قانون تغییر ناخواسته ها

در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه  آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.

2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.


منابع بیشتر:

بررسی حجاب در قرآن

با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی

تمرکز بر بهبود آنچه می توانم

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    389MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها
    49MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زہرا کاظمے» در این صفحه: 4
  1. -
    زہرا کاظمے گفته:
    مدت عضویت: 1145 روز

    سلام میکنم به دوتا استاد خوبم و همه ی بچه ها

    من فایل های شما رو میشنیدم که میگفتید مسئولیت زندگیت رو توی تمام جنبه هاش بر عهده بگیر ولی!

    عملکردم چی بود؟

    مدام با خانوادم بحث میکردم و میخواستم تغییرشون بدم

    مدام با کارهاشون میجنگیدم ولی جز دعوا و حال بد و بیشتر شدن اون کارهای ناپسندشون چیز دیگه ای عایدم نمیشد

    من بجای تغییر خودم برای اینکه فرکانسم تغییر کنه و ازشون جدا بشم تمرکزم روی ناخواسته ها نازیبایی ها بود

    جالبه انقدر این کار برام منطقی بود که حرفای شما رو نمیتونستم بهشون عمل کنم چرا؟

    چون منطقم این بوود که خب معلومه اینا دارن کارایی رو میکنن که هیچ بشری انجام نمیده و بخاطر همینه ما خیلی چیزا نداریم یا من شکست عشقی خوردم واسه بی توجهی های خانوادم من خیلی چیزارو نداشتم بخاطر اینکه مسائل اخلاقیه بابام و…….. عادت های رفتاریم که طبق چنین منطق هایی بود

    تجربه کرده بودم قبلا که وقتی مسئولیت زندگیم رو پذیرفتم چه موفقیت هایی بدست اوردم ولی خب بارها رهاکرده بودم و بازم همین منطق ها منو پایین میکشید!!!!من داشتم ناخوداگاه عملکرد و اخلاقمم مثل اون میضشد با اینکه دوست نداشتم ولی قانون توجه رو نمیشه دور زد قانون اینه ما نمیتونیم دیگرانو تغییر بدیم

    الان یک هفتست یک احساس دوباره متولد شدن دارم

    خیلی سخت بود ولی اومدم سربه سجده گذاشتمو گفتم خدایا من مسئولم مقصر پدرم نیست

    من باید خودم رو تغییر بدم

    سجده کردم و گفتم از همین لحظه هر اتفاقی افتاد هر اینده ای که بوجود اومد داره توسط من رقم میخوره نه هیچ کس دیگه ای پس تو کمکم کن بتونم زندگیمو تغییر بدم

    احساس سبکی میکردم

    احساس رها شدن

    احساس خیلی خیلی خوب و قدرت و تسلط داشتن روی خودم و زندگیم

    دیگه نجنگیدم

    حرفی نزدم به راحتی تونستم بهشون لبخند بزنم همون چیزی که هستن رودوست داشته باشم با تمام بدی ها و اشتباهاتشون

    ارامش اومد تو زندگیمون و درگیری و دعواها تموم شد

    ذهنم از اون ناخواسته ها و مشکلات برداشته شد و تونستم روی خواسته هام تمرکز کنم

    ترمز هاییی رو پیدا کردم تو وجودم که ی درصدم شک نمیکردم اینا ترمز باشن!!!!!!!!! اونا از نظرم درست ترین و منطقی ترین چیزایی بود که تو زندگیم بهشون رسیده بودم!!!!!!!

    رابطم با خداوند خیلییییییییییی بهتر شد احساس یکی بودن باهاشو تجربه کردم و یادش به دلم افتاد ایمانی تو قلبم جوونه زد

    من ازش تونستم درخواست کنم و اونم نشونه هاشو فرستاد

    یک سری نگرانی هام برطرف شد و وابستگی های شکر الودم رو کمرنگ کردم مثلا من از تنهاییم بیزار بودم هرلحطه دوست داشتم فقط یکی زنگم بزنه حرف بزنیم وقتی توجهم رو روی صحبت کردن با خدا درمورد خواسته هام و سپاسگزاری کردن ازش و نماز خوندن اونم به روشی که خودم باهاش احساسم خوب میشه گذاشتم دیگه اون احساس خلا پرشد

    از خدا خواستم ی کاری برام پیدا بشه نشونش اومد!

    یکی باهام تماس گرفت گفت نیرومون بخاطر مدرسش رفته شما چند وقت پیش شماره گذاشتید برای کار الان اگر دوست دارید بیاید من رفتم کارش مناسبم نبود

    بعد تو مسیر برگشتنی ی حسی به دلم افتاد بهم گفت برو تو داروخانه بپرس نیرو نمیخوان رفتم ازم استقبال شد گفتن رزومه بده مصاحبه کردن باهام و گفتن تا هفته ی دیگه یا دو هفته دیگه باهاتوم اگر خواستیم تماس میگیریم

    شایدم تماس نگیرن ولی من همین نشونه برام خیلی قشنگ بود چون اومدم تو سایت و دارم فعالیت میکنم دارم تمرین میکنم تغییر کنم دارم قوانین رو اجرا میکنم به اندازه ی تغییرم دارم نشانه هارو دریافت میکنم این برام خوشحال کنندست

    استاد من مسئولم نه باباو مامانم منننن هم میتونم تغییرش بدم

    جالبه ی فایل دیروز ازتون تو اینترنت دیدم چون سایت باز نمیشد هدایتی اونو دیدم واقعاااااااااااا کلییییییییییییی حرف واسه من داشت یکجا!!

    لایو شما با یکی از دوستانتون بود

    ایشون بهتون گفتن شما مدام خوشحال میشدید از داشته های دیگران

    من پذیرفتم که بعله ادم حسودیم و چرا اذیت میشم چجوری تغیییر بدم این ویژگیو نگاهم رو

    و اونجایی که گفتید تحسین باعث تمرکز و توجه شماروی خواسته هاتون میشه من گفتم بیا با همین منطق خوشبختی ها موفقیت های بقیه رو تحسین کن انقدر احساسم بهتر شده بود که گفتم اره بابا چرا اینهارو به عنوان واقعیت جلوی چشم خودم نیارم؟

    زن عموم که پدرش خیلی بدتر از بابی من بود استاد عباسمنش هم که دقیقا پدرش ویژگی های پدرمنو داشته پس چه بهونه ای میارم من>

    فلانی هم که تو خانواده ی پر جمعیت تری بزرگ شد حتی اسم و فامیلیشم مثل منه ولی موفق شد و بهونه نیاورد به خواسته هاش رسید خوشبخت شد دمش گرم من باید الگوی خودم بزارمش

    چرا خودمو با اونایی مقایسه کنم که خانواده ی بهتری داشتن و این مقایسه نه تنها کمکی بهم نمیکنه بلکه باور تاثیر عوامل بیرونی رو به من القا میده

    استاد ازتون سپاسگزارم قلبا ممنونم که اینقدر با اموزش هاتون دارید کمک میکنید بتونم خودم رو متحول کنم مچکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    زہرا کاظمے گفته:
    مدت عضویت: 1145 روز

    سلام دوست گلم

    من نت ها که قطع شد و اینستا و واتساپ فیلتر شد خیلی خوشحال شدم چون من به این شبکه ها اعتیاد داشتم و بخصوص اخر شب ها خیلیتو اکسپلور میچررخیدم خداروشکر فیلتر شد از اون روز من اومدم تو سایت فعالیت میکنم و حالم بهتره خودم رو بهتر دارم میشناسم و اولش یک کمی ناراحت بودم نسبت به این موضوع چون عادت های من سخت بود ترکش ولی حالا خیلی هرروز حالم داره بهتر از دیروز میشه بخصوص یک سری باور و ترس هایی رو درونم پیدا کردم که تا الان فکر نمیکردم اینا ترمزن!!!!اتفاقا ازشون دفاع میکردم فکر میکردم من خیلی ذهنم بازه که چنین دیدگاههایی دارم ملت خودشونو بدبخت کردن که مخالف من فکر میکنن

    ولی الان دیدم اگر میخوام به خواستم برسم باید باور های هم جهت با اون خواسته رو ایجاد کنم نه اینکه از روی منیت از عقایدم دفاع کنم

    من تازه شناساییشون کردم نمیدونم چطور روشون کار کنم و حذف شن ولی هدایت میشم قطعا به کمک خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    زہرا کاظمے گفته:
    مدت عضویت: 1145 روز

    سلام استاد خوبم

    شهر ما یک ویژگیه مثبت فوق العاده داره اونم اینه که هرررررررررررررررررر اتفاق بدی میخواد بیوفته این مردم شهرمون هیچ حرکتی نمیزنن هیچ واکنشی نشون نمیدن اگر جنگ هم شد آرومه شهرمون خواستیید کسی رو تبعید کنید بفرستیدش اینجا خخخخخخ

    جالبه مردم اصلا بهایی به اعتراضات نمیدن شاید بخاطر ترس از آبروشون باشه ولی این برای من مهم نیست مهم اینه که اگر زیبایی خاصی اینجا نمیبینم حداقل اون اغتشاش و درگیری هم نیست که بخوام مجبور باشم به سختی اعراض کنم و کنترل ذهن برام سخت تر شه این ویژگیه مثبت رو گفتم تا تمرکزم روی نکات مثبت شهرم باشه و با سپاسگزاری و قدرشناسی بتونم به جاهای بهتر هم هدایت بشم

    بله شاید شهر ما کسی بدون چادر بیرون بره خیلیییییی مورد حمله ی حرف دیگران قرار بگیره ولی توی همین مملکت جاهایی مثل منطقه 22 دریاچه ی تهران /کرج/مناطقی که خوش آب و هواتره تقریبا میشه گفت جاهیی که لر و کرد و ترک نشین هستن بیشتر شهر های شمال کشور این ازادی ها هست حتی من شنیدم تو کرج اصلا به ندرت دختری پیدا میشه بکارت داشته باشه و این مثل کشور های اروپایی دیگه موضوعیت نداره پسر ها هم پذیرفتن و باهاشون ازدواج هم میکنن

    حالا منی که دلم میخواد ازادی داشته باشم حتی در حد تنها خیابون رفتن تو شهرستان ما پذیرفته نشده و اون دختر رو بد میدونن باید تمرکزم رو از این مشکلات شهرم بردارم روی خوبی هاش بزارم و به خواسته هامم توجه کنم این محدودیت ها تضادی هستن که به من میگن چه خواسته ای دارم من بجای ناراحتی و شکایت از شهرم باید شهر و فرهنگ دلخواهم رو تجسم کنم و سپاسگزاری کنم از اینکه بهش رسیدم و خودم رو در اونجا ببینم تا هدایت بشم

    یکم برام سخته چون همش ذهنم میگه چطور چجوری اما فایل اصطلاح گاز و ترمز رو دیروز دیدم و الان میخوام فقط بدون بهانه این ترمز های ذهنیم رو رفع کنم

    درمورد این اعتراض و ازادی و جذب ناخواسته ها باید بگم هیچ فرقی نمیکنه به یک کشور و حکومت اعتراض کنی یا یک خانواده قانون یکی هست من با خانوادم مشکل دارم و مدام هم همون درگیری ها رو تجربه میکنم درحالی که وقتی تمرکزم رو از روی مشکلاتشون برداشته بودم خیلی اروم تر شده بود و موفقیت های خودم رو بدست اورده بودم اتفاقا خانوادم هم همراهیم میکردنالان دوباره به خودم اومدم میخوام تمرین کنم استاد من با فایل های شما تغییرات زیادی در شخصیتم بوجود اومده بود خیلی اروم و متین و قوی شده بودم درک و واکنشم به هرچیزی عوض شده بود اما وقتی رها کردم سایت و کار کردن روی خودم رو اروم اروم حتی بدتر از قبلم شده یک ادمی که خودم هم میدونم رفتاراش اصلا درست نیست و حالا دوباره میخوام تغییر کنم مشکل هم از اونجایی شروع شد که شما گفتید اقاجان من قران گفته به گذشتت برنگرد به جهلت برنگرد من گوش نکردم حالا یکم سخت شده عصبی نشم یا درگیر نشم واکنش نشون ندم اما میخوام هرروز یکم بهتر از دیروزم بشم روزی یکوچولو تمرین کنم سپاسگزار تر شم یکوچولو با خودم مهربون تر باشم و خودم رو بیشتر دوست داشته باشم بی توجهی کنم به ناخواسته ها هرروز یکم خواسته هامو بیشتر تجسم کنم تا تکاملم طی بشه از این فرکانس و مدار خارج بشم و درجات احساسیم رو طی کنم بیام روی مدار خوبی ها روی مدار سپاسگزاری و دریافت نعمت. شرایط رو خیلی وخیم کردم در حد نابودیه خودم پیش رفتم خیلی چیزای ارزشمندم رو از دست دادم اما حالا میخوام دوباره شروع کنم بلند بشم ی شروع متفاوت اینبار روش هامو تغییر میدم همین که الان توی این سایت هستم خداروشکر میکنم

    دارم سعی میکنم با کامنت نوشتن کامنت خوندن به احساس بهتر برسم قوانین رو به یاد بیارم فایل ها رو مرتب ببینم گوش بدم با این ورودی ها احساسم رو به مراتب بهتر و بهتر کنم تا به نتایج بهتر برسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    زہرا کاظمے گفته:
    مدت عضویت: 1145 روز

    سلام دوست گلم

    من نت ها که قطع شد و اینستا و واتساپ فیلتر شد خیلی خوشحال شدم چون من به این شبکه ها اعتیاد داشتم و بخصوص اخر شب ها خیلیتو اکسپلور میچررخیدم خداروشکر فیلتر شد از اون روز من اومدم تو سایت فعالیت میکنم و حالم بهتره خودم رو بهتر دارم میشناسم و اولش یک کمی ناراحت بودم نسبت به این موضوع چون عادت های من سخت بود ترکش ولی حالا خیلی هرروز حالم داره بهتر از دیروز میشه بخصوص یک سری باور و ترس هایی رو درونم پیدا کردم که تا الان فکر نمیکردم اینا ترمزن!!!!اتفاقا ازشون دفاع میکردم فکر میکردم من خیلی ذهنم بازه که چنین دیدگاههایی دارم ملت خودشونو بدبخت کردن که مخالف من فکر میکنن

    ولی الان دیدم اگر میخوام به خواستم برسم باید باور های هم جهت با اون خواسته رو ایجاد کنم نه اینکه از روی منیت از عقایدم دفاع کنم

    من تازه شناساییشون کردم نمیدونم چطور روشون کار کنم و حذف شن ولی هدایت میشم قطعا و نمیدونم چقدر زمان میبره اما مشتاق رسیدن به خواسته هامم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: