عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1 - صفحه 6
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/04/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-04-28 07:34:452023-05-02 13:37:01عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و همه ی دوستان عزیزم:
استاد اینکه فرمودید اگر توجه کنیم به جاهای زیبا، به زیباییهای بیشتر هدایت میشیم رو من تا شنیدم گفتم ببین این فایل برای تو ضبط شده.
پنج روز قبل ، تعطیلات عید فطر بود و من توی اینستا میدیدم که همه ی دوستام و همکارام رفتند مسافرت و جاهای خیلی دیدنی و من هی میگفتم خوش بحالشون،من که تنهام و تنها هم نمیتونم جایی برم ،یعنی میشه منم یکسالی برم سمت جنوب یا سمت غرب یا شمال و ….را بگردم و زیباییها رو توی بهار ببینم؟
وسط در وسط اینها یکی از همکارام رفته بود خوزستان و یه دشتی بود که پر از گلهای زردی بود که وسط اونها یه عالمه گل شقایق درومده بود و منم عاشق این گلم. تا اینو دیدم گفتم خدایا شکرت من که نمیتونم برم اینجاها حداقل خوبه که بقیه میرن این زیباییها رو میبینن.
بعد دیگه دیدم که خب حالا که نمیتونم برم سفر خوبه همینجا توی اصفهان برم سر خودمو گرم کنم و یه روزش رفتم میدون نقش جهان و جاتون خالی خیلی بهم خوش گذشت و یه روزش هم رفتم کنار زاینده رود پیاده روی کردم و اصلا نذاشتم حس بد بگیرم.
تا اینکه باورتون نمیشه ، دیروز برای یک کاری رفته بودم بیرون شهر و یه جایی کنار جاده از بس خسته شدیم ماشینو نگه داشتیم که یکم استراحت کنیم و هوا هم ابری بود یه دفعه دیدم سمت راستم کنار جاده یه عالمه گل زرد درومده بود و وسط اونها دوتا شئ قرمز رنگ بود،اول فکر کردم پوسته ی پفکه انداختن گوشه جاده ولی وقتی رفتم نزدیک دیدم وااااااااای خدای منننن گل شقایقه…اصلا چطوری این دوتا دونه گل تو این آب و هوا درومده بود خدایا یکهفته ازون روز نگذشته هنوز که تو منو به جایی هدایت کردی که همون تصویر بیاد جلوی صورتم و خدایا تو این دو تا دونه گل رو فقط برای من اینجا گذاشتی و ازدیشب تا حالا توی شوکم حتی حالا که دارم مینویسم اشکم سرازیر شده.
خدایا چقدر قانون درست کار میکنه واقعا هرجور حساب کنیم و با عقل منطقیمون بهش فکر کنیم اون گلا نباید اونجا درمیومد خدایا شکرت که نمیذاری حسرت کوچکترین چیزی به دل آدم بمونه.
من راه حلم برای دیدن زیباییها چند مدله یکی اینکه میرم بیرون پیاده روی و حتی از دیدن کوچکترین زیبایی خداروشکر میکنم و لذت میبرم و میام برای همه تعریف میکنم به طوریکه مامانم همیشه میگه تو یه هدیه که بهت میدن هرچند خیلی کوچیک خیلی بیش از حد تشکر میکنی و یه چیزای کوچیکی هم که بنظرت جالب میاد بیش ازحد تعریف میکنی…
یه راه دیگه ام اینکه میرم توی برنامه پینترست و سرچ میکنم مثلا طبیعت زیبا یا جاهای دیدنی یا حتی چون نقاشی هم گاهی میکشم سرچ میکنم نقاشی طبیعت یا نقاشی زیبا و…و اینجوری برای خودم تصویر سازی میکنم.
از وقتیم استاد عزیزمون رو پیدا کردم هر موقع داره افکارمنفی میاد توی ذهنم فوری هندز فری رو میذارم توی گوشم و یه فایل انتخاب میکنم گوش میدم و خونه روتمیز میکنم. وقتی کارم تموم میشه میبینم عه اصلا یادم رفته به چی داشتم فکر میکردم.
استاد عزیزم واقعا واقعا فایلهاتون یک از یک بهتره اصلا من نمیتونم درجه بندی کنم کدوم بهتره هر فایلی که میذارید عین آهنربا آدم جذب میشه و درست وقتی میبینی داری کامل قوانین رو درک میکنی یه فایل میاد که توش صدتا نکته جدید داره. و ممنون از خانم شایسته عزیز و دوست داشتنی که تمام این تصاویر و ادیتها رو با عشق برای ما درست میکنن و تلاش میکنن که ما این آگاهیها رو بهتر درک کنیم.
خدایا شکرت بخاطر این همه زیبایی این همه آگاهی این استاد گرانقدر و این خانواده ی زیبایی که من اینجا پیدا کردم .
از همه ی شما صمیمانه سپاسگزارم️
بنام خداوند قدرتمندی که اینچنین زیباییهای چشمگیر را در برابر دیدگانمون قرار میده،خدایا سپاسگزارم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز
سلام به بچه های عالی سایت و هم فرکانسیهای عزیز
استاد واقعا بابت این کلیپ زیبا و پر از آگاهی سپاسگزارم
چقدر ساحل زیبایی ،چقدر رنگ دریا زیبا و خوشرنگ هست ،چقدر دوست دارم روی اون شنهای قشنگ بخوابم و غلط بزنم و کلی باهاشون بازی کنم روشون بنویسم ،چقدر خوب که این شنها اصلا چسبنده نیستند.
چقدر آدمها آزاد و رها از هر نگاه و هر قضاوتی به لذتشون میپردازند
چقدر نسیم دلپذیری می وزه ،چقدر موجهای دریا آرام و دلپذیره.
چقدر اندامتون عالی شده استاد و به ما میفهمونه که میشود ،اگر اراده کنیم و بخواهیم و توکل کنیم میتونیم از مرز نشدنها رد بشویم و به شدن برسیم.
چقدر مریم جان حرفه ای تصویر برداری میکنند و قانون تکامل را عملی به ما نشون میدن ،مریم جان بابت همه تصاویری که با سختیهاش برای آموزش ماو انتقال حس خوب به ما ضبط میکنید بینهایت سپاسگزارم
واز خداوند برای این دستانش که اینقدر عالی هستند سپاسگزارم
استاد از وقتی که با آموزشهای شما آشنا شدم یاد گرفتم در مورد زیباییها بنویسم و سپاسگزاری کنم کم کم ذهنم یاد گرفت در همون لحظه ای که زیبایی میبینم همون لحظه هم سپاسگزاری کنم و واقعا لذت ببرم و الان هم هر وقت زیباییها را میبینم با صدای بلند در موردشون حرف میزنم و ذوق زده میشم .
الان که دقت میکنم میبینم دخترانم هم مثل خودم دارند به زیباییها دقت میکنند و لذت میبرند،دختر بزرگم 9 سالشه و چند روز پیش داشت برام تعریف میکرد که مامان تو حیاط مدرسمون یه گل رز زیبا هست که خیلی رنگ قشنگی داره و خیلی بوی خوبی میده ،دخترم چهار ساله تو اون مدرسه است اما قبلا بهش توجه نکرده بود اما الان اون گل زیبا را دیده و توجه کرده واین یعنی که ما داریم آموزشامون را آرام آرام میفهمیم و به کار میگیریم.
یک تجربه در مورد دیدن زیباییها دارم که دوست دارم براتون تعریف کنم
ما یک خونه حیاط دار در یک روستایی اجاره کردیم که در تعطیلات به اونجا میریم. این خونمون حیاط بزرگی داره و داخلش یک باغچه تقریبا سه متری هست که داخلش یک درخت انار و یک درخت انگور و دو تا گل بزرگ رز هست،پارسال در فصل بهار ما هر هفته به اون خونه میرفتیم و وقتی میدیدیم که برگ درختها و گلها دارن کوک میزنند و رشد میکنند، آنقدر ذوق میکردیم و شکر خدا میگفتیم
هر هفته درختها زیباتر وپر بار تر و سپاسگزاری ما بیشتر.
این زیباییها ادامه داشت تا رسیدیم به پاییز ،موقع چیدن انگورها شد
باورتون نمیشه یک درخت انگور کوچک که فکر نمیکنم خیلی عمری داشته باشه، 9 تا صندوق بزرگ انگور به ما داد و ما نمیدونستیم اونها را چطور بچینیم و چیکارشون کنیم.در کمال ناباوری برای همه
و من میدنستم همه ی اینها به خاطر همون لذت بردن و سپاسگزاری کردن بود.
تا الان هزار بار این خاطره را با خودم مرور کردم و هر بار به وجد میام مثل همون لحظه.
استاد در مورد کلیپهای فانی که گفتید ،چقدر نکته ظریف و فوق العاده مهمی،
من چند روز بود که در اینستا این کلیپها را به همراه دخترانم میدیدم محض خنده و سرگرمی،
و اصلا به این موضوع توجه نکرده بودم که پشت این کلیپها چه سمی وارد ذهنمون میشه،چقدر به جا بود.
دیشب داشتم پیش خودم فکر میکردم منی که دارم یاد میگیرم توکلم را به خدا بیشتر و بهتر کنم، چرا نیستم،چرا توکل ندارم، میترسم، چرا نگران دخترانم هستم ؟؟؟و الان میفهمم با دیدن این کلیپها در بگراند ذهنم داشتم چه ورودی میدادم و اصلا متوجه نبودم.
ممنون استاد برای آگاهی هایی که به ما انتقال میدید.
ببخشید که طولانی شد، استاد بینهاییت ازتون ممنون و سپاسگزارم
الهی که خداوند به شما عمر با برکت بده و شما همچنان برامون آموزشهای عالی بگذارید
به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی
سلام به همه عزیزانم
10 ماه قبل بود درست روزی که حاضری برای هدفت چه قربانی بدهی روی سایت قرار گرفته بود.
همزمان با سرقت مسلحانه ای که به همسرم شد و آنجا بود که با توجه به هجم فرکانس های منفی که به سمتم از همه طرف به سمت من روانه بود باید میتوانستم تمام آموزه های گرانبهایتان در مورد اعراض از ناخواسته ها را اجرا میکردم.
پیغام فأعرض عنهم بود که در گوشم غوغا میکرد اما یک شجاعتی میخواست که خدایم آن را در قلبم قرار داده بود.
راه حلها از قبل داده شده بود.اولین کاری که کردم دوش گرفتم به ظاهر مصیبتی بود که در دلش صبری جمیل و اعراض میطلبید.
وقتی دیدم خانواده ام فقط نگرانی هایشان را به من انتقال میدهند حتی تلفن هایشان را دیگر جواب ندادم. اصرار داشتن همسرم را به منزل بیاورند و من به خانه پدرم بروم اما من با خودم عهد بسته بودم تا از طریق قانونی کارهایم کامل انجام نشود از خانه خارج نشوم همان رعایت عده و حدود الهی ام که باید درسش را پاس میکردم.
حتی زمانی که پدرم با التماس و خواهش هایش و و یادآوری کردن استندهای داخل قلبش میخواست مرا تحت تاثیر قرار داده و به منزلش ببرد و سعی میکرد شرایط بحرانی را به من گوشزد کند خدا با پیغامی که به من گوشزد میکرد اگر آن دو (پدر مادر) تلاش کردند تو را از راه من خارج کنند از آنها اطاعت نکن خداحافظی کرده تلفن را روی همه قطع کرده و دیگر پیغام های تهدید آمیز و پر از سرزنششان را نخوانده و گوش نکرده پاک کردم.
با خودم عهد بسته بودم در مکانهایی مثل بیمارستان به جز دیدن کودک های به دنیا آمده و زایمان نروم تا این میل به پرستاری از وجودم برداشته شود.
پس اقدام بعدی این بود که برایم مهم نباشد چه حرفها و حتی تهمتهایی به من زده میشود پای عهدم بمانم و در آنجا حضور نداشته باشم.
با تمام وجود فارغ از اینکه چه فکری در موردم میکنن عزمم را جزم کرده و وقتی برادر همسرم برای اینکه از من سوالاتی بپرسد تماس گرفت به ایشان اعلام کردم همسرم را به خانه مادرشان ببرند چون من نمیتوانم در فضای پر از حال بد بمانم و من الان باید در آرامش باشم.
چون میدانستم به محض حضورشان هر روز سیلی از افراد برای ملاقات آمده و من که در تمرین اعراض از نازیبایی بودم ناخودآگاه باید در اون فضا قرار میگرفتم.
هیچ تلفن و پیغامی را که برای پیگیری حالم به طرفم روانه بود جواب ندادم.
میدانید استادم چندی قبل بود که همسرم موفقیت هایی جهانی کسب کرده بودن اما انگار دیدن موفقیت ها انسانها را تکان نمیدهد و دنبال تبریک گفتن نیستن اما منتظر هستن یک سانحه پیش آید و تماس بگیرن و جویای چگونگی ماجرا شوند.
و افرادی که اینقدر از درک قوانین دور هستن ارزش این را نداشتن که حتی پیغامشان را جواب بدهم.
خودم را در خانه دور از همه نگه داشته در را به روی همه بستم و فقط شروع کردم به نوشتن، شکرگذاری پاکسازی خانه مطالعه قرآن ، کامنت خواندن ،پیاده روی و هرکاری که توجه مرا از آن شرایط بردارد.
آخ که استادم فایل های توحیدی تان چقدر آن روزها به کمکم آمد. از گوش دادن به فایل توحیدی 6 ، 7 و دهای کمیل که برایتان نگویم.
آن روزها فقط تنها صدای شما آرامش و ایمان را در دلم ایجاد کرد.در آن روزها فقط صدای شما در گوشم زمزمه میکرد.
برایم همچون موسی بودید که با آموزه هایتان از توحید قلبم را مطمئن میکردید.
استادم شکر گذاری چقدر در آن لحظات به کمکم آمد.
حتی کامنت هم نوشتم اما کاملا غیر واضح و تمام سعی ام را کردم تمرکزم را بگذارم روی خیریت آن اتفاق.
میدانید استادم من تولی عنهم حتی الی حین را خیلی واضح شنیده و عمل کردم. و هیچ تهدید و سرزنشی نتوانست مرا از عمل به آن امر الهی باز دارد.
شاید از دید ناظر بیرونی خیلی هم بی رحمانه عمل کردم که حتی در خانه مادری شان به ملاقات نرفته و هیچ دلجویی نکردم. اما من از جذب بیماری و و رفتن به بیمارستان و پرستاری در زندگی ام به ستوه آمده بودم از و از شما یاد گرفتم که آدم نامناسبی باشم برای شنیدن درد دلها و توجه به بیماری افراد و دلسوزی برایشان حتی نزدیک ترین افرادم.
وقتی خدا تعهد مرا دید برایم خانه ای آرام در دل طوفان ایجاد کرد در آن شرایطی که رسانه ها و هرکس که این خبر را میشنید برای درآوردن ته و توی ماجرا و یا اینکه خودی نشان بدهد خودش را به دل معرکه میرساند خدا همه شان را از من دور کرد و برایم غار حرایی در منزلم ایجاد کرد که فقط خودم بودم و خودش و وعده های یاری ام نزدیک است که صداقتش در نتیجه زندگی ام نمایان است.
خدا فرشته ای برایم از بچه های سایت فرستاد که مرا هم دقیق نمیشناخت و هیچ از ماجرا نمیدانست و ما فقط ساعتها در مورد قوانین با هم صحبت میکردیم.و تمام تمرکز من روی درک قوانین بود.
هر روز به پیاده روی های قانون سلامتی ام آزادانه میرفتم و از کافه گردی هایم عکس می انداختم و در بهترین کافه ای که منظره اش رو به پارک نیاوران بود آمریکانو ام را سفارش میدادم. و کتاب پول پر برکتم را میخواندم. و عکسهایی را در صفحه شخصی ام به اشتراک میگذاشتم.
شاید باورتان نشود در همان شرایط بود که من به بهترین جواهر فروشی های آوا سنتر و پاساژ اقدسیه رفته و جواهرات دلخواهم را امتحان میگردم.
رقص را که دیگر نگویم که چنان معجزاتی میکند در دل مصیبت ها که انگار خدا به فرشتگانش میگوید این بچه پر رو است ببین در این شرایط میرقصد کارش را راه بیاندازیذ.
اینها همان تقوای من بود که در دل آن به ظاهر مصیبت به من الهام میشد که انجامش دهم. و نتیجه اش کاملا مشخص است.نتیجه اش این است که خدا با عزت و قدرت و پیروزمندانه من را از فضایی که همه اش تمرکزش روی سرقت و ناامنی و …. شده بود خارج کند.
آن روزها یکسال بود که به دلیل اینکه من به تنهایی مهاجرت نکنم توسط همسرم ممنوع الخروج بودم اما وقتی اطرافیانم به من یادآوری اش میکردن خنده ای کرده و میگفتم خدای من خدای موسی است که دریاها میشکافد من آنجا از ته قلبم خدا با من است و به زودی هدایتم میکند را میگفتم همان باوری که دریاها را برای موسی شکافت و به چشم دیدم این باور دریاها میشکافد
یوسف از دل چاه بیرون می آورد و همان ایمان همان اعراض نتیجه اش این شد که الان 6 ماه است که آزادی آن را دارم به هرکجای دنیا بخواهم مهاجرت کنم و مثل آب خوردن بدون اینکه باجی بدهم رفع ممنوع الخروجی شدم.
آن روزها تمام تمرکز اطرافیان روی مصاحبه کردن و مصاحبه دیدن و توضیح جز به جز آن سانحه بود اما من حتی وقتی ایشان بعد از بهبود کامل به منزل آمدن و ناخودآگاه با توجه به اینکه پلیس امنیت و …. دنبال کارها بودن و صدای گفتگو های تلفنی حتی برایم اذیت کننده بود در را میبستم و آهنگی گذاشته میرقصیدم و به زور هم شده حالم را خوب نگه میداشتم.
نتیجه زندگی آنها کاملا مشخص و نتیجه زندگی من هم مشخص هست.
همان روزها بود که برایتان در قانون سلامتی مینوشتم که همچون خریداری دست به نقد پیاده روی کنان برجهای اطراف را میبینم در دل همان تضادها که صدایش را هم هیچ کجا در نمی آوردم حتی در کامنت هایم و بیشتر تمرکزم روی زیبایی های همسرم بود
و نتیجه اش آپارتمان مستقل و نوسازی است که نقد خریداری کردم.
نتیجه اش آزادی و استقلال مالی است که دارم.
نتیجه اش کنسرت دیشب سهراب پاکزاد بود که آرزوی رفتنش را داشتم و در هتل اسپیناس با عشق و لذت رفته و تمام تمرکزم را روی زوج عاشقی گذاشتم که روی صندلی جلویمان نشسته و با هر آهنگ عاشقانه ای هم دیگر را درآغوش کشیده و میبوسیدن و من هم که شکارچی لحظه هایشان دوربین به دست ءن لحظه های عاشقانه را ابتدا در ذهنم و سپس برای عزیزانم به ثبت رساندم.
خدایم را سپاسگذارم که وعده ای همچون فألهمها فجورها و تقواهاقرار داده و کافیست به آن ایمان آوری آنوقت میبینی در همان شرایطی که به قول شما همه میگویند کارش تمام است چنان نجات میدهد چنان دستت را میگیرد که نه تنها اطرافیان انگشت به دهان میماند که با همه قدرت و اعتبار و پول و مقامشان نمیتوانند از پس دختر 42 کیلویی برآمده و در نهایت تو را به ساحره بودن هم متهم میکنند.
خدایم را سپاسگذارم که من را لایق شنیدن پیغام سروشش کرد و وعده انا علینا الهدی را به گوشم رساند.
چقدددددر حرف دارم از نتیجه تقوا نتیجه شکرگذاری ، نتیجه رعایت حدود الهی ، نتیجه عمل به آموزه های شما
نتیجه عمل به دوره عزت نفستان
نتیجه عمل به 12 قدمتان
نتیجه عمل به قانون سلامتی تان هرچند که من تا حدودی زیاد به خودم سخت گرفته و از اینور بوم افتادم.
نتیجه عمل به عشق و مودتان
نتیجه عمل به فایلهای دانلودی تان.
نتیجه عمل به مقاله های مریم نازنین که تک تکشان را با عشق به ذهنم تزریق کردم.
اما باید برای اجاره واحدم سر قرار بروم.
عاشقتونم موسی من برای حضورتان در زندگی ام از خدا بینهایت سپاسگذارم.
استادم چه زیبا خدایم پیغام و بشر الصابرین را با کلامتان به گوشم رسان درست گفتی آن لحظه هایی که صدای شکسته شدن استخوانهایت را میشنوی اگر بتوانی ذهنت را کنترل کنی لحظه های طلایی تان است.
و ما شما را قطعا با نقص اموال نقص انفس امتحان میکنیم
تنها کسی که به زیباترین شکل این آیه را برایم معنا کرد شما بودی
مریم نازنینم چه عاشقانه به تصویر میکشی در اوج تفریح و زیبایی های زندگی ات را با ما به اشتراک میگذاری از صمیم قلبم این بخشندگی ات را تحسین میکنم مهربانو
دستانت را الماس باران ببینم بانو
سلام عزیزدلم نفیسه بخدااشک توچشمام جمع شد
نمیدونی توچه شرایطی هستم و خدامنواورد تاکامنتت رو بخونم
چقدر الهی نوشتی بخدا من ازخدا خواستم تواین شرایط منو به حس خوب برسونه ازش خواستم خیریت این رخدادهارابهم بگه
ممنونم که نوشتی عزیزدلم
دوستت دارم
سلام نفیسه عزیزم
چقدر خوشحالم که بعد از مدت ها خیلی هدایتی به سمت دیدگاه تحسین برانگیز شما هدایت شدم و چقدر نوشته هاتون الهام بخش بود یادمه که برای نویسندگی هم اقدام کرده بودید اگر اشتباه نکنم.
چقدر هم خوشحال شدم که بالاخره سعادت دیدن چهره زیبای شما را پیدام کردم.
عزیزم من نمیدونم چه بر شما گذشته و میدونم که بسیار به همسرتون علاقمند هستید اما قطعا اونطور که متوجه شدم شرایط سختی بوده و شما هم مثل همیشه تونستید ذهنتون رو کنترل کنید و بزرگترین حربه شما در مقابل شیطان رقص و پایکوبی هست؛ یادمه همیشه با آهنگ مغرور جذاب میرقصیدین و من چقدر لذت میبردم.
الهی که همیشه در کنار همسر نازنینتون خوشبخت و سعادتمند باشید و آسان باشید برای آسانی ها
سلام نفیسه عزیز
این کامنت تقوای زیبایی در تک تک جملاتش هم نهفته بود و هم آشکار.
چقدر زیبا اعراض را نشانم دادی.چه زیبا این جملات را از صمیم قلبت و وجودت جاری ساختی و اشک شوق و امید را در چشمانم آوردی.بی شک خداوند وعده یحب المتوکلین به توکل کنندگان واقعی داده است به کسانی که وقتی به آن ها تضادی میرسد با جمله انالله و انا الیه راجعون قلب هایشان را آرام میکنند خداوند, زیبا به این بندگان بشارت میدهد.
سلام عزیزدلم نفیسه جان,,خیلی کامنت زیبایی بود واقعا تحسینت میکنم دختر قدرتمند و با عزت نفس ,,اگه من بودم تو اون شرایط نمیدونم میتونستم مثل شما عمل کنم یا نه اما خوشحالم ,که رب یکتام منو به کامنت شما که پر از اگاهی و نشونه برای من بود هدایت کرد ,خیلی ازت ممنونم و.تحسینت میکنم هزاران بار امیدوارم همیشه رابطت عاشقانه , تنت سالم لبت خندون و جیبت پر از پول باشه الهی امین
نفیسه جان نفیسه جان چه گردی با من با این کامنت چه کردی
در شرایطی قرار گرفتی به ظاهر دیگران لبه پرتگاه ولی همین نزدیک شدن تو به دره بود که باعث گشایش بال های پروازت شد
و تو با پر گشودن تجربه های زیادی کسب کردی
مطمعنم مطمعنم تا همیشه و برای نسل ها تو داستانی داری پر افتخار از خودت
من به شخص خیلییی بهت افتخار میکنم دختر
بینظیر بودی
بهترین تجربه ای بود که خواندم و بهترین و بهترین نتیجه روهم کسب کردی
عاشقتممممم
همین جوری همین طوری ادامه بدهههه
بهترینی نفیسه جوووونم
سلام میکنم خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیز که همیشه سعی کردن احساس قشنگشون رو با خانوادشون انقدر خوب به اشتراک بزارن که انگار ما پیشتون هستیم
استاد نمیدونین چه حالیم نمیدونین من از وقتی این فایلو دیدم همینطور دارم اشک میریزم از احساس سرشار، بخدا من چشمام پر از اشکه حتی الان که دارم کامنت مینویسم وااقعا مرسی استاد جانم ممنونم ممنونم که این تصاویر زیبا رو بهمون نشون میدین استاد اون لحظه ای که فضا رو برا اولین بار دیدم اون ساحل سفید زیبا که تا حالا ندیده بودم همون لحظه حالم دگرگون شد همون لحظه حس کردم منم اونجام وقتی پاتونو تو شنها گذاشتین شنها رو با پاهاتون لمس کردین حس کردم پاهای منم تو اون شنهاست و داره لمسش میکنه من ولرم بودن آب دریارو با پاهام حس کردم من همه چی رو با تمام قلبم احساس کردم
چقدددر قشنگه همه چیز و چقدر خوبه که ما بتونیم هر روز به زیبایی ها توجه کنیم هر روز درموردشون حرف بزنیم و من همین شکلی که امروز اشک ریختم و با تمام وجودم حس کردم حتی با دیدن تصاویر زیبایی که تو سریال سفر به دور آمریکا یا زندگی در بهشت میبینیم و حضور نداریم اما اون احساس قشنگی که شما دارین رو داشته باشیم و اون صحنه رو درک کنیم و بهش توجه کنیم
استاد واقعا همه چی همینه همه داستان لذت بردن از الانمونه همه داستان همین امروزه نه گذشته و نه آینده فقط همین امروز لذت بردن بهترین اتفاقات رو برامون رقم میزنه
استاد در مورد راهکاری که گفتین من از خودتون اینو یاد گرفتم شاید دوباره گفتنش به این فایل مربوط بشه اما من از شما یاد گرفتم که وقتی میخوام در مورد چیزی شکایت کنم و یا بهش دارم فک میکنم تا متوجه میشم میگم آتیش دستت نسوزه حواست باشه ذهنتو آلوده نکن شما گفتین فکرای منفی و گله و شکایت مثل آتیش میمونه ما دستمونو اگه تو آتیش بزاریم میسوزه اینام ذهنو میسوزونه پس حواست باشه نسوزی یعنی به خودم تلنگر میزنم استاد و سعی میکنم درمورد اتفاقای خوبی که تو روز میفته حرف بزنم با همسرم که تو این راه هم مسیریم و زندگیمون خیلی زیباتر شده با این آموزه ها
احساسم عالی بود امروز رو خیلی عالی شروع کردم مطمئنا با این حس قشنگی که امروز گرفتم تا شب اتفاقات عالی رو تجربه میکنم
ممنونم استاد عزیزم مرسی که امروز روز جمعه رو انقد قشنگ کردی برامون من و همسرم باهم همه فایلارو میبینیم و باهم تحسین میکنیم و اتفاقات خیلی زیبا رو باهم تجربه میکنیم
به نام خالق زیبایی ها
سلام استاد عزیزو خانم شایسته مهربان عشقتون مستدام
زیبایی این ساحل بی نظیره ، این شن های سفید مثل برف و این دریای زلال ، هوای بی نهایت پاک و این مردمی که دارند به خوبی و خوشی و در نهایت آزادی و امنیت تفریح و شادی میکنند .
و شما استاد عزیز که دارین همزمان هم کار میکنیین و هم خوش میگذرونیین و از این مکان اعجاب برانگیز لذت میبرین . عشق و صمیمیت بین شما و خانوم شایسته فوقالعاده ست ، همیشه خانم شایسته رو عزیز دلم صدا میزنیین .آزادی زمانی و مکانی که دارین خیلی تحسین برانگیزه و کارهاتون رو خیلی راحت و سریع انجام میدین
طی دوسال گذشته که با قانون آشنا شدم اول از همه از شبکه های اجتماعی دور شدم ، اخبار و تلوزیون رو کامل کنار گذاشتم ، بحث های سیاسی و جدلهای بیخود از زندگیم حذف کردم ، همینطور دیگه با خیلی از افراد نامناسب ارتباط ندارم
کم کم نتایج خیلی خوبی و سپس نتایج فوق العاده وارد زندگی ام شد با انسانهای خیلی خوبی آشنا شدم .خیلی از کارام به خوبی انجام میشدند
سلامتی ام خیلی بهتر شد . نگاهم به دنیا تغییر کرد ، آرامش وارد زندگی ام شد . اتفاقات طوری رقم خوردند که کارم عوض شد و به کاری با درامد 5 تا 6 برابر و محیط کاری خیلی بهتر و همکاران خیلی مناسب تر از کاری قبلی هدایت شدم . آزادی زمانی ام خیلی بیشتر شده و همین طور آزادی مالی و مکانی . کم کم تصمیم گرفتم محیط زندگیم رو تغییر بدم . خدا رو شکر در محیط جدید فوق الهاده آرامشم بیشتر شده ، کیفیت زندگی ام خیلی بالاتر رفته و محیط اینجا بسیار زیباست و ویو عالی داره . صبح که از خواب پا میشم ابتدا بیرون روی صندلی میشینم و این ویو فوق العاده و این بهار زیبا و کوههای سرسبز زاگرس و نگاه میکنم و شادی و سپاس گذاری عمیقی در من ایجاد میشه .
خدایا شکرت
هر جا هستین شاد و سلامت باشین
بنام قدرت مطلق الله
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته گرامی، ودوستان جان
خداوندا تنها تورا میپرستم وتنها از تو یاری می جویم
خدایا شکرت بخاطر این همه زیبایی ک در این کره خاکی ب ما ارزانی داشته ای وچشم زیبا بین من هر لحظه آگاهانه بهشون توجه وتمرکز میکنه…البته با آموزش های ناب استاد عزیزم وفیلم برداری ناب خانم شایسته گرامی واین سایت الهی…
خدایا چگونه حمدوسپاس تو را بجای بیارم ک حق مطلب رو ادا کرده باشم تو بگو چگونه؟
ی ندای درونم گف تو فقط لذت ببر وعشق حال کن بقیش بامن تو شاد باش کافی برای من نیاز نیس هیچ حرکت دیگهای بکنی تو راضی باش من دنیا رو بپات میریزم ای خلیفه من..
من بعضی موقعها در خلوتم با خودم تفکر میکنم میگم میگم این چه عظمتی هس ک این کره خاکی رو با سرعت بالا ی1600کیلومتر بر ساعت ب دور خورشید در حرکته ولی آب دل من تکون نمیخوره یعنی چی؟
الله اکبر…
خدایا شکرت ک منو هدایت کردی ب سمت کسانی که به آنها نعمت دادهای ن کسانی ک بر آنها غضب نموده ای …
ولی بریم سر اصل مطلب
من بیشتر از همه چیز مبحث سپاسگزاری رو توی توجه وتمرکزم ب زیبایها اصل میدونم چون همیشه قبل از اینکه جای بخوام برم در مورد آن چیز اول تو ذهنم سپاسگزاری میکنم بعد اون سپاسگزاری رو مکتوب میکنم تو دفترم…
میخوام از همین سفر شب عیدم بگم هنوز بهش فکر میکنم منقلب میشم..
من قبل سفرم همه چیز رو تو ذهنم تصور کردم بعدش بابت تمام اتفاق های زیبای سفرم سپاسگزاری کردم وتوی دفتر سپاسگزاری روزانم نوشتم…در شرایطی ک موجودی آنچنانی نداشتم ولی ارباب بهم گفت اینجا باید ایمانتو نشونم بدی که چقدر روی من حساب باز کردی…بقول استاد عزیزم ایمان بی عمل حرف مفت است…
بلاخره روز موعود رسید و من به اتفاق خانواده عزیزم همسر ودختر وپسرم که حالا برای خودشون خانم وآقای شدن زدیم ب دل جاده…
باورتون نمیشه اینقدر این جاده از ابتدای سفر رؤیایی شده بود برام ک منو مدهوش کرده بود اینم بگم استارت مسیر ما از کرج ب شاهرود بود وبعدش بعد چن روز دید وبازدید رفتیم مشهد مقدس..این مسیری بود که من حداقل سالی دو بار در طول این 15 سالی ک کرج ساکنم میرفتم ولی این سفر جز بهترین سفرهای عمرم بود چون آگاهانه توجه وتمرکزم روی زیبایی ها بود ومن هر لحظهی این سفر جز زیبای طبیعت وزیبایی عزیزانم چیز دیگهای نمیدیدم….خدایا شکرت
و چقد دوستان وخانواده وفک فامیلم ما رو ب جاهای زیبا میبردن ک برای خودم جای سؤال بود ک این محبت ها چرا قبلا نبود ک حتی همسرم متعجب شده بود از این همه محبت ولطف
خدایا شکرت با کم ترین هزینه ب جاهای دعوت میشدیم ک همهچیز برامون از قبل فراهم
بود،خیلی شیک ومجلسی رفتیم مشهد برای اولین بار بود کل حرم مطهر رو تمام سحن هاشو دیدم ب راحتی وعزتمندانه رفتیم طرقبه و روستای زیبا ودیدنی اخلمد بینظیر بود اونجا قابل وصف نیس الله اکبر ب این همه زیبایی …برگشتن روز سیزده بدر با بچهها ی داداش عزیزم الان چن سالی هست بهشتی شده رفتیم منطقه زیبا وبکر کالپوش چقدر عالی و بی نظیر ه این منطقه حتما ب دوستان جان توصیه میکنم الخصوص اردیبهشت ماه حتما یسر ب این منطقه ناب بزنند، ودشت شقایق هارو از نزدیک لمس کنند تا چشم کار میکنه فقط گل شقایق هست..الله اکبر تپههای ماهور سبز و دنیا دنیا گل شقایق
خیلی خیلی ب قدرت نوشتن وسپاسگزاری با حال خوب واحساس خوب ایمان دارم وقتی مکتوب میکنم خیلی ایمانم قوی تر میشه وزود جواب میگیرم…
امیدوارم ک هر ِلحظه سپاسگزار تر باشم وشکورتر واینم میدونم اینا همش تمرین میخواد وکنترل ذهن وکنترل ورودیها…واز خدا میخوام که ب همه ی ما این بینش واین قدرت ایمان در عمل رو بده ب راحتی وعزتمندانه
درپناه قدرت مطلق الله، شاد وسعادت مندو ثروتمند باشید….
خدایا شکرت به خاطر وجود این زیبایی های بینهایت دنیای ما به خاطر اینکه همه چیز در این دنیا بینهایته
مدت ها بود که روی دوره فوق العاده 12 قدم دارم تمرکزی کار میکنم و روی فایل های رایگان هیچ کامنتی نمیزارم فقط نگاه میکنم و سعی میکنم تمرکز من اونور باشه و میزارم که هدایت بشم من قانون تمرکز رو به اندازه ای که یاد گرفتم اینجوری بود حالا یه چیزی قلبم از ته دل گفت بیا وسط این فایل بگو هرچی بهت گفته میشه و خدا میدونه برای خط بعدی هیچ ایده ای ندارم که چی بنویسم و از کجا شروع کنم اینقدر زیبایی توی این فایل هست که خدا میدونه
.
اولین چیزی که نظرم رو جلب کرد چون من همیشه خیلی به ماشین و ملک علاقه دارم بیشتر روی اینها دقت میکنم اون خونه هایی که کنار ساحل انگار endless هستند انقدر زیاد هستند تنها چیزی که میدونم اینکه قیمت خونه در آمریکا از 300k شروع میشه به بالا و این نشون میده چقدر فراوانی و نعمت و ثروت هست در همون آمریکا که در بهترین حالت میانگین درآمد افراد 5000 هست خدایا شکرت به خاطر اینهمه فراوانی نعمت و ثروت
.
اتفاقا کسی که از ایران میاد اونجا قدر این ساحل آزاد که هر کسی با هر پوششی دوست داره میتونه باشه رو میدونه و چقدر این شن ها استاد زیبا هستند من تا قبل از فایل های شما این مدل شن رو ندیده بودم خیلی حسش خوبه و باز هم مثل همیشه یک دونه زباله چه توی دریا چه توی کنار ساحل با اینکه اینهمه آدم اونجا هستند یدونه پوست تخمه دیده نمیشه حتی بچه های کوچک که دور از پدر و مادرشون هستند اصلن زباله نمیریزند چقدر با فهم و با شهور هستند چقدر انسان های درستکاری هستند یکی از دلایلش من فکر میکنم چون انسان های ثروتمند بیشتری توی آمریکا زندگی میکنند هست یکی هم با فرهنگ بودند این مردم ، در صلح بودن باخودشون و احترام به کشور و قوانین چقدر هم میبینم که عشق به این کشور توی این افرادموج میزنه از لباس هایی دارند که پرچم امریکا روی اونه و مجسمه عقاب که نمادکشور آمریکاست و……
.
استاد یکی از معجزات 12 قدم در زندگی من این بوده که من توی هر چیزی سریع نکته مثبتش رو میکشم بیرون درحالی که من قبلا از هر چیزی نکته منفی میدیدم و یه جورایی ناخودآگاه من اینجوری برنامه ریزی شده بود که هر چیزی رو میدیدم اول ذهنم میرفت سراغ نکات منفی حتی در مورد خود شما و فایل هاتون مثلا یادمه همون اوایل که من هدایتی از سریال زندگی در بهشت شروع کردم یه جا شما برگشتی به تمسخر گفتی مثل این یوتیوبر ها که میگن سابسکرایب کن و اینها همونجا انقدر عصبانی شدم میخواستم با مشت بزنم تو مانیتور و تو دلم میگفتم تو که هیچ نتیجه ای توی یوتیوب نگرفتی خواهشا تو در مورد یوتیوبر ها نظر نده ویادمه کلا بستم و کامپیوتر رو خاموش کردم رفتم بیرون نمیدونم خوبه یا بد اینکه من از همون بچگی ذهنم مثل ساعت کار میکنه یعنی من از هر سن وسال گذشته خودم تمام خاطرات توی ذهنم دقیق و با دیتل زیادهست و از وقتی که با قانون آشنا شدم سعی کردم که هی از خاطرات گذشته خوبی ها و درس هایی که الان میتونم بگیرم و قوانین رو برای من اثبات میکنه رو به یاد خودم بیارم و میبینم که حتی استاد بدترین اتفاقات زندگی من به ظاهر الان درس هایی ازش میگیرم که من بهشون میگم درس های میلیون دلاری و هی به خودم هر روز یاداوری میکنم که ببین قوانین چقدر جواب میده و یه جورایی وقتی تو یکم ایان نشون میدی این میره تو اعماق وجودی تو وناخوداگاه میبینی داره ذهنت اینجوری برنامه ریزی میشه ناخوداگاه میبینی سپاس گذار شدی و مثل یه بذر هست فقط یکم اول بهش آب بدی و مراقبت کنی مثلا بذر سپاس گذاری در اعماق وجودت میکاری و اول یکم زور میزنی بعد یواش یواش میره تو ناخوداگاه تو اینجوری برنامه ریزی میشه که از اتفاقی که هرکسی رو میتونه از پا دربیاره تو یک خاطره خوب میسازی و یواش یواش تکاملی این در وجود تو شکوفا میشه و زندگی رو برای تو شیرین میکنه
.
واقعا استاد چقدر زندگیت لذت بخش میشه و چقدر کمتر به چیزی وابسته هستی وقتی که باور به بینهایت بودن جهان هستی داری من خودم هنوز توی این خیلی ایراد داره و قشنگ حس میکنم اما خدا رو شکر به صورت تکاملی هر بار جهان موقعیت هایی رو برای من فراهم میکنه که این باور فراوانی در من تقویت و این سیمان ها کنده بشه واقعا چقدر این خدا رو دوست دارم چقدر از خودم بیشتر به فکر منه چون با پیشرفت من یک جریان از خیر و نیکی در جهان راه میوفته با ثروت هایی که بسازم و الگو شدن من من برای کلی انسان
.
استاد در مورد اقدام عملی در دوازده قدم مثال میزنم من خودم هر جلسه رو نکات مهمش رو مینوشتم و بعدش میگفتم خوب باید اینجوری زندگی کنم بعد اولش هی دقت میکردم که اینجوری عمل کنم و یواش یواش روی دور می افتادم و هر باز نتایج بزرگتر بعد برنامه من این بود که هدایتی جلسات رو مرور کنم هر وقتی تایم بیکاری داشتم به صورت صوتی مرور میکردم فایل ها رو و به صورت هدایتی از خدا میخواست باز یه سری ایده هایی توی ذهنم میومد باز اونها رو اجرامیکردم به خدا میگفتم به من بگو با توجه به ظرایطم چجوری از این آگاهی ها استفاده کنم و چجوری یا اینها زندگی کنم توی هر موقعیتی که هستم به یاد من بیاور که اینجا باید از این آگاهی فلان جلسه استفاده کنی چون قبلا دیده بودم که ذهن من در به یادآوری ناتوان هست و به این نتیجه رسیده بودم که باید اعتماد کنی به خدا و هی باور هاش رو ساخته بودم که هر لحظه داره خون رو توی قلب من پمپ میکنه بدون نقص کل این کیهان داره با دقت 100 درصدی کار میکنه همین زمین داره با چه سرعتی میخرچه اصلن انگار نه انگار آب تو دل من تکون نمیخوره . این روش برای من جواب داد با توجه به مدار الان من درآینده باز هزاران روش دیگه بهم گفته میشه که میگم بابا اصلن این چقدر راحت تره چون روند جهان پیشرفت سریعتر و راحت تر و ساده تر هست .
بنام خداندی که با منه و همراه منه
سلام به همگی
به هر چیزی توجه کنم از جنس و اصل اون موضوع بیشتر وارد زندگیم میشه ، این قانون رو باور دارم اما میخوام برای تقویت بیشترش برای خودم مثال هایی یزنم چه مثبت چه منفی؛
من همیشه عاشق این بودم که برم خارج از ایران رو ببینم که چه شکلیه تو 27 سال زندگیم نشد ، تا اینکه اومدم اولش بادید فان گفتم بذار این سریال استاد رو ببینم ( اون موقع تازه تصمیم گرفتم بیام فایل های رایگان رو ببینم و روشون کار کنم ببینم نتیجه میده یا نه ) اولش برام دیدن این سریال فان بود و بعدش که فهمیدم کانون توجه و سپاسگذاری رو اومدم هر زیبایی که به چشمم میومد رو تو اون سریال میدیدم کل سریال رو که دیدم یکم بعدش هدایت شدم به اولین سفر خارجیم.
من خیلی موقع ها به تمیزی توجه میکنم حالا مکان باشه یا تمیز بودن یک انسان تو یه باشگاهی تمرین میکردم که خیلی تمیز نبود بعد بخاطر همین توجه من به زیبایی و تمیزی هدایت کرد منو به باشگاهی که اصلا برق میزنه انقدر تمیزه که آدم واقعا لذت میبره.
یه مثال منفیشم بزنم من تو روابطم در گذشته مدام دنبال عیب هاشون بودم هزارتا خوبی داشتنا اما من نمیدیدم و مدام میگفتم چه فایده مثلا این کارو نکرد یا اینجوری کرد نتیجش شد تا مدت ها هر چی آدم میومد تو زندگیم دقیقا اصل همون رو داشتن به شکل های مختلف فقط اسم آدم ها تغییر میکرد.
خیلی مثال دارم ولی کامنت چون طولانی میشه ادامه نمیدم.
موارد اساسی این فایل ؟
اصلی ترین کار زندگیه من همین کنترل کانون توجه هست چون جهان به توجه من کار داره و اصل اون توجه رو وارد زندگیم میکنه و از اون جایی هم که من میتونم زندگیم رو خلق بکنم و تغییر بدم پس میتونم با تمرین در زمان های بیشتری توجه کنم به زیبایی ها و چیز هایی که میخوام تو زندگیم باشه ، من باید این ذهن رو عادت بدم به دیدن یا به قول استاد شکار نکات مثبت تا زندگی خودم زیباتر بشه.
کدامیک بیشتر به من کمک کرد ؟
اون مثالی که استاد زدن از باشگاه هم باعث شد باز دقیق تر بفهمم موضوع رو هم وسواس بیشتری به خرج بدم که دارم به چی توجه میکنم و اگر نامناسبه بتونم بی توجه بشم راجبش.
تجربه خودم رو بگم ،
تو همون سفر خارجی که ما رفتیم یه تور شهری هم روش بود و با یه مینی بوس میرفتیم و قسمت هایی رو بهمون نشون میدادن تو اون جمع دیدم صحبت ها داره میره سمت گله و شکایت و این داستانا هدفونم پیشم بود همون موقع گذاشتم تو جیبم و فایل استاد رو گوش دادم، رفیقم اومد برعکس صحبت های اونا رو گفت که نه همه چی خوبه هتل ما عالیه و .. ( یه خانوم و آقا هم تو این تور تو هتل ما بودن ) من فایل گوش میدادم هرجام میرسیدیم یه ذره با فاصله از اون جا لذت میبردم یه جا دیدم اون خانوم و آقا این رفیق ما رو گیر آوردن هی دارن از بدی های هتل بهش میگن انگار که رسالتشون شده بود که ثابت کنن بهش که نه هتل ما بده ، اون جا خیلی خوب فهمیدم که باید اعراض کنم و نیاز نیست بخوام چیزی رو به کسی ثابت کنم. حالا فرق این نگاه چه نتیجه ای داشت ؟ یه نمونش رو میگم فقط چون کلی اتفاق بود و فرق بین تجربه ما و اون خانوم و آقا ما رفتیم صبح میخواستیم کشتی سوار شیم رفتیم اونجا اول اینکه یه فستیوال جهانی صلح بود و از تمام کشورها نماینده اومده بودن اونجا هم اونارو دیدم باهاشون صحبت کردم کلی فان داشت برام بعدشم رفتیم بدون اینکه خبر داشته باشیم ما رو تو یه جزیره فوق العاده با مردم های دوست داشتنی پیاده کردن کلی اونجا رو گشتیم و بعد از ظهرش برگشتیم تا برسیم هتل شد شب تو هتل این دو عزیز رو دیدیم گفتیم چه خبر خوش گذشت و شروع کردن تعریف از اینکه رفتن سوار یه قایق تفریحی شدن و کلی تجربه بد داشتن که باعث شده بود باز بیشتر غر و شکایت کنن تازه ما یک پنجم پولی که اونا دادن رو هم دادیم، دلیل این تفاوت ها چی بود ؟ همین که من سعی کردم اول ورودی هام رو کنترل کنم و دوم توجه کنم به زیبایی ها فارغ از اینکه چه زشتی هایی هست ، و انصافا هم اگر میخواستم به زشتی ها حتی توجهم بکنم خیلییییییییی کم بود.
برنامه شخصیم برای عمل کردن به این آگاهی چیه ؟
من یکی از پاشنه آشیل هام تو این موضوع توجه به نکات مثبت آدم هاست وقتی که دارم یه چیزی که دوست ندارم ازشون رو میبینم این رو خیلی دوست دارم بهترش بکنم ایدمم اینه که هر روز یا یکی دو روز در میون بیام و خوبی هاشون و خاطرات قشنگی که دارم باهاشون رو بنویسم ( من آدم خیلی گفتاریم ولی خیلییی تاثیر فوق العاده ای داره نوشتن بهتون پیشنهاد میدم حتما امتحانش بکنید اگر نکردید ) اینجوری ذهنم عادت میکنه که تو این زمینه هم توجه بکنه به زیبایی ها
براتون از خداوند زندگی زیبا و اتفاقات زیبا رو آرزو میکنم
خدانگهدارتون
سلام و درود…
استاد عزیزم و مریم بانو عزیزم چقدر خوشحال و خوشبختم که شمارو دوباره میبینم دوستون دارم…
سپاسگزارم برای این فایل عالی پراز زیبایی و هوای مطبوع رنگهای زیبای آب آدمهای در صلح آرامش که منو یاد کیش انداخت،سفری که کاملا هدایتی رفتم و اونجا منو یاد زیباییهای که استاد رفتن و تمرکز روی زیباییها باعث هدایتم به زیباییهای عین اینجا انداخت… خدایا شکرت
من از وقتی دوره شیوه حل مسائل رو گرفتم و کار کردم احساس میکنم وارد مداری بالاتر شدم،رهاتر شادتر سپاسگزارتر…
امروز صبح قبل از اینکه این فایل رو ببینم آمدم تمرین فایل سوم شیوه حل مسائلم رو انجام بدم که اهداف فروردین ماهم رو دیدم از 11 تا خواسته 9 تاش تیک خورده…من خشکم زد واقعا مگه میشه خدای من
من با نوشتن خیلی ارتباط بر قرار میکنم
تمرینهای حل مسائل رو برای بار سوم که انجام میدادم این ایده به ذهنم خورد تمرینات رو با خودکارهای رنگی انجام بدم تا برام مشخص بشه باورهای مخرب،کلمات تاکیدی و …بنویسم که راحت برام واضح بشه اونم برای بار سوم فهمیدم… و چقدر برام تمرین رو راحت و لذت بخش کرد…
داشتم میگفتم یکی از خواسته ها که تیک خورد،من دقیقا دو روز قبلش تصور کردم که در جنگلی زیبا آب رودخانه صدای پرندگان قدم میزنم،اصلن هم یادم نبود در خواسته فروردین ماه نوشته بودمش…فقط دو روز تصور کردم و خواستم،روز دوم همسایه محل کارم آمد پیشم گفت دارم میرم پیاده روی،گفتم کجا،گفت همین کوچه بقلی میخوایم بریم سبزی های جنگلی و بهاری بچینیم و جاییه که خیلی زیباست و آب و رودخانه داره و منم گفتم میام،کارم رو ول کردم و باهاشون رفتم…خدای من مدهوش کننده بود،کوچه بقلی ما بود و من تا حالا اونجا رو ندیده بودم،دوساله اونجام و دقیقا بعد از تصورش و تازه گفته بودم جنگلی راحت و در دسترس باشه،وقتی رفتم از کارگاه تا آنجا دو دقیقه بود…
دشتی سر سبز زیبا هوای مطبوع چشمه آب زلال،صدای پرندگاه،سبزه ها و درختان شاداب زیبا،سکوت واااای خدای من،مدهوش شدم و خدارو شکر کردم و هر روز صبح قبل از شروع کارم میرم اونجا قدم میزنم آبی میزنم صورتم و بعد میام سر کارم و من نمیدونستم که بیخ گوشم هست و فقط من نخواسته بودم اینبار از خدا خواستم،قبلن خودم میخواستم پیداش کنم با عقل خودم ولی نتونستم،اینبار از خداوند خواستم،چرا همسایه من باید بیاد محل کارم بگه من میخوام برم جنگل،جز دستان خداوند اینکه انداخته دلش چیزی دیگه ای هست آیا؟؟خداوند اینجوری میتونه کارهارو راحت انجام بده اگر ما اجازه بدیم،به همسایه گفتم منم میام باهاتون تعجب کرد گفت مگه کار نداری گفتم میام انجامش میدم…واقعا سپردن کارها به خداوند و انجامش نیاز به رهایی و باور داره…وقتی در لیست خواسته دیدمش و بهش فکر کردم دیدم خدای من چه راحت انجام شده بدون تقلا و زور زدنی و درس بزرگی داشت روشن شدن مسیر برای خواسته های بعدیم …
خواسته بعدیم هم نوشته بودم آمدن و ثبت سفارشات 10 تا…بعد دیدم دقیقا سفارش کاری که 11 تا بوده برام آمد اونم به راحتی من دنبالشون نرفتم اونا منو پیدا کردن بدون تبلیغات… کارهای راحت و مشتری راحت که مدتی هست همش به خودم میگم جهان پر از مشتری های راحته و پول و روزی به دنبال من میاد خدایا شکرت…
بعد نوشته بودم خرید شیوه وحل مسائل و انجام تمریناتش برای چندمین بار…که دقیقا اینم انجام شده بود…خدایا شکرت
بعد آمدم خواسته های اردیبهشتم رو نوشتم،اینبار با ایمان قوی تر و خیال راحتر که انجام میشه فقط کافیه آرام باشم لذت ببرم و در صلح باشم همین…
بعد این فایل جدید رو نگاه کردم و این هوای عالی محیطی بهشتی آگاهی هایی که هیچ وقت تکراری نمیشه و هرروز و هرروز باید مثل آب و غذا شنید و نوش جان کرد دقیقا مثل خوراک هر روز،ذهن منم نیاز به تغذیه داره و منبع غذای پاک و ارزشمند در سایت عباسمنش دات کام به فراوانی هست فقط کافیه بخوای فقط…خدایا شکرت
میگم به تمرینات حل مسائل واقعا نگاهم باز تر شده،یک هفته صبحها نرفتم سر کار نشستم و تمرین انجام دادم نوشتم نوشتمو اشک ریختم…و نتیجه عالی بود خیلی چیزها رو فهمیدم پیدا کردم…فهمیدن اصل از فرع منو داره هدایت و راهنمایی میکنه و تعداد اتفاقات خوب داره بیشتر میشه فقط به خاطر ادامه دادن و موضوع این فایل شکار زیباییها و عادت دادن ذهن به این روند و روش…چون ذهن فقط با ورودیها کار میکنه خوب یا بد بودن رو نمیفهمه،یه غول چراغ جادو هست که فقط میگه بله قربان دستور بده…
دیگه ما الان اینجاییم این دستور رو یاد بگیریم و افسار رو به دست بگیریم و مسیر رو خودمون هستیم که انتخاب میکنیم…خدایاشکرت برای همه چیز…
دوستون دارم…
سلام به استاد عزیزم
وای چقدر دلم خواست تجربه این جنس از آزادی و راحتی و زندگی به سبکی که دوستش داری و به تو احساس خوبی میده.ازادی که خودت باشی و میتونی خودت باشی کسی کاری به کارت نداره محدودت نمیکنه برات تعیین تکلیف نمیکنه و بزور نمیخواد تو رو ببره بهشت خودش.
آزادی که از نعمات خداوند در کمال آرامش صلح و زیبایی استفاده کنی.افتاب گرفتن زیر خورشید تابانش ،شنا کردن تو آبی بیکرانش ،قدم زدن روی شنهای نرم و گرم و آرامش بخشش و دیدن و دیدن و دیدن زیبایی هایی که تو رو عمیقأ میبره به اصل خودت.
چقدر دوست دارم و لذت میبرم وقتی میبینم خانمهایی که اینقدر راحت و آسوده دارند هر جور دوست دارند و حال میکنند با هر پوشش و لباسی که راحتند و لذت میبرند از این نعمات خداوند استفاده میکنند و هر بار این خواسته در وجودم بیشتر و بیشتر میشه که منم دلم میخواد این سبک زندگی و آزادی رو داشته باشم دلم میخواد تجربش کنم دلم میخواد خودم باشم دلم میخواد به روش خودم زندگی کنم و حالش رو ببرم و البته که مسئولیتش رو هم کاملا میپذیرم.
خدای من چقدر لذت میبرم از دیدن خانمهایی با پوشش راحت و آزادی که دارند و بیشتر اون احساس امنیت و آرامشی که هست و به پشتوانه اون آزادانه تفریح میکنند و لذت یک روز زیبا در کنار عزیزان یا به تنهایی رو میبرند.
چقدر همه چیز سر جاش هست چقدر این ساحل زیبا و رویایی هست چقدر احساس خوبی به آدم میده.
هر کی به هر طریقی داره حال میکنه اکثرا با وسایل ابتدایی و ساده دم و دستگاه چیدن خاصی نیست.
اون خانم و آقای مسن صحنه های آخر دست در دست هم قدم زنان داشتند میرفتند و به ما میگفتند در هر سنی میشه شاد بود میشه همیشه روابط عاشقانه و زیبا داشت میشه سالها در کنار عشقت زندگی کنی و لذت ببری از وجودش.چقدر اون خانم موهای نقره ای قشنگی داشت زیر نور آفتاب چنان برقی میزد خیلی موهاش زیبا بود.
میشه یه پایه یه رفیق یه دوست صمیمی مثل مریم عزیز داشته باشی که همیشه پایه همه چیز باشه و اونم قصدش تجربه کردن و لذت بردن از لحظه به لحظه زندگی باشه و تو عمیقأ با تمام وجودت حال کنی از بودنش در کنارت و بهش عشق بورزی.
چه موجهای زیبایی آدم دلش میخواست بشینه جلوش و اون بازی بازیت بده هی هلت بده عقب دوباره بری جلو و با موجها سرگرم باشی و حال کنی.دلت میخواد دراز بکشی روی آب و موج سواری کنی.
همیشه لذت میبرم از تمیزی در جای جای این کشور که نشان از یک فرهنگ زیبا و تمیز میده فرهنگی که میگه این آفریده های خدا که اینقدر تمیز و زیبا به ما هدیه شده رو با بیتوجهی و ناسپاسی کثیف نکنیم و اجازه بدیم همیشه همینجور پاک و تمیز و زیبا بمونه تا خودمون لذتش رو بیشتر ببریم.
من به شخصه با نوشتن تمرکزم خیلی خیلی بیشتر میره روی زیبایی ها ناخودآگاه دست به قلم که میشم متوجه میشم که بیشتر غرق در اون زیبایی ها میشم و احساس خیلی بیشتر درگیر میشه حالم خیلی بهتر میشه با صحبت کردن هم همینطور تمرکزم میره روی زیبایی ها اما نوشتن قدرت تجسمم رو هم درگیر خودش میکنه و قشنگ متوجه میشم که قدرتش چندین برابر میشه.
دیدن و نوشتن از زیبایی ها نکات مثبت علی الخصوص طی سفر به دوره آمریکا و زندگی در بهشت این عضله تمرکز بر روی زیبایی ها و سعی کردن که در هر جایی و شرایطی به دنبال شکار زیبایی ها بودن و زیبایی ها رو از دل هر موضوعی کشیدن بیرون و بلد کردنش خیلی بمن کمک کرد.جوری که الان تو زندگیم نگاه میکنم میبینم به جرات نسبت به قبلم خیلی خیلی کمتر زوم میکنم روی نکات منفی و نازیبایی ها یه جورایی ناخودآگاه یه چیزی در وجودم میگه توجه بهش نکن سریع رهاش کن در موردش صحبت نکن(غر نزن، گیر نده ،انتقاد نکن ،سرزنش نکن)یه ناخواسته هست که داره خواسته تو رو به تو میگه چی میخوای تمرکزت رو بزار روی خواستت و در موردش صحبت کن که دلم میخواد اینجوری باشه اونجوری باشه و به این شکل سریع حالت رو خوب کن و بیوفته تو چرخه مثبت.