اصل و اساسی که «صاحب یک کسب و کار موفق» باید بداند - صفحه 47

827 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید سادات گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    بنام خداوند بینهایت ثروتمند و ثروتبخش

    سلام و عرض ادب به استاد گرامی و اهالی این خانه بهشتی

    الَیْسَ اللّهُ بِکاف عَبْدَهُ

    آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟ زمر 36

    ألیسَ الله بَأحکمِ الحَاکِمین

    آیا خداوند بهترین حاکمان نیست؟ تین 8

    مثل همیشه خدایا شکرت

    خدایا شکرت برای صعود مدارهایمان با این آگاهی های توحیدی

    خدا خیلی خداست فقط کافیه باورش کنیم

    چرا مشتری میاد؟ چون خدا قلبش رو نرم میکنه و به سمت من هدایتش میکنه

    چرا مشتری خرید میکنه؟ چون این خداست که داره به وسیله این دستش از من خرید میکنه

    اصلا همه چیز خودشه

    خودشه که داره خرید میکنه

    خودشه که داره میفروشه

    خودشه که داره چرخ کسب و کارم رو میچرخونه

    خودش برای کسب و کارم کافیه

    خودش هم مشتریه هم خریداره هم فروشنده

    خودش صاحب کسب و کاره منه

    خودش به من الهام میکنه که چیکار کنم

    خودش از غیب آگاهه

    خودش کار بلده

    خودشه برام تبلیغ میکنه

    خودش برام مشتری میاره

    خودش برام میفروشه

    اون منو میبینه و از دلم و نیتم آگاهه

    اون میتونه مردم رو دوروبرم جمع کنه

    اون میتونه کسب و کارم رو شلوغ و پردرآمد کنه

    اون میتونه هرچی من میخوام رو بهم بده

    من فقط باید بندگی کنم

    بندگی یعنی برم سراغ اصل

    اصل فقط خودشه

    روی غیر خدا حساب نکنم

    روی غیر خدا تکیه نکنم

    به غیر خدا امید نداشته باشم

    به غیر خدا دل نبندم

    از غیر خدا توقعی نداشته باشم

    عوامل بیرونی رو دلیل موفقیت ندانم

    فقط به خودش ایمان داشته باشم

    فقط به خودش دل ببندم

    فقط به خودش توکل کنم

    فقط به خودش امید داشته‌ باشم

    فقط از خودش بخوام

    فقط روی خودش حساب کنم

    فقط اون رو هادی در تمام امور زندگیم بدونم

    فقط اون رو کافی برای تمام امور زندگیم بدونم

    او کافی هست

    او کریم هست

    او غنی هست

    او وهاب هست

    او رحمان هست

    او بی‌نیاز هست

    او تنها حامی من هست

    او تنها هادی من هست

    او تنها حافظ من هست

    او تنها روزی دهنده من هست

    او تنها اجابت کننده من هست

    او تنها قدرت موجود هست

    من هرچه دارم از او دارم

    فقط اون هست که روزی میده

    فقط اون هست که شفا میده

    فقط اون هست که فرزند میده

    فقط اون هست که عزت میده

    فقط اون هست که پول میده

    فقط اون هست که دعاها رو اجابت میکنه

    فقط یاد اون هست که دلها رو آرام میکنه

    فقط و فقط خودشه

    دنبال چیز دیگه ای نگردیم

    اگر کسی رو بزرگ میبینی یا فکر میکنی که اون شخص قدرتی داره یا اون داره کاری برات انجام میده به این فکر کن که اون آدم به هر دم و بازدم محتاج خداست

    صبح بیدار شدی خبر میرسه که فلانی مرده

    روی غیر خدا حساب نکنیم

    غیر خدا مریض میشن، میمیرن، فراموش میکنن، حسادت میکنن، حالشون بد میشه، جای دوری میرن، دغدغه های خودشون رو دارن …

    فقط خداست که همیشه زنده هست

    فقط خداست که همیشه بیداره

    فقط خداست که مشکل گشاست

    فقط خداست که حاجت رواست

    فقط خداست که از دل انسان ها آگاه است

    فقط خداست که به امور انسان ها آگاه است

    فقط خداست که به همه انسان ها توجه داره

    فقط خداست که می‌ماند و باقیست

    فقط خداست که آرامش میده

    فقط خداست که شادی میده

    فقط خداست که با یادش حال دلمون خوب میشه

    خدا همین‌جاست نزدیک تر از رگ گردن در درون من

    خدایا من نمیبینم تو میبینی

    خدایا من نمی‌فهمم تو میفهمی

    خدایا من نمیشنوم تو میشنوی

    خدایا من بلد نیستم تو بلدی

    خدایا من نمیدونم تو میدونی

    خدایا پس به تو می‌سپارم

    خدایا تمام زندگی ام را به تو می‌سپارم

    خدایا کسب و کارم را خانه ام را خانواده ام را آب و نانم را آینده ام را آبرویم را دارو ندارم را به تو می‌سپارم ای آگاه تر و تواناتر از هرکس و هرچیز

    ای که خودت را برایم کافی معرفی کردی

    ای خودت را برایم رب معرفی کردی

    ای که خودت را برایم رئوف بالعباد معرفی کردی

    ای که خودت را برایم مجیب الدعوات معرفی کردی

    ای که خودت را برایم تنها خدا معرفی کردی

    پس تو برایم کافی هست

    خدایا شکرت

    خدا برایم کافیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    عارفه محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1438 روز

    ■ آیه 13سوره :مجادله

    ● ترجمه:أَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکُمْ صَدَقَاتٍ ۚ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ

    ● ترجمه : آیا از اینکه پیش از راز گفتن با رسول صدقه دهید (از فقر) ترسیدید؟ پس حال که اداء صدقه نکردید و خدا هم شما را بخشید اینک نماز به پا دارید و زکات بدهید و خدا و رسول او را اطاعت کنید، و خدا به هر چه کنید آگاه است.

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ سلام درود الله یکتا به شما استاد توحیدیم. و خانم شایسته مهربانم سلاااامم.

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    استاد من این فایل رو خیلی گوش کردم اما شما فرمودید تا وقتی در مدار دریافت آگاهی ها نباشیم انگاری نمی شنویم به همین خاطر هست که وقتی مدار مون رشد می کند و ما فایل رو گوش می دهیم برامون محتواش جدید انگاری تازه می شنویم.

    استاد من یه اعترافی کنم من خب رشته تحصیلیم مهندسی و خیلی هم رشته مو دوست دارم. تازه وارد بازار کارش شدم اما خیلی راه دارم….

    من پارسال یهو یه ایده زد به سرم برم حق التدریس،تدریس کنم. دلیل این هم توی کامنت های قبلم بهش اشاره کردم…چرا این ایده امد و دلیلش چی بود…. اما خب

    برام یه تجربه شد.

    شناختی که اساتیدم ازمن از توانمندی های من داشتن بهم گفتن که اینکار نکن حق التدریسی درآمدی نداره تو بچسب به همین پروژه ها خیلی بیشتر از حق التدریسی در می آری کاری که من کردم گفتم خب دوتاشو باهم پیش می برم. خلاصه من به حرف اساتیدم که هم تجربه در زمینه تدریس داشتن و هم شناخت به روحیه من گوش نکردم به حرف شون با اولین روزومه دعوت شدم برای تدریس…

    الان تقریبا دو ترم هست که دارم تدریس می کنم.

    وقتی شما فرمودید من از شغلم در بندر عباس استفاء دادم امدم 100 خودم گذاشتم برای کاری که عشق علاقه ام بود وقتی فرمودید به مدیر عامل شرکت آقا جهانگیر نامی بود فرمودید نمی خواهید حتی یک ساعت غیراز هدف خودتون فکر نکنید درگیرش نشید

    من تازه متوجه شدم.

    من درست یه روز می رم برای تدریس اما همین یک روز کلی از انرژی منو می خوره کلی از افکار ذهن منو درگیر خودش کرده…. هرچی پیش رفتم متوجه شدم من چقدر عاشق رشته خودم و کار کردن روی پروژه های خودم هستم، چقدر روحیه من این مدل کار کردن روی پروژه ها سازگار تر تا تدریس….

    اصلا متوجه شدم که اصلااااا این تدریس نمی تونه خواسته من باشه….. بعضی وقتاااا بعضی انتخاب ها گرون تموم میشه ( هم وقتت می گیره، هم عمرت هم اعصاب و روانت رو و هم تو رو از هدف اصلیت دور می کنه ).

    من امسال هم تجربه روی پروژه های شهری و روستایی رو داشتم در زمینه مهندسی که عشق علاقه خودم هست

    هم تجربه تدریس رو داشتم.

    یه اعترافی کنم شاید برای دوستان هم غیر قابل باور باشه.

    در آمدی که من توی یک هفته از یک پروژه در می آرم قد 9 ماه در آمد تدریس منه

    یک هفته کجا 9 ماه کجا

    توی یک هفته با عشق علاقه کار کردم کجا انرژی حال خوب کجا؟

    یه روز در یک هفته با فرکانس های درب داغون که شاگردهام داشتن برخورد داشتم و چقدر انرژی حال منو خوردن کجااااا ؟

    واقعاااااااا عشق در هرچیزی باشه اون ضرب در 1000 برابر می کنه….

    خدایش من برای تدریس هم 100 خودم می زارم جوری که من فعالیت داشتم و کار می کردم خب نتیجه عکس داشت.

    هربار امتحان و پرسش داشتم درس نمی خوندن و وقتی ازشون درس می پرسیدم چشمان شون مثل قورباغه گرد میشد مات مبهوت به من نگاه می کردن….هیچ روزی رو من حال خوب با شاگردهام تجربه نکردم. اینم یه تضادی بود که به من فهماند برگردم به مسیر خودم و 100 خودم رو فقط روی عشق علاقه ام بزارم که پول خودش می آد.حال خوب خودش می آد….

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ سپاسگزاری:

    ● خدارو شاکر سپاسگزارم به من فرصت داد تا بار دیگر پای آموزه های شما استاد توحیدیم‌بنشینم.

    ● از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این آگاهی هایی که به ما آموزش می دهید ممنون و سپاسگزارم

    ꧁꧂در پناه الله مهربان شاد ،سلامت، ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید. ꧁꧂

    خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو بال پروازم باش در مدارثروت و موفقیت قرار بگیرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 905 روز

    سلام به استادمهربانم ومریم عزیزم

    وهمه دوستان موفق وعالیم درکسب وکارشان

    خداروشاکروسپاسگزارم بابت این نشانه هاکه خداوندنسبت به شرایطی که درآن قرارمی گیریم آگاهی های لازمه راروزی مان می کند و ماهم تمام سعی وتلاش مان این بوده عملکردعالی داشته باشیم.

    دیروزفایل رودانلودوبعدباعزیزدلم که داشت داخل مغازه کارهاروانجام می دادباعشق گوش جان سپرده وچقدرلذت بردیم،صحبت می کردیم درمورداینکه چطورخداوندهدایت مان کردوبه این نقطه طلایی رسیده ایم،استادی که پکیج کامل ازهمه چیزراخداوندبه ایشان عطاکرده وعالی می درخشندوهمه موفقیت هایشان رامرهون لطف وقدرت خداوندمی دانند ومااورالگوی خودقرارمی دهیم وچقدرتغییرات دروجودمان وبعدزندگیمان نتایج فوق‌العاده ای دربرداشته وادامه دارد،خدایاشکرت.

    استادجان ماپرایدمدل88داشتیم که حدود10سال بامابودوماهم عشق نثارش می کردیم وخاطرات فوق‌العاده ای برای مارقم زده بودومهم ترینش همان اوایل آشنایی باسایت عالی شمابود که روبروی دریای بیکران داخل رعنامی نشستیم وعاشقانه صحبت‌های ناب شماراگوش کرده وبازتاب آن، سخاوت دریابود که به واسطه قدرت خداونددرزندگی ماهمه جوره خیروبرکت جاری شدوباتوجه به شغل عزیزدلم که سیستم گرمایشی بود،خداوندالهام کردکه به شماخانه باغی عظیم بخشیده ام ازپرایدبگذریدومن اوراجای عالی می برم چون حسابی ازشمالبریزعشق شده (خنده)خلاصه یکی ازهمکاران مصطفی (عزیزدل)که کارگرمایش راازمصطفی آموخته بودواکثرزمان ها درارتباط بودتادانش خودرادرپکیج وآبگرمکن بالاببرد،رعناروخریداری کردوگفت پیش شماباشدچون خودش ماشین داشت وبرای برادرشان می خواستندخریداری کنندواین هم خودش معجزه شدچون موقع آماده سازی کسب وکارمان بودووسایلی بایدخریداری کرده ومی آوردیم بعدهم که ماشین روبامصطفی برده وکارهای تعویض پلاک کردند،چندوقت قبلش هم باهم رفتیم ومعاینه فنی هم صورت گرفت وهمه چیزبه لطف خداوندبه خیروخوشی تمام شدورعناهم مستقیم رفت تعمیرگاه وحسابی همه چیزش نونوال شد ودعای من مستجاب،البته ماهم خیلی بهش رسیدگی می کردیم امابایدمی رفت وبرای شخص دیگری دلبری می کرد، خدایاشکرت.

    موتورخریدیم ،اسمش رعناگذاشتیم وادامه کارهاباعشق باموتوروباعزیزدلم انجام دادیم ،خدایاشکرت.

    چقدرازوقتی الهام شدکه کسب وکاردرهمین مکانی که زندگی می کنیم برقرارکنیم زندگیمان عالی ترشدوچقدرعزیزدلم برایش لذت بخش شدکه هدایت شده همان کاری که دوست داردومهم تراینکه من هم کنارش هستم وباشماوعملکردبه راهکارهایتان که دیگرنورعلی نورشده زندگیمان .

    ماباخداوندقراردادبستیم وشریک خداوندشدیم واین زیباترین شریکی بودکه اختیارکرده وازاستارت مغازه زدن وخداوندهم همه جوره کن فیکون کرد،اشکم جاری می شودازاین همه لطف وبرکت که شریک مان درحق مان هرلحظه جاری می کند،واقعا اندکی صبرباقدرت ایمان وتوکل وباداشتن ذهن پاک وقلبی مالامال ازآرامش واقعی ،سحررقم خورد.

    عموجان مصطفی کلی رنگ وقاب های قدیمی زیبا،مهتابی وکلی وسایل دیگربرایمان آوردند،خوددروپنجره مغازه به طرزمعجزه واری تهیه شدند،کاشی وسرامیک کاری ،نقاشی دیوارهاوساخت حوضک ونصب پریزهاوکارهای اصلی راهم عزیزدلم باهدایت وراهنمایی خداوندبرای اولین باردرمغازه انجام دادندوکلی خداوندماروجلوانداخت ومن هم دیروزکلی کمک کردم ویادمریم جونمم افتادم گفتم به عزیزدلم که من مریم شایسته شدم(خنده)عزیزدلم مریم جان عاشقتم ،چقدرمن ازشماازهرلحاظ رفتارهای عالی وتاثیرگذار آموختم وهرروزادامه دارد.

    مابه امیدخدابدون هیچ تبلیغی تاچندروزآینده مغازه روبازمی کنیم فقط منتظریم شریک عالی مان خداوندیکتایم چه زمانی راصلاح می داند.

    وای چقدربودن دراین مسیرتوحیدی واین آگاهی های ناب ،خودشناسی وخداشناسی واقعی دررشدوپیشرفت مان تاثیربسزایی داشته ،وقتی فارغ ازهرموردی احساس وحال عالی راتجربه می کنی وبه روزجلورفته وتمام اموررابه خداوندمی سپاری واقعا جایت راروی شانه های امنش احساس کرده وبه خودمی بالی که چقدرسبکبال می توانی آزادورهازندگی کرده وخوشبختی راباتمام وجودفریادبزنی ،خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.

    استادجانم بابت همه این آگاهی هایی که باعشق ازشماآموختم وهرلحظه سعی کرده ام عملکردعالی داشته باشم بی نهایت سپاس وقدردانتان تاهمیشه هستم ،عاشقتونم بوس به کله تون.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، دوستتون دارم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1173 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    این فایل را برای بار چندم در حال گوش دادن به آن هستم

    هر چه بیشتر به آن گوش می دهم بیشتر و بیشتر نکته و درس هایی از آن یاد می گیرم

    واقعا تمام فایل های استاد ارزشمند هستند و هر چه بیشتر در این سایت عالی وقت بگذارم نکته ها و درس های بیشتر نصیب من می شود

    اگر می خواهم که موفق بشوم

    اگر می خواهم که به خواسته های خودم برسم

    اگر می خواهم که بتوانم به راحتی و آسانی روی باورهای خودم کار کنم

    بی شک باید از تجربه ها و صحبت های استاد استفاه کنم

    اولین درسی که از صحبت های استاد یادگرفتم این بود که به دنبال کاری باشم که در آن علاقه دارم

    به آن کار عشق دارم

    نسبت به آن کار انگیزه دارم

    این بزرگترین درسی بود که امروز در قدم اول از این فایل دریافت کردم

    این خود بزرگترین درس را برای من داشت

    بجای اینکه دنبال کاری باشم که چقدر در آن کار درآمد وجود دارد دنبال آن کاری باشم که در آ« عشق و علاقه دارم

    این خیلی مهم است

    چون وقتی که من نسبت به یک کار باور و علاقه کافی داشته باشم همان علاقه برای من انگیزه می اورد

    آن انگیزه برای من ایده ها را می آفریند و این سبب می شود که من بتوانم در کار خودم پیشرفت کنم و موفق باشم

    چه کاری را من دوست دارم؟؟؟

    این نکته را رعایت کنم من بی شک موفق و پیروز خواهم بود

    من پیروز و سعادتمند خواهم بود

    این علاقه همان سوخت و همان انرژی می شود که من را به جلو می برد

    چقدر این نکته و این صحبت استاد برای من عالی و شگفت انگیز بود

    این را بدانم که هر شغلی پتانسیل ثروت ساخت را دارد

    هر کاری که به آن علاقه داشته باشم بی شک می توان در آن به ثروت رسید به شرطی که به کار خودم ایمان داشته باشم

    به شرطی که باور داشته باشم که می توانم

    در این میان انجام کارهای خودم را به دستهای هدایتگر خدای مهربان بسپارم و بگذارم که او در زمان ممکن و در موقعیت مناسب من را به خواسته خودم می رساند

    باورهایی در این میان برای خودم بسازم که باورهای من در راستای هدف خودم باشد و آن زمان است که سعید پیروز و موفق و شاد خواهد بود

    این صحبت های استا را باید و باید با طلا نوشت

    یادم باشد که باید به الهامات و ایده هایی که به من وارد می شود عمل کنم

    این ایده ها و الهامات همان هدایت و دستهای خدای مهربان هستند که به من کمک می کند تا من با عملی کردن و اجرا کردن آن بتوانم به موفقیت برسم

    ایده های خداوند آنقدر برای من عالی و فوق العاده است که من فقط با کمی جرات و شهامت برای انجام دادن به آن

    می توانم به موفقیت برسم

    به خدای خودم کارها را بسپارم دیگر چه جای غم و ناراحتی دارم

    تلاش کردن از خدای مهربان خودم و ساخت باور خوب از خودم

    این معامله را با خدای خودم داشته باشم من موفق هستم

    چقدر روی کمک دیگران حساب باز کرده بودم

    چقدر روی دستهای دیگران حساب می کردم که باید آنها باشند تا به من کمک کنند

    اینها همگی شرک بوده است و من از این نکته غافل بودم

    خداوند را ممنون و شاکر هستم که من را به این راه عالی هدایت کرد تا خودم را بهتر و بیشتر بشناسم و روی خودم و باورهای خودم کار کنم

    وقتی که دل به خدای خودم می سپارم و از او کمک می خواهم او به راحتترین شکل ممکن و به آسانی موقعیت هایی را برای من جور می کند تا من بتوانم به راحتی و آسانی به خواسته های خودم برسم

    آنوقت آدم های اطراف من دستهایی می شوند تا به من کمک کنند و من را به خواسته خودم برسانم

    این مهمترین درس امروز باز برای من است که دل به خدای خودم بسپارم و نه اینکه روی بنده حساب باز کنم

    عمل به قوانین جهان هستی

    دنبال هدایت و کمک خواستن از خدای خودم بودن

    اینها همگی بخش مهمی از زندگی روزانه من باید باشد

    هر چه بیشتر و بهتر بتوانم باورهایی بسازم که همسو با خواسته و هدف من باشد من پیرومند هستم

    ممنونم استاد عزیز بخاطر این فایل ارزشمند

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1912 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام

    درک من از یک جمله از این فایل بینظیر

    ” من با باورهام میگم که خداوند برای من چه کاری انجام بده”

    چقد این جمله در غروبی که از سر کار تعطیل شدم و به فایلی که هدایت شده بودم گوش میدادم در من تاثیر گذاشت، و گفتم خدایا شکرت که من قطعه پازلی رو که گم کرده بودم یا برام مجهول بود رو دریافت کردم، و ببین چقد مسائل راه حل دارن و نتنها که راه حل دارن بلکه راه حلی بسیار ساده و قابل اجرا و در دسترس دارن و درون خودم بود و من متوجه نبودم فقط انگار برام روشن شد.

    من یه مشکلی همیشه داشتم و درک این بود که اگر من خالق زندگی هستم پس خدا چکاره است و اگر خدا همه کاره است پس من چکاره هستم، از طرفی هم دوست داشتم که من خالق باشم و هر کاری که میخوام اتفاق بیفته از طرفی هم میخواستم که تو حیدی بودن خودم رو داشته باشم ،و خداوند رو مالک همه چیز و همه کار بدونم ،ولی نمی دونستم و یا نمیتونستم که این ها رو به هم ربط بدم

    و همیشه وقتی که کاری میکردم یا اگر تجسمی میکردم که اتفاق می افتاد و اون لحظه میخواستم باورم رو تقویت کنم و میگفتم ببین باورهای من داره کار میکنه منم که این موضوع رو خلق کردم و من خالق زندگی خودم هستم و این رو هم من خلق کردم کار من بود.

    تا این رو میگفتم احساس گناه بشدت قوی می اومد که عه فک کردی تو خالقی ، پس خدا چی،تو مشرکی ،و اونجابود که انگار نه انگار که من اون کارو انجام دادم. ویا باید خدا رو انتخاب میکردم و میگفم که خدا این کارو کرده ، در صورتی که انگار من هیچ کاره بودم و این حس خوبی نبود و یه چیزی ته ذهنم میگفت که خب این همه کاری که تو کردی این قدم هایی که برداشتی پس کار کی بود

    از طرفی هم خدارو ازدست میدادم با این جمله ،و دیگه از یه جایی به بعد باعث شد که من تمرین ستاره قطبی رو انجام ندم و بگم ولش کن بابا نخواستیم ، همش باشه مال خدا

    تا اینکه دیروز از خوندن کامنتی در عقل کل و گروه تحقیقاتی هدایت شدم به یه کامنت و از اونجا دوستمون یه لینک گذاشته بود برای این فایل و چون اسمش کسب و کار بود و جز آرزوها و خواسته های منم هست ،برام جذاب شد و باعث شد که این فایل رو گوش بدم ، و از اونجا که من هر فرصتی گیر بیارم سریع هدفن میزنم و شروع میکنم به فایل گوش دادن ، یهو این جمله استاد که گفت من با باورهام به خداوند میگم چکار کنه برام ،تو ذهن من جرقه زد

    انگار یه قطعه پازل مورد نظر پیدا شد

    انگار من به خدا وصل شدم

    گفتم خدایا شکرت ،آره آره همینه ،این درسته ،راه ارتباطی من با خدا باورهای من هست، من از طریق باورهام میگم به خدا که برام چکار کنه یا نکنه،نه با زبانم نه با جسمم

    انگار راحت شدم ،انگار دیگه نگران این نبودم که اگر کاری که میخواستم انجام شد بعد همش تو رودربایستی گیر کنم که این رو کلا به خدا نسبت بدم یا خودم، یا حتی نصفش کنم ، یا کلا ببخشم به خدا و یا سر پرو بازی بگم که من بودم خدا هیچ کاره بود

    تازه درک کردم که موضوع چی هست

    درک کردم که هر اتفاقی از کوچیک تا بزرگ از وارد شدن یه شخص به زندگیم ، تا برداشته شدن یه سنگ از مسیر من ، یا برطرف شدن یه مشکل از زندگی من ، یا وارد شدن یه مقدار کم پول تو زندگی من یا هر چیز دیگه ای توسط خداوند انجام میشه ولی به فرمان من ، فرمان من هم از طریق باورهام انجام میشه ،

    یعنی من این منبع بی نظیر و قدرتمند رو در اختیار دارم و هرکاری هم بخوام برام انجام میده ، و دراصل اون انجام میده ، اینجا تازه متوجه میشم که جایگاه خدا چقد بلند مرتبه هست، و حتی جایگاه من هم چقد بالا هست و چقد من ارزشمندم که چنین قدرتی در اختیارم قرار داده شده و چقد خوشبختم که آموزشش هم در اختیارم هست فقط من باید استفاده کنم ازش

    تازه متوجه شدم که این منم که میگم چی بیاد و چی نیاد و خداوند طبق درخواست فرکانسی من کار ها رو برای من انجام میده .

    و چون خداوند انجام میده دیگه هیچ زجری نیست ،اگر زجری هست بخاطر محدودیت انسانی من هست که میخوام کارها رو خودم انجام بدم در صورتی که من نیومدم که کارهارو انجام بدم اومدم که من لذت ببرم و کارها رو خداوند برام انجام بده

    این بهترین قدرتی هست که تاحالا متوجه اش شدم ، این بهترین ابزار ی هست که متوجه شدم در اختیارم بوده و داشته خاک میخورده بخاطر افکار نامناسب.

    واقعا سپاسگزار استادم که اینقد دقیق قانون رو یاد گرفت و به ماهم آموزش داد

    خدایا شکرت

    نمیدونی که چقد احساس آرامش دارم ،انگار یه قدرت بی نهایت در اختیار منه و من فقط باید یاد بگیرم که چطور از این قدرت بی نهایتی که در اختیار من هست استفاده کنم و برای کارهایی انجام بدم که میخوام نه کارهایی که نمیخوام و ناخودآگاه دارم فرکانسش رو میفرستم و خداوند اصلا کاری نداره که من بچه خوبی هستم یا نه ،هر چی باشه تو فرکانس ارسالی من به من برمیگردونه و کاری هم به هیچی نداره حالا من یا بخوم خودم رو باهاش نابود کنم اون میگه چشم

    بخوام هم رشد بدم اون میگه چشم ، من اصلا با تو هیچ بحثی ندارم هر چی فرکانسش رو بفرستی برات با دقت ریاضی وار انجام میدم .

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    سلام استاد عزیزم ،من تا امروز این فایل رو تو سایت ندیده بودم ،امروز ازخدا خواستم منو هدایت کنه ،این پیام هدایتی من بود،نتوتستم تااخر فایل بمونم واواسط فایل اومدم تا بگم دارم نت برداری میکنم وبه شدت دارم تمرکزی مینویسم ،من چند وقتیه یه کسب وکاری رو شروع کردم پیج زدم ،داشتم فعالیت زیادی میکردم تا پیجم رشد کنه بالا بره ،امروز این پیام منو میخکوب کرد به قدری این کلام تو ذهن وروحم نشست که اومدم بگم واقعا تک تک این حرفها واقعیته،عوامل بیرونی ،تلاش فیزیکی هیچ سودی نداره ،دارم روی باورام کار میکنم که بتونم درک کنم همه چیز باوره مریم،همونطور که توی تمام زندگیم کاربردشو دیدم،اینکه به خدا ایمان دارم، یک شخصی ازدوستان نزدیکم بود که خیلی زحمت میکشید وبرام کار انجام میداد ،ولی در نهایت توقعی داشت من کاری که با باورام تضاد داشت رو انجام بدم من حذفش کردم بااینکه واقعا کارمن دست ایشون بود ،ولی باورم انقدر راجب خدا زیاد بود که گفتم نباش ،وااای خدای من تاالان که این حرفها رو بشنوم دیدم اره واقعاً باورام توحیدی هست ولی باید بیشتر روش کارکنم ،این باور که ازتو حرکت از خدا برکت باعث شده تلاش کنم حالا نه با زجر وزحمت ،حالا باید یک درجه ارتقاء بدم به باورام که میتونی باتلاش کم هم موفق بشی،قراره خیلی اروم ضرف وجودی تو بزرگ کنی ،باوراتو درست کنی،تا پول به طور طبیعی وارد زندگیم بشه،توی حین کار هم یکی بهم گفت برو بگو از طرف فلانی هستی ولی من اینکارو نکردم جالبه قبل اینکه این ادم بهم بگه من قبلش هدایت شده بودم سمت اون شخص ،من کلا نتیجه گرفتم جز خدا به هیچ کس ایمان نداشته باشم ،البته دستهای خدا هم هست که منو میتونن کمک کنند ،دیروز یهویی بادیدن یک چیزی یه الهامی بهم شد ،یه ویدیو گرفتم گذاشتم توپیج بدون اینکه بخام حتما کسی بیادازم بخره واون ویدیو کلی باز خورد داشت برام حالا میدونم باید هوشمندانه عمل کنم ،به الهامات عمل کنم ،ذهنمو باز بزارم بدون ترس ونگرانی برم جلو،خداروشکر میکنم برای هدایت شدنم سمت این فایل ،استاد عاشقتم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    معصومه عبدالهی گفته:
    مدت عضویت: 606 روز

    چقدر نیاز داشتم به این فایل استاد عزیزم من تازه یه پیج زدم وهرروز دارم یه فایل شمارو که به هیچ عامل بیرونی قدرت نده جزخدا رو گوش میدم اسم فایل رو نمیدونم ولی صحبتتون توش این بوده نیاز دارم که هرروز گوش کنم چون شرک رو از وجودم ازبین میبره خدارو صدهزارمرتبه شکرگزارم که این فایل رو امروز هدایتی گوش کردم واقعا نیاز داشتم که بشنوم از هنری که دارم بافندگی عروسک بافی و….میشود ثروتمند شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    معصومه عامری گفته:
    مدت عضویت: 1389 روز

    به نام الله یکتا

    استاد عزیزم چقدر زیباست که خداوند قدم به قدم جواب سوالاتمون رو میده وقتی ورودی هامون رو کنترل میکنیم و فرکانسمون رو تنظیم میکنیم ، چقدر زیباست اینکه باور میکنی هادی بودن خداوند و رو و سپس هدایت میشوی

    استاد عزیزم چقدر زیباست وقتی بارها و بارها باورهای مناسب رو تکرار میکنی و ذهنت رو بمب بارانی از ورودی های خوب میکنی به صورت مداوم ، می بینی حالت هی بهتر و بهتر میشه و قلبت باز میشه از شادی

    استاد عزیزم چه زیباست درک این موضوع که زندگی لذت بردن و احساس کردن داشته های کنونیمونه و این اصل سپاسگزاریه و سپس با این سپاسگزاری هدایت میشیم به زیبایی های بیشتر…به قول خدا ما به کلام شما کاری نداریم ما به احساس شما کار داریم

    مثل خیلی ها که میگن الحمدالله ، یا خدا رو شکر ولی زندگیشون همونه

    چون اصل داستان احساس ماست ، زبان اصلی ما که باهاش درخواست میکنیم از خدا فرکانس و در یک کلام احساس ماست…باید وقتی که خدا رو شکر میکنیم عمیقانه ازش از ته قلبمون متشکر باشیم و ارزش اون نعمت رو درک کنیم و به این واسطه به احساس خوب برسیم

    استاد عزیزم چه زیبا بود هدایت امروزم به فهم این آگاهی که توحید یعنی روی هیچکس حساب باز نکن ، حتی روی خودت ! حتی روی نزدیک ترین آدمای دورت ! اعتبار موفقیتت رو حتی به خودت هم نده…آره…این یعنی توحید

    میدونید من خیلی حواسم بود به عوامل بیرونی که بهشون قدرت ندم

    اما نمیدونستم که نباید اعتبار موفقیت هام رو به خودم بدم

    درسته که من اونجاهایی که تونستم موفق بشم به خاطر باورسازی ها و تعهد خودم بوده

    اما تازه فهمیدم اصل داستان چیه…

    معصومه که هدایتت کرد به این مسیر موفقیت؟

    معصومه کدوم ندا همیشه تو روزای سخت یه نویدی بهت میداد…بهت میگفت بلندشوووو تو میدونی کی هستی؟ تو میدونی قراره چیکار کنی؟ تو موفق ترین دختر دنیایی…همه چیز درست میشه…تو میتونی…تو عشق منی…اینم حل میشه…به فراتر از خواسته هات میرسی…کی بهت ایمان میداد دخترم!؟

    کی با نداهاش بهت ایمان میداد؟

    بهت انرژی میداد که قوی تر از قبل بلندشی…که هربار پرقدرت تر عمل کنی؟

    کی بهت یاد داد متعهد باشی؟

    کی بهت یاد داد عملگرایی رو؟

    کی بهت گفت تو جات تو مسیر موفقیته ، تو مسیر ایمان و عزت و درستی؟ کی اون افراد نا مناسب رو ازت دور کرد؟

    عشق من…می بینی همش خدا بود…

    همش خودش بود

    پشت تو خدا بوده

    آره اون بود که بهت باور داد

    اون بود که دستت رو گرفت قدم به قدم هدایتت کرد به سمت سوالاتت

    اره اون بود که قانون رو بهت یاد داد

    اره اون بود که بهت یاد داد حالا چطور عملگرا و متعهد بشی

    اره رب العالمین بود که بهت قدرت داد ، قویت کرد ، ازت یه دختر مستقل ساخت

    آره اون پروردگار قدرتمند بود که همیشه همه چیز رو به نفعت کرد

    آره اون بود…

    به قولی

    یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکی نبود

    همیشه فقط خودش بود و بس! هرکیم بود دستی از خودش بود

    عشقم

    به هرچی رسیدی فقط به خاطر خودش بوده نه تو

    وگرنه اگه دست ما آدما بود مسیر نادرست رو میرفتیم

    با مغز ناچیز و نادان و جاهل پیش میرفتیم که تهش هم این دنیامون جهنم بود هم آخرت

    ولی اون خدا اونقدر عاشقمون بوده که هدایت ما رو به خودش مقرر کرده

    خدا همه رو هدایت میکنه

    حالا یه سری ها هم بی نهایت بار هدایت کرده اما خودشون نخواستن هدایت بشن…به هرحال خدا هیچکی رو مجبور به ایمان داشتن نمی کنه

    اما اینم هست که ما خودمونیم که انتخاب میکنیم راهمون رو

    یعنی جای این سوال پیش نیاد که آقا برای یکی میخواد برای یکی نمیخواد

    نه خدا برای همه میخواد…اما بعضیا خودشون برای خودشون نمیخوان

    چون باور دارن خودشون همه چیز دونن…وقتی هدایت شدن به آگاهی میگن نه من میدونم درست چیه

    نه من بلدم ، من اینم ، من اونم

    و این منیت و خودشون رو عقل کل دونستن بدبختشون میکنه

    ولی کسی که به عجز خودش پی میبره و در یک کلام تسلیم میشه و میگه خدایا من نمیدونم…تو میدونی تو عقل کلی ، من که دانشی ندارم…تو بهم بگو

    چون ما واقعا دانشی نداریم…ما چی میدونیم آخه…مغز ما با ورودی ها شکل گرفته..دانش ما باورهای اکثریت جامعه شکل گرفته که بیشتر اون باورها هم غلط و بیماری زاست

    اما وقتی به این درک میرسی که داننده کل علوم خداست و اون آگاهه و فقط روی اون حساب باز میکنی

    از خودش مسیرت رو میپرسی به بهترین شکل جواب سوالاتت رو بهت میگه

    اصلا ما میدونیم این کشفیات و اختراعات از کجا اومده؟

    نکنه فکر میکنیم از مغزی که با ورودی ها شکل گرفته اومده..

    بابا تو اون مغز فقط ورودی جامعست

    اون رشد اون پیشرفت فقط و فقط از قلبه…از الهام…از همون جایی که خدا به مادر موسی گفت بچه رو بزار تو صندوق و بزار تو نیل…مادر موسی هیچوقت به ذهنشم نمیرسید اینکار رو کنه یا اگه به ذهنش میرسید اون ذهن مقاومت میکرد و نمیذاشت…اما از قلب بود

    هر کشف و پیشرفتی تو جامعه از قلبه از ندای الله

    پس قدم اول اینه

    باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد خودش میبرتت هرجا دلش خواست ، به هرجا برد بدون ساحل همونجاست

    بابا یعنی اینقدر روی مغزت حساب باز نکن ، اینقدر فکر نکن ، فکر نکن ، پارو رو بزار کنار ، تقلا نکن ، بزار خدا ببرتت، به هدایتش اعتماد کن بدون فکر عمل کن ، با قلبت پیش برو و بدون هرچی شد نتیجه همون خوبست…بزار اون بهت بگه چیکار کنی

    لایو شماره 3 نشانه دیروزم بود که اول لایو شماره 2 رو دیدم و هدایت شدم به چنل استاد ، کلی آگاهی جدید و جواب سوالاتم رو اونجا گرفتم و بعد لایو شماره 3 رو گوش دادم و الان هنوز لایو شماره 4 رو گوش ندادم اما خود به خود انگشتانم بدون تفکر و فکر پیشنه ای داره مینویسه

    و حتی جالبه که خیلی از این آگاهی ها رو من خودم نمیدونستم

    و خداوند داره با دستان من جواب سوالاتم رو میده و تایپ میکنه

    وقتی متن این فایل رو میخوندم یاد خودم افتادم

    پارسال دقیقا همین موقع ها بود که داشتم برای کنکور میخوندم با اینکه قلبم عمیقا عاشق نقاشی بود

    اما هدایت شده بودم که خیلی باورهای غلطی دارم نسبت به نقاشی و به همین دلیل نباید عجله کنم

    اونموقع هدایت شدم به یکی از کامنت بچه ها که خدا از زبون اون به من گفت خودت رو بسپر به من و با هدایت هام پیش برو

    و با انجام الهامات به طرز زیبایی به خواسته ام رسیدم

    میدونی تسلیم بودن خیلی قشنگه

    من تمام تلاشم رو میکنم تسلیم باشم اما خیلی جاها هم نتونستم

    “اولویت زندگی من هیچگاه انجام یک کار به عنوان یک شغل نبوده که‌،‌ بتواند از عهده پرداخت هزینه‌های اولیه زندگی‌ام برآید یا‌، شرایط مناسب برای لذت بردن از انجام کارهای مورد علاقه‌ام را تأمین کند. بلکه اولویت زند گی من‌، تجربه آنچه است که به آن علاقه دارم. چیزهایی که در طی انجامشان‌، نه زمان را می‌فهمم و نه مکان را. چیزهایی که حتی اگر برای انجامشان پولی نگیرم نیز‌، نمی‌توانم از انجامشان صرف نظر کنم.”

    استاد عزیزم برای منم دقیقا همینطوره

    البته از وقتی با شما و دیدگاه شما آشنا شدم به این درک رسیدم که ما نیومدیم تو این دنیا که کار به معنای: دویدن دنبال پول رو داشته باشیم اونم با زجر و سختی و تقلا

    دیگاه من اینه که طبق گفته خداوند از اونجایی که ما جانشین خداوندیم باید جانشین گونه زندگی کنیم

    خیلی ها رو میبینم که اصلشون رو از یاد بردن

    این زندگی رو بیش از حد جدی گرفتن

    فکر کردن همش همین دنیاست و بس

    صبح با کلی تقلا میرن سرکار و شب برمیگردن

    یه مشکلی براشون پیش میاد فکر میکنن دیگه زندگی تموم شده ، دیگه بدبخت شدن

    و من حس غریبی کنم

    حس غریبی میکنم از بودن بین ادم هایی که یادشون رفته بابا کل این دنیا فقط یه فرصت محدوده ، تو نیومدی اینجا که زجر و بدبختی بکشی اومدی که لذت ببری

    تو دارایی تو بی نهایت پول و ثروت و نعمت داری

    تو همه چی داری ، باورش کن فقط

    دنبال چی میدویی؟

    تو دارایی

    تو اومدی تو این دنیا که فقط لذت ببری

    اونم با درک توحید

    تو اومدی تو این دنیای پر از تضاد

    وجودت رشد کنه…

    نه اینکه خودت رو درگیر هیاهو های الکی کنی

    میدونید اون تایمی که میخواستم وارد کار مورد علاقم بشم دائما در ذهنم همین چیزا مرور میشد

    حس میکردم از کره ماه اومدم بین مردمی که یادشون رفته کین

    یادشون رفته خدایی هست…یادشون رفته که بابا این تضاده به خاطر بی ایمانی خودت بوده…خدا رو باور کن ، چرا انقدر ناراحتی؟ مگه نمیگی مسلمونم ؟ پس چرا فکر میکنی دیگه بدبخت شدی و زندگیت نابود شد؟ مگه نمیگی خدا رو باور داری پس چرا یادت رفته اون خدا توانایی انجام هرکاری رو داره میتونه خوشبختت کنه…پس چرا دویدی دنبال کاری که جامعه تایید میکنه

    هنوزم نمیفهمم چرا انقدر ادما میگن کارمندی شغله

    درحالی که از نظر من شغل به معنا زجر و تقلا و دویدن دنبال پول بی عزتیه…فراموش کردن اینه که تو جانشین خدایی…اصلا تو خدا رو باور نداری وقتی اینطور زندگی میکنی

    ته تهش حساب باز کردن روی یکی دیگست

    میدونی چرا؟

    چون از نظر من کسی که باور داره رزاق خداونده و خداوند حامی و حمایت گرش هست

    کسی که باور کرده قدرت فقط خداونده

    دیگه دنبال این نیست که عموم ، خالم ، داییم چه شغلی براش خاصه منم برم اون کاره بشم که به به چه چهم کنن

    اون میره دنبال عشقش…اون میره دنبال کاری که به قول استاد روحش رو به پرواز در میاره

    و فقط لذت و لذت میبره و رزق و برکت به طور طبیعی با باورهای درست و به خاطر حال خوبش وارد زندگیش میشه(البته باید همیشه همین نگاه رو داشته باشه)

    اره کسی که باور کرده رب خداست و اون جانشین خداست

    عزتمندانه زندگی میکنه

    روی خدای خودش حساب باز میکنه

    میگه من لذت میبرم تو هم روزیم رو میدی

    من دنیا رو گسترش میدم با عشق کردنم تو هم روزیم رو میدی

    میگه من خودم رو رشد میدم تو هم روزیم رو میدی و افراد مناسب و مشتری های مناسب رو به سمتم هدایت میکنی

    میدونید این همون دلیلی بود که من به خاطرش کارم رو شروع کردم

    فقط به خاطر توحید

    به خاطر روزی که نتیجه اعمالمون معلوم میشه و من میخوام در پیشگاه خداوند سرم بالا باشه

    من تصور کردم قیامت رو اینکه خدا بهم گفت چرا از زندگیت لذت نبردی؟ و من گفتم به خاطر اینکه فلان و فلان ازم خوششون بیاد

    و بعد همون لحظه به خودم گفتم آخه دختر ارزشش رو داشت به خاطر آدمایی که حتی مسئولیت خطاهای تو رو نمیپذیرن تو اون دنیا و نمیگن تو برای ما فداکاری کردی آخرتت رو جهنم کنی؟

    حتی تو این دنیا…وقتی تو افسردگی گرفتی به خاطر دنبال کسب رضایت اینو اون بودن کدومشون میان و حالتون خوب میکنن؟ کدومشون مسئولیتش رو میپذیرن

    جواب اینه هیچکدومشون

    پس من چرا باید به خاطر بقیه بیام هم این دنیا و هم آخرتم رو تباه کنم

    من روح مجردی هستم که به تنهایی به این جهان اومدم و به تنهایی هم از این جهان مرم

    عمو ، عمه ، خاله ، دایی همه هرکسی می بینی یه موجود فرکانسیه که تایمی با تو هست و یک روز تو ازشون جدا می شی

    پس پایدار نبینشون

    همشون موقتن ، همشون رو یک روز ترک میکنی و برمیگردی پیش اصلت

    پیش خداوند

    و بعد اومدم خودم رو تصور کردم در پیشگاه خداوند در روز قیامت در وقتی که داره کارنامه اعمالم رو بهم میده و با افتخار بهم میگه آفرین برتو بنده ی خوبم ، آفرین که از زندگیت به نحو احسنت لذت بردی و با تمام وجود زندگیت رو زندگی کردی

    شادی رو تجربه کردی

    آفرین که به رشد رسیدی

    درود بر تو و جایگاه تو بهشته

    تو هم برات دنیات بهشت بود و هم اخرتت

    و اون رضایت خدا برای من از هرچیز دیگری دلچسب تره

    آخ همین الان که این رو دوباره تصور کردم قند تو دلم آب شد و چشمانم پر از اشک شد

    نمیدونم ولی عاشق خدا بودن و دنبال رضایت خدا بودن یه دیوانگی دلچسب و خاصی داره(دیوانگی نیستا اتفاقا درست ترینه اما از نظر بقیه دیونه ای چون رفتارت با رفتار بقیه فرق میکنه)

    ولی خدااایششش خیلی قشنگه

    تو اون تایم و حتی الان خیلیا به من به چشم یه ادم دیوونه دارت نگاه میکنن ، مسخره میکنن ، انگار که عقلمو از دست دادم

    نه آرایش میکنم ، نه لباسای عجیب و غریب میپوشم ، نه دنبال قدرت دادن به این و اونم ، نه دنبال پارتی و این ادا و اصولام، خلاصه هرچی جامعه میگه درسته من دارم برعکسش رو انجام میدم و خیلی جاها اصلا دستم خودم نیست که آگاهانه باشه همش از عشق ، عشقی که به خدا دارم

    از روزی که فهمیدم فقط تو این دنیا یه عشق وجود داره و اون عشق خداست تمام تلاشم رو کردم مثل مجنون دوستش داشته باشم…شاید خیلی جاها نتونسته باشم درست عمل کنم اما قلبا میخوام توحیدی باشم و درست عمل کنم …و تمام تلاشم رو کردم که درست عمل بکنم.خدایا خودت یاریم کن

    راستی من کلا میدیدم یه سری بچه ها کامنتی نمیزارن و نتایج خیلی خوبی هم گرفتن و میگفتم پس به کامنت گذاشتن نیست به تعهدی اما یکم که با خودم فکر کردم به این رسیدم که نوشتن کامنت و تکرار این آگاهی ها اول باعث میشه باورهای خودم قوی تر بشه و بعد به گسترش جهان کمک میشه و در یک کلام خودم رشد بیشتری میکنم و کلی نشونه هم دیدم که این رو بهم میگفت کامنت بزارم که نتیجه اش شد فعال شدنم و البته الان فهمیدم اونایی هم که کامنت نمیزارن و نتیجه گرفتن صدها هزار برابرش مینویسن و مینویسن و مینویسن برای خودشون و البته رشدشون هم بیشتر میشد با کامنت گذاشتن این آگاهی ها چون به رشد جهان کمک میکردن

    من یه چیز دیگه هم فهمیدم…تایم هایی که روی خودم حساب باز میکردم و میگفتم این من بودم که فلان کردم ، این من بودم که بیسار کردم همونجا ها بوده که از مسیر خارج شدم ولی اونجاهایی که قدرت رو دادم به خدا و به جای غرور، تواضع داشتم و تسلیم بودم و روی خودم حساب باز نکردم و فقط امید و توکلم به خدا بوده دقیقا همونجا ها موفق شدم و هی بهتر و بهتر به قانون عمل کردم

    چقدر حرف هام زیاده:)

    چقدر آگاهی هایی که میخوام بگم راجع به توحید زیاده…خیلی توحید زیباست از خدا میخوام که کمکم کنه هی بیشتر و بیشتر توحید رو درک کنم و با درک توحید ، با درک بیشتر ربوبیتش به همه چی برسم

    راستی ظهری یه خوابی دیدم که فکر میکنم بی ربط نباشه به این فایل و باید اینجا بنویسمش…میدونید خواب دیدم که دارم نقاشی میکنم روی بوم اونم تو یکی از بهترین منطقه های شهر گالری داشتم انگاری و موقع نقاشی دستم میلرزید اما با یک دست دیگم انگار دستم رو گرفته بودم و نقاشی میکشیدم ، نقاشیم خیلی زیبا شده بود و یادمه یک نوایی توی خواب بهم گفت ما بهت نقاشی رو یاد دادیم و استوارت کردیم در این مسیر…یه همچین چیزی دقیق یادم نمیاد و بعد انگار یه دختری رو دیدم که کلی آرایش کرده بود و لباسای عجیب غریب پوشیده بود و باز اون صدا گفت تو از ابتدا این رو میدونستی که این کاری که این افراد میکنن به خاطر کسب رضایت از بقیست …یه همچین چیزی

    این خوابی که من میدیدم تو حالت خیلی عمیق بود به خاطر همین درست و واضح یادم نیست

    اما بعد که بیدار شدم فهمیدم اولیش به خاطر این بود که من به سرعت چشمگیری تو نقاشی و طراحی دارم پیشرفت میکنم و هی میگفتم منننن با استعدادم ، به خاطر خودمه اما بعد از خواب فهمیدم که خدا داره بهم میگه من همه چی رو بهت دادم بنده ی من حواست باشه که یوقت روی خودت حساب باز نکنی

    یا خواب دوم هم که ادامه خواب اولیم بود جواب سوالم بود…چون از خدا پرسیده بودم واقعا همه ی اینایی که کلی میکاپ میکنن دنبال تایید بقیه ان و عزت نفس ندارن؟ و این خواب رو دیدم..خدایا شکرت بابت هدایتت

    الهی شکرت

    خوشحالم بابت این کامنت آگاهی بخش

    که بارها حس کردم خدا داره به یادم میاره چیزهایی رو و جواب سوالاتم رو داد الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    محمد دِرخشان گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    به نام خدا

    سلام

    علاقه داشتن در کاری که عاشقش هستیم یعنی تمرکز داریم،پشتکار داریم،زمان زیادی داریم، الهامات را دریافت میکنیم،احساس خوبی داریم،در موردش صحبت میکنیم،در مورد فکر میکنیم

    احساس خوب نتایج خوب را بهمراه دارد

    می خواهید موفق بشید برید دنبال عشقتون

    باورتون را در مورد ثروت درست کنید از دَر و دیوار ثروت میاد

    احساس و ایمان باعث نتیجه گیری عالی در هر شغلی میشه،احساس خوب و ایمان به خدا

    انسان وقتی استعدادهایش شکوفا میشه که رسالتش را پیدا کنه،وقتی نبوغ پیدا میکنه،وقتی شاد و خوشحال هست که نبوغش را پیدا کنه

    ثروت و پول وقتی وارد زندگی و کسب و کار ما میشه که ما باورهامون را در مورد پول درست کرده باشیم

    به تعداد آدم های دنیا،خدا وجود دارد

    هر کسی خدا را به شکلی که میخواد و در باورهاش براش ساختن می بینه ،حالا این باورها برمیگرده به خانواده،جامعه،محیط،مدرسه،شنیده ها و دیده های اون طرف

    دلیل موفقیت استاد اینه که خدای خودش را درست ،درستش کرده و با باورهای ایمانی که بهش داشته کارهاش را انجام داده

    اعتقاد درست به خدای درست داشتن داره کار انجام میده

    توحید یعنی قدرت ندادن به عوامل بیرونی و قدرت دادن به درون و خدای درون

    من با خدا تقسیم کار کردم،عشق و حال ها را من میکنم،کارها را خدا انجام میده

    این یعنی باور توحیدی که خدا مسخر کرده زمین و آسمان را برای ما و قدرت خلق زندگی رویایی خودمون را به تک تک ما داده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    محسن mohsenta57 گفته:
    مدت عضویت: 948 روز

    به نام خدای رزاق که بعد از دیدن این فایل به طرز عجیبی و با تمام وجودم حسش میکنم

    درود خدمت استادعباس منش عزیز و مریم بانو و همه دوستان هم فرکانسی خودم …

    راستش من نمیخواستم مطلبی بنویسم ولی گفتم بذار به اتفاقی که برای من در هنگام این فایل افتاد و همچنین مسیر شغلی خودم اشاره کنم .. من از دوران نوجوانی عاشق پزشکی بودم و فوتبال و در دوران بزرگسالی هم عاشق سخنرانی و حالا ببینید وقتی آدم دنبال عشقش نره چی میشه .. من بدلیل انتخاب کداشتباه در کنکور نتونستم پزشکی بخونم و به خاطر عدم دانش قوانین جهان هستی انگار با خودم لج کردم و رفتم و صنایع غذایی خوندم و کاری را شروع کردم که علاقه ای بهش ندارم اما به هر حال باتوجه به تخصصی که دارم تقریبا در این کار موفقم اما نه به اندازه کارهای دیگه ای که اگر واردش میشدم مطمئنا موفقتر میبودم و به همین دلیل بوده که همواره بااکراه سر کارم میرفتم تا اینکه قوانین جهان هستی رایاد گرفتم و با ایمان به خدا همین کار را هم با تغییر باورهام دارم پیشرفت میکنم ( حالا موضوع من این نیست و خودم میدونم باید توکلم رو به خدا بیشتر از این کنم و از این شغل بیرون بیام) .. گفتم که عشق من فوتبال بود به نحوی که یکسال پشت کنکور موندم به خاطر دیدن بازی دوستانه تیم ملی با کویت و از سر جلسه کنکور بلند شدم تابه بازی برسم و این نهایت عشق یک انسان رو به یک موضوع میتونه نشون بده ولی متاسفانه دنبالشو نگرفتم و حتی در یک کلاس مربیگری فوتبال هم شرکت کردم که بیست نفر بودیم و نوزده نفر مربی فوتبال بودند و من تنها شاگرد کلاس بودم که مربی گری نکرده بودم و در انتها تنها شاگردی که با نمره 100 قبول شد بنده بودم و خود استاد اون دوره میگفت که محسن با چنان عشقی در دوره و ازمونها شرکت میکنه که مطمئنم روزی مربی معروفی میشه اما افسوس که باورهای محدود کننده و ترمز های زیادی در ذهنم بود که ادامه ندادم و در خصوص سخنرانی هم بدلیل اینکه من سفیر سلامت شرکتمون بودم و برای سخنرانی جاهای زیادی رفتم (ازمدرسه گرفته تا مجلس و ادارات دولتی — از سخنرانی جلوی بچه های 7 ساله تا سخنرانی در برج میلاد برای طبقه تحصیل کرده و نماینده مجلس و …) و بطرز عجیبی وقتی شروع به سخنرانی میکنم تمام سالن و جمعیت ساکت میشن و سراپاگوش میشن اما باز هم ترمز ذهنی باعث شدکه ادامه ندم و همچنان در افسوس باشم و واقعا و بشدت دارم روی خودم کار میکنم تا با استفاده از تعالیم استاد بتونم باورهامو قویتر از هر لحظه بکنم و خدارو شاکرم که منو با این سایت آشنا کرد و مطمئنم روزی میرسه که تکاملم را طی میکنم و موفقیتمو به همه شما دوستان اعلام میکنم …

    امام اتفاقی که در حین دیدن این فایل برای من افتاد و حالمو دگرگون کرد به نحوی که قلبم بشدت میزد و تپش قلب پیدا کردم این بود که در لحظه ای که استادفرمودند باید از خدای درونت کمک بگیری و حواست به خدای درونت باشه ناگهان مغزم مثل دفعات قبل که الهاماتی بهم میشد یک جرقه و نور سفید خیره کننده ای زد و سینه ام باز شد و احساس تنگی نفس بهم دست داد و ناگهان جایگاه خدارو در درون سینه و قلبم بطرز کاملا آشکاری احساس کردم و دیگه خدا را در کنارم نمیبینم و دارم کاملا درون خودم حسش میکنم و چقدر این حس شیرین و امیدبخش و مطمئن کننده است و کاملا فهمیدم الا بذکر الله تطمئن القلوب یعنی چی و خدایا سپاسگزارم بابت این لطفی که به من داشتی و استاد عباس منش عزیز براتون از خدابهترین ها را خواستم و به خودم تبریک گفتم که تونستم با استمرار در تمرین ها یک قدم دیگه بردارم و چی ازاین بهتر که خدا رادرون خودم پیدا کردم و مطمئنم که الهامات چند روز اخیر من که تقریبا چند برابر ماه قبل شده یک جایی نتیجه میده و از خدا میخوام توکلم رو به خودش بیشتر و بیشتر کنه تا بتونم به الهاماتش جامه عمل بپوشونم و زندگیمو از نظر مالی بسازم که ثروتمندشدن معنوی ترین کاره و حالا که خدارو در درون خودم پیداکردم شایسته است که بنده ثروتنمدی برای همنشینی با این خالق مطلق و صاحب نعمات بیکران باشم …. خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم خدایاسپاسگزارم

    برایتان بهترین ها را از خدای منان و رزاق و هدایت گر ارزومندم .. در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: