در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و همه هم خانوادگی های عزیز در سایت عباس منش دات کام
در مورد توجه و جنگیدن با ناخواسته ها من تجربیات خیلی زیادی همون طور که استاد گفتند دارم
من از سال 1387 در پمپ بنزین که زیر مجموعه شرکت نفت بود مشغول کار شدم البته قبلش هم کار می کردم و این تجربه را در کارههای دیگرم هم داشتم
از اونجایی که من همیشه میل به تغییر زندگی ام داشتم و دوست داشتم شرایط بهتری را تجربه کنم ولی باورههای نادرستی در مورد همه چیز داشتم رفتارههایی انجام می دادم که نتیجه خوبی برام نداشت و بعضا اوضاع هم خیلی بدتر میشد
خب من همش نگاهم این بود که دیگران نمی گذارند من نتیجه خوبی بگیرم و بی نهایت با رییس و کسانی که دست اندر کار بودند می جنگیدم و مبارزه می کردم اونها را مسبب وقوع شرایط بد در زندگی کاری خودم می دانستم و همیشه حالم خراب بود
حقوقم دیر پرداخت میشد می گفتم رییس و پیمانکار مقصر است اصلا شمشیر را از رو بسته بودم که اونها را نابود کنم هر طوری شده
بر علیه اونها محتوا و امضا جمع آوری می کردم گزارش تهیه می کردم چپ می رفتند راست می آمدند من نکته برداری و گزارش تهیه می کردم ولی همش به ضرر خودم تمام می شد
فکر می کردم اون رییسه مشکل داره تلاش برای عوض شدنش زیاد می کردم ولی یک نفر دیگه که می آمد دوباره همون آش بود و همان کاسه دوباره همون نتایج قبلی پر رنگتر وارد زندگی من می شدند
سال 95 از کارم زدم بیرون و در یک ارگان دولتی دیگخ با این دید که اونها یعنی قبلی ها مشکل دارند مشغول کار شدم
دقیقا رفتار رییس و کارکنان همون مجموعه عین قبلی ها بود تازه بدتر و هی شرایط بد و بدتر میشد اگر در مجموعه قبلی 9و10 م ماه حقوق می گرفتم در این مجموعه جدید 2 ماهی یک بار حقوق می گرفتم و شاید هم بیشتر تا جایی که همه وسایل زندگی م رو برای اینکه خرج و مخارج خودم را تهیه و هندل کنم فروختم
اوضاع و شرایط خیلی بد بود تا اینکه با این قوانین و سایت استاد عباس منش آشنا شدم و متوجه شدم من دارم به ناخواسته ها و چیزهای نا جالب و نازیبا توجه می کنم و این باعث وقوع این شرایط در زندگی من شده است
گذشت و من روی خودم کار کردم تا اینکه سال 98 دوباره به شرکت نفت که ازش اومده بودم بیرون دعوت به کار شدم و این دعوت به کار هم نتیجه تغییر من بود
شرایط جدید با آگاهی و عملکرد به قانون برای من 360 درجه تغییر کرده بود و من با مسولان رابطه بسیار عالی داشتم طوری که آنها کارهای بسیار مهم را به من دادند و من هم تمام تلاشم را برای اینکه کار به نحو عالی پیش برود انجام می دادم
دقیقا این صحبت استاد یادم است که گفتند ببین اون فردی که داره با تو رفتار نامناسبی میکنه با بقیه یا نفرات دیگه رفتار مناسبی داره یا خیر و دیدم که دقیقا همین طوره و اون فردی که همه می گویند آدم بدی است با من یک رفتار متفاوت از بقیه رو انجام می دهد و رفتارش با من درسته و تازه باعث رشد و پیشرفت من می شود
من خودم رو تغییر دادم و کانون توجه ام را عوض کردم و همه چیز در زندگی من تغییر کرد
الان طوری شده که همه برای اینکه من برای واحد خودشون در شرکت کار کنم تلاش برای انتقالم می کنند و من رو می خواهند چیزی که قبلا دقیقا برعکس بود و همه برای دک کردن من تلاش می کردند😂😂😂
خدا را شکر که با قوانین جهان از طریق استاد جانم آشنا شدم
خوشحالم که در این جمع صمیمی قرار دارم که البته اعتماد و باور به صحبت های استاد هم به یکباره برای من اتفاق نیفتاد و تکاملش رو در ذهن من طی کرد
الان من دارم دوره ثروت 1 رو دوباره مرور و نکته برداری می کنم و در حیرتم که این صحبت هایی که در دوره می شنوم کجا بودند و مرتبه های قبل اصلا من اونها رو نشنیده بودم
استاد قانون وضوح از طریق تضاد چقدر درکش برام آرامش آورد و دقیقا نا آگاهی از این قانون یکی از ترمز های قوی من بوده و هست
خدا را شکر در آخر از استاد عزیز تشکر می کنم واقعا در این مدت این سایت برای من یک مکان امن و قابل اعتماد بود که تمرکزم رو از دست ندهم و ورودی های ذهنم را کنترل کنم و احساسم را خوب نگه دارم
دوستون دارم 💕💕💕