قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 9
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-30 06:06:422022-12-12 06:56:25قانون تغییر ناخواسته هاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
درود خدمت استاد عزیز و مهربان،امیدوارم که حال دلتون خوب باشه که حتما همین هستش،استاد عزیز من به تک تک سخنان شمادر مورد هر موضوعی ایمان دارم،چون خودم تجربه کردم،بنده هم مثل شما تو یه خانواده بسیار منفی بزرگ شدم و منبع انرژی منفی هستن،از اونجا که من دوست داشتم این حس بدی که بخاطر گذشتم واطرافیان دارم رو تغییر بدم دنبال تغییر این حس به حس خوب بودم اما نمیدونستم چطور،تا اینکه بعد ازدواج از طریق همسرم با سایت شما آشنا شدم،قبل از اینکه با سایت شما آشنا بشم،خودم میخواستم یه راهی وپیدا کنم برای تغییر این حس خوب،ولی موفق نمیشدم وخسته میشدم واعصابم خورد میشد،تا اینکه با خودم گفتم که وقتی انسان مریض میشه خودش که خوش رو درمان نمیکنه یا اینکه اگه دست یا پا آسیب میبینه خودش که درمانش نمیتونه بکنه،حتما باید دکتر بره،حالا چه برسه به روح که درمانش واجبتر از جسمه،چون اگه روح سالم باشه جسمم حتما سالمه،تااینکه پروردگار من رو از طریق همسرم به سایت شما هدایت کرد،استاد من چند مورد در رابطه با توجه به خواسته ها ونا خواسته خدمت شما ودوستان عزیز عرض کنم:
1-در مورد همسرم که واقعا همون خصوصیاتی که تو ذهنم بودو بهشون توجه میکردم رو الان همسرم داره و واقعا از خداوند بابت این نعمت سپاسگزارم
2-در مورد فرزند که تو ذهنم یه پسر با خصوصیاتی که تو ذهنم هستش فکر میکردم وانگار خدا از قبل بهم داده وباور داشتم که خدا بهم پسر میده و واقعا هم همینطور شده والان یه کوچولوی سالم تو راه هستش وتو همین ماه مهر بدنیا میادواسمش رو هم رایان گذاشتم که خودم بهش میگم رایان خان،که واقعا ازخداسپاسگزارم
3-در مورد شغلم بگم خدمتتون که دوست داشتم به شهر خودم منتقل بشم که از طریق دستان خداوند به راحتی هرچه تمام تر انجام شد وحالا میخوام دوباره بخاطر شرایط الانم برگردم به محل قبلیم،که مطمئنم بر میگردم
من به صحبت استاد عزیز که اگه به چیزهای بد یا خوب توجه کنی از همون جنس وارد زندگیتون میشه واقعا ایمان دارم و بخاطر همین جمله طلایی سخنان استاد رو باور داشتم و دارم وتا الان با خواست خدا موندم توسایت وخواهم ماند، من توجه به ناخواسته هام بیشتر از خواسته هامه که چند موردش رو خدمتتون عرض میکنم،هرچند که مثبت نیستند. اما استاد فرمودند هم تجربه توجه به ناخواسته هاتون رو بگید هم تجربه توجه به خواسته هاتون:
1-من رو سالم بودن ماشین خیلی حساسم البته بودم الان با هدایتهای استاد عزیز یکم بهتر شدم،همیشه به خراب شدن یه قسمت ماشین فکر میکردم و دقیقا همون جا خراب میشد تا اونجایی که مجبور شدم کامل اون قسمت رو عوض کنم بعضی وقتا میخواستم بفروشمش که ذهنم آزاد شه وراحت شم،چون تمرکزم رو میگرفت، دوستان چقدر بحث زیاد وهر چی مینویسی یهو یه مبحث دیگه توذهنم میاد که اینجا بحث کمبود و بحث محدویت به میان میاد که رو اینا خیلی ذهنم مقاومت داره که جای بحث نیست
2-یکبار که حسم خوب نبود تو خونه یهو شیشه توستر،بخدا بدون اینکه کسی دستی بزنه یا حتی نزدیکش بشه شکست و من اونجا گفتم این بخاطر احساس بد و توجه به ناخواسته ها میتونه باشه،حالا درست یا غلطش رو نمیدونم
توجه به ناخواسته ها زیادن ولی نمخوام زیاد در موردشون صحبت کنم.
استاد عزیز شما یه جایی فرمودین که ثروت فقط پول نیست،پول یک قسمت ثروت محسوب میشه،به همراه پول روابط، هم رابطه با حق، رابطه با خانواده منظورم همسر وپدرو مادر وبرادر وخواهر وفامیل،
رابطه با همکارو اجتماع، سلامتی هستش.
استاد عزیز خدارو شکر من از لحاظ روابط چه با همسرم چه با خانوادم عالیه،روابط اجتماعی هم خوب به بالاست که اگه ایرادیم هست مشکل خودمم که دقیقا بر میگرده به همین توجه کردن به ناخواسته ها،از لحاظ سلامتی خداروشکر باورزشی که میکنم و باتوجه کردن به سالم بودن وتوجه نکردن به بیماری سالم سالم هستم،اما یه ایراد بزرگ که دارم اینکه بخاطر اینکه خیلی به پول فکر میکنم البته به قول استاد کمبود پول ،زندگیم رو تحت شعاع خودش قرار داده و حسم خوب نیست وخیلی نجواهای شیطانی تو ذهنم میاد وبا اینکه میدونم همش نجواس ولی هنوز نتونستم موفق شم مهارش کنم وهمیشه این مسئله باعث شده که حسم خوب نباشه با اینکه استاد گفتن که تو هر شرایطی که هستی وبا هر شغلی که داری اگه بتونی احساست رو خوب کنی به مدارهای بالاتر میری،یکی دو مسئله دیگه خدمت دوستان بگم وحرفم تمام،من سال 98تو بورس سرمایه گذاری کردم وسود خوبی کردم وبخاطر طمع پولم رو بیرون نکشیدم وکل پولم رفت واین هم بخاطر باور کمبود هستش که تو ذهن من جا خوش کرده چون این حس وداشتم که این پول بدست من نمیرسه،یه موضوع دیگه خدمت دوستان بگم اینکه بنده به گرفتن وام خیلی توجه میکنم واز این نوع جنس اتفاق تو زندگیم پیش میاد والانم دوباره افتاده،وبهم پیشنهاد گرفتنش رو دادن،واین مسئله باعث بد شدن حسم شده و واقعا ذهنم خیلی مقاومت داره وهنوز نتونستم این موضوع باور کمبود رو درک کنم که میدونم خیلی آسیب میرسونه،واقعا احساس بد خیلی بده واز خداوند میخوام هدایتم کنه به مسیر درست که از زندگی لذت ببرم چون دنیا ارزش این همه اعصاب خوردی نداره،ببخشید دوستان اگه بعضی جاها ربطی به موضوع نداشت یا اینکه جمله بندیها خوب نبود،از خدامیخوام که کمکم کنه که بتونم ذهنم رو در رابطه با مسئله ثروت و باور کمبود کنترل کنم ونتایج عالی بدست بیارم وبیام تو سایت از نتایجم برای دوستان بگم،بازم ببخشید که وقت دوستان رو گرفتم،امیدوارم که همیشه حال دلتون خوب باشه که اگه باشه بقیه چیزهای خوب خودشون میان،به امید دیدار دوستان هم فرکانسی،دوستتون دارم عزیزان
سلام استاد عزیزم
خیلی ممنونم بابت این فایل زیبا و این اولین باری هست که دارم کامنت می گذارم واقعا من تو روزهای اول سردر گم بودم و نمی دونستم که چه رفتاری داشته باشم و می دیدم که چطور هر روز حسم منفی تر میشد ولی بعد سعی کردم افکارم رو کنترل کنم و کمتر سمت خبرهای منفی برم .
دو روز پیش یه کاری داشتم اداره گذرنامه من با یه مانتو جلو باز رفته بودم البته قبل از ورودم دیدم جو نظامیه احساسم همون لحظه ورود نسبت به اونها منفی شد و وقتی وارد شدم پیش خانمهایی که تفتیش می کردن یکی از اونها شروع کرد با من بد. رفتاری وگفت حتی نمی گذارم بری داخل ولی به هرحال رفتم ولی کارم انجام نشد خیلی ناراحت و منزجر شدم و بعد از اون رفتم بازار خرید کنم دوباره سر صف با یه خانمی حرفم شد با وجود اینکه محترمانه باهاش حرف زدم ولی خیلی بد برخورد کرد دوباره میوه فروش بعد از چند دقیقه به خاطر رسید با من بحث کرد آخه اینقدر اتفاقات منفی پشت سر هم برام عجیب بود سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم و ببینم اساسش از کجاست دیدم بله همون تمرکز منفی من وقتی وارد اداره گذر نامه شدم همهی این اتفاقات رو رقم زد و خودم بودم که با کانون توجهم همه ی اینها و بوجود آوردم
ولی یه کار جالب که کردم علیرغم میل باطنی با هیچ کس در مورد این موضوعات حرف نزدم
و روز بعد با یک دید مثبت رفتم اون اداره وکارم عالی انجام شد
ممنون استاد بابت آگاهی که به ما میدین من عاشق دیدگاههای شما هستم
به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
با سلام خدمت استاد عزیزم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
قبل از اینکه برم سراغ مباحث این فایل دوست دارم تجربه ای رو به اشتراک بزارم که مربوط میشه به همین جریان قطعی اینترنت که این روزها داره اتفاق می افته و جریان هدایتی که حتی بعضی وقتها در ظاهری بظاهر نامناسب ما رو سوق میده به جهتی که بعدا منطقش و موهبتش رو درک میکنیم و همون آیه زیر میشه که :
عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم
جریان از این قرار بود که بعد از اینکه من دوره ثروت رو خریدم خواهرم هم دوست داشت ازش استفاده کنه چون کم و بیش از دوره های استاد استفاده میکنه .اما روش کار کردن ایشون با من فرق میکنه ایشون هر چند روز یکبار از من میخواستن که چند جلسه رو دانلود کنم و اکسترکت کنم و بندازم روی فلش براشون در صورتیکه من هنوز توی چند جلسه اول بودم .خلاصه این موضوع ی کم من رو اذیت میکرد اما بهر حال انجام میدادم و تا اون جایی پیش رفت که من 20 جلسه رو دانلود کردم و بهشون دادم .بعد این اتفاق ها توی ایران افتاد و اینترنت قطع شد تازه اونموقع بود که من متوجه شدم که اون دانلود کردن ها چقدر خوب شد که انجام شد و گرنه من با این قطع و ووصل شدن اینترنت من به مشکل بر میخوردم .اینجا بود که یاد صحبت های شما استاد افتادم در مورد پیامبران که هر وقت عذابی میخواسته نازل بشه اونایی که توی مدارش نبودن از اونجا میرفتن و بعد عذاب نازل میشده دقیقا مثل این اتفاقی که برای من افتاد اینجا بود که درک کردم وقتی شما میگین خداوند حواسش به همه چی هست یعنی چی
علاوه بر این موضوع من دیشب توی قسمت نشانه ی من از خداوند خواستم که دقیقا بهم بگه برای رسیدن به یکی از خواسته هام باید چکار کنم و وقتی زدم رو دکه دوره به صلح رسیدن برای من باز شد
. الان و امروز هم که اومدم توی سایت باز هم موضوع به صلح رسیدنه و این یعنی اون چیزی که من نیاز دارم و باید روش متمرکز بشم همینه بقول مریم جان این خشت اول باید درست بشه و اگر این درست نباشه میشه همین جریاناتی که هر چند وقت یکبار داره اتفاق میافته توی کشور .افرادی که با خودشون در صلح نیستن جذب افرادی میشن که اونا هم با خودشون در صلح نیستن و نتیجه میشه آشوب و اعتراض برای این دو دسته .
اما بریم سراغ موضوع اصلی فایل :
اولا خدا رو شکر میکنم که وقتی این جریان توی کشور افتاد من خیلی دیرتر از بقیه متوجه شدم چون توی جریان اخبار و اطلاعات دنیای بیرون نیستم و متمرکز شدم روی دنیای خودم و این یعنی من پیشرفت داشتم
این اتفاقی که افتاد درسهای زیادی برای من داشت :
من با این اتفاق فهمیدم که در زمینه در صلح بودن با خودم موفق بودم و واکنش گرایی من نسبت به قبل خیلی کمتر شده چون واکنش خاصی نسبت به این موضوعات نداشتم و اتفاقا توی این مدتی که اکثریت درگیر این موضوع بودن من متمرکز شدم روی خودم کار کردن با دوره ثروت و فایل های رایگان به صلح رسیدن با خودمان و ی اقدامی رو انجام دادم که خیلی وقت بود ایدش اومده بود اما جسارتش رو نداشتم اما اینبار رفتم تو دلش و دارم انجامش میدم
من فهمیدم که تاثیر عوامل بیرونی توی زندگیم کمرنگ شده
فهمیدم که بقول قرآن از میزان جهالتم کم شده
فهمیدم که درکم از قانون بالاتر رفته که هر ملتی دارن با افکار و باورهای خودشون زندگیشون رو رقم میزنن و تا زمانی که ملت تغییر نکنن شرایط ی کشور عوض نمیشه
فهمیدم که دیگه این باور :
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
که کاملا اشتباهه و از دیدگاه فلسفه اشتباه اگزیستانسیالیسم نشات میگیره رو قبول ندارم
فهمیدم که مسیرم از اکثریت جدا شده و دیگه مثل گوسفند عمل نمیکنم
ی نکته ای که همین جا به ذهنم رسید اینکه اونایی که سنگ هم وطن بودن و کمک کردن رو به سینه میزنن اگر ی ذره منطقی به این قضایا نگاه کنیم ضررهایی که داشته خیلی بیشتر از منفعتش بوده .آیا جز اینه که با این کارها واتس آپ .وتلگرام قطع شده و خیلی از هم وطن های همین هایی که سنگشون رو به سینه میزنن کار خودشون رو از دست دادن و بهشون آسیب وارد شده.
و جدای از این چه نتیجه مثبتی داشته بقول استاد وقتی نتیجه چیز خوبی نیست یعنی مسیر اشتباهه
ی نکته ی جالبی که استاد فرمودن اینه که اونایی که اعتراض میکنن زندگیشون پر از بدبختی وقتی که دقت کردم اون افرادی که توی روستای ما در جریان این اتفاقات بودن و دستگیر شدن از قشر بدبخت هستن و زندگی بسیار بدی دارن و حتی محتاج نون شبشون هستن ی سری آدم علاف و بیکار که هدفی توی زندگیشون ندارن و گرنه بقول استاد فردی که هدف داشته باشه توی زندگیش روی خودش و اهدافش متمرکز میشه کاری به دنیای بیرون خودش نداره
ی تجربه هم دارم از متمرکز شدن بر نازیبایی ها که توی زندگی خود من رخ داد:
من به شدت از سیگار و اعتیاد متنفرم و اصلا نمیتونم تصور کنم که ی فردی بتونه دود سیگار رو تحمل کنه و به خاطر همین تمرکزم روی این موضوع دقیقا خواستگارهایی رو جذب میکردم که با وجود اینکه چند تا از معیارهای من رو داشتن اما یا معتاد بودن یا سابقه ترک داشتن و اون موقع که قوانین رو نمیدونستم تعجب میکردم که چرا اینجوریه ولی الان میدونم دلیلش چی بوده من دقیقا اون چیزی رو جذب میکردم که بهش توجه میکردم چون این قانون جهانه
اما در مورد تمرکز بر زیبایی ها :
باید اعتراف کنم که این مفهوم برا من چیز عجیبی بود وقتی که اوایل توی فایل های رایگان استاد این رو شنیدم اما کم کم با سریال بهشت و سفر به آمریکا درک کردم و به همون نسبت هم تجربه کردم اتفاق های زیبایی که میدیدم توی این سریالها از جمله غروب های زیبا و تجربه های خرید کردن و حل مساله هایی که بااحساس خوب انجام میگرفت
سپاسگزارم استاد و مریم جان
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز
استاد وقتی شما مثال مو داخل غذا را زدید من خیلی قانون را بهتر فهمیدم چون پدر من داخل فامیل معروف هست به اینکه خیلی وقت ها داخل غذاش مو پیدا میشه و خودش همیشه بحث و جدال داره در مورد این موضوع و همیشه هم این مورد بیشتر برای اون اتفاق میوفته
اما تجربه خودم از وقتی که به قانون عمل کردم این هست: من با دیدن سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت و تمرکز اگاهانه بر روی زیبایی ها به لطف الله هم به یک شهر زیبا هدایت شدم برای مهاجرت و هم یک مسافرت بینظیری داشتم که با اختلاف بهترین مسافرت زندگیم بود برام اتفاق افتاد. من در همین ایرانی که اکثرا ناراضی هستند دارم بهشتی را که خودم ساختم تجربه میکنم ، من زندگیه پر از عشق ، آرامش ، سلامتی ، معنویت و ثروت را دارم تجربه میکنم
و سپاسگزارم از خداوند که قدرت خلق زندگی خودم را به خودم داده
استاد عزیزم عاشقتم و امیدوارم که همواره سالم تر و ثروتمند تر و شاداب تر باشی
سلام و خسته نباشید من یه پیشنهادی برای سایت شما دارم اینکه یه بخشی به عنوان نقشه سایت تهیه بشه بعد یه قسمت سوال و جواب های متداول باشه، یسری سوال و جوابایی که از استاد پرسیده شده مقتصر در حد یه جمله باشه بعد کنارش یه لینک باشه واسه فایلهای مرتبط ، الان واسه یه سوال استاد یه فایل کامل میذاره یا داخل یه فایل چندین سوالو جواب دادن،الان واسه پیدا کردن یه جواب که شاید یه جمله بیشتر نیاز نباشه آدم باید چند تا فایلو ببینه که بفهمه متلا نظر استاد در مورد فلان موضوع چیه . برای متال : سوال: نظر شما در مورد این موضوع چیه ؟
جواب : اعتقادی ندارم، مبارزه یا توجهی هم نمیکنم
بعد زیرش لینک بدین به فایلهای مرتبط واسه توضیح تکمیلی
فایل های استاد خیلی زیادن اگه بشه ریزتر و مربوط تر با موضوعات پیداشون کرد خیلی عالیه
سلام بر استادم که همواره با خودش در صلح است و زیبا بین است و ثروت آفرین
سلام بر گروه تحقیقاتی عباسمنش و بر مریم عزیزم
و سلام به همگی دوستان همفرکانسی ام در اینجا،
چقدر خوب و پر انرژی هست این سایت که میدونی تمام آدمایی که اینجا هستن همه از یکدسته اند بدون ریا و نقاب یا حداقل دارن سعی میکنن که اینجوری باشن
تنها جایی که میشه انرژی مثبت گرفت همیشه ، همینجاست با گوش دادن به محصولات و فایلهای رایگان استاد عزیزم و با خوندن کامنت فوق العاده دوستان انگار تو یه حبابی هستی جدا از جامعه ، انگار میری توی فضای دیگه ….
اول سپاسگزاری کنم از خدای وهابم که من رو به استاد عزیزم و این سایت هدایت کرد سپاسگزاری کنم از استاد عباسمنش عزیزم که اینچنین آگاهیهای ناب و خالص رو رایگان پر اختیارمون قرار میده 🤲
من که با گذشته ام ۱۸۰ درجه فرق کردم یا حداقل دارم سعی میکنم که فرق کنم و تلاش میکنم که توی موج جامعه نباشمو مثل اونا رفتار نکنم و حرف نزنم چرا که نتیجه ام هم مثل اونا میشه ، اکثریت که بخاطره همه چیز شاکی هستن ، بارون میاد مینالند که سیل میشه ، باران نیاد مینالند که خشکسالی میشه ، برف میاد غر میزنن که وااای ترافیک میشه مبخوای بریم بیرون و خیس میشیم و غیره … برف نیاد یجوری دیگه ، تازه این چیزای خوبش بود که گفتمااااا😅
من بارها اون فایل قبلی «تمرکز بر آنچه میتوانم بهبود بخشم » رو گوش دادم و بازم دلم میخواد گوش بدم که هی تکرار و تکرار بشه این قانون اعتراض از ناخواسته که استاد عزیزم اینهمه در محصولات و فایلهای رایگان ازش صحبت کردند.
این فایل جدید که دارم بابتش کامت مینویسم هم که فوق االعادس ، یچیزی توی این فایل « قانون تغییر ناخواسته » خیلی خیلی واین پررنگ بود اونم اینکه چقدر استاد با اینکه اینهمه یسریها براشون مطالب پرت از قانون نوشته بودند ، اومدند و با منطق و دلیل بدون تعصب تاکید میکنم بدون تعصب و عصبانیت برای بار هزارم قانون رو توضیح دادند و واقعا مثل یه پدر دلسوز و مهربان اینقدر زیبا سخن گفتند 👌
استاد یک دنیا ممنون اصلا کلمات کم میارن برای تشکر از شما 🙏🙏🙏🙏🙏🌸
واقعا دوستان شرایط و محیط خیلی میتونه تاثیر گزار باشه روی آدم اگر قانون رو ندونه ، من از تجربه حدودا ۸ /۹ سال پیش خودم میگم اونزمانیکه آتشنشانها توی ساختمون پلاسکو براشون اتفاقات تلخ افتاد ، خب اونموقع من با استاد عزیزم و این قوانین آشنا نبودم و خوب یادمه که چقدر با موج جمعیت میرفتم و میامدم و عکس پروفایل عوض کردم و اوووف داستانها داشتم واسه خودم و کلا آدم جو گیری بودم و حتی سالهای قبلش سر مسایلی که خودتون میدونید چیا بودن … چقدر خودم رو درگیر سیاست و اتفاقات جامعه میکردم و فکر میکردم هم دارم با مردم دیگه متحد میشم و از این جور کارهای بیهوده ….
اما الان میگم خدایا شکرت هر وقت یکمی میخوام از مسیر دور بشم استاد یه فایلی میزارن و اصلا خدا بگو فایل می زاره اینجوری بهتره👍 که من دوباره از جاده خاکی میام تو مسیر آسفالت و خدای بزرگم رو هزاران بار شکر میکنم …. واقعا استاد وحی الهی که به شما میشه و شما هم عمل میکنی و این فایلها رو میزاری خدا میدونه که چقدر آدم ها رو داری هدایت میکنی و چه کاری از این بهتر و انسان پسند تر هست ، فقط خدا میدونه که چقدر ثواب و نیکی به سمتتون میاد …..
من راستش رو بگم خودم کمی تحت تاثیر قرار گرفته بودم البته نه مثل سالهای قبلم اما رفته بودم اینیستا و استوری میزاشتم اما خداشاهده همون موقع هم هی یچیزی بهم میگفت این راه اکثر مردم هست میثاق پس طبق آنچه که از استاد یاد گرفتی راه درستی نیست ولی ذهن چموش مقاومت میکرد … تا اینکه خدارو شکر استاد با قرار دادن فایل « تمرکز بر آنچه میتوانم بهبود بخشم» چه تلنگری بهم زد و گفتم ای دل قافل دیدی چجوری داشتی میرفتی جاده خاکی ، رفتم استوریهام رو پاک کردم و به خودم تعهد دادم با تمام توانم سعی کنم به ناخواسته و آنچه حس من رو بد میکنه توجه نکنم و در عوض دنبال هدفم باشم و دنیا رو طبق قانون ببینم و به چیزهای دلخواه که حالم رو خوب میکنه توجه کنم ….
اینترنت ضعیفه ؟! نت نداری؟! نششششین غر بزن و به زمین و زمان فحش بده .. همون لحظه گفتم خدایا من رو به جایی هدایت کن که براحتی و سرعت بالا نت در اختیارم باشه و سعی کردم حسش کنم و از احساسش لبخند بزنم و یا خیلی چیزای دیگه…
من از استادم حسین عباسمنش یاد گرفتم که از دل تضادهام به خواسته هام برسم ( منی که قبلا مثل اون شخصیت کارتون گالیله بودم و به همه چیز منفی نگر بودم و یادمه پدر بمن میگفت « من مییییدونم که نمیبییشه » 😂
خداروشکر هزاران به توان هزار شکر
یک دنیا تشکر کمه برای شما استاد عزیزم اما کلمات قادر به تشکر از شما و خدای مهربانم نیست
دوستتون دارم و همگی را به خدای وهاب و مهربانم و هدایتگرم میسپارم ❤️❤️❤️❤️
سلام دوست گلم
من نت ها که قطع شد و اینستا و واتساپ فیلتر شد خیلی خوشحال شدم چون من به این شبکه ها اعتیاد داشتم و بخصوص اخر شب ها خیلیتو اکسپلور میچررخیدم خداروشکر فیلتر شد از اون روز من اومدم تو سایت فعالیت میکنم و حالم بهتره خودم رو بهتر دارم میشناسم و اولش یک کمی ناراحت بودم نسبت به این موضوع چون عادت های من سخت بود ترکش ولی حالا خیلی هرروز حالم داره بهتر از دیروز میشه بخصوص یک سری باور و ترس هایی رو درونم پیدا کردم که تا الان فکر نمیکردم اینا ترمزن!!!!اتفاقا ازشون دفاع میکردم فکر میکردم من خیلی ذهنم بازه که چنین دیدگاههایی دارم ملت خودشونو بدبخت کردن که مخالف من فکر میکنن
ولی الان دیدم اگر میخوام به خواستم برسم باید باور های هم جهت با اون خواسته رو ایجاد کنم نه اینکه از روی منیت از عقایدم دفاع کنم
من تازه شناساییشون کردم نمیدونم چطور روشون کار کنم و حذف شن ولی هدایت میشم قطعا و نمیدونم چقدر زمان میبره اما مشتاق رسیدن به خواسته هامم
سلام به همه دوستان خوب و استاد عزیز و مریم جان🌹
من در روابطم با پدر و مادرم این تجربه خیلی برام واضحه:
من الان خداروشکر با پدرم رابطه ی خوبی دارم اما شاید تا همین دو سال پیش خیلی رابطه ی ما خوب نبود، کلا با هم صحبت نمی کردیم، اگر هم صحبتی می شد معمولا اختلاف نظر بود و دعوا، البته سطحی، چون من کلا هیچ وقت تمایل به دعوا نداشتم و سریع خودمو می کشیدم کنار، ولی در کل من به پدرم همش می خواستم بفهمونم که فلان کارش اشتباهه، یا نباید اینطوری حرف بزنه یا نباید این فکرو درباره من بکنه و کلی مسائل دیگه که یا پدرم با من مشکل داشت، یا من با ایشون… خلاصه هر چقدر من بیشتر درگیر می شدم، این رابطه خراب تر می شد و مسائلش بزرگتر… و من هر روز بیشتر ناراحت می شدم از اینکه رابطم با پدرم اینطوری هست ولی خب قانون رو نمی دونستم و یه جاهایی کنترل هم از دست من خارج بود. یعنی چون توجهم روی نکات منفی بود، با اینکه ناراحت می شدم از رفتاری که با پدرم داشتم(احساس گناه هم در کنارش بود، که خودش بیشتر آدمو فرو می بره)باعث می شد در موضوع جدید باز ناخودآگاه صدای من بره بالا و عصبانی می شدم.
در نهایت فهمیدم جنگ هیچ دردی رو دوا نمی کنه و کم کم هدایت شدم.
با مادرم اکثرا رابطه ی خوبی داشتم، فقط بجز یکسری مسائل که خط قرمز مادرم بود و اگر مسئله ای در اون مورد پیش میومد، مادرم با من قهر یا بحث می کرد؛ اما از زمانی که من تصمیم گرفتم روی نکات مثبت همه توجه کنم و نکات مثبتشون رو بنویسم و اگر کار خوبی برام انجام می دادند خیلی خوشحال و سپاسگزار می شدم، حتی وقتی که روی یکی از مهم ترین خط قرمزای مادرم، که البته به خودم مربوط می شد، پا گذاشتم، ایشون اولش اعتراضشون رو به من نشون دادن، اما دیگه خبری از قهر و بحث طولانی نبود، یعنی مادری که به خاطر یک اشتباه کوچیک من، گاها حدود دو سه روز باهام حرف نمی زد، بعد از این اشتباه بزرگ(از نگاه مادرم اشتباه بزرگ) خیلی خوب با من رفتار می کرد. مثلا میومد یکم راجع به اون موضوع باهام حرف میزد، من جوابش رو نمی دادم، توی ذهنم می گفتم از نظر ایشون کارم اشتباهه، عیبی نداره، مامانمه، خوبیمو می خواد و… بعد مادرم حرفاشو می زد و با عصبانیت می رفت. بعد از چند دقیقه کاری پیش میومد بر می گشت توی اتاق، می دیدم مثل همیشه رفتار می کنه و حتی لبخند همیشگیش رو بهم می زنه، و خودم تعجب می کردم.
چون مثلا قبلا اگر اینطوری باعصبانیت می رفت مطمئن بودم قراره دیگه جوابمو نده ولی اینجا برعکس شد، چون من احساسمو خوب نگه داشتم و به نکات خوبش توجه کردم.
این دو مورد مثال بود از زمانی که من جنگیدم، و زمانی که توجهم رو به سمت نکات مثبت چرخوندم. و اینم باید بگم که اون زمان که من رابطم با پدرم مشکل داشت، تمام روابط من تا حدودی مشکل داشت، و الان که توجهم روی نکات مثبت اومده، اکثر روابط من دلخواهه. یعنی همون نکته که وقتی به چیزی توجه کنی باز از همون جنس می بینی، در هر دو دوره از زندگی من صدق می کنه.
الان که این رفتارارو می بینم، میگم آره، قانون جواب میده، خوبم جواب میده، دیگه الان این من هستم که باید زرنگ باشم و از این نعمت آگاهی که به دست آوردم، به نفع خودم استفاده بکنم. دیگه الان چیزی به اسم خط قرمز وجود نداره، به همون اندازه که من ذهنمو کنترل کنم و بدونم میشه، قطعا میشه، هر چند دیگران باهاش مخالف باشن. بعد یه مدت خیلی کوتاه یا اونا هم موافق میشن، یا دیگه کاری به کار آدم ندارن. هر چیزی هم روند داره، شاید من اوایل فقط نکات منفی پدر مادرم رو می دیدم، بعد از یه مدت به فکر افتادم چرا رابطم باهاشون اینطوریه، بعد هدایت شدم به اینکه به نکات مثبت توجه کنم و از اونجایی که با پدرم رابطه ی خوبی نداشتم، قطعا انتظار نمی رفت یهو برم بپرم توی بغلش، اما تصمیم گرفتم مثلا وقتی از بیرون میاد با لبخند بهش سلام کنم، و چقدر لبخند متقابل پدرم اون مواقع لذت بخش بود، کم کم توی ذهنم دنبال نکات مثبتشون گشتم و اونارو یادداشت کردم، الان به حدی رسیدم که در مورد هر عضو خانوادم میتونم پنج دقیقه از نکات مثبتش بی وقفه بگم، یا یکی دو صفحه بنویسم، اما بازم این مسیر ادامه داره، میخوام به جایی برسم که فقط خوبی آدما رو ببینم و بتونم بی نهایت در مورد خوبی های یک نفر صحبت کنم… ذهن اولش انگار بستس، کلا می خواد بدی رو ببینه، ولی وقتی آگاهانه کم کم توجه رو به سمت خوبی ها منحرف می کنیم می بینیم اون فرد نکات مثبت خیلی زیادی داره، اتفاقا همون زمانی که باهاش درگیر بودیم هم کلی خوبی داشته، اما نمی تونستیم ببینیم. از یه جایی به بعد ذهن هم دوستمون میشه و بیشتر بهمون کمک میکنه چیزای خوب رو به یاد بیاریم یا چیزای خوب رو توی ذهنمون ذخیره کنیم. ان شالله همیشه بتونیم در این مسیر با قدرت قدم بذاریم، خدا هم هر لحظه همراهمونه و کمکمون میکنه، الهی شکرت.
با سلام به شما جناب عباسمنش و خانم شایسته
امیدوارم حال دلتون خوب باشه. استاد همین الان که میخاستم ویدیوی 50 دقیقه ای تون رو ببینم بیشتر از یک ساعت طول کشید چون یه عده تصمیم گرفتن برای ساکت کردن عده ای که در پی حق وحقوقشون هستند اینترنت رو قطع یا کند بکنند.با کمال احترام با نظرتون مخالفم که در برابر کسانی که دارن حق و حقوق اولیه ای که میتونیم داشته باشیم رو ازمون گرفتن سکوت کنیم که چی؟اون اتفاق رو وارد زندگی نکنیم؟ در ضمن استاد کسانی الان در خیابان ها خواستار حقشون هستند فحش و بد بیراه نمیگن فقط فقط بدون هیچ درگیری خواستار آزادی هستند اونایی که اینا رو سرکوب میکنن اشوبگر هستند مردم الان درخواست تاکید میکنم درخواست یک زندگی ارام و آزاد رو دارن این تمرکز بر نازیبایی نیست شما خودتون گفتید ask and it is given.
یک نکته ای هم بود که در یک کلیپی از خودتون که مسئله درمورد نوع پوشش خانم شایسته بود شما فرمودید ایشون از اول تو خانواده ای بودن که بدون حجاب بودن حتی در یکی از سمینارهاتون به شما تذکردادن به خاطر نوع پوشش خانم شایسته و شما به ایشون گفتید که رعایت کنن پس حجاب اختیاری توی سمینار هاتون نبوده.در مورد اون صحبتی که درمورد منطقه 22 هم فرمودید باید بگم بله در تهران یه عده ای بدون حجاب میگردن ولی ته دلشون این ترس هست که گرفته بشن این ترس هست که مثل مهسا امینی مورد شکنجه قرار بگیرن و برنگردن پیش خانوادهاشون ایا این درسته؟اگه شما توی این محیط میتونید به خواسته هاتون برسید بگردید توی همین محیط زندگی کنید و ثابت کنید میشه
در کل استاد من به شما و نظرتون احترام میزارم و حق دارید که حرفی نزنید در این مورد باهاتون موافقمو اینم بگم این تفاوت نظر باعث نمیشه شمارو دنبال نکنم هنوز هم دوستتون دارم و منتظر کلیپای بعدیتون هستم.
سلام استاد نازنینم و مریم جون عزیزم
هر لحظه سپاسگزار خداوندم که با وجود نعمت پر برکت شما هر جا ناخواسته داشتم از مسیر دور میشدم خدا هدایتم کرده بواسطه شما که بهترین هستید
من در این زمانه و دوره پر از تنش فقط با آموزه ها و حضور شما و فایلهاتون تونستم تا حدودی ذهنم رو کنترل کنم
چقدر این فایل عاااالی بود، با این که بارها این موضوعات و نکات رو از شما در فایلهای مختلف شنیدم ولی باز برام جالب بود و پر از درس
اتفاقا دیشب داشتم به این فکر میکردم برگردم به فایلهای قدیمی تر که در مورد کنترل ذهن و توجه به زیباییها صحبت کردبن و بازم گوش بدم، و حتی داشتم فکر میکردم فایلهای زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا رو نگاه کنم تا توجه ام از روی اتفاقات اینجا برداشته بشه که صبح تا بیدار شدم دیدم یکی از دوستان هم مسیر برام این فایل و فرستادن سریع اومدم رو سایت و گوش دادم
چقدر سپاسگزار خداوندم که وقتی میبینه ما میخوایم به زیباییها توجه کنیم، وقتی میخوایم با آگاهی جلو بریم و کاری به بقیه نداریم هر روز اگاهی ما رو بیشتر میکنه و مسیرمون رو روشن تر میکنه
من اول در مورد چند نکته ای که گفتین صحبت میکنم و تجربه خودم رو میگم:
ممکنه ما یادمون بره قانون چیه مخصوصا وقتی جمعیت زیادی اون مسیر و میرن
استاد چقدر تو این مدت به این موضوع فکر کردم و هر بار با خودم میگفتم اگه این مسیر درست بود که همه دارن میرن حداقل حالشون خوب بود، همه این ادما حالشون بده، دارن غر میزنن، شاکی هستن پس مسیرشون درست نیست و تمام این چند روز سعی کردم نه اخبار گوش بدم نه فیلم و کلیپی ببینم اما یه موضوعی که حواسم بهش نبود و قانون و توجه نکردم حرف زدن در مورد این موضوعات بود، دلم نمیخواست اما از همسرم گرفته تا اطرافیان در موردش حرف میزدن، من موافق اونا نبودم ولی میخواستم توجیه اشون کنم که اشتباه میکنن و این موضوع انرژی زیادی از من گرفت و باعث شد بعد 2 سال کار کردن روی خودم و ذهنم و سلامتیم و روابطم و ثروتم، دوباره سلامتیمو به خطر بندازم و الان چند روزه معده درد شدم و میدونم دلیلش توجه به ناخواسته هامه
با دخترم در مورد این موضوع بحث کردم و دعوامون شد و چند روز رابطه امون خراب شد ولی متوجه شدم اشتباه کردم رفتم سمتش و ازش معذرت خواهی کردم، من تو این مدت سعی کردم همه رو درک کنم و بفهمم که همه به این آگاهی و تکامل نرسیدن پس توقعی ازشون نیست ولی از خودم توقع دارم الان تو این شرایط ذهنمو کنترل کنم و همرنگ جماعت نشم و نشدم
حتی مثل قبل رفتم لب ساحل عکاسی کردم کلی لذت بردم و کلی مشتری خوب سراغم اومد، درامد خوبی داشتم، استوری های قبلیمو میزاشتم
بودن افرادی که میخواستن به زور منو سمت خودشون بکشن و بهم گفتن واست متاسفیم و هزاران طعنه و کنایه دیگه ولی توجهی نکردم و جوابی ندادم و خدا رو شکر حال بهتری دارم و خوشحالم که خود واقعیم هستم
تمام مدت سعی کردم قوانین و یادم نره، اگه جایی اشتباه کردم سریع مچ خودمو گرفتم و اصلاحش کردم
استاد من چند وقت پیش توسط یکی از دوستان به گروهی دعوت شدم که دوستان عباسمنشی اونجا بودن اولش میخواستم بیام بیرون چون هم شما بارها فرمودین نیازی به این گروهها نیست هم خودم قلبا نه نیازی میدیدم نه راضی بودم، به احترام دوستم تو گروه موندم ولی بارها میخواستم لفت بدم چون متوجه شدم این گروه چیزی به دانش من اضافه نمیکنه فقط وقت و من و میگیره و گاهی منو از هدف اصلیم دور میکنه
تا اینکه دو روز بعد این درگیریها یه بحثی تو گروه شد و من خواستم نظر خودمو بگم و دیدم با حجم زیادی مخالف رویرو شدم و فهمیدم چقدر اشتباه کردم و سریع از گروه لفت دادم تا تمرکزم روی خودم باشه
دوستان اومدن و خواستن دوباره برم ولی گفتم نمیتونم چون به نظرم دوستان خیلی از قوانین و اصل دور هستن و اینجوری مطمئنا من هم دور میشم، گفتم سایت استاد هست و تمام سوالات منو جواب میده و هر زمان نیاز دارم بهم کمک و راهنمایی میشه و نیازی به این گروهها ندارم، ما همه تو مسیر رشد هستیم و باید مراقب افکار و احساساتمون باشیم، البته یه دوست خیلی خوب اونجا بودن که به من تذکر دادن که بحث نکنم و ادامه ندم چون فایده ای نداره و اتفاقا ایشون هم از گروه لفت دادن. این یک نمونه از کنترل ذهن بود که سعی کردم خودمو تو مسیر درستی که میشناسم حفظ کنم و همرنگ جماعت نباشم
نکته بعدی:
اینکه ایرانیها همه جای دنیا ناراضی و شاکی هستن و اینجوری نیست که خارج از ایران همه راضی باشن
استاد من خودم 7 ساله داخل ایران مهاجرت کردم و کیش زندگی میکنم و همزمان با من هستن افرادی که مهاجرت کردن ولی همیشه ناراضی و شاکی هستن و من بارها گفتم شما رو بهشت هم ببرن ناراضی هستین
خدایی کیش بسیار زیبا و بینظیره، پر از آرامش، زیبایی، نظم، قانونمندی، یه فضایی انگار خارج ایرانی ولی داخل کشوری، من اینجا فقط زیبایی و عشق میبینم ولی خیلی ها اینجا فقط شکایت میکنن خب این ادما هر جای دنیا برن همینن
من هر روز زیبایی بیشتر، آرامش بیشتر، حال بهتر، و شرایط بهتر و تجربه میکنم به لطف خداوند
نکته بعدی:
با هر چی بجنگی و براش اعتراض کنی از همون جنس موضوع بیشتر وارد زندگیت میشه
من سالها با همسرم بخاطر مسائل مالی عاطفی، تربیتی، اعتقادی و هر چیزی جنگیدم و هیچ وقت اصلاح نمیشد و من هر روز درگیرتر بودم تا اینکه با استاد عزیزم و این مسیر بهشتی آشنا شدم و اولین بار که شنیدم با هر چیزی بجنگی تو زندگیت بیشتر میشه انگار دنیا سرم خراب شده بود که خودم باعث شدم این همه مشکلاتم تو روابطم زیاد شده
بعد اون دیگه نجنگیدم و شروع کردم به اصلاح خودم، تمرکز روی خودم، روی زیبایبها، ویژگیهای مثبت و چقدر زندگی و روابطم تغییر کرد، چقدر راحت به من پول میده، چقدر رابطع عاطفیمون بهتر شده و هر روز خدا رو شکر میکنم
ما به صورت مفرد نتیجه ای برای شخص خودمون رقم میزنیم، با فکرمون، با کانون توجه امون، فارغ از بقیه
استاد چند روز اول این داستانها بود که من طبق معمول رفتم لب ساحل که عکاسی کنم و، غروب بود و بسیار آسمان و دریا زیبا بود و رفتم واسه دلم از طبیعت زیبا عکاسی کنم، و اونجا یه تعداد ادم تو آب در حال شنا کردن بودن وقتی دوربین و دستم دیدن پرسیدن عکاسی؟ گفتم بله و بعد خواستن ازشون عکاسی کنم
یعنی رفتم هم از طبیعت و کارم لذت بردم هم درآمدزایی کردم
و دیدم دنیا برای من مثل بقیه نیست که شاکی هستن و غر میزنن و دعوا میکنن و تو خیابون میریزن اتفاقا برای من برعکسه و این همون قانون فردیته
استاد این داستان حضرت موسی و فرعون رو اتفاقا برای یه جمعی که رفته بودم گفتم که خداوند به موسی فرمود با زبان نرم با فرعون صحبت کن نه جنگ و دعوا و فحش دادن
نکته بعدی:
تو همین کشور خیلی ها همون جوری که دوست دارن، دارن زندگی میکنن
بله خود من هم همینطورم، استاد دختر 13 ساله من هنوز بدون حجاب و پوشش تو خیابون و بازار میره و کاری بهش ندارن، ما اینجا بسیار راحت و بدون تنش زندگی میکنیم، حتی من چند روز پیش، مسافر داشتم میگفت :کاش همه جای ایران مثل کیش اینقدر راحت و آزاد و قانونمند و پر از آرامش بود
گفتم: چون مردمی که اینجا هستن دنبال آرامش و آزادی هستن، و شکایت نمیکنن، با بقیه کاری ندارن و زندگی خودشون رو میکنن البته تقریبا 70 درصد جامعه کیش اینجا هم غر میزنن ولی تعدادشون کمه و خودشون میخوان تو این شرایط باشن بخاطر همین سختی دوری، گرما و شرجی هوا و گرونی زندگی رو به جون خریدن ولی اینجا آرامش دارن، از زندگی لذت میبرن و برای خودشون زندگی میکنن و اکثرا آدمهای موفقی هستن
نکته بعدی:
شما به چیزهایی که دوست داری تو زندگیت اتفاق بیافته توجه کن
اخبار رو حذف کن
تمرکز کن رو زیباییها””
استاد خدا رو شکر دو سال و 4 ماهه دقیقا هیچ اخباری گوش نمیدم، 90 درصد تمرکزم رو زیباییهاست و توجه ام به خواسته هامه
تو این مدت بارها بهم گفتن چرا نگاه نمیکنی، چرا اخبار گوش نمیدی، موه تو عضوی از جامعه نیستی، چقدر بی رحمی
ولی گفتم : آخه مگه میشه نگاه کرد و ناراحت نشد، میشه نگاه کرد و عصبانی و احساسی نشی، خب چه کاریه مگه سادیسم دارم نگاه کنم و باعث ناراحتی خودم بشم،
استاد یه جایی خوندم نوشته بود کسایی که زیاد اخبار نگاه میکنن و گوش میدن حتما در طول روز ورزش کنن، مدیتیشن کنن تا دچار افسردگی نشن، با خودم گفتم:چرا عاقل کند کاری، که باز ارد پشیمانی؟؟
آخه چرا گوش بدم که دچار افسردگی بشم، پس من آگاهانه گوش نمیدم و نگاه نمیکنم، توجه نمیکنم تا در آرامش باشم
استاد من قبول دارم این مدت آدم های ناجالب رو حذف نکردم، درسته اخبار گوش ندادم و نگاه نکردم ولی ادم های ناجالب بودن که یه جاهایی باعث شدن من از مسیر درست خودم دور بشم و به خودم آسیب جسمی بزنم ولی خدا رو شکر متوجه شدم و این مورد رو هم حذف میکنم تا در آرامش و سلامتی کامل باشم
استاد اینکه فرمودین
من از همه چی این کشور راضی نیستم ولی با مخالفت کردن هم به موافقت نمیرسم
من هم سالهاست بهش رسیدم
ما هم تو یک خانواده مذهبی، سیاسی بزرگ شدیم که همیشه تو خونمون بحث ها و تحلیلهای سیاسی بوده ولی دیدم بعد این همه سال غیر از اینکه آرامشمون و ازمون گرفت و عمرمون هدر رفت فایده ای برامون نداشت
استاد گفتین وقتی به چیزی توجه کنیم از اون جنس موضوع تو زندگیمون زیاد میبینیم
یادمه بابام به سنگ توی غذا حساس بود و هر وقت سنگی از زیر دست مامانم یا هر آشپزی در میرفت زیر دندون بابام میرفت بهش. میگفتیم سنگ ربا هستی، و این همون موضوع توجه زیاد به هر مسئله ای هست
من خودم سالها میگفتم همسرم پول نمیده، توجه نمیکنه، و فلانه و همیشه بدتر و بدتر میشد
اما با درک قوانین و اصلاح خودم، حرف نزدن، غر نزدن و درک کردن طرف مقابلم الان هر وقت بهش بگم به من پول میده بدون سوال کردن و غر زدن
قبلا نمیزاشت تنهایی بیرون برم ولی الان میرم و هزاران قبلا دیگه که حالا نیست به لطف خداوند و استاد عزیزم
استاد سپاسگزارم بخاطر این فایل بینظیر تو این موقعیت که هممون بهش نیاز داشتیم
عاشقتونم و آرزوی سلامتی دارم براتون مانا باشید❤️
سلام و درووود
با تشکر از استاد گرامی که همیشه تو تاریکترین لحظات زندگی ما چراغ را ما هستش . تشکر از تمام عوامل سایت عباسمنش.
میخوام خیلی خلاصه یکم از حالات درونی خودم تو این ماجراها و حرفای استاد با شما صحبت کنم .
از خودم بگم : سالهای قبل از اشنایی من با استاد روزها و ساعات زیادی به مسایل سیاسی عمیثا فکر میکردم و به تمام جوانب موضوعات روز فکر میکردم حتی به جایی رسیده بودم که اوضاع سیاسی رو خیلی عمیق پیش بینی میکردم و کسب اطلاعات بسیار گسترده و تفکر عمیق بشدت انرژی ازمن میگرفت . تا اینکه قبل از اشنایی ام با استاد حالاتی رو در درونم احساس میکردم . احساس میکردم پرداختن به ناخواسته ها و تاریکی ها فقط تاریکی و ناخوشایند ها رو بیشتر به سمت ما جذب میکنه اما در تردید بودم تردیدی مبهم و ناخوشایند و تو این سالها بسیار اتفاقات ناخوشایند رو ترجبه میکردم . بگذریم و تا اینکه خیلی اتفاقی البته ظاهرا اتفاقی !! با استاد اشنا شدم . روزهای اول غرق در حرفهای شیرین استاد میشدم چنان که اشک هام همیشه جاری میشد . حتی تو جاده وقتی فایل های استاد رو گوش میکردم مسیر یک ساعت و نیم برام یک ثانیه بود.
حالا میخوام به تمام کسایی که هنوز هم میخوان تو مسایل سیاسی ورود کنند بگم که تمام این اتفاقات فقط فقط بازی دو سر باخته یک تله موشه . یعنی از شما فقط انرژی میگیره برای کسانی یا چیزایی که انرژی خوار هستن!
پس هرگز نزارید هدف تغذیه دیگران باشید .. فقط زمانی میتونید از این بازی در بیاید که بازی نکنید . وقتی بازی نکنید هیچ چیز یا هیچ کس نمیتونه از شما سواستفاده کنه و شما دیگه انرژی از دست نمیدین. یک بار برا همیشه از بازی خارج بشید و خودتون رو خلاص کنید. خیلی ام ساده است فقط کافی روتونو برگردونین از همه نازیبایی ها همه ناخوشایند ها.. بقول استاد کنترل ذهن کنید گرچه خیل سخته برا کسی که وسط بازیه!!
اگه کسی هم خواست بدونه بازی دو سر باخت چیه . من با مثال براش توضیح میدم که بازی های دو سر باخت در سیاست یعنی چی.
در پناه یگانگی و در صلح و شادی باشید