«موفقیت»‌، مسیر رسیدن به خواسته است‌ نه مقصدِ آن

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مرضیه عزیز به  عنوان متن انتخابی این فایل:

به نام خدای هدایتگرم

به نام خدایی که وعده اش حقه

سلام گرم و صمیمی و سرشار از عشق ِ خداییه من به استاد و مریم شایسته نازنینم

استاد استاد عشق ِ درونم نگذاشت فایل رو مثل یک فیلم ببینم که بخوام برای بار اول تا اخر نگاه کنم نه نمیشه فعلا تا دقیقه ۱۳ نگاه کردم و باید بنویسم این هدایت و کلام خداونده که مرضیه جانم برو و بنویس

“موفقیت”،مسیر رسیدن به خواسته است نه مقصد ِ آن

مریم جان تحسینت میکنم ، تحسینت میکنم برای عملگراییت برای اتصال نابت برای اینکه حتی برای شیوه نوشتن و انتخاب کلمات هم هدایت میشی اجازه میدی هدایت بشی

اخه شما ببینید استاد ” موفقیت” تاکید شده بهش دقیقا جدا شده که بهش توجه کنیم بعد با کاما جدا شده از بقیه جمله و در ادامه چه تعریف زیبایی ارائه شده که موفقیت مسیر ِ رسیدن به خواسته است ، مسیره مسیر

نه مقصد ِ آن

اخ که درک ِ همین عنوان چه تغییراتی رو در درک ایجاد میکنه

دقیقا همین الان من وقتی هدایت شدم که از مسیر لذت ببرم یعنی بجای اینکه بخوام فایل رو یک جا و کامل مثل یک فیلم ببینم ، ارام ارام آگاهی های جاری شده و میبینم و میشنوم و درک میکنم و لذت میبرم از مسیر این خوده موفقیته اینکه به دنبال رسیدن به مقصد نهایی نیستم اینکه سریع تا اخر فایل نگاه کنم ببینم کلا استاد چی میگه بعدا بیام دیدگاه بنویسم ، نه !

وقتی این فایل رو میبینم دقیقا وقتی درک کرده باشم این هدایته خداونده از همون عنوان شروع به درک میکنم و بهش عمل میکنم این عمل کردنه خیلی مهمه خیلی دقیقا طبق همین صحبتی که کردید که اگر قرار نیست تمرین کنی پس نیا ، دوره ها رو شرکت نکن فایل ها رو نبین چون صرفا جمع کردن اطلاعات فقط اطلاعات و دانسته شما رو بیشتر میکنه اما تغییر بزرگی در تجربیات زندگیت ایجاد نمیکنه

چقدر بی نهایت این درک این اتصال ناب این عملگرایی و ایمان شما رو تحسین میکنم استاد

بعد از عنوان به دسته بندی میرسیم اینکه این فایل دقیقا در کدوم دسته قرار گرفته

” ایمانی که استمرار در عمل می آورد ”

چقدر چقدر درک همین جمله و عمل کردن بهش تغییرات فوق العاده ایجاد میکنه دقیقا داره قانون تکامل رو بیان میکنه و اینکه ایمان مهمه باور مهمه ما وقتی ایمان داشته باشیم به تنها قدرت و رب قدم اول رو برمیداریم و بعد طبق قانون تکامل و هدایت ، با برداشتن هر قدم ، قدم های بعدی به ما گفته میشه و با استمرار در عمل گرایی به الهامات نتایج ایجاد میشه و بزرگ و بزرگ تر میشه

“توانایی تشخیص اصل از فرع”

چقدر این جمله نابه چقدر دقیقا هدایت ِ ناب ِ خداونده اینکه اصل مهمه اصل چیه ؟ اصل توحید و یکتاپرستیه ، اصل اینه که توحید و هماهنگی با قوانین کافی ترینه

اصل اینه که تمام اتفاقات زندگی ما حاصل باورها و فرکانس هامونه

اصل اینه که ما در هر لحظه در حال ارسال فرکانسیم

اصل اینه که ما طبق باورهامون کانون توجهمون شکل میگیره و طبق کانون توجهمون هدایت میشیم به مداری که هم فرکانسیم

اصل اینه که ایمانی که عمل نیاره حرف ِ مفته

یادمه داخل فایل سال ۸۷ گفتید که شما یک خط کتاب میخوندید و تمام تلاشتون رو میکردید به اون یک جمله عمل کنید و در زندگیتون جاری کنید من بی نهایت تحسینتون میکنم این درک عمیقی به من داد بذارید یکم جزئی تر بگم من یک ساله به سایت هدایت شدم و در مسیر درک و شناخت توحیدم

در این یک سال اول خودم رو بی نهایت تحسین میکنم چون متعهدانه روی خودم کار کردم و مدارم رو به بالا و بالاتر تغییر دادم و این تا بی نهایت ادامه داره

و درک کردم با تمام وجودم که دانسته و اطلاعات زیاد نتیجه ای پایدار ایجاد نمیکنه بلکه این باورها هستن که منجر به نتایج میشن دقیقا همین جمله و اگاهی که شما گفتید که یک جمله درک کن بهش عمل کن نتایجش رو ببین بعد اطلاعات و اگاهی بیشتر

و من اینو اول به خودم میگم و بعد به هم فرکانسی های ارزشمندم که هدایت میشن به این دیدگاه که تمام ِ اعتبارش به خداونده

اینکه به دنبال جمع اوری اطلاعات و دانسته نباشیم چون طبق قانون به هر چیزی توجه کنی از اساسش به سمتت جذب میشه در نتیجه این اطلاعات و اگاهی ها هیچوقت تمام نمیشن و همواره در حال بیشتر شدن و پیشرفت هستن

سعی کنیم به تکنیک خارپشتی عمل کنیم یک کار رو حرفه ای بلد بشیم و تکرارش کنیم یعنی یک اگاهی رو خوب یاد بگیریم و درک کنیم و همون رو عمل کنیم و نتایج رو بسازیم

بعد از دسته بندی ها می رسم به عکسی که برای این فایل انتخاب شده قطعا هدایته

استاد چقدر تحسینتون میکنم برای این اگاهیه نابی که گفتید با دیدن عکستون و لباستون یادم اومد اینکه گفتید یه سری از بچه ها گفتن قشنگ از لباستون سال ۸۷ معلوم بوده وضع مالی خوبی نداشتید و شما گفتید دقیقا اینو گفتید که اصلا شما داخل فایل های من میبینید که لباس بپوشم ؟ بنظرتون این لباس وای خدای من چقدر زیبا با زبان بدنتون اینکه به لباس اشاره کردید این رو بیان کردین که این لباس و … قیمتش از اونی سال ۸۷ پوشیده بودم کمتره این چیزی نیست و من این رو با تمام وجودم درک کردم فرکانس شما رو دریافت کردم عشق ِ عباسمنش به کارش به اشاعه توحید چیه اینکه نگاه ِ عباسمنش به ثروت و لباس و خونه و ماشین چیه اینکه دیدگاه ِ توحیدیه عباسمنش چیه

چی بگم از این هدایت از این کلام که من محوش شدم چقدر من تحسینت میکنم این راحتی و خودتون بودن رو اینکه براتون مهم نیست بقیه چی میگن اصلا بقیه ای وجود نداره چه کلاه و تیشرت زیبایی پوشیدید

چقدر روحی که در چشمانتون جاریه از طریق چشمانتون صحبت میکنه چه سبز ِ زیبایی بکگراندتون شده و این نشانه زندگیه

بعد از عکس رسیدم به کلید ها گفته بودم مریم شایسته نازنینم چقدر تحسینت میکنم برای اینکه اجازه دادی هدایت بشی به کلید ها

“انگیزه ساختن برای هدف”

“دلیل ِ نتایج پایدار و ادامه دار”

کلام ِ خدا جاری تر میشه

اینکه وقتی اصل اینه قانون اینه تمام اتفاقات زندگیه ما حاصل باور ها و فرکانس هامونه

و ما طبق باورهامون در مداری قرار میگیریم که در اون مدار با افراد شرایط اتفاقات و… برخورد میکنیم که هم فرکانس و هماهنگ با باورهامون هستن

در نتیجه طبق باورهامون و مداری که هستیم میتونیم هدفی رو انتخاب کنیم طبق باورها به سمت هدفمون حرکت میکنیم طبق باورها تصمیم میگیریم طبق باورها انگیزه تقویت میشه یا از بین میره طبق باورها ادامه میدیم و طبق باور ها اقدام میکنیم

پس اصل و اولویت زندگیمون باورها هستن

و ما باید هر لحظه و همیشه روی خودمون کار کنیم

بعد از کلید ها رسیدم به متنی که مریم جان نوشتن، نظرات پس از انتشار هماهنگ ترینش انتخاب میشن من برام مهم نبوده و نیست چون نمی نویسم که بخوام تایید و تحسین بگیرم ولی دقیقا میخوام این دیدگاه انتخاب بشه برای متن این فایل

چرا؟ چون هدایت ِ خداونده

من نمیدونم چرا این در این لحظه بهم گفته شد تا بنویسم اما اینو خوب میدم هر انچه تا الان نوشتم کلام ِ خود ِ خداونده و دقیقا تماما به اصل اشاره کرده و تماما اصل رو گفته و اینکه بهم میگه بنویسم که

من به عنوان فردی که هدایت شدم به این سایت و الان هدایت شدم این فایل رو ببینم

یعنی یه روزی درخواست هدایت داشتم یه روزی میخواستم بهتر خدا رو بشناسم و درک کنم یه روزی خواسته های بزرگتر و رویایی داشتم که متعهد بودم به موفقیت

در نتیجه دقیقا باید این رو اگاه بشم که نباید ساده عبور کرد از هر انچه میبینم و میشنوم

دقیقا مثل تک تک اگاهی های این دیدگاه که از عنوان این صحفه شروع شد تا پایان

درسته حتما براتون سواله که از فایل که چیزی گفته نشده اما دقیقا اصل همینه اینکه وقتی ما هر لحظه داریم هدایت میشیم و این سایت به هدایت خداونده برنامه ریزی میشه در نتیجه

انچه در این سایت جاری میشه دقیقا هماهنگه با انچه در فایل ها توسط استاد جاری میشه

وقتی این اصل رو درک کنیم

با اگاهی وارد ِ فایل میشیم و آگاهانه درکش میکنیم اگاهانه از مسیر لذت میبریم عجله نمیکنیم نمیخوایم سریع گوش بدیم و ببینم که تموم بشه و مثلا به خودمون بگیم به به چه اگاهی هایی استاد گفت همون لحظه هم به وجد بیایم از اگاهی ها و بعدا بهش عمل نکنیم

نه دقیقا باید عمل کنیم تا نتیجه بگیریم

مثل همین لحظه که من فایل رو متوقف کردم و به الهامات و هدایت ِ خداوند عمل کردم و نوشتم کلامش رو جاری کردم

خودم رو تحسین میکنم من سرعت تایپ بالایی دارم انقدری که اطرافیان متحیر میشن بدون نگاه به صحفه کلید به سرعت تایپ میکنم و این دقیقا اراده خداونده

عاشق همتونم

میسپارمتون به الله یکتا به رب العالمین

اعتبار تک به تک این اگاهی ها به خداونده

و من هزاران بار خدارو شکر میکنم که دستش شدم برای جاری کردن ِ کلامش

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    548MB
    46 دقیقه
  • فایل صوتی «موفقیت»‌، مسیر رسیدن به خواسته است‌ نه مقصدِ آن
    42MB
    46 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

659 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «امیرحسین ادیبی» در این صفحه: 1
  1. -
    امیرحسین ادیبی گفته:
    مدت عضویت: 2906 روز

    سلام استاد

    چند وقت بود همش به خودم میگفتم تو اصلا نتیج نگرفتی از فایلای عباسمنش…البته منظورم نتایج ظاهری بود…

    وقتی این فایل و حرفایی که زدید و توضیحاتی که دادید رو گوش دادم و فکر کردم دیدم استاد من خیلی خیلی تغییر کردم!!!

    من قبل از آشنایی با شما و استفاده از آموزه های شما یه آدم کاملا بی تحرک بودم…یعنی استاد من همیشه تو خونه و تو اتاق خودم دراز کشیده بودم و همیشه آهنگ های بسیار منفی تو گوشم بود و صبح تا شب گوش میدادم و بشدت آدم ناامید و به معنااااااای واقعی افسرده بودم….درگیر روابط وحشتناک و احساسات وحشتناک اونم تو سن ۱۸ سالگی….بشدت آدم وابسته و منفی بین و بدبین به همه چی…کاملا خدارو انکار میکردم و در واقع اصلا اعتنایی به خدا نداشتم و قدرتی هم براش قائل نبودم تو ذهنم…همش توی شبکه های مجازی بودم…میگم کل زندگی من وقتی از خواب بیدار میشدم این بود که گوشی رو بردارم و برم تو مجازی و هنزفری بزارم و اهنگ های نامناسب رو پلی کنم…من اون مدت اصلا آهنگ شاد گوش دادن رو عجیب میدونستم!!!!!!

    میگفتم مگه میشه آهنگ شاد گوش داد؟ اصلا کسی که آهنگ های شاد گوش میداد رو بشدت دیوانه خطاب میکردم…

    خیلی اوضاع روحیم بد بود خییلییی…هرشب ناراحتی و غم و و هزاران مورد دیگه که یادم نیست…

    تا عید که ۹۵ که یکی از بستگان ما بعد از مدت ها اومد خونه ما چون راهشون دور بود خیلی خیلی دیر میومدن پیش ما…دایی و زندایی من تو یکی از روزهای عید اومده بودن خونمون…وطبق معمول چون تمام خانواده ما سیاسی و حتی اخیرا منکر خیلی از اعتقادات میشدن و فقط خدا بود که منکرش نشده بودن…یعنی دین و اسلام و قران و امام و همه اینارو زیر سوال میبردن…اون روز که اومده بودن خونه ما همین بحثا شروع شد و دایی و پدر من شروع کردن صحبت کردن که اره تمام دین اسلام همش خرافاته و اینارو حاکم ها دراوردن و واقعی نیست و امام حسین اصلا بخاطر دختر یزدگرد سوم رفته بود جنگ و واقعه عاشورا بخاطر یک دختر ایرانی بود….البته به کتاب های تاریخی استناد میکردن ولی در این مورد نمیدونم داستان واقعا چی بود…اما خیلی از حرفاشون منطقی و درست بود اینکه خیلی از چیزایی که الان مردم بهش اعتقاد دارن دروغه…البته تمام دین و اسلام و مذهب رو از خدا جدا میدونستن و میگفتن خدا اصلا تو این چیزا نیست و تو قلب آدمه….من برگشتم گفتم اگه امام های ما دروغ بودن پس چجوری شفا میدن؟ من خیلیارو دیدم که شفا گرفتن به صورت عجیب و معجزه آسا…اینو چی میگین؟ بعد دایی من برگشت گفت این بخاطر قدرت ذهن خود طرف بوده!!!!! و گفت تو اگه بری کتاب فلان و فلان رو بخونی میفهمی…من وقتی اینو شنیدم دنیایی از کنجکاوی اومد سراغم و بعد از دو دقیقه اسم کتابا یادم رفت….عید دیدنی تموم شد و وقتی داشتن میرفتن من از داییم پرسیدم اسم اون کتابارو یبار دیگه میشه بگید؟ و اونم گفت…اسم یکیش دولت و فرزانگی بود و اونیکیش رو یادم رفت الان…من همون شب رفتم دانلودش کردم و شروع کردم خوندن و به صورت عجیبی علاقه مند شده بودم بهش ، تمرینایی گفته بود که همیشه انجام میدادم…حدود ۵-۶ ماه گذشت و من چندین کتاب شبیه به این رو هم دانلود کردم و خوندم و با یکی از دوستام که تازه اشنا شده بودم باهاش و هفته ای ۳-۴ بار باهم میرفتیم بیرون این مطالب رو بهش میگفتم…بهش میگفتم ببین برو فلان کتاب رو بخون در مورد ذهن و قدرت درونی و قانون جذب و اینچیزاست…انقدر علاقه مند شده بودم به مطالبش که یکسره در موردشون با دوستم حرف میزدم…یهو دوستم بهم گفت برو سایت عباسمنش دات کام مقاله هاش رو بخون…دقیقا یادمه گفت برو مقاله های سایت عباسمنش رو بخون (و نگفت که برو فایل های رایگانش رو ببین)…منم گفتم باشه و تو دلم گفتم که یه ایرانی آخه چی حالیشه! چون گفته بود عباسمنش و فهمیده بودم این فرد ایرانیه تو دلم گفتم یه ایرانی مگه چی میدونه…دقیقا یادمه این حرفم

    منم نرفتم که مقاله هارو بخونم و خیلی سریع یادم رفت…بار بعد که دوستم رو دیدم و بازم از مطالب موفقیت باهاش حرف میزدم بهم گفت رفتی اون سایته که بهت گفتم؟ منم گفتم نه هنوز ولی میرم…(در حالی که حتی اسم عباسمنش هم یادم رفته بود!)

    بازم من نرفتم که مقاله هارو بخونم و سایتو ببینم…

    بعد مدتی یه شرایطی شد و من رفتم خونه این دوستمون…فلشم همراهم بود بهش گفتم از لپ تابت چیزای جالبی که داری بریز..از فیلم و اهنگ و کلیپ و ازین چیزا…اونم گفت باشه و ریخت و گفت میخوای اینم برات بریزم؟

    گفتم چی رو؟

    و یهو دیدم یه پوشه باز کرد به اسم روانشناسی ثروت ۱

    یکیش رو پلی کرد و گفت برو اینو ببین …گفتم باشه بریز میبینم…

    من اومدم خونه گفتم بزار ببینم اینی که هی حرفش رو میزنه کیه

    اقا من اولین فایل رو پلی کردم ، همینجوری میگذشت و من خیییییییلی کنجکاو شده بودم و هیچی هم نمیفهمیدم از صحبت های استاد عباسمنش تو اون فایل ها…اصلا نمیفهمیدم چی میگه…برای اولین بار بود که تصویر این آقای عباسمنش رو دیده بودم…که خیلی محکم و جدی حرف میزد…من چنتا فایل رو گوش دادم و خیلی برام جالب شد و همینجوری گذشت و سعی میکردم به چیزایی که تو اون دوره گفته شده بود عمل کنم….مثل اینکه دیگه تلوزیون نبینید و…..

    شاید باورش سخت باشه ولی بعد از یک روز من تمام اون تمرینا یادم میرفت و کلااااااااا فراموش میکردمشون…دوباره بعد از مدتی میومدم گوش میدادم و بعد به سرعت یادم میرفت…در یک کلام برام خیلی جالب بود ولی اصلا نمیتونستم اون مطالب رو تو ذهنم نگه دارم و سریعا یادم میرفت

    حدودا ۲ ماه از روزی که بسته روانشناسی رسیده بود دستم میگذشت و من برای اولین بار اومدم که ببینم این سایت عباسمنش دات کام چیه…

    اومدم سایت رو باز کردم و دیدم تو صفحه اصلی سایت در مورد دوره روانشناسی ثروت ۳ مطلب گذاشته شده و این دوره داشت تهیه میشد و جلساتش رو سایت قرار میگرفت…گشتم دنبال مقاله ها(الان اون مقاله ها نیست روی سایت ولی اونموقع بود)….مقاله هایی در مورد معجزه ریاضی قران و اینچیزا بود….

    منم دیدم و رفتم قسمت دانلود ها

    دیدم یه عالمه کلیپ با عناوین بسیار جالب اونجاست…هر عنوانی که برام جالب بود رو میزدم روش…و دیدم باید عضو سایت بشم و رفتم عضو سایت شدم و اومدم چنتا فایل رو دانلود کردم ، میگم فقط اونایی رو دیدم که یه عنوان جالب داشت و کنجکاوم میکرد…

    من چنتا رو دانلود کردم و گوش کردم

    بازم حدودا یه ماه سرگرم بودم تو همین حال و هوا…هنوز کتاب میخوندم و با اون دوستمم بیرون میرفتم و در مورد این چیزا صحبت میکردیم…

    بعد از حدود یک ماه اومدم که بقیه فایلارو دانلود کنم…به خودم گفتم بیا از اول دانلودشون کن…نشستم دانلود کردم همرو…اونموقع قسمت محبوبترین دانلود ها بود و تو هر صفحه ۹ تا فایل بود و من یکی یکی صفحه هارو رد میکردم و دانلود میکردم و رندوم برای خودم گوش میدادم…کم کم افتادم تو این مسیر و جدی تر شدم و کم کم عمل میکردم به حرفایی که تو فایلا گفته میشد

    مورد بسیار بسیار بسیار عجیب این بود که من بعد از حدود ۶ ماه دیدیم یه عااااااااااالمه فایل تو قسمت آرشیو هست!!!!!!!

    یعنی من تو این مدت زیاد همیشه این کلمه آرشیو رو تو سایت میدیدم ولی اصلا توجهی بهش نمیکردم…

    بعد از ۶ ماااه زدم روش و هنگ کرده بودم!!!!

    دیدم خدایا یه عالمه فایل اینجاست ، اینا کجا بودن چرا من ندیده بودمشون؟؟؟؟

    الان که دارم میگم تکامل رو کاملا درک کردم تو این موضوع

    دیگه اون مرحله ای بود که من داشتم حدودا جدی کار میکردم رو خودم

    بعد از مدتی از خدا یک درخواست نادرست کردم!!…گفتم خدایا این محصولای عباسمنش رو من میخوام بهم بده…اخه فکر میکردم توی محصولات چیزای خاصی گفته شده و خیلی کنجکاو بودم و چون بازم تو روابط مشکل داشتم بیشتر از همه خیلی مشتاق دوره عشق و مودت بودم و وقتی تو صفحه محصولات میدیدمش قند تو دلم آب میشد…یعنی من هر روز حدودا ۱ ساعت فقط داشتم عناوین محصولات رو میخوندم و خیلی برام هیجان انگیز بود..پولم نداشتم که بخرمشون…به خدا گفتم خدایا اینارو بمن بده دیگه من میخوام اینارو…با حالت طلبکارانه از خدا خواستم که این محصولات رو بهم بده…در واقع گفتم محصولات رو بمن بده ، نگفتم بمن پول بده که بتونم بخرم اینارو…و به شکل بسیار بسیار بسیار عجیبی نه تنها محصول عشق و مودت بلکه تمام محصولات بدستم رسید…(کل نمد هولا و هولا) و اتفاقی که افتاد من تمام فایلای رایگان رو پاک کردم و فقط داشتم محصولات رو گوش میدادم!…میدیدم که زیرش نوشته این محصول فقط برای کسایی هست که بهاش رو دادن ولی اصلا توجه نمیکردم و میگفتم خدا بمن داده و با توجیهات نادرست خودمو گول میزدم….چندین و چند ماه من از این محصولات استفاده میکردم و اونموقع استاد عباسمنش یک فایل گذاشت روی سایت و برای اولین بار بعد از مدتهاااا به صورت مستقیم گفت که کسی که از راه نادرست بره به جایی نمیرسه و باید بها بدی و گفتن که من اگه اینجام از راه درست رفتم ، فایلش هم فایلی به نام بررسی موردی یک دوست بود که الانم با این اسم هست….اونموقع به خودم نگاه کردم دیدم من کلا تو مسیر اشتباهم!!!…و اینکه اینهمهههه مدت گذشته و من اصلا هیچ نتیجه ای نرگفتم و فایلای رایگان رو هم پاک کردم….

    اونموقع تمام محصولات رو از کامپیوتر و گوشیم پاک کردم و یه عالمه زمان گذاشتم و از اول فایل های رایگان رو دانلود کردم..

    شروع کردم به گوش دادن فایل های رایگان تا رسیدیم به الان و این تاریخ

    این مدت همش فکر میکردم که من اصلا نتیجه نگرفتم و به همه چی شک کرده بودم…

    که این فایل رو گذاشتید و وقتی دقیق نگاه کردم دیدم من بشدت اعتماد به نفستم بیشتر شده…واقعا خیلی خیلی خودمو دوست دارم…از قیافم و از خودم خیلی خوشم میاد…در صورتی که قبلا از خودم بشدت بدم میومد…از لحاظ ظاهری خوشگل تر شدم…توی جمع خیلی راحت حرف میزدم در حالیکه من اگه سرم میرفت نمیتونستم تو جمع حرف بزنم….بشدت و بشدت و بشدت حالم خوبه…انگیزه دارم…استاد من جوری شدم که از خواب بدم میاد!…یعنی اصلا دوست ندارم بخوابم…همش میخوام بیدار باشم و فعالیت داشته باشم و رو باورام کار کنم و زندگی رو تجربه کنم این احساس خوب رو تجربه کنم….استاد مدتهااااااااااست اهنگای منفی اثری نیست ازشون…همش اهنگ های شاد و مخصوصا قدیمی…جوری که ۳ نصف شب من تو اتاقم برقو خاموش میکنم و تو گوشم هنزفری میزارم و اهنگ شاد پلی میکنم و ۲ ساعت میرقصم تا جایی که از خستگی میفتم😂😂😂

    همه این شادی از درونم میاد و چیزی نیست که بخوام زورکی انجام بدم…در واقع اصلا نمیشه زورکی ساعت ۳ نصف شب رقصید😂😂

    باورم نمیشد منی که یه آدم داغون و ناامید بودم…جوری که کل روز تو خونه دراز کشیده بودم و بشدت حالم بد بود به اینجا رسیده باشم

    حالم خیلی خوبه…صبح ها میرم بیرون و از خنکی هوا لذت میبرم و ساختمون های نوساز و زیبا رو تحسین میکنم درختارو تحسین میکنم…قدم میزنم… رو صندلی پارک میشینم ….خیلی حال میده

    یه عالمه آدم از زندگیم رفتن…خیلی برام جالب بود بعضی از ادم ها برای همیشه از زندگیم رفتن و مدتهاااااااااااست خبری ازشون نیست…یکی دوبار من خودم ازشون خبر گرفتم و بهشون پیام دادم ولی دیدم اصلا مثل قبل ارتباط رو ادامه نمیدن و پیگیر نیستن….در صورتی که هیچ بحث و دعوایی بین ما نشد….

    البته هنوز ادمای منفی هستن تو زندگیم ولی به طرز عجیبی تنها هستم و به اندازه انگشتای یک دست هم ادم نیست تو زندگیم

    حساب کردم دیدم من ۳ ساله عضو شدم تو این سایت ولی مدت زمانی که به صورت مفید و درست رو خودم کار کردم ۶ ماه هم نمیشه…واقعا هم نمیشه

    چون چندین ماه عضو شده بودم و اصلا نمیومدم تو سایت و به فایلا کاری نداشتم

    چندین ماه تو مسیر نادرست بودم و داشتم محصولات رو گوش میدادم

    سر جمع من ۶ ماه هم رو خودم کار نکردم

    اگه بخوام تغییرات ظاهریم رو بگم شاید کم باشه و شاید هم اصلا خودم متوجه تغییراتم نباشم!… ولی تغییرات شخصیتی من بسیار بسیار بسیار زیاد بوده…. و استاد دقیقا اون حرفی که تو فایل زدید رو من مدتی پیش به خودم زدم…اینکه اگه همین الان بمیرم واقعا راضیم…خیی لذت بردم…خیلی لذت بردم از زندگیم…اونم تو سن ۲۲ سالگی

    استاد یکی از اتفاقات خیلی عجیب که امروز افتاد و اصلا دلیل کامنت گذاشتن من بود اینه که من درسم تموم شده جدیدا و سربازیم برام یه معزل شده بود…همش میگفتم خدایا باید اینو چکار کنم؟

    چون من بشدت دوست دارم آزاد باشم و رو خودم کار کنم…

    حدود یک هفتس خیلی ذهنم رو درگیر کرده بود و باید تصمیم میگرفتم چون وقتش بود و به درس خوندن و ادامه تحصیل هم علاقه ای نداشتم…

    به این جمع بندی رسیده بودم که من تنها راهی که دارم اینه که با کار کردن روی خودم یه جای خوب بیفتم توی سربازی و کمتر زمانم گرفته بشه…

    همونشب خوابیدم و دم دمای صبح که داشتم بیدار میشدم یه جمله تو ذهنم به صورت واضح زمزمه شد…انگار یک نوشته بود که داشتم میخوندمش…نوشته بود که تو تمام تجربیاتی که تو سربازی میشه داشت رو داری ، چرا میخوای بری سربازی و وقتت رو تلف کنی؟؟؟؟

    همون لحظه بیدار شدم و خیلی برام عجیب بود و گفتم این نشونست و هر اتفاقی بیفته من نمیرم سربازی…مگه میشه ۲ سال از اینترنت و فایل های استاد عباسمنش خبری نباشه؟

    من که اینهمه هدف و انگیزه دارم طبق قانون نمیتونه برام دردسری مثل سربازی اتفاق بیفته…تمام تجربیات سربازی رو هم دارم تو زندگیم… چیزایی که به عنوان سختی های روحی و جسمی سربازی ازش یاد میکنن رو من هزار برابرش رو دارم..پس واقعا دلیلی نداره برم سربازی

    و استاد این یه هفته خیلی رو باور توحیدیم به صورت واقعی که احساس خوب بیاره کار کردم و گفتم خدا تواناییش خلی بیشتره…خدا نمیزاره برام دردسر ایجاد بشه…من نمیخوام برم و نخواهم رفت…

    امروز رفته بودم تو یه سایت داشتم یه مطلب میخوندم و یهو چشمم ناخوداگاه افتاد سمت چپ منوی اخبار سایت…. و دیدم نوشته خبر خوش برای سربازان!!!!

    زدم روش و اینجا بود که نزدیک بود شاخ واقعی دربیارم!!

    دیدم نوشته طرح جدید مجلس برای معافیت از خدمت سربازی ، تاریخ خبر ۳ آبان ۱۳۹۹ ، یعنی دو روز پیش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    استاد همین الان سرچ کن این خبر رو میبینی

    باورت نمیشه استاد من مو به تنم سیخ شد……بهت و حیرت منو گرفته بود…

    مگه میشه؟؟؟؟

    استاد اخرین باری که میشد از سربازی معاف شد به همون قضیه خرید سربازی میرسید که دو سال پیش ممنوعش کردن….

    یعنی استاد این اتفاقی که بخوان دست بزارن رو معافیت سربازی خییییییییییییلی کم اتفاق میفته و خیلی نادره

    خیلی برام نشونه ی عجیبی بود…البته هنوز تصویب نشده ولی مگه مییییییییییییشه همون مدتی که من از خدا به صورت واقعی خواستم و بهش گفتم خدایا تو کمکم کن من نمیخوام برم سربازی ، دقیقا همون موقع یه نماینده مجلس بیاد تو تلوزیون و بگه این طرح جدید برای معافیته؟؟؟!!!!!!

    این مدت خییییلی رو قدرت خدا کار کردم تو ذهنم…که یدالله فوق ایدیهم…

    مگه میشه خدا واسه ادم اینقدر کافی باشه که قانون یک کشور سختگیرو بخواد تغییر بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    خدا در این حد گوش به فرمان منه اگه باورش کنم؟

    استاد من این یک هفته خیلی روی توحید کار میکردم خیلی ، اونم نه ظاهری ، بلکه با احساس آرامش و احساس عدم تاثیر بقیه تو زندگیم….

    یعنی میدونی استاد چقدرررررررررررررررررررررررررررررر طول میکشه که بحث معافیت سربازی رو بکشن وسط؟؟؟؟ میدونی؟؟؟؟

    چیزی که یجورایی خط قرمزه تو ایران!!!!!

    داستانشم اینه که میخوان از کسایی که کارت پایان خدمت ندارن مالیات بیشتری نسبت به بقیه بگیرن و کاری به خدمتشون نداشته باشن و تمام خدمات رو هم ارائه بدن بهشون…مثلا طرف بخواد خونه بخره اگه حالت عادی برای سند و اینچیزا باید ۱ میلیون هزینه میکرد الان باید ۱ میلیون و ۵۰۰ هزینه کنه به طور مثال… ایشالا که تصویب بشه😍😁

    این موضوع و این فایل شما باعث شد کامنت بزارم….

    تنها قدرت جهان رب العالمین هست که تمام ادم های جهان و تمام قدرت های جهان حتی به اندازه یک مگس هم نیستن در مقابلش…

    اگه به اون وصل بشی تمام جهان اگه بخوان تورو بکشن پایین نمیتونن کوچیکترین تاثیری روت بزارن….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: