«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 16
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/08/عکس-سایت-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-08-21 12:20:202020-08-22 21:46:45«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سال ۹۷ و ۹۸
اینم نتایج
خرید گوشی اس ۹
راه اندازی کسب کار خودم و خیلی اتفاقات خوب دیگه
??من کارم تو عید شروع کردم خیلی می ترسیدم گاهی وقتا از کاری که کرده بودم پشیمون بودم نجوا میومد توی ذهنم می گفت که بر شکست میشی آبروت میره خیلی سخت بود کنترل این نجوا ها
خیلی ترسیده بودم
خلاصه پدر و داداشم دنبال مغازه خوب برای اجاره می گشتن ولی من ایمان داشتم که خدا هدایتم میکنه بجای درست بعد ۲ هفته یه مغازه خوب پیدا کردن
?استفاده از اینترنت ??
بعد این سوال اومد توی ذهنم جنس ها از کجا بخریم که دستان خداوند کمک کرد که پسر داییم یه فروشنده خوب معرفی کرد و دباره دستان خداوند کمک کرد به گروهی هدایت شدیم که تمام فروشنده ها ی که مربوط به کارم بود اونجا بودن
?حالا مرحله بعدی مشتری?
خداوند همواره پاسخ میده فقط انسان نباید عجول باشه
من تا یک ماه اول چندتا مشتری بیشتر نداشتم دستان خداوند و باور های من باعث شد که همکارانم قطعات که لازم دارن از من بخرن باعث شد ایمانم بیشتر بشه
ولی نجواهای شیطان بعضی موقع ها میومد میگفت برو تبلیغ کن دقیقا بعد از دو روز استاد فایلی در مورد تبلیغات گذاشت و در مورد اون توضیح داد من بعد از چندبار گوش دادن دیگه تبلیغ نکردم شاید فقط ۳ بار تبلیغ زدم توی برنامه دیوار
دستان خداوند باعث جذب مشتری برای کسب کار من و آدم ها برای من تبلیغ میکردن چون من خیلی روی کیفیت محصولاتم و خدماتم حساس هستم و مشتری های من بازم بیشتر شدن و خیلی اتفاقات خوب دیگه
?? یه شرایط بسیار عالی برای من فراهم شده اگر من میخواستم با تبلیغ و زنگ زدن ای شرایط فراهم کنم هزار سال طول می کشید طرف خودش زنگ میزنه میگه میخوام سرویس دستگاه بانک ها به شما بدم از خوشحالی نمیدونستم چکار کنم فقط به خودم گفتم این حاصل ایمان به خدا و باورهای درسته
?دباره یک از مشتریانی که تو مغازه ای که قبلا کار میکردیم به شماره داداشم زنگ زد گفت پرینتر من خرابه بیا درستش کنید من این پرینتر درست کردم و این بنده خدا پرینتر سوزنی آورد گفت درستش کنید و منم هیچ وقت این نوع پرینتر تعمیر نکرده بودم با ایمان شروع کردم گاهی نجواهای شیطان میومد ولی به خودم گفتم خدا کمک میکنه وقتی استاد عباسمنش میتونه کاری که بلد نیست به بهترین شکل انجام بده منم میتونم (الگو)
بعد از ۲ روز به راحتی تونستم بیشتر خطای این نوع دستگاه بفهمم و تعمیر کنم و خیلی اتفاقات خوب دیگه و….
?به سایتی هدایت شدم که جنس های با کیفیت تو حوزه کسب کارم با قیمت فوق العاده پایین نسبت به بازار ارائه میده و من همیشه نسبت به همکارانم جنس ها به قیمت خیلی پایین میخرم و این یعنی سود خالص?
تمرین که خیلی روی من جواب داد نوشتن در مورد فراوانی و احساس لیاقت و توانمندی های خودم و ایمان به هدایت خداوند
خدا میدونه که معجزه میکنه این تمرین
سپاس استاد عزیز و خانم شایسته
قسمت 2
دوره قانون افرینش گوش کردم فهمیدم که نباید تلوزیون نگاه کنم درحالی که فقط 20 یا 22 سال سن داشتم تلوزیون و همه فیلم های که خریده بودم گذاشتم کنار
بعد شروع کردم به خریدن دوره های استاد و گوش دادن فایل رایگان
بعد از گوش دادن فایلها دلیل اتفاقات زندگیم بیشتر برام واضح میشد ولی هنوز کامل نمیدونستم که همه اتفاقات زندگیم باورهام رقم میزنه فقط به این نتیجه رسیده بودم که احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب
………………………………………
بچه ها گاهی غرورم له میشد تو جمع چون شلوار و کفشم پاره بود هیچی پولی نداشتم که لباس بخرم
حقوقی که میگرفتم 150 هزارتومان بود که هیچی نمیشد و دانشگاه هم میرفتم
بعد از چنده ماه حقوم 200 هزارتومان که رفتم یه گوشی گرند قسطی خریدم مجبور بودم به خاطر قسطی که میدم هرکاری که میگفتن انجام بدم تا بتونم قسط بدم بعد فهمیدم که نباید قسطی بخرم و یکبار چوب همین اشتباه خورده بودم
شروع کردم به یاد گرفتن تعمیر پرینتر تو طول مسیر حقوقم شد 300 والان 500 هزار تومان ثابت مونده بود
بعد خریدن دوره عملی رسیدن به رویا درسته حقوقم ثابتم 500 بود ولی با کار کردن روی باورهام روزی 20 تا 30 هزار تومن هم گیرم میاد و هرچی که خواستم داشتم بچه بهم میگن علی بی غم و میگن که من بچه پولدارم
چند روز پیش یکی از همکارانم گفت حقوقت قراره بشه 700 هزار تومان و من دیشب گفتم اخرین ماهی که میام سرکار ? گفتن ضرر میکنی تو دانشگاه میری کار گیرت نمیاد
ولی من امیدم به خداست اینجاست که باید ایمانم نشون بدم…
همه چیز به خدا میسپارم و پا میذارم روی ترسام
قسمت اول
امروز داشتم به گذشته فکر میکردم قبل از اشنا شدن با استاد چه اتفاقاتی توی زندگیم رخ داد و الان نسبت به قبلا چقدر پیشرفت کردم
فبل از اینکه با استاد اشنا بشم تو محل کارم مثل یک حیوان با من رفتار میشد هر روز باید دستگاه های سنگین جابجا میکردم حتی دعوا با همکاران و افسردگی شدید و خیلی اتفاقات دیگه اولین دوره استاد بنام قانون افرینش تهیه کردم رفتار اطرافیانم نسبت به من تغییر کرد همه دوست داشتن با من باشن هر شب کوه و مهمونی میرفتم پنج شنبه جمعه ها میرفتم مسافرت
یادم میاد داداش گفت ارمان چه اتفاقی توی زندگیت رخ داده رفتار تغییر کرده خیلی مهربون شدی دیگه مثل قبل عصبی نیستی قضیه براش توضیح دادم و اونم با اینکه سنش پایین بود با من هر شب دوره قانون افرینش گوش میکرد خیلی قشنک به حرف های استاد عمل میکرد و هنوز عمل میکنه
من مدتی به رفتارهام توجه کردن فهمیدم که خیلی زود
وابسته میشم و این وابسته شدن دوست نداشتم مثلا اگه دوستانم جای میرفتن و من خبر نمیکردن حالم بد میشد مدتی گذشت دنبال راحل میگشتم که خداشکر دوره عزت نفس خریدم
بعد از گوش دادن این دوره همش ناراحت بود که وای چرا پولم دادم این دوره ضعیف ترین دوره استاده خیلی ناراحت بودم ولی الان خداهزار مرتبه شکر میکنم این دوره دارم دیگه برام مهم نیست چاقم یالاغرم حرف های دیگران زیاد تاثیری روی من نداره یادم میاد همیشه از خدا شکایت میکردم که چرا لاغرم این حس بالای به سرم آورده بود که گوشه گیر شده بودم با خریدن دوره قانون افرینش این حس بهتر شد و اتفاقات خوب پشت سرهم رخ میداد ولی هنوز حرف های دیگران روی من تاثیر میذاشت
دوره عزت نفس تو عید خریدم واقعا فوق الاده بود دیگ هر هیچکس برام مهم نبود ..مرسی استاد بزرگوارم
هریک دوره استاد برای من معجزه بود از طرف خداوند
تبریک میگم
تبریک میگم..موفق باشید
تبریک میگم ..موفق باشی دوست عزیز
خیلی خوشحال شدم متن شماخوندم?
وقتی شما تونستید پس من هم میتونم
وای چقدر انگیزه گرفتم …موفق باشید
خوش اومدی دوست خوبم ….موفق باشی
دوست من خیلی خوشحالم که باعث حال خوب شما شدم…تنها چیزی که میتونه شما رو نسبت به اطرافیان جلو بندازه تمرکز روی خواسته ها و حرف های استاد و احساس خوب /عمل به تمرینات