قدم اصلی تحوّل زندگی - صفحه 27

648 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه لایق بهترین هاست گفته:
    مدت عضویت: 2357 روز

    سلام ودرود خدمت استاد عزیزم و مریم جان و همه خانواده عزیز و دوست داشتنی ام در سایت عباس منش

    استاد این فایل وحی منزل، پیام مستقیم خداوند، کلام رب العالمین مستقیم به من بود ، استاد نمیدونید چقدر لازم داشتم تک تک کلامتون آب روی آتش روی افکارم بود که از مسیر دور شده بودم و در اخذ یک تصمیم دچار تردید بودم . استاد اینقدر آروم شدم اینقدر حالم خوب شد انگار که تازه متولد شدم . خدا شاهده زمانیکه فایل شنیدم تمام مدت سرکارم غرق در کلمات شما بودم.

    استاد بله بله من تایید100 در صد میکنم من خالق 100 درصد خواسته هایم هستم ، این مانترا که تکرار میکردم تمام اتفاقات زندگیم حتی هدایتم به سوی سایت عباس منش همه خلق خودم بوده ، خلق خودم بود در مساله ایی در زندگیم گیر افتاده بودم رفته بودم مشاوره اون میگفت حل نمیشه زمانیکه از دفتر مشاوره اومدم بیرون رو به آسمان کردم و گفتم خدایا حتما راه حلی وجود داره حتما قوانین جهان هستی قوانین نامرئی جهان وجود داره و خیلی جالب اون سالها به سایت عباس منش هدایت شدم و زمانیکه پیام تبریک شما را به متن میخوندم جواب تمام سوالاتم را گرفتم . همون زمان با فایل های رایگان و کتاب های رویاهایی که رویا نیستند استارت زدم و بعد هم تصادفی هدایت شدم به دوره دوازده قدم همون موقع شما هم با کلی ذوق داشتید درباره این دوره صحبت میکردید و من اون زمان کل حقوق یک ماهم را میدادم و قدم ها میخریدم ، ظرفمم بزرگ نبود ولی با دستاورد قدم چهارم منی که هیچ پولی نداشتم تونستم ماشین صفر بخرم. ماشینمم خلق خودم بودم که بابام اون زمان میگفت فاطمه یه پراید مدل پایین برات بگیریم که ماشین داشته باشی ولی من از درون مقاومت داشتم که من ماشین صفر سفید هاچ بک میخوام و خداوند در همین غالب ماشین صفر سفید هاچبک در اومد.

    بله استاد بله من با تمام ذرات وجودم خالق بودن را باور دارم . باور دارم درکنار خالق بودن لایق و شایسته تمام بهترین های این جهان هستیم چون خداوند با تمام عظمتش در وجود ما هست، این فایل بارها و بارها دیروز نگاه کردم ولینکش برای دوستان در مسیرم ارسال کردم. خدا را شاکرم این سایت

    مسیر هدایته

    مسیر حاله خوبه

    مسیر دیدن نعمت ها و زیبایی هاست

    خداوند را بینهایت سپاسگزارم بخاطر این هدیه ناب الهیش که رزقم کرد. خدایا شکرت استاد جان و مریم جان ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  2. -
    سمیرا سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 1506 روز

    بنام خدای مهربان و یکتا و‌توانمند

    سلام بر استاد عباس منش و‌مریم بانوی همراه شون و‌همه دوستان هم مداری در سایت …

    این دو فایل اخیر و بارها بارها گوش دادم ، استاد شما هرچی از قوانین جهان هستی و داستان زندگی تون برامون بگید باز هم کمه ، تکرار و تکرار و‌تکرار اجرای قانون‌جهان هستی در رسیدن به اهداف و خواسته ها و اهدافمون و چقدر دوست دارم بشنوم .

    من هم دهه شصتی هستم و‌نشنیده بودم از توجه به نکات مثبت و زیبایی ها و اعراض از ناخواسته ها و سپاسگزاری و شکرگزاری …

    واقعا این روزها شما مثال و الگو شدید برامون ، چقدر همین دیدن مسیر رسیدن شما به خواسته هاتون برای ما امکان پذیر میکنه رسیدن به اهدافمون، فقط باید مثل شما عملگرا و پایبند به مسیر خلق آرزوهامون باشیم .

    من میدونم این روزها احساس و حال خوبم از بودن در این مسیر الهی با شماست .سلامتی جسمی و روحی ام ، احساس آرامش و نزدیکی با خداوند،ورود آرامش و نعمت و‌ثروت در زندگی ام ، اومدن مشتری از جایی که فکرش و نمیکنم ، آرامشی که در عمق وجودم هست ‌و گرفتن نتایج کوچیک و بزرگی که تا الان از همراهی با شما بوده ،

    این باور که من سمیرا خالق زندگی خودم هستم را باور دارم ، اما آیا تعهد و‌پایبندی شما در این مسیر رو‌ دارم ؟ میدونم نه چون‌هنوز به خیلی از اهدافم در هدفگزاری هام نرسیدم …اما هر وقتی که از مسیر خارج میشم میدونم متوجه میشم هنوز به اندازه شما عملگرا نیستم …

    من در این مسیر تکاملی دوست دارم مثل شما در همه ابعاد زندگی ام نتیجه بگیرم ، چون خداوند من‌و اشرف مخلوقات قرار داده و اونقدر به من نزدیکه و در حال اجابت خواسته های منه و من هم ایمان دارم بهش و تسلیم و فروتن و سربزیرم در مقابلش …

    استاد اگر شما با این حد نتایج دارید میگید فراموش میکنید من هم اینجا میگم درسته ، من هم فراموش میکنم …وقتی اطرافیانم رو میبینم که چقدر تو در و‌دیوار ان ، یاد گذشته خودم میوفتادم و به خودم افتخار میکنم ، همین دونستن این آگاهی ها و رشد شخصیتی و بهبود دائمی فردی ام بزرگ‌ترین سرمایه گذاری من هست ، همین تایم های تمرین کردن و نوشتن ‌در دفتر ستاره قطبی و‌گوش دادن فایلها و کامنت خوندن‌و‌نوشتن‌و‌سپاسگزاری و شکرگزاری هام ، اعراض از ناخواسته ها و توجه به زیبایی ها و نکات مثبت …بهترین و‌مفیدترین زمان‌هایی هست که دارم سپری میکنم در زندگی ام ،

    جملات آخر و‌نکات طلایی و لذت بخش این فایل تون‌و خیلی دوست داشتم : ما در مسیر لذت بخش رسیدن به اهداف داره هرروز ظرف وجودی مون بزرگ و بزرگ‌تر میشه ، مانترای من خالق زندگی خودم هستم ، یک جایی کلیک میکنه و نتایج بزرگی هم که میخوام میاد ،چون من با احساس لیاقت و‌ شایستگی ام شایسته بهترین ها در زندگی ام هستم…

    سپاس بیکران از بخشندگی و سخاوت شما برای تهیه این فایلهای ارزشمند هدیه در سایت

    سپاس از مریم بانوی در صلح‌و آرامش که همراهی همیشگی تون در تهیه و‌تدوین فایهاست .

    پروردگار مهربانم را شکر گزارم که هم مدار با شماهستم‌و از دانشجویان این سایت توحیدی ام ..

    خداوند توانا و‌قدرتمند را به خاطر همه داشته های اکنون‌ام هرروز سپاسگزارم ،خدایا شکرت برای همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    اعظم م گفته:
    مدت عضویت: 1341 روز

    سلام وآرزوی سلامتی برای استاد نازنینم ومریم مهربانم

    و همه ی دوستان عزیز

    چه آسان است قانون خداوند

    به هرچه توجه کنی از همان جنس وارد زندگیت میشود

    پس چرا بیهوده این ذهن استدلالی را در اختیار منیت ها و ناخواسته ها بگذاریم

    ؟؟

    پس همان طور که خودش در قرآن گفته

    (بخواهید به شما داده خواهد شد)

    حواسم هست که هر لحظه چه میخواهم

    خداوندا شکرت

    چه قدر قوانینت ساده اند

    و هر چه قدر وبه هر میزان بیشتر به خداوند و قوانینش احترام بگذاریم نتایج بهتری دریافت میکنیم

    جهان مثل آیینه عمل میکند و بازتاب درون ما را اتفاقات رقم میخورد

    معادله بسیار آسان است

    ونیاز به کنترل ذهن است

    سپاس گذاری نزدیک ترین راه به خداوند است

    به زیبایی های هر لحظه خوب توجه کنیم

    مسیر هدف است در طول مسیر لذت ببریم

    خدا میداند که طی مسیرچه زیبایی های منحصر به فردی دارد

    و باید هر لحظه اش را زندگی کنیم تا متوجه بشویم

    قانون جهان به کسانی که حرکت میکنند و به خداوند اعتماد دارنداحترام میگذارد و راه را برآنها باز میکند

    تنها چراغ راه اعتماد به خداوند و درخواست هدایت از اوست

    خدایا شکرت

    رسیدن به خواسته ها جزیی ناچیز از مسیر است مثل همان مسیری که گیاهان طی می‌کنند

    جوانه میزنند ریشه دار میشوند وبعد دارای ساقه میشوند و برگ میدهند و

    گل میدهند

    هدف پرورش روح و رسیدن به آگاهی از خالق است

    وگرنه در طول مسیر همه چیز به ما داده خواهد شد

    هدف رشد و تعالی در مسیر است

    و چه قدر طی مسیر لذت بخش است

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    سعید لامعی گفته:
    مدت عضویت: 1183 روز

    به‌ نام خدای مهربان

    به نام خدایی که قدرت خلقِ تک تک اتفاقات ، شرایط و موقعیت های زندگی مان را در اختیار ما قرار داد و ما را مثل خود خالق آفرید، به نام خدایی که تمام اسماء و توانایی ها را در اختیار ما قرار داد و به ما قدرت داد که انتخاب کنیم و خلق کنیم که چقدر درآمد داشته باشیم، انسان ها چطور با ما برخورد کنند و رابطه داشته باشند، در‌ کجا زندگی کنیم ، چه کسب و کاری داشته باشیم ، چقدر به خدا نزدیک باشیم و چه رابطه معنوی با او داشته باشیم ، و بی نهایت موضوعی که اگر باور داشته باشیم که می توانیم خالق آنها باشیم به آنها میرسیم به راحتی و کاملا طبیعی ، منطقی و ساده.

    استاد جان عزیز بسیار بسیار تشکر میکنم و‌ مثل همیشه خدا را سپاسگذارم که شما و این سایت بی نظیر رو به سوی من هدایت کرد و‌ بی نهایت سپاس که بازهم به یاد من و احتمال زیاد بقیه بچه ها آوردید که ما خالق زندگی خود هستیم. این من هستم که با افکارم و‌ کانون توجه ام زندگی خود را رقم میزنم ، اگر ثروت می خوام باید ثروت و ثروتمندان رو تحسین کنم و توجه کنم به نکات مثبت ثروتمند بودن و همه باورهای محدود درباره ثروت که از بچگی دیدم و شنیدم که باورهام رو ساخته رو نادیده بگیرم و بهشون توجه نکنم و افکار و باورهای همسو با ثروت و ثروتمند شدن رو در خودم پرورش بدهم، چون باور دارم که من دارم با افکارم ثروتمند بودن یا نبودنم رو رقم میزنم و چون باور دارم و ایمان دارم که خودم هستم‌ که اتفاقات و شرایطم رو رقم‌ میزنم بسیار جدی تر میشم روی باورها و‌ کانون تو‌جه ام ، و ایمانم قوی تر میشه و نتیجه ها که اومد و باورهام بهم ثابت شد که من این درآمد و ثروت و شرایط رو خلق کردم دیگه برای هیچ قدرت و‌ عامل بیرونی اهمیت قائل نمیشم و همه قدرت رو به خدای خودم که این همه توانایی رو بهم داده که هر طور که می خوام زندگی رو رقم بزنم ، می دهم.

    واقعا چقدر این باور مهمه ،چند روزی هست روی این فایل ارزشمند قفل شدم که چطور این همه زود یادمون میره و چقدر مهمه که همیشه و هر روز به خودمون یادآوری کنیم که” من خالق زندگی خودم هستم” نه حکومت نه شرایط اقتصادی نه شرایط بازار ، و نه هیچ چیز دیگری به غیر از خودِ من ، ایمان من ، و باور کردن این قانون ، درک‌ این قانون، عمل کردن به این قانون ، و صبر کردن با احساس خوب برای نتیجه ها را دیدن.

    یادآوری این قانون خودش یکی از بهترین باورهاست برای رسیدن به حال خوب و‌احساس خوب که منجر به اتفاقات خوب میشه، چه احساسی قوی تر و امیدوارکننده تر از این که همه این دستاوردهای زندگی ام را من خودم رقم زدم با توانایی های خودم ، و هر چقدر که بخواهم هم‌ می توانم از این بهتر شوم تا بی نهایت با عمل به قوانین جهان ، با توکل و امید داشتن به هدایت های الله یکتا ، و تواناهایی که بهم داده ، و این که هر لحظه من را اجابت میکنه و‌ همواره حامی و پشتیبان منه.

    الهی صد هزار میلیارد بار شکر برای این جهان زیبا با قوانین بدون تغییر و‌ بی عیب و نقص، و پر از عدالت و ثروت و نعمت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
  5. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2227 روز

    به نام خداوند مهربانی ها

    سلام و عرض ادب احترام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته و تمام دوستان عزیزم

    وقت همگی به خیر

    همزمان با گوش دادن به یک آهنگ تکنو و ورزشی که تو جام جهانی فوتبال هم اغلب پخش میشه دارم این کامنت رو می نویسم

    تجربه‌ی لذت بخش و شیرینی هستش

    چون به همون میزان که آهنگ های تکنو کمک می کنه ورزش صبحگاهی رو با قدرت و انرژی بیشتری انجام بدهید به همون میزان روی سرعت تایپ دو انگشتی من با کیبورد موبایل هم تاثیر گزاره :)

    این هم یه نکته ‌ی آموزشی بود که دوست داشتم با شما دوستان تایپیست به اشتراک بگذارم

    نام آهنگ :

    Valleh De Larmes

    بریم سراغ موضوع فایل

    دوست دارم اتفاقاتی که امروز تا این لحظه خلق کردم رو برای شما بنویسم

    تا ایمان هممون به خالق بودنمون بیشتر بشه

    بسم الله…

    امروز صبح رفتم یه سر دفتر

    حدود بیست دقیقه نیم ساعت نشستم و سر سنگین ولی با لبخند وارد شدم و زودی هم اومدم بیرون

    همکارام به انرژی مثبت و خوش ذوق بودن و خوش خنده بودن من عادت کردن

    و گاهی اوقات به روی من هم میارن یعنی میگن چقدر انرژی مثبت آقای تجلی خوبه

    میگن آقا تجلی ما خیلی کم دیدیم شما غر و ناله داشته باشی

    برعکس بعضی وقتا چنان با شور و حرارت راجع به یه چیزی صحبت می کنی که ما هم به اون موضوع علاقه مند میشیم

    خب این ها همش لطف خداست

    منی که اواسط خرداد سال 98 با استاد آشنا شدم

    همون آدمی ام

    که تا سال 97 افسردگی داشتم و حتی یک بار دست به خودکشی هم زده بودم

    که به لطف خدا با شسشتوی معده نگذاشتن اون 35 تا قرص آرام بخش که با هم خورده بودم موجب ایست قلبی بشه

    الان افتخار می کنم که همکار هام اینقدر دوستم دارند و بارها و بارها از کلامشون شنیدم که بهم گفتن آقای تجلی ما افتخار می کنیم شما همکار هستیم

    خدا شاهده این عین کلامشون هست ها

    خانم و آقا … بارها این حرف رو بهم زدن

    اغلب سنشون هم 5 سال یا حتی بیشتر ، از بنده بیشتره

    چی باعث شده آدم ها اینقدر دوستم داشته باشن و حس خوب ازم‌ بگیرن؟

    چی باعث شده که بارها بهم بگن آقای تجلی یا دوستام بهم بگن محمد حسین تو خیلی قلب زلال و شفافی داری

    خیلی مهربونی ، خیلی بی شیله و پیله و صاف و صادقی

    واقعاً چی باعث شده؟

    منی که افسرده بودم ، پرخاش گر بودم

    اگه گوشه لباسم گیر می کرد به در و یه ذره یه قسمتی از بدنم درد می گرفت بر می گشتم به در فهش میدادم!!

    حالا اینقدر دوست داشتنی شدم آدم ها عاشقم میشن بارها و بارها بهم ابراز لطف و محبت داشتن

    غیر از اینه که خودم خواستم و تغییر رو از یه جایی شروع کردم؟؟

    سیگار می کشیدم

    گذاشتم کنار

    قلیون می کشیدم

    گذاشتم کنار

    اون ادبیات غلط رو بوسیدم و گذاشتم کنار

    الان دو سه ساله که به لطف خدا حتی یک کام هم سیگار نکشیدم و حتی حاضر نیستم بوش هم تحمل کنم

    یعنی اگه کسی تو ماشین بخواهد سیگار روشن کنه راننده اسنپ و تاکسی باشه یا دوست یا همکار یا مشتری یا هر کسی اگه ازم بپرسه و بخواهد مثلا اجازه بگیره که شما با سیگار مشکل نداری؟!

    با قاطعیت و البته با احترام و لبخند میگم خیلی ممنون میشم روشن نکنید

    برای خودم احترام قائلم، می دونید چی میگم؟

    این ها همش از احساس لیاقت و خود ارزشی میاد که درونم ایجاد کردم دیگه؟

    تو این دو سه سال چند باری شده با همکارها رفتیم رستوران سنتی که تخت و بالش داره دوستان بعد غذا قلیون سفارش دادن

    من هم به خاطر مهم بودن حرف دیگران چند کام گرفتم ولی بعداً احساس خودتخریبی که میگفت تو فلانی… روی تعهدت نموندی و … داغونم می کرد

    به لطف خدا از اون روزی که فایل دلیل نتایج پایدار روی سایت منتشر شد و اون فایل هم من خیلییی گوش دادم و هنوزم گوش میدهم

    یه حرف استاد رو تابلو زدم و آویزون کردم به دیوار ذهنم

    اونم اینه که…

    آدمی که برای خودش ارزش قائله، به خودش آسیب نمیزنه

    یا بعضی وقت ها که یه مشتری نا مناسب از نظر ادب میاد توی دفتر

    یا خیلیییی منفیه ، خیلی راحت هندزفری میزارم توی گوشم با موبایلم رو می گذارم روی حالت سایلنت با ویبره و می گذارم در گوشم و میرم بیرون تو پیاده روی اون طرف رو به روی دفتر شروع می کنم به حرف زدن با خودم و خدای خودم و‌ وانمود می کنم که مثلاً دارم با تلفن حرف میزنم

    چرا این کارو می کنم؟؟؟

    چون برای خودم ارزش قائلم ، به خودم میگم محمد آدمی که برای خودش ارزش قائله روی رشد شخصی خودش سرمایه‌گذاری می کنه و این سرمایه گذاری رو به خاطر حرف مردم خراب نمی کنه، اگه الان تو این جمع بمونی دقیقااااا مثل این می مونه یه دبه 4 لیتری بنزین ریختی روی خودت و یه کبریت هم زیرش!!! داری آتیش میگیری ها!! پاشو برو بیرون بروووو و برایت مهم نباشه دیگران چی میگن، تو توی دنیای خودت زندگی می کنی اونا هم توی دنیایی خودشون و خلاصه این آگاهی ها و این گفت و گو های درونی بهم کمک می کنه که جسارت به خرج بدهم

    حالا می خواهم نتیجه‌ی این احساس لیاقت و خود ارزشی رو بهتون بگم

    به خدا این حرف ها رو فقط به شما می توانم بزنم آدم های دیگه درک نمی کنند چقدر این تغییرات اساسیه و چقدرررر ارزشمنده

    دفتر املاکی که الان داخلش کار می کنم

    همون دفتری که حدود دو‌ماه پیش تأسیس شد و من رو دعوتم کردن و خیلی هم اصرار کردن که دوست داریم شما هم توی مجموعه باشی

    حالا داستان این هم مفصله که نمیدونم قبلاً توی کامنت هایم گفتم یا نه

    شاید یه روزی این داستان هدایت هم تعریف کردم ، خیلی عبرت بر انگیزه

    توی این دفتر املاک پدر مدیر دفتر که از کاسب های قدیمی قمه

    و تو بازار قدیم قم حجره فرش داشته

    ماشاالله اوضاع مالیش عالیه

    میلیارده

    روز های اولی که دیدمش مهرش به دلم نشست

    ایشون حدود 60 سالشه ، من 28 سالمه

    خیلی با هم دوستیم و من رو از همه کارشناس هاب دفتر بیشتر دوست داره (حالا میگم چرا)

    ماشین زیر پاش فونیکس تیگو 7 پرو مشکی هستش

    روز اولی که باهاش برخورد کردم دیدم اولاً بسیار خوش خنده با ادب و باشخصیت با شرافت و مهربونه

    از چهره‌ی با نمکش که نگم براتون ، دقیقا عین کشیک کلیسا های مسیحی ها

    پوست بسیار سفید ریش و موهای کاملاً سفید

    خلاصه چهره بسیار متفاوت و زیبایی داره ایشون نسبت به سایر قمی ها

    از همون روز اول سعی کردم توی این دفتر املاک (در حد توانم و مداری که در اون هستم) متفاوت عمل کنم یعنی تا همه چیز تازه است سعی کنم تا اونجایی که می توانم تمرکزم رو بگذارم روی نکات مثبت دفتر ، نکات مثبت همکارهایم و نکان مثبت محیط اطرافم و همسایه های کاسب و …

    نمیگم عالی عمل کردم ولی از عملکردم راضیم چون یه سری نتایج تو‌ دستمه

    به نظر خودم توی دیدن نکان مثبت آدم ها بهتر از همه در مورد همین حاج ابوالفضل خیلی خوب عمل کردم

    بارها و بارها راجع به ایشون صحبت کردم

    چند وقت پیش یه ویس هم برای یکی از دوستام تو‌ تلگرام فرستادم از نکات مثبت ایشون و پسر حسین آقا گفتم

    ایشون هم خیلی لذت برد و تشکر کرد، این دوستم هم از اعضای فعال سایته که اتفاقاً کامنت هاشم اکثراً جزو کامنت های برتر میشه و زیاد امتیاز می گیره

    حالا بگذارید از نکات مثبت حاج ابوالفضل بگم

    خیلی خاکی و با معرفته

    بارها با هم بازدید رفتیم

    با اینکه ایشون ضی نفع بوده ها!!! تیگو 7 پرو رو می انداختیم توی خیابون و با مشتری یا بدون مشتری میرفتیم که کارهای منو انجام بدهیم؟؟

    چرا این اتفاق می افتاد؟؟ (ماشین 1,600,000,000 پولشه ها)

    به خاطر احساس لیاقت بالایی که درونم ایجاد کردم و تمرکز آگاهانه و بازگو کردن نکات مثبت که باعث شده من وجوه مثبت ایشون رو در مورد خودم بر انگیخته کنم

    و چند وقت پیش هم با هم یه معامله زدیم که به لطف خدا هر کدوم 1,900 کاسب شدیم

    باورتون نمیشه چقدر این بشر خوشحال بود و با قلبش می خندید و خدا رو شکر می کرد

    بعد من همینجوری حاج و واج مونده بودم که چی شد؟؟؟؟

    این بابا اصلا نیاز مالی نداره که خونه ای که الان داره توش زندگی می کنه ویلاییه تو بهتریننننن لوکیشن شهر 18,000,000,000 پولشه … چرا اینقدر برای 1,900,000 ذوق کرده

    غیر از اینه که خیلی شاکر و تسلیم در برابر خدا؟!

    غیر از اینه که این باور رو داره که من باید مولد ثروت باشم ، این وظیفه‌ی الهی انسانی منه؟

    غیر از اینه که این باور رو داره که هر چقدر ثروتمند تر بشم به رشد جهان هستی در تمام ابعاد کمک‌ می کنم و هر چقدررر که پول بشتری بسازم خدا بیشتر باهام حال می کنه و عاشقم میشه؟

    من باور به فراوانی رو به اللهی که می پرستمش سوگند در رفتار ایشون در عمل می بینم

    بارها شده که می بینم که این حاج ابوالفضل داستان ما اصلاً نگران کمبود نیست

    بهم میگه اگه روزی من باشه خودش میاد

    بهم میگه من نمیرم دنبال پول از همون جونیم هم که حجره مو تو بازار زدم که یه موتورگازی خریده بودم

    بعدش یه یاماها 100 خریدم، خیلی هم خوشحال بودم که الان ک ازدواج کردم اون موتور گازی رو دیگه ندارم با خانمم با یاماها 100 میریم اینور اونور آبرومندانه است

    به اللهی که می پرستمش قسم می خورم من نور رضایتمندی و اشک خوشحالی رو توی چشماش می بینم هر بار که این ها رو تعریف می کنه و به خودم میگم چقدرررر این آدم لایقه نوششش جونشون باشه

    چقدر شاکره

    خانمش هم به همین اندازه ثروتمند هستش ها ایشون هم یک موسسه ‌ی آموزشی دره با بیش از سه صدتا هنرجو‌ی بانو

    اون حاج خانم فوق‌العاده آدم متواضع با ادب شاکر و تسلیمی هستش

    باز هم قسم می خورم اللهی که می پرستمش یه سری گرم صحبت با یکی از همکارهای خانم تو دفتر داشت صحبت می کرد

    من داشتم سه تا میز اونورتر با تلفن صحبت می کردم کسِ دیگه ای تو سالن اصلی نبود

    بقیه یا بیرون بودن یا چند نفری تو اتاق قرارداد

    یه لحظه یه چیزی ازش شنیدم همین الان که دارم میگم گریم گرفته!! که چرا این آدم اینقدر ثروتمنده!!!

    به همکارم گفت رو کردم به آسمون گفتم خدایا من تسلیمم اگه این اتفاق افتاده حتماً برای من خوبه، نوکرتم هستم خدا شاهده این عینِ کلامشون بودها

    معلوم بود که داره یه واقعه‌ی خیلی تلخ و سختی رو تعریف می کنه و واکنش خودش به اون اتفاق رو می‌گفت

    بهترین باوری که از مشاهده و هم مداری با حاج ابوالفضل یاد گرفتم اینه که الحق و الانصاف ثروتمند شدن با شکوه است

    الحق و الانصاف ثروت زیاد آدم رو به بی نیازی میرسونه و وقتی به بی نیازی میرسی خیلییییی افتاده و بی ادعا میشی

    همون چیزی که استاد تو فایل چطور‌ درآمد خود را در عرض یک سال سه برابر کنیم قسمت سوم میگه، اونجا استاد در مورد خوبی های ثروت بسیار صحبت می کنه پیشنهاد می کنم اون فایل رو بی نهایت بار گوشش بدهید

    اصلا فکر می کنم دلیل هم مدار شدن من با حاج ابوالفضل و خانوادش

    گوش دادن مکرر شاید حدود 50 صد باری هست که اون فایل رو گوش دادم

    این موضوع مال شهریور و مهر امساله ، من از اواخر مهر بیست و هفتم یا بیست و هشتم مهر بود که با حاج ابوالفضل آشنا شدم

    حالا اینم بهتون بگم که بدونید چرا اینقدر این آدم دوست دارم

    محبت کردن های این آدم خوش قلب بی انتهاست

    دیروز بهم زنگ زد و حال و احوال پرسی که آقا تجلی کجایی دل نگرانت شدم جمعه و شنبه نبودی؟؟

    گفتم متشکرم این از معرفت زیاد شماست ، من تهرانم دارم بر میگردم قم (موضوع تهران رفتنم که پر از شگفتی بود رو دیشب بعد از سفر اومدم خونه نوشتم! توی کامنت پایینیه ، اگه نخواندید برید بخوانید خیلی درس و رد پای هدایت داخلش هستش) گفت اوکی فقط می خواستم حالت رو بپرسم

    دوباره امشب هم زنگ زد چون من یه کم نیاز به استراحت داشتم، به غیر از همون نیم ساعت صبح دیگه نرفتم دفتر، صبح نشد با هم حرف بزنیم چون ایشون مشتری داشت توی دفتر

    خودم رو بستم به دم نوش آویشن و آب هویج و سوپ تا قوت بگیرم :)) فردا با حال بی نهایت بهتری برم سر کار

    امشب زنگ زده بود می گفت از فلانی (یکی از همکارها که خیلی دوستیم باهم عیاق هستیم) شنیدم گفتی برایت آب هویج بگیره

    حال شما خوبه زنگ زدم اولاً حالت رو پرسم دوماً بگم چرا به من نگفتی؟ الان کجایی میرم برایت آب هویج و آبدسیب میگیرم میارم هرچی دیگه هم می خواهی بگو تا بگیرم فکر هیچی هم نکن

    من گفتم ممنونم دوباره گفت نه ببین من اصلاً تعارف نمی کنم جدی میگم …. و من هم میدونستم که کاملاً ایشون داره از سر دوست و عشق و محبت بدون هیچ توقعی این حرف رو میزنه چون شناخت نسبتاً خوبی نسبت به ایشون دارم

    خلاصه خیلی جاهای دیگه هم ایشون در حقم محبت کرده

    هنوز دو ماه کامل نشده که ما هم دیگه رو شناختیم ها!!

    چندین و چند جای دیگه به طُرُق مختلف ایشون از اعتبارش برای انجام کاری اداری یا از ماشینش برای رسوندنم به خونه با اینکه مسیر خونه‌ی من اصلاً سر راه ایشون نیست و …. برای من مایه گذاشته

    من هم اگر جایی ایشون درخواستی داشته سوالی پرسیده بهش کمک کردم

    مثلاً یه بار وقت گذاشتم یه سری تغییرات اساسی در موبایلش انجام دادم که یه عالم باعث بهبود عملکرد و راندمان بالای اون موبایل شد

    یه بار دیگه نشستم با ورد توی لب تاب دفتر برای ایشون یک فرم خاص جهت انجام کاری خاص طراحی کردم و پرینت گرفتم تا کار ایشون خیلی خیلی راحت تر و لذت بخش تر بشه

    و کارهایی از این قبیل

    و دقیقاً طبق آگاهی های جلسه‌ی 9 عزت نفس و توحید عملی قسمت 7 عمل کردم و نخواستم که بدوام محبت هایش رو جبران کنم و همش به خودم احساس بی لیاقتی بدهم که ای بابا این بنده‌ی خدا داره اینقدر مایه میزاره تو دوستی چرا من فلان…؟!

    می دونید چی میگم؟! مشترک نبودم و فکر نمی کردم که این آدمهِ که داره این عشق رو نثار من می کنه

    همش به خودم می گفتم این خداوندِ که داره ای طریق این دستش عشق و محبتش رو در زندگیم جاری می کنه، من موحد بودم و به لطف خدای این توحید در عمل رو ادامه می دهم ، ان شا الله خداوند کمک می کنه و ادامه می دهم

    من اعتبار اصلی همه‌ی این ها رو می دهم به خدا و بارها و بارها تو ذهنم از خدا تشکر کردم و از ایشون هم تشکر قلبی می کنم و قدر دانم چون روابط اجتماعی مهمه

    ولی باید این رو بدونم که روبط من با آدم ها سست و شکننده است

    دیگه بالاترین حدش مرگ هستش دیگه…

    بنا بر این نیازی نیست روی روابطم آدم ها سرمایه‌گذاری خاصی بکنم

    نیازه که روی رابطه ام با خدا همیشه کار کنم و به شدت وابسته‌ی خداوند باشم و نیازمند به خداوند بدونم

    چون اونه که منبع رزق و نعمت و خوشبختیه :))

    یکی دو تا اتفاق قشنگ دیگه هم امروز افتاد که خالق بودنم رو بهم ثابت کرد ولی به علت اینکه کامنتم طولانی شده و دوست دارم برم یه کم به چشمام استراحت بدهم دیگه به همینجا بسنده می کنم

    دوستتون دارم

    خداوند یار و نگهدار و هدایتگر هممون باشه به سمت زیبایی ها بیشتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 72 رای:
    • -
      ابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1395 روز

      سلام محمد حسین عزیز

      کامنت توحیدی و ثروت سازت رو خوندم و تحسینت میکنم که روی خودت کار کردی و به یک انسان توحیدی تبدیل شدی که من هم به داشتن چنین برادری افتخار کنم.

      محمد حسین عزیز سپاسگزارم که یادم دادی هر لحظه باید کنترل ذهن داشته باشم و تمرکز کنم به آنچه که می‌خواهم داشته باشم حالا چه در روابط یا ثروت و…

      باورهای توحیدی که در سر تا سر نوشته ات بود نشانه ای بود برام که اصل توحیده و بقیه جمعا همه هیچند و من با توجه به گفته آخرت که نوشتی روابط با آدمها آخرش سستهتوحید و بریدن از هر کسی و چیزی جز ذات مقدس او رو یاد گرفتم .در واقع هر چه هست خودمونیم و خود رب العالمین و بقیه دستانی هستند از لطف بیکران الله

      سپاسگزار شما جوون بسیار با اراده و توحیدی هستم و برات آرزوی بهترین و زیباترین لحظات دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1921 روز

      سلام و درود بر آقای تجلی

      انشالله که حالتون درون و بیرونتون عالی عالی باشه

      واقعا کیف کردم از کامنتی که با زبانی ساده زیبا و پرمفهوم بیان کرده بودید

      اول صبحی یه انرژی توپی به من داد

      از توصیفات زیبایی که ثروت و ثروتمندان داشتید خصوصا اون جمله خانم حاج ابوالفضل

      از هدایت به اون مشاور املاک که صاحب اون یه فرد فوق العاده هستش

      از آخرین سود به مبلغ 1.9

      سپاسگزارم

      از خداوند بخشنده و مهربان برای شما بهترین ها را خواستارم

      شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زهرا محمد خانی گفته:
      مدت عضویت: 979 روز

      سلام محمد جان انقد از کامنتت و از هم شهری بودن از این زوق و این انرژی و انقد چشم و قلبت سپاسگزلره ممنون واقعا باور هایی که از نظر تو دریافت کردم خیلی خفن بود لدت بردم

      …یاد گرفتم چقد انساس ها ی ثروتمند شریفن و با بی نیازی و شادی شون و چقدر اینکه با محبت وبا معرفت بودن صاحب کارتون لذت بردم و براتون زندگی رویایی و رابطه ای پررر از عشق با معبود ارزومندم

      البته این درسارم گرفتم

      یاد گرفتم میشه زن هم باشی حرکت داشته. باشی ثروت داشته باشی

      میشه رابطه زن و شوهری و با هم انقد باصفا باشی انقد گرمو خوش انرژی

      خداجوننن منمم واقعا از خودم خدای خودم و از این زندگی رویاییم سپاسگزارم و بازهم میخام بهترر تسلیم و ایمانی قویتر چشمانی بازتر برای نعمت و نشونه هات داشته باشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1205 روز

      سلام ودرود من راازشهرزیبای یزد پذیرا باشید

      وااااای آقای تجلی چقدر عالی نوشتید. چقدر تحسینتون میکنم

      افرین برشما

      دوست خوبم. همیشه کامنت های فوق العاده عالی می‌نویسید که با خوندنشون چقدر حال دلم عالی میشه. چقدرباورهای عالی پیدا میکنم.

      بی نهایت ازتون سپاسگزارم که زمان می‌گذارید وبا جزئیات کامنت می‌نویسید. وباورهای عالی رو دربین کلامتون می‌نویسید

      چقدر ایده از کامنت شما بدست میارم

      شما واقعا لایق این شرایط عالی هستید. نوش جونتون.

      براتون آرزوی بهترین ها دارم. جیبتون پرپول. دلتون خش. چشمتون از معجزه های خدا گریان.

      قلبتون از عشق خدا لبریز.

      منتظر کامنت های بعدی شما هستم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        محمد حسین تجلی گفته:
        مدت عضویت: 2227 روز

        سلامی گرم خدمت شما دوست عزیزم مرجان خانم

        چقدر شما مهربان و صمیمی دیدگاه می نویسی و چقدر این دل نوشته‌ی شما احساس خوبی بهم داد ، سپاسگزارم از قلب پاک و الهی شما

        اون زمانی که برایم دیدگاه نوشته بودید در فضای فرکانسی پاسخ دادن نبودم

        امروز اومدم دوباره دیدگاه خودم رو خواندم و پاسخ ها رو هم خواندم، این دل نوشته‌ی شما خیلی احساس خوبی داد

        من به یزد علاقه مند شدم و حتماً امسال میام

        یه هدایت الهی هم از یه دست مهربون خدا که رکن آبادی هستش، شب عید دریافت کردم که متوجه شدم باید بیام یکی دو شبی در یزد اقامت داشته باشم

        اومدم توی اپلیکیشن جاباما و یه سرچی در مورد شهر یزد کردم

        یعنی از خوشحالی داشتم بال در می آوردم

        چقدررر اقامتگاه های این شهر رویایی و شگفت انگیزه :))

        عکس هاش رو دیدم اینقدر عاشقش شدم چه برسه به اینکه دیگه بیام چند روزی هم اقامت داشته باشم و تو شهر بگردم و زیبایی ها رو ببینم

        جاباما؛ زیر مجموعه شرکت گردگشری علی بابا هستش، یه استارت اپ بسیار موفق و فوق‌العاده است در ایران اگه با سایتش یا اپلیکیشن کار نکردید پیشنهاد میدهم یه امتحانی بکنید … مطمئناً سود می کنید :)

        الان یادم افتاد به غیر از این دوست عزیزم که رکن آبادی هست

        یه خانواده‌ی بسیار با محبتی هم چند سال پیش تو یک شرکتی که مشغول به کار بودم می شناختم

        این زن و شوهر با دختر نازشون که سه سالش بود بی نهایت شیرین و دوست داشتنی بود، اهل شهر زیبای یزد بودن

        چند سری برای دورهمی های دوستانه و شب نشینی با چند تا از همکار ها خونه‌ی ایشون جمع شدیم

        در عین ساده گیری و خودشون بودن ، بسیار بسیار خون گرم و مهمون نواز بودن و بسیار دوست داشتنی‌

        یه سری چندین سال پیش هم یکی از همکارهای دیگم داشت تعریف می کرد که عید رو با خانمش رفته یزد

        شگفت زده شده بود از رفتار فوق‌العاده عالی و خون گرمی های بازاری های یزد !!

        خلاصه هر آنچه تصویر ذهنی از خود یزد و آدم هاش توی ذهن من هست تصاویر زیباست و این ذوق و شوق من رو به وجد میاره و این فرکانس رو می فرسته که من بیام زودتر تجربه‌ی یه اقامت رویایی و یک سفر خاطره انگیز در یزد داشته باشم

        سفری چند روزه‌ای که تا چند سال بعدش هم از خاطرات شیرینش تعریف کنم

        .

        .

        .

        جالبه وقتی که می خواستم پاسخ بدهم هیچ ایده ای نداشتم چی‌ بنویسم

        فقط انرژی و محبتی که در کلام شما بود باعث دریافت این الهامات شد و من هم به ندای قلبم گوش دادم و نوشتم

        و در آخر دوست دارم بهتون تبریک بگم که اینقدر خودتون رو ارزشمند می بینید و اینقدر از محصولات روی سایت خرید کردید و دارید روی خودتون سرمایه‌گذاری می کنید

        خدارو شاکرم برای دوست های ارزشمندی همچون شما

        در پناه خدای مهربان باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          مرجان گفته:
          مدت عضویت: 1205 روز

          سلام ودرود من را ازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید

          کامنت پراز مهرومحبت شما در بهترین زمان ممکن بدستم رسید وچقدر خوشحال وسپاسگزار شدم

          آقای تجلی عزیز. خوشحال میشم که به شهر زیبای یزد سفر کنید. بهتون قول میدم خیلی خوش بگذره. مردمان مهربان ودوست داشتنی. والبته ثروتمند(شهر یزد یکی از شهرهای،صنعتی وثروتمند ایران هست)

          کوچه محله های قدیمی وکاه گلی که معروفه به کوچه های اشتی کنون. خیلی حال میده برای تفریح وعاشقی با معبود

          آقای تجلی عزیز .شهر یزد شهری هست با دوتا بافت جدید ومدرن. سنتی وقدیمی.

          ولی هر کجای اون پا بگذاری صفا وصمیمیت موج میزنه

          از چند ماه پیش که تمرکزی روی روابط کار میکنم وتمرکزم روی خوبی مردم هست. چقدر محبت وعشق بی منت از کسانی دیدم که اصلا منو نمیشناسند. حتی از پسرهای لات منشی که روی بدنشون پراز خال کوبی هست ویه وقتایی با نفرت وترس از کنارشون رد میشدم

          میدونی آقای تجلی .همه چیز برمیگرده به خودت. وقتی دست از مشرک بودن برداری. کسی برات بت نباشه. عشق بلاعوض بدی ورد بشی. وقتی عاشق خودت باشی جهان بیرونت عوض میشه

          زمانی براتون کامنت گداشته بودم که تمرین میکردم برای آقایون پیام بفرستم وکسی را قضاوت نکنم تحسین وتایید کنم. یاد بگیرم.

          واین روزها که دنیای بیرونم عوض شده. بارها اشک شوق میریزم.

          این نتیجه ی قدم های کوچک من هست. این نتیجه ی ارزشمند دونستن خودم هست. نتیجه ی تسلیم شدن در برابر معبودم هست

          آقای تجلی. الان که هدایت ها رابیشتر درک میکنم میبینم درست زمانی برام کامنت فرستادید که بهش نیاز داشتم. باز کامنت قبلی شما راخوندم. اونجایی که خانم حاجی گفتند (خدایا من تسلیمم. )انگار بازم خدا بهم میگفت ارام باش مرجان عزیزم

          این روزها عجیب حال دلم عالی است واشکانم بی دلیل از عشق میریزه براتون این حال را آرزومندم

          دوست خوبم. قانون جواب میده اگه من بهش عمل کنم. اگه تسلیم معبودم بشم. وچقدر این روزها روی شانه های معبودم خوش میگذره.

          حتما اگه یزد اومدید پیام بدید بتونم از نزدیک شما راببینم وباهاتون صحبت کنم.

          منتظر موفقیت های بیشتر شما هستم

          سلام ودرود من را ازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید

          کامنت پراز مهرومحبت شما در بهترین زمان ممکن بدستم رسید وچقدر خوشحال وسپاسگزار شدم

          آقای تجلی عزیز. خوشحال میشم که به شهر زیبای یزد سفر کنید. بهتون قول میدم خیلی خوش بگذره. مردمان مهربان ودوست داشتنی. والبته ثروتمند(شهر یزد یکی از شهرهای،صنعتی وثروتمند ایران هست)

          کوچه محله های قدیمی وکاه گلی که معروفه به کوچه های اشتی کنون. خیلی حال میده برای تفریح وعاشقی با معبود

          آقای تجلی عزیز .شهر یزد شهری هست با دوتا بافت جدید ومدرن. سنتی وقدیمی.

          ولی هر کجای اون پا بگذاری صفا وصمیمیت موج میزنه

          از چند ماه پیش که تمرکزی روی روابط کار میکنم وتمرکزم روی خوبی مردم هست. چقدر محبت وعشق بی منت از کسانی دیدم که اصلا منو نمیشناسند. حتی از پسرهای لات منشی که روی بدنشون پراز خال کوبی هست ویه وقتایی با نفرت وترس از کنارشون رد میشدم

          میدونی آقای تجلی .همه چیز برمیگرده به خودت. وقتی دست از مشرک بودن برداری. کسی برات بت نباشه. عشق بلاعوض بدی ورد بشی. وقتی عاشق خودت باشی جهان بیرونت عوض میشه

          زمانی براتون کامنت گداشته بودم که تمرین میکردم برای آقایون پیام بفرستم وکسی را قضاوت نکنم تحسین وتایید کنم. یاد بگیرم.

          واین روزها که دنیای بیرونم عوض شده. بارها اشک شوق میریزم.

          این نتیجه ی قدم های کوچک من هست. این نتیجه ی ارزشمند دونستن خودم هست. نتیجه ی تسلیم شدن در برابر معبودم هست

          آقای تجلی. الان که هدایت ها رابیشتر درک میکنم میبینم درست زمانی برام کامنت فرستادید که بهش نیاز داشتم. باز کامنت قبلی شما راخوندم. اونجایی که خانم حاجی گفتند (خدایا من تسلیمم. )انگار بازم خدا بهم میگفت ارام باش مرجان عزیزم

          این روزها عجیب حال دلم عالی است واشکانم بی دلیل از عشق میریزه براتون این حال را آرزومندم

          دوست خوبم. قانون جواب میده اگه من بهش عمل کنم. اگه تسلیم معبودم بشم. وچقدر این روزها روی شانه های معبودم خوش میگذره.

          حتما اگه یزد اومدید پیام بدید بتونم از نزدیک شما راببینم وباهاتون صحبت کنم.

          منتظر موفقیت های بیشتر شما هستم

          سلام ودرود من را ازشهر زیبای یزد با مردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید

          کامنت پراز مهرومحبت شما در بهترین زمان ممکن بدستم رسید وچقدر خوشحال وسپاسگزار شدم

          آقای تجلی عزیز. خوشحال میشم که به شهر زیبای یزد سفر کنید. بهتون قول میدم خیلی خوش بگذره. مردمان مهربان ودوست داشتنی. والبته ثروتمند(شهر یزد یکی از شهرهای،صنعتی وثروتمند ایران هست)

          کوچه محله های قدیمی وکاه گلی که معروفه به کوچه های اشتی کنون. خیلی حال میده برای تفریح وعاشقی با معبود

          آقای تجلی عزیز .شهر یزد شهری هست با دوتا بافت جدید ومدرن. سنتی وقدیمی.

          ولی هر کجای اون پا بگذاری صفا وصمیمیت موج میزنه

          از چند ماه پیش که تمرکزی روی روابط کار میکنم وتمرکزم روی خوبی مردم هست. چقدر محبت وعشق بی منت از کسانی دیدم که اصلا منو نمیشناسند. حتی از پسرهای لات منشی که روی بدنشون پراز خال کوبی هست ویه وقتایی با نفرت وترس از کنارشون رد میشدم

          میدونی آقای تجلی .همه چیز برمیگرده به خودت. وقتی دست از مشرک بودن برداری. کسی برات بت نباشه. عشق بلاعوض بدی ورد بشی. وقتی عاشق خودت باشی جهان بیرونت عوض میشه

          زمانی براتون کامنت گداشته بودم که تمرین میکردم برای آقایون پیام بفرستم وکسی را قضاوت نکنم تحسین وتایید کنم. یاد بگیرم.

          واین روزها که دنیای بیرونم عوض شده. بارها اشک شوق میریزم.

          این نتیجه ی قدم های کوچک من هست. این نتیجه ی ارزشمند دونستن خودم هست. نتیجه ی تسلیم شدن در برابر معبودم هست

          آقای تجلی. الان که هدایت ها رابیشتر درک میکنم میبینم درست زمانی برام کامنت فرستادید که بهش نیاز داشتم. باز کامنت قبلی شما راخوندم. اونجایی که خانم حاجی گفتند (خدایا من تسلیمم. )انگار بازم خدا بهم میگفت ارام باش مرجان عزیزم

          این روزها عجیب حال دلم عالی است واشکانم بی دلیل از عشق میریزه براتون این حال را آرزومندم

          دوست خوبم. قانون جواب میده اگه من بهش عمل کنم. اگه تسلیم معبودم بشم. وچقدر این روزها روی شانه های معبودم خوش میگذره.

          حتما اگه یزد اومدید پیام بدید بتونم از نزدیک شما راببینم وباهاتون صحبت کنم.

          منتظر موفقیت های بیشتر شما هستم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            محمد حسین تجلی گفته:
            مدت عضویت: 2227 روز

            سلام مجدد خدمت شما مرجان خانم عزیز

            چقدر تو‌ی دیدگاه های شما صفا و صمیمیت موج میزنه

            چقدر با خودت در صلحی شما

            تبریک میگم

            چقدر خوبه که روی روابط کار کردید

            و خیلی خوشحالم که دیدگاهم بهتون احساس خیلی خوبی داده

            تعریف شما از یزد عااالی بود و بیشتر مشوق من شد که بیام یزد و این پیام رو یک نشونه دیدم

            اوکی هر زمان که هدایت شدم به یزد ، ان شا الله پیام میدم و خوشحال میشم ببینمتون و در مورد قوانین و نتایج عالی ای که ازش گرفتیم گپ بزنیم .

            پیامتون رو، دو بار هم تکرار کرده بودین :)

            در پناه خداوند مهربان و تونا باشید

            بدرود

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اعظم گفته:
      مدت عضویت: 896 روز

      سلام خدمت دوست عزیز آقای تجلی

      چقدر کامنتتون پر برکت بود واقعا سپاسگزارم بابت این کتاب زیبایی که برامون نوشتید و در اختیار ما گذاشتین چقدرررر خوشحال شدم بابت اینهمه پیشرفت و موفقیت آفرین و هزار ماشاالله به شما چقدر تحسینتون میکنم و چقدر حالم عالی شد و تمام مدتی که داشتم کامنتتون رو‌میخوندم لبخند رو لبم بود و همش تحسینتون میکردم و خداروشکر میکردم بابت اینهمه رشدی که داشتید کامنتتون رو باید بارهاو بارها خوند و کلی درس و ایده و حس عالی ازش گرفت

      امیدوارم نتایجتون روز به روز بهتر و بیشتر بشه و همیشه کامنتهای ناب ازتون بخونیم

      در پناه خدا همیشه همینطور موفق و سلامت و شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حسین و نرگس گفته:
      مدت عضویت: 1805 روز

      آقا محمدحسین ممنون بابت کامنت عالیتون و درسهای عالی که برام داشت، دیشب به خانمم میگفتم، انسان تا زمانی که نسبت به داشته هاش ظرفیت و شایستگیشو ثابت نکنه به نعمت های بیشتر هدایت نمیشه و این شایسته بودن همون شکرگذاری در قلب و در عمل هست که ایشون و همسرشون به شکل های مختلف نشون دادن،چطور میتونه قلبی که آگاه و شاکر نیست به نعمتهاش برای نعمت های بیشتر ظرفیت پیدا کنه، و کلام شما اینقدر خالص و پاک نگاشته شده که با خوندنش هم میشه این اخلاص رو درک کرد، و ممنون از درسی که دادین و اینکه به هیچ عنوان در جاهایی که کلام غیر الهی درش جریان داره حضور پیدا نمیکنید و ترکش میکنید، وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّىٰ یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ ۚ وَإِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَىٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ، ان شاالله همیشه روبه رشد و پیشرفت باشید و همیشه حال دلتون خوب باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1762 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد عباسمنش و مریم جان و دوستان عزیزم

    برای من مهمترین عاملی که باعث ایجاد تغییرات تو زندگیم شد کنترل ذهن و کانون توجهم بود، که سعی کردم همیشه بهش متعهد باشم،

    و باور به اینکه من با فرکانسهایی که به جهان هستی ارسال می کنم خالق زندگی خودم هستم و به هر چیز که توجه کنم از جنس همون وارد زندگیم میشه

    دوره دوازده قدم اولین دوره ای بود که بعد از آشنایی با استاد همراه با دخترام استفاده کردم،البته هنوز تازه کار بودم و خیلی جدی روش کار نکردم ولی

    به اندازه کمی که روش کار کردم نتایج هم کم کم نمایان شد

    ورودیهامو کنترل کردم تلویزیون و اخبار رو کنار گذاشتم و همه کانالهای خبری رو از گوشیم پاک کردم، تو شبکه های اجتماعی هم زیاد نبودم  یه اینستاگرام داشتم اونم کنار گذاشتم

    برای نعمتهام خیلی از خداوند سپاسگزاری کردم و نعمتهای بیشتر وارد زندگیم شد

    قبل از آشنایی با استاد هم خدا رو می شناختم و باهاش ارتباط داشتم، ولی با استفاده از آموزشها  رابطه ام خیلی صمیمانه تر و محبت آمیز شد

    توی روابط با دیگران بخصوص نزدیکانم یاد گرفتم به نکات مثبت اونها توجه کنم و به اونها بگم که چه ویژگیهای خوبی دارن و محبتم رو بهشون ابراز کنم، و همین کار من سبب شد که اونها هم وجه زیبای خودشون رو بمن نشون بدن و زیباتر از قبل رفتار کنن

    سعی کردم روی بهبود و اصلاح باورهای خودم کار کنم و به زندگی دیگران کمتر توجه کنم

    با همسر و فرزندانم که خدا رو شکر قبلاً هم روابطم بد نبود خیلی بهتر و زیباتر شد

    در زمینه سلامتی هم نتایج خوب گرفتم سر دردهام برطرف شد و  هرچی قرص و دارو مصرف می کردم کنار گذاشتم

    وضعیت مالی ام هم بهبود پیدا کرد و تونستم ورودی مالی نسبتاً خوبی داشته باشم با اینکه شاغل نیستم

    بهترین چیزی که تجربه کردم زیباتر شدن رابطه ام با خداونده که درون خودم می بینمش و وقت و بیوقت باهاش صحبت می کنم و ازش هدایت میخوام

    همیشه باید به خودم یادآوری کنم که من خالق زندگی خودم هستم هر لحظه این مانترا و این ذکر رو داشته باشم

    آدم فراموش می کنه ولی اگر همیشه هر روز صبح که از خواب بلند میشه به خودش یادآوری کنه خیلی خیلی بش کمک می کنه تا در مسیر درست قرار بگیره

    خدا رو شکر که استاد عزیزم بهترین الگوی من در تمام جنبه های زندگیم هست

    از استاد گرانقدرم و مریم بانوی نازنینم و همه دوستان عزیزم سپاسگزارم

    در پناه رب العالمین شادکام و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
  7. -
    mohamad kord گفته:
    مدت عضویت: 1385 روز

    سلام به دوستان و استاد عزیز

    از استاد عباسمنش و مریم خانوم نهایت تشکر رو میکنم که این فایل رو آماده کردند

    استاد زیبا فرمودند که وقتی روی ذهنمون کار میکنیم و افکارمون رو کنترل میکنیم ، اتفاقاتی رخ میده ، هم زمانی هایی رخ میده که مارو به هدفمون نزدیک تر میکنه

    الان میخوام داستان یک همزمانی رو براتون توضیح بدم که برام رخ داد

    من یکی از خواسته های همیشگیم دوستان زیاد بوده ف

    وقتی با استاد آشنا شدم چیز هایی رو از زندگیم حذف کردم ، مثلا اهنگ های غمگین ، فیلم و سریال ها رو کم کردم ، درمورد زیبایی ها حرف میزدم، بیرون که میومدم به هوای خوب دقت میکردم ، توی روز بارها و بار ها برای چیز های کوچیک و بزرگ شکرگزاری میکردم ، شکرگزاری هامو مینوشتم و یکسری کار های دیگه که بعد از آشنا شدن با سایت استاد شروع کردم

    یک جمع فوق العاده ای توی خوابگاه دانشجویی داشتیم

    همه دوستای من بودند

    یادمه یکروز که نشسته بودیم توی اتاق یکهو به ذهنم اومد که برم بیرون یه دوری بزنم برگردم

    رفتم یادمه کمی فکر کردم و یکی از فایل های استاد رو هم گوش دادم و برگشتم اتاق

    یکی از دوستام بهم گفت نبودی دعوا شد (جر وبحث شدید) بین هم اتاقیام

    و وقتی من برگشتم اون موضوع کاملا حل شده بود

    و همون فضای دوستانه دوباره برقرار شده بود

    اون لحظه به خودم گفتم دیدی من تو مدار دیدن این موضوع ها نیستم و ندیدمش

    .

    .

    .

    آخر این فایل استاد درمورد ایه ی اذا سالک عبادی فانی قریب ..

    صحبت کردن

    که چندوقته من دارم به این ایه فکر میکنم

    توضیح درمورد این ایه یکی از نشونه ای من بود توی سایت

    و از اون به بعد توی ذهنم بوده

    استاد خیلی جالب این ایه رو توضیح دادن ، گفتن که مردم همیشه به فرعیات بیشتر از اصل توجه میکنن و کلی چیز از خدا پرسیدند از پیامبر اما هیچ وقت اون اصل رو که خداوند بوده رو نپرسیدند تا جایی که خود خدا دیده که از اینها ابی گرم نمیشه اومده گفته اگر بنده ی من خواست درباره ی من بدونه یگو من نزدیکم و درخواست اون هایی که از من درخواستی دارند و به من ایمان دارند رو اجابت میکنم

    از خودم پرسیدم چرا من درخواستی از خدا ندارم

    چرا شب ها با فکر به خواسته هام نمیخوابم

    چرا نمیخوای ازش

    ریز و درشت و ازش بخواه

    چون گدا کاهل است تقصیر صاحب خانه چیست ؟

    باهاش صحبت کن ازش درخواست کن

    وقتی خواسته ات براورده میشه شکر گزاری کن

    من اون اوایل که با استاد اشنا شدم روی برگه خواسته هامو نوشتم

    حدود دو سال پیش

    نوشتم من یک گوشی poco x3 pro میخوام

    یک لپتاپ قویی میخوام

    و یک جایی که برم در زمینه ی رشته ای که دارم کار کنم

    الان نصف این کامنتو با لپتاپم و نصف دیگه شو با poco x3 نوشتم

    من یکبار از این‌موضوع نتیجه گرفتم

    دوستان نمیخوام چرت و پرت بگم و ادا در بیارم

    من بار ها و بار ها و بار ها به همین استاد عباسمنش شک کردم ، به این قوانین ، به این سایت

    ول کردم این موضوع ها رو

    و فقط پسرفت داشتم تا جایی که یهو به خودم میومدم میدیدم که اوضاع خیلی بد شده ، حال و احوالم جالب نیست ، و یادم اومد اون روز هایی که حالم خوب بود و اتفاقات خوب برام پیش میومد

    وقتی که برام مهم بود روی خودم کار کنم

    باور های فعلی ذهن من (درست و غلط ) خیلی قویی تر از باور هایی اند که من میخوام آگاهانه ایجادشون کنم

    مثل تفاوت یک درخت بیست و چهار ساله

    با یک نهال دو سه ماه است

    باید اب و کود و رسیدگیی که به اون درخت بزرگه شده قطع بشه و همش صرف درخت جدید بشه تا رشد کنه

    حالا چون قبلا اون درخته بزرگه خیلی برام مهم نبوده رشدش و این درخت کوچیکه قراره خیلی ازش مراقبت بشه

    رشدش سریع تر خواهد بود

    خدایا منو تو این راه ثابت قدم کن

    ممنونم از استاد برای اینکه آگاهی هایی رو با مت در میون میذارن

    امیدوارم همه شاد و پولدار و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  8. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1395 روز

    سلام استاد عزیزم عباس منشِ پهلوان ،بچه که بودم یه پهلوان شیرازی میومد شهرمون و معرکه می‌گرفت و زنجیر آهنی دور بازو مینداخت و پاره میکرد و من خیلی لذت می‌بردم از زور بازو و زیبایی بازوهایش و قدرتش.

    حالا استاد جان ماشالله بازوهاتون،تیپ و ظاهرتون شده مثل پهلوون ها و ما بهتون افتخار می‌کنیم

    دقیقا شیطان منو با همین زنجیر که پهلوونها پاره میکنن بسته بود و منو می‌کشید هر جا که دلش می‌خواست می‌برد اما اما اما در این مدتی که با شما همراه بودم روز بروز به قدرتم افزوده شد و کم کم ایستادم و اجازه ندادم شیطان مرا بِکشد و باز هم کم کم زنجیر را هم پاره کردم و من هم قهرمان داستان شیطان و آدم شدم فقط به کمک آگاهی‌های شما

    واقعا روز بروز از آگاهی‌های شما استفاده میکنم و آرام تر و آرام تر و قدرتمند تر و قدرتمند تر میشوم و نهایت سپاسگزاری از شما دارم که این کلمات واقعا ناچیزی در مقابل حجم آگاهی‌های شما و مجموعه سایت

    برای این فایل دومین کامنتم رو مینویسم چرا که واقعا فایل فرکانس بالایی هست چه از لحاظ متن و محتوا و فضا و حال وهوا و فیلمبرداری زیبا و چه از نظر فرکانس بالای شخص شما که این آگاهی رو دریافت کردید و بازگو کردید.

    استاد شایسته عزیز درست نیست شما رو نبینم البته که سایه شما همیشه همراه فایلها است ،دقیقا تحسین کردم روش فیلم گرفتن و نداشتن لرزش در حین راه رفتن آنهم با موبایل ،فکر می‌کنم کار سختی است و چقدر عالی از پِسِ این کار برآمدید،خوشا بحال استاد و خودِ شما که از قدرتتان به درستی استفاده کردید و قدردانی میکنم از نوشته ها و فایلهای تمرین که در دوره ها می‌گذارید و ما رو به فرکانس استاد نزدیکتر میکنید.

    امروز روبروی آیینه ایستادم و لحظه ای چشمم به آیینه افتاد انگار عکس داخل آیینه داشت منو نگاه می‌کرد و خودم را نورانی دیدم، یک حس عجیبی به من دست داد و اشکم جاری شد ،مشابه این اتفاق سال 90 بعد از طواف خانه خدا روبروی آیینه هتل برام ایجاد شد و واقعا یک لذت خاصی داشت

    این خودشناسی و خداشناسی و وصل شدن لحظه ای را به لطف آموزه های شما داریم و صمیمانه ازتون قدردانی میکنم

    استاد فوق العاده ام کلماتت مطابق قرآن است و عملتان مطابق پیامبران است و حرف و عملتان یکی است و دقیقا اصل را متوجه شدید و آموزش می‌دهید و هر بار که فایلهایتان را گوش میدهم متوجه تغییرات و بهتر فهمیدنم میشوم.

    استاد عزیزم خیلی وقت بود که متوجه پاشنه آشیل لیاقت شده بودم و پس از آمدن آگاهی‌های شما در فایلهای دانلودی بیشتر توجه کردم و دقیق تر شدم و نشستم روزهای اول زندگیم و خلق آدم رو بررسی کردم و متوجه لیاقتی که خدا بدور از هر عامل بیرونی به ما داده شدم و این باعث روغن کاری چرخ های زندگیم شد و احساس خیلی بهتری دارم،هر چند هنوز نتوانستم دوره احساس لیاقت رو تهیه کنم ولی منتظر فضل الهی و رزقش هستم تا بتوانم با دانشجویان عزیز دوره همراه شوم .

    در پایان ذکر این من هستم که 100 درصد خالق زندگیم هستمرو تکرارمیکنم و از شما و استاد شایسته دوباره قدردانی و خداحافظی میکنم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  9. -
    عباس حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1376 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    نکته جالب فایل اینجا بود برام:

    هر چه قدر این قانون ساده رو که من خودم شخصا بارها ازش نتیجه گرفتم رو میشنوم حس میکنم بار اولمه!

    چه قدر نیاز بود که این فایل امروز بشنوم

    ذهن من درگیر عدد رقم های کارمندی شده بود

    اره اگه اینقدر کار کنی هم نمیتونی اون چیزایی که میخای داشته باشی….

    بابا این همه از قانون نتیجه گرفتی بازم یادت رفت؟

    آره اون قسمتی که استاد گفتید که خودتونم یادتون رفته

    حقیقتش باورم نشد

    انگار یه ادم کامل و بی نقص شما رو تو ذهنم میبینم

    ولی حقیقت از زبانتون جاری و من میدونم که درست میگید

    خیلی زود فراموش میشه

    از بس مقایسه هست

    نجوا هست

    کمالگرایی هست

    اخبار هست

    مردم هستند

    صبح تا شب اگه دقت کنیم هر چی میشنویم برعکس قانونه

    کل عمرمون

    پس طبیعیه که فراموش کنیم

    قبل فایل داشت نجوا میومدم که سرزنشم کنه :

    عباس؟! دو سال و خورده ای تو سایتی هنوزم ایمان نداری؟ باور نداری؟ خدا رو یادت میره؟ میترسی؟ غصه میخوری؟

    ایمانی که عمل نیاره حرف مفته

    خاک تو سرت که نمیتونی عمل کنی

    حرف مفت فقط بلدی بزنی!

    یکم وایستادم نگاش کردم!

    گفتم این همه نتیجه فقط تو این دوماه داشتم کوچولو:)

    تازه الان مقاومت اولیه رو شکستم

    دیگه کار برام راحت تره

    قراره کلا همه این چیزایی که میگی حل بشه

    دیگه قراره صدات هر روز کمتر و ضعیف تر بشه

    کم کم قراره بری خونه خودت زندگی کنی

    من جایی برات ندارم!

    راستش چند روزی خیلی ترس و حال بد و غم و غصه وجودم رو گرفته

    خیلی فایل گوش میدم

    سعی میکنم عمل کنم

    ولی ذهن داره داد میزنه واقعا

    هر بار که وارد یه چالش جدید میشم ذهن شروع میکنه

    امروز داشتم به خودم میگفتم

    کار کردن روی خودم باعث میشه مسیر جدیدی رو برم

    ولی به محض ورود انگار نه انگار کار کردم روی خودم

    انگار دوباره صفرم

    داد و بیداد ذهن بلند میشه

    نفسم رو میگیره بعضی وقتا

    این مرحله دوباره باید کار کنم تا این قسمتم عبور کنم

    احتمالا مراحل بعدی ضعیف تر میشه ولی بازم هست

    فقط باید استمرار و تکرار داشته باشم …

    سپاسگزارم از همه و استاد عزیزم

    بوس از راه دور به فلوریدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1409 روز

    به نام خدایی که نزدیکتر از رگ گردن است

    سلام خدمت همگی

    سوره ی زیبای قیامت رو میخوندم و باد شدیدی بیرون در حال وزیدن بود و چون لباس هایم حیاط روی رخت آویز بودن!گفتم اونا رو بردارم تا باد نبره و یا بارون خیسشون نکنه!یه لحظه چشمم به آسمون افتاد و ابرهای درهم رفته و در حالی که آیه های سوره ی قیامت در پس ذهنم خونده میشدند انگاری یه لحظه بهم الهام کرد که اگه الان ،همین لحظه همون قیامتی که وعده شو دادم!!!

    وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾

    و ماه بى ‏نور گردد (8)

    وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾

    و خورشید و ماه یک جا جمع شوند (9)

    یَقُولُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾

    آن روز انسان مى‏ گوید راه فرار کجاست (10

    آیا من هم میگویم که کاش وقت قیامت نبود،کاش خدا فرصتی دوباره میداد،آیا به اندازه ی کافی لذت برده ام؟به اندازه ی کافی از وقت و زمانم استفاده کرده ام؟آیا خواهم گفت به افسوس که کاش یک ساعت پیش را به خواب بعد از ظهری نمی گذراندم و مشغول طاعت و عبادت خدایم بودم؟آیا اجل و فرصتی دوباره از خدا خواهم خواست که به اندازه ی کافی از مال و سرمایه ام استفاده نکردم؟؟؟؟؟

    و خدا رو شکر توی این چند روزی که عضو سایت هستم آگاهانه حال خودم رو خوب نگه داشته ام و احساسم روعالی!و هزاران هزار بار شکرش رو میکنم که من رو و راهم رو به سمت این سایت الهی باز کرد تا مثل آدم قبلی نباشم هر چه قدر بتونم روی خودم کار کنم و دوری کنم از هر چیزی که خدا منع کرده و به قدر توانم خودم رو بمباران کنم در این آگاهی های سایت…

    آن روز که رخسار طایفه ای از شادی برافروخته و نورانی ست…آیا من جزوء افراد نورانی هستم و خوشحال!!!

    و به چشم قلب جمال حق را مشاهده خواهند کرد…

    خوشا بحال من اگر سعادت این چنین زمان و لحظه ای را داشته باشم

    خوشا به حال من اگر جمال حق راببینم و سرمست ترین باشم

    خوشا به حال همه ی کسانی که باسعی و تلاش های خود،با فرکانس های ارسالی آگاهانه،در هر لحظه و همواره در این مسیر هستند و پاداش آنها دیدن روی جمال حق است و چه مبارک روزیست آن روز و امیدوارم لایق بودن و دیدنش در آن روز موعود باشم که اگر چنین نباشد در جهنم ابدی و ازلی خواهم بود!جایی که بدون حضور اوباشد جهنمی آتشین و هولناک است…

    أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾

    آیا انسان گمان مى ‏کند بى‏ هدف رها مى ‏شود (36

    اگر در هر لحظه این آیه در ذهنمون باشه و تکرار کنیم!آیا واقعا همه ی روز رو به بطالت می گذرونیم؟؟؟؟؟؟؟

    آیا اجازه میدیم که نجواها و شیطان آنقدر در ذهنمون ریشه دار بشه که ما رو آنی از یاد خدا غافل کنه؟؟؟

    آیا هیچ می نگریم که چگونه و با چه کیفیتی زندگی می کنیم یا فقط گذران عمر می کنیم؟؟؟؟

    و اونجا که میگه

    ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35

    وای و صد وای برتو

    کاش و ای کاش جزوء این دسته نباشیم که هیچ!جزوء دسته ایی باشیم که خدا با افتخار ما رو به همه نشون بده و به فرشتگانش بگه این همون بنده ای بود که به خاطر خلقش شما می گفتید آیا انسانی را خلق میکنی که در زمین فساد می کند؟

    و لذت ببره از بنده هایی که راه راست رو انتخاب کردند برای زندگی،برای کار کردن روی افکارشون،برای تمرکز کردن روی خوبیها و زیبایی ها،اعراض کردن از ناخواسته هاو این مدتی که با قانون آشنا شدند هر چقدر تونستند روی خودشون و باوراشون کار کردند تا زیبا زندگی کنند و جهان را جای زیبایی برای زندگی کردن کنند.

    خدایا شکرت که فرصت دوباره دادی تا عبادت و بندگی خودت رو بکنیم.

    شکرت و هزاران هزار بار شکرت که امروز تو تمرین ستاره ی قطبی نوشته بودم میخوام یه کامنت خوب بنویسم با اینکه هیچ ایده ایی و هیچ چیزی به ذهنم نمیومد و با اینکه چند روزی از این فایل گذشته بود و ذهن می فرمودند که وقت پیام گذاشتن گذشته ولی در این ساعت روحانی یه جوری بر روح و دل و قلبم جاری شد و که خودش گفت و منم اشک شدم و نوشتم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1314 روز

      به نام هدایت الله

      با سلام خدمت اعظم جان خواهر عزیز و توحیدی سایت

      چقدر زیبا و قشنگ در مورد سوره قیامت توضیح دادی واقعاً دمت گرم بهت تبریک می‌گم این نشان دهنده این است که با کار کردن روی خودت زندگی خوبی رو آگاهانه داری برای خودت رقم می‌زنی از اینکه از آیه‌های قرآنی استفاده کردی از شما سپاسگزارم کاملاً با خواندن کامنت شما خودم رو در اون شرح و حال توضیحات شما می‌دیدم

      و چقدر جمله‌های طلایی رو برای خودت به عنوان رد پا به جا گذاشتی از اینکه احساس خوب داری و قدر لحظاتت رو میدونی خیلی خوشحالم واقعاً کامنت خوب و فوق العاده‌ای نوشتی با ایده‌های خوب حرف‌های خدایی در کامنت شما چنان من را تکان داد که چندین و چند بار آن را خواندم وساعت‌ها به فکر فرو می‌رفتم و همیشه فکر می‌کردم کسایی که دیرتر از همه کامنت می‌فرستند نمی‌توانند کامنت خوبی داشته باشند

      اما این سد ذهنی را برای من همیشه به طور کامل شکستی که می‌شود در هر لحظه و هر شرایط و هر حالتی ایده‌های خوب کامنت‌های دوست داشتنی را از دوستان سایت و فعال مثل شما با ایده‌ها و حرف‌های مهم و خدایی را از زبان آنها دریافت کنی

      بهترین‌ها را برات آرزو می‌کنم امیدوارم کامنت شما در آینده نه چندان دور بهترین نتایج‌ها و موفقیت‌ها را برای ما کامنت بنویسید و ما هم خوشحال و شاد بشویم و از این همه دستاوردهای شما لذت ببریم

      هر کجای این کره خاکی که هستی در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        اعظم برزگری گفته:
        مدت عضویت: 1409 روز

        سلام آقای روحی عزیز

        ممنون بابت کامنت دلگرم کننده ی شما

        امروز صبح تو دفتر ستاره ی قطبی ام اینا رو برای خدا نوشتم و دوست دارم دوباره برای شما و خودم اینجا مکتوب کنم…

        این تمرین صرفا جهت تنظیم فرکانس و درخواست های ما از خداست ولی وقتی خودش رو پیدا میکنی انگار ثروت مندترین و بی نیاز ترینی و هیچی نمیخوای دربرابر این بی نهایت خالق زیبا…

        سلام جانانم!مهربان ترین مهربانانم!

        هر روزی که میگذرد بیشتر و بیشتر به عشق تو عاشق تر میشوم،به وجودت،حضورت در هر لحظه ی زندگیم،به دیدارت،به بودنت ،به داشتنت،به آگاهی هایت…

        انگار تمامم را پر کرده ای از خودت و تنها و تنها نفس برای تو بالا و پایین می آید!انگار همه جا پراست از وجود تو،از حضور تو،از نشانه هایت،از اینکه شب به عشق تو میخوابم و حتی در خواب هایم حضور داری و روز با گشودن چشمم ناخودآگاه سلام و شکرت رو بجا میارم!هر نشانه ای از تو دریافت میکنم مرا به قدرت بی نهایت تو وصل میکند!

        مهربانم!یگانه خدای زمین و آسمانم،من بودن در این سرزمین و بهشت زیبا را دوست دارم،من این وصل شدن را دوست دارم،من این عاشقی و این اشک شدن و بی وقفه باریدن را دوست دارم!من این نوشتن ها را برای تو دوست دارم،من این جهان جدیدم،این آگاهی های رسا و شیوا رو دوست دارم،حرف زدن با تو و آرامشی که در این دو سه سال بدست آوردم رو دوست دارم!دوست دارم تمام شبانه روز در اتاقم در خلوتم فقط برای تو بنویسم و برای تو بکوشم …

        مهربانم!

        چقدر در طول این سالیان سال به خودمان ظلم کرده بودیم که غافل از یاد و نام و حضور تو بودیم چقدر به خودمان ستم کرده بودیم که زندگی زیبا و با ارزشمون رو بدون تو سپری کرده بودیم…

        هزاران هزار بار در لحظه و ثانیه شکرت که شنیدیم صدای حق خودت را و پاسخگو شدیم به لبیکت!

        چقدر دوست دارم این ثانیه به ثانیه ای که می گذرد با یاد تو می گذرد،به عشق تو …معبودم در هوای عاشقی ات مست تر شده ام…

        قبلا می گفتم چطور میشود نوشت بقول دوستان،دفترها پر کرد؟چطور می شود بین این کلمات محدود،بی انتها و بی نهایت نوشت؟!

        الان کاری کرده ای با من که فقط می نویسم برای تو!بدون تکرار،بدون خستگی،بدون دلزدگی و با شوقی فراوان و سیری ناپذیر…

        نعمت بزرگیست این نوشتن!انگار انتهایی ندارد،انگار با نوشتن به تو نزدیکترم!وقتی قسمت را در قرآن درباره ی نوشتن و قلم و دفتر و مکتوب کردن دیدم!فهمیدم گنج بزرگیست این نوشتن…

        من دیگر چه بخواهم از تو اول صبحی که تمام خودت را دارم،تو را دارم و دارای جهانم!من دلخوش بودم به بازیچه های دنیا که اومدم با ستاره ی قطبی بخوام هر چی رو که از نظر مادی میخواستم ولی خودت رو یافتم و ثروتمند ترین و بی نیازترینم باتو…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          محمدرضا روحی گفته:
          مدت عضویت: 1314 روز

          به نام هدایت الله

          سلام بیکران به بهترین خواهرم

          اعظم جان عضو فعال وارزشمند سایت

          نمیدانم با چه زبانی از شما سپاسگزاری کنم واقعا زبانم بند آمده

          آنقدر گفتگوی شما با خداوند باتمرین ستاره قطبی عالی والاهی بود که زندگی من رو متحول وعجیب غریب کرده فقط خدا میدونه من چی میگم

          آنقدر تشنه 12 قدم هستم تا به درک دوستانی مثل شما پی ببرم که ستاره قطبی چگونه است

          آنقدر نوشته شما عالی و فوق‌العاده است که هر روز صبح با خواندن آن اشکهایم جاری میشه وخدارا بهتر حس می‌کنم وارتباط خیلی خوبی بر قرار کردم

          وهر موقه نجواهای شیطانی به سراغم میاد از این دلنوشته شما مدد ویاری میگیرم

          آنقدر خوب هستی که کامنت شما خدایی والاهی شده دستانتان را میبوسم که چراغ روشنی بخش زندگی من روح من برای باور قلبی خداوند شده اید

          لطفا اگر ممکنه برای من از این دل نوشته ها خدایی برام بفرستی خیلی خوشحالم دوستان خوبی دارم در این سایت که کلام خداوند همیشه سر زبانهایشان است

          خواهر خوبم هر کجا هستی بهترین‌ها را برات آرزو مندم امید وارم با کمک الله نتایج خوب وبزرگی به زودی در زندگی شما اتفاق بیفتد وما هم خوشحال بشیم چون برای من الگوی خوبی شدی برای رد پای خوبی که برای خودت گذاشتی تا ما هم لذت ببریم

          خدا نگهدارتان باشد انشالله

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            اعظم برزگری گفته:
            مدت عضویت: 1409 روز

            سلام برادر عزیز و ارجمندم

            شکر خدا اون قدری تو این دوسال نتیجه گرفتم که بخدا فقط مبهوت خودش شدم که قبلا من بدون شناخت این خدا چه طوری زندگی میکردم و بزرگتری شکرگزاری روزانه ام از خدا!داشتن خودش است که وجودش رو بهم هدیه داد تا طعم خوش خوشبختی و سعادت رو بچشم!!!

            دیروز به خاطر اینکه به لطف خودش یه ماشین فوق العاده لوکس ومدرن (لاماری صفر کیلومتر)رو خریده بودیم شب فامیل همسرم برای عرض تبریک اومده بودن و گفتن که یه تخم مرغی رو زیر ماشین بزارین تا چشم نزنند!!!!همون لحظه تو دلم لبخند زدم وازش یواشکی تشکر کردم که من رو از بین این افراد به ظاهر باایمان جدا کرده که هیچ ترسی از این چیزا ندارم چون خودش داده و هیچ ربطی به اون چیزا نداره،چقدر منم شبیه اینا بودم و هزاران هزار بارآیت الکرسی رو میخوندم و صدقه میدادم که مبادا اتفاقی بیفته ولی دیشب با یه تلنگری که بهم زدن فهمیدم که کجا بودم و به کجا رسیدم!همون لحظه یکیشون گفت اعظم از اعتقاد افتاده و یعنی کافر شدم چون دیگه مثل اونا رفتار نمیکنم برچسب بی خدایی و نامسلمونی رو بهم زدن!گفتم تو دلم آره من کافر هستم به هر آنچه که شما اعتقاد دارید!!!

            آدمی فکر میکنه تغییر نکرده ولی بخدا وقتی توی جمع های این چنینی حضور پیدا میکنیم می فهمیم چقدر مدارمون تغییر کرده!اون قدر شیطان تسلط کامل بهشون پیدا کرده که بدون وقفه ای از غیبت و قضاوت و تمسخر و بهتان دیگران انگار حرفی برای گفتن ندارند و همون جا و همون ساعت هایی که بودم در کنارشون خودم رو با بچه ها،گوشی،اعراض کردن و نشنیدن …مشغول کردم تا اون دو ساعت بگذره بلکه تموم بشه و هرباری که خواستن در مورد بقیه حرف بزنن،تو دلم گفتم خداجانم شکرت که مسیر من رو جدا کردی از اینا تا مثل اینا فکر نکنم و نیندیشم.

            استاد میگن هر کسی در یک مداری هست!بخدا دیشب فاصله ی مدارها رو باچشمم دیدم اون قدر مبهوت شده بودم که انگار از یاران اصحاب کهف بودم و همه ی اینا برام نشناخته…

            چقدر از وجودش سپاسگذاری کنم که اینجا دوستان با ارزشی مانند شما هست تا باتمرکز بر خوبی ها و زیبایی ها باعث رشد و حال خوب همدیگر میشیم!و این سایت برامون حکم غار حرا رو داره که هر چقدر متمرکز تر میشیم نتایج بزرگتری رو میگیریم…

            سپاسگذار وجود باارزش و خدایی تون هستم که در این ساعت از شب این کامنت رو نوشتم.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: