگو…خلاصه اومدم بگم من با اینکه در این مورد ترس داشتن رو درک نمیکنم و همه تعجب میکنن فهیمه تو چقدر نترسی و اصلا ترسیدن رو درک نمیکنم بازهم تحسینت کردم و میکنم چون جنس ترس رو خوب میشناسم. جنس حل مسئله رو دارم درک میکنم و خوب متوجه شدم مسئله مسئله است کوچیک و بزرگ نداره همه قابل حل هستن و باید اول بدونیم مسئله ما چیه و بعد با هدایت حلش کنیم. و اینکه تو اول صورت مسئله رو خوب میدونستی و درک کردی و بعد با چنان الهامی اینقدر قشنگ رفتی سراغش و با یک حرکت ترس رو لت و پار کردی تحسین برانگیزه. اونم در لحظه، در عمل. چه الگوی خوبی شدی برای بچه هات که میشه از چیزی ترسید اما باهاش روبرو شد و قوی شد. چیزی که ما رو نکشه ما رو قوی تر میکنه و همین عجب عزت نفس و اعتماد به نفسی ناخودآکاه در تربیت بچه ها میسازه. پس بازم دمت گرم رضوان جان برای این شجاعتت. برای این صداقتت، برای این همه حضور پر از عشق و مهرت. واقع بخاطر وجودت و تک تک ردپاهات سپاسگزارم ازت.

    در ضمن بگم خیلی دوست دارم و همینجا از خدا درخواست میکنم چه تهران چه پارادایس چه هرجا یک روزی در زمان مناسب و در بهترین مکان ممکن ببینمت و در آغوش بگیرمت و بگیم یادته همچین کامنتی نوشتم.

    دوستدارت فهیمه بوووس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    سلام سلام سلام

    سلام رضوان جونم

    میدونی میخوام فقط بهت سلام کنم بهت بگم این سلام رو یادت باشه و قطعا یک روزی میشه که از نزدیک همو خواهیم دید و از نزدیک به هم سلام میکنیم و در آغوش میگیریم.

    اینو کاملا مطمئنم خیلی مطمئنم برای خدا کاری نداره. برای منو و تویی که به قانون داریم هربار بیشتر اگاه میشیم چیز درو از ذهنی نیست. برای من و تو و هزاران نفر دیپه از دوستان عزیز این کار بسیار بدیهی و ساده ایی هست که خدا برامون انجام میده و ما بخدا اعتماد داریم و خدا اجابت کننده درخواست های ماست. خدا بهترین زمان بندی و برنامه رو خواهد چید من که اصلا نگران نیستم و الان یک الگو و یک منطق دارم.

    بهت بگم شاخات در میاد. اینکه الان همین الان کنار یک دوست عزیز از بچه های سایت هستم و جوری خدا ما رو به هم رسوند و امروز ایشون مهمان ما هستند. محبوبه عزیز که دانشجوی دانشگاه تهران هستن و خدا ما رو اینطور بهم رسوند. داستانش جالبه تو این شهر بزرگ چطور شد و چطور خدا هماهنگ کرد منو محبوبه نمیدونیم. فقط اینو میدونم عاشق این خدا میشم که اینقدر دقیق و درست عمل میکنه. اینقدر وقتی ازش میخوای خودش همه چیز رو ردیف میکنه…اصلا نمیدونم چی دارم مینویسم اصلا هنگم رضوان…باورت میشه. یکهو با محبوبه اومدیم با هم بیایم تو سایت و من نقطه آبی رنگ داشتم و بعد تو همچین پیامی دادی.

    راستی عجب عکس پروفایلی. اون روز گفتم بیام عکست رو سیو کنما. ببین عکست عوض شد. باورت میشه عکس بک گراند لپ تاپ منم همین عکسی که شما انتخاب کردی هست…

    دوستدارت فهیمه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    سلام رضوان قشنگم

    چقدر دیدنت رو نزدیک میبینم. با اتفاقاتی که این مدت افتاده،با دیدارهایی داشتم و مهمون هایی از جنس شما دوستان سایت تو خونه مو داشتیم.فکر میکنم بهت جواب دادم ارسال نکردم یا اصلا تو ذهنم بود و جواب ندادم نمیدونم. میدونم این 5 الی 6 روز اخیر اینقدر سرگرم بودم و نتیجه بچه ها شنیدم و با بچه ها بودم که اصلا هوشم درست سرجاش نبود.ما سمت شرق تهرانیم.مترو آهنگ با ما فاصله کمی داره.در خونه ی ما به روی همه ی بچه ها و آدم های هم مدار و با عشقی چون شما بازه. حتی خونه ی ما درش باز بازه برای حضور استاد و مریم جان. اینقدر که دوست دارم. اما نمیخوام جلوتر از تکامل و هدیت پیش برم. همینطور که این سه عزیز رو خدا جوری برنامه ریزی کرد که همو ببینیم قطعا در بهترین زمان و بهترین مکان این اتفاق خواهد افتاد من ایمان دارم و دیگه نتیجه هم در این موضوع دارم. که جوری من با محبوبه صداقتی و بعد سجاد طبسی نژاد و بعد علیرضا مولاپور هماهنگ شدیم و دیدمشون که باورم نمیشد خدا تا این حد کارشو خوب بلده. خدا به درخواست های تک تک ما جواب داد به یک شکلی و نتیجه اش شد یک دیدار در خونه ی ما….پس اومدم بگم تو فقط لذت ببر دوست قشنگم توجه کن به زیبایی ها و خوبی ها و باایمان درخواست کن میشود میشود باور کن براحتی میشود. عجله نکن و راه رو مشخص نکن بذار خودش ببردتمون. من خواسته هامو واضح بهش میگم و به بقیه اش سعی میکنم کار نداشته باشم چون خودش میدونه برای من بهترین زمان کیه، بهترین مکان کیه، بهترین دیدار چیه وبهترین افراد برام کیا هستند و بهترین افراد رو چه زمانی باید ببینم اون به همه چی آگاهه… یاد بگیریم تقلا نکنیم خودمون رو بسپاریم به اون و در آرامش نظاره گر باشیم.

    چقدر دلم تنگ شده بود باهات حرف بزنم. چقدر دوستت دارم رضوان عزیزم که هستی و داری روی خودت اینقدر عاشقانه و متعهدانه کار میکنی. چقدر اینجا بهترین جای دنیاست برای همه ی ما و چقدر از استاد و خداوند سپاسگزارم برای همه ی اون چیزهایی که در اختیارمون قرار دادن تا رشد کنیم و خلق خواسته رو تجربه کنیم.

    دوست دارت فهیمه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: