دستیابی به اهداف سخت است یا آسان؟ - صفحه 23

436 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1019 روز

    بنام خداوند هدایت گر

    سلام استادعزیزم ومریم پرازعشق

    چقدر دوست دارم این قسمت از زندگی تون رو که درحال رانندگی ومسافرت اینهمه حرفهای عالی ومثبت میزنید ،

    من وقتی این فایلها رو ندیده بودم وقتی میخواستم با همسرم یه مسافتی رو بریم ازابتدا شروع میکرد تااخر حرفهای منفی وبه قول خودمون ازهردری سخن گفتن که نوددرصدش ازگذشته وادمهایی که خوب نبودند صحبت میکرد خیلی وقتها دلم نمیخواست باهم جایی بریم ،

    تااینکه یاد گرفتم درحین رانندگی یکی از فایلهای استاد رو گوش کنیم

    جالبه ایشون خیلی استقبال کرد چون نمیتونست ذهنشو کنترل کنه وصرفا برای گذروندن وقت صحبت میکرد

    حالا هرجایی که میریم فایل استاد میزاریم وبعد راجب صحبتهای استاد حرف میزنیم

    دیروز یه مسافرت طولانی رو داشتیم به سمت خونه میومدیم که من قدم دو رو جلسه دو گذاشتیم خیلی جالب بود من همینجوری که توی پخش ماشین گذاشته بودم وهمسرم ودخترم داشتیم گوش میکردیم

    اونجا که استاد گفت چه بارونی میاد خیلی جالب بود همون موقع بارون زیبایی بارید

    ودخترم گفت عه مامان استاد باماداره میاد وسه تایی شگفت زده شدیم واون فایل راجب تجسم بود کلی باهم صحبت کردیم عالی بود

    درمورد صحبتهای استاد باید بگم که باید تسلیم باشیم وکار خودمونو انجام بدیم

    خداروشکر برای این اگاهی های ناب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 922 روز

    به نام خدای حی و حاضر خدای سمیع و بصیر به نام خدای هدایتگرم خدای خوبیها و آسانیها

    خدایا هر چه دارم همه از آن توست

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم

    سلام به اساتید عزیزم و دوستان خوب و نازنینم

    امروز این نشانه من بود خیلی خوشحالم که به این فایل هدایت شدم و این کار خداست سپاسگزارتم ای خدای خوبم

    من در طی 15 روز فقط سه الی چهار روز مغازه ام باز بود( مغازه پوشاک زنانه دارم ) هم مهمان راه دور داشتم هم عروسی اقوام بود و هم دکتر مشهد رفتم خلاصه درگیر بودم

    و دیروز یکم تو فکر رفتم که یه ریز مغازه بسته بود و هیچ فروشی نداشتم و تا داشت ذهن میرفت که منو اذیت کنه با حرفهاش

    گفتم بهش من خدا رو دارم و او برام کافیست فردا که برم در مغازه رو باز کنم خودش برام جبران میکنه و تا حالا هم او برام درست کرده و آروم شدم

    اما سوال اول این فایل درباره تجربیاتی بنویسیم که از اول مسیر رسیدن به اون خواسته رو در ذهنمان آسان کردیم و عملی شد

    من وقتی میخواستم پارسال مغازه اجاره کنم هر جا تو اون منطقه خودمون به هر بنگاهی قیمت خودمو میگفتم جواب میدادن نمیشه امکان نداره نگرد پیدا نمیشه

    و اما قیمت من که تو ذهنم ساخته بودم 20 تومن رهن و 800 کرایه

    اولش به همسرم گفتم اونم گفت فکر نکنم با این قیمت پیدا بشه ولی من چون به این موضوع ایمان داشتم و میدونستم خدا برام درست میکنه محکم قدم بر میداشتم و از حرف خودم پایین نیومدم ترسی به دلم راه ندادم خیلی ها گفتن نمیشه اما من بهشون واضح میگفتم من خدا رو دارم و جواب میدادن خدا که صد البته اما و چرا میاوردن

    ولی من ثابت قدم و با ایمان زیاد قدم برمی‌داشتم بدون هیچ نگرانی جلو میرفتم و دستم تو دستان خداوند بود آروم تو گوشم میگفت مردمو ولش کن من دارم برات درست میکنم یه روز رفتم بنگاه و گفتم من به این قیمت مغازه میخوام اجاره کنم سریع گفت یه مغازه هست اما صاحبش به اجاره نمیده من گفتم برین شما بگین بیاد من خودم صحبت میکنم رفتن و صداش زدند و از خونه اومد تا سلام کردم و خواسته امو گفتم بنده خدا قبول کرد آره شد بخدا قسم بنگاهی شوک زده شد گفت فلانی تو با این قیمت کم راضی هستی

    وخداوند دل صاحب مغازه رو نرم کرد برام و درست شد و الان دارمش

    وقتی هر چی رو اگه حتی همه بگن سخته تو در ذهنت آسان کنی و بسازیش و ذهنتو منطقی کنی همه چیز آسان میشه و راحت به هدفت میرسی و خداوند برات شرایط و امکانات و افراد رو میاره

    اما اگر اون هدف رو در ذهنت سخت تلقی کنی و منطقی کنی اگر حتی مردم هم بگن آسانه برای تو سخت می‌شود و مانعها میان سر راهت و راه سخت و دشوار می‌شود

    من از این فایل فهمیدم که همه چیز ذهنیست سخت و آسان رسیدن به اون هدف یا خواسته بستگی به ما داره که چطوری به اون موضوع نگاه کنیم مثبت یا منفی نگاه کنیم سخت یا آسان نگاه کنیم به حرف مردم ربطی نداره اگر از صددرصد مردم 90 درصد بگن نمیشه ده درصد تو در ذهنت منطقی کنی و محکم و با ایمان بگی میشه همون میشه و به هدفت میرسی

    حتی یه نفر به من نگفت میشه همه میگفتن پیدا نمیشه پس چطوری شد بستگی به من و ذهنم داره من ساختم و شد

    استاد بی نهایت متشکرم سپاسگزارتم ای بنده خوبه خدا که همه چیز امروز برام تازه و شفاف شد که خدا همه کارهاتو انجام میده

    خدایا من در برابر علم و آگاهی و دانایی و توانایی تو تسلیمم آسان کن آسانیها رو برایم

    خدایا امروز رزق و روزی فراوان به من عطا کن خدایا از هر خیری که از تو به من برسه من فقیرم من نیازمندم

    خدایا شکرت سپاسگزارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    شاهین نوزاد گفته:
    مدت عضویت: 1623 روز

    .به نام خدای مهربان

    سلام و احترام خدمت همه دوستان عزیز

    من تجربیات خودم در این باره من بعد خدمت سربازی رفتم سراغ یه کار ساختمانی قبلا کار میکردم اما تمرکز نبود توش فقط روز تموم بشه بود بعداً تصمیم گرفتم که یاد بگیرم زیادم مثلا واو نبود سخت نمیگرفتم ولی اوستا کار هام خیلی سخت میگرفتن نه باید این طوری اون طوری باشه خلاصه پیش کم کم 5.6اوستا کار .کار کردم هر کدوم هم سعی داشتن که انگار دست پنجه اون فرد را یاد بگیرم اما من با هر شرایطی که راحت بودم کار میکردم بعد من ازشون جدا شدم و به اصول خودم پیش رفتم این منو از درآمد کارکری 150تومن بعضاً به روزی درآمد 5تومن هم رسوند این یکی از واضح ترین چیز های هست که من زیاد هفت خان رستم را طی نکردم درسته یه تکامل داشت یه مسیری طی شد اما وقتی نگاه میکنم مثلا فرمول های زیادی یاد نگرفتم چند تا اصول رو تکرار کردم هزاران بار تا این که رفته توی وجودم و بدنم چشمام دستام بهش عادت کرده .

    اما

    من مثلا ورزش میکردم تای بوکس .چنان سخت گیر بودم به این که من باید زیاد تمرین کنم حرفه‌ای باشم اینقدر تمرین داشته باشم به چشم استاد بهترین باشم فلانی رو ببین و اونقدر مقایسه با چه کسایی نه با بهترین های استان نه کشور وقاره با بهترین های دنیا با به نام های دنیا با کسایی که مثلا 30ساله داره مثل کار ساختمانی من بدون این که به خودش سخت بگیره تمرین می‌کنه و با تکامل العان شده واسه خودش یه غول. منم داشتم هی زور میزدم که به اون نفر برسم پدر نهایت اونقدر مسیرو با دستای خودم سخت کردن اون اوایل خیلی راحت تمرین میکردم بعداً با مقایسه سخت کردم و رها کردم منی که تو اولین مسابقم شدم نفر دوم استان

    این یک مثالی از شرایطی بود که من تجربه کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ارمغان رضوی گفته:
    مدت عضویت: 1303 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت اساتید بزرگ و عزیزم عاشقتونم

    استاد کاملا درسته من خودم مثلا تموم قدم هایی که بهم گفته میشه رو برمیدارم و انجام میدم و واقعا تنبلی نمیکنم اما بقوله خودتون استاد چون پاشنه آشیله تا همیشه باید روش کار کرد تا ابد من متوجه شدم این فایل هم نشونه س برای من برای جواب سوالم که مسیر درسته با قدرت بیشتری قدم ها رو بردارم و شک نکنم و حرف بقیه رو قطع کنم کاملا ممنونم استاد عزیزم که هستین سایتتون مستدام باشه برام

    عاشقتونم

    فعلا در پناه الله یکتا باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    غزل گفته:
    مدت عضویت: 596 روز

    سلام به استاد و دوستان عزیز

    من مدتی بود که دلم میخواست خیلی جدی کار کنم تو حوزه تحصیلم تا با محیط کاریش از نزدیک اشنا بشم و بازار رو لمس کنم و بیشتر یاد بگیرم

    اما بهانه‌ی اینکه کارای دانشگاه زیاده و اگ برم سر کار نمیتونم دانشگاه رو نمره عالی بگیرم و انرژیم نصف میشه ووو… بودن.

    یه مدتی خیلی ذهنم مشغول بود ولی خیلی زود خدا الگوهایی سر راهم قرار داد تا نشونم بده میشود.بچه هایی ک هم تو دانشگاه‌ خوب بودن هم کار میکردن.

    من خیلی تلاش کردم باهاشون گفتگو کنم و ازشون راهنمایی بگیرم که اخه چطوری ؟؟ چطوری ممکنه منی ک وقتم کاملا پر میشه با دانشگاه برم کار هم بکنم؟

    اما دیگه نمیشد خودم رو گول بزنم که .ایناها یه نمونه جلو چشمم بود.

    خلاصه این افکار مساوی شد با پایان ترم و امتحانات و ژوژمان.

    و من همش به خودم میگفتم نمیتونم

    تهش به خودم گفتم عاقا تنها راهی که میشه بفهمم میتونم یا نه اینه که انجامش بدم.

    مثل همون اتفاقی که ترم پیش برام افتاد

    من همیییییشههه تو زندگیم با شب کار کردن مشکل داشتم و نمیتونستم. خودم رو قانع کرده بودم که عاقا من آدم شب بیدار بمون نیستم “نمیتونم”

    بعدش زدو من ترم پیش مجبور شدم بیدار نگه دارم خودم رو و بعد یکی دو شب کنار گذاشتن کمال‌گرایی و گفتن اینکه(فقط انجامش میدم یکم پیشرفت بهتر از هیچیه) دیدم نه خیلیم خوب پیش میرم. همه این مدت چقد به خودم ظلم کردم .چقدر میتونستم اتفاقات فوق‌العاده خلق کنم و نکردم فقط به خاطر اینکه به کار رو برای خودم سخت کرده بودم

    وقتی تو این فایل استاد دقیقا جمله ای رو گفت که تو ذهنم به خودم گفته بودم یقین پیدا کردم که انجامش بدم

    اولین قدم اینه که ورود همه افکار و صداهای بیرونی رو که مانع میشن ممنوع کنم.

    بعدش فقط ایمان داشته باشم و “پاشم برم دنبال کار”

    و اصلا فکر نکنم میشه یا نه.میتونم یا نه.چه ضرری ممکنه داشته باشه

    همینکه این باور غلط رو در من بشکنه سود در سوده

    به زودی میام از نتایجم هم براتون میگم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  6. -
    چیمن فرزین گفته:
    مدت عضویت: 538 روز

    به نام خداوند یکتا

    به راستی که خداوند همه چیز را در جای درست و زمان درست نمایان و آشکار می سازد. چقدر الان وقت دیدن این فایل بود.

    تجربه من از آسان گرفتن خواسته:

    سال 2019 همسرم و من با وجود تمامی مخالفت ها از طرف دوستان و خانواده، به آلمان مهاجرت کردیم( باید بگم که هر دو کار بسیار خوب و درآمد متوسط به بالا داشتیم و تازه خونه خودمون رو خریده بودیم)

    از همان ابتدای مسیر انقدر نشانه های الله و الهام و خوابهای شفاف میدیدم که هیچ چیزی من رو منصرف نمیکرد اونم منی که انقدر نظر خانواده برام در اولویت بود، اصلا به اینکه میرم کشور جدید، زبان بلد نیستم و و و … فکر نمیکردم. فقط یک حس عمیق قلبی میگفت این کار رو انجام بده ، با تمام قلبم میدونستم خداوند هر لحظه همراهمه. به طرز شگفت انگیزی کارای ویزا و مهاجرت انجام شد.

    به آلمان آمدیم و از همون لحظه اول خداوند انسانها و شرایطی رو سر راهمان قرار داد، اتفاقاتی رو خلق کرد که جز معجزه اسم دیگری نمیتونم روش بگذارم. در عرض یک سال اقامت این کشور رو گرفتیم، همسرم همون سال اول با همون سطح از زبان آلمانی، کار بسیار خوبی رو پیدا کرد و همزمان با وجود موانعی که به لحاظ زبانی هنوز بر سر راه بود شروع کرد به تحصیل. در عرض 2 سال اول، تمام تمرکزمان بر یادگیری زبان بود و من هم در دومین سال اقامتم استخدام شدم و درآمد بسیار عالی برای خودم رو داشتم.

    با وجود تمامی ترس ها ولی قدم اول رو برداشتیم و خداوند چنان حمایتمان کرد که شگفت زده شده بودیم.

    و امروز که برایتان مینویسم (31.05.2024) حدود شش سال ازون تصمیم سرنوشت ساز که تمام زندگی ام را زیرو رو کرد میگذرد و الان که به زندگی بسیار امن و مرفه رسیدم ،داریم دوباره خودمون رو آماده میکنیم برای یه اسباب کشی به یک شهر بسیار بزرگ در جنوب آلمان، چیزی که در اول برام هراس آور بود، اما هر وقت به آن زمان فکر میکنم دوباره شوق و امید وجودم را در بر میگیرد.

    یاد جمله استاد افتادم که چطور هر بار با وجود زندگی امن و آرامششان حاشیه امن را ترک کردن و بارها مهاجرت کردن و نتایج شگفت انگیزی رو آفریدن.

    همیشه این رو به خودم میگم که خداوند به انسانهای شجاع و ایمان داران پاداش میدهد.

    استاد مهربانم آنچه که به لحاظ احساسی از اعتمادم به خداوند در مدت این شش سال تجربه کرده ام در قالب توصیف و کلمات نمیگنجد، هر اتفاقی که از اون موقع تا اکنون در زندگی ام رخ داده هر لحظه ایمانم را دوچندان کرده است به اینکه راه برای ایمان داران پرنور و نمایان است.

    تجربه من از پیچیده کردن هدف:

    ورزش کردن منظم، مثلا فکر میکنم که حالا باید حتما برم باشگاه، از سرکار میام خسته ام و نمیتونم ورزش کنم، حالا کی حوصله داره، منی که اندامم خیلی خوبه نیاز به ورزش ندارم و…. همین ها باعث شد متاسفانه خیلی جدی ورزش رو در زندگیم ادامه ندم.

    با مثلا اینکه میخوام یک شرکت اینجا ثبت کنم ولی ترس از پرداخت مالیات و اینکه آیا چطور میتونم از پس کار بربیایم مانع حرکتم میشه، چطور منابع و مشتری ها رو پیدا کنم؟ چطور ارسال به ایران داشته باشم ووووو…

    خیلی متشکرم برای این فایل ارزشمند و زیبا. خیلی خوشحالم که خداوند شما رو سر راهم قرار داد تا از مسیر زندگیم بیشتر لذت ببرم.

    در پناه نور الهی و پایدار در مسیر باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
  7. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1493 روز

    به نام الله مهربانی ها

    سلام دوستان

    این فایل نشونه الله بود

    چندوقته درموردشروع کسبوکارهمش ذهنم کاروبرام سخت کرده ومیگه نمیشه اگه وقتت بگزره چی اگه نتونی چی اگه ازهدفت دوربشی چی اگه بیپول بشی چی

    چنان سخت کرده ذهن من روکه نمیزاره حرکت کنم بااین که میدونم اگه قدم بردارم خدادستانشوبه سمت من هدایت میکنه ودرهای خوشبختی به روی من بازمیشه والان هیچی درموردش نمیدونم چون فقط خدامیدونه کافیه ماایمان به غیب داشته باشیم وبریم تودل ترس هامون وسخت نگیریم کارهاروواین بحث شغلی خیلی ذهنم رودروبرخودش کرده ولی بایداسون بگیرم وبدونم که قدم های بعدی بهم گفته میشه

    الگوهایی که به خواسته های من رسیدم روباهاشون صحبت کنم تابرای من راحت پذیرفته بشه که میشودپس سخت نگیر

    مورددوم همین رانندگی بودکه برای خودم رانندگی رواسون گرفتم ورفتم تودلش وسریع یادگرفتم وازهمون اول ماشبن صفرخریدم بااین که خیلی هابرای شروع ازیک ماشین قدیمی ودسته دوم شروع میکنندبرای رانندگی ولی من نه وتوکل کردم به خداوندوحرکت کردم ودرهابازشد

    بایدبه ایده هامون عمل کنیم وسخت نگیریم وتوهم نزنیم که بشینیم توخونه وکاری نکنیم وپول بیاد

    خواسته هاواهداف خودمون روبشناسیم وحرکت کنیم وتودل کاربه ماقدم های بعدی گفته میشه واسون بگیریم کارهارو

    چون خدای ماخدای اسانی ولذت وشادی هست

    مابرای رسیدن به خواسته هامون نیازی نیست زجربکشیم کافیه قدم برداریم وبه راحتی به همه خواسته هامون میرسیم چون یک نیرویی فراترازهمه قدرت هاازماحمایت میکنه

    خدایامارواسون کن برای اسونی ها

    درپناه الله یکتاثروتمندوسعادتمندباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  8. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1493 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام برهمه دوستان خوبم

    این فایل نشونه الله بود

    چندوقته درموردشروع کسبوکارهمش ذهنم کاروبرام سخت کرده ومیگه نمیشه اگه وقتت بگزره چی اگه نتونی چی اگه ازهدفت دوربشی چی اگه بیپول بشی چی

    چنان سخت کرده ذهن من روکه نمیزاره حرکت کنم بااین که میدونم اگه قدم بردارم خدادستانشوبه سمت من هدایت میکنه ودرهای خوشبختی به روی من بازمیشه والان هیچی درموردش نمیدونم چون فقط خدامیدونه کافیه ماایمان به غیب داشته باشیم وبریم تودل ترس هامون وسخت نگیریم کارهاروواین بحث شغلی خیلی ذهنم رودروبرخودش کرده ولی بایداسون بگیرم وبدونم که قدم های بعدی بهم گفته میشه

    الگوهایی که به خواسته های من رسیدم روباهاشون صحبت کنم تابرای من راحت پذیرفته بشه که میشودپس سخت نگیر

    مورددوم همین رانندگی بودکه برای خودم رانندگی رواسون گرفتم ورفتم تودلش وسریع یادگرفتم وازهمون اول ماشبن صفرخریدم بااین که خیلی هابرای شروع ازیک ماشین قدیمی ودسته دوم شروع میکنندبرای رانندگی ولی من نه وتوکل کردم به خداوندوحرکت کردم ودرهابازشد

    بایدبه ایده هامون عمل کنیم وسخت نگیریم وتوهم نزنیم که بشینیم توخونه وکاری نکنیم وپول بیاد

    خواسته هاواهداف خودمون روبشناسیم وحرکت کنیم وتودل کاربه ماقدم های بعدی گفته میشه واسون بگیریم کارهارو

    چون خدای ماخدای اسانی ولذت وشادی هست

    مابرای رسیدن به خواسته هامون نیازی نیست زجربکشیم کافیه قدم برداریم وبه راحتی به همه خواسته هامون میرسیم چون یک نیرویی فراترازهمه قدرت هاازماحمایت میکنه

    خدایامارواسون کن برای اسونی ها

    شادوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    اکرم رستمی گفته:
    مدت عضویت: 1538 روز

    درود بر همگی عزیزان

    مثل همیشه یوسفم و از اکانت خواهرم اکرم این پیامو براتون مینویسم

    خب خب خب

    چند روزه که به دنبال فایلی بودم که اسان بودن مسیر رو بهم نشون بده

    اول از همه فایل های رضا عطار روشن و هادی ترابی عزیز رو گوش کردم و با گوش جان شنیدم

    و چون کار خودمم مشاور املاکه خیلی دوست داشتم صحبت های هادی ترابی عزیز رو دوباره بشنوم و خبر پیوستن ایشون از یک دپارتمان در بندر عباس به یکی از بهترین دپارتمان های املاک شهر تهران رو به تازگی شنیدم و برای هادی عزیز بهترین هارو در این حرفه و صنف شریف میخوام

    امروز یعنی البته دیروز این فایل رو هدایتی دریافت کردم یعنی به این صورت که در قسمت سرچ کلمه آسان رو سرچ کردم

    کاری به رسیدن به این فایل ندارم ولی یه سری درس ها برای من داشت که خصوصا در کار و حرفه ای که دنبال میکنم به شدت رد پاهای نتایج این فایل رو میتونم ببینم

    خب الان تقریبا 10 ماهه که در منطقه الهیه مشهد مشغول فعالیت در حوزه خرید و فروش ملک هستم که یکی از رشته های مورد علاقه منه و بسیار این کار رو دوست دارم

    دیشب یک خبری به دستم رسید که باعث شد کلی به فکر فرو برم و خط کش ذهنیم رو هرجایی استفاده نکنم

    حالا این خبر چی بود

    اول بگم من اصلا از اپ اینستاگرام استفاده نمیکنم اما نمیدونم چیشد که داخل سایت اینستاگرام تو اکانت شخصیم لاگین کردم و باز هم نمیدونم چطور رفتم سمت مخاطب هام و پیج یکی از همکاران در دفاتر دیگه رو باز کردم

    استوری داشت و بازش کردم دیدم که یک واحدی رو از برند آرتین که از خوبای منطقه اس فروختن اونم چییییییییییی

    من چی میبینم؟

    360 متری فروختن؟

    واااااااات؟

    اینو ذهنم میگفت:

    تو منطقه ای که تا 8 میلیارد بیشتر معامله‌ نمیشه اونم تازه معامله زمین تا این قیمته و اپارتمان تا رنج 5 معامله میشه چطور 360 متری فروختن اونم 16 میلیارد؟

    هر چقدر ذهنم دنبال بهانه بود که بگه نه مثلا اشتباهه یا اونا فلان ویژگیو دارن و تو نداری نتونست منو قانع کنه و باعث شد فکرم واقعا درگیر این موضوع بشه

    نه به صورتی که اذیتم کنه بلکه به صورتی که حالم بهتر بشه که میشود و یوسف تو هم میتونی چنین نتیجه ای بگیری اگر بتونی حالت رو بهتر کنی و احساس بهتری در طول روز داشته باشی و به اهدافت فکر کنی و در جهتش قدم برداری نه اینکه صرفا بگی خدا برای جور میکنه

    «از من حرکت از خدا برکت»

    و حالا جالبترش اینکه فروش توسط کی انجام شده؟

    یه دختر 20 تا 22 ساله !!!!!

    وقتی خبر فروش این واحد دوبلکس تو منطقه پیچید تمام دفاتر در مورد این معامله صحبت میکردن و این چیزی بود که اصلا سابقه نداشت حداقل یه نفر 16 میلیارد هزینه کنه تا واحد 360 متری پنت بخره و منطقیش این بود که یه زمین بخره و داخلش ساخت و ساز کنه اما باور این دختر 20 ساله بهش ثابت کرد که میشه حتی 360 متری فروخت درحالی که هیچکس هنوز این متراژ نتونسته بفروشه

    کلی تو دلم تحسینش کردم و اتفاقا از ماه ها پیش از این دختر حس خوبیو میگرفتم

    حتی زمانی از فروشش خبر نداشتم

    خب همکاریم و ممکنه حتی در اینده باهم بیشتر اشنا بشیم خدا میدونه مسیر به چه صورت پیش میره

    در واقع این رد پایی هست که دارم در تاریخ 1403/3/3 میذارم که دارم در شهرمشهد با خانوادم زندگی میکنم و به دنبال الگو هایی هستم که بتونه ثابت کنه اسانتر کار ها میتونه انجام بشه

    و این انسان شریف الگویی بود برای من که نشان بده این فروش و هزاران فروش دیگر که در منطقه ما در طول روز انجام میشه میتونه بسیار اسانتر باشه و هر روز به دنبال الگو هایی برای اسان تر انجام شدن معاملات فروش هستم

    دوستتون دارم

    «یوسف»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1744 روز

      سلام ب شما دوست عزیزوارزشمندم آقا یوسف

      سپاسگزارم بخاطر کامنت عالی و فوق العاده ای ک نوشتین

      خیلی تحسینتون کردم ک اینقد عالی دارین رو خودتون و باورهاتون کار میکنین

      چقد انرژی گرفتم اونجا ک گفتین ی دختر20،22ساله تونسته ی ملک 360متری و ب قیمت 18میلیارد بفروشه

      واقعا سوپراییز شدم ازاین همه فراوانی و ثروتی ک هست ک ی نفر میتونه ب راحتی این ملک رو بخره

      و ی دختر اونم با این سن کم توانایی و باورش و داشته باشه و بفروشه

      واقعا دمش گرم

      کلی تحسینش کردم

      ن تنها برای خودش باور پذیر شد ک میشود برای خیلی از کسایی ک سالهاست تواین کارن هم الگو شد

      این ی نشونه س برای من ک مدارم داره تغییر میکنه ک هدایت شدم و همدار شدم با این آگاهی ها

      الهی صدهزار بارشکرت

      من هرآنچه لازم دارم از قبل بهم داده شده

      فقط باید در مدارش قرار بگیرم و احساسمو خوب نگه دارم و حرکت کنم

      سپاسگزارم دوست خوبم

      شاد وموفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نوید گفته:
      مدت عضویت: 3140 روز

      سلام یوسف جان

      خدا رو شکر میکنم که در مدار دوستان خوب و موفقی مثل شما هستم

      چقدر کامنتت عالی بود

      تر روز داره همه چی آسون‌تر میشه، مخصوصا پول ساختن

      طبیعی‌ه که ما بخوایم بیشتر پول بسازیم ولی ذهن میاد و میشگه تا همین‌جاش کلی سختی کشیدی

      ولی وقتی ی جور دیگه فکر می‌کنیم هدایت میشیم به الگوهایی که آسون و با لذت پول می‌سازن

      سن‌سون از ما کمتره و تجربه کمتری دارن ولی پول ساختن و راحت‌تر انجام میدم

      ترمزهای ذهنی‌شون کمتر از ماست و منطق‌های بی اساس گذشته‌گان رو باور نکردن

      مثلا ذهن من میگه باید چندین حرکت بزنی تا فروش 16 میلیاردی داشته باشی ولی این خانوم با یک حرکت و در یک معامله فروش 16 میلیاردی داشته

      پس میشه با یک حرکت و انجام یک معامله این رقم رو تجربه کرد

      چون جهان هر روز داره راحت‌تر و بیشتر می‌بخشه

      چون هر روز داره ثروت ساختن راحت میشه

      اتفاقا جهان کارهای بزرگ و ساده‌تر و راحت‌تر انجام میده

      هر جا هستی در پناه الله در آرامش، آسایش و رفاه باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    زبیده آزادی گفته:
    مدت عضویت: 642 روز

    به نام الله مهربانم

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته جان

    خدارو سپاسگزارم بخاطر شنیدن این فایل زیبا

    خدارو سپاسگزارم بخاطر شما و انگیزه های خوب و مثبتی که از شما میگیرم

    استاد جان من خیلی دوست داشتم برم دانشگاه ولی چون زود ازدواج کردم نرفتم همسرم هم هیچ مخالفتی نداشتنن ولی خودم میگفتم نه نمیشه با بچه وهمسروزندگی .نه نمیشه سخته جواب دادن به استاد ها .نه نمیشه تو جمع بودن .خلاصه همه ی نه گفتن های خودم به خودم باعث شد به دانشگاه نرم .والان خیلی پشیمونم

    استاد جان من خیلی دوست داشتم کار با کامپیوتر رو بلد باشم ولی باز هم نه گفتن ها میاومدن سراغم ومیترسیدم که نتونم برم کلاس بعداز چند سال رفتم کلاس کامپیوترو در جمع کسانی بودم که خیلی کم سن و سال تر از من بودن ولی من بدون توجه به سن و سالم کلاس رو شرکت کردم و ومدرکم رو گرفتم وخیلی خوشحالم و خدارو شکر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1463 روز

      سلام خدمت زبیده جان عزیز

      به طور اتفاقی به ‌کامنتت برخوردم

      و در مورد تحصیل دانشگاه گفته بودید که بخاطر بچه و همسر دانشگاه نرفتی و الان خیلی پشیمونی

      اینو که دیدم نتونستم برات کامنت نزارم

      خاستم یه تجربه و الگو بهت بدم از زنداداش خودم

      سال فک کنم 1386بود اگه اشتباه نکنم داداش من ازدواج کرد و زنداداشم دیپلم داشت و متولد 67 هستش ایشون

      همون سال اول بهشون گفتم برو ادامه تحصیل بده (اینو بگم داداشم خونه اشون تهران بود )چون غریب بودن تو اون شهر حالا به هر دلیلی زنداداشم دانشگاه نرفت و بعد یکسال بچه دار شد دیگه درگیر بچه و خلاصه تا 3 تا بچه پیش رفت و نرفت دنبال تحصیلش

      بارهام بهش گفتم هی گفت با بچه ها نمیتونم و اولیتم بچه و خانواده اس (البته زنداداش من خیلی فهمیده و با درکه و میتونه همه چیزو مدیرت کنه)اما همش میگفت که بچه هام کوچکن

      تا اینکه امسال بهانه رو کنار گذاشتن در سن 37 سالگی شروع به تحصل کردن در دانشگاه پیام نور و کلاسهاشم غیرحضوری رفت و هم به خونه وخانواده و هم بجه هاش رسبدگی میکرد هم درس و تحصیلش و همه رو هم مدیریت میکنه به راحتی و خیلی هم موفقه

      و اصلا هم برای سرکار رفتن درس نمیخونه و گفت من دوست داشتم ادامه بدم و انجامش دادم و هر روز و هر لحظه یه برنامه میاد و معلوم نیست در آیینده چه اتفاقی میفته و چه سیستمی عوض میشه شاید من رفتم سرکار شاید هم نرفتم مهم اینه دوست داشتم ادامه تحصیل بدم و دارم انجامش میدم و طرز فکرش خیلی خوبه

      خاستم بگم نمیدونم چند سالته اما محدودیت سن و ذهنتو کنار بزار و تو دانشگاه غیرحضوری و پیام نور شرکت کن یا دانشگاه ازاد اگه دوست داری ادامه تحصیل بدی و برات مهم نباشه بقیه چی میگن که با هر سنی و بچه رفتی درس میخونی

      مهم خودتی و اهدافت

      تو فقط شروعش کن حتی اگه با مدرک دانشگاهیت سرکار نری فقط برای دل خودت و هدفت که سوادت بالاتر بره.و به قول زنداداشم شب میخابی روز بیدار میشی یه سیستم عوض میشه پس به بعدش فکر نکن چی پیش میاد

      اینم الگویی ک من بهت دادم امیدوارم که شروع کنی و کماگرایی کنار بزاری اینکه کدوم دانشگاه خوبه و حتما بهترین دانشگاه روزانه باید باشه

      اینها همه بستگی به خودت داره که تو بدترین دانشگاه هم بتونی موفقترین بشی عزیزم

      به امید موفقیتت دوست عزیزم️

      در پناه الله یکتا باشی.و خبر موفقیتهاتو برامون کامنت کنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: