عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1 - صفحه 47

به نام الله مهربان

سلام به استاد عزیزم خانم شایسته گرامی و دوستان عزیز سایت

من وحیده ام

زیبایی های این فایل غیر قابل وصف بود

رنگ بی نظیر و جادویی دریا …ساحل قشنگش …شن های آرد مانند نرم و سفید که زیر پام گرمی مطبوعش رو حس میکنم … انسان های شاد و خوشحالی که اومدن کنار آب تا لذت ببرن و تفریح کنن… شما استاد خوش تیپ و فوقالعاده خوش اندام … ونسیمی که می تونستم

کاملا حس کنم که صورتم رو نوازش میکنه …

سپاسگزار خداوندم که موقعیت این رو فراهم کرد تا شما بتونین این فایل زیبا رو آماده کنین تا ما هم لذت ببریم از زیباییها

استاد عزیزم من از زمانی که با شما آشنا شدم و عضو سایت شدم یاد گرفتم که به زیباییها توجه کنم و تحسین شون کنم

یاد گرفتم که جور دیگه ای به اطرافم نگاه کنم از دیدن گل ها درخت ها آسمان آبی ابرها طلوع و غروب خورشید پرنده ها و حتی آدمهای اطرافم ذوق کنم .

قبل از آشنایی با شما من یه آدم غرغرو بودم که دائم دنبال نکات منفی بود تا شکایت کنه و تازه انگار به خودم هم افتخار میکردم و دائم به همسرم میگفتم

خونه ما پر از انرژی منفی جاهایی که می رفتیم فقط نکات منفی شون رو میدیدم و دائم اعتراض میکردم مخصوصا تو مسافرت ها …و الان که فکرش رو میکنم

میبینم من چقدر تغییر کردم

من تمام قسمت های سریال زندگی در بهشت رو با عشق و علاقه نگاه کردم

و کلی نکات خوب از زندگی شما و خانم شایسته یاد گرفتم یاد گرفتم با عشق خونه م رو تمیز کنم تا انرژی مثبت تو خونه م پراکنده بشه (من قبلا با کلی منت گذاشتن و حس بد خونه رو تمیز میکردم و مدام از همسرم شاکی بودم که چرا من باید این کار رو بکنم ) یاد گرفتم با عشق و لذت آشپزی کنم از شما یاد گرفتم که مسایل رو حل کنم

یه وقت هایی رها شون کنم و بعد با حوصله به راه حلش هدایت بشم یاد گرفتم بابت خونه م، اتاقم که یه زمانی ازش بدم می اومد و شکایت میکردم که پنجره نداره سپاسگزار باشم

من عاشق تراس خونه مون شدم و یاد گرفتم که هروز بهش برسم من یاد گرفتم به خاطر خودم و دادن حس خوب به خودم راه پله رو تمیز کنم و مثل قبل منتظر نباشم تا همسایه ها بیان کمک و اگه نیان منم بی خیال تمیز کردن بشم

هر وقت از خونه در اومدم بیرون کوچه خلوت و تمیزمون مون رو ببینم درخت های سرسبز حیاط همسایه رو ببینم و بابت ش سپاسگزار باشم …

من تمام قسمت های سفر به دور آمریکا رو دیدم و همراه شما ذوق کردم لذت بردم و تحسین کردم زیباییها رو …و به ذهن چموشم مدام یادآوری کردم که میشه زیباییها رو دید توجه کرد و اونها رو تو زندگی خلق کرد

الان اردیبهشت ..من دیروز که داشتم پیاده روی میکردم به درخت های سر سبز گل های رنگارنگ کنار کوچه ها و خیابون و آسمون آبی خوش رنگ نگاه میکردم و با خودم میگفتم خدا چقدر زیبایی آفریده و من انسان چقدر ناسپاسم اگه این زیباییها رو نبینم و بابت شون تو هر لحظه سپاسگزاری نکنم .

استاد من پاییز و زمستان امسال که شما دور جدید سفر به دور آمریکا رو شروع کردین با شما همراه شدم به جای بودن در فضای مجازی و دیدن تلوزیون و اطلاع از اخبار منفی و جو نا مناسب اون روزهای ایران ، سفر رویایی رو با شما شروع کردم‌ که هر قسمتش کلی حس خوب برام داشت .وبه خودم گفتم من هم مثل استاد تعطیلات عید رو میرم مسافرت اما این بار با هدایت خداوند به مکان درست و زمان درست ..

همسرم اصلا تمایل نداشت که بریم سفر اما من خواسته م رو به خدا گفتم و رها کردم حتی مقصد رو هم مشخص نکردم من فقط می خواستم لذت ببرم

و دقیقا 29 اسفند ماه همسرم گفت که میریم مسافرت به سمت همدان شهری که من تا حالا نرفته بودم و ما با توکل به خدا رفتیم هرکس از فامیل ها میشنید میگفت مگه جا رزرو کردین ؟تو این شلوغی چکار میکنین ؟ولی من همه ش میگفتم خدا برامون یه جای خوب رزرو کرده و چقدر شهر همدان زیبا بود و چقدر نسبت به سال های قبل خلوت بود

ما در حین ورود به شهر با هدایت خداوند به یه جای مناسب هدایت شدیم و یه جای عالی برای دوشب گرفتیم و تو این دو روز به جاهایی هدایت شدیم که فقط لذت بردیم وقتی رفتیم غار علیصدر دقیقا داخل غار با دخترم میگفتیم این شبیه همون غاری که استاد تو آمریکا رفته بود و ما چقدر اون فایل رو دوست داشتیم

و زیباییهاش رو تحسین کردیم رفتیم به یه آبشار زیبا یه فضای رویایی که برف می اومد و زیبایی رو دو چندان کرده بود دخترم میگفت من این صحنه رو تو یه کلیپ خارجی دیده بودم وآرزو کردم کاش یه همچین جایی باشم کنار آبشار زیبا در حالی که برف میباره و الان دقیقا دارم تجربه ش میکنم تو خود ایران کشور خودم …

مردمانی نازنین رو میدیدم که انگار همگی دستان خداوند بودن که ما رو یاری کنن تا لذت ببریم و دائم از خوبی اون آدم ها میگفتیم و تحسین شون میکردیم

موقع برگشت رفتیم کرمانشاه و از مسیر کردستان برگشتیم خونه مون اون مسیر سر سبز و رویایی …هر کدوم از آشنا هامون میفهمیدن که ما اون مسیر رو اومدیم میگفتن چرا تنهایی از اون مسیر اومدین اونجا نا امن خطر ناک ..و ما فقط از زیباییها میگفتیم و من تو دلم به اونها لبخند میزدم و میگفتم خدا تو لحظه لحظه این سفر با ما بود و ما فقط زیبایی دیدیم .

استاد عزیزم من از دوره دوازده قدم یاد گرفتم که هر روز صبح ستاره قطبی بنویسم و شب ها خودم رو عادت دادم که قبل خواب اتفاقات خوب اون روز رو بنویسم چون نوشتن رو من تاثیر زیادی

داره و زیاد نمی تونم در مورد زیباییها و نکات مثبت با همسرم صحبت کنم اما از شما یاد گرفتم که اون مورد رو بهانه نکنم و با خودم حرف بزنم و انصافا زمان هایی که حالم بد شده شروع کردم با خودم راجع به چیز هایی که بهم حس خوبی میده حرف میزنم مثلا همین مسافرت آخرمون که کلی خاطره خوب شد برام به عکس ها و فیلم هاش نگاه میکنم برا خودم تعریف میکنم و چقدر حالم بهتر میشه

پیاده روی کردن وهمزمان گوش دادن فایل های شما هم حالم رو خوب میکنه

استاد من هفته قبل هدایت شدم به فایل

های توحیدی قسمت 5 و 6 و چند روز پشت سر هم گوش دادم چون متوجه شدم من خیلی تو باورهای توحیدی م ایراد دارم و یه اتفاق خیلی خوب که برام افتاد این بود که مادر همسرم یه مهمونی تو باغ ترتیب داد و به اصرار از من خواست تا خانواده م رو دعوت کنم اتفاقی که تو این 22 سال زندگی مشترک من نیافتاده بود و مادر همسرم زیاد به این مسائل توجه نمیکردو به نوعی یه فاصله عمیق بین خانواده من و خانواده همسرم وجود داشت اما وقتی به اون مهمونی رفتیم چنان عزت و احترامی از خانواده همسرم و به خصوص مادرش دریافت کردیم که همگی متعجب بودیم و من دائم تو اون لحظات اون جمله شما به یادم می اومد که تو اون فایل گفتین تو خدا رو باور کن تمام جهان عاشقت میشن …بدون این که تو کاری بکنی …

تمام این فایل ها ..تمام این صحبت های شما …حق ..فقط باید هر روز و هر روز تکرارش کنم تا از یادم نره راه درست چیه

توجه به نکات مثبت دیدن زیباییها

معجزه میکنه.. سپاسگزاری از تک تک نعمت هایی که داریم معجزه میکنه ..

پس اگه راه این اگه قانون جهان این

چرا یادمون میره اصل رو و میچسبیم به حاشیه ها ..از خدا می خوام در هر لحظه هدایتم کنه به راه درست به راه مستقیم

و کمکم کنه تا بتونم زیبا بین باشم و خالق زیباییها تو زندگیم باشم

ایاک نعبد و ایاک نستعین …