عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1 - صفحه 15
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/04/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-04-28 07:34:452023-05-02 13:37:01عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلامی پرازعشق به شما ادمهای بینظیراستاد عیدامسال مارفتیم بندرعباس چه شهر زیبا لا مردم بینظیری بود ازجزیزه زیبای هرمز،مهم تراز همه ازخداهدایت خواستم که درزمان مناسب به مکان مناسب هدایت بشیم وماروهدایت کنه به دیدن زیبایی های بیشتر وبهتر( ازشمایادگرفتم که اول سفرتون اینو گفتین )وهمین طورهم شد
توجه کردن به سفرها وجاهای دیدنی که شما میرفتین ماهم هدایت شدیم که ازجنس این سفرهارو تجربه کنیم و عیدامسال همه چیر دست بدست هم بده وما هم راهی سفر بشیم
جای همه دوستان خالی
ما توی سفربه کلی زیبایی توجه میکردیم وکلی ذوق میکردیم،ازدیدن دریا لنج های زیبا باسازههای مختلف و
از بودن روی دریا وسواربر لنج این قدر لذت بردیم که خداوند صحنه های زیبا از غروب خورشیدوزیبایی هایی که شاید برای دیگران ریز ومعمولی بود اما برای ما مثل بچهها ذوق ولذت بود بهمون نشون داد که واقعا باورنکردنی طراحی شده بود وما ماتو مبهوت این زیبایی بودیم جالب اینکه 60 یا70نفرتوی اون لنج بودن وهیچکس دیگه ای اون صحنهها رو نمیدیدن ،شاید هم براشون مهم نبود!
توجه به هرزیبایی میکردیم ازجنس همون زیبایی میدیدیم مثلا سوارماشین بودیم بارون شدیدی گرفت وما فقط کیف میکردیم بعدهدایت شدیم به رنگین کمانی با کمان کامل که تاحالا به اون حدکمان کامل وپرنگ ندیده بودم، از هیجان نمیتونستیم ادامه بدیم وکنارزدیم وچند دقیقه ای فقط لذت بردیم ومن ندیدم افرادی که برای این منظره وایستن ولذت ببرن
من متوجه شدم وقتی که از دیدن زیباییها لذت میبیری واین زیبایی هارو بلند تکرارمیکنی تمرکزت واحساست بیشتر روی اون زیبایی میره وتامدتی ذهنت درگیر اون زیبایی واحساس میمونه
ووقتی من ازدیدن زیبایی ها غرق دراحساس بیشتری میشم یعنی شورو شعف بیشتری ازدیدن اون زیبایی نشون میدم ،زودتر وبیشتر ازجنس اون زیبایی میبینم
مسئله مهم ترازاون هم اینکه وقتی زیبایی ونکته مثبت میبینم وذوق میکنم ممکنه افراد دیگه در مدارمن نباشن وحتی گفتن اینکه من بخوام اون زیبایی ونکته زیبای اطراف رو به بقیه بگم اصلا کاردرستی نیست چون اونها درمدار دیدن زیبایی نیستن ونمیبینن(بقول قران کَرَن ،کورن ونمیشنوند)ومنو دورمیکنن از مداری که هستم
وقتی توجه میکنی به زیبایی ها اینقدر احساست عالی میشه که ناخداگاه مث یک اهنربا میشی وتوی همه چیز و آدمهای اطرافت زیبایی میبینی
من با گفتن زیبایی ها بیشتر ازنوشتن نتیجه میبینم و یک نشونه برای خودم در نظر گرفتم که هرموقع اونو میبینم یادزیبایی میفتم وشکرگزار ترمیشم
مثلا صدای هواپیما روکه میشنوم میگم خدایا بابت سفری که داشتیم وکلی زیبایی هارو توی ذهنم لیست میکنم وشکر گزاری میکنم یا رنگهایی که برام جذابتر هست منو بیادزیبایی بیشتر میندازه وهی دنبال اون سری از زیبایی ها میندازه که توی هرجا ،خیابون ،فروشگاه و…برم دنبالش باشم وشکارش هم میکنم
ممننون برای یادداوری وتکرار این قانون زیبای الهی ،من توی دوره ثروت هستم وجلسه دوم که توجه کردن هست که مترادف باهمین فایلهست، خیلی برام جذابه وهرروز اول باید اونو گوش بدم بد برم سر فایلها وجلسات بینظیر دیگه
استاد سپاسگزارم ازتون
واز خداوند هم بخاطر بودن شما دوعزیز بیشتر سپاسگزارم
وسپاسگزارم برا اینکه منو هدایت به این مسیرزیبا کرده
سلام به استاد و خانم شایسته عزیز
دوست دارم کامنتمو با یه تجربه ای شروع کنم که هر بار یادم میاد واقعا منو به فکر میبره.
سال پیش آخرای فروردین برای خرید یه سی دی داشتم همراه خواهرم و پدرم میرفتم یه پاساژی. اون پاساژ جای پارک نداره به همین خاطر یه خیابون پایین تر پارک کردیم ماشینو و پیاده رفتیم. هوا عاااالی بود. دما عالی، داشت نم نم بارون میزد و آسمون یه رنگ فوق العاده ای داشت. من اونقدر لذت بردم از مسیر رفت و برگشت که حد نداشت. داشتیم نزدیک ماشین میشدیم برای برگشت که متوجه صحبت پدرم و خواهرم شدم که میگن چه دعوای بدی بود و حیا ندارن مردم و … . یهو من با با تعجب : دعوا کجا بود که من نفهمیدم. بعد متوجه شدم دقیقا از کنار اونایی که داشتن دعوا میکردن رد شدیم و من نفهمیدم!!! طبق گفته هاشون دعوای بدی هم بوده!!!! این مورد رو واقعا دوست دارم یه جایی بنویسم که یادم بیاد همیشه، یادم بیاد توجه یه همچین قدرتیه. توجه من به قشنگیا آسمون و بارون باعث شده بود گوشام صدای فحش و فحشکاری و دعوا رو نشنوه!!!
با وجودی که یه همچین تجربه غیر قابل بحثی دارم از توجه باز هم این مساله چیزیه که به شدت پاشنه آشیل منه. هرچند ریشه این مساله رو با کمک دوره حل مسائل کشف کردم (مربوط به یک سری اتفاقات دوران کودکیم بود) و تا حدود زیادی تحت کنترل من در اومده ولی خیلی جای کار داره. برای من دو جور توجه بود: 1- همش فکر میکنم (میکنیم) که باید همه چیز عالی باشه تا ما بتونیم لذت ببریم (همونطوری که استاد تو فایل اشاره کردن) 2- با فکر کردن و توجه به نازیبایی ها یا چالشایی که ممکنه باشه و فکر کردن به حل اونها (به ویژه چیزهایی که اصلا دست من نیست حلشون) احساس میکنم که میتونم ازشون دور بمونم!!!!
در مورد اولی از اهرم رنج و لذت استفاده کردم که تا حالا داره خوب جواب میده. البته که هنوز اونقدری خودکار نشده و همش باید به خودم یادآوری کنم ولی واقعا بهتر شدم تو این مورد. اهرم من اینه که توجه به نازیبایی باعث میشه تمرکزم به هم بریزه و خودمو الکی درگیر میکنم و فکرمو مشغول چیزی میکنم که برای حلش نمیتونم قدمی بدارم (واقعا نازیبایی هایی که بیشترمون بهش توجه داریم خارج از کنترل ماست) وباعث میشه این توجه قدم واقعی که همون اعراض هست رو هم نتونم بردارم و اگر ادامه بدم وضع بدتر میشه و خود منم درگیر میشم (رنج)، در عوض اگر توجه ام رو بزارم روی چیزی که الان وجود داره و حس بهتری بهم میده میتونم آروم باشم و ذهنم الکی درگیر نشه و انرژی مو بزارم روی چیزی که واقعا میخوام و میتونم بهبود بدم (لذت). البته از این سینمایی تر با جلوه های ویژه نوشتم برای خودم خلاصه شو گفتم. تاثیرشم برای من عالیه. قشنگ میفهمم که همه چیز برای من چقدر متفاوت تر از بقیه پیش میره.
در این مورد یه چیز بامزه که برای من خیلی جواب داده در مورد لپ تاپمه. فکر میکنم یه ذره ناراحت بود که بهش محبت نمیکنم و به اندازه قبل مراقبش نیستم. یه خورده بدقلقی میکرد. از وقتی براش یه اسم گذاشتم و تحسینش میکنم بابت قطعاتش خیلی رابطه مون خوب شده باهم
البته من در مورد توجه به نازیبایی یه چک کوچولو خوردم از دنیا که باعث شد جدی بشم روی کنترل ذهنم. من از اتفاقات ناخوشایندی که ممکنه توی جاده بیفته میترسیدم و از هواپیما هم میترسیدم! اون روزایی که مجبور بودم جا به جا بشم بین تهران و شهرمون واقعا عذاب بود برام. تا اینکه دیدم هر جایی یه اتفاق ناخوشایندی هست منم از کنارش رد میشم. دونستن قانون باعث شد به خودم بیام و کم کم تونستم ذهنمو کنترل کنم تا حدودی ولی از وقتی که با دوره حل مسائل ریشه اش رو فهمیدم، تونستم منطق قوی برای توجه نکردن به اون دست افکار پیدا کنم. نتایج هم داره قوی تر میکنه این ذهنیت جدید رو ولی چون مدت زیادی درگیرش بودم باید بیشتر حواسم باشه و کار کنم روش.
در مورد دومی هم قانون رو یعنی ” توجه = ارتعاش = کم کم رفتن تو مدار دیدن وتجربه اون چیز” به یاد میارم وقتی که آگاه میشم درگیر فکر اشتباه شدم. با تمرینایی که انجام میدم و نتایجی که ازشون میگیرم تونستم آگاه تر باشم نسبت به افکارم و سریع تر جلوی یه فکر بی نتیجه رو بگیرم. البته که اون اوایل تلاش سختی بود الان که واقعا میتونم با آرامش توجه ام رو برگردونم و زیبایی هارو ببینم واقعا کیف میکنم.
مثلا مسیر پیاده رفتن به خوابگاه ما سربالاییه و مجبورم مسیرم رو طولانی تر کنم تا راه هموارتری رو برم. در این مورد به منظره توجه میکنم که خیلی قشنگه. به گربه های توی خیابون و درختا و گلا و آسمون. اینجور درگیر کردن خودم تو دیدن زیبایی های روزمره و قدرت انتخابی که دارم برای توجه و منتظر اون نتیجه/اتفاق بزرگ نبودن برای شادی باعث شده ذهنم کلیت مثبتی پیدا کنه و نتیجه اینه که امروز صبح که دیر بیدار شده بودم و داشتم به خودم غر میزدم یه لحظه ذهنم برگشت گفت که تو هنوز 12 ساعت داری تا شب و شبم که دیر میخوابی و اتفاقا بهتر میتونی خلاق باشی شبا واقعا لازم نیست در این مورد به خودت الکی سخت بگیری و درگیر کنی خودتو و حستو بد کنی و … . میتونم ببینم توجه به زیبایی ها باعث شده با خودمم مهربون تر باشم چون ذهنم داره کم کم دنبال چیزایی میگرده که خوبه و هست و میتونم اونو انتخاب کنم برای فکر کردن و در نظر گرفتنش.
این روزا بیشتر از قبل میتونم بفهمم که توجه به زیبایی ها و امکاناتی که هست (در مقابل اون چیزی که نیست) درسته اولش سخته و ذهنت کلی اذیت میکنه و میگه ” تو متوهمی و خودتو گول میزنی که فکر میکنی میتونی بری اردو و بدون غذای خوشمزه از اردو لذت ببری” ولی بعدا با استمرار بر اینکار میتونی یه روزی بفهمی که چه قدرت بزرگی رو در خودت ساختی و پررورش میدی. چه اعتماد به نفسی هم میده به من این قدرت. اینکه میتونم ببینم وپیدا کنم قشنگیارو و خوشحال باشم و لذت ببرم و علی بی غم باشم
ممنونم از شما استاد عزیز و ممنون از خانم شایسته عزیز که برامون کلی تصاویر قشنگ و با کادربندی فوق العاده گرفت از دریا و ساحل و از استاد عزیز. تصاویر موقع راه رفتن، بدون لرزش و حرفه ای و عالی بود. واقعا کیفشو بردم و منتظر ادامه فایل هستم و همچنین ممنون که این همه زیبایی رو با ما هم به اشتراک گذاشتین
عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر میدهد
به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و دوستان خوبم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونها بزرگ
اول از همه همزمانی این فایل با جلسه 7 دوره حل مسایل برای من واقعا ترکیب عالی بود چون همون اصلی که اونجا داره توضیح داده میشه اینجا هم داره روش تاکید میشه البته با صحنه ها و جلوه های تصویری بیشتر :
قانون بدون تغییر خداوند اینه که به هر چی توجه کنیم از همون جنس وارد زندگیمون میشه
یعنی همون توضیحات با ادامه پیدا کردن توی این فایل قدرتمندتر داره نشون داده میشه و همون مومنتومی که استاد اونجا ازش صحبت میکنند اینجا و با این فایل داره ادامه پیدا میکنه که قراره با تصاویر هوایی دورن هم بیشتر و بیشتر ادامه پیدا کنه و و بیشتر و بیشتر و بیشتر من رو در احساس خوب نگه داره
من سوال آخر فایل رو همین اول فایل جواب میدم و بعد میرم سراغ نکات و صحنه های زیبای این فایل
من به شخصه با توجه به شخصیتی که دارم با نوشتن راحت ترم تا صحبت کردن در مورد زیباییها و به همین خاطر هم از زمانی که با سریال سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت و فایل های تمرکز بر نکات مثبت استاد فهمیدم که باید آگاهانه تمرکزم رو بزارم روی زیباییها با نوشتن این کار رو شروع کردم و الان به جایی رسیدم که این کار رو با تمرین ستاره قطبی دوره دوازده قدم ترکیب کردم و ی روش شگفت انگیزی شده برای تمرکز بر زیباییها
من قبلا این تمرین رو فقط برای خواسته هایی که داشتم بکار می گرفتم خواسته هایی که دوست داشتم در طول روز برام اتفاق بیفته اما الان علاوه بر اینکه خواسته هام رو مینویسم بایت هر اتفاق خوبی که در طول روز می افته از همون اول صبح دفترم و دو خودکار صورتی و مشکیم کنار دستم روی میز هستن .
اول صبح قبل از تمرین شکر گزاریم رو مینویسم و اولین شکر گزاریم خواب و استراحت راحتی که در طول شب دارم که به محض اینکه سرم رو میزارم روی بالشت خوابم میبره و صبح بدون اینکه نیازی باشه کسی بیدارم کنه سر ساعت بیدار میشم در حالی که میبینم که خواهرم اینقدر دغدغه ذهنی داره که بزور بخواب میره و همیشه هم شاکی از اینکه خواب خوبی نداره و خیلی ازافراد دیگه
دومین شکرگزاری برای آرامش و سکوت و تمیزی و نظم خونه ایه که توش هستم که از وقتی که تنها شدم این نعمت رو بهش پی بردم و شکر گزارش هستم
و سومین شکر گزاری هم رزق و روزیه که خداوند توی حسابم وارد میکنه
چهارمین شکرگزاریم هم بودن با استادو فایل ها و دوره هاشه
و بعد خواسته هام رو مینویسم
بعدش شروع میکنم هر اتفاق خوبی که می افته رو یادداشت میکنم :
از قهوه ی داغی که میخورم
از رزق و روی که باهاش صبحونه و ناهارم رو تهیه میکنم و میخورم
از فایل ها و دوره هایی که روشون کار میکنم
از شستن حیاطم و حس خوبی که میگیرم
از نسیم خنک بهاری که توی حیاط روی بدنم حس می کنم
و خلاصه اهر اتفاق کوچک و بزرگی که می افته رو یاد داشت می کنم و به این شکل بهشون توجه میکنم و همین باعث میشه که کل روز آگاهانه توجهم رو با نوشتن کنترل میکنم و این کاریه که بیشتر مواقع انجام میدم
حالا میشه که بعضی روزها ی ساعتی یا چند ساعتی کنترل ذهنم رو از دست بدم اما خدا رو شکر چون قانون رو میدونم سریع بر میگردم به مسیر
و الان مدتیه که خداوند یک دوستی رو هم وارد زندگیم کرده که ایشون هم از شاگردهای استاد هستن و بعضی روزها با هم در مورد فایل ها هم صحبت میکنیم و قوانین رو به خودمون یادآور می شیم و همین هم کمک میکنه که باز توجهم بره روی قوانین و زیباییهاش
خدا رو شکر الان شرایط جوری هست که من کاملا ایزوله هستم نه از تلویزیون و اخبار و رسانه ها خبری هست و نه از افراد منفی و در تنهایی و خلوت خودم دارم روی خودم کار میکنم و ورودیهای منفی خیلی خیلی کم شده در زندگی من واونم فقط وقتیه که من میرم بیرون برای خرید اونم بعضی وقتها چیزهایی رو میشنوم که اونم مثلا قبلا دیگه نیست و من راحت تر نادیده میگرم و توجه نمی کنم بهشون
و اما این فایل :
نکات این فایل :
1. مهم نیست دیگران چه احساسی دارند در برخورد با نشانه های خداوند مهم اینه که ما چه احساس داریم
2. قانون خداوند اینه که توجه ما اتفاقات ما رو خلق میکنه
3. به هر چی توجه کنیم از اون جنس بیشتر وارد زندگیمون میشه چه خوب چه بد
4. هرچقدر بتونیم زیباییها رو ببینیم در هر شرایطی که هستیم هدایت میشیم به زیباییها و قشنگی های بیشتر
5. کل بازی همینه که ما ذهنمون رو شرطی کنیم برای دیدن زیبایی ها اونم توی دنیایی که تمرکز اکثریت روی نازیباییهاست
6. جهان مادی طیفیه از تضادها
7. تضادها باعث بوجود اومدن خواسته ها میشن
8. انتخاب با ماست که به چه چیزی توی این طیفیه توجه میکنیم
9. باورهای مخرب توی ظاهری زیبا هم میتونن ظاهر بشن
10. اثر قانون رو خیلی راحت میشه توی زندگی خودمون و دیگران ببینیم
11. کار ذهن توجه کردن به منفی هاست
12. کار ما کنترل آگاهانه ذهن و سوق دادن اون به سمت مثبت هاست
زیباییها که من دیدم و حس کردم و شنیدم :
عینک زیبای استاد که با وجود اینکه قبلا هم دیده بودم باز هم اون ترکیب رنگش بسیار زیبا بود برام
میکروفون فوق الهاده که استاد وصل کردن و کیفیت صدای عالیش
کلاه زیبای استاد با این ترکیب رنگ قرمز و مشکی زیباش که برام یادآور کلاهای بسیار زیادیه که استاد دارن و نماد فراونیه
لباس های سایز میدیوم استاد که نشان از تغییر سایز ایشون در نتیجه ی قانون سلامتی و عمل به اونه چیزی که استاد رو متفاوت کرده از فایل های قبلی که توی همین مکان زیبا گرفتن بقولی این سایز کجا و اونا کجا
اندام فوق العاده استاد بدن عضلانی که نبود قبلا و استاد ساختنش
هماهنگی لباس های استاد با اون نرده های چوبی اطراف
اون بشکه های قرمز رنگ و سبز رنگ اگر اشتباه نکرده باشم که خیلی رنگشون جذابه و از همینجا برق تمیزیشون رو دارم دریافت میکنم
اون سگ کوچولوی ناز سفید و قهوه ای که از کنارش رد شدن استاد
اون رنگ زیبای قرمز و آبی و زرد اون چترهای کنار ساحل
اون رنگ سفید اون ماسه های کنار ساحل که عین آرد میمونه و میشه از همینجا نرمیش رو حس کرد
ترکیب رنگ رویایی اون خلیج
اون ساختمون های رنگارنگ کنار ساحل
تنوع سنی افرادی که اونجا هستن
تنوع لباس هاشون
آزادی که اونجا موج میزنه
آرامشی که اونجا حاکمه
تمرکزی که افراد روی خودشون دارن
بی توجهی به اینکه دیگران چکار دارن میکنن
لدت بردن به هر شکل ممکنه یکی ایستاده یکی نشسته یکی دارز کش
باد زیبایی که داریه میوزه
صدای آب که وزش اون صدای آب رو تقویت کرده
خنکی آب که وزش باد خنکیش رو تقویت کرده
پرنده های زیبایی که هر از گاهی دارن رد میشن توی دل آسمون
هلی کوپتر زیبایی که چند بار رد شد بر فراز آسمون
توضیحات استاد که داره تمام حواس ما رو درگیر درک اون صحنه ها میکنه از حس لامسه گرفته تا بینایی و شنوایی و حرکتی
از جلوه های ویژه ای که حضور انسان ها اونجا بوجود آوره بدون اینکه کار گردان خاصی اونجا حضور داشته باشه فقط حضور آزادانه ی این انسان هاست که میتونه چنین جلوه های زیبایی رو آزادانه خلق کنه که هیچ محدودیتی توش نیست از لحاظ تجهیزات و لباس ها و. گریم خاصی هم نیاز ندارن چون خداوند گریمورشونه با نور طبیعی آفتاب
همین جان اون دوبیتی معروف باباطاهر یادم اومد و تحسین کردم ایشون رو که چه دید زیبایی داشتن که :
به دریا بنگرم دریا تو وینم
به صحرا بنگرم
صحرا تو وینم
به هر جا بنگرم
کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا تو وینم
و من هم با دیدن این صحنه ها میگم که :
به آمریکا چو گردم من به ساحل
کنار آب نیلی جنب حایل
دمادم میکنم از عشق فریاد
مسلمانی همین است راز غافل
سپاسگزارم استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیز
واااااای استاد
خدددااااای من
استاد چیکار کردین :/ این دیگه چه فایلی بود
ینی من حتی باورم نمیشه
کاش کامنتای سایت میشد صوتی باشه و من فرررریاد میزدم میگفتم استااااااد عاشششقتممممممم
اصلا نمیدونم از کجا شروع کنم
چند روزه همش دارم فکر میکنم پاشنه اشیلم چیه
و همینجوری پیش میرم
شروع کردم به دیدن هر روز یک قسمت از سریال زندگی در بهشت، یک قسمت از سفر به دور امریکا و خوندن کامنت های بچه ها تو محصولاتی که دارم و گوش دادن فایل های محصولات و کامنت گذاشتن تو سریال زندگی در بهشت و …
اتفاقات خیلی دقیق داره رقم میخوره
من قشنگ تغییر باورهام و تغییر مدارمو دارم میفهمم بواسطه ی نتایجم
اما قشنگ میفهمم که یکسری باورها داره مانع بوجود اومدن یکسری نتایج میشه
و من دنبال اون باورام
میرم پیاده روی فایل های فراوانی رو گوش میدم
در مورد روابطم ، ادم هایی که خیلی منفی گو هستن رو از خودم دور کردم
و کللی کار دیگه
اما یه سوال تو ذهنم بود
اینکه چرا من هروقت تصویر سازی میکنم لحظات خوش رو یه اتفاق بد برام میفته تو فکرم
مثلا تصویر سازی میکنم که دارم فلان خیابون با فلان دوچرخه با فلان تیپ با فلان اهنگ دوچرخه سواری میکنم یهو یکی از مغازه با سرعت میاد بیرون و نزدیکه که بهش بزنم ، یا یکی میاد بهم گیر میده و اذیتم میکنه
یا ….
و همش ناراحت بودم که چرا این چیزا میاد تو تصور من
چیکار کنم که نیاد
کاری که میکردم این بود که تصویر سازیو قط میکردم و سعی میکردم یه فایلی چیزی گوش بدم
ولی دروغ چرا گاهی ام تا ته اون اتفاق بد رو میرفتم
و من با دیدن این فایل فقط میگفتم خدایااااا اخه مگه میشه انقد دقیق جواب سوالمو بدی
که استاد پایه دوربینم نبرده ولی بهش میگی بیاد این فایلو برای بندت که من باشم ضبط کنه؟ واااای استاد وااای
داشتم میگفتم
من یکی از عادت های به حساب خودم خوبم این بود که تایمی که تو اینستامو میرم کلیپ طنز میبینم که بخندم (البته من خیییلی اینستا رفتنو کم کردم، قبلا شاید 8 ساعت از روز اونجا بودم، در این حد تباه، ولی الان 10 دقیقه نهایتش و بیشتر تو پیج خودم هستم و کارهای خودمو انجام میدم و به گفته شما در جلسه 16 روانشناسی ثروت دارم از تمرکزم ارزشمندانه استفاده میکنم) ولی بالاخره همین 10 دقیقه رو میرفتم میدیدم و
دقیقا به همین سبک کلیپی که شما گفتین که تو باشگاه پخش میشد هم خیلی علاقه داشتم و نگاه میکردم
و در لحظه هم واقعا میخندیدم و غافل ازینکه چقققدر دارم دور ذهنمو زنجیر میبندم
و من با شنیدن این اگاهی، فایل رو استپ کردم تو دقیقه 16 و اومدم بگم اسستاد مررررسی ازت
من اگه این اگاهی رو الان نمیشنیدم به این روندم ادامه میدادم چون فکر میکردم برام خوبه دیگه، من که نمیرم اخبار منفی بخونم، میرم کلیپ خنده دار میبینم و کللی ام میخندم
و اتفاقیکه میفتاد این بود که این نوع ورودی باعث میشد تصویرهای بدتری هم بسازم
و کلللی از باورای محدود کنندمو تقویت کنم
و بعد یه مدتم که تلاش میکردم ولی نتیجه نمیگرفتم میگفتم قانون جواب نمیده و فاصله میگرفتم
و من چقققدر باید سپاسگزار خدا و استاد و مریم جانم باشم که این فایل رو من الان دیدم؟
جالبه که من داشتم میرفتم بیرون با دوستم
بعد گفتم حالا که لپ تاپ روشنه بزار ببینم نشانه من امروز چیه ، شاید هدایت خوبی باشه
و من اومدم تو سایت دیدم عه فایل جدید و حسم گفت فایل جدیدو دانلود کن حالا بعدا میبینی
بعد با خودم گفتم حالا تا ساعت6 که دوستت بیاد هنوز مونده بشین ببین چی میگه استاد شاید بدرد امروزت بخوره
و منی که اصلا نمیدونم چیشد که الان اینجام و دارم مینویسم
استاد واقعا ازتون ممنونم ، شما عالی هستین ، فوق العاده این
مریم جان که عزیز دل استادی بدان و آگاه باش که عزیزدل تک تک ما هم هستی.
خیلی دوستون دارم
از خدا بابت بودنتون تو مسیر زندگیم خیییلی خیییلی سپاسگزارم.
من برم ادامه فایلو ببینم و بعدشم برم که به قرارم با دوست فوق العادم برسم :))
عاشقتونم:))
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیزم
و سلام به دوستای بهشتی م
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که بهم جانی دوباره و نفسی دوباره و تولدی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادامه بدم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم با عشق و با حس و حال فوق العاده عالی م و الهی و بهشتی م و با شوق و ذوقم و با چشمای پر از اشکهای الهی م این کامنت ارزشمندم رو مینویسم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم.
بارالها…
از کوی تو بیرون نشود پای خیالم
نکند فرق به حالم
چه برانی،چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی …
خدای مهربونم چطور شکرت رو به جا بیارم که لایق بزرگی ت باشه
چقدر بگم عاشقتم عاشقتم عاشقتم که سیر بشم
چقدر بگم تو تنها عشق ابدی منه که سیراب بشم
خدای مهربونم تو تمام وجود منی
من دیوونه و مجنون تم
خدا جونم من به عشقت زنده ام
به عشقت راه میرم
به عشقت حرف میزنم
به عشقت لبخند میزنم
به عشقت زندگی میکنم
من به عشق تو زنده ام خدای وهابم
خدای قلبم هر چقدر تو رو شکر کنم به خاطر تک تک نعمت های زندگیم کمه
هر چقدر به درگاهت سجده کنم به بزرگی ت کمه
فقط میتونم تا زنده ام
تا لحظه ای که نفس میکشم
تا لحظه ای که قلبم میزنه
فقط بگم خدایا شکرت
خدایا خودت کمکم کن که حق مطلب رو ادا کنم
خودت بهم کمک کن که اونجوری که استاد الهی و توحیدیم ؛ بنده ی بهشتی که بهمون درس یکتاپرستی رو یاد داده؛ و اون جوری که لایقشه ازش تشکر کنم
بهش بگم استاد من عاشقتم
بهش بگم استاد بینظیرم؛ کشتی نجات زندگیم من عاشقتم
استاد عباس منش عزیزم؛ بهترین استاد زندگیم؛ بهترین الگوی زندگیم ؛ استاد الهی م دوست دارم الان توی اغوشم بکشمتون و با چشمای بارونی م با تمام وجودم ازتون تشکر کنم به خاطر اموزش هاتون که زندگیم رو به بهشت تبدیل کرده زندگیم دگرگون شده
استاد به خدا زبونم بند اومده اینقدر که حس و حالم عالی و بهشتی و اتفاقات بهشتی زندگیم هر روز و هر لحظه داره منو دیوونه میکنه
استاد این روزها به این خواسته م که میدونم خواسته ی همه ی دوستای بهشتی م هستش “دیدن شما و مریم جان هست ” خیلی توی وجودم شدت گرفته
استاد به خدا این روزها از اتفاقات عالی و بهشتی که داره برام میفته دارم دیوونه میشم
استاد میخام براتون از داستان پر از عشق و زندگی بهشتی م بگم
بگم از پاداش های خداوند از مهاجرتم
بگم از داستان عزیز شدنم که منو یاد عزیز مصر یوسف پیامبر میندازه و الگو شدنم برای کسایی که منو فقط یکبار دیدن
بگم از آوازه ی بینظیربودنم و خاص بودنم و تک بودنم و شهرت و معروف شدنم توی کادر عکاسی مون
استاد عزیزم چند روز پیش بود که بعد از اتمام کار عکاسی مون ؛سرپرست یکی از شیفت هامون که من عاشقشم بهمون گفت لطفا یه چند دقیقه ای رو بمونید با هم جلسه داریم
همه ی همکارا جمع شدیم سرپرست شروع به صحبت کردن در مورد تک تک همکارامون کرد رسید به من
با لبخند زیباش بهم گفت خانم رشیدی تو گلی از گل های بهشتی
من عاشقتم
استاد توی جلسه میدونی چی بهم گفت
بهم گفت خانم رشیدی میدونی آوازه ی تک بودنت و خاص بودنت از نظر اخلاقی و کاری و رفتاری ت تا کجاها رفته
میدونی خیلی ها هستن هنوز تو رو ندیدن ولی میدونن که تو یک از بهترین های کادر عکاسی مون هستی و آرزو دارن تو رو ببینن
استاد کی میتونه به جز خدا این جوری منو محبوب کنه
استاد کی میتونه به غیر از خدا این طوری منو معروف کنه
استاد بزار یه داستان دیگه از زندگیم بهم که دارم دیوونه میشم
استاد میدونی سرپرست مون توی جلسه ای که داشتیم بهم گفت
خانم رشیدی من کمکت میکنم تا مرحله ی سرپرستی برسی
من کمکت میکنم تا توی کارت عالی تر از الان بشی ؛ الانم عالی هستی ولی عالی ترین بشی
استاد به خدا باورت نمیشه همکارای دیگه مون چطور داشتن به سرپرست مون نگاه میکردن
خانم اذر کردار عزیز ( سرپرست مون) به همکارای دیگه مون گفت اره من خانم رشیدی رو دوست دارم
دوست داشتنش با شماها فرق میکنه
قلبی دوسش دارم
استاد نمیدونی چطور خدا منو بین همه عزیز کرده
استاد سرپرست مون توی جلسه ای که داشتیم بهم گفت
خانم رشیدی چی کار کنیم که حس مون خوب باشه با حس خوب بیایم سرکار
چشمام پر از اشک شد
یاد سپاس گزاری های صبح گاهی هر روزم افتادم
استاد نتونستم جلوی اشکامو بگیرم
با چشمای اشک بارم گفتم
خانم اذر کردار من با شکرگذاری حسم خوب میشه
با لبخند زیباش بهم گفت
تو خیلی با ایمانی من عاشق این وجود با ایمانتم
بهم گفت من عاشق این ارامشتم
تو چقدر وجودت پر از ارامشه
تو چقدر پر از انرژی مثبتی
استاد نمیدونی خدا با من و زندگیم چی کار کرده
استاد به خدا دارم دیوونه میشم
استاد سرپرست هامون برای حل مسائل شغلی مون دارن بین این همه همکار دارن از من مشورت میگیرن برای راه حل مسائل شغلی مون
بین این همه همکاری که 4 یا 5 ساله دارن توی این محیط بهشتی کار میکنن مشورت نمیگیرنپ
ولی من که دو ماه بیشتر نیست دارم توی این بهشت حافظیه کار میکنم با من مشورت میکنن
استاد به غیر از خدا کی میتونه این کار رو بکنه که من اینقدر عزیز کرده
استاد چند روز پیش که داشتم از سرکار برمیگشتم به خاطر این همه اتفاقات عالی که برام افتاده بود همین طور مسیر کارم که عشقمه و من عاشق کارمم تا خونه رو پیاده میومدم ؛همین طور داشتم با خدا حرف میزدم و چشمام پر از اشک بود و همین طور خدا رو به خاطر تک تک نعمت ها و زندگی بهشتی م شکر میکردم دیدم رسیدم خونه استاد به خدا مسیر تا خونه رو نفهیمدم چطور اومدم اینقدر که غرق در شکرگذاری بودم ؛ دیدم داره قلبم تند تند میزنه از شدت حال خوب
به خدا گفتم خدایا اگه الان بهم بگی مهلتت توی این دنیا تموم شده با تمام وجودم لبیکت رو میگم
چون من بهشت رو توی همین دنیا هم تجربه ش کردم
من طعم بهشت رو توی این دنیای زیبا چشیدم
و تسلیمم توام
اه خدایا شکرت
استاد بزار هنوز از اتفاقات خوب زندگی کاری م بگم براتون
همین دیروز بود که ساعت 3 بود که از پله های زیبای حافظیه ی بهشتی اومدم پایین داشتم گوشی م رو چک میکردم و سرم پایین بود
یهو از دور یه صدایی شنیدم که میگه سلام قشنگم
سرمو بالا بردم دیدم سرپرست اون شیفت عکاسی حافظیه س که داره باهام سلام میکنه
با لبخند زیباش بهم گفت خدا قوت عزیزم
سرپرستی که با هیچ کسی اینطور صمیمی نیست
استاد به غیر از خدا کی میتونه این کار رو بکنه
استاد هنوزم داستان دارم براتون تعریف کنم
دیروز یکی از مشتری های عکاسی مون از کاشان بودن
یاسمن عزیزم که سه سالش بود با مامان و بابای بینظیرش
استاد من فقط یه شکلات به یاسمن دادم و از باباش در مورد فصل گلاب گیری پرسیدم
اومدم بیرون از اتلیه
رفتم بالا پشت میز سفارش که عکس های انتخابی مشتری ها رو بنویسم
دیدم مامان و بابای یاسمن اومدن پیشم
بهم گفتن خانم هر وقت اومدی کاشان بیا خونه مون خوشحال میشیم
استاد به خدا التماس میکردن که باید بیای خونه مون
استاد نه اونا منو میشناختن و نه من اونا رو
فقط صحبت مون در همین حد بود
استاد کی به غیر از خدا میتونه منو اینقدر پیش ادمای که نمیشناسیم همدیگه عزیز کنه و عاشقم بشن
استاد بارها و بارها پیش اومده که مشتری عکاسی داشتیم و بهم میگفتن شما بیاید برا عکاسی مون
همکارای دیگه مونم بودن
چرا به اونا نمیگفتن
استاد میدونید چی بهم میگن مشتری ها ؛ خداشکر که خودت اومدی برای عکاسی مون
اه خدایا به غیر از خودت کی میتونه اینطور منو عزیز کنه
استاد از موقعی که مهاجرت کردم خیلی بزرگ شدم
ارامشم بیشتر شده
ثروتمندتر شدم
الهی تر و توحیدی تر شدم
با اعتماد به نفس تر شدم و هزاران نتیجه ی دیگه زندگی م بهـشتی تر شده
استاد حسم گفت باید بیام و اینجا این ها رو بنویسم
بنویسم از قصه ی زندگی بهشتی م
استاد نمیدونی که چقدر شیراز زیبا شده
قبلا بهم میگفتن اردیبهشت شیراز دیدنی میشه
ولی هیچوقت تجربه ش رو نداشتم
ولی امسال دارم تجربه ش میکنم
استاد همه ی درختا سرسبز و میوه دارن میدن
از کدومش براتون بگم
از درختای توت سفید وسیاهی که همین طور زیر درختا توت ریخته و هر وقت نگاه شون میکنم یاد فراوانی نعمت و ثروت میافتم
از درختای انجیری بگم که پر از انجیر شدن و تا چند ماه دیگه میرسن
از درختای اناری بگم که دیدن شکوفه های قرمزش ادمو مدهوش میکنه
از درختای نارنجی بگم که هنوز نارنج دارن ولی شکوفه زدن
استاد همه ی این ها برام نماد فراوانی ن
استاد من دارم تو بهشت زندگی میکنم
استاد دوست دارم تا صبح براتون بنویسم
از این هوای ابری و بارونی زیباش که حس و حالمون رو عالی ترین کرده
از این ارامشی که دارم
از این خونه ی بهشتی مون که خیلی دوسش دارم
و از این حال و هوای بهشتی م که منو دیونه کرده
استاد دوست دارم با تمام وجودم ازتون تشکر کنم به خاطر تک تک فایل هاتون
به خاطر تک تک اموزش هایی که بهمون هدیه دادین و اینطور زندگی مون رو به بهشت تبدیلش کردین
و من هر چقدر تشکر کنم بازم کمه
استاد تصویر زیبا و پر از عشق شما و عزیزدلتون ما رو دیوونه کرد
و با تمام وجودم بهتون میگم عاشقتونم
و از خدا میخام بهتون عمر با عزت بده و هر لحظه بیشتر از همیشه زندگی تون پر از نعمت و ثروت و عشق بشه .
استاد من عاشق این شادی هاتونم
عاشق این تصویر زیبایی که با عزیزدلتون کنار این دریای زیبا و خوش رنگ ایستادن هستم
عاشق این اندام زیباتونم
عاشق این خنده هاتوونم
استاد قلبم براتون میره به خدا
استاد چی بگم از این اشک هام
دلم براتون تنگ شده بود استاد
وقتی دیدم فایل جدید اومده چقدر خوشحال شدم
عاشقتم استاد
عاشقتم این وجود سپاسگزارتونم
استاد به خدا با تمام وجودم دارم اون حس زیباتونم رو دریافت میکنم
خدای من دارم دیوونه میشم
دیدن این زیبایی ها و این فایل الهی منو دیوانه تر کرد
استاد به خدا اینقدر حالم خوبه که از شدت حس و حال خوب دوست دارم سر به بیابون بزارم
استاد چقدر اسم این فایل زیباست “عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد”
من عاشقتم استاد که اینقدر زیبا بهمون یاد دادین که همیشه تمرکزمون و کانون توجه مون اتفاقات زندگی مون رو خلق میکنه و به هر چیز توجه میکنیم از همون جنس اتفاقات وارد زندگی مون میشه ”
و اگر بتونیم زیبایی ها رو ببینم به همون نسبت هدایت میشم به زیبایی های بیشتر .
استاد دیدن این فایل به خدا روحمو پرواز داد
من عاشق این حس و حال خوبتونم استاد که اومدین این فایل الهی رو برامون ضبط کردین
بازم ازتون با تمام وجودم تشکر میکنم بابت این فایل های الهی و بهشتی که هر لحظه داره مدارمون رو بالاتر میبره و زندگی مون رو زیر و رو کرده
خدایا شکرت ؛ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا
الهه قشنگم ، الهه بهشتی
سلام بروی ماهت ، کامنت قشنگت رو توی یک تیکه از بهشت خوندم
امشب شبکارم ، کارم تو بخش تموم شد، مریضامو سپردم به همکارم ، ی چایی داغ ریختم اومدم تو حیاط بیمارستان
نشستم زیر درخت های پر از بهارنارنج…هوای خنک اردبیبهشتی ….آسمون پر از ستاره ….
لذت خوندن کامنتت رو چند برابر کرد …
تو فوق العاده ای رفیق …
آره …تو عزیزی…خدا عزیزت کرده …
دوستت دارم خیلی زیاد …
دلم میخواد هرچه زودتر ببینمت …
هرچه زودتر ….
بوس به صورت قشنگت
سلام به خواهر عزیز و توحیدی و عاشق خداوندم
امروز صبح با کامنت پر از احساس عاشقانه تو الهه عزیز اشک عشق و بندگی و … ریختم و خوشحالم که خداوند من را به کامنت بسیار تاثیرگزارت هدایت کرد. الهه جان من امسال را سال خدای درون برای خودم نامگذاری کردم ( البته خودش خدای مهربونم به من الهام کرد حین پیادهروی) و هیچ ایدهای نداشتم برای اینکه چکار باید بکنم تا عملم با هدفم برای امسال هماهنگ بشه، امروز با خوندن کامنت لبریز از عشق به خدای مهربون شما الهه عزیز یک لحظه الهام آمد که یکی از سررسیدهای جدید امسال رو که خریدم رو بیام اونجاهایی که من هم لبریز میشوم از احساس ناب بندگی و سپاسگزاری، حین خواندن کامنتهای خواهر و برادرهای عزیزم در خانواده صمیمی عباسمنش، بیام و توی سررسیدم مکتوب کنم کلام و احساس زیبای توحیدی شان را.
پس سررسید جدیدی برداشته و عاشقانهی شما با خدا جونم را عیناً کپی کردم و تصمیم گرفتم یه سررسید مخصوص برای توحید عاشقانه داشته باشم و سپاسگزارم که اولین عاشقانه من شدی در سررسید توحیدیام و سپاسگزارم به خاطر کامنت پر از عشق و اخلاص تان به خدای هدایتگرمان.
دوستت دارم و عاشقتم الهه عزیز
الهه زیبا رو و عزیز ،
سلام به روی ماهت ، چقدر قشنگ نوشتی چقدر قانون درسته ، چقدر سیستم دقیق و منصف است . لذت بردم از این کامنت ، از این همه توحیدی بودن و عزیز شدنت لذت بردم و اشک جاری شد .
امیدوارم روز به روز عزیزتر ، شادابتر و ثروتمند تر بشی ، در دستان پر قدرت خدا باشی به تمام خواسته های قشنگت برسی و یک روز نه خیلی دور از خود تمپا در کنار استاد عزیز ، نظرات را بنویسی
سلام عزیزم
بینهایت ازت سپاسگزارم به خاطر این کامنت زیبات و توحیدیت، قشنگ فرکانس احساس خوبتو منم حس کردم و واقعا حین خوندن کامنتت کلی لذت بردم و ذوق کردم
و منم امسال دارم روی باورهای توحیدیم کار میکنم ولی نتیجه های ریزی گرفتم ولی ولش کردم و خداروشکر هدایت شدم کامنت شمارو خوندم و باعث شد انگیزه بگیرم و شور و شوق ایجاد بشه پس اگه اله تونسته منم میتونم.
ازت سپاسگزارم اله عزیز
سلام الهه جونم دختر مهربون و زیبابین
چقدر شما الهی شدی چقدر زیبا مینویسی چه خوبه اینهمه تغییر کردی به سمت زیبایی ها
خدایا شکرت به خاطر این همه اتفاقات زیبایی که برات افتاده ، چقدر خوبه داری تکاملتو رو اینقدر به زیبایی طی میکنی
استاد عزیزم خیلی خیلی سپاسگزارم بخاطر نشون دادن راه خدایی به بهترین بنده های خدا
چقدر دوست دارم شما رو از نزدیک ببینم و جالبه من قراره 25از رشت با خانواده بیام شیراز نمیدونم شما کجا کار میکنین ولی یه حسی به من میگه شما رو تو حافظیه شیراز میبینم ، خیلی دوست دارم این اتفاق برام بیوفته و شما رو ببینم تو شیراز بیام جلوتون بگم شما خانم الهه رشیدی محبوب خدا نیستی؟
ایشالا خدای مهربونم منو هدایت کنه و شما رو ببینم انشالله
خدایا شکرت خدایا شکرت
سلام دوست عزیزو نازنینم الهه عزیزم.
دختر زیبا نمی دونم چطور ازت تشکر کنم بابت این کامنت الهی. اینقدر از سر شوق وعشق به خداوند با کامنتت اشک ریختم که نگو.وبرای اولین بار چهره ی زیبا ومعصومت رو از روی عکس پروفایلت بوسه زدم. خواهر نازنینم الهی که هر روز شاهد موفقیت های بیشتر وبیشترت باشیم . دستان مهربان وپرقدرت خداوند هر لحطه همراهت.
سلام الهه خانوم.
ماشالله بهتون
که استاد تمرکز برنکات مثبت هستید.
ماشالله به شما که استاد شکر گزاری قلبی هستین.
ماشالله به شما که شغلتون عشق تون است و بهشت رو در همین دنیا تجربه کرده این.
دست مریزاد ، احسنت و درود برشما.
شما قلب لطیفی دارین.
واقعا لذت بردم از خواندن کامنت زیباتون.
ردپای خدا رو توی زندگیتون احساس کردم.
این عزیز شدن شما و عزتی که دارین،
همه از جانب رب عزیزمون هستش.
خداوند در قرآن میفرماید؛
هرکس عزت میخواهد ،بداند که همه عزت ویژه خداست.
چه شعر زیبایی در ابتدای کامنت نوشتین. به به
چقدرررر زیبا شیراز رو به تصویر کشیدین. درختها و…
امیدوارم از تک تک لحظاتتون، لذت ببرین .
خدا حافظ دوست همفرکانسی
به نام خدای مهربان
سلام دوست عزیزم
با تمام وجودم ازتون سپاسگزارم به خاطر این کامنت الهی و زیبایی که برام گذاشتی و یه دنیا حس و حال خوب رو بهم هدیه دادی
اتفاقا قبل از اینکه هدایت بشم به کامنت شما داشتم با خدا حرف میزدم و فایل توحیدی گوش میدادم که خدا هدایت م کرد به سمت پیام پر از مهر و زیبای شما
خداروشکر به خاطر این سایت الهی مون
خداروشکر به خاطر وجود ارزشمند استاد عزیزم و مریم جانم
خداروشکر به خاطر وجود ارزشمند تک تک شما دوستای عزیزم
خداروشکر به خاطر این فضای الهی
خدایا شکرت
بازم ازتون سپاسگزارم به خاطر این پیام الهی تون
براتون ارزوی بهترین ها رو دارم
خدایا شکرت، ادامه میدیم این مسیر الهی رومصمم تر و با ارادهی پولادین مون همراه با الله یکتا
سلام استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
خداراشاکر وسپاسگزارم به خاطر وجود شما دارم منفجر میشم از حس ناب من قدم دوم 12 قدم هستم وای خداراشکر برای تجسم
من دیشب با آهنگ داشتم ساحل دریا را تجسم میکنم به رابطه ی زیبا با تمام چیزهای که در این فایل دیدم آبی ناب دریا رنگ زیبا و تمیز آب آب صاف و تمیز طراوت و تازگی محیط ساحل وای خدای من روابط عالی میان انسانها دریای آرام و بسیار دیدنی ساحل تمیز و جذاب خداراشکر میکنم که امروزصبح این فایل را دیدم و سرشار از ذوق و شوق شدم و گفتم به قول استاد کار میکنه داره برام کار میکنه داره برام اتفاق می افته از جنسش خدا برام
خداراشکر میکنم خدایا مچکرم خدایا مچکرم خدایا مچکرم
بسم الله النور
سلام و درود خدمت استاد عزیز و روشنفکر و روشندلم و عزیز دلشون
الان دارم این کامنت رو از شهر زیبا و خوش آب و هوای استانبول براتون مینویسم و انشاالله تا یک هفته دیگه قراره بمونیم اینجا
امروز صبحم رو با این فایل قدرتمند و تکان دهنده شروع کردم و واقعا فایل معرکه ای بود
پس آگاهانه و بی مقدمه میرم سر اصل مطلب یعنی تمرین این فایل و میخوام آگاهانه بنویسم در مورد زیبایی ها و نکات مثبت این شهر و مردم اینجا
اول از همه بگم که امروز هوای آفتابی پانزده درجه رو داریم تجربه میکنیم خدارو شکر ( اونایی ک اروپا زندگی میکنن میدونن ما چقدر تشنه ی آفتابیم )
دوم اینکه تو هتلی ساکن هستیم با پرسنل بسیار وظیفه شناس و مودب و مهمان نواز خدا رو صد هزار مرتبه شکرررر
امروز که برای چند ساعت با همسر عزیزم رفته بودیم بیرون دور زدن ، اومدن و اتاق هامون رو ب بهترین شکل ممکن تمیز و مرتب کردن و ب محض اینکه ما وارد شدیم همه چی تمیز و مرتب بود مثل روز اول
خدایا شکرت
الان هم عشقم رفته بیرون تا برامون نهار بیاره طبق سفارش خودم که سوپ داغ میخواستم خدایا شکرت
امروز رفتیم یه شاپینگ سنتر اطراف همین هتل زیبامون که واقعا مرکز خرید خفنی بود با کلی امکانات
عشقم موهاشو کوتاه کرد و اصلاح سر و صورت و زیباییش چند برابر شد
امروز رفتیم یه پارک خیلی زیبا تو همین محله که واقعا خوش منظره و رویایی بود با کلی فواره و آب که عاشقشم
امروز با سپیده جان عزیز که از اعضای همین سایته و ساکن همین شهر قرار ملاقات گذاشتیم و قراره بزودی همدیگه رو ببینیم انشالله
امروز رابطه بهتری با همسرم داشتم خداروشکر
امروز آسمون آبی استانبول و ابرهای پفکی شو دیدم و از بارون و سرما خبری نبود شکر خدا و الان هم روی تراس اتاقمون آفتاب اومده
خدایا شکرت
با دیدن این فایل از خدا خواستم ما رو هم ب یه همچین ساحل زیبایی هدایتمون کنه امروز و فردا در زمان و مکان مناسبش انشالله
خدایا شکرت
اینم از ردپای امروز من از شهر زیبای استانبول
29 اپریل 2023
_
هلنا و کریستوفر ️
خدایا شکرت
به نام خدای مهربان
سلام استاد عزیزم
سلام مریم جون
خدایا متشکرم که دوباره روی ماه این بنده ، یکتا پرست رو می بینم
خدایا متشکرم که اومدم تو مدار استاد عزیزم و محبوب ترین دوست خدا
به به عجب دریایی
اول یادم رفت ، اینو بخوام
خدایا من نمی دونم چی بنویسم
تو بگو
چقققققدر لذت بردم از این رنگ های خوشگل
خدایا متشکرم
خدایا منم از این ساحل که پاهام رو هی داخلش فرو کنم، نرمی ش، رو لمس کنم ، احساس خوب رو وارد وجودم کنم
می خوام
مثل این بنده ی خوب تو
بنده ی پر تلاش تو
عباس منش تونسته از اون وضعیت توو، شهر بندرعباس خودش رو بکشه بالا
حتماً منم می تونم
فقط همت می خواد
فقط پشتکار ، اونم پیوسته
خداوند طبق آیه های قرآن می گوید، اونایی که همواره، پیوسته، تو مسیر من هستند هدایت می شوند، و جهان پاسخ میده.
استاد خیلی لذت بردم از این دریا
از این ساحل برفی، آردی ، شکری، نرم، شیرین
خدایا منم می خوام
استاد چترهای سایبان ، رنگی ، رنگی، آدم ها
چقققققدر لذت بردم
انگار هوای ابری، خنک کنار ساحل رو حس می کنم
انگار مثل این آدم ها لخت شدم و زدم به دل دریا
و دیوانه وار هی آب رو صورتم می ریزم، هی کل م، رو زیر آب می کنم، هی بیرون میارم به سمت آسمان و میگم خدایا ششششششکرت
این دریای بیکران
این رنگهای عالی که چقققققدر حال دلم و خوب میکنه
اخ که خدا جونم متشکرم من توو بهشتم، بهششششششت
خدا جونم من چقققققدر خوشبخت م،
خدایا من چقققققدر خوشبخت م
خدا جونم متشکرم از این همه نعمت، فراوانی ثروت
خدایا چقققققدر ثروت فقط توو همین دریاست
استاد عزیزم متشکرم چقققققدر لذت می برم از پیادهروی در کنار دریا
ساحل
شن های ، برفی، آردی
باد خنک ساحل که می خوره توو صورتم، انگاری دارم لمس ش، حس ش، می کنم
انگاری خدا بهم داره میگه نگاه کن از این همه نعمت، لذت ببر و باز می گوید فاطمه می خوایی، بهت میدم
اخ جون منم میگم آره خدا جونم می خوام
استاد من معمولا وقتی بخوام شکار کنم مثل استاد م بشم، یک شکارچی حرفه ای ، که چشم هاش، گوش هاش، و حس بویای ش،تیز میکنه برای فقط و فقط زیبایی ها
سعی می کنم از دل یک چیز، حالا اگه اون یه آدم هست، یا یه روستا ست، یا یه اتفاق یا یک خونه، حیوون باغ، یا هر چیزی …..
سعی می کنم آگاهانه مثل شما مثبت ها، رو بکشم بیرون
روزها ست، که دارم این تمرین رو انجام میدم
البته گاهی اوقات فراموش می کنم
امروز صبح داشتم ظرف می شستم، متوجه شدم تا از خدا فاصله می گیرم، ذهن سریع دست به کار میشه ، و داشتم با ذهن م صحبت می کردم، می گفتم، فک می کنی خیلی زرنگی، من دست ت ، رو خوندیم همچنین دست خدا رو
خوب می فهمم که اگه یک آن بهت فرصت بدم، افسار رو از دست م می گیری،
استاد من دیشب با یه موضوعی ، که یه حرکتی بود از سمت پسرم خیییییلی ناراحت شدم
اما سعی کردم با تمرین ستاره قطبی خودم رو جمع و جور کنم.
امروز صبح به محض بیدار. شدن تمرین رو شروع کردم ، از اون ور ذهن هم داشت زور میزد
تا اینکه طبق روال هر روز پیادهروی رو تو دل طبیعت تو روستایی که زندگی می کنم و خداوند یه عالمه زیبایی ، طبیعت ، بکر، سنگ ها، انواع پرندگان ، انواع گیاهان کوچک و بزرگ و….
خیییییلی زیبایی های که در اختیارم گذاشته که من نهایت لذت رو ببرم،
شروع کردم ، و همینطور که راه میرفتم، احساس می کردم، از درون یه چیزی مثل آتش داره، شعله ور میشه، که اگه جلوش رو نگیرم، منو می سوزونه،و این همون آیه های قرآن که خداوند میگه کسایی که از مسیر من خارج میشن خودشون به خودشون ستم می کنند و عذاب الیم، آتش جهنم رو برای خودشون انتخاب کردند ، من سریع متوجه شدم ، شروع کردم با خدا حرف زدن و هی از داستان های قرآن برای ذهن م مثال آوردم که خداوند به نوح گفت تو فقط وظیفه ت اینه ابلاغ رسالت کن ، تو از جاهلین نباش، حتی به نوح در مورد پسرش گفت این از خاندان تو نیست
هی که آیه ها رو مثال می زدم آروم آروم ، افسار از ذهنم گرفتم و تو دستان خودم، گرفتم و شروع کردم با خدا عشق بازی کردن، لذت بردن، هی حالم خوب و خوب تر میشد
در کل کن عادت دارم هروقت که به یک مشکلی که من اسمش رو مشکل می دونم ، وارد زندگیم میشه
اولین کاری که می کنم یک پیاده روی توی یه جای خلوت رو انتخاب می کنم و شروع می کنم با خدا حرف زدن و هی تکرار و تکرار که فقط خدایا منو آرومم کن
خدایا منو آرومم کن
خدایا آرومم کن
و بعد خودش میاد، آرام که میشم، اشک ها میاد
راهکارها میاد
قلبم باز باز میشه
و میرسم به این آیه از قرآن که خداوند میفرماید این دنیا بازیچه هست
ومن به خودم اینو بارها و بارها میگم ببین فاطمه تو مثل یک بچهای هستی که خداوند مادرش هست و برای اینکه این بچه خودش رو ، دنیای اطراف شو، خوب بشناسه، یه عالمه اسباببازی، جلوش میگذاره، چون قرار ه، با اینا سرگرم بشه، حالا بعضی از این اسباب بازی ها حال این کودک رو بد می کنن، اما بعضی هاشون حالشو خوب ، خوب، می کنن،
اما مادر همیشه حواسش به این بچه ، کودک ، هست که چطور برخورد می کنه
استاد عزیزم متشکرم که همهی این درسها ، تجربه ها، آگاهی ها رو یاد گرفتی، و به منم ابلاغ رسالت می کنی
متشکرم که وصل به خدا هستی لذت می بری و به منم یاد میدید
خدایا متشکرم
با سلام خدمت استاد عزیز
میخوام از تجربم براتون بگم
من تو محیطی بزرگ شدم که توجه همیشه روی بدترین چیزها و بدترین اتفاقات بوده
که بنظر من البته در واقع ریشه ش “ناشکری” بوده
از وقتی تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم
دیدم کارم خیلی طولانی خواهد بود چون قالب ذهنم کلا روی منفی بسته شده
متوجه شدم که ابتدا باید روی “مشاهده”م کار کنم. وقتی بتونی یک مشکل رو مشاهده کنی، نیمی از مسیر حل رو رفتی (کسی که تجربه کرده، کاملا متوجه منظورم میشه)
مثلا دیدم که من هر روز بهترین غذا رو میخوردم، اما احساسم مثل کسی بود که غذایی برای خوردن نداره!
خب بله ذهن منطقی م خیلی تعجب میکرد اما من علت رو میدونستم
اینکه ذهن من روی ‘کمبود’ بسته شده حالا هر چقدرم من غذا و لباس و امکانات خوب بهش بدم…
اومد م با خودم گفتم ببین تو الان ‘ داری و حس میکنی نداری ‘ پس شاید بشه این روند رو برعکس کرد
” یعنی نداشته باشی و حس کنی که داری”
چون داشتن و نداشتن فقططط “” یک حس ه توی مغز “”
من دیدم که در موقعیت های مختلف، من از عمددددددد کاری رو میکنم تا اوضاع خراب شه. به کرات اینو دیدم. اول همش سرزنش و حس بد که این کار احمقانه چیه تو میکنی؟ :) بعد گفتم بذار علتش رو پیدا کنم.
و علت چی بود؟
علت این بود که مغز من، رو حس بد و منفی بسته شده بود و اگه اوضاع خوب بود، کاری میکرد بد بشه، تا ” بد بودن حسم، برام منطقی بشه ”
به این میگن یه مغز وظیفه شناس:)
پس تصمیم گرفتم معکوس این حالت، رو پیاده کنم
همینطور راجع به لذت بردن
مدتها بود از چیزی لذت نمیبردم، حتی از موقعیت های لذتبخش!
گفتم ببین تو ابتدا باید بیای و حس لذت بردن رو در مغزت “بسازی”
نشونش بدی اصن لذت بردن چی هست
وقتی مغزت یاد گرفت، هر موقع که بخوای ذهنت رو سوئیچ میکنی رو اون حالت
اند گس وات؟؟ it works!!!
ابتدا اومدم در یک موقعیت لذتبخش، شروع کردم حس کنم که این لذتبخشه! و عامل لذت هم جلوی چشمم بود، پس مغزم میپذیرفت و یاد گرفت حس لذت رو..
بعد اومدم در یک موقعیت دیگه، مثلا رفتن زیر دوش آب سرد، حس لذت رو یادآوری میکردم و هی میگفتم ببین چه لذتبخشه! ببین چه لذت بخشه! و همینطور هم میشد
کلا خیلی عجیبه. که بتونی تو هر لحظه حسی که میخوای رو داشته باشی!
یعنی اختیار ذهنت دست خودت باشه. و به نظرم این مهارت به دست اومدنی ه. یعنی تمام اخلاقیات و احکام و … همه در این راستا ان که در اون لحظه، خودت بتونی تصمیم بگیری
خلاصه بگم: ” تلاش برای درستکاری، میتونه به شما در کنترل ذهن و رسیدن به خواسته ها کمک کنه ”
و خوبی این کار، اینه که تو دیگه حست، وابسته به عوامل بیرونی نیست، میدونی که فقط انتخاب خودته چی تو ذهنت حس کنی، پس احساس آزادی میکنی! و از محدودیت خارج میشی.
خیلی فصیح و بلیغ ننوشتم اما
امیدوارم تونسته باشم اون ایده ای رو که میخواستم، منتقل کنم
به نام خالق یکتا
با سلامرخدمت استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته مهربان و خانواده بزرگ و کمیاب بچه های سایت
من خودم در طول روز معمولا کسی رو نمیبینم که به زیبایی ها توجه کنه و ذوق کنه و از دیگران دعوت کنه که مثلا عجب چیز قشنگی شماها هم لذت ببرید. اینجاست که لقمان حکیم راه حل بزرگی رو پیش پای ما گذاشته که: ادب از که آموختی از بی ادبان
به مجرد دیدن افراد ناسپاس و … سریع باید به یاد این حرف افتاد.
حالا تو اون لحظه زیبایی از کجا بیاریم که بهش توجه کنیم؟
هرچیزی که خدا آفریده زیباست: آسمان به این قشنگی با ابرک های بسیار زیبا -درختان با انواع مدل های رنگهای چشم نواز -کوهها -دریا -کودکان با چهره های معصوم و دوست واشتنی حتی میشه در دل زشتی ها زیبایی دید یه حکایتیه که میگه حضرت عیسی با با دوستانشون از کنار جنازه یک سگ که چند روز از مرگ اون میگذشت و متلاشی شده بود رد میشدند هر کسی نکته منفی از اون گفت و در این میان عیسی گفت چه دندان های سفید و منظمی دارد و این درس بسیار بزرگیه برای ما .
راه دیگه ای هم که من از خود شما یاد گرفتم استاد عزیزم نگاه کردن به دنیا از چشم خداست که خیلی کمک میکنه که بندگان خدا رو عاشقانه دوست داشته باشیم و این مسئله باعث میشه نفوذ تلخی سخنان منفی اونا به روح ما کمتر بشه
باتشکر امیدارم که همگی از زندگیتون لذت ببرید