اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سوالی که برایم پیش آمده و گاهی موجب نا امیدی من میشود این است که چرا بعد از سالها هنوز کارمندان استاد عباس منش سر جای خود هستند و با اینکه از تمام محصولات استاد اطلاع دارند و قوانین را میدانند نتوانسته اند به جایگاهی بالاتر از کارمندی برسند؟آیا پرسنل استاد نتوانسته اند به ثروت برسند و برای خود کسب و کاری با درآمد بیشتر بسازند یا خودشان انتخاب کرده اند که همیشه در همین سطح باقی بمانند؟آیا تغییر باورها تا این حد مشکل است و ما هم سالهای سال باید در انتظار تغییر باشیم؟؟سپاس
اولاً برای پاسخ به سوال شما، اول از همه باید تعریف درستی از این موضوع داشته باشیم که “چه افرادی در مدار موفقیت اند!”
فرد موفق، فردی که قادر به ایجاد تغییری همه جانبه در زندگی اش است، فردی است که روی خودش کار می کند. فردی است که برای درک قوانین، هماهنگ شدن با قوانین و کنترل ورودی های ذهنش جهادی اکبر و همیشگی به راه انداخته است.
بنابراین، کارمند استاد عباس منش بودن، به معنای موفقیت قطعی نیست زیرا کارمند استاد عباس منش بودن، میزان درک قوانین زندگی یا عمل به آن قوانین را مشخص نمی کند.
رابطه نزدیک داشتن با یک فرد موفق، کارمند، خواهر، برادر یا فرزند یک فرد موفق، به معنای موفقیت قطعی نیست زیرا میزان میزان تلاش های ذهنی ما برای ساختن باورهای قدرتمند کننده، میزان نزدیکی مدار ما به مدار افراد موفق را مشخص می کند و نه فاصله فیزیکی ما یا نسبت خانوادگی و…
ثانیاً
برای اثبات قوانین بدون تغییر خداوند به خودت، هیچگاه قضاوت های شخصی ات درباره افرادی که نه آنها را می شناسی و نه چیزی از زندگی شان می دانی را ملاک قرار نده.
ثالثاً، کارمند بودن یا صاحب کسب و کار بودن، هیچگاه ملاکی برای تعیین میزان موفقیت نیست.
همین حالا کارمندانی در شرکت های گوگل و … هستند که هم از لحاظ مالی و … از صدها صاحب کسب و کار موفق، موفق ترند.
من به عنوان یکی از کارمندان گروه تحقیقاتی عباس منش، که به خوبی به وضعیت قبلی و کنونی خودم آگاهم و می توانم در این باره با یقین قضاوت کنم، اگر بخواهم از حجم تغییراتی که در تمام جنبه های زندگی ام رخ داده، بنویسم باید ساعت ها به این موضوع فکر کنم تا گذشته ی خود را به یاد بیاورم. زیرا حجم تغییرات آنقدر وسیع است که هیچ ارتباطی به گذشته من ندارد و حتی نمی توانم باور کنم که این زندگی و این حجم از تغییرات، مربوط به فردی با چنین گذشته ای است. ضمن اینکه هر بار با سرعت بیشتری رشد می کنم. البته تا زمانی که به اجرای قوانین و آنچه آموخته ام، متعهد بمانم و این مسیر را ادامه بدهم.
بی شک یکی از بزرگترین موفقیت هایم را شغلم می دانم. شغلی که هم به من عشق و آرامش می بخشد، هم ثروت، هم معنویت، هم سلامت.
از لحاظ رشد مالی، همینقدر بگویم که آخرین هدیه من برای تولد پدرم، خودرویی خارجی و لوکس با آخرین آپشن های تولید شده بود، تا حدی که تفاوت قیمت همان خودرو اما بدون آپشن، با هدیه من، به اندازه یک خودروی خارجی لوکس بود.
بعید می دانم تعداد کارمندانی که توان تهیه چنین هدیه ای به پدر خود را داشته باشند، زیاد باشد.
از لحاظ راحتی کار، شغل من از تفریح هم لذت بخش تر است. من خودم انتخاب می کنم که چه زمانی از روز کار کنم. من نیازی به بیرون رفتن از خانه و رانندگی در ترافیک ندارم. نیازی نیست در مکان ثابت و خاصی باشم، بلکه از هر جای دنیا، می توانم کارم را انجام دهم به گونه ای که اصلاً تعطیلات رسمی برایم کاملاً غریبه شده.
من قبلا کارمند یک شرکت بودم. اما آن کارمندی کجا و این کارمندی کجا!
قبلاً تقویم کل سال را حفظ بودم و می دانستم چه زمانی، چه مدت تعطیل است تا بتوانم لحظاتی نیز از زندگی ام لذت ببرم و کاری را انجام دهم که دوست دارم.
قبلاً زندگی من به دو بخش کار و تفریح و لذت تقسیم شده بود و هر روز هفته می دانستم که امروز چندشنبه است و چند روز دیگر جمعه می شود و تعطیلات
اما الان جمعه و شنبه، تعطیل و غیر تعطیل برای من هیچ تفاوتی ندارد زیرا هر روز هفته برای من تعطیلات و لذت بردن از کاری است که عاشقش هستم
قبلاً روابط ام بدترین روابط دنیا بود، اما الان رابطه عاشقانه ی من، برای من زیباترین و کاملترین رابطه است که می توانم تصور نمایم. رابطه ای که آنقدر مرا سرشار کرده که هیچ خلأای در وجودم نیست. فقط عشق ناب است و شدت زیبایی این عشق را من و خدای خودم می دانم.
اگر شما هم جزو افرادی بودی که از نزدیک مرا می شناختی، به جای این سوال، قطعا می پرسیدی، شما چگونه از قوانین استفاده کرده ای که این تغییرات رخ داده است؟!
از لحاظ سلامتی نیز، خدارا شکر در سلامتی کامل هستم و از لحاظ رابطه ام با خداوند…. حجم این عشق بی نهایت است. یک عشق ناب است که هیچ اندازه ای برایش متصور نیست.
اگر من فقط رابطه ام باخدا را ملاک موفقیتم از اجرای آنچه از استاد عباس منش آموخته ام، بدانم، از هر موفقتی که تا کنون کسب کرده ام، بزرگتر، زیباتر و ارزشمند تر است.
این همان دلیلی است که همیشه اولین فردی هستم که مثل یک کاربر عادی محصول جدید استاد عباس منش را از سایت خرید می کنم.
سلام خانوم شایسته عزیز خداقوتت بابت تلاشهای بی دریغتون
راستش درمورد یکی از پارگراف هاتون در این مطلب یه تعارض برام پیش امده
اون پاراگرافی که گفته بودین خدا با مریض کردن فرد دیگه ای ما رو امتحان نمیکنه/ یا ناخواسته ها موندر زندگی امتحان اللهی نیست . این ها درصورتی هست که هم در تفسیر قران سوره بقره اییه بنظرم 186 خود استاد گفتن ک ما تحت امتحان اللهی قرار مگیریم حتما و هم تفسیر نور از اقای قراءتی
سلام واقعا این متن خیلی عالی بود ومن واقعا بهش احتیاج داشتم چون من چندساله دنبال یه ارزو هستم ولی همش میشنیدم که شاید به صلاحت نباشه ولی من اصلا ته دلم با این جواب قانع نمیشدم خیلی باخواندن این جواب اروم شدم ممنون
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و سایر اعضای گروه زحمتکش و عزیز تحقیقاتی عباسمنش
زبونم قاصره از اینکه بتونم اونجوری که شایسته این آگاهی ها هست از شما تشکر کنم. واقعا ممنونم و از صمیم قلب براتون لحظه لحظه شادی و آرامش رو آرزو میکنم.
بخش راهکارها عالیست. چند روزی هست که من سخت درگیر این قسمت هستم و اعتراف میکنم که جواب آخرین سوال این بخش 5 روز کامل وقت من رو گرفت. چقدر آگاهی در این پاسخ هست و من چقدر لذت بردم.
چقدر دید من رو نسبت به رهاسازی واضحتر کرد :
“کویر و کشت برنج”.
چقدر ذهنم رو باردیگر درگیر زندگی ای که دارم و زندگی ای که میخواهم داشته باشم کرد :
“شغلی که همه زمان زندگی ات را از تو ربوده، حتی قادر نیست از عهده هزینه های سفری برآید که یک عمر آرزویش را داری!”
چقدر مفهوم و قدرت استفاده از اهرم رنج و لذت برام بیشتر جا افتاد:
“، قدرت رنج از دست دادن همین شغلی که لااقل ازعهده همین هزینه های بخور و نمیر برمی آید، بیش از لذت تجربه ی استقلال مالی و آزادی زمانی ای است که به زندگی در خانه دلخواه، رانندگی با ماشین دلخواه، انجام کار مورد علاقه و زندگی در شرایط دلخواه شان منجر می شود”
چقدر زمان بیشتر گذاشتن برای دریافت و درک این آگاهی ها برام شیرین تر و شیرین تر شد و بیشتر و بیشتر اهمیت یافت:
“… بی خبر هستی که تو به گروگان گرفته شده ای.”
چقدر خودم رو قدرتمند و رها دیدم :
“تو بخشی از نیرویی هستی که منبع راه حل ها و ثروت هاست. نیرویی که جواب همه سوال ها را می داند و رابطه ات با او همیشگی است. ”
بینهایت ممنون شما عزیزان هستم. میرسه اون روزی که من میام میگم که این آگاهی ها چه کرد و چه میکنه در زندگی من…
با سلام
سوالی که برایم پیش آمده و گاهی موجب نا امیدی من میشود این است که چرا بعد از سالها هنوز کارمندان استاد عباس منش سر جای خود هستند و با اینکه از تمام محصولات استاد اطلاع دارند و قوانین را میدانند نتوانسته اند به جایگاهی بالاتر از کارمندی برسند؟آیا پرسنل استاد نتوانسته اند به ثروت برسند و برای خود کسب و کاری با درآمد بیشتر بسازند یا خودشان انتخاب کرده اند که همیشه در همین سطح باقی بمانند؟آیا تغییر باورها تا این حد مشکل است و ما هم سالهای سال باید در انتظار تغییر باشیم؟؟سپاس
سلام دوست گرامی
اولاً برای پاسخ به سوال شما، اول از همه باید تعریف درستی از این موضوع داشته باشیم که “چه افرادی در مدار موفقیت اند!”
فرد موفق، فردی که قادر به ایجاد تغییری همه جانبه در زندگی اش است، فردی است که روی خودش کار می کند. فردی است که برای درک قوانین، هماهنگ شدن با قوانین و کنترل ورودی های ذهنش جهادی اکبر و همیشگی به راه انداخته است.
بنابراین، کارمند استاد عباس منش بودن، به معنای موفقیت قطعی نیست زیرا کارمند استاد عباس منش بودن، میزان درک قوانین زندگی یا عمل به آن قوانین را مشخص نمی کند.
رابطه نزدیک داشتن با یک فرد موفق، کارمند، خواهر، برادر یا فرزند یک فرد موفق، به معنای موفقیت قطعی نیست زیرا میزان میزان تلاش های ذهنی ما برای ساختن باورهای قدرتمند کننده، میزان نزدیکی مدار ما به مدار افراد موفق را مشخص می کند و نه فاصله فیزیکی ما یا نسبت خانوادگی و…
ثانیاً
برای اثبات قوانین بدون تغییر خداوند به خودت، هیچگاه قضاوت های شخصی ات درباره افرادی که نه آنها را می شناسی و نه چیزی از زندگی شان می دانی را ملاک قرار نده.
ثالثاً، کارمند بودن یا صاحب کسب و کار بودن، هیچگاه ملاکی برای تعیین میزان موفقیت نیست.
همین حالا کارمندانی در شرکت های گوگل و … هستند که هم از لحاظ مالی و … از صدها صاحب کسب و کار موفق، موفق ترند.
من به عنوان یکی از کارمندان گروه تحقیقاتی عباس منش، که به خوبی به وضعیت قبلی و کنونی خودم آگاهم و می توانم در این باره با یقین قضاوت کنم، اگر بخواهم از حجم تغییراتی که در تمام جنبه های زندگی ام رخ داده، بنویسم باید ساعت ها به این موضوع فکر کنم تا گذشته ی خود را به یاد بیاورم. زیرا حجم تغییرات آنقدر وسیع است که هیچ ارتباطی به گذشته من ندارد و حتی نمی توانم باور کنم که این زندگی و این حجم از تغییرات، مربوط به فردی با چنین گذشته ای است. ضمن اینکه هر بار با سرعت بیشتری رشد می کنم. البته تا زمانی که به اجرای قوانین و آنچه آموخته ام، متعهد بمانم و این مسیر را ادامه بدهم.
بی شک یکی از بزرگترین موفقیت هایم را شغلم می دانم. شغلی که هم به من عشق و آرامش می بخشد، هم ثروت، هم معنویت، هم سلامت.
از لحاظ رشد مالی، همینقدر بگویم که آخرین هدیه من برای تولد پدرم، خودرویی خارجی و لوکس با آخرین آپشن های تولید شده بود، تا حدی که تفاوت قیمت همان خودرو اما بدون آپشن، با هدیه من، به اندازه یک خودروی خارجی لوکس بود.
بعید می دانم تعداد کارمندانی که توان تهیه چنین هدیه ای به پدر خود را داشته باشند، زیاد باشد.
از لحاظ راحتی کار، شغل من از تفریح هم لذت بخش تر است. من خودم انتخاب می کنم که چه زمانی از روز کار کنم. من نیازی به بیرون رفتن از خانه و رانندگی در ترافیک ندارم. نیازی نیست در مکان ثابت و خاصی باشم، بلکه از هر جای دنیا، می توانم کارم را انجام دهم به گونه ای که اصلاً تعطیلات رسمی برایم کاملاً غریبه شده.
من قبلا کارمند یک شرکت بودم. اما آن کارمندی کجا و این کارمندی کجا!
قبلاً تقویم کل سال را حفظ بودم و می دانستم چه زمانی، چه مدت تعطیل است تا بتوانم لحظاتی نیز از زندگی ام لذت ببرم و کاری را انجام دهم که دوست دارم.
قبلاً زندگی من به دو بخش کار و تفریح و لذت تقسیم شده بود و هر روز هفته می دانستم که امروز چندشنبه است و چند روز دیگر جمعه می شود و تعطیلات
اما الان جمعه و شنبه، تعطیل و غیر تعطیل برای من هیچ تفاوتی ندارد زیرا هر روز هفته برای من تعطیلات و لذت بردن از کاری است که عاشقش هستم
قبلاً روابط ام بدترین روابط دنیا بود، اما الان رابطه عاشقانه ی من، برای من زیباترین و کاملترین رابطه است که می توانم تصور نمایم. رابطه ای که آنقدر مرا سرشار کرده که هیچ خلأای در وجودم نیست. فقط عشق ناب است و شدت زیبایی این عشق را من و خدای خودم می دانم.
اگر شما هم جزو افرادی بودی که از نزدیک مرا می شناختی، به جای این سوال، قطعا می پرسیدی، شما چگونه از قوانین استفاده کرده ای که این تغییرات رخ داده است؟!
از لحاظ سلامتی نیز، خدارا شکر در سلامتی کامل هستم و از لحاظ رابطه ام با خداوند…. حجم این عشق بی نهایت است. یک عشق ناب است که هیچ اندازه ای برایش متصور نیست.
اگر من فقط رابطه ام باخدا را ملاک موفقیتم از اجرای آنچه از استاد عباس منش آموخته ام، بدانم، از هر موفقتی که تا کنون کسب کرده ام، بزرگتر، زیباتر و ارزشمند تر است.
این همان دلیلی است که همیشه اولین فردی هستم که مثل یک کاربر عادی محصول جدید استاد عباس منش را از سایت خرید می کنم.
موفق و سلامت باشید
سلام خانوم شایسته عزیز خداقوتت بابت تلاشهای بی دریغتون
راستش درمورد یکی از پارگراف هاتون در این مطلب یه تعارض برام پیش امده
اون پاراگرافی که گفته بودین خدا با مریض کردن فرد دیگه ای ما رو امتحان نمیکنه/ یا ناخواسته ها موندر زندگی امتحان اللهی نیست . این ها درصورتی هست که هم در تفسیر قران سوره بقره اییه بنظرم 186 خود استاد گفتن ک ما تحت امتحان اللهی قرار مگیریم حتما و هم تفسیر نور از اقای قراءتی
ممنون میشم از پاسختون
سلام و خدا قوت
متن را خواندم وبا این متن لذت بردم وباهاش زندگی کردم هیچ توصیفی ندارم جز اینکه بگویم فتبارک الله احسن الخالقین …اجرتان با خدا
با درود به خانم شایسته عزیز باز هم عالی و پر از آگاهی اینقدر در فکر فرو. رفتم که نمیدونم چی بنویسم چه زنگ های رو در ذهنم زدی. ……..
سلام -خیلی لذت بردم از این همه سپاسگزاری شما- از امروز شروع کردم به بیان سپاسگزاری بیشتر و بالاتر-
از خدای مهربانم تشکر میکنم که خانوادهای اینچنین در سر اهم قرار داد
خیلی عالی بود…لذت بردم.
خانم شایسته ماشالا به این تمرکز همین قسمت خودش یه کتابه خداقوت فوق العاده بود لذت بردم??????????????????????
سلام واقعا این متن خیلی عالی بود ومن واقعا بهش احتیاج داشتم چون من چندساله دنبال یه ارزو هستم ولی همش میشنیدم که شاید به صلاحت نباشه ولی من اصلا ته دلم با این جواب قانع نمیشدم خیلی باخواندن این جواب اروم شدم ممنون
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و سایر اعضای گروه زحمتکش و عزیز تحقیقاتی عباسمنش
زبونم قاصره از اینکه بتونم اونجوری که شایسته این آگاهی ها هست از شما تشکر کنم. واقعا ممنونم و از صمیم قلب براتون لحظه لحظه شادی و آرامش رو آرزو میکنم.
بخش راهکارها عالیست. چند روزی هست که من سخت درگیر این قسمت هستم و اعتراف میکنم که جواب آخرین سوال این بخش 5 روز کامل وقت من رو گرفت. چقدر آگاهی در این پاسخ هست و من چقدر لذت بردم.
چقدر دید من رو نسبت به رهاسازی واضحتر کرد :
“کویر و کشت برنج”.
چقدر ذهنم رو باردیگر درگیر زندگی ای که دارم و زندگی ای که میخواهم داشته باشم کرد :
“شغلی که همه زمان زندگی ات را از تو ربوده، حتی قادر نیست از عهده هزینه های سفری برآید که یک عمر آرزویش را داری!”
چقدر مفهوم و قدرت استفاده از اهرم رنج و لذت برام بیشتر جا افتاد:
“، قدرت رنج از دست دادن همین شغلی که لااقل ازعهده همین هزینه های بخور و نمیر برمی آید، بیش از لذت تجربه ی استقلال مالی و آزادی زمانی ای است که به زندگی در خانه دلخواه، رانندگی با ماشین دلخواه، انجام کار مورد علاقه و زندگی در شرایط دلخواه شان منجر می شود”
چقدر زمان بیشتر گذاشتن برای دریافت و درک این آگاهی ها برام شیرین تر و شیرین تر شد و بیشتر و بیشتر اهمیت یافت:
“… بی خبر هستی که تو به گروگان گرفته شده ای.”
چقدر خودم رو قدرتمند و رها دیدم :
“تو بخشی از نیرویی هستی که منبع راه حل ها و ثروت هاست. نیرویی که جواب همه سوال ها را می داند و رابطه ات با او همیشگی است. ”
بینهایت ممنون شما عزیزان هستم. میرسه اون روزی که من میام میگم که این آگاهی ها چه کرد و چه میکنه در زندگی من…
دوستتون دارم
در پناه حق