نقش عشق و اشتیاق در موفقیت - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

553 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1329 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    خداروشکر میکنم امروز هم در مدار شنیدن و عمل کردن به آموزه‌های استاد برای رسیدن به خواسته‌هایم نزدیک‌تر می شوم خداوندا به آنچه از خیر بر من نازل می کنی، نیازمندم

    من با پافشاری داشتم روی تسلیم شدن و منتظر هدایت بودن، باور داشتم و دارم که من تنبل نیستم من ادمی نیستم که منتظر باشم یه کیسه پول از اسمون بیفته ولی… به اینکه قدم بعدی م رو دیگه نمیخوام خودم جور کنم و باید خدا بهم بگه پافشاری میکردم نمیدونستم اصلا همچین چیزی شدنیه یا نه ولی دوست داشتم فکر کنم که میشه میخواستم که بشه هدایت ها رو کم کم حریصانه جستجو میکردم، هراتفاق هر حرف هرجمله هر کامنتی که میخوندم رو به نفع خودم گل میگرفتم

    حالا مدتیه نمیدونم بگم میگذره، میگذرونم، نمیدونم… ولی میدونم که آرومتر شدم، امیدوارتر شدم، بیشتر هدایت شدن و رسیدنم رو امکانپذیر میدونم

    اونقدر نتایج دلچسب گرفتم که مدام دلم بیشتر قرص شده به پشتوانه حضور مبارک رحمان و رحیم ش همون حضوری که میگه امروز سرشار از امید، باور به احساس لیاقت و راضی از پیروزی ذهنی م از خواب بیدار شدم و اولین چیزی که بعد از شکرگزاری م نوشتم این بودکه توی بازی کنترل دهن و گرفتن افسار ذهنم موفق شدم من لایق پاداش الهی هستم که بهم وعده داده شده و تضمین شده خدایا شکرت امروز من پرشده از سپاسگزاری و هدایت

    ومن چون به علاقه کارهای فنی گرایش زیادی دارم قطعا در این مسیر با هدایت الله باشرایط وقت مقررشد به این شغل رو می‌آورم چون معتقد هستم کارهای فنی همیشه پول ساز وموفقیت می‌تواند داشته باشد

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
  2. -
    مهسا گفته:
    مدت عضویت: 2046 روز

    سلامممممم ب استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم و همه دوستان

    جواب سوال اول : میخوام بهتون شغلی رو معرفی کنم ک خنده دار ترین کار ممکن هست اصلا مخ آدم سوت میکشه مگر می شود🤷‍♀️ شاید هم دیده باشید خودتون ولی بنطر من بین همه این شغل های عجیب این برایم از همه شون عجیب تر بود (این شغل رو یک یوتوبره ایرانی گذاشته بود و داشت پیج یوتوب این طرف رو بررسی میکرد و از درآمد ماهانه ش صحبت می‌کرد و تحلیل میکرد این پیج رو)

    در یوتیوب کسی هست ک از مراحل شستن فرش و قالیچه فیلم میگره و میزاره یوتیوب فقط همین از مراحل شستن فرش اوکی 😲مراحل شستن فرش و قالیچه خب ویو ویدئو هاش ب ۴ میلیون نفر ۳ میلون نفر ۵ میلیون نفر میرسه اون آدم فقط از فرش شستن فیلم میگره همین و بس

    و داره درآمد خیلی خیلی خوب کسب میکنه درآمد ماهانه ب پول ایران سه میلیارد تومان😬

    این شغل همین الانش برای من خنده داره تا برسه ب چند سال قبل اگر همین الان ب یک کارگر قالی شویی بگی بره از مراحل شستن فرش فیلم بگیره خب اصلا یک درصد هم قبول نمیکنه میگ چ کار مسخره ای و واقعا عجیب ترین شغله ممکنه ک تا ب حال من دیدم و تازه عجیب تر این می‌شود ک کامنتای این یوتوبره رو بخونید ک افرادی هستن ک نوشتن ما با دیدن فرش شستن شما آرامش میگریم یا یه نفر نوشته ک چقدر لذت بخشه دیدن فرش شستن یا خیلی از کامنتای دیگ ک نوشتن ما از سرکار اومدیم و دیدن این فرش شستن خیلی ب ما آرامش می‌دهد و ریلکس میکنیم اصلا مگ داریم اگر خودم ندیده بودم پیج شو و کامنتاش عمرا اگر باور میکردم ک آدم هایی هستن ک واقعا با دیدن فرش شستن آرامش میگرند و براشون لذت بخشه دقیقا چیزی ک استاد گفتن وقتی تو کاری رو عاشقشی انجام بدی داری ب جهان کمک میکنی داری ب جهان برای پیشرفت کمک میکنی و آدمایی هستن ک نیاز دارند ب شغل ما

    واقعا برایم حیرت انگیز بود

    اصن ویوی ۴ میلون ۳ میلیون در یوتیوب خودتون میدونید دیگ چی 😬

    و این ک یه نفر داره از مراحل شستن فرش فیلم میگرد و ثروت می‌سازد کاری رو ک عاشقشه و ب ندای قلبش گوش داده و الان ثروت داره می‌سازه

    اون تونسته از کاری ک خودش لذت میبره خودش عاشقشه پول بسازه فیلم گرفتن از شستن فرش دیگر عجیب تر از این هم مگ هس

    حتما هست من ندیدم این برای عجیب ترین بود🤣

    این یعنی واقعا می‌شود می شود ثروت ساخت فقط از عشقت از کاری ک عاشقشی

    وقتی اون تونسته از فیلم گرفتن مراحل شستن فرش درآمد کسب کنه پس علاقه من هم می‌شود

    پس علاقه ی شما دوستان هم می‌شود و عجیب نیست

    اگر می‌خواهید مطمئن بشوید حتما اسمشو سرچ کنید تا خودتون ببینید و کامنتاشو بخونید ک خیلی ها واقعا آرامش میگرند از دیدن مراحل شستن فرش این هم اسمش

    (change cleaning serice)

    جواب سوال دوم : راستش هنوز نیمدونم ک چ شغلی رو عاشقش هستم و حاضرم بابتش شب و روز بیدار بمانم فقط دارم کارهای ک فکر میکنم علاقه دارم رو انجام می‌دهم تا ببینم عاشق کدومشون هستم.

    پایدار باشید😇

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
  3. -
    Rojina گفته:
    مدت عضویت: 1803 روز

    سلام به همگی

    وای استاد استاد استاد

    دقیقا موضوعی که این دو سه روزه درگیرشم.

    من چند وقت پیش بشدت دنبال این بودم که خدای من، من عاشق چه کاری هستم؟؟؟ غافل از اینکه یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم!!!

    من از بچگی عاااشق بازیگری بودم و هستم. اتفاقا بحث مالیش و اینکه درآمد نداره و این حرفا اصلا برای من مطرح نبود. چون همیشه از درآمد ها و دسمزد های خیلی زیاد بازیگرا چه ایرانی و چه هالیوود شنیده بودم. بحث من این بود و هست که می ترسم برم سراغش. و انگار همیشه توی ذهنم این بوده که خب من میدونم به این کار علاقه دارم، حالا برای شغلم چکار کنم؟

    همون چیزی که گفتین. انگار عشق جداست و شغل جدا. البته خب موضوعاتی هم هست که دوستشون دارم مثل معماری و تراول بلاگینگ که هر دو رو هم خداروشکر شروع کردم و دارم پیش میرم.

    انگار نیاز دارم اول داشتن یه سری توانایی های اولیه رو به خودم ثابت کنم و یکم عزت نفس پیدا کنم تا بعد جرئت کنم و برم سراغ چیزی که هر وقت ازش صحبت میشه قلبم از اعماقش به لرزه درمیاد…

    هر زمان که جشنواره ای برگزار میشه، یکی از همکاران آیندم جایزه ای می بره من میرم رو ابرا تا چند روز …

    اما برم سراغ تصمیمم

    امروز اتفاقا تولد 18 سالگی من هم هست و کلا یه احساس خاصی دارم:) و من تصمیم میگیرم از امروز توی این زمینه مهارت کسب کنم. این قدم اوله.اما از اونجایی که استاد هم میگن همیشه باید ورودی مالی داشت، اون دو کار رو هم موازی جلو میبرم و روی خودم کار میکنم. تا حدی که بتونم جرئت بخرج بدم و قاطعانه، عاشقانه و البته تا حد امکان ماهرانه واردش بشم و شروع کنم به کار در این حوزه.

    دارم لحظه شماری میکنم که اینقدر روی خودم کار کنم تا بتونم برم و هرچه زودتر بهش بپردازم.

    گام اولم هم ساخت عزت نفسمه که با مقاله های خانم شایسته غوغایی خواهد شد در درونم🤩

    خیلی فایل به موقعی بود ممنون استاد🌼

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
    • -
      مهدی حکمتی گفته:
      مدت عضویت: 1771 روز

      سلام دوست عزیزم

      اول از همه تولدتون مبارک باشه

      من ۲۴سالمه و از بچگی به بازیگری علاقه داشتم ولی بخاطر باورهای محدودکننده و کمبود عزت‌نفس سراغش نرفتم

      تا اینکه آذر۹۹ بعنوان تمرین جلسه اول عزت‌نفس واردش شدم و بوووووم از این درهایی که برام باز شد

      از ترس‌هاتون خبر دارم، اینکه پولی توش نیست، مافیاست و . . .

      منم به درآمدی توش نرسیدم، اما اجرای نمایش ر‌ویای شب نیمه تابستان شکسپیر، توی سالن استاد ناظرزاده کرمانیِ تماشاخانه ایرانشهر، شد اولین رزومه کاریم . . . نمیدونم اطلاعاتتون در این زمینه در چه حده، نمایشنامه‌های شکسپیر انقدر سنگینه که هر بازیگر یا کارگردانی کار نکرده و تماشاخانه ایرانشهر هم بعد تئاترشهر معتبرترین سالن ایرانه . . . شاید انگشت‌شمار باشه تعداد کسایی که اولین رزومه‌ی کاریشون مثل من انقدر بزرگ و ارزشمند باشه و شما حتی برین از بزرگان این حرفه هم بپرسین عمرا باور ندارن کسی بتونه شروعش از اینجا باشه، اما غافل از اینکه ما یک قانون بیشتر نداریم اونم قانون خدا، که بی‌نیاز و بری از قوانین محدودکننده‌ی انسان‌هاست

      اینکه درآمدی کسب نکردم تا الآن بخاطر باورهای خودم بوده، که از ماه پیش که دوره روانشناسی ثروت۱ رو خریدم متوجهشون شدم و دارم این باورهای محدودکننده رو تخریبشون میکنم

      درمورد مافیا هم که، مایی که توی این سایتیم میدونیم دست خدا بالای همه‌ی دست‌هاست و نباید فدرت رو به کسی بدیم

      من خودم ر‌و میشناسم، میدونم وقتی موقع مرگم فرا رسید و جناب عزرائیل اومد دنبالم، پشیمونیم از کارهای نکرده و تجارب زیست نشده خیلی بیشتر از پشیمونیم از کارهای کرده‌ست؛ چون انجام ندادن کاری که قلبم میگه درسته بخاطر بی‌ایمانیه، ولی انجام دادن کار اشتباه، ممکنه بخاطر ناآگاهی باشه، با ناآگاهیم کنار میام ‌ولی با بی‌ایمانیم هرگز، هرچند که باید این رو هم درنظر داشته باشیم که ایمان هم تکامل داره

      امیدوارم که همیشه به فضل خدا شاد و موفق و خوشبخت باشید

      خدایا صدهزار مرتبه شکرت🙏❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        Rojina گفته:
        مدت عضویت: 1803 روز

        سلام دوست عزیز

        خیلی خیلی ممنونم ازتون

        و اول از همه بهتون تبریک میگم بابت آغاز عالی ای که داشتید

        وای نمیدونین

        امروز نتایج انتخاب رشته اعلام شد و دوستام همشون نتایج خیلی خوبی گرفتن خداروشکر

        ولی من یجورایی احساس میکردم منم باید اینجا میبودم منم باید دانشگاه و رشته خوبی قبول میشدم چون این چیزی بود که از بچگی همه و همه بهم میگفتن چون درسم هم همیشه خوب بود. (توی پرانتز بگم که من کنکور ندادم اصلا و نمیخوام بمونم)

        و یه جورایی تحسین کردن اونا و ساکت کردن ذهنم و جوّ ذهنی ای که برای چند دقیقه توش بودم، برام سخت بود.

        اما پیش خودم گفتم، اومدیم و تو اصلا دندون بهشتی قبول میشدی با یه رتبه ی عالی، بعدش چی؟ بعدشو میخوای چیکار کنی؟ فکر کردی راحته حداقل ۷ سال از عمرتو بابت چیزی بزاری که فقط واسه به به و چه چه دیگرانه و نه علاقه قلبی خودت؟

        اصلا آقا اومدیم و تو ۷ سالم وقت گذاشتی و مدرکتم گرفتی، چجوری میخوای تا آخر عمرت هر روز زندگیت کاریو انجام بدی که واقعا دوستش نداری و ازش لذت نمیبری؟

        بعد با خودم گفتم راست میگه. من ادم این کار نبودم. خدایا شکرت که تصمیم گرفتم مسیر متفاوتی برم.

        درسته الان شاید با یه قبولی خوب خیلی مورد توجه قرار میگرفتی همه جا، تو خانواده و فامیل و دوستان و مدرسه و همه، اما اگه تو واقعا قلبتو دنبال کنی و بری سراغ علاقت، موفقیت هایی برات پدید میان که یک جهان بهت افتخار خواهد کرد …

        بعد که ذهنمو آروم کردم و یه جورایی جا پامو سفت کردم، گفتم خدایا من نمیدونم چجوری ولی میدونم از پس زندگیم به خوبی برمیام.

        حالا تو بگو،

        قدم بعدی چیه؟؟

        گفتم میام تو سایت مرا به سوی نشانه ام هدایت کن رو میزنم و تا فرکانسم داغه، نتیجه رو میبینم.

        که دیدم سایت لود نمیشه …

        با کروم رفتم نشد. چند بار امتحان کردم نشد. گفتم اشکال نداره میرم یکم کامنتای پیج اینستاگرام رو میخونم. رفتم دیدم اصلا خالص نیستن.

        برگشتم به سایت گفتم خدایا حکمتتو شکر، منو احساسم کشونده اینجا.

        تو بهم یاد دادی به احساسم اعتماد کنم تا چرخ زندگیم اونجوری بچرخه که من میخوام.

        الانم خودت منو بزار تو مسیر.

        که دوباره زدم و سایت اومد. دیدم کنار اسمم آبیه و یعنی یکی به کامنتم جواب داده و الان میبینم شما دقیقا جوابی دادین که کاملا درباره علاقه ی منه!

        من این رو نمی‌دونم، جز هدایت خود شخص شخیص خدا …

        خدایا شکرت

        میدونم کنارمی

        میدونم حمایتم میکنی

        خدایا شکرت که هستی

        شکرت که جواب میدی

        حکمتتو شکر

        من گفتم یه بار میخوام زندگی کنم میخوام این یه بار مسیر درستی رو برم که نه تنها به تو میرسه، بلکه توش جز تو و نشونه هات و دستات هیچی نیست…

        خدایا شکرت

        عزیزدلم شکرت

        برای شما هم آرزوی موفقیت در تمام زمینه ها رو دارم اقا مهدی عزیز🤞🏻

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          مهدی حکمتی گفته:
          مدت عضویت: 1771 روز

          خیلی خوشحالم که با کامنتم تونستم بهتون کمک کنم

          ببینید، من بجز کار تئاتر بخاطر تمام باورهای اشتباهی که استاد توی این فایل گفتن، توی کار فروش ایمپلنت‌ دندانی هم هستم که اصلا بهش علاقه ندارم و قصد دارم استعفا بدم و تمرکزم رو بزارم روی همین بازیگریم و ایده‌های نمایشنامه‌هام

          بخاطر این‌کار فروش، خب من با خیلی از دندانپزشکان برخورد داشتم، باور کنید، باور کنید که چه پزشکانی که در بهترین نقطه شهر بودن ولی مطبشون خالیه خالی بود، اما چه پزشکانی که توی نقاط فقیرنشین شهر بودن اما مطبشون کیپ تا کیپ پر بود

          به نظرتون اگر وارد دندانپزشکی‌ای بشید که علاقه‌ای بهش ندارین جزو کدوم دسته میشید؟

          من خودم درست چند هفته قبل از اینکه وارد این سایت بشم برای ارشد، رشته نانوتکنولوژی پزشکی کنکور دادم که قبول نشدم و هدایت شدم به بازیگری، اگر قبول میشدم الآن کجا بودم؟ توی ۴دیواری محیط آزمایشگاه داشتم ذره ذره میپوسیدم، چه روحم چه جسمم

          اما الآن جشن میگیرم اون نشدن رو

          امیدوارم همیشه به فضل خدا شاد و موفق و خوشبخت باشید

          خدایا صدهزار مرتبه شکرت🙏❤

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    حسین شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 2512 روز

    درود بر استاد عزیز

    خانم شایسته گرانقدر

    و همه دوستان گلم در خانواده پر مهر عباس منش

    پاسخ اول

    چه شغل هایی الان هست که بعنوان شغل پذیرفته شده ولی تا ده سال پیش خنده دار بوده که فکر کنی از این کار هم بشه پول ساخت

    استند آپ کمدی

    شغلی که این چند سال باب شده و چقدر طرفدار داره و در مقابل چقدر سود آور هست برای کمدین و اسپانسر برنامه

    واقعا یه زمانی کسی فکرش هم نمی‌کرد با به تمسخر گرفتن همین اتفاقات معمول زندگی روزمره از یک زاویه دید دیگه ای بشه پول در آورد اون هم پولهای بسیار زیاد و چقدر کمدین ها به کاری که میکنند افتخار میکنند

    که دل مردم را شاد میکنند و از کاری که انجام میدهند لذت میبرند

    یا مثلاً کسانیکه در اینستاگرام محتوای خنده دار تولید میکنند

    یک نفر با گریم های بسیار ساده ولی متفاوت نقش چندین نفر را بازی می‌کنه و باعث خنده مردم میشه و از ساختن همین محتوا بسیار ثروت بدست میاره

    جوری که حتی شرکت ها و کسانیکه بیزینسی دارند به اینها پول میدهند تا براشون تبلیغات کنن

    ضمنا کلی هم معروف هستند

    و حتی یکی از همین افراد سازنده محتوا به برنامه شب آهنگی دعوت شده بود و کلی هم افتخار میکرد که این کار را انجام میده و داره لذت می‌بره از انجامش

    پاسخ دوم

    من اگر باور داشته باشم به آنچه علاقه دارم

    بها بدهم و اون را به عنوان شغلی انتخاب کنم که من را به ثروت و در نهایت به خوشبختی برسونه

    میرم سراغ علاقه ای که سالهاست در سر دارم

    ولی سالهاست که ازش فاصله گرفتم

    و اون خوانندگی هست

    کاری که با عشق و به خوبی انجامش میدم

    و همیشه دیگران از شنیدن صدای من لذت برده اند

    و اتفاقا چقدر هم در خوانندگی و موسیقی خلاق هستم

    ولی متاسفانه بخاطر باورهای نادرست همیشه خوانندگی را گذاشتم برای بعد که اگر تو شغل فعلیم به ثروت رسیدم یکم سر خودم را خلوت کنم بعد برم دنبال خوانندگی

    و تا الان هیچ اقدامی برای پیشرفت در زمینه خوانندگی انجام ندادم

    اقداماتی بوده ولی بسیار کم و با ناامیدی

    با آرزوی موفقیت برای همه دوستان عزیز

    شاد باشید ،🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
  5. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 1894 روز

    سبحانک ماعَبَدناک حق عبادتِک و ما عَرفناکَ حق معرفتک . منزه باد مقام تو! ما تورا آنگونه که باید پرستش نکردیم و آنچنان که باید نشناختیم.

    سلام خدمت استاد جان،مریم بانوی شایسته و همه ی دوستان عزیزم

    آقا عجب نشانه ، عجب هدایتی

    دیشب ساعت ۴ بود که من از پای لپ تاپ پاشدم و نمیدونم چطور شد که این سوال به ذهنم رسید : چی شد که از صبح که بیدار شدم نشستم پای سیستم دارم کار میکنم تا الان بدون اینکه خسته بشم ؟اصلا چیشد که من انقدر عاشق کار شدم ؟

    من همیشه تعجب میکردم وقتی مصاحبه افراد رو میدیدم . مثلا ایلان ماسک میگفت من روزی ۱۸ ساعت ، ۲۰ ساعت کار میکنم و دو سه ساعت فقط تو کارخونه میخوابم . حتی برای خوابیدن هم همون محل کارش رو انتخاب میکرد ، یا شما میگفتی من داشتم کار میکردم دو روز یا سه روز خورشید اومد رفت و من همچنان داشتم کار میکردم . میگفتم واوو یعنی میشه اینجوری بود ؟ من دیروز همین سوال رو از خودم پرسیدم که اصلا چطور شد من انقدر عاشق کار شدم ؟

    من تو دوره ی سربازی هستم از پادگان که میام میشینم و کتاب میخونم ، مقاله میخونم،دوره های مختلفی رو تهیه کردم و دارم روشون کار میکنم ،روی باورهام کار میکنم و چنان عشقی دارم که سر از پا نمیشناسم .

    ۶ روز مرخصی گرفتم که یکمی استراحت کنم ولی اومدم خونه نتونستم کار دیگه ای بکنم،میگفتم میرم بیرون تفریح میکنم،میرم گردش ، میرم یه شهر دیگه دوستامو میبینم؟بنظرتون چیشد ؟ صبح که بیدار میشم میشینم پای کار تا شب که بخوابم . دیشب به معنای واقعی از خودم متعجب شدم .

    میزان خوابم رو خیلی کمتر کردم و میزان کارم رو بیشتر . وقتی در مسیر عشق و علاقه ت باشی دیگه خواب و خوراک و این چیزا اهمیتش کمتر میشه . تو کتابی که میخوندم متوجه شدم این کمتر کردن خواب خوب نیست و یه باور اشتباهه کلا چون عملکرد رو میاره پایین اما با اینحال انقدر عاشق کارم هستم که قید هر چیزی رو میزنم !

    این روزا دارم روی دوره عزت نفس کار میکنم چون کلید همه موفقیت هاست یه سری آگاهی های دیگه به تجربه بهش رسیدم که دوست دارم اینجا باهاتون به اشتراک بذارم .

    اول اینکه چطور عشق و علاقه رو پیدا کنم ؟

    من چند تا کلید برای پیدا کردن عشق و علاقه به تجربه و آگاهی های شما رسیدم که به اشتراک میذارم :

    ۱-نقاط قوت و ضعف توانایی هاتون رو مشخص کنید ، ببینید توی چه کاری از بچگی عالی بودید بدون اینکه کلاس خاصی برید ، تمرین خاصی بکنید خوب بودید ، نقاط ضعف رو بذارید کنار و متمرکز بشید روی نقاط قوت

    ۲-کارهایی که انجام میدید و فکر میکنید عاشقش هستید انگیزه هاتون رو نسبت بهش بنویسید .

    توی کامنت های قبلی من نوشتم چطور اومدم سراغ کار برنامه نویسی . من سالها توی تردید بین موسیقی و برنامه نویسی بودم و همیشه میرفتم سراغ موسیقی چند ده میلیون سرمایه گذاری کردم روش ، تجهیزات خریدم،زمان گذاشتم،انرژی گذاشتم اما کار نمیکردم ، تمرین نمیکردم ،هیچ پیشرفتی نداشتم . یه روز از خدا هدایت خواستم و رفتم تو طبیعت شروع کردم به نوشتن زیر یه درخت کهن ! به این نتیجه رسیدم که آقا من انگیزه های اشتباهی از این کار دارم من این کارو نه برای خودش بلکه برای شهرتش ، محبوبیتش ، جلب نظر دیگران و … میخوام ولی برنامه نویسی اصلا من از بچگی بدون اینکه کسی بهم بگه کتاب های برنامه نویسی دبیرستان داداشمو برمیداشتم و visual basic برنامه مینوشتم ، یه سال بعدش داداشم از رامسر که دانشجو بود اومد و بهم نشون داد یه سایت برای دانشگاهش ساخته بود ، با عشق نشستم و گفتم باید بهم یاد بدی ، اونموقع با front page کار میکردن و یادم داد ، میرفتم به همسایمون یاد میدادم و داداش بزرگتر که مهندسی نرم افزار میخوند متعجب میشد میومد بالا سرمون میموند تا ببینه دارم چیکار میکنم ؟ چیشد که بعدش مسیرم رو کج کردم و رفتم سراغ کار دیگه ؟ انگیزه ها و باورهای اشتباه

    ۳-کارهایی که دوست داری رو امتحان کن و ببین تو کدوم وقتی میشینی پای کار با عشق چالش هاشو حل میکنی؟ایده های خوب میدی ؟ انگار موتور فالکون رو روشن کردن و اصلا سر از پا نمیشناسی ؟ مشخص کن و شروع کن مسیر رو

    من حرف شما رو تایید میکنم ، من از دبیرستان تا دانشگاه با اینکه میدونستم به رشته نرم افزار علاقه بیشتری دارم اما بخاطر اینکه عزت نفس نداشتم اجازه دادم خانوادم برام تصمیم گیری کنه و رفتم سراغ رشته حسابداری که هیچ عشقی بهش نداشتم ، دو سال تهران بودم و رفتم توی یه موسییه حسابرسی کار کردم که انگار موقع کار بهم فحش میدادن . حالا وقتی میومدم خونه برنامه میریختم که بشینم پای عشق و علاقه م .

    من نمیتونستم تصمیمات خودم رو اجرا کنم چرا ؟ چون عزت نفسشو نداشتم . چون نتیجه ای نداشتم که احتمالا خیلی از افراد هم همینطوری باشند که بگن من دوست دارم برم سراغ عشق و علاقه م ولی بهم اجازه نمیدن .

    راهکارش اینه که روی عزت نفستون کار کنید ، و نتیجه بگیرید . احساس لیاقت و ارزشمندی روی هوا با جمله تاکیدی ساخته نمیشه ، تاثیر داره ولی باید برای ساخت احساس لیاقت و تاثیرگذار بودن نتیجه بگیریم . از وقتی من نتیجه گرفتم تو زندگی و عزت نفسم شروع کرد به رشد کردن ، از اون وقتی که خانوادم دید من دارم تصمیم میگیرم خودم ، برای تصمیمات خودم احترام میذارم و میرم سراغش دیگه کسی بهم کاری نداشت ، خانواده ی من الان روی تصمیمات برادر بزرگترم که ده سال ازم بزرگتره دخالت میکنن ، نظر میدن یا هر چیز دیگه ای ولی روی تصمیمات من دیگه این اتفاق نمیفته و به طرز عجیبی تصمیماتم از سمت خانواده و دوستان و هر کس دیگه ای مورد تمجید و ستایشه که عجب تصمیم خوبی . اگه بگم میخوام کارمو عوض کنم همه باهام موافقن هر چند که نیازی به موافقت کسی ندارم و من کارمو انجام میدم ولی میخوام تاثیر عزت نفس و توانایی تصمیم گیری رو بگم . برادر من میخواست مهاجرت کنه همه ایراد گرفتن ازش و نظرش برگشت و کلا پشیمون شد . من این روزا حرفش میشه تو خونه که میخوام مهاجرت کنم انگار کلام آسمانی نازل شده ، پدرم چنان اطمینانی به من داره که فقط برام ارزوی موفقیت میکنه و اطمینانش رو میتونم بفهمم . یه جاهایی هم یکی از برادرام داشت میگفت برو سراغ کارمندی و این کارو بکن و اینجوری کن که بخاطر خیر و صلاح خودم میگفت که من با قاطعیت روی تصمیماتم موندم و گفتم من مسیرم رو انتخاب کردم و اجازه نمیدم کسی بخواد دخالتی تو تصمیمات من کنه که اینم از یکی از فایل های استاد که فکر کنم تو فایل های مصاحبه با استاد بود یاد گرفتم.

    حالا من تصمیم گرفتم،عشق و علاقه مو پیدا کردم و رفتم سراغش . نقش باورها این وسط چیه ؟

    توی یه فایلی که اسمش یادم نیست استاد درمورد یه نوازنده ی خیابونی صحبت میکرد . ممکنه شما تو کارت خیلی عالی باشی ، خیلی مهارت داشته باشی در حد یه نوازنده ی جهانی ولی وقتی خودت رو باور نداشته باشی میری کنار خیابون مینوازی برای یه چیز بسیار بسیار کم ! در صورتی که ممکنه یه نوزانده ی دیگه ای مهارت هاش از اون فرد کمتر باشه ولی داره با یه گروه خیلی خفن توی کنسرت های بزرگ کار میکنه . کم داریم از این مثال ها تو رشته های مختلف ؟

    پس بسیار بسیار اهمیت داره که وقتی داریم روی مهارت هامون در مسیر عشق و علاقه مون کار میکنیم روی باورهامون کار کنیم که به مسیر های بهتری هدایت بشیم .

    یه نکته ای بگم استاد من چند شب پیش با دوست عزیزی داشتم صحبت میکردم و اتفاقا داشتم درمورد شغل های جدید صحبت میکردم . بهش گفتم الان من یه مسیری رو انتخاب کردم و یه هدفی دارم ، فهمیدم دوست دارم یه کاری رو انجام بدم . بعد رفتم تو گوگل به فارسی و انگلیسی سرچ کردم که ببینم کیا تو این شغل وجود دارن و در کمال تعجب دیدم اصلا همچین شغلی وجود نداره !

    یاد صحبت های شما درمورد آزاده عزیز افتادم که تو یه فایلی گفتید شغل ایشون رو هر جور تو گوگل سرچ کنید اسم ایشون میاد بالا ، به این دوستم گفتم احتمالا من کسی خواهم بود که این عنوان شغلی رو ایجاد میکنم !

    توی فیلد کاری خودم میرم سرچ میکنم میبینم برای هر بخشی افراد یه فیلد خاصی که اصلا اسمشم نشنیدی رو استخدام میکنن و اتفاقا چقدر پولسازه . کافیه برید توی سایت های کاریابی و درمورد شغلتون سرچ کنید و ببینید توی چه فیلد های بخصوصی که شما که تو اون کارید حتی اسمش رو هم نشنیدید استخدام میکنن و حقوقای خوبی میدن؟

    موضوع بعدی تمرکز روی مسیره

    تمرکز همه چیزه دوستان ، من نشستم هدفگذاری کردم دیدم یه عالمه هدف دارم که باید بهشون برسم ، باید کلی مهارت یاد بگیرم ولی الویت بندی کردم همشونو ، در حال حاضر یه سال تایم گذاشتم برای خودم که تو مسیر عشق و علاقه م مهارت های لازم رو بصورت تخصصی کسب کنم روزی هر چقدر که بتونم براش زمان میذارم . کاری که من الان دارم میکنم و به شدت ازش راضی ام که خودمم گاهی باورم نمیشه این همه ساعت میشینم پای کار و یادگیری منی که قبلا یه ساعت هم نمیتونستم تمرین کنم ، عاشقانه غرق کار میشم و بسیار بسیار لذت میبرم . شبکه های اجتماعی رو حذف کردم ، اونایی هم که مونده مدیریت میکنم و با برنامه ریزی میرم و یه سری میزنم و تمام !

    تو این چند ماه گذشته چندین کتاب مطالعه کردم که به من خیلی کمک کرد مسیرم رو بهتر بفهمم که پایین بهشون اشاره میکنم که روی من بسیار بسیار تاثیرگذار بود بخصوص اینکه اصل زندگیمو تونستم از دل این کتاب ها دریافت کنم و بعنوان هدف اصلی قرار بدم و برم سراغش

    برای بخش های مختلفی که صحبت کردم یه سری منابع اضافی هم معرفی میکنم که روی خودم خیلی تاثیر داشته :

    کتاب چگونه نقاط قوت خود را بیابید از مارکوس باکینگهام که با مطالعه ش میتونید استعداد هاتون رو بفهمید – دوره عزت نفس هم بسیار بسیار عالیه

    برای تصمیم گیری : دوره ی فوق العاده عزت نفس یه شخصیت پولادین ازتون میسازه

    برای پیدا کردن مسیر علایقتون :

    مقاله خانم شایسته تو بخش راهکار های دوره عزت نفس به نام : تشخیص کار مورد علاقه و رسالتم از میان اینهمه موضوعات متنوع

    کتاب های : آن یک چیز – چرایی خود را پیدا کنید

    استاد یه جمله ای از مقالات شمس خوندم مدت ها پیش که خیلی بهم کمک کرد تو فهم مسیر مورد علاقه م :

    «پس این سخن همچو آینه است روشن. اگر تو را روشنایی و ذوقی هست که مشتاق مرگ می‌­باشی، مبارکت باد! ما را هم از دعا فراموش مکن! و اگر چنین نوری و ذوقی نداری، پس تدارک بکن و بجو وجهد کن- که قرآن خبر می­‌دهد که اگر بجویی، چنین حالت بیابی، پس بجوی! فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین‏(۱۹). هر حالی و هر کاری که در آن حال و آن کار مرگ را دوست داری، آن کار نکوست. پس میانِ هر کاری که متردّد باشی، در این آینه بنگر که از آن دو کار، با مرگ کدام لایق­تر است؟».

    از خودم میپرسم که منی که دارم این کار رو انجام میدم اگه حینش بمیرم راضی ام ؟ و الان که تو مسیر عشق و علاقه م هستم میگم اره بسیار هم مشتاقم ، یعنی اگه بمیرم حسرتی ندارم که چرا مُردم ؟ کلی کار داشتم که باید انجام میدادم، چرا نرفتم سراغ مسیر عشق و علاقه م ؟ بقول شمس باید با مرگ بسنج کارهاتو !

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1285 روز

      سلام علیرضای عزیز

      امیدوارم هر کجا هستی در پناه خداوند بزرگ سالم و شاداب باشی

      پیام زیبایتون را بارها و بارها خواندم و بخصوص قسمتهایی که در مورد پیدا کردن علاقه صحبت کردید و کتابها و دوره هایی که بهتون در این خصوص کمک کرده اند را معرفی کردید، میتوانند به من هم برای واضح شدن مسیرم کمک کنند و قطعا کتابهایی که معرفی کردین را دنبال خواهم کرد.

      امیدوارم در مسیری که دارید طی می کنید بهترین ها براتون رقم بخوره و به اهداف و خواسته هایتان برسید دوست عزیز.یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      حسن نشاسته گر گفته:
      مدت عضویت: 2988 روز

      سلام و هزار درود به علیرضای عزیز

      امیدوارم هر جایی هستی حالت عالی باشه، تنت سالم باشه و از زندگی بسیار لذت ببری

      بسیار تحسینت میکنم و بسیار تشکر میکنم به خاطر این کامنت ارزشمندی که نوشتی و به نظرم این کامنت باید بین سه تا کامنت اول با بیشترین امتیاز باشه تا دوستان بیشتری بتونن ازش استفاده کنن(ولی خب با خودم میگم هر کسی توی فرکانسش باشه میخونه دیگه)

      چقدر خوشم میاد از دوستانی که اینجوری عمیق میشن توی موضوعات و تعهد و تمرکز توی کامنت هاشون موج میزنه.

      کامنت ارزشمندتو دوبار خوندم، کتاباشو یادداشت کردم و توی آرشیو پیام ها ذخیره کردم تا بعدا باز بخونمش

      خیلی بهت تبریک میگم بابت شناخت خودت و علاقه ت و مسیری که داری میری

      و چقدر جملات شمس که نوشتی تامل برانگیز بود. وقتی آدم به این فکر کنه که موقع مرگ چه حسرتی رو نمیخواد، دیگه به دنبال این نیست که توی چه کاری پول هست یا نظر مردم چیه و چقدر کلاس داره و …

      دقیقا واسه منم همین اتاق افتاد یه تضادی برام پیش اومد که ممکن بود منجر به مرگم بشه و یا از کارافتادگی. نشستم توی دوره درمان با خودم فکر کردم حسن اگه مرده بودی بزرگ ترین آرزویی که با خودت به گور میبردی چی بود ؟

      دیدم بزرگ ترین خواسته م اینه که قبل مرگ جهان رو دیده باشم و اون نقطه شروعی شد برای انتخاب مسیر جدیدم و کاری که الان در اون مشغولم (مشاوره به کسب و کارهای گردشگری)

      ولی خیلی باید تمرکز و تعهد بیشتری روش بزارم. و کامنتت برام یه مرور ذهنی دوباره واسه مسیرم بود

      بازم ازت ممنونم

      امیدوارم هر جا هستی در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و سربلند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الهام رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 1476 روز

      سلام علیرضای عزیزم دوست خوبم

      بعد از اینکه کامنتت رو خوندم

      فقط فقط داره توی ذهنم میچرخه

      چقدر ادم های خوب توی دنیا زیاده

      چقدر انسانهایی که خیلی عالی قانون رو درک کردن زیاده

      چقدر بینظیر و فوق العاده بود علیرضای عزیز

      باید بگم فقط میتوانم بگم تحسینت میکنم

      چه درک عالی داشتی از قانون

      چقدر عالی عمل کردی به قانون

      برات بهترین رو ارزو میکنم

      و باید بگم جز بهترین کامنت هایی بود که خوندم

      دمت گرم ادامه بده برو توی دل ترس هات خدا با توعه

      خداوند قطعا همراه توعه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        علیرضا گفته:
        مدت عضویت: 1894 روز

        سلام الهام عزیز

        سپاسگزارم ازت برای پیام فوق العاده ای که برام نوشتی

        حقیقا هر روزی که میگذره دارم لذت بیشتری از این سفر میبرم(سفرم به زمین و همراهی با خانواده عباسمنشیم)

        یادمه وقتی عشق و علاقه م رو پیدا کردم و الان که خب خیلی عمیق تر دارم مهارت هاشو کسب میکنم و دارم در عمل تجربه ش میکنم ، فاندر و مدیرمحصول بیزینس خودم هستم با تیم فوق العاده ای که تو این مسیر همراهمه.

        یاد روز هایی افتادم که تازه عشق و علاقه م رو پیدا کرده بودم و مثل ارشمیدس که گفت یافتم یافتم! از ذوق زیاد سر از پا نمیشناختم و هر روزی که داره میگذره میبینم کاری که خداوند هدایتم کرد واقعا اون پازل گمشده وجودم بود که بعد از سالهای سال پیداش کردم و الان نمیتونم بگم چه حس عجیبی دارم این روزها که تمرکز کردم برای متخصص شدنش.

        ممنونم که برام نوشتی الهام جان.

        اسمت فوق العاده زیباست.

        سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
    مدت عضویت: 1993 روز

    سلام به شما استاد عزیزم

    امروز که این فایل تو سری فایلهای روز شمار قرار گرفت یک همزمانی زییا برای من بود که دارم روی جلسه دوم قدم دوم کار میکنم

    بدون شک این روزها حال عجیبی دارم

    از شروع قدم دوم

    از روزی که بهتر دارم معنای تمرین ستاره قطبی رو میفهمم

    از ردزی که بهتر دارم درک میکنم تجسم کردن چقدر میتونه قدرت داشته باشه

    از وقتی که دارم بهتر درک میکنم نقطه پایانی رو تجسم کنم

    دارم میفهمم چرا من همیشه تمرکزم روی مشکلات بود و نه روی راه حل

    خدارو شکر

    این فایل همزمان با فایل جلسه دوم قدم دوم چنان عشق و اشتیاقی در من ایحاد کرد

    چنان احساس منو نسبت به تخصصم بیشتر کرد

    چنان تونست قدرت تجسم ام رو بیشتر کنه که قابل وصف نیست

    اونجایی که گفتید وقتی تو سر جای درستت قرار میگیری چقدر پاداش دریافت میکنی

    احساس کردم تخصص و حرفه من چقدر میتونه مقدس و الهی و ارزشمند باشه که باعث گسترش جهان خداوند میشه

    و این احساس ارزشمندی چقدر احساسم رو خوب تر کرد

    یه شور و اشتیاقی که نمیتونم توصیفش کنم

    چند روز پیش از خدا خواستم خدایا عشق و اشتیاقم رو به پول ساختن و رشد گردن زیاد کن

    و خدا چقدر زیبا داره هدایتم میکنه

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم بخاطر وجودتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
  7. -
    غزل عطائی گفته:
    مدت عضویت: 2413 روز

    سلام به دوستان عزیزم و استاد عباسمنش بزرگوار و مریم جان شایسته . هرلحظه ای که بیام ناامید بشم خداوند از طریق یه پیام و یک راهنما و یک نشانه هدایتم میکنه و بهم میگه مسیرت روشن و درسته .  استاد من دیروز توی عقل کل یه سوالی پرسیدم فکر کنم هنوز تایید نشده . دقیقا درباره همین موضوع بود . دیروز خیلی حیرانِ پیدا کردن یک آگاهی جدید برای ادامه مسیرم بودم . به خدا گفتم من دیگه نمیدونم چیکار کنم تو بهم نشونه بده یا راهو بهم بگو .  یه کلیپی به دستم رسید که داستان یه فردی بود که انقدر با عشق کارشو انجام میداد که هدایت شد به جای درستش و بعد مدتها درامد خوبیم به دست آورد و کلیییی پیشرفت کرد.

    استاد انقدددر خوب بود که من چندبار نگاهش کردم و امروز وقتی سایتو چک کردم دیدم شماام با اون لباس قشنگ و صدای جان بخشتون درباره همین موضوع صحبت کردین.

    استاد من فکر میکنم برای اینکه آدم از یه راهی یه درامد خوبی داشته باشه و در جایگاه درستش قرار بگیره چندتا مورد لازمه. یعنی من تازه دارم درکش میکنم ها .

    اول ایمان به خود … ایمان به اینکه من میتونم از هررکاری درامد داشته باشم. ایمان به اینکه من هر طوری که باشم عالیم و خاصم‌و قطعا افرادی سرراهم قرار میگیرن که عاشق کارای من میشن. مهم نیست چقدر حرفه ایه کارم. من دوستش دارم و با کسی رقابت نمیکنم. ایمان به اینکه من کاریو که دوست دارم و لذت میبرم انجام میدم و مطمئنم که هدایت میشم.

    دوم داشتن باورای درست درباره اون کار و دونستن قانون …

    دونستن اینکه برای هر مهارت و علاقه ای افراد فراوونی هستن که خواستارش باشن و بخوان ازش استفاده کنن و هزینه بپردازن حالا هزینهه هرچقدر که میخواد باشه. این افراد انقدر زیادن که منو به بینیازی میرسونن. خدا هدایتشون میکنه به سمت من‌ و خیلی از باورای ثروت ساز دیگه که شما آموزش دادین…

    سوم معنویت…. دونستن اینکه وابسته به نتیجه کار نشم. من اگر ایمانمو ثابت کنم و حرکت کنم خدا هدایت میکنه. اصلا خدا روزی میده . از هزاران طریق. به وسیله دستانش . اون آدماشو میفرسته تا بهم ثروت ببخشن . این روزا هی واژه های تکراری و متنهای تکراری مینویسم که باورم قوی تر بشه که بفهمم توحید چیه واقعا .

    دونستن این مهمه که من به مشتریا و مراجعا قدرت ندم . خدا روزی میده . خدا اون کارو انجام میده . اصلا مشخص نیست از چه راهی . شاید ربط داشته باشه به اون کاری که دارم انجامش میدم شایدم نه . مهم اینه که من برده پول نباشم به قول شما دنبال خورده نونای دست مردم نباشم. نه اینکه کلا اون کارو نکنم هاا نه، من ادن کارو انجام میدم راه ثروت رو هم باز ممیکنم بقیه ش رو میسپارم .فقط  واسه اینکه پول به دست بیارم اون کاره رو انجام ندم. . فققط به فکر پول دراوردن نباشم . یکمیم ایمانمو قوی کنم که به موقعش میرسونه ‌. توکل کنم بهش و همش کارم رو ارتقاع بدم . مهارتهامو افزایش بدم .عشق داشته باشم تو کارم . آدم مناسبی باشم . آدمی باشم که دوست دارم دیگران باشن حرفه ای باشم .  شخصیتمو پرورش بدم .ظرفمو بزرگ کنم . خدا درستش میکنه . اون میرسونه واقعا. اوت کاره رو مهم نکنم تو ذهنم .وابسته ش نباشم. کار درستو زمان درست انجام بدم..

    نه فقط به خاطر پول، بلکه به خاطر درست بودنش.

    مورد آخر اینکه عاااشق باشم. عاشق که باشم نمیفهمم پستی و بلندیارو . اگر دوروز دیرتر پول اومد کفر نمیگم که چرا درامد ندارم. ذهنم مشوش نمیشه. لذت میبرم از دیدن کارم. از تجربه ش. عاشقش که باشم به این فکر نمیکنم که اینکارو فقط واسه پول ساختن انجام بدم. انجام میدم که عشق کنم ،حالم عالی شه، خودبه خود روزی هم میاد ازش. عاشق که باشم کارمو عاااالی انجام میدم. تجربه هام زیاد میشن. هی میگردم دنبال راههای ساده تر و شیوه انجام حرفه ای تر. اونوقت عشقم منتقل میشه از طریق کارم به دیگران. عاشق که باشم نمیفهمم چقدر زمان گذشته .نمیفهمم چطوری شد اصلا. عاشق باشم ظرفمو بزرگتر میکنم. با کوچکترین فیدبک ذوق میکنم.

    نمیدونم چقدر درکم درسته اما فکر میکنم واقعا قوانین جهان یکیه برای همه. برا همینه که یهو الان میبینی یه آدمی از اون راهی که ده سال پیش کسی اصلا نمیشناختش به درامد بالا رسیده . چون عشق میکنه از انجامش..

    من یه دوستی دارم که الان نمیدونم چقدر تو کارش موفقه دورادور باهاش در ارتباطم. اما اونموقع که  دوره دانشجویی باهم هم‌اتاق بودیم مثلا حدود هفت هشت سال پیش ، میگفت من دوست دارم لباس بپوشم یکی ازم عکس بگیره. یا میگفت من دوست دارم یه عالمه لباس داشته باشم. هربارم میرفتیم بیرون حتی اگر تاازه خرید کرده بود بازم میخرید. من اونموقع باخودم میگفتم مثلا از کجا میخواد اییینهمه لباس بیاد ؟ یا کی پیدا میشه همش بخواد دنبال آدم راه بیفته ازش عکس بندازه ؟  الان اون دوستم مدله و دقیقا همونطور که میخواست یه عالمه لباس داره و هربارم از برندهای مختلف لباس هدیه میگیره و تبلیغشون میکنه یا خودشون ازش میخوان که بره و ازش عکاسی کنن.

    با پرسیدن این سوالتون اول به فکرم رسید که برم سرچ کنم ببینم چه شغلای جدیدی هستن. اما بعد گفتم خودم فکر کنم و بگردم توی حافظه م ببینم تاالانبه چه مواردی برخوردم که جدیدن.

    من قبلا اصلا نمیتونستم تصور کنم که کسی بابت خوش آمدگویی درامد داشته باشه.  چند وقت پیش یه رستورانی رفتیم که جلو درش یه آقای مسن و خوشتیپ میایستن و درو باز میکنن و خوشامد میگن‌ و بدرقه میکنن و ازین کار درامد دارن.

    ده سال پیش اصلا نمیتونستم تصور کنم که کسی به خاطر آموزش اینستاگرام دوره بفروشه. اما الان افرادی هستن که ازین کار به درامدهای خوبی میرسن. حتی افرادیم هستن که ماهانه از دیگران پول میگیرن که برن کامنت بذارن زیر پستهاشون.

    الان افرادی هستن که ادمین کانال تلگرام یا اینستاگرام هستن و ازین طریق درامد دارن.

    نمیدونم شاید قبلا هم این شغل بوده اما من نمیدونستم. الان جاهایی هست برای نگهداری حیوانات خانگی . مثل مهد . مثلا اگر کسی که پت داره و داره میره مسافرت و نتونه پتش رو  باخودش ببره میسپرتش اونجاها . افرادی هم هستن که سگهارو به گردش میبرن .افرادیم هستن که مربی تربیت سگ هستن . خیلی برام جالبه که آدما برای سگشون مربی بگیرن 🤩😁

    با اینترنتی شدن کسب و کارا افرادی هستن که بسته های پستی رو از کارگاه به اداره پست میبرن.

    من هنر خوندم. اونموقع اصلا تصور نمیکردم کسی از هنر نقاشی درامد کسب کنه .میگفتم حتما باید کارش خیییلی حرفه ای باشه تا بتونه کلاس بذاره .الان افرادیو میشناسم که کارشون هم حرفه ای نیست. اما کلاس نقاشی برگزار میکنن خیلی پر رفت و آمده کلاسشون . در واقع افراد فقط میرن که ساعتی خوش باشن و کنار هم نقاشی کنن حتی اگر اون نقاشیه مثل نقاشی یک بچه باشه .

    یا قبلا فکر میکردم آدما اصلا نمیرن سراغ کسی به خاطر این که طرف بره تو خونشون نقاشی کنه . درواقع فکر میکردم یه نقاش اگر بخواد بیرون کار کنه فقط میتونه نقاش ساختمان باشه نهایتا . اما الان دوستانی دارم که روی سقف و دیوار نقاشی میکنن و خیلیییم کارشون طرفدار داره .

    افرادیو میشناسم که ایده پردازی میکنن . مثلا توی یوتوب برای شب یلدا یه دیزاین قشنگی درست میکنن بعد با دیده شدنش درامد دارن .

    یا میشناسم یک زوج یوتوبر رو که اینا از روزمره شون ولاگ تهیه میکنن. بازیارو تست میکنن .باهم مسخره بازی درمیارن و خییییلیم درامد بالایی دارن.

    یه پیجی رو توی اینستا میشناسم که لیوان و جاسوییچی درست میکنن .  من کلاس سوم ابتدایی بودم همچین نقاشیایی میکشیدم و الان اگر همون نقاشیارو بکشم خجالت میکشم واقعا .اما الان کارای اونا انقددددر طرفدار داره .

    خیلی تحسینشون میکنم. حتی خودمم چک میکنم کاراشونو . خیلی بامزه ن.

    الان افرادی هستن که به شما گوش میدن و باهاتون همدردی میکنن و درامد دارن ازین کار . قبلا همچین چیزی نبود واقعا.

    افرادیم هستن که تشکهای تبی رو تست میکنن و روشون میخوابن و فیدبک میدن.

    افرادیو میشناسم که کارگاه گل بازی برگزار میکنن. کوچیک و بزرگ میرن کارگاهشون و چندساعت گل بازی میکنن و رنگ میکنن دستساخته هاشونو و بابت شرکت تو اون کارگاه کلی هزینه پرداخت میکنن.

    یه سری ها هم هستن که شما نقاشی بچه دوساله تون رو بدید بهشون عروسکش رو میسازن😍 یا همینطور عکس خودتونو بدین عروسک میسازن.

    افرادی هستن که روی ماگ مجسمه میسازن با ظرافت خیلییی زیااااد .خیلی زیباست من قبلا هرگز همچین چیزایی ندیده بودم.

    افرادی هستن که در تاریخهای معینی در یک فضای مشخص جشن برگزار میکنن و بابت ورود به اون فضا پول میگیرن. حالا کسایی که دلشون بزن برقص میخواد ورودی میدن میرن اونجا انرژیشونو تخلیه میکنن. پذیدایی هم میشن. خوشحالو شاد و خندان برمیگردن.

    برم سراغ سوال دومتون

    من عاشق فکر کردن و تحقیق کردن و راهکار دادنم. عاشق ایده پردازی. عاشق پیدا کردن راههای ساده برای انجام یک کار . عاشق آموزش دادن یک چیزی که نتیجه داره و باعث حال خوب آدما میشه .عاشق بررسی جوانب یک کار و ارائه راهکار .عاشق تحلیل کردن یک مسیر. عاشق اینم که یه راهیو که تو زندگی مهمه یاد بگیرم و مسیر قابل درک تر و ساده تر اون راهو به دیگران آموزش بدم انصافا هم تو این کار خیلی حرفه ای هستم چون خیلی عالی یاد میگیرم مسیرهارو تحلیل و ساده سازی میکنم و مثل آب خوردن یادشون میدم

    همینطور من عاشق بافتنم. عاشق کارهای هنری. نقاشی، موسیقی. گلیم بافی. عاشق درست کردن صنایع دستی. اصلا متوجه زمان نمیشم وقتی این دوگروه کارو انجامشون میدم. الان دارم مهارتم رو در نقاشی دیجیتال بالا میبرمو یادش میگیرم . کارهای هنری رو دوست ندارم آموزش بدم دوست دارم خودم انجامش بدم .اما اون دسته اول رو خیلی دوست دارم و الانم دارم انجامش میدم .الان کارگاههایی برگزار میکنم که در اون مواردی رو که خودم تجربه ش کردم و راههای ساده ش رو یاد گرفتم و نتیجه داشته و یاد گرفتم و مطالعه کردم رو آموزش میدم و باهم انجامش میدیم مثلا ممکنه یکی یه چیزیو یاد گرفته فهمیده باشه اما نتونه تو عمل انجامش بده . من کمکم میکنم که اونو انجام بده . دقیقا مثل شاگرد زرنگایی که استادشون بهشون کلاس حل تمرینو سپرده و از اون فرد گزارش میخواد. کارای هنریو تا حالا خیلی به عنوان درامدزایی بهش نگاه نکردم   جدیدا هم که تازه دارم درباره توحید عمیقتر میفهمم متوجه شدم که مسیرایی که تجربه کردم نتیجه دلخواهمو نگرفتم چه دلیلی داشتن.حتی توی مسیر کارهای هنری .

    صحبتهای امروزتون دقیقا برای من بود تا آموزه های دیروزمو تثبیت کنه که دوباره بهم بگه راهت درسته تو فقط پیش برو و اقدام کن و توحیدی باش حتما نتیجه داره ..

    استاد ممنونم ازتون .سایه تون مستدام ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2212 روز

      سلام و درود به دوست متفکر و آگاهم غزل عزیزم🙋‍♀️💝🥀🌺🍀💐

      غزل جان چقدر کامنتت زیبا و با محتوا و دقیق بود یعنی اینقدر قشنگ مسایل رو موشکافی کردی که تحسینت کردم و گفتم فقط این نباشه که پنج ستاره ی طلایی امتیاز بدم 👏👏👏👏 بلکه بیام برات بازخورد هم بنویسم 👩‍🎨

      اینکه در عقل کل سوالت رو مطرح کردی برای این موضوعی که استاد در مورد عشق و علاقه برای کسب و کار بود و چقدر هدایت های خداوند سریع الاجابت هستش واقعا این نشانه های الهی است که برای تو غزل عزیز مهیا شد و نه تنها از فایل استاد به نتیجه و جوابت رسیدی بلکه از تمام دوستانی که اینجا کامنت نوشتند میتونی به جواب سوال عقل کلت هم برسی 👏👏👏 واقعا خدایااااا شکرت که فراوانی در جواب سوالت رو میشه بوضوح ببینی 🤗🤔🙄🤗🤗 من که آنقدر غرق کامنت های بچه ها میشم که یادم میره خودم هم یک کامنتی برای این فایل بنویسم🤭

      این جمله ات خیلی عالی بود 👇👇👇

      برای اینکه آدم از یه راهی یه درامد خوبی داشته باشه و در جایگاه درستش قرار بگیره چندتا مورد لازمه

      دقیقا انگار آدم توی جایگاه و چرخ دنده ی مناسبش باید باشع..

      ممنون دسته بندی کردی و توضیح دادی👇👇

      اول ایمان به خود

      دوم داشتن باورای درست درباره اون کار و دونستن قانون

      سوم معنویت و آخر اینکه عاشق کارش باشه

      خدا روزی میده . از هزاران طریق. به وسیله دستانش . اون آدماشو میفرسته تا بهم ثروت ببخشن 🖕🖕🖕

      خیلی این جمله رو دوست دارم🖕

      در مورد اون دوست دوران دانشجویی تون گفتید که دوست داشت

      لباس بپوشم یکی ازم عکس بگیره.

      چقدر نکته های جالبی رو اینجا مطرح کردید واقعا جای تحسین داره غزل جان👏👏

      حدودا بیست تا مشاغل رو معرفی کردی در مورد یکیش اتفاقا من از نزدیک برخورد داشتم همین مهمونی ها بود

      افرادی هستن که در تاریخهای معینی در یک فضای مشخص جشن برگزار میکنن و بابت ورود به اون فضا پول میگیرن. حالا کسایی که دلشون بزن برقص میخواد ورودی میدن میرن اونجا انرژیشونو تخلیه میکنن. پذیدایی هم میشن. خوشحالو شاد و خندان تازه گروه گردشگری هم دارند که هزینه هایی میگیرند و افراد رو میبرند جاهای دیدنی و کلی هم پول می گیرند و خودشون هم مجانی خوش می گذرونن

      خدارو شکرت بابت این آگاهی های روز افزونم و از اینکه کار هنری میکنی و روی نقاشی های دیجیتال کار میکنی برات آرزوی موفقیت میکنم و

      بقول دعای استاد

      هر کجا که هستی در پناه الله یکتا شاد و سلامت و خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی عزیزم

      روز و شبت بکام و خیر و خوشی باشی

      ممنون و سپاسگذارم

      🤗💐☘️☘️🌱🌱🙋‍♀️🙏🙏🙏🙏👏👏👏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        غزل عطائی گفته:
        مدت عضویت: 2413 روز

        سلام به دوست عزیزم رویاخانم دل‌انگیز. با خوندن پیامی که برام نوشتید رفتم کامنتهای دیگه تونو هم خوندم. و چقدر ازتون یاد گرفتم من. چقدر حس سبکبالی داشت خوندن متنایی که نوشتید. قلمتون مثل پرسفید سبک و لطیف و روشنِ . چقدر عالی تحسین کردین‌. هم در متنی که برای من نوشتید هم در کامنتای دیگه تون. من خیلی ازتون یاد گرفتم. چقدر عالی به جزئیات توجه میکنید . واقعا تحسینتون میکنم . خیلی خوشحال شدم که پیامتونو خوندم. چون دقیقا وقتی صبح از خواب بیدار شدم قبل اینکه از تخت بیام پایین اومدم توی سایت و متوجه پیامتون شدم. روزمو ساخت .شما خیلی سخاوتمندین. سپاسگزارم به خاطر بخشش عشقی که از وجودتون فوران میکنه ❤️

        شماهم هرلحظه در آغوش گرم و نرم پروردگار در حال تجربه زیباترینها در زندگیتون باشید .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        حسن نشاسته گر گفته:
        مدت عضویت: 2988 روز

        سلام و درود بیکران

        امیدوارم عالی باشین

        اینقدر قشنگ کامنت ها رو ریپلای میکنید و به نکات مهمش اشاره میکنید و بعضی جاهاشو هایلایت می کنید که آدم واقعا لذت میبره

        و میدونم که همیشه اینکارو با عشق انجام میدین

        یقینا اگر از این توانایی با این حد از اشتیاق به عنوان یه بیزنس نگاه کنین از همین توانایی کامنت گذاشتن کلی میتونین ثروت بسازید

        علاوه بر تحلیل کامنت ها توانایی بالایی در توجه به نکات مثبت اون کامنت دارین که واقعا حال هر خواننده ای را خوب میکنه

        امیدوارم همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          رویا مهاجرسلطانی گفته:
          مدت عضویت: 2212 روز

          درود و سلام خدمت آقای حسن نشاسته گر عزیز

          چقدر خوبع وقتی اون دایره ی آبی رنگ رو میبینم و قطع به یقین برای دیگر دوستان هم چنین خوشحالی رو بهمراه میاره

          آقای نشاسته گر عزیز ممنون و سپاسگزارم برای اینکه با این دقت کامنت های منو خوندید و بازخوردتون رو به این زیبایی ارسال کردید ..

          اینکه گفتید..

          توانایی بالایی در توجه به نکات مثبت اون کامنت دارین که واقعا حال هر خواننده ای را خوب میکنه علتش اینه که چندین بار یک کامنت تاثیر گذار رو میخونم و حتی نُت برداری میکنم و این روش ریزه بینانه ی من باعث شده که زمان طولانی رو صرف خواندن کامنت ها میکنم و باید از شما تشکر و قدرانی کنم بابت اینکه انگیزه ی بیشتری در راستای خواندن تمرکزی این کامنت های پرمحتوا برام بوجود آمده و باید شما رو تحسین کنم بابت این زاویه ی نگاه زیبابین شما نسبت به کامنت های دوستان و این حس و حال خوب نشان از تمرین های مداوم شماست .. پس بیشتر از همه .. منننن باید شما رو تحسین کنم و بابت داشتن دوستان عزیزی چون شما خدارو ممنون و سپاسگذارم و قدردان این موهبت های الهی ام هستم که در این سایت گوهر نشان زیر سایه ی استاد عباسمنش عزیزم هستم

          هر کجا که هستید در پناه الله مهربان شاد و خوشحال و سلامت و ثروتمند و خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید و بهترینع بهترین ها از هر نوع در سراسر دنیا رو برای شما دوست عزیز و برای همه مون آرزومندم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسن نشاسته گر گفته:
      مدت عضویت: 2988 روز

      سلام و هزار دورد به دختر خاله فرکانسی عزیزم

      امیدوارم حالتون عالی باشه

      غزل خانم من با چند ماه تاخیر هدایت شدم به این کامنتتون

      چقدر خوشحال شدم که کامنتتون رو اینجا دیدم و چقدر لذت بردم

      دقیقا همون آرامشی را که از شما سراغ دارم توی خط به خط کامنتتون میشد احساس کرد

      به قول خانم مهاجر سطانی چقدر قشنگ، موفق بودن برای یک کار رو دسته بندی کردین

      و چه مثال های عالی زدین از شغل هایی که تازه ایجاد شده، من اکثرشونو یادداشت کردم و بسیار به تقویت باورهام کمک کرد

      چقدر خوشم اومد اینجوری ذهنتون رو به چالش کشیدین و سریع نرفتین سرچ کنین و چقدر این مدلی آدم بهتر میتونه خودش و آنچه در ذهنش میگذره رو بشناسه

      من مطمئنم شما در زمینه مشاوره یکی از شاخص ترین افراد خواهید شد همونطور که از سوابق کاریتون هم تا حدودی اشنا هستم

      چون خیلی با متانت و با حوصله سعی در ریشه یابی و تحلیل مسائل دارین و با خوش بینی خاصی به حل اون مسئله امیدوار هستین

      براتون بهترین ها رو آرزو دارم و امیدوارم شاهد موفقیت بیش از پیش شما باشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        غزل عطائی گفته:
        مدت عضویت: 2413 روز

        سلااام به پسرخاله بزرگوارم امیدوارم حالتون همواره عالی باشه و خدارو توی تک تک لحظات زندگیتون تجربه کنید .

        سپاسگزارم از محبتتون .خوشحال شدم که پیامتون رو اینجا دیدم . خداروشکر که خودش در کلامتون جاری بود و چقدر احساس خوبیو منتقل کردین.خیلی ممنونم.

        دقیقا شما هم خیلی آرامش دارید در وجودتون . باوجود اینکه فقط یکبار دیدمتون و خیلی هم فرصت همصحبتی باهاتون رو نداشتم اما چندباری که یادتون کردم، بیشتر اون آرامشه یادم اومده.

        آقای پسرخاله براتون زیباترین تجربه هارو همراه با درک خدای وهابمون آرزو میکنم و ازش میخوام که در تک تک لحظات زندگیتون جاری ترین باشه و هرلحظه از احساس کردنش بینهایت لذت ببرید ‌..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آذر نادران گفته:
      مدت عضویت: 1393 روز

      سلام غزل جان

      دوست همفرکانسی عزیزم

      واقعا قدرت تحلیل و بررسی و ساده سازی آموزش استاد رو اینقدرظریف و قشنگ نوشتید

      کامنت شماروبایدبارها وبارها خوند

      واینکه میتونیدخوب آموزش بدید

      چقدرخوب خودتون و میشناسید

      که مهارت هاتون رومیدونید وبهش کامل اشراف دارین

      شمامثل شاگردزرنگهای کلاس هستی که درس و خیلی عالی میگیرن

      درموردخودم بایدبگم با هدایت خدا سالها پیش واردکسب و کارم شدم اون موقعها فقط دنبال ی کاری میگشتم که فقط چندمیلیونی جمع کنم میخواستم ی کاری انجام بدم برای خودم

      هیچی هم بلدنبودم

      تااون موقع جایی کارنکرده بودم.

      واستادمیگه وقتی تویک قدم برپیداری قدمهای بعدی بهت گفته میشه

      جایی مشغول به کارشدم که اون شخص گفت کارویادت میدم

      اصلا نیازی به من نداشت ولی خدااون روفرستاده بود کاریادم بده

      وگفت درحین یادرفتن به فکرباش کاربهترپیداکنی

      الان که فکرمیکنم ایشون دست خداشدبرام که قدم اول و درست بردارم

      بعدازیک مدت دفترایشون رودوستانشون برای (تبلیغات شورای شهربود یا ریاست جمهوری ) انتخاب کردن ی روز به فکرم رسیدگفتم مهندس ممکنه به دوستانتون بگین ببینین به نیرو نیازدارن ی کاربرام پیداکنن

      وایشون با یکیشون صحبت کرد و دوستشون گفتن بیاتهران وخلاصه من ازاونجا کارویادگرفتم کم کم .

      وهمیشه فکرمیکردم من بایدبرای دیگران کارکنم واونابه من حقوق بدن

      ولی بعدازسالها تضادهایی برای من درمحل کارپیش اومد

      که باعث میشد احترام بین من و کارفرما تحت شعاع قرارمیگرفت وخداهی به من سیلی میزد ولی من متوجه نبودم آشتی میکردیم باز مسئله بینمون پیش میومد واون الگوی تکرارشونده مدام تکرارمیشد

      ی روزدیدم همه همکارم کسب و کارخودشون روزدن توهمین کاری که بودم

      ویکی از همکارام گفت بلندشوفردابرو پیش مدیرکل وصادقانه باهاش صحبت کن وازش بخواه برای خودت کارکنی واینقدراذیت نشی

      نمیدونم چیشد چون بارهاقبلا این حرف روشنیده بودم واقدامی براش نکرده بودم

      ولی اینقدربه خدامیگفتم خدایا خودت همه چیزو درست کن

      اونم هی سیلی میزد ولی من خواب بودم

      ولی یکی ازهمکارهام گفت فردابلندشوبرو پیش مدیرکل واینکارو کردم

      وایشون چقدرراحت تایید کرد واز مراحل بعدی که برام مثل مانع بزرگی بود در ذهنم

      به راحتی و آسانی گذشتم وامروز کسب و کارخودم و دارم

      درموردعشق به کارالان میفهمم پس من عاشق کارم بودم که حتی توخونه دیروقت هم انجامش میدادم وخسته نمیشدم ولذت میبرم از انجام دادنش

      فقط باورهای خوبی درموردثروت ندارم براهمین درآمدم راصیم نمیکنه

      مثلا باوردارم که دیراقدام کردم برای کسب و کارم و کسای دیگه مشتریها رو بردن و دیگه مشتری کم هست

      مشتریها دنبال قسطی هستن

      البته الان با صحبتهای استاد متوجه شدم دنبال قسطی نباشم البته مشتری نقدی هم دارم وهرکس میگه قسطی دیگه میگم من قسطی کارنمیکنم

      باورندارم درآمدم اونقدرزیادبشه که بتونم ازش خونه بخرم یا سفرهای لاک چری اروپایی و ….برم

      ذهنم مقاومت داره

      ولی یادگرفتم میگم خدایا من سمت خودم و درست انجام بدم و صداقت خودم و درفروش محصولم به مردم ارایه میدم بقیش باخودت

      ومیدونم به زودی باید دوره ثروت و بعد از دوازده قدم تهیه کنم و روش کارکنم

      ممنون از شما غزل عزیزو استادعزیزم و دیگر خانواده توحیدی و هم فرکانسی بینظیرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    فاطمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2694 روز

    بسم الله رحمن رحیم

    سلام میکنم خدمت شما استاد عزیزم و همه ی عزیزانی که کامنت من رو تو این لحظه میخونم

    وسپاسگزارم که بعد مدت سه سال اومدم و دارم کامنت خودم رو مینویسم و اونم ندای قلبیم باعث شد که فاطمه ،حالا وقته نوشتنته …

    استاد در مورد دو تا سوالی که گفتین باید بگم ؛

    چرا راه دوری بریم در مورد خودم و حرفه ام خدمتتون میگم

    من کارمند شرکتی بودم که بعد از گذشت ۵سال تو بخش فروش رسیده بودم به نقطه ی امنم و درامدم در حد همون حقوق کارمندی و پورسانت فروشم بود ،منتهی دوستش نداشتم

    و من عاشق نخ و سوزن بودم

    شاید براتون جالب باشه که یعنی چی این حرف

    من در حال حاضر دارم تابلوهای تمام دست دوز میدوزم

    اصلا شبیه به تابلو فرش نیست که شما یه الگوی مشخصی داشته باشید و طبق اون رج به رج برین جلو

    نهههههههه

    کار من اینه از دل تاریکی نور رو بیرون بکشم

    اونم نه با منجوق و ملیله و سرمه ،بلکه با نخ (نخ های که به ظرافت تار مو هستن)

    و به یهِ پارچه خام نقش بدم اونم بدون هیچ نقش و الگویی !!

    تکید میکنم بدون هیچ نقش و الگویی

    و کاملا با هدایت الله نقش هارو کار میکنم

    این هنر ماله ۲۵۰۰ ساله پیش هستش و تقریبا منسوخ شده تو ایران چون خیلی زمان بره دوختش،

    و میگن خیلی سخته چون ظرافت خیلی خیلی بالایی داره.

    و من الان دارم تابلوهایی به ابعاد ۱/۵ متر به بالا رو

    میدوزم

    تا الان هیچ فروشی نداشتم

    اما همین شور و شوق باعث شد که تابلویی که در حالت عادی دوختش بین ۷-۸ ماه زمان میبره رو

    من شبانه -روز تو یک ماه بدوزم

    و تابلویی دوختم که نه تنها تو ایران بلکه تو کل دنیا نمونه ی تابلوم نیست

    خیلی خیلی حرفها برای گفتن دارم استاد خیلی زیاد

    ولی به لطف الله الان سومین تابلوم رو به ابعاد ۱/۲۰ در ۵۰سانت دارم میدوزم

    و در جواب سوال بعدیتون باید بگم

    اولش خیلی سخت بود برام و کلی فشار از طرف خانواده داشتم که کارتو ول کردی

    خوب بعد از اینکه از شرکت میایی اینکارو بکن

    برات نون و اب نمیشه

    این کارا چیه میکنی تو و ….

    و تنها کسی که کنارم بود و کمکم کرد همسرم بود

    اولش دست و پا شکسته اولین تابلو رو دوختم در حد خیلی ضعیف

    بعد یه مدت زیاد کار نکردم

    تا اینکه فایل شمارو که حاضری برای هدفت چی رو قربانی کنی رو گوش دادم

    ابن فایل برام معجزه کرد من تا دروغ نگم بیش از ۱۰۰ بار گوش دادمش

    و اینبار با تمرکز شروع کردم

    ظرافت کارم رو بیشتر کردم و تعداد تارهای نخم رو رسوندم به ۴تار نخ

    شروع کردم کردم تابلوی بعدیم رو تو ابعاد ۱/۵۰ در ۱متر رو استاد اصلا نمیدونستم چیکار کنم

    نه الگویی داشتم نه حتی نمونه اش بود که میرفتم از اون نگاه میکردم نقش میزدم

    من یک ماه شبانه روز دوختم و هر روز که میگذشت من کارم برام ارزشمندتر میشد

    بهایی که بهش میدادم بیشتر میشد

    و بعد از تموم شدن

    چنان انرژی گرفتم که

    استارت تابلو بعد رو زدم

    اینبار با ظرافت بیشتر ۳تار نخ

    و اونم به لطف الله با هدایت هام پیش میرم

    و این رو هم بگم که خیلی زیاد پر درامده پر سوده

    و قابل صادرات هستش و خیلی توضیحات دارم که بگم براتون از این هنر نفیس

    این هنر بقدری زیباست که شما نمیتونی نگاهش نکنی

    نمیتونی از کنارش بگذری و تحسینش نکنی

    و تو نگاه اول عشق و شور و شوقی که باعث خلق این اثر شده رو قطعا حس خواهید کرد

    استاد به لطف الله دارم ادامه میدم

    و الان هدفم اینکه ده تا کار فوق العاده اماده کنم و تو نمایشگاه غرفه بزنم

    و خیلی زود به گوشتون میرسه که یکی از شاگرداتون چه انقلابی تو صنعت تابلوهای تمام دست با نخ طلا و نقره به پا کرده

    استاد عاشقتونم و حتی این کلمه هم کوچیکه برای گفتن از احساسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 68 رای:
  9. -
    سیدعلی موسوی ارشد گفته:
    مدت عضویت: 1567 روز

    بنام الله مهربان

    سلام دارم خدمت استاد عزیزم و مریم خانم گل و مهربان و تمامی دوستان عزیز

    انصافا عجب فایل درجه یک و عالی بود.

    واقعا عجیب بود برام که این فایل را ندیدم و انگار اولین بار بود این فایل را می‌دیدم.

    خیلی خیلی لذت بردم از این فایل و می‌خوام با کامنت گذاشتن از استاد تشکر کنم.

    سوال اول..

    خیلی میشه مثال زد واقعا زیاد هستن و بنده یکیشون را میگم خدمت دوستان.

    مثلا شخصی را دنبال میکنم که از کار بلاگری میلیارد دلاری ثروت ساخته و در سن 21سالگی تونسته خیلی کسب و کارش را گسترش بده و فقط خونه جدیدی که یه مدت پیش خریدن بیش از 50 میلیارد تومان بود.

    این دوستمون که مثالش را زدم همیشه درحال مسافرت رفتن و خوشگذرانی هست و از جاهایی که میره و غذاهایی که میخورن پست می‌ذاره و اینقدر درآمدش از تبلیغات زیاده که خداروشکر در این سن کم میلیاردر شده( شیما یوسف‌وند)

    و خیلی مثال دیگه که هممون میدونیم و فکرنکنم مشکلی در این باور داشته باشیم.

    مشکل اصلی باور نداشتن ما به اینکه میشه از چیزی که بهش علاقه داریم پول ساخت.

    من خودم به کار فنی خیلی علاقه دارم شدید و بخصوص در زمینه برودتی ( نصب سیستم خنک کنندگی انواع یخچال و فریزر صنعتی و….)

    چهار سال پیش خداوند منو به این مسیر هدایت کرد و خداروشکر خیلی خیلی به این کار علاقه دارم و روزهایی بود که در هوای بالای 50 درجه زیر آفتاب سوزان خوزستان کار میکردم و لذت می‌بردم

    یادمه یک بطری پر از تکه های یخ و شربت نعناع میذاشتم کنارم و هر 5 دقیقه یکبار از شدت گرما و عرق فراوان از بطری شربت نعناع می‌خوردم و بازهم ادامه میدادم.

    شاید باورتون نشه اینقدر هوا گرم بود که هیچ کس از اعضای خونوادم جرأت نمیکردن برن سرویس بهداشتی چون از شدت گرما نمیتونستن بیان بیرون ولی من داشتم از کار کردن توی اون گرما لذت می‌بردم و واقعا برام سخت نبود و دوس داشتم کارکنم.

    ولی خداروشکر اینقدر در این زمینه تجربه عملی زیادی دارم که تقریبا هر نوع کمپرسور و سیستمی را تا به الان نصب کردم و همه چیز را تجربه کردم.

    الان بعد از گذشت چهار سال هرنوع کمپرسوری از هر برند و کشوری باشه در زمینه یخچال و فریزرهای صنعتی را میتونم نصب کنم و راه اندازی کنم.

    اما در این زمینه یعنی برودت آموزشهای لازم را ندیدم و به قولی دیمی داشتم کار میکردم با اینکه همه کارهام عالی و خوب بوده و تا الان همه راضی هستن ولی یه خلائی را همیشه حس میکنم که انگار یه چیزی کمه و خداروشکر یه مدتیه حدود دو سه ماهه بعد از اینکه دیدم استاد برای یادگیری درست و اصولی پینگ پنگ رفتن آموزش لازم را دیدن منم در دوره آنلاین زیر نظر بهترین استاد کشور شرکت کردم و دارم دوره میبینم و خیلی چیزها یاد گرفتم و دو روز پیش دوره عملی سردخانه را در بهترین آموزشگاه کشور و زیر نظر بهترین استاد کشور ثبت نام کردم و به لطف خدا روز 21ام مهرماه برای شرکت در دوره باید به شهر زیبای کرج مسافرت کنم.

    نمیدونم در این مدت دو سه ماه چی شد که کلا همه چیز در زندگیم داره عوض میشه و شخصیت درست و در شائن خودم را دارم می‌سازم.و مدام داره بهم الهام میشه که علی فقط در زمینه سردخانه روی خودت کار کن چون خیلی بیشتر با روحیاتم سازگاره.( چون من در این مدت چهار سال فهمیدم که خیلی بیشتر علاقه دارم به کمپرسور های خیلی بزرگ و عظیم و از کارکردن با اونها لذت بیشتری میبرم)

    خداروشکر در این زمینه هم خیلی دارم به دانش و آگاهیام اضافه میکنم و امروز بعد از طی فقط سه ماه از کارکردن روی خودم و شرکت در دوره ها میتونم با استفاده از نرم افزار های بزرگترین شرکتهای دنیا در زمینه برودت بهترین و استاندارد ترین تجهیزات در زمینه هر نوع سردخانه را انتخاب کنم و سردخانه طراحی کنم.

    امروز میتونم با اعتماد به نفس صددرصد برای هرکسی که ازم بپرسه توضیح بدم که برودت و علم برودت چیست و استاندارهای جهانی و کار درست انجام دادن یعنی چی.

    سه روز پیش به من الهام شد رابطه خودم با کسی که در این مدت چهار سال همه جوره بهم یخچال میداد و منو تامین میکرد بطور کامل قطع کنم و منم گفتم چشم و با اینکه خیلی سخته برام ولی دارم این کارو انجام میدم و بهش هم گفتم چون خیلی از لحاظ فرکانسی و کیفیت کاری از من پایین تر هست و همیشه اجازه نمی‌داد پیشرفتی در کارم بدم و فقط میخواد از خودش خرید کنم و کیفیت محصولاتش زیاد بالا نیست.

    و نمیدونم چرا ولی دیروز حسم به من گفت برو پیگیر مدرک دانشگاهی باش و مدرکت را بگیر و بعد از 7 سال از فارغ التحصیلی به دانشگاه زنگ زدم و گفتن مدرکت آمادست فقط تائیدیه تحصیلی برامون ارسال کن تا مدرکت را بفرستیم.

    احساس میکنم تا آخر سال اتفاقات خیلی بزرگی و جذابی برام بیفته و به هدف خودم یعنی مهندس ناظر و طراح سردخانه های صنعتی میرسم.

    دلم میخواد در این زمینه استاد و حرفه ای بشم و قصد دارم در دوره عملی طراحی مدار برق سردخانه هم شرکت کنم و دیگه هیچ جای حرف و حدیثی نذارم تا ذهنم بیاد نجوا کنه و منو از رسیدن به خواستم بترسونه.

    آخه استاد هرجور فکرمیکنم میبینم خیلی لیاقت دارم چون هم لیسانس مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی دولتی دارم و تمام دروس انتقال حرارت و موازنه جرم و انرژی که لازمه حیاتی در علم برودت هستن را با نمرات عالی پاس کردم و به شدت بهشون علاقه داشتم و هم اینکه تجربه عملی بسیار بالایی دارم و حداقل تا الان بیش از 300 دستگاه صنعتی موفق راه اندازی کردم و کسب و کار شخصی خودم تا الان در زمینه برودت بوده و هست و مرحله آخر یعنی علم و دانش کافی در زمینه برودت را بلطف خدا دارم کسب میکنم و میتونم با اعتماد به نفس بالا به هدفم فکرکنم و به خواستم برسم.

    البته بازهم به خودم تاکید میکنم قرار نیست همه چیز یک شبه اتفاق بیفته و فقط باید از مسیر لذت ببرم و همانطور که تا الان مرحله به مرحله دارم به سمت خواسته هام هدایت میشم مطمئنا از این به بعد هم با طی کردن مسیر درست و یواش یواش به هدفم میرسم.

    مهم اینه که قطعا به هدفم میرسم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 66 رای:
  10. -
    الهه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1002 روز

    سلام استاد سلام خانم شایسته جونم سلام بچه ها

    من وقتی سوال رو شنیدم باور نمیکنید انگار قلبم پر کشید دلم خواست بنویسم

    استاد ببخشید من از اون شاگرداتونم که کامنت نمی‌زارم توی حرف زدن بهترم تا نوشتن ولی تا دلم میخواد نتیجه دارم این سوال و نتایج این چند وقت رو باید بنویسم،

    چرا از موضوع مورد علاقه پول نسازم ؟؟؟؟؟؟

    کی گفته نمیشه ؟؟؟؟؟؟

    از موضوع مورد علاقت و با همون شرایطی که داری شروع کن آره شروع کردم علاقمو

    استاد من عاشق تمیزیم عاشق اینکه همه چی مرتب باشه سر جای خودش باشه همه چی بدرخشه و من نمی‌دونستم باید از علاقم کسب درآمد کنم تا جهان شرایط رو طوری چید و‌منو در جریان کسب درآمد از علاقم قرار داد

    عاقا عجب داستانیه که این الگو رو زیاد میبینیم طرف عاشق یه کاریه ولی واسه پول در آوردن از همون مشکل داره مثل خود استاد که اوایل از همین کار نمیتونستن پول دربیارن و مقاومت داشتن یا همین دوستمون از بدنسازی و من از نظافت

    واسه منم همینجوری بودا یعنی چی یه جارو تمیز کنم پول بگیرم؟ یعنی چی اصلا این چه کار بی کلاسیه ؟اصلا وای یکی بفهمه چی؟ اصلا چه اسمی داره شغل من ؟

    یعنی من میتونم 24 ساعت از نجواهام بنویسم بهتر که نوشتنم خوب نیست

    ولی شروع کردم استاد وقتی اولین قدم رو بر میداری خدا دوان دوان میاد خدا هزاران قدم میاد خدا جوری بهت پاداش میده جیگرت حال بیاد

    استاد خدا شاهده سه ساله دارم توی این حیطه کار میکنم فقط کیف کردم بزرگ شدم شب سرمو می‌زارم رو بالشت خوابم صبح که بیدار میشم فقط میگم خدایا شکرت روح به بدنم برگشت یه روز دیگه از خواب بیدار شدم

    استاد خیلی خوشحالم که میفهمم من هیچی نمی‌فهمم اونه که داره کارارو پیش میبره

    وقتی خودمو موشکافی میکنم میبینم من حق داشتم نمی‌تونستم از علاقم پول در بیارم آخه حرف مردم خیلی مهم بود تأیید مردم مهم بود عزت نفس نداشتم و احساس خود ارزشمندی نداشتم که واسه خودم زندگی کنم که ببینم بابا من حالم با چی خوبه مردم کین من وقتی یه کاری در زمینه نظافت انجام میدم هیچی نمی‌فهمم فقط عشق و عشق اصلا مهم نیست چقدر زمان ببره یا سنگین باشه من بعدش پر انرژیترم حالا حرف مردم مهمتره یا حال خوب خودم

    پا روی ترسم که گذاشتم (البته به نظرم ترس هر کس یه چیزه یکی از مار می‌ترسه اون یکی مثل کراوات میندازه دور گردنش،یکی از سخنرانی می‌ترسه اون یکی وسط هزار نفر وامیسته و همه مسخش میشن)و ترس منم پول ساختن از اینکار بود از حرف مردم

    خلاصه وقتی شروع شد دیگه نفهمیدم چی شد الهامات اومد و منم اقدام و پیشرفت پشت پیشرفت، بهبود پشت بهبود

    دیروز یه مشتری به همکارم گفته بود شما با یه وانت و یه دستگاه و پمپ دارید چند میلیون در روز در میارید؟!

    وقتی به گوشم رسید تو دلم گفتم بابا کجای کاری چیو داری حساب کتاب می‌کنی من از وقتی بنده خدا شدم وقتی گفتم خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم و تنها از تو حساب میبرم به اندازه عملم آره عمل ( ایمان بی عمل مفت نمیارزه)خدا نه از کارم که زمین و آسمون می‌رسونه

    استاد عاشقتم پدر معنویه منی

    یه روزهایی توی فرم تقاضا واسه کار می‌نوشتم حقوق درخواستی طبق تعرفه وزارت کار الان توی یه روز هم میشه که حقوق یه ماه رو در میارم

    اصلا این دیدگاه انتظار منجی یعنی نفهمیدن مشیت، این دیدگاه رایگان استفاده کردن آب و برق یعنی نپرداختن بها برای هدف ،و این دنبال زیر خاکی بودن یعنی یهویی پولدار شدن و نفهمیدن تکامل چقدر من رو از سعادت دور کرده بود هر چی به قبل برمی‌گردم واقعا میفهمم ظلمت نفسی

    چیا که به خورده خودم ندادم، خودم واسه خودم چه مقاومتها درست کردم و حالا خدا داره واسم رهاسازی می‌کنه از دست خودمم کاری بر نمیاد اون جاهایی که یادم رفته اون تنها حی و حاضر و ناظر بوده و میتونم کمکم کنه

    امروز تعطیلات رسمیه دستگاه و دستان خدا در حال کار هستن واسه مشتری‌های بی نظیر الهی شکرت یعنی با عشق همیشه در حال ارائه خدماتیم

    و الان بعد از سه سال چند روزه میگه قرار نیست همیشه توی این کار باشی

    و الان احساس میکنم که چقدر من قوی شدم وقتی از این کار پول ساختم از هر کاری می‌سازم

    استاد به خانم شایسته بگید من عاشقشم…

    این فایل رو قبلاً هم دیده بودم دیدن دوبارش باعث شد مروری به مسیرم باشه سپاسگزارم از همه زحماتتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای:
    • -
      غزل عطائی گفته:
      مدت عضویت: 2413 روز

      الهه خانوم عزیز

      من چقدر قند توی دلم آب شد وقتی کامنت شمارو خوندم. بینهایت تحسینتون میکنم .

      احساس میکنم با خوندن تجربیات شما قلبم شکفته شد. چقدر جااالب ‌ چقدر جالب واقعا . هیچ وقت فکر نمیکردم یک نفر با این علاقه بتونه کسب و کار خودشو راه بندازه و درامد خوبیم داشته باشه و انقدر هم رشد کنه. حالشم خوب باشه.

      یه عزیزی هم توی فامیل نزدیک من هست که خیلییی علاقه داره به تمیزی. وقتی میاد خونه مامانم شروع میکنه به برق انداختن همه جا قشنگ میتونم برق چشماشو ببینم وقتی این کارو انجام میده. میگفت از انجام این کار خیلی انرژی میگیرم و منو سر ذوق میاره . وقتی بهش گفتم تو میتونی تو این زمینه فعالیت کنی . گفت برو بابا … .یعنی انقدر باور مخرب درباره علاقه ش داشت که حتی نخواست یه جمله هم درباره ش صحبت کنیم.

      من واقعا از صمیم قلبم شمارو تحسین میکنم . خیلی خیلی ممنونم که تجربه تون رو نوشتید ‌.

      چقدر خوبه که با انجام کار مورد علاقه تون و پول ساختن ازش به این ایمان رسیدید که خیلی قویتر شدین و از هر کار دیگه ای هم میتونید پول بسازید‌.

      دمتون گرررم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      مریم حسینی مطلق گفته:
      مدت عضویت: 1001 روز

      بنام خداوند مهربانم

      سلام عزیزم

      اینو میشه ی نشونه گذاشت

      من هدایت شدم به کامنت شما

      تقریبا دو ساعت پیش که این فایل رو گوش میدادم و استاد گفتن ازون کاری که شور و شوق داری براش میتونی ثروت خلق کنی

      میتونی ثروت خلق کنی

      میتونی ثروت خلق کنی

      من ی زنگ در گوشم به صدا درومد

      از کاری که شور و شوق داری براش

      الان ما درگیر اسباب کشی هستیم

      و هر سال همین داستان اسباب کشی و جابجایی رو داریم

      ولی من به شدت برای پهن کردن وسایل توی خونه جدید و تمیز کردن خونه جدید ذوق و شوق دارم

      استاد که اون جمله رو گفتن

      شور و شوق رو فقط و فقط توی ذهنم تمیز کردن و چیدن وسایل اومد

      مثلا فکر کن ناااابود نابودم

      خسته خستههه هااا

      فک کن 5ساعت خوابیدم ولی بازم میگم نه بزار خونه تموم بشه چیدمانش بعد استراحت میکنم

      حتی شب موقع خواب فکر میکنم فلان جارو تمیز کنم فلان وسیله رو بزارم اونجا

      حتی حتی موقع شنیدن این فایل هم داشتم خونه رو مرتب میکردم

      رخت خوابهای اضافه رو تا میزدم تو انباری جا میدادم

      میخواستم کامنت بزارم الان من عاشق تمیز بودن خونه هستم

      و واقعا برای تمیزی ذوق و شوق دارم

      وااای خاله ام که 100 برابر از من بیشترتره

      چه پولی ازین میشه دراورد اخه

      و خداوند با کامنت شما مهر تاییدی زد بر روی شک و تردید در مورد حرفهای استاد.

      البته من اندازه شما قوی نیستم در برابر حرف مردم و اعتماد به نفسشم ندارم برای انجام این کار و خلق ثروت از این علاقه

      واقعاااا تحسینتون میکنم.

      و از خداوند احساس بهتر و بهتر براتون ارزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        الهه امینی گفته:
        مدت عضویت: 1002 روز

        عزیز دلم سلام میفهممت

        منزل و جایگاه نو به مبارکی و میمنت

        یه برنامه هست بنام وسواسیها

        یه گروه از آدمهای وسواس تیم تشکیل دادن واسه مرتب و تمیز کردن خونه آدمهایی که حوصله این کارو ندارن بعد ببین قبل عمل بعد عمل میزارن یعنی کیف می‌کنی …اونوقت نمیدونی چه پولهایی میگیرن می‌دونی چقدر آدم هستن حوصله همین جابجایی هر ساله رو ندارن و حاضرن هر مبلغی رو پرداخت کنن که فقط یکی کارشون رو راه بندازه

        یعنی یه معامله پر سود از عشق و علاقت

        یه چیزی بگم واسه اینکارهایی که توی محل زندگی مردم انجام میشه اماکن خیلی سفت و سخت پیگیره و باورت میشه من بدون مجوز سه ساله دارم کار میکنم باورت میشه از خود شهرداری و حتی منازل شخصی خود مدیرهای بخشهای دولتی سفارش کار دارم و هیچ مسئله ای نیست چون قدرت خداست حرف مردم رو یا بزار کنار یا دنیا یه جوری ادبت می‌کنه که بزاری کنار واسه خودت زندگی کن مریم خوشگلم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مرتضی آستاد گفته:
      مدت عضویت: 955 روز

      سلام دوست عزیز

      تبریک میگم به شما که از علاقه خودتون دارین پول میسازین و یک الگوی عالی برای پول ساختن از چیزای ساده هستین

      خیلی خوشحال شدم اونجایی که گفتین درآمد یه روزتون اندازه حقوق یکماه وزرات کاره

      انشالله روز به روز بدرخشید

      سپاسگذارم به خاطر کامنتی که گذاشتی

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: