نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 1 - صفحه 6

144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1247 روز

    به نام خدای مهربان

    مقاومت هامو وقتی اومدم کنار زدم برای نوشتن و کمالگرایی رو خط زدم برای نوشتن،، نوتشن خیلی برام راحتتر و اسان تر شده و این خودش جای شکرگزاری داره و باید این بهبود رو تحسین کنم چون نوشتن برای من تمرین اجرای اموزه ها و درک اون هاست و همیشه بعد از نوشتن ذهنم شفاف شده و به جایی هدایت شدم که اصلا نمیدونستم قراره نوشتم به سمت اونجا بره و همچنین مغزم و منشجم میکنه روی یک نقطه خاص

    چقدر این کمالگرایی پاشنه اشیل منه که در انجام تمارین هم کمالگرا عمل میکنم، به جای اینکه بگم تو مسائل مختلف اقا یک قدم هرچند کوچک برای مسئله یا هدفم بردارم به دنبال کارای عجیب و غریب هستم،، اژ طرفی مغز کمالگرای من دوست داره همه چیز رو همزمان عالی داشته باشه و دوری میکنه از قانون تکامل و همچنین این باعث میشه تمرکز من چند پاره بشه و نزاره حرکت کنک درست و حسابی توی مسیر

    از طرفی چقدر اینکه یک قدم یک قدم بریم جلو کمک میکنه هدایت های خداوند رو بهتر دریافت کنیم و اجرایی کنیم،، یعنی قدم اول رو میگه انجام میدی قدم بعدی گفته میشه

    نیاز نیست همش رو خودم برنامه ریزی کنم و دقیق بدونم چه مسیری قراره پیش ببرم مهم اینه ایده اولیه که گفته میشه رو اجرایی کنم و بعدش ایده بعدش قدم بعدی و قدم بعدی

    این خیلی خوبه که قدم های بعدی رو از قبل مشخص کرده باشیم اما اگر نمیدونیم دقیقا از قدم اول دوم به بعد چیکار کنیم، بهتره تمرکز رو بزارم روی همون قدم اول و همونو کامل و خوب انجام بدم و بعدش برم بعدی و بعدی

    و این کمالگرایی در ابعاد مختلف ریشه داره ها!

    حتی توی گوش دادن فایل ها میگه: تا شرایط دقیق جوری نباشه که بتونی تمرکز صد در صد بزاری بهتره اصلا فایل گوش ندی، یا اگر زمانت جوری نباشه که بتونی کامل گوش کنی بهتره اصلا گوش ندی!!

    یا اگر فلان تمرین رو نمیتونی کامل انجام بدی اصلا انجام نده

    اما بحث اینه که اگر فقط ده دقیقه فایل گوش بدم، اگر فقط یک سوال از تمرین رو انجام بدم، اگر فقط یک قدم کوچک بردارم این یعنی بهبود…

    همین کمالگرایی به شدت منو نگه داشت در حین کارکردنم در دوره کشف قوانین… چقدرر ازش اسیب خوردم و چقدر خوبه که الان درک کردم که چطور داره عمل میکنه این و سعی میکنم مدیریتش کنم، سعی میکنم گفتگو های ذهنیم رو کنترل کنم و بهش بفهمونم بهبود دائم و مستمر هرچند کوچک هست که معجزه میکنه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1247 روز

    به نام خدای مهربان

    چندروزه عجیب اصلا با نوشتن مقاومت پیدا کردم که بازم همون از کمالگرایی نشات میگیره و بهم میگه نه، مگه چی داری بگی چرا میخوای الکی کامنت بزاری و اون شماره کامنت هاتو الکی زیاد کنی، کامنت اگه میزاری یا بهترین و عالی ترینش رو بزار یا اصلا نزار.

    اما چی شد که اومدم این کامنت رو بزارم؟

    امروز صبح به محض اینکه پا شدم و ذهنم درگیر یکسری چیزا بود خدا بهم گفت برو کامنت های دانشجویان دوره حل مسائل رو بخون همون هایی که خانم شایسته اماده کرده که بخشی ازنتایج دانشجویان هست،، چون من دوره رو فعلا ندارم.

    خلاصه رفتم و خوندم،،

    از اونجا که دارم روی دوره کشف قوانین زندگی کار میکنم مغز هعی نجوا میداد که داری چیکار میکنی؟ تمرکزت رو پخش کردی چرا تمرکز نمیزاری روی همون دوره و فلان و اینا

    غافل از اینکه پیش نیاز من برای این تمرکز روی دوره و انجام. هرکاری مدیریت بیماری کمالگرایی بوده و اجرای اصل بهبود گرایی در زندگی…

    خلاصه همینجوری پیش رفتم تا رسیدم به این فایل چون این فایل رو قبلا بارها گوش داده بودم. اومدم سمتش و تصمیم گرفتم که نکات ارزنده این فایل رو به صورت عملی در زندگیم پیاده کنم

    چندروز پیش ها به کامنتی هدایت شدم که. میگفت: اگر من بعد از گوش دادن یک فایل، بعد از تمرین، بعد از هر آیه از قرآن ،، همون ادم قبلی باشم پس چه فایده ایی داشت؟

    و این اصل رو تصمیم گرفتم که توی زندگیم همیشه به خودم یاداور بشم که هرفایلی که میبینم و هرچیزی باید به یک دردی بخوره حالا با توجه به هدف همون فایل

    مثلا فایل های سفر به دور امریکا و فایل ها زندگی در بهشت رو اگر میبینی و احساست خوب نمیشه، حالت تغییری نمیکنه، یعنی تو درست به نکات مثبت اون فایل توجه نکردی و درست کاری که باید رو انجام ندادی…

    خب حالا با این مقدمه

    من اومدم کامنت بزارم تا ببینم چطوری اصلا میشه که این فایل و به صورت عملی توی زندگی اجرایی کرد و یکی یکی پیش برم با جملات این فایل و ازش بهره ببرم

    حتی امکان داره پیش رفتم و جلو رفتن با این فایل ساعت ها طول بکشه تا درمورد جملاتش فکر کنم و تمریناتش رو انجام بدم و… ولی مهم نیست،، چون باید به یک دردی این فایل بخوره وگرنه صد بار هم گوش بدم چه فایده، درسته که ورودی های خوب به ذهن داده میشه با بارها و بارهاگوش دادن و طبق اصل بهبود گرایی همین گوش دادن هم خوبه، اما الان که شرایطش رو دارم میخوام تبدیل به شخصیتم کنم این فایل و ویژگی های حل مسئله رو

    تا اینجا کامنت که دارم کامنت مینویسم یک موضوعی رو متوجه شدم اونم اینکه بهتره وقفه ندم بین اینکار و بدون وقفه پشت سرهم قدم هارو بردارم فایل گوش بدم..

    از طرفی چندروزه که میخوام این شیوه برای گوش دادن فایل هارو دقیق عملی کنم اما وسط راه مغز نجوا میده ومنو از اون شاخه به اون شاخه میپرونه

    و خبر خوب اینه که این کامنت گذاشتن باعث شده نجواها خاموش شه چون هرلحظه دارم به گفتگو های ذهنم جهت دهی میدم و اونهارو اینجا مینویسم،، ترس از قضاوت داره با هر کلمه ایی که مینویسم از بین میره و داره بهم میگه که: فقط برای خودت بنویس و لذت ببر به بقیه کار نداشته باش،، آخه بحث اینه مغز فقط اینو بزرگ میکنه وگرنه بقیه اصلا درمورد کامنت من قضاوت نمیکنن اونم بچه های سایت که اصلاا یعنی من هرچقدر هم خود افشایی بکنم بازم هیچ قضاوتی از هیچکس مطمئناً وجودنداره چون مدار بچه های سایت و کسانی که این کامنت هارو میخونن فرق داره اصلا،

    خب با این مقدمه بریم سراغ فایل

    و بازم یادآور بشم که من میخوام از این فایل به صورت کاربردی توی زندگیم استفاده کنم ممکنه گوش دادن این فایل حتی تا شب هم طول بکشه اما اگر فقط یک باور مناسب از همین چندساعت در من ایجاد بشه ارزشش رو داشته (اینم منطق برای اینکه جا نزنم)

    و همچنین اینو بگم که کامنت نوشتن باعث میشه که منسجم تر پیش ببرم این فایل رو و جا نزنم (اینم برای اینکه مغز نجوا نده که کامنت رو ادامه ندم و پاک کنم)

    الان ساعت 14:37 دقیقه هست

    این رو گذاشتم تا بدونم از ساعت چند شروع کردم و ببینم چقدر قراره توش بمونیم

    چقدررر کامنت گذاشتن خدایا باحاله واقعا و انگیزه میده به ادم و تمرکز رو لیزری میزاره روی کاری که باید انجام بشه، اینکه هرروز از خودت ردپا بزاری خیلی قشنگه واقعا اینهمه مزایا داره کامنت گذاشتن که من الکی مقاومت داشتم راجع بهش

    خدایا هدایتم کن که به درستی با قدرت پیش بروم…

    خدایا شکرت که اینقدر این مسیر قانون قشنگه

    +++

    وقتی آدم این اعتماد به نفس رو داشته باشه که فارغ از اینکه توی زندگی چه دست انداز هابی وجود داشته باشه من ادمی هستم که میتونم حلشون کنم، من آدمی ام که با حل کردنشون میتونم پیشرفت کنم، این اون حالتی هست که همه باید بهش برسیم…

    یعنی این اعتماد به نفس باعث میشه که فرار نکنیم از مسائل و آشغال هارو زیر مبل نزاریم

    خب حالا این اعتماد به نفس چطوری ایجاد میشه؟ با رفتن توی دل مسائل و حل. کردن اونها چه کوچیک چه بزرگ باعث میشه این اعتماد به نفس ایجاد بشود،، کی میشه که ما میریم توی دل مسائل،وقتی که باور کنیم همه مسائل راه حل دارند

    یک نکته ایی که من متوجه اش شدم اینه که: دقیق مفهوم کلمه مسائل رو نمیفهمم یعنی درک درستی از مسائل ندارم که مسئله یعنی چی اصلا، مسائل زندگی من چیه، کوچیک و بزرگ مسائلم چیه،، یادمه اوایل که این دوره بروزرسانی شده بود من با خودم گفتم خب من که اصلا مسئله ایی ندارم اما هرچی گذشت فهمیدم اصلا همه ما هرروزه داریم با یکسری مسائل برخورد میکنیم که باید اونهارو حل کنیم

    اما من دقیق نمیدونم مسئله یعنی چی و میخوام: اول از همه این رو برای خودم تعریف کنم که اقا مسئله یعنی چی و بعدش برم ببینم وقتی میگیم همه مسائل راه حل دارند یعنی چی و بعدش برم این باور رو بسازم

    خب بریم مثلا توی زندگی استاد ببینیم چه مسائلی بوده تا به درک درستی از مسئله برسیم

    یکی از مسئله هایی که استاد باهاش دسته و پنجه نرم میکرده تا همین چندسال پیش بحث کمبود انرژی جسمانی بوده که این خودش یک مسئله بزرگی بوده که مسایل کوچک و ریز تری رو همراه خودش به وجود میاورده خب ما به یک همچین چیزی مثلا میتونیم بگیم مسئله..

    یا مثلا زمانی که میخواستند از لحاظ مالی پیشرفت کنند به این معنی بوده که مسئله مالی داشتن، مسئله اشون چی بوده اگه دقیق تر بخوام بگم: رشد نکردن از لحاظ مالی.

    مسائل توی جنبه های مختلف میتونه باشه: توی کسب و کار، توی بحث مالی، توی روابط، توی بحث سلامتی

    و وقتی هدف بزاریم که این مسئله رو بخوایم حل کنیم

    یعنی هدف بزارم که آقا مسائل مالیم رو حل کنم و بعد از اون این هدف رو به جزییات کوچکتر تقسیم کنیم یعنی به مسائل کوتاه تری تقسیم کنیم که الان قابل حل باشن یعنی چی:

    یعنی خب نوشتی میخوای مسئله مالی ات رو حل کنی این یک هدف کلی هست،، خب برای اینکار باید روی باور های ثروت سازت کار کنی، بازم این یکم کلی هست، برای کار کردن روی باور های ثروت ساز اول باید از باور فراوانی شروع کنی که خودش باز میشه باور فراوانی در زمینه های مختلف مثل باور فراوانی در پول، باور فراوانی مشتری، باور فراوانی ایده ها و راه حل ها

    و حالا تو یک هدف کوچولوی قابل حل داری اون چیه: کار کردن روی باور فراوانی ایده ها (مثلا) خب حالا بازم جزیی تر شو یعنی چیکار کن بیا قدم های ساخت این باور رو بنویس: برای ساخت این باور اول از همه میام الگو نوشن ذهنم میدم که با یک ایده ساده کلی پول خلق کردند، بعد میام منطق مینویسم که چرا ایده ها در این جهان فراوان هستند و ایده هایی که منو به پول میرسونند خیلی زیادن، بعدش مثلا میام ویس میگیرم همه اینهارو تا ورودی مناسب بدم به مغزم….

    یعنی ما از هدفِ حل مسائل مالی رسیدیم اومدیم خرد کردیمش رسیدیم به هدفِ ساخت باور فراوانی در ایده ها و بازم اونو خرد کردیم و رسیدیم به قدمِ پیدا کردن الگو های مناسب که نشون میدن فراوانی در این دنیا زیاده

    واوووو!! الان تازه به درک این موضوع رسیدم که وقتی میگن هدف رو به قدم های کوچتر تقسیم کن یعنی چی وقتی میگن هدف رو واضح و شفاف کن یعنی چی

    یعنی خب هدفت رشد از لحاظ مالی هست اوکی با این تمرین فهمیدی قدم روزانه ات چیه امروز چه قدمی میتونی انجام بدی اونم چیزی نیست جز: پیدا کردن الگو های فراوانی و منطق فراوانی رو ساختن این مرحله اول از ساخت باور های ثروت ساز هست که خودش مرحله اول از رسیدن به پول هست

    این تمرین رو همین چندساعت پیش توی یکی از کامنت های بچه ها خوندم اما الان که توضیحش دادم تازه فهمیدم که چطوری کار میکنه،، و الان میفهمم خدا چرا گفت کامنت بزار،،

    اصلا فرض میکنیم هیچکی این کامنت رو نخونه یا همه افراد سایت این کامنت رو بخونن چه اهمیتی داره؟ وقتی داره اینقدر خوب به رشد خودم کمک میکنه؟؟

    این تمرین خیلی واقعا تمرین درست و جالبی هست برای حل هر مسئله ایی

    حتی مسئله میتونه یک چیزی مثل کمالگرایی باشه مثلا من مسئله شخصیتیم اینه که کمالگرا هستم

    یا مسئله من اینه توی ارتباطات خوب عمل نمیکنم و احساس لیاقت ندارم

    یکسری چیز ها هم هستند که ما به دنبال راه حل هستیم براش مثلا، چطور بهتر از اموزه ها استفاده کنم، چطور شرایط خونه رو جوری فراهم کنم که تمرکز بیشتر برای خودم به ارمغان بیارم، چطور از این فایل به صورت عملی توی زندگیم استفاده کنم

    یعنی یکسری سوال های خوب که ما به دنبال راه حلش هستیم

    پس میتونیم این جمله رو بنویسیم که:

    همه مسائل راه حل های ساده و قابل اجرا دارند و همه سوال های ما جواب دارند

    این سوال ها خودش یک روند از حل مسئله است دیگه یعنی همین هدف رشد مالی برای اینکه بتونیم این مسئله رو حل کنیم باید یک سری سوال ها از خودمون بپرسیم تا خرد کنیم این مسئله رو یعنی روندش اینطوری؟

    -چطوری از لحاظ مالی رشد کنم؟

    +توی کسب و کارت رشد کن

    -چطوری توی کسب و کارم رشد کنم؟

    +مهارتت رو افزایش بده

    -چیکار کنم مهارتم بره بالا توی کسب کارم؟

    +برو مثلا فلان چیز رو یاد بگیر

    -چیکار کنم اونو یاد بگیرم

    +برو فلان کتاب رو بخون، باز فلان کتاب رو که داری میخونی فصل اولش رو تمریناتش رو انجام بده و بعد همینطوری فصل فصل برو جلو تا بری سراغ قدم های بعدی

    و اینجاست که میرسیم به اهمیت پرسیدم سوالات خوب از خودمون:

    سوالاتی از جنسِ چطور از این بهتر، چطور از این لذت بخش تر، چطور از این زیبا تر

    چطور دوبرابر پول بیشتری بسازم

    یعنی اول شاید بپرسی چطور برسم به صفر اما بعدش هعی بهتر و بهتر میشی که چطور این ماه به درامد میلیارد برسم و…

    و این همون معنی لذت بردم از مسیر با قدم های بهبودی هست،،

    کم کم که دارم این کامنت رو مینویسم داره پازل های حل مسئله توی ذهنم تنظیم میشه و داره ارتباط ایجاد میشه بین تمام این اموزه ها

    خب حالا قبل از اینکه پیش بریم اون تمرین بالا که برای خودم طراحی کردم رو میخوام برم انجامش بدم،، میدونی دوست دارم اروم اروم پیش برم مثلا اگه توی کامنت مینویسم: باید باور فلان رو بسازم همون لحظه از نوشتن بیاستم و برم قدم های ساختنش رو بردارم، برم منطقش رو بنویسم، برم ویس اماده کنم ازش

    وقتی راجع به تمرینی صحبت میکنم میخوام همون لحظه وایستم و انجامش بدم دقیقا کاری که استاد پیشنهاد میکنه به ما که همون لحظه که تمرینی میده ویدیو رو استپ کنیم و بریم تمرین رو انجام بدیم..

    خب موضوعی که من توی این عرصه از زندگیم میخوام رشدش بدم و توش پیشرفت کنم بحث مالی هستش..

    همین الان نجواهای کمالگرایی اومد که: تو جریانت فرق داره تو نمیتونی دقیق به نتیجه برسی از این تمرین، تو قدم هاتو خوب مشخص نمیکنی تو نمیدونی چطوری باید اینکار رو کنی اما من میگم: بهم گفته شده انجام بدم موضوع دارای اهمیت این نیست که من بینقص انجام بدم تمرین رو مهم انجام دادن هست مهم تلاش برای درست انجام دادنه

    درواقع اینکه میگم الان میخوام از لحاظ مالی رشد کنم خودش یک قدم کوچکتر از این هدفِ:

    رشد در تمام ابعاد زندگی هست

    سلامتی، روابط، مالی، معنویت و..

    از بین اینا قدم کوچکتر اینه که از لحاظ مالی رشد کنم و این هدف من میشه.

    این هدف رشد از لحاظ مالی یک هدف کلی هست که شفاف نیست یعنی اونقدر به اندازه هدفِ: ساخت باور احساس لیاقت درمورد پول، شفاف نیست که بشه اجراش کرد و جزیی باشه

    برای همین این هدف رو باید جزئی کنم برای خودم و اینکار باعث میشه که هرروز با هدف بیدار بشم، هرروز دقیق بدونم باید چیکار کنم و چه قدم هایی بردارم درنتیجه انگیزه ام بیشتر میشه

    خدای من!! این دقیقا مسیله ایی بود ک من داشتم باهاش دست و پنجه نرم میکردم،، چندروزی بیدار میشدم و دقیق نمیدونستم باید چیکار کنم فقط یک هدف کلی داشتم اونم رشد مالی و امروز چقدر خدا قشنگ هدایتم کرد..

    خب بزار برم این تمرین رو انجام بدم ببینم تا چه حد میتونم به شفافیت برای خودم برسم و بعدش برگردم و بیام توضیح بدم درموردش

    برای اینکار میتونم از توضیحات جلسه 6 کشف قوانین هم کمک بگیرم که به همین موضوع اشاره داره

    یک نکته جالب درمورد این تمرین که در حین خوندن توضیحات جلسه 6 کشف قوانین به ذهنم اومد این بود که مثلا ما میخوایم توی یک کاری پیشرفت کنیم، قدم اول میتونه ایجاد علاقه به اون کار و باز برای ایجاد علاقه به اون کار مثلا میشه چندتا کار کرد: اهرم رنج ولذت، مشخص کردن یک هدف در اون کار و…

    چقدر درک همین تمرین واقعا کمک میکنه که وظایف روزانم رو خیلی بهتر مشخص کنم طوری که تمرکز برروی اصل باشه

    خدایااا شکرتتتت..

    وقتی که این تمرین رو بارها اگاهانه انجام بدم دیگه مغز خود به خود همین کاررو انجام میده و یادمیگیره که لقمه رو کوچیک کنه تا با بهبود گرایی قورت بده همشو و میفتم توی یک مسیر بهبود گرایی

    دقیقا این تمرین بر ضد کمالگرایی هست و چقدر مفید هست درک درست این تمرین که الان میخوام تایم بزارم تا این تمرین رو انجام بدم و درک کنم،، اصلا این خودش قدم اول برای تبدیل شخصیتم به شخصیتی بهبود گرا و کسی که میتونه مسائل رو حل کنه هست: درک این تمرینِ جزئی کردن و باز برای درک این تمرین میخوام این تمرین رو انجامش بدم همین الان برای بحث مالی و اهداف مالی خودم تا بعد از انجام بازخورد بگیرم و بفهمم چطور میشه انجامش داد..

    خدایا شکرت واقعا چقدر هدایت هات قشنگه عاشقتم!!

    تمرکز یعنی قدم‌های مشخصی که هر روز برای نزدیک شدن به آن هدف بر می‌داری

    این جمله رو همین الان توی توضیحات جلسه شش بهش برخوردم.. که واقعا چقدر ارتباط داره با این تمرین جزئی کردن اهداف

    داره میگه قدم هایی که برای خودت مشخص کردی تا هرروز برداری برای نزدیک شدن به اون هدف مشخصت یا حل اون مسئله یعنی تمرکز

    یعنی روی یک کاری وقتی میتونی بگی تمرکز لیزری دارم میزارم که قدم های رسیدن به اون رو مشخص کنی و هرروز اون قدم هارو انحام بدی و خب این تمرکز ام خودش معجزه میکنه دیگه…(خدایا مرسی واسه این هدایت هات)

    حتی همین تمرکز باعث میشه ما به خدا ادرس بدیم که دقیق میخوایم به چه سمتی هدایت بشیم مثلا من الان که تمرکز گذاشتم تا درک کنم این تمرین رو خدا همینطوری داره هدایتم میکنه…

    موقع انجام این تمرین یک مقاومت شدیدی انگار از جنس کمالگرایی نمیزاره من این تمرین رو انجام بدم نمیدونم از کجا نشات میگیره…

    ++

    رسیدم به دوتا هدف:

    +تغییر باور های ثروتساز+باور های مناسب شغلی (یعنی کشف ترمز های هرکدوم، و ساخت و تقویت باور های مناسبش)

    +رشد کردن از لحاظ شغلی و مهارتی

    …..

    باورم نمیشه اینقدر کمالگرایی داره نجوا میده و منو از انجام این تمرین باز میداره

    حرفش اینه که: نه این قدم اولی که تو انتخاب کردی درست نیست یک قدم دیگه و…

    این تمرین نمیدونم کلا خاصیتش زمان بر بودنه یا برای من زمان بر هست

    البته هنوز به این دلیل که کامل درکش نکردم شاید

    اما یکم الان مغزم واقعا داره ارور میده میخوام برم یک فایل توحیدی که خودم درست کردم با صدای خودم رو گوش بدم و بعدش بیام با حال خوب ادامه تمرین با انرژی و این مسئله رو حل کنیم!! آره حتی همین که تمرین انجام دادن برام سخته یکجور مسئله است اما راه حل داره! پس میرم حالمو خوب کنم تا به راهش هدایت بشم…

    +++

    خب خداروشکر حالم خیلی بهترشد و این احساس خوب خیلی باعث میشه بهتر فکر کنم

    یکی دیگه از هدف هایی که دارم اینه که تمرکزم روی دوره کشف قوانین باشه یعنی درک کامل جلسات،درک کامل کدنویسی و انجام تمارین که همچین بی ربط نیست با رشد از لحاظ مالی

    من تا الان اهداف بزرگ و کلی ام مشخص شده.

    خب حالا که این هدف های بزرگ رو مشخص کردم برای هرکدومشون یک هدف بهبودی کوچک روزانه باید انتخاب کنم،، مثلا برای کشف قوانین مشخص میکنم که: دیدن جلسه یک باز امکان داره در حین دیدن جلسه یک بهم گفته بشه که مثلا باور های مناسب این جلسه رو یادداشت کن

    ++++

    حس میکنم این تمرین رو یکم زیادی برای خودم سخت کردم و از اونجایی میگم که زمان زیادی گذشته که میخوام این تمرین رو انجام بدم اما پیشرفت انچنانی حاصل نشده. و کلا مغز خودمو گیج کردم اصلا نمیدونم ادامه کامنت رو چی بنویسم خخ یادم شده اصلا هدف این کامنت چی بوده و یکم تمرکزم از بین رفته.

    آقا چرا اینقدر پیچیده کردی تو ذهنت

    میخوای روی باور های ثروتسازت کار کنی؟ قدم اول اینه که روی باور فراوانی کار کن، خب حالا قدم اول مشخص شد، بعد باز یک چکلیست درست کن از کارهایی که باید بکنی برای کارکردن روی باور فراوانی و بعد که همشو انجام دادی باز میری قدم بعدی و روزانه همینطوری بهبود انجام میدی

    میخوای توی کسب و کارت رشد کنی،، قدم اول اینه که فلان مسئله رو حل کنی، برای حل فلان مسئله باید فلان کارو فلان کار رو انجام بدی خب حالا همه اینارو اولویت بندی کن و بعد انجام بده تمام شد و رفت!

    این همون قدم های کوچک ساده و واضح اما تکاملی و بهبودی هست

    این تمرین به این سادگی برای اینکه به درک ازش برسم تقریبا دوساعت وقت منو گرفت یعنی از موقعی که این تمرین رو توی این کامنت ارائه کردم تا الان فکر کنم دوساعت میگذره(الان ساعت 17:23 هست)

    چرا؟؟ چون فکر میکردم سخته فکر میکردم انجام این تمرین سخته و راه حلش هم سخته الان درک کردم مفهوم باورِ: همه مسائل راه حل دارند و راه حل های ساده و قابل اجرا

    یعنی حتی انجام یک تمرین هم میتونه از راهی سخت و اسون باشه.

    الان رسیدم به اینکه:روزی یک قدم یا یک هدف کوچک و قابل اجرای بهبودی برای هدفم بردارم

    حسم همینجا بهم گفت کامنت رو تموم کنم چون میخوام دوباره بخونمش.و بازم اگه خواستم کامنت میزارم در ادامه…

    درواقع بخش نظرات میتونه دفترچه تمرینات ما باشه و حتی استاد توی دوره کشف قوانین میگه که اگر میخواین موضوعی رو درک کنین راحع بهش فکر کنین و بیاین همون فکراتون رو توی نظرات بنویسین و اگر سوالی هم دارین از بقیه بپرسین

    خیلی این دیدگاه گذاشتن کار منو راحتتر کرده خداروشکر..

    خداوند یار و نگهدار و هدایتگر هممون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رکسانا جمشیدی گفته:
      مدت عضویت: 2379 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      چقدر این کامنت عالی بود نشونه امروز من راستش من مدتی بود دقیقا شیوه ای برای حل مسله و اینکه چطور تمرکزی کار کنم حتی نمیدونستم چطور بتونم هدف مشخص کنم بعدش انجام بدم با اینکه فایل استاد در ایام نوروز گوش کرده بودم بازم سردرگم بودم تا امروز

      درسته برای من 5ماه طول کشید متوجه بشم اینم میدونم بخاطر مدارم هست هزاران خداروشاکرم که تونستم جوابمو بگیرم

      و همچنین سپاسگزار اقای سبزواری که باعث شد من متوجه بشم چکار باید انجام بدم الهی هزاران انرژی مثبتی که الان گرفتم به شما سرازیر بشه

      پاینده باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سیدمهدی حسینی مصدق گفته:
    مدت عضویت: 1389 روز

    سلام مهدی هستم دانشجوی دوره دوازده قدم امروز اومدم نشانه ام رو ببینم بعد برم کامنت هارو بقول زهرا خانم شخم بزنم قدم هفتم جلسه دوم رو

    این فایل امروز یه نکته یاداوری کرد برام

    دو سال پیش توی گروهی بودم تو واتساپ و یروز فایلی از استاد ک خودشون جملات و عبارات تاکیدی رو میگفتن دستم رسید چندباری گوش کردم ولی چون تو ندارش نبودم گذر کردم

    تا پارسال ک یسال بود از بند چیز(استاد میگه اسمش بیاد کامنتو نمیخونه )در اومده بودم ولی خب بخاطر درد بدنم پنج سال بود قرص b2 مصرف میکردم و مخدر بود بعد بخودم گفتم مهدی تو با قرص سرپا هستی بیا بزاریم کنار ببینم چند مرده حلاجی؟! اقا نشون ب اون نشون چهارماه طول کشید ولی کنار گذاشتم

    و همون موقع گفتم فایل عبارات تاکیدی استاد رو بیار رو کارتن بنویس بزن ب دیوار اتاقت تا همیشه بتونی تکرار کنی

    منم انجام دادم یکیشونو میگم ک بدونید همون یدونه چه غوغایی کرد تو زندگیم

    اگاهی خداوند در وجود من است و هرلحظه ایوه های ثروت آفرین در من جاری می شود

    باورتون نمیشه این عبارت و بقیه عبارتها و ترک اون مادهه کاری کردن ک من ذهنم ایده پردازی رو یاد گرفت یعنی برا هر مسئله ای که بهش برمیخورم یه ایده بهم الهام میشه حالا شما بگیر تو زمینه ترافیک شهرم چندتا ایده اومده راه حل الهام شده واقعا خداروشکر میکنم بابت استاد ک شده پیامبر زمان من پیامبر قرن بیست و یکم ک مارو هدایت کنه

    استاد ازتون ممنون و سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    لیلا شیرازی گفته:
    مدت عضویت: 799 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    من واقعا سپاسگزارم از شما استاد عزیز که من و امثال من رو با این قوانین آشنا کردین و همچنین سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز که از صمیم قلب برای ما فیلم میگیرن تا ما از زیباییها لذت ببریم و راحت تر بتوانیم باورمان را عوض کنیم .من زمانی که فایل اول حل مسئله رو گوش کردم.سعی کردم برای این مشکل بزرگی که دارم راهکار پیدا کنم اما نتوانستم چون راهکاری براش پیدا نکردم .که دقیقا چیکار کنم و چگونه پایم رو از ترمز بردارم.لذا از خداوند و فرشتگان درخواست کردم از شما بچه ها واز استاد عزیزم آقای عباس منش و خانم مریم شایسته هم این درخواست رو دارم که به من در حل این مسئله کمک کنید.18سال پیش در اثر یک ضربه ترقوه ام سمت راستم به بالا حرکت کرده و زندگی مرا تو این سالها مختل کرده من نمی توانم به هیچ عنوان با دستهام کار کنم که درآمدی داشته باشم نمی توانم با خانوادهام بیرون بروم و همانند یک زندانی در خانه هستم .از همان موقع من دردهای شدیدی دارم و کارم مرتب به درمانگاه و بیمارستان میکشد. هر چه دکتر ی که فکرش بکنید در شیراز رفتم هیچکدام مشکل مرا نفهمیدن تنها یک دکتر به من گفت که احتمالا مشکلت tos هست ولی من به دلیل کهولت سن نمی توانم برایت کاری انجام دهم این جراحی نیاز به یک تیم دارد واگر زودتر رسیدگی نکنی این علایم سراغت میاد پرت شدن اشیاء از دستات .خسته شدن زود هنگام دستهات . بیجانی و بعد فلج شدن هر دو دست که دیگه راهکاری براش نیست و چند دکتر بیشتر در ایران نیست که تخصصشون تو این قسمت .اول گفتم به علائم توجه نمی کنم ولی پیش آ ن دکترهای که گفت میرم پیش آنها رفتم به من گفتن فقط یک قسمت مربوط به ما هست و ما نمی توانیم کاری برایت بکنیم .حال علایم شروع شده و دستهام بیجان شده و زیاد وقتی ندارم .من نمی خواهم دستانم فلج شود تمام زندگیم دستام حالا من باید چیکار کنم چگونه باورم رو شکل دهم چگونه بر ذهنم غلبه کنم که مدام میگوید دکتر نیست خارج هم که پول نداری بری همه دکترها بیسوادن همشون به فکر پول گرفتن و خوشگذرانی هستن حالا شما بگید من چگونه این مسئله رو حل کنم با این وقت کم چگونه این ترمزها رو بردارم.درحالیکه هم درد میکشم وهم دستم بی حس شده .من چگونه باور کنم که خداوند به من کمک میکند .خیلی ازش تو این مدت کمک خواستم .به خاطر اینکه عصبهای من همه درگیر هستن من درد خیلی شدیدی دچار میشم که از خداوند دو چیز می خواهم یا مرگ یا سلامتی حال خواهشی که از همه شماها دارم حتی از استاد عزیزم آقای عباس منش و خانم مریم شایسته به من کمک کنید چیکار کنم که خداوند به من سلامتی دهد یا مرا به مسیری هدایت کند که تیم پزشکی باشد که بدون هزینه یا هزینه خیلی کم مرا عمل کنند چون من به هیچ عنوان نتوانستن کار کنم و در آمدی داشته باشم.خواهش میکنم به من در حل این مسئله کمک کنید امیدوارم که این متن رو استاد عزیزم و خانم شایسته بخوانند و به من در حل این مسئله کمک کنن بی نهایت از همه شما ها سپاسگزارم.حسی به من گفت که این در خواست رو اینجا بنویسم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      احمد امامی گفته:
      مدت عضویت: 1348 روز

      بنام خدای بخشاینده و شنوا و خدای اجابت کننده ی درخواست ها

      خانم شیرازی عزیز اگر بخوام بطور خلاصه بگم شما باید تمرکز کنی روی قسمت های سالم بدنت و بابت قسمت های سالم بدنت هر روز سپاسگزاری کنی و اونوقت خواهی دید که چطوری دردها و مشکلات کم کم از بدنت خارج میشن و حتی سالم تر و شاداب تر از قبل میشی،هر روز بارها و بارها بگو خدا برای من کافیه..خدا برای من کافیه و با تکرار این جمله قشنگ میبینی که به مرور چقد احساس آرامش و اطمینان قلبت و وجودت رو پر میکنه،شروع کن به سپاسگزاری از قسمت های مختلف بدنت،مثلا بگو خدایا سپاسگزارم برای پاهای سالمم که میتونم باهاشون راه برم،میتونم باهاشون بشینم،پا بشم..خدایا شکرت بخاطر قدرت بینایی و شنوایی که میتونم زیبایی ها و نشانه هات رو ببینم و بشنوم..بهت قول میدم اگر تمرکزت رو بتونی کم کم از روی مشکلت برداری و فقط به قسمت های سلامتت و بقیه نعمت هات توجه کنی طبق قانون بدون تغییر خداوند مشکلاتت حل میشن،اصلا احساس بدی بابت مسئله ای که برات پیش اومده نداشته باش،این مسئله قطعا برای خیلی ها پیش اومده و ممکنه برای هر شخصی پیش بیاد،نگاهت رو عوض کنی همه چی عوض میشه،نکته اینجاست که نباید عجله کنی و بگی خدایا همین الان میخوام خوب بشم یالا…تو فقط این مسئله رو بسپر به خدا و تمرکزت رو از روش بردار و فقط تمرکزت رو بزار روی سلامتیت و مابقی نعمت هات،خدا هر کاری لازم باشه برای بهبود کاملت برات انجام میده فقط بهش اعتماد کن،تو هدایت میشی شک نکن و با خیال راحت به زندگیت ادامه بده،حرف دکترهارو در مورد مشکلی که برات پیش اومده رها کن،قدرت رو بده به خدا و کاملا رها و آرام و صبور باش،هزاران هزار الگو وجود داره که شرایطشون هزار برابر از شما بدتر بوده اما به بهبودی کامل رسیدن،هر روز با آرامش سپاسگزاریتو انجام بده و دنبال راه حل برای مسئلت نباش چون با این کار داری روی مسئلت تمرکز میکنی و اینجوری احساست بد میشه و مسئلت حل نمیشه،پس رهاش کن رهاش کن و فقط و فقط با سپاسگزاری و تمرکز به نعمت هات به احساس خوب برس و خواهی دید که چطوری معجزه اشک رو از چشمانت جاری میکنه..فقط و فقط و فقط به احساس خوب برس و تمام!!

      احساس خوب و احساس خوب و احساس خوب و احساس نزدیکی بخداوند و احساس امید معجزهارو برات طوری آشکار میکنه که هرچقدر ازش بگم نمیتونم.

      راه به تو گفته شد حالا فقط کافیه باورش کنی..بقول آیه زیبای قرآن که میگه:کسی که به خداوند توکل کند خدا برای او کافیست،و یادت نره اگر بخدا توکل کردی باید احساس امید و آرامش داشته باشی وگرنه توکل معنایی نداره..

      در پناه خدای یکتا شادو خوشحال باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    رضا حسنی گفته:
    مدت عضویت: 1326 روز

    بنام خداوند وهاب ک بی دلیل میبخشه

    باسلام خدمت استادعزیزم و خانم شایسته و همه ی دوستان خوبم

    استاد وقتی این فایلو دیدم و کلی از کامنتای بچه هارو خوندم خیلی لذت بردم و لازم دونستم این دوره ی فوق العاده رو در کنار دوره های دیگم بصورت مکمل استفاده بکنم و مطمینم خیلی ب روند رشد و پیشرفت من در این مسیر الهی کمک میکنه

    و با اجرای این آگاهی ها در حل مسایل ، زندگی آسان تر و لذت بخش تر میشه

    استاد میخوام یکی از تجربه های خوبمو درخصوص حل مسائل ک در زندگیم داشتم رو اینجا ثبت بکنم و مطمینم ک مفید و ارزشمند برای همه ی دوستان واقع میشه چون این مسئله ب ظاهر بزرگ نزدیک بر 40 ساااااااال

    خانوادمو درگیر خودش کرده بود و غول بسیار بزرگی برای خانوادم شده بود و خانوادم از قبل از تولد من درگیر این مسئله بودن و تا 40سال نتونستن این مسئله رو حل بکنند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    استاد این تصمیمه جسورانه ی من (حل یکی از مهم‌ترین مسائل خانواده ام در 40ساله گذشته ) از اوایل سال 1401 شروع شد چون قبل از این تصمیم از شما یاد گرفتم ک جسور باشم و برم تو دل ترس ها و اگه نتیجه ی متفاوت میخوام پامو فراتر بزارم و با ایمان قدم بردارم و این جمله ی شما ( زندگی ینی حل مسائل )

    خیلی خیلی ب من کمک کرد و منو جسور تر و پرو تر کرد در روند ادامه ی زندگیمممممممم……

    شاید تا ب اینجا برای همتون سوال پیش اومده باشه ک این مسئله ی مهم چی بوده ک خانواده ی رضاحسنی ، 40 سال درگیرش بودن و نتونسته بودن ک حلش بکنن!!!!

    استاد وقتی شما میگین زندگی ینی حل مسائل ، بخدا الان میفهمم الان درک میکنم چی دارین ب ما یاد میدین

    چون وقتی مسئله ای حل میشه در واقع زندگی لذت بخش تر میشه چون تا قبل از حل این مسئله ، خانوادم ک 40 سال در گیرش بودن واقعا روزی نبوده ک ذهن خانوادمو ب خودش مشغول نکرده باشه و احساس بد رو ب خانوادم منتقل نکرده باشه !!!!!

    و الان من ب عنوان ی تماشاچی از بیرون ،، دارم قبل و بعد زندگی خانوادمو میبینم ک چقدر با اشتیاق بیشتر و با لذت بیشتر و با آرامش بیشتر زندگی میکنن و چقدر حالشون بهتر شده و چقدر خدارو بیشتر باور کردن….

    ((پس این جمله رو بپذیریم ک زندگی ینی حل مسائل))

    خب بریم سراغ این مسئله ب ظاهر بزرگ و پیچیده ک حل شدنش 40 سال تمام زمان برد

    (((((((((این مسئله سند خونه ی پدرم بود)))))))))))

    بله درست شنیدن………

    این مسئله ( سند گرفتن) 40سال طول کشید!!!

    این مسئله 40سال تو‌ وجود خانوادم لرزه انداخته بود!!!

    این مسئله 40 سال برای خانوادم کابوس شده بود!!!

    شاید براتون سوال پیش اومده باشه ک ینی چی ؟

    چرا سند ندادن ؟

    چرا 40سال طول کشیده ؟

    چرا کسی اقدام نکرده بوده؟

    جواب اینجاس

    ب دلیل اینکه زمین پدرم ب 2 قسمت قواره ی پشت و قواره ی جلو تقسیم شده بوده در واقع40سال پیش در این زمین ، 2 تا ساختمان ساخته شده بوده ک ساختمان جلویی ( قواره جلو) برای پدرم بوده و ساختمان پشتی

    (قواره پشت) برای همسایه بوده

    و کل این زمین ک 2 تا ساختمان داخلش واقع شده

    ( قواره جلو و قواره پشت ) ، یک سند مادر کلی داشته ک 40سال پیش پدرم این قواره جلو رو بصورت قولنامه ای از شخصی میخره و بعد از چند ماه اون شخص ک سند مادر بنامش بوده از دنیا میره !!!!

    و این پروسه سند گرفتن و تفیکیک سند مادر ، ب خودیه خود برای پدر مادرم ی کار نشدنی و پیچیده دچار میشه ک هر بار ک برای سندگرفتن اقدام میکردن ب یک سد بزرگ قانونی برمیخورن ک صادقانه بگم ، خانوادم از پس این سد ب ظاهر بزرگ نمی تونستن بربیان و خودشونو زود میباختن و این کار رو نشدنی فرض میکردن و جز گله و شکایت کاره دیگه ای ازدستشون برنمیومد!!!!!!

    تا اینکه استاد عباسمنش با آموزه های بینظیرش ،

    اون وجه متمایز و جسورانه ی رضا حسنی رو بیدار کرد

    ک اوایل سال 1401 تصمیم گرفتم این مسئله ب ظاهر بزرگ و ب ظاهر پیچیده رو شخصا حل بکنم

    و سند گرفتن یکی از اهداف سال 1401 من قرار گرفت

    و بلطف خداوند مهربان و آگاهی های سایت استاد عباس منش ب خودم تعهد دادم با استفاده از قوانین بدون تغیر جهان هستی قدم بردارم و این مسئله رو حل بکنم و در این مسیر ب شیوه های جدیدی ک از استاد آموختم عمل بکنم تا کلی تجربه جدید کسب بکنم و کلی هم درکم نسبت ب قوانین بالاتر برود

    یادمه وقتی قدم برداشتم کلی باورهای خوبم تقویت شد

    احساس میکردم مسیر داره هموار و آسان میشه

    احساس میکردم مسیرم درسته

    احساس میکردم خداوند همواره حامیه منه

    احساس میکردم هرلحظه در بهترین زمان و در بهترین مکان قرار گرفتم

    احساس میکردم هرلحظه خداوند داره منو ب مسیر درست و ب مسیر مستقیم هدایتم میکنه

    احساس میکردم خداوند دل همه افراد ثبت اسناد و بقیه وزارت خانه هارو برام نرم میکنه

    احساس میکردم همه کارمندا ب نفع من دارن کار میکنن

    احساس میکردم از برانگیخته کردن ب خوبی دارم استفاده میکنم

    احساس میکردم همه منو دوست دارن

    احساس میکردم همه کدهایی ک نوشتم ب خوبی ران شده و بخوبی داره اجرا میشود

    احساس میکردم اعتماد بنفسم از چیزی ک هست هرروز داره افزایش پیدا میکنه

    احساس میکردم انسان بسیار ارزشمندی شدم

    و کلی احساس های خوب دیگه ک بر اثر باورهای خوبی ک ساخته بودم در من بوجود می اومد

    و همین الانم ک دارم پارسال همین موقع رو مرور میکنم چقدر احساسم عالی شد وبا انرژی بالا دارم کامنت مینویسم

    خدایاشکررررررررررت

    واقعا دارم سعی میکنم فقط اصل رو بنویسم و از توضیحات اضافه ( فرع ) خودداری بکنم ک کامنتم مختصر و مفید و پرمحتوا برای دوستان گلم باشه

    استاد خداروشکر میکنم بعد از حدود 11ماه تلاش و اقدام عملی و کنترل ذهن و توجه برنکات مثبت اداره های مختلف

    (اواخر اسفندماه 1401)

    کابوس 40ساله تموم شد

    دلهوره ها تموم شد

    ترس ها تموم شد

    و براحتی سند رو گرفتم و تقدیم پدرمادرم کردم

    و خیلی خوشحال و سپاسگزارم ک براحتی با باورهای جدید و عملکرد جدید مسائله مهمی رو حل کردم

    ک واقعا حل این مسئله باعثه:

    1_ بالا رفتن اعتماد بنفس

    2_ بالا رفتن احساس لیاقت

    3_ بالا رفتن احساس ارزشمندی

    4_ تقویت شدن باورهای قدرتمند

    5_ بیشتر شدن توکل و ایمانم ب نیروی غیب

    6_ بیشتر درک کردن صحبتای گوهربار استاد

    7_ تقویت ارتباط گرفتن

    8_ آشناشدن با مراحل سندگرفتن

    9_ بالا رفتن اطلاعات در امور ملکی

    10_ پیدا کردن دوست های خوب ( دستان خداوند )

    11_ خلق ارزش بصورت آگاهانه با باورهای جدید

    12_بالارفتن جایگاه اجتماعیم

    13_ محبوب تر شدنم نزد خانواده

    14_ عزیز شدنم نزد خداوند

    15_ اطمینان و باور پذیری خانوادم نسبت ب من

    16_تقویت باور من میتونم ،من از پسش برمیام

    17_ راحت تر سپردن کارها ب خداوند

    18_ اجرای توحید درعمل ( مشرک نشدن و باج ندادن )

    19_ تمرین بسیار موثر اهرم رنج و لذت برای حل مسائل

    20_ تقویت خود باوری و احساس مهم بودن

    واین مسئله باعث خیلی چیز های دیگه شد ک به روند رشد و پیشرفت من کمک شایان کرد

    و جا داره از خانم شایسته عزیز هم تشکر بکنم بابت تمام لطف ها و‌محبت هایی ک نسبت ب ما شاگردا دارن و همیشه سعی میکنن دوره ها آپدیت باشن و حتی سعی میکنن متن های نوشتاری هم ب بهترین شکل با آگاهی های اصل در سایت قرار بدن و من همیشه از خواندن متن های هر جلسه واقعا لذت بردم و کلی از شما آگاهی آموختم و جا داشت ک ازتون سپاس گزاری بکنم

    و الان یاد جملتون افتادم ک گفتین باید یاد بگیریم از کمال گرایی ب سمت بهبود گرایی بریم بدون در نظر گرفتن حرف دیگران و بدون مقایسه کردن خودمون …..

    صادقانه بگم ک وقتی ک تصمیم گرفتم این مسائله رو حل بکنم ذهن نجواگرم کلی ترس انداخت تو وجودم ،ک اگه نشه چی !! اگه بقیه مسخرت کردن چی !! حرف مردم چی !! اگه نتونستی چی!!

    ی حس کمال گرایی داشت جلومو میگرفت ک تو نباید اشتباه بکنی چون اگه اشتباه بکنی مورد سرزنش قرار میگیری !!!!!

    ولی حس بهبود گرایی و خیلی چیزهای دیگه ک از شما یاد گرفتم میگفت باید جسورانه بری تو دلش و حلش کنی

    و یادمه برای اینکه ب خودم انگیزه بدم و ذهن نجواگرمو خاموش بکنم ب خودم میگفتم ته تهش میخواد نشه دیگه !!! اشکال نداره نشه ولی در عوضش تو این مسیر کلی تجربه کسب میکنم ک بدرد آیندم میخوره و کلی آگاهی کسب میکنم و کلی جسور تر میشم

    ولی خب بازم خداروشکر میکنم ک وسیله ای بودم دستی از دستان خداوند بودم ک سند رو بگیرم و کلی چیزها و آگاهی ها بیاموزم و کلی درکم نسبت ب قوانین بدون تغییر جهان هستی بالاتر بره و من اعتبار همچی رو ب خداوند میدم چون من هیچی نمی‌دونم و هیچی بلد نیستم اونه ک مسیر آسانی ها رو برام آسان کرد و

    همین سند گرفتن بعد از 40سال ، آگاهیه قبل از تولد من بوده ک بیادش اوردم ک باید جسورانه مسئله حل بکنم

    و بیاد اوردم ک جواب مساله داخل همون مسئله هستش پس جای هیچگونه ترس و نگرانی نیست بلکه همچی راحت و لذت بخش پیش میره و همچی راحت حل میشه فقط کافیه به آموزه های استاد عمل بکنی

    دوست داشتم تجربمو بصورت مختصر و مفید بنویسم ک خداوند بهم گفت و من نوشتم

    خدایا ازت سپاس گزارم بابت همچی

    تا کامنتی دیگر بدرود

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      سودابه گفته:
      مدت عضویت: 2508 روز

      سلام دوست عزیز و سپاس فراوان بابت اشتراک تجربه تون با متن سراسر پرانگیزه و پردرس

      در هر قسمتی که میخوندم کلی جمله یادداشت کردم که بخاطر بسپرم قوانین بدون تغییر جهان هستی چیست.

      باید بارها و بارها تکرار شون کرد و از ذکر یادآوری این قوانین تا ملکه ذهن شوند از پای ننشست

      با اینکه سالهاست میشنوم ولی در عمل کمتر بخودم یادآوری میکنم قوانین چی هستند

      واقعا باید ذهنمو رو تربیت کنیم

      و تا وقتی سمت و سوی نگرش رو در جهت دلخواه هدایت نکرده ایم بایستی 24 ساعت فول تایم و اضافه کاری یادآور باشیم که قضیه چی هست

      ممنون برداشت های من از متن پر از درس و راهنمایی شما

      تکرار حرفهای استاد

      قوانین بدون تغییر جهان هستی

      خداوند دل همه افراد موثر در مسیرم رو به طرف هدایت و حمایت من همراهم میکنه

      تمام کدهای نوشته شده ام بخوبی ران شده و اجرا میشوند

      اعتماد بنفسم هر روز افزایش پیدا میکنه

      من بسیار ارزشمند هستم

      از کمال گرایی به بهبودگرایی برسیم

      زندگی یعنی حل مسایل

      سپاسگزارم دوست عزیز

      ارزوی موفقیت سلامتی و ثروت و سعادت در دنیا و آخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      بیژن امینی گفته:
      مدت عضویت: 727 روز

      درود بر شما

      تبریک میگم بهت آقای حسنی که با تصمیم درست و تومان به خدا به من نشون دادی چقدر خوب میشه کار هات بدی دست خدا ، با توکل به خدا قطعا« هرچی پیش بیاد همون خوبس»این که میگی دستان خدا کمکت کردن، امداد غیبی کمکت کرده، کارمندان نرم شدن ، همه همه رو انصافا با توکل به خدا به خوبی حس می‌کنی.

      من خودم صبح ها که می‌خوام برم سرکار از خدا می‌خوام که راه های درست نشونم بده، آدم های مناسب سر راهم قرار بده، حرف های خوب به زبونم بیاره،فکر های خوب تو ذهنم بیاره، خودش همه چیز و به بهترین نحوه نشونم بده، آخه به خودش توکل کردم به خدای رب، فرمانروای عالم،خیلی حال خوبی دارم که تازه فهمیدم شریک نداره وباید با خودش باشم .

      خدایا صد هزار مرتبه شکرت

      آقای حسنی سربلند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    اسماء منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1892 روز

    بنام رب وهاب و غفورم

    سلام به خانواده عزیز و ارجمندم، عید فطر بر شما مبارک باشه

    روز 71 ام

    امروز اول صبح خودم به رو به بهترین شکل بعد از خواندن کامنت به گوش دادن این فایل زیبا گذروندم، خواستم همون لحظه کامنت بزارم ولی هنوز مطالب در حال جاگذاری شدن در مغزم بودن و نیاز داشتم که زمان بشون بدم، یعنی عملا میفهمیدم که چقدر نکات آموزنده هست در این فایل و تازه این فایل، ویدیو معرفی هست اینقدر آموزنده، شما دیگه ببین دوره چقدر آگاهی ها داره.

    استاد عزیزم عاشقتونم عاشقتونم عاشقتونم که اینقدر در توضیح مطالب سخاوتمندید

    خانم شایسته عزیزم و ارجمند عاشقتونم عاشقتونم عاشقتونم برای این که اینقدر ماهید.

    استاد اینجا در مورد اصلی به نام اصل بهبود گرایی صحبت کردن و اینکه هر روز تلاش کنیم فقط یکم از روز گذشته بر روی بهبود بخشیدن خودمون کار کنیم، که این مطلب به شکلی شبیه مطلبی بود که خواهرم از فایل دیگر استاد به نام ” رسیدن به هدف موفقیت نیست”؛ استاد در این فایل که لینکش براتون میزارم توضیح میدن اینکه ما به دنبال بهبود هر روزه خودمون باشیم، اون موفقیت هست نه صرف رسیدن به خواسته، یعنی شما میای خودتو با پارسالت مقایسه میکنی میبینی که پولت بیشتر نشده، همون میزان پول رو داری بدست میاری و اون رو موفقیت در نظر نمیگیری چون دستاورد پولی آنچنانی نداشتی، ولی نمیای راحت تر رسیدن به پول رو، با اینکه با زحمت کمتری نسبت به پارسال داری پول درمیاری رو موفقیت در نظر بگیری که این خودش بهبود تو رو نسبت به گذشته نشون میده، یا مثلا اگر پارسال جرئت درخواست کردن نداشتی و اون رو زشت میدونستی و گاهی از چیزایی که میتونستی با یه درخواست کردن داشته باشی رو نداری، ولی امسال یاد گرفتی درخواست کنی و چقدر زندگی رو برات لذت بخش تر کرده و چقدر دیدی آدم هایی هستن که دست خدا میشن برای رسیدن به خواستت، این رو موفقیت نمیبینی در حالیکه این بهبوده.

    و بعد اومدم این تمرین برای خودم ساختم که بیام بهبودهام رو نسبت به زمانی که با این آموزه ها آشنا نبودم رو بنویسم، و اینکه چطور به مرور زمان هر لحظه در جهت ارتقاء و بهبود و یادگیری هر چه بیشتر خودم قدم برداشتم، و همین که از خودم تشکر کردم بخاطر این همه موفقیت.

    بعد دیدم خواهرم هم برای خودش چنین تمرینی طراحی کرده بود و کلی از بهبودهاش رو از ریز به کوچیک موشت و برای منم تعریف کرد و همگی باهم گفتم همین تایید کردن های بهبودهامون میزان ارزشمندی و عزت نفسمون رو افزایش میده و نشون میده که ما واقعا کار کردیم، کم یا زیاد، در حد توانمون برای رشد خودمون قدم برداشتیم

    و این چیزی بود که استاد اشاره کردن، ما شخصیت های خودتخریب گری بعضا بزرگ شدیم، خیلی خیلی خیلی باید این تمرین رو تکرار کنیم تا جزء شخصیتمون بشه، تا واقعا برای هر قدمی که برمیداریم شکرگزار تر باشیم و با رعایت قانون تکامل و سپاس گزاری کلی به بهبود های دیگه برسیم و بودن در مسیر صعودی بهبود، یعنی موفقیت

    به قول کوین ترودو: زندگیت و قوانین زندگیت رو جوری بساز که همیشه برنده تو باشی

    مثلا بگو اگر بتونم تمرین هایی که استاد میگه رو فلان بار یا مثلا در مکان هایی خاص که برای خودمون تعریف کردیم اجرا کنم، من موفق هستم، من بردم

    اینجوری هر لحظه اعتماد به نفسمون برای بودن در مسیر زیبای رشد ظرفیت های وجودیمون بیشتر میشه

    خدایا شکرت برای این فایل زیبا، چنتا تمرین دیگه هم میشد از این فایل دراورد که هنوز ذهنم درست تعریف و طبقه بندی نکرده تا بتونم برای شما هم بگمشون

    عاشقتم رب وهابم

    عاشقتونم دوستان عزیزم

    در پناه الله باشید.

    لینک فایلی که گفتم

    abasmanesh.com

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    hanife sepehri گفته:
    مدت عضویت: 1439 روز

    سلام به تمام دوستانی که هدایت شده اند به خواندن این کامنت من

    برای تک تک شما عزیزان آرزوی موفقیت دارم

    سلام استاد عزیز و خوشتیپ من چقدر رنگ لباس شما جذاب و زیباست .وچقدر خوش اندام شده اید ،چقدر صورت تون شاداب و رنگ پوست شما روشنتر از قبل شده .

    استاد عزیزم هر بار که یه فایلی رو آماده میکنید چقدر بهتر از قبل اون صحبت های شما به دل میشینه

    استاد عزیزم یک انسانی مثل شما چقدر به دنبال پیشرفت روز افزونه

    چطوره انسانی مثل شما همیشه این سوال رو از خودش می‌پرسه که چطور از این بهتر چطور از این تاثیر گذارتر

    استاد عزیزم فصل بهار پرادایس زیبا رو به شما تبریک میگم

    چقدر از دیدن اون طبیعت که هر روز میبینی اما دوباره از دیدنشون به وجد میای و اون حس لذت بخشی رو به ما هم منتقل میکنی من سپاسگزار خداوند و سپاسگزار شما هستم .

    استاد عزیزم این مسأله کمال گرایی چقدر در وجود من رخنه کرده که کامنتم رو قابل نمی‌دونم تا بیام بنویسم ‌‌ چون به خودم میگم اون کسایی که محصول خریدن خیلی زیبا تر به قانون اشاره میکنند من که بلد نیستم

    کی حالا میاد با خواندن کامنت من تاثیر میگیره

    بله صد البته که من این مسأله نوشتن کامنت رو سخت فرض کردم ،یا کی این نوشته ی من رو میخونه ،اما نوشتم و فهمیدم که این مسأله نشأت گرفته از کمبود اعتماد به نفس ،نشات گرفته از عدم احساس لیاقت هست.نشات گرفته از بحث کمال گرایی هست که یا باید کامنتم جزو محبوب ترین کامنت ها باشه یا اینکه اصلاً ننویسم ،

    من یک مثالی به ذهنم رسید صبح وقتی از خواب بیدار میشوم مقداری از آب چشم، گوشه چشم جمع میشود اگر من این مسأله را ریز و پیش پا افتاده فرض کنم و بهش اهمیت ندهم و بهش عادت کنم واین مسأله رو بپذیرم که کاریه که شده باید باهاش کنار بیام یا بخوام فقط یه آب به صورتم بزنم اما اون قسمت رو دست نکشم اون چرک تمیز نمیشه ،و بخواهم این کار را هر روز بعد از خواب تکرار کنم اون قسمت رو با دستمال یا با آب زدن تمیز نکنم اون چرک تلنبار می شود باعث آلودگی بیشتر چشم میشود .و داستان های را به همراه می‌آورد ،با اینکه فقط یک حرکت ساده آب زدن به صورت و دست کشیدن به اون قسمت چشم، این مسئله ریز رو حل میکرد و کار من رو به دکتر و دوا و درمان نمی‌کشاند.

    یا اینکه استاد عزیزم میگن قایم کردن اشغال زیر مبل یعنی چی؟؟ ، یعنی! من یه ضعفی شخصیتی دارم مثل یک علف هرز داخل سبزی های باغچه حیاط ،اگر من این علف هرز رو از همون اول که کوچک هست از ریشه در بیاورم واین کار رو ادامه بهم تا مدتی که دیگه اون علف های هرز از بین بروند سبزیجات باغچه رشد بیشتری پیدا میکنند .و بر اون علف های هرز غلبه میکنند و بهشون اجازه نمیدهند تا رشد داشته باشند .و برعکس اگر سبزیجات رو وجین نکنم علف هرز بر آنها غلبه میکنند وبه رشد شون ادامه میدهند مانع رشد سبزیجات میشوند .

    هم بحث کمال گرایی آدم رو از کار کردن روی خودش باز می‌دارد وهم مسأله پیش پا فرض کردن و عادت کردن به شرایط یک انسان رو از پا در میآورد .اما به مرور و پله پله

    نمی‌دونم چقدر مثال های من ربط به این فایل مهم دارند اما می‌دونم که من هم با شنیده های که از قانون دارم یه چیزهایی برام جا افتاده و درک شون کردم. عزیزان بعضی وقت ها کنار مبل می‌نشینیم ازش استفاده میکنیم واون اشغالی که زیر مبل قرار میگیرد رو بر نمی‌داریم میبینیم ،میدانیم که اگر بیشتر بمونه سوسک و موش و مورچه جمع میشه و آلودگی بیشتری به بار میاره اما رنج تمیز کردن اشغال رو بیشتر از رنج موندن اشغال زیر مبل می بینیم .ما باید جای اهرم رنج و لذت رو جا به جا کنیم. لذت بیشتری ببریم از تمیز کردن اشغال زیر مبل واشغال ذهن که همان افکار منفی هستند و رنج بیشتری ببریم از موندن اشغال زیر مبل و این رنج ما رو به حرکت در بیاره به صورت خودکار بلند شیم مسأله رو حل کنیم .

    چقدر سبک شدم که نوشتم و احساس بیافتم رو به خودم یادآور شدم

    خدایا شکرت ممنون از همه ی عزیزان در سایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3446 روز

    آیه 61 سوره یس

    سلام دوستای گلم

    امیدوارم امروز کلی لذت برده باشید کلی شکر گذار نعمت هاتون بوده باشید و الان با یه حال دله توپ اینجا باشید

    امشبم به ایده ام عمل میکنم یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو میخام اینجا بنویسم

    وَأَنِ اعْبُدُونِی ۚ هَـٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ ‎﴿۶١﴾

    و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! (61)

    نمیدونم چه جوری شروع کنم

    ولی چه قدر ساده

    کوتاه مختصر و مفید

    این آیه اومده

    میگه مرا عبادت کنید این راه راسته

    بذارید یه گریزی به سوره ی حمد بزنیم

    خدایا تنها تو رو میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    مرا به راه راست هدایت کن

    راه کسانی که نعمت دادی

    چی شد

    اول پرستش خدا خالی از شرک

    همزمان با پرستش خدا عملش اینکه از اون یاری میخاد

    بعد میگه خدایا منو به راه راست هدایت کن

    و آخرشم که پاداش این داستانو میگه که میشه انعمت علیهم

    خدا انگار قرآنو قافیه بندی کرده

    از بس خوشگل این آیات کنار هم دیگه نشستن

    باز توی این آیه چی میگه

    اول بحث عبادت رو میکشه وسط

    که خالی از شرکت باشه

    و بعدم راه راستو میذاره وسط

    راه راست یعنی چی؟

    یعنی راه کسانی که بهشون نعمت داده شده

    جدیدا به یه دیدگاهی رسیدم

    و دوس دارم که این توی ذهنم فیکس بشه

    بچه تر که بودم چون مذهبی بودم شدید

    هر موقع یه کار اشتباهی میکردم دلم میگرفت

    یه دروغی یه جایی مجبور میشدم بگم

    یا یکیو اذیت میکردم دلم میگرفت

    احساس میکردم خدا دوسم نداره

    الان رسیدم به اینکه

    همون احساس الانم باید باشه

    راه دوری هم نیاز نیس بریم

    وقتی که خدا وعده ی فراوانی داده آ ما هنوزم باور نداریم که توی همین کسب و کار خودمون هروز داره مشتری بیشتر میشه

    هروز داره فرصت برای پول ساختن بیشتر میشه همون کار اشتباهه بچگیه دیگه

    و جالب تر اینکه اون موقع که بچه بودم هیچ وقت فک نمیکردم روی آینده ام تاثیر بذاره

    ولی الان این باور های کثیف کمبود علاوه بر اینکه دلمو سیاه میکنه

    تازه باعث میشه که از خودم عقب میوفتم

    هرکدوم از ما اگه یکم بیشتر ذهنمونو کنترل کرده بودیم قطعا الان جایگاه مون بهتر از این بود

    نمیخام حس بد بگیریم ولی باید واقعیت رو قبول کرد

    اگه با همین فرمون بریم جلو پس فردا به خودمون میایم میبینیم پیر شدیم و عزارائیل داره دور سرمون میگرده

    فرصت تمومه هنوزم فقیریم

    و وای بر اونی که مرگش برسه و فقیر باشه

    واقعا خود خدا هم زورش نمیرسه به دادش برسه

    یاد اون آیه ای میوفتم که

    زمانی که موقع مرگش رسیده بهش میگن توی دنیا چگونه بودی

    میگه من مستضف بودم من زارو زبون بودم

    بهش میگن مگه زمین خدا پهناور نبود که تو مهاجرت کنی

    جایگاهشون جهنمه

    این آیه از اون آیاتیه که خیلی حرف داره آ

    ساده بگم اونی که فقیر جایگاهش تهش اینه

    و جالب تر اینکه این توی زمانی داره ازش پرسیده میشه که طرف هنوز نمرده داره جون میده

    یعنی به محض اینکه کار تموم بشه میان تکلیف انعمت علیهم بودنت باید مشخص بشه

    نیستی جزو شون بدون که بیچاره ای

    نیستی جزو شون بدون که کارت ساخته اس

    و از اون طرف اگ انعمت علیهم باشیم چی

    ثمره اش بهشته

    بدون نیستی

    خیره مطلق

    فک کن توی این دنیا خوب زندگی کردی

    سوار بهترین ماشینا شدی

    توی بهترین خونه ها بودی

    من اگه به اونقدری متقی بودم که خدا بهم ثروت داد

    هیچ وقت دوس ندارم مثل استاد توی یه خونه باغ زندگی کنم یا عقب یه یه کمپر

    اینکه ایشون دوس داره اینجوری باشه فیوریت خودشه

    ولی من میخام صیغه ی انعمت علیهمو صرف کنم

    یعنی بهترین ماشینا رو سوار شم

    بهترین خونه ها رو داشته باشم

    اگه اونقدر خوب بودم تونستم خیلی ثروتمند بشم دوس دارم از بهترین نعمت های ممکن مثل کشتی تفریحی و چیزهای لاکچری شبیه ب این کامل استفاده کنم

    بدون اینکه دغدغه چیزی رو داشته باشم

    دوس دارم از ته ته نعمت ممکن استفاده کنم

    این چیزی که من به عنوان انعمت علیهم میبینم

    البته اینا دیدگاه منه

    و منم دستم هنوز به گوشت نرسیده

    نمیدونم اون موقع رفتارام چ شکلی میشه

    نمیدونم حتی اونقدر تقوا داشته باشم که بتونم به این جاها برسم

    من از قانون مطمئنم ولی از خودم مطمئن نیستم

    چون لحظه به لحظه زندگی ما داره با فرکانسهامون ساخته میشه

    و من خیلی وقتا حواسم به فرکانسم نیس

    و عمرم داره میگذره

    هر لحظه ای که توی زندگی مون میگذره

    اگه توجهمون درگیر باشه

    درگیر مثلا اونی که هم سن ما بوده از فقر به ثروت رسیده

    درگیر مثلا فرصتهای جدید که مثلا توی فلان حوزه بعد از مثلا اغتشاشات شکل گرفته ( مثلا من احساس میکنم بعد از این قضایا داخل ایران چون تعداد قابل توجهی روسری دیگه ندارن من احساس میکنم کسایی که توی کار رنگ مو بودن کارشون بیشتر گرفته)

    یا مثلا باز توی همین حوزه شاید ده سال پیش زشت بود واسه یه دختر حتی ابروهاشو تمیز کنه الان خیلی دبیرستانی هام موهاشونو رنگ مش کردن

    خب اینا قبلا جزو مخاطبای آرایشگرا نبودن

    و این نشون میده که ثروت داره بیشتر میشه

    نعمت داره بیشتر میشه

    و اینا رو کیا میبینن

    کسایی که دلشون کثیف نیس

    کسایی که دلشون پاک شده

    دلشون تطهیر شده با باور فراوانی

    با هرم گرم نفس های خدا زمانی ک وعده فراوانی میده

    با این باور که خدا دلش با ثروتمنداس

    فقیر بودن برای انسان نمیپسنده چون فقر ریشه توی بی ایمانی داره

    همه ی ما اگه ایمان داشته باشیم به خدا

    اگه قدرت و منبع ثروت اون ببینیم خیلی بهتر میتونیم باورش کنیم

    من از خودم تعجب میکنم

    من تا الان یکی از مشتری های خودمم ندیدم

    حتی تبلیغم نکردم

    فقط به ایده هام اونم تا یه حدی عمل کردم

    و مشتری ها خودشون منو پیدا کردن و خودشون سفارش دادن

    و بازم راضی بودن و این ادامه دار شده

    من قدم از قدم بر نداشتم

    من هیچ کاری نکردم

    حالا باز مثلا یکی مغازه داشته باشه خیلی منطقی تره که مشتری براش بیاد

    ولی اینکه چ جوری مشتری ها منو پیدا میکنن به من زنگ میزننو سفارش میدنو بدون اینکه منو ببینن پول میریزن در صورتی که من اعتبار خاصی ام هنوز توی بازار ندارم

    این اگه لطف خدا نیس پس چیه

    این اگه ثمره ی ایمان داشتن به خدا نیس پس چیه

    و همین خدا که اینا رو از جایی که من اصن فکرشو نمیکردم به شیوه هایی که من نمیدونم چیه رو آورده

    همین خدا میتونه برای من ثروتو نعمت رو بیشتر از این کنه

    خیلیی بیشتر از این کنه

    الان واقعا اصلا قابل توجه نیس ورودی

    اما اینا اصن چیزی نبوده تا الان

    زور خدا خیلی بیشتره

    فقط قضیه پول نیس

    من خیلی موفقیت هایی که به دست آوردمم نمیتونم بفهمم چ جوری

    یاد استاد میوفتم که میگه وقتی که اتفاق بیوفته میتونی باور کنی چه جوری ولی تا زمانی ک نشده همش میاد توی ذهنت که میگی چ جوری

    الان من به یه سری موفقیت های اندکی رسیدم ولی باز زمانی که به همون چیزا نگاه میکنم هنوزم نمیفهمم چ جوری

    مثل همین مشتری هایی که میگم

    اینکه چی میشه خدا چه جوری میچینه این داستانو من واقعا سر در نمیارم

    ولی میدونم که خدای من زور داره

    و منم بهش محتاجم

    دستم جلوش درازه

    و ب جایی ام نرسیدم

    تازه اول اول راهم

    من هنوز هیچی ندارم ولی با این خدا با این پتایسیل منی که اصن روی باورام به زعم خودم هیچ کاری نکردم وقتی این خدا رو میبینم به خودم میگم اگه توی طول روز فرکانس خوب بفرستم مدام ذهنمو پر کنم با مثال های موفقیت بقیه

    مدام ذهنمو پر کنم با مثال های فراوانی

    با مثالهایی که به ثروت رسیدنو تازه ایمانشونم بیشتر شده

    زمانی که ذهنمو با اینا پر کنم

    اون موقع دیگه چی میشه

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی

    خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    یگانه ثروت گفته:
    مدت عضویت: 1756 روز

    به نام خدای وهاب

    سلام به استاد عباس‌منش عزیزم و مریم جان نازنینم

    و سلام به همه دوستان خوبم در این سایت بهشتی.

    استاد دوره حل مسائل انقلابی در من به پا کرده. خودمم هنوز نمی‌دونم چه خبره و قراره چی بشه. اگه اشک‌ها مجال بدند، می‌نویسم…

    افتادم به جون مسائل حل‌نشده قدیمی و کهنه‌ای که سال‌هاست دمار از روزگارم درآوردند.

    نشستم به گشتن و پیدا کردن آشغال‌ها و دور ریختن اونها و گردگیری و خونه‌تکونی اساسی توی درونم، توی زندگیم.

    این روزها ظاهراً حالم زیاد خوب نیست. مدام دارم فکر می‌کنم و از خداوند هدایت می‌خوام. انقدر بنیان‌های زندگیم درب و داغون و سست و عملکردم افتضاح بوده که هر بار در انجام دادن تمرین، وقتی روبه‌روی خودم می‌نشینم و صادقانه همه چیز رو می‌ریزم روی دایره، می‌بینم وای اوضاع چقدر خرابه. و هر بار یه آشغال متعفن رو از اون زیرها می‌کشم بیرون.

    اوایل بوی گند این آشغال‌ها مشام رو می‌آزاره، حال آدم رو بد می‌کنه.

    چندین بار در این روزها خودبه‌خود اشک‌هام جاری شده، هر بار یه تضاد و مشکل رو از اون لایه‌های زیر کشیدم بیرون و گذاشتم جلوی خودم و‌ گفتم بیا! ببین! ببین! اینه اون چیزی که نذاشته تو توی همه این سال‌ها بفهمی دنبال چی هستی. نذاشته زندگی کنی، لذت ببری، به ثروت زیاد برسی و…

    استاد این دوره حل مسائل خیلی عجیب بود…

    استاد من اومده بودم توی سایت که دوره ثروت رو بخرم و ثروتمند بشم و برم! فامیلیم رو‌ هم در سایت گذاشتم «ثروت»! چون فکر می‌کردم اینجوری زودتر به ثروت می‌رسم! اما همون کسی که دست من رو گرفته بود و آورده بود اینجا، گفت حالا حالاها کار داری. فعلاً چیزهای مهم‌تری هست.

    اول عزت نفس رو خریدم. اصلاً دنبالش نبودم استاد. اصلاً. ولی هدایت شدم به خریدش.

    بعد هدایت شدم به خرید دوازده قدم. این دوره رو هم اصلاً دنبالش نبودم و بهش فکر نمی‌کردم. هدفم فقط و فقط روان‌شناسی ثروت بود.‌

    ولی ثروت هر بار از من دور می‌شد. نمی‌دونستم چرا.

    شاید براتون خیلی عجیب باشه استاد. ولی من که در همون اوایل ورود به سایت برای سه برابر کردن درآمدم تعهد داده بودم، هنوز حتی اون تعهد عملی نشده و درآمد من حتی از موقعی که وارد سایت شدم هم کمتر شده.

    دریغ! به خاطر همه این آشغال‌ها که زندگی من رو از درون، از داخل، و در پشت صحنه به گند کشیدند، من تا الان نتونستم به درآمد و ثروت مد نظرم برسم.

    وقتی دوره حل مسائل رو روی سایت گذاشتید، گفتم خب این دوره که اصلاً به درد من نمی‌خوره. چه مسائلی؟! مسئله من پوله. نه، من پولام رو کنار می‌ذارم واسه روان‌شناسی ثروت یک.

    ولی استاد سه چهار روز بعدش یه اتفاقی افتاد که من هدایت شدم به خرید این دوره. خیلی عجیب بود. منی که اصلاً احساس نیاز و ضرورت نمی‌کردم و فکر می‌کردم این دوره خیلی به دردبخور نیست، از وقتی هدایتی اون رو خریدم، زندگیم یه تکون اساسی خورده. اصلاً بالا و پایین شده.

    امروز به چیزهایی فکر می‌کنم که هرگز فکر نکرده بودم. دارم فکر می‌کنم به دور ریختن افکار و آدم‌ها و‌ چیزهایی که زندگی بدون اونها ممکن نبود. و دارم فکر می‌کنم به انجام کارها و شیوه‌ای از زندگی که یه زمانی اصلاً در مخیله‌م هم نمی‌گنجید. این دوره حل مسائل داره منِ قبلی رو ویرون می‌کنه، داره می‌کوبه که از نو بسازه.

    استاد من باید درست بشم. باید از نو ساخته بشم.

    من تا حالا فکر می‌کردم که خیلی تغیبر کردم، ولی الان می‌فهمم که گیر اصلی اینجا بوده، گره کور اینجا بوده. تا این گره باز نشه، اون آرامش واقعی و ثروت نامحدود و سلامتی و رابطه عاطفی پایدار و بقیه چیزها درست نمی‌شه.

    استاد من انجامش می‌دم.

    (( البته استاد اینهایی که گفتم از یک زاویه بود. یعنی از زاویه درونی و پشت صحنه خودم.

    از یک زاویه دیگه، یعنی از بیرون، همه چیز ظاهراً اوکیه. درسته درآمد من کمتر از دو سه سال پیش شده، ولی پول و ثروت به شکل‌های مختلف وارد زندگیم می‌شه. هر چیزی که پول خریدش رو ندارم به شکل هدیه بهم داده می‌شه.

    فلانی بهم کارت استفاده رایگان از یه استخر خییلی خوب رو می‌ده، بهمانی ویلاش رو دو هفته در اختیار ما می‌ذاره و ما بدون اینکه یک ریال خرج کنیم، یه مسافرت خوب می‌ریم، و… خونه رو هم که دیگه نگم… با یک‌دهم قیمت، یه خونه عالی در شمال شهر گرفتیم.

    یعنی خدا ثروت رو اینجوری می‌رسونه. ولی درآمد نیومده. ))

    خلاصه که استاد در چالش عجیبی افتادم. در تمام عمرم هرگز اینگونه با خودم روبه‌رو نشده بودم.

    بیرون اومدن از این وضعیت، از لابه‌لای این اصطلاحاً آشغال‌ها که نه فقط زیر فرش و زیر مبل پنهون شده بودند، بلکه حتی روی فرش و مبل هم انداخته شده بودند، یه کمی سخته و زمان می‌بره، اما من بیرون میام استاد!

    مریم جانم و استاد عزیزم عاشقتون هستم و یک دنیا سپاسگزارم که من رو اینطوری مقابل خودم نشوندید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    زهرانجفی گفته:
    مدت عضویت: 1562 روز

    سلام به استادگرانقدرومریم عزیزودوست داشتنی که باراهنمایی های دقیقش ماروبه راه راست هدایت میکنه.

    استادجان چقدرزیبافرمودیدراجع به تربیت های اشتباه مادرگذشته ازطرف خانواده،جامعه،مدرسه ، رسانه ووو.

    چندین باراین فایل روبادقت گوش کردم وگذشتموشخم زدم ومرورکردم ودیدم درسته دقیقاماتربیت شدیم وبهتره بگم ساخته شدیم برای کمالگرایی.برای بی نقص بودن وبی نقص عمل کردن.برای پرفکت بودن،بهترین بودن،بدون اجازه کوچکترین خطا واشتباه.وازهمه غم انگیزتراینجاست که خودماهم این زنجیره اشتباه روادامه دادیم وازدیگران خصوصا بچه های کوچیک توقع کمالگرابودن داریم.اجازه بچگی کردن واشتباه کردن وتجربه کردن روازشون گرفتیم.همونطورکه والدین ما(والدنه تنهابه معنی پدرومادر،به معنی کسانی که دررشد وپرورش وتربیت مادخیل بودند حتی مثلا خاله ودایی ومعلم هم میتونن والدباشن)ناآگاهانه باما اینچنین کردند.

    من به شخصه اعتراف میکنم داخل همین شبکه های اجتماعی به خیال خام واشتباه ترویج صحیح نوشتاروگفتارصحیح فارسی ازخلق الله غلط املایی ولغوی میگرفتم.خداوکیلی ته دلمم قنج میرفت که من ادبیاتم خوبه تلفظ واملای درست کلمات روبلدم ومیتونم بقیه رواصلاح کنم.درصورتی که خیلی وقت پیش فهمیدم اصطلاح مُلّا لغتی بودن برازنده منه چون بااین کارداشتم کمالگرایانه برخوردمیکردم واین وسط شاید ناخواسته باعث رنجش خاطرکسی هم میشدم حالا هرچقدرم مودبانه ودوستانه تذکرمیدادم.

    استادمثالهایی که زدیدهمشون برام آشناست.مثلا یبارتوی پیج ی خانم موفق که استادآموزش اعتمادبه نفس وعزت نفس واینا به خانم هاهستندبودم که دیدم ی دخترخانم ناآگاهی به این خانم استاد(که انصافا خیلی دخترموفقی هستش ومثل شماخودش رو به بالاترین سطح زندگی وخوشبختی رسونده)کنایه زده بودتویی که بینیت کجه چطوراومدی حرف ازاعتمادبه نفس میزنی؟یابرای به اصطلاح سوتی های کلامی گویندگان تلویزیون یاسیاستمداران وکلی آدم معروف دیگه توی پیج های متعدد هزارباراون مطلب یا ویدئو رومیخونی ومیبینی.

    هرچی بیشتربه حرفاتون فکرمیکنم میبینم که کمالگرایی انگاری ی اعتیادخاموش که میتونه خیلی آهسته وآرام یقه ماروبگیره ورسوخ کنه توی وجودمون.

    خودمن صدهامثال اززندگی خودم میتونم بیارم بابت کارهایی که ترسیدم ازقضاوت ومسخره شدن وسوال جواب دیگران وکارهایی رو انجام ندادم.

    چقدرترسیدم ازاشتباه کردن.چقدردرگیربی نقص بودن انجام شدن کارهام بودم واین بزرگترین استرس روبهم واردمیکرد.وقتایی ام که به خیلیاگفتم اشتباه کردم خب دارم یادمیگیرم قرارنیست مادرزادهمه چیوبلدباشم که موردتمسخروقضاوت قرارگرفتم وهمین باعث شدکلا دست ازانجام دادن اون کاربردارم.

    ولی الان حس میکنم همین اعترافات وخودافشایی های من اینجاودرمیان این همه مخاطب خودش ی مبارزه باکمالگرایی.ی مبارزه باحفظ کلاس وبی نقص نشون دادن خودمه.

    خوشحالم که ازخواب جهالت بیدارشدم.خوشحالم که دارم فوندانسیون شخصیت خودم روازنومیسازم اونم باصحیح ترین روش وازطریق دستان خداوندتوسط بهترین استاد.استادجانم ومریم عزیزم ممنون دارشماهستم بابت راهنمایی های درست وبجاتون.اجرتون باخودخدا.

    خدای قشنگم سپاسگزارتوام گرچه هیچوقت نمیتونم اون سپاسگزاری که درشان توئه بجابیارم.سپاسگزارتوام که بهترین آدمهارو برای روشن شدن مسیرزندگیم سرراهم قراردادی تابتونم بهترین زندگی روتجربه کنم وبسازم هرآنچه راکه میخوام فقط وفقط بادستای خودم وپشتوانه ای به اسم خودت(الله)

    درپناه خداباشید.آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: