در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
سلاااام، عاشقتونم❤️
✔️توی محل کار سابقم، با همکاران درگیر شده بودم. حق ، کاملاً با من بود. داشتند در حقم نامردی میکردند. بهم اضافه کاری نمیدادند. همه را ، حساب شده هاپولی میکردند و بین خودشان تقسیم میکردند. از رفتارشان متنفر شده بودم. هی پیش خودم آن رفتار زشت آنها را نشخوار میکردم و محکوم میکردم. بعد هم درگیر شدم. نتیجه اش گرفتن اضافه کاری بیشتر نبود! همانی هم که گیرم میامد، زهر مارم شد! روزهای سختی گذشت . دعواهای فرسایشی زیاد، اعصابی برایم نگذاشت، آنها هم درست نشدند که نشدند….
✔️ از خانمم و بچه هام بدل میگرفتم. توی قدم سوم دوره ۱۲ قدم، یک تمرین راجع به اعراض از نا خواسته ها بود، روی این قضیه تعمیمش دادم. فقط به خوبیهای همسر و فرزندانم توجه کردم. چند ماه توی این روال استمرار ورزیدم. کم کم ایراداتشان را خودشان برطرف کردند. حالا همه چیز، عین بهشت شده. رابطه مان در همه ی جوانب دارد. وز به روز بهتر میشود. از شما متشکرم❤️
✔️اتفاقات اخیر مملکت، یک تضاد بزرگ ایجاد کرد. به خاطر ریختن خون بیگناه و آدمهای عادی و دوست داشتنی، سخت است و سخت بود اعراض کردن! وقتی به اعراض، تظاهر کنیم، آشغالها زیر قالی تپانده میشوند!! من ، الکی تظاهر نکردم. اشک ریختم و داد زدم تا کمی آرامتر شوم. هنوز هم تبعات منفی این داستان اذیتم میکند، ولی وجود یک تضاد، نوید یک پیشرفت بزرگ است…نوید یک گذار ، یک اتفاق خوب که در آینده میآید و مستلزم آنست که بتوانیم خوبیهای تضاد و کمبود را بر بدیهایش بچربانیم. دیشب خانم زیبایی را توی پیاده رو دیدم که با موهای کاهی رنگ زیبایش ،بدون حجاب مقابل یک مغازه ایستاده بود و با آرامش با صاحب مغازه گفتگو میکرد. صاحب مغازه هم با متانت جوابش را میداد. روی سر من و هیچ کدام از رهگذران هم شاخ در نیامده بود!! همه به دنبال زندگیمان بودیم…به دنبال روزهای بهتر❤️
عاشق تک تکتونم❤️🌹
سلام دوست عزیز🌹
چقدر عالی که وارد جمع رفقای عزیز عباسمنشی شده اید، خیر مقدم!
امیدوارم هر جا که هستید، در پناه الله یکتا، سلامت و ثروتمند و خوشحال باشید🌺 اینجا دوستان خوبی داریم که همدیگر را خوب درک میکنند و این کمترین حسن این جمع دوست داشتنی است! بیشتر برایمان بنویسید🌹