پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 104 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود به استاد مهربانم و دوستان عزیز
هر انسانی باید خودش رو بشناسه ببینه به چه چیزهایی علاقه داره چه اهدافی داره و در مواقعی که احساس خوبی نداره چه کاری بهش احساس خوب میده. پس قدم اول شناخت خودم است.
کارهایی که من در زندیگم انجام میدم و منو در فرکانس مثبت و احساس خوب نگه میداره به صورت زیر است:
1٫ من 1 ساال و چند ماه است که تلویزیون خونه رو قطع کردم و اصلا نگاه نمیکنم نه ماهواره نه تلویزیون نه رادیو. هیچی. فایلهای استاد عباس منش برای من هم تلویزیون هم رادیو هم ماهواره اس. با این فایل ها زندگی میکنم. اینطوری خیلی حالم خوبه خیلی مثبتم نه نگران میشم نه استرس میگیرم نه میترسم در یک کلام آرامش دارم.
2٫ زمانی که با کسی برخورد میکنم سعی میکنم ویژگیهای مثبت شخص رو ببینم چه در ظاهر چه در حرفهاش و… در اون لحظه افکار منفی میاد ولی سعی میکنم بهشون توجه نکنم.
3٫ تمام تلاشمو میکنم برای خودم ارزش قائل باشم. تمرینات مربوط به این موضوع رو انجام میدم.
4٫ به ویژگی های مثبت خودم توجه میکنم. ویژگیهای مثبت خودم رو مینویسم.
5٫ هر روز، کارهای خوبی که همسرم برای من یا برای دیگران انجام میده رو مینویسم و در دفترم ازش سپاسگزاری میکنم.
6٫ در خونه یا در مسیر در خیابان ، جملات تاکیدی مثبت رو تکرار میکنم.
7٫ روی بزرگترین هدفم کار میکنم و تمام تمرکزم روی هدفمه. تمرکز زیاد روی هدف، آدم رو به مدت خیلی طولانی (یا بگم کل روز و شب)، در احساس خوب نگه میداره. زمانی که به هر دلیلی تمرکزم از روی هدفم کمتر بشه احساسم بد میشه. پس تمرکز روی هدف عالیه و مارو در احساس خوب نگه میداره.
8٫ تجسم اهدافم در صبح هنگام بیدارشدن از خواب و در شب قبل از خواب
9٫ سپاسگزاری از خدا در صبح بعد از بیدار شدن از خواب و شب قبل از خواب
10٫ ورزش
11٫ خوندن قرآن و معانی اون و تفکر در مورد آیه ها.
12٫ گوش دادن به فایل های استاد عباس منش در زمان انجام کارهای منزل یا کارهای یگه
13٫ انجام تمریناتی که استاد عباس منش در فایل ها گفتند.
14٫ پاورپوینت آرزوها و خواسته ها دارم. براش آهنگ گذاشتم و هر روز نگاه میکنم و دست میزنم و تجسم میکنم و لذت میبرم.
15٫ تابلوی آروزهام رو هر روز تکمیل میکنم روزی یک مورد هم که شده به آرزوهام اضافه میکنم.
16٫ بیشتر مواقع اهدافم رو نقاشی میکنم.
17٫ اهدافم رو در جعبه آرزوها میندازم.
تمام تلاشمو میکنم تا این مواردی که نوشتم رو هر روز انجام بدم. زمانی که طبق برنامه پیش میرم فایل هارو گوش میدم تمرینات رو انجام میدم، روی هدفم تمرکز دارم با سرعت نور پیشرفت میکنم تمرکزم تماما روی زیبایی هاست. به صورت خودکار مثبت هستم. با اتفاقات به ظاهر ناخوشایند، واکنش من مثبت و عالی است. حالا اگر به هر دلیلی احساسم بد شد یکی از کارهای زیر رو انجام میدم:
1٫ ابتدا ریشه ی فکر منفی رو پیدا میکنم سپس در بین فایل های استاد میگردم هر فایلی که در رابطه با این موضوع ناراحت کننده باشه و بهش مربوط بشه رو پیدا میکنم و چندین بار گوش میدم تا حالم عالی بشه. وقتی فایل مربوطه رو گوش میدم اشتباه کارم یا فکرم رو میفهمم. حتی بیشتر اوقات راه حل هم به ذهنم میرسه.
2٫ محلی که ناراحت شدم رو ترک میکنم و معمولا به پارک، طبیعت میرم که خلوت باشه و با خدای خودم خلوت میکنم.
3٫ قرآن میخونم یا گوش میدم. خیلی جالبه وقتی قرآن میخونم اطلاعاتی در رابطه با همون موضوع ناراحت کننده بهم داده میشه یعنی در قرآن میبینم.
4٫ گفتن جملات تاکیدی مثبت و در جهت خواسته ها
5٫ اگر پرینتی از آرزوهام داشته باشم رو قیچی میکنم و در تابلوی آرزوهام میچسبونم.
6٫ به خاطرات خنده دار و خوبم فکر میکنم و میخندم.
7٫ آهنگ شاد و مثبت میگذارم و دست میزنم.
8٫ بازی کامپیوتری در لپتاپم دارم و بازی میکنم. تمام تمرکزم روی بازی هست و اصلا به چیز دیگه ای فکر نمیکنم.
9٫ نگاه به ماجرا از زاویه روح و نوشتن افکار مثبت از زاویه دید روح
10٫ اهدافم چه معنوی چه مادی رو نقاشی میکشم. دفتر نقاشی و مدادرنگی خریدم و اهدافم رو میکشم و رنگ میکنم. این کار خیلی بهم کمک میکنه.
من قبلا تمام 9 روش رو امتحان کردم از بین این 9 روش، مورد 8 و 9 و 10 یعنی نقاشی اهداف و بازی کامپیوتری و نگاه به ماجرا از زاویه دید روح خیلی بهم کمک میکنند خیلی زیاد. نقاشی اهدافم که خیلی جذابه و منو به عالم دیگه ای میبره و بسیار آرامش به من میده.
3 تا از تجربه هام رو تعریف میکنم:
تجربه اول: چندوقت پیش، حال جسمیم بد شد البته ظاهرا بد بود تضادی برای روشن تر شدن هدفم بود. تا اومدن نتایج آزمایش باید 3 روز صبر میکردم این 3 روز تمام تلاشمو کردم تا مثبت باشم و تمرکزم روی اهدافم باشه. افکار منفی به ذهن و روحم حمله کرده بودن. ساعاتی که تمرکزم روی اهدافم ود حالم خوب بود همین که لحظه ای تمرکزم رو از کارم برمیداشتم مجدد افکار منفی حمله میکردن.پیام های الهی در هر لحظه بهم میرسید و بهم میگفت مینا آروم باش اروم باش چیزی نیست سالم سالمی. در ذهنم بین افکار منفی و افکار مثبت جدال بود. من تمام تلاشمو کردم با تمام وجودم. بعدش روز قبل از نتیجه آزمایش به خدا گفتم خدایا من که خیلی دارم تلاشمو میکنم تا ذهنمو مدیریت کنم ازت درخواست میکنم کاری بکن تا احساسم مداوم خوب باشه. عصر خوابیدم و در خواب دیدم که یک فرشته ای از خدا با من صحبت میکنه. در خواب میدونستم فرشته است ظاهرشو ندیدم فقط صداشو میشنیدم. این فرشته منو برد به آینده. در زمان آینده دیدم داخل آزمایشگاهم و دکتر بهم میگه شما سالم سالم هستین و من خیلی آروم شدم. و بعد دوباره به زمان حال برگشتم و فرشته به من گفت دیدی جواب آزمایشت نرمال بود دیدی سالم هستی. من بهت گفتم آروم باش سالم سالمی. و بعدش با لبخند از خواب بیدار شدم و از اون لحظه تا فردای اونروز که جواب آزمایشم رو گرفتم حالم عالی عالی بود. و جواب آزمایشم هم نرمال نرمال بود و من سالم بودم. خداروشکر. به این نتیجه رسیدم وقتی انسان تلاش میکنه مثبت باشه وقتی ایمانش رو به خدا ثابت میکنه درهای رحمت به روی بنده باز میشه. خدارو شکر.
تجربه دوم: چندین ماه پیش معدم درد گرفت این معده درد هم خودم فرکانسشو فرستادم تقصیر خودم بود. بعدش خیلی پشیمون شدم که چرا روی بیماری تمرکز کردم. این عبرتی شد برای من که بیشتر حواسمو جمع کنم. رفتم دکتر.دکتر گفت غیر از معدت کیسه صفرات مشکوکه شاید نیاز به عمل باشه و آزمایش صفرا داد. افکار منفی حمله کردن. من از اون موقع تا گرفتن جواب آزمایشم تمام تلاشمو کردم مثبت باشم. اون موقع کتاب رویاهایی که رویا نیستند از آقای عباس منش رو خیلی میخوندم. با توجه به کتاب،این ایده به ذهنم رسید که بشینم و فقط از زاویه روح به این موضوع نگاه کنم. رفتم و یک قلم و کاغذ برداشتم و تمام این 2 روز رو از زاویه روحم به ماجرا نگاه کردم و افکار روحم رو در کاغذ نوشتم تاکید میکنم فقط افکار مربوط به روحم رو در رابطه با این موضوع نوشتم. روحم خیلی زیبا و قشنگ و مثبت فکر میکرد. خیلی برام دلنشین و آرامش دهنده بود.روی کاغذ از زاویه دید روحم این طور مینوشتم که: من سالم سالم هستم. صفرای من سالمه. بدن من بزرگترین داروخانه اس و به طور طبیعی صفرا و معدم سالمه. من کاملا آرامش دارم. من مطمئنم یقین دارم که خدا بامنه مواظب منه و…..خیلی چیزای دیگه نوشتم که الان در خاطرم نیست. سپس این متن رو که مینوشتم چندین بار با صدای بلند میخوندم. این کار به من خیلی آرامش میداد خیلی خیلی زیاد. نمیدونم چطور برای شما توصیف کنم. عالی بود. جملات تاکیدی مثبت خیلی میگفتم تکرار میکردم یعنی تا گرفتن نتیجه آزمایش جملات تاکیدی رو مرتب تکرار میکردم. همچنین آرامش داشتم خیالم راحت بود مطمئن بودم که سالمم. جواب آزمایشم نرمال نرمال بود سالم سالم بودم.خداروشکر. خیلی جالبه من یک نسخه سونوگرافی اونم فقط صفرا داشتم ولی دکتر سونوگرافی تمام دستگاه گوارشم و… رو بررسی کرد بدون گرفتن یک ریال اضافه تر. خداروشکر.
تجربه سوم: 3 سال پیش خیلی سرفه میکردم رفتم دکتر گفت برونشیت داری و بعد آمپول های وحشتناک داد و… داخل مطب دکتر همون لحظه بعد از شنیدن این حرف دکتر، خندیدم و در دلم گفتم من سالمم دکتر چرت و پرت میگه. و اون لحظه خیلی خیلی خیلی زیاد آرامش داشتم. حتی یک ثانبه هم استرس نداشتم. و بعد از بررسی بیشتر فهمیدم سالم سالم هستم.خداروشکر
آقای عباس منش بسیار سپاسگزارم. ممنون
سلام ?
خداوند مهربانم از تو ممنونم ک من را در راهی قرار دادی که به تو نزدیکتر شوم
من به تازگی با استاد آشنا شدم و تعدادی از صحبتهای ایشون رو گوش دادم و عملا حدود یک هفته هست که دارم روی خودم کار میکنم .
من نسبتا مذهبی هستم با توجه به صحبتهایی که استاد در مورد خداوند بیان کردند و شرک خفی و راضی ب رضای خدابودن و توکل کردن و نترسیدن و … به خود اومدم و گفتم من یه عمره دارم این حرفا رو میشنوم و میدونم اما چرا تا حالا اینجوری به دلم ننشسته بود ؟
* انگار به خود اومدم و در اولین قدم باور خودم رو نسبت به خداوند محکمتر کردم و خود خداوند هم در این راه بسیار به من کمک کرد و من احساس می کنم که خود خداوند داره من رو هدایت میکنه چون من قبلا هم رابطه خوبی با خدا داشتم ، الان حس خیلی بهتری دارم همیشه احساس میکنم خداوند در کنار من و در درون من حضور فیزیکی داره و دیگه دستامو بالا نمیگیرم و رو به آسمون نمی کنم ، هرجا باشم مث یه رفیق قدرتمند ک در کنارمه باهاش حرف میزنم
* پس از اون سعی کردم به چیزایی ک تاحالا از استاد شنیدم عمل کنم ،، خیلی بیشتر از قبل شکر گزاری میکنم ، برای همه چیز
* ورودی هامو کنترل میکنم ، تلویزیون و آهنگ و اینا رو مراقبه میکنم ، سعی میکنم عصبانی نشم و …
* یه کانال تو تلگرام به نام موفقیتهای خودم ساختم و تعهد خودم رو برای سه برابر شدن درآمدم نوشتم
* پس از شنیدن اون ویس فوق العاده از صدای خداوند که کلی گریه کردم ، واقعا حس کردم خدا باهام حرف زد ، یه کانال دیگه درست کردم و اسمشو گزاشتم لیست درخواستهای من برای خدای مهربانم و دارم توش درخواست هامو مینویسم .
خیلی خیلی خیلی دلم میخاس ک میتونسم از دوره های استاد استفاده کنم اما با این قیمت بالا نمیتونم ،،، واقعا نتونسم درک کنم ک این قیمتای بالا برای چیه ، دلایلشم تو سایت خوندم ولی قانع نشدم .
بسیار بسیار از استاد عزیز ممنونم که تجربیات خودشون رو در اختیار ما قرار میدن و تحول ما براشون مهم هست
الان دیگه باید بگم
حسین جووون ، دوسستتت دارییییم
به نام خدا و با سلام به استاد عزیز و هم فرکانسهای دوست داشتنی
خداوند رو سپاسگذارم که من رو در این مسیر زیبا هدایت کرده و برای تمام نعمتهای زندگیم بخصوص آشنایی با استاد سپاسگذارم
تجربه زیبای من این بوده که با اولین دفعاتی که متوجه اصل مطلب شدم یعنی این که ما باید همیشه توجهاتمون رو کنترل کنیم تصمیم گرفتم مدتی بدون توجه به گذشته نازیبایی که داشتم همه وجودم رو وقف این مسیر کنم و کار من شده بود گوش کردن به فایلهای صوتی در تمام طول شبانه روز و با دیدن مثالهای تصدیق کننده ی قانون در زندگی خودم و اطرافیانم سعی در تغییر افکار قبلی و تثبیت افکار جدید در ذهنم نمودم خواندن کتابهایی از اساتید قانون جذب و همچنین استفاده از تمارین و مهمترین بخش تکرار و تکرار و تکرار همیشگی اموزشها و تایید نتایجی که میدیدم به من کمک کرده تا در این مسیر ثبات قدم داشته باشم و نا خوداگاه توجه من فقط به زیبایی های جهان باشه زیباییها رو میبینم به زیباییها فکر میکنم و گوش میکنم و بو میکنم میچشم و لمس میکنم
صداقت با خود کلید پیشرفت من بوده که متوجه میشم دنیا بدون کوچکترین خطا با نظم بینهایت دقیق در حال خلق شدنه توی تمام موارد اگر تمارین ذهنی انقدر تکرار بشه تا به عنوان جزوی از وجودمون باشه یعنی ما برای انجام تمارین نیاز به صرف انرژی مضاعف نداشته باشیم و شیرینی مسیر رو درک کنیم لذت این لحظه از زندگی رو درک کنیم
قبول کنیم که جهان به لیاقتهای ما پاسخ میده
جهان منتظره تا ما فضای ذهنمون رو باز کنیم تا به بهترین شکل برامون خواسته هامون رو وارد زندگیمون کنه
هرگونه ترس و شک و استرس رو با توکل به خدا از بین ببریم
بدونیم که ساختن باور های درست در ذهن که هم جهت با خواسته های ما باشه مهمترین اصله
حس لیاقت و احساس خوب داشتن در تمام مسیر رمز موفقیته
هرچیز در زمان مناسب خودش اتفاق میوفته
موفقیت های بیشتری رو برای تمامی دوستان عزیز ارزومندم هر جا باشید دلتون و شاد و لبتون هم خندون باشه
درود بر شما استاد عزیز و تمامی دوستان عزیز سایت ، در مورد تمامی فایلهایه استاد عزیز از دیدگاهی که من میتونم داشته باشم این است که تمامی فرکانسها و انژی ها در اطراف ما ، درون ما ، ومحیط پیرامون، کهکشان موجود هست چون کل جهان هستی و بیکران آن از انرژیهایی تشکیل شده و کل جهان هستی بر پایه ترس و عشق بنا شده، ترس ما رو به نیستی و محدودیتها میکشه و نابودی ولی عشق است که به شکوه و بینیازی میکشه وقتی عشق رو جایگزین ترس کنیم آنوقت است که اگر طلب جانت را بکنند بدون آنکه ترس را به خودتان وارد کنید میپذیرید وآن را میدهید ، افکار ما را محدود میکنن، همیشه محدودمان میکنند وقتی جسارت عشق را درون خودمان وارد میکنیم آنوقت است که پشت به ترس و افکار محدودمان کردیم به نقل از مولانا پیامی که هروقت ذهنم محدود میشود که میگوید : که تو آن هوشیو باقی هوش پوش، خویشتن را گم مکن بیهوده مکوش
عالی????
مرسی از استاد عزیز و دوستانی که نظر گذاشتن واقعا این فایل و نظرات برای منی که تازه دو هفته است با سایت آشنا شدم خیلییی الهام بخش و خیلی کمک کننده بود چون واقعا یکم گیج و سردر گم بودم ولی الان به لطف خدا احساس خیلی بهتری دارم و از خدا ممنونم که منو به گوش دادن این فایل و دیدن نظرات دوستان هدایت کرد
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته مهربان و دوستان عزیزم در این خانواده!
من میخوام یه داستان کوتاه از خودم بگم، من یه مدت پیش فقط به مدت یک روز به خودم عهد کردم که فقط به ذهنم ورودی های زیبا بدم، و خیلی یه تحول بزرگ در زندگی من ایجاد شد یعنی دو روز بعد از اون، من فقط اتفاقات عالی و خوشایند رو تجربه کردم، اما به نسبت مبتدی بودنم در اجرای قانون، فک کردم شاید شانسی اینجوری شده باشه و دگه ذهنم رو کنترل نکردم و هر ورودی رو که شنیدمو دیدم بهش دادم و نتیجه این شد که دوباره به همان آدم قبلی برگردم، و الان متعهدانه میخوام دوباره ذهنم رو کنترل کنم و در هر لحظه به احساس خوب برسم تا این اتفاقات فوق العاده عالی رو جذب زندگیم کنم،
هر کجای که هستید شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند باشید.
سلام به برادر کوچکترم
رستم خان
واقعا لذت میبرم پسرهای نوجوان و جوانی هم چون شما، در این سن و سال با این قوانین ثابت جهانی آشنا شدن و تلاش میکنن با عمل به این آگاهی ها کنترل زندگیشون رو به دست خودشون بگیرن
امیدوارم با کنترل آگاهانه ورودی های ذهن تون هر رو اتفاقات عالی تری رو تجربه کنید و اینجا از پیشرفتاتون برامون بنویسید ❤️
سلام دوست عزیزم
ازخوندن کامنتت لذت بردم .. و برای ادامه مسیر انرژی گرفتم 💪
دقیقا همینطوره وقتی به چیز منفی توجه میکنم تااخرهمون روز اتفاقات کوچک یا بزرگ منفی رو جذب میکنم . سعی میکنم هر دقیقه حسم وخوب نگه دارم تا فقط خوبی جذب کنم . هرکس هرکار خوب یا بدی انجام بده نتیجه اش به خودش برمیگرده .
هرجا هستی شاد وسالم و خوشبخت و ثروتمند باشی💐
سلام و درود تجربه ی من از کنترل ذهن شغل مورد علاقمه،دوستای فوق العادس درامد بیشترمه،مهربون تر شدن خودمه،مهربون تر شدن اطرافیانم نسبت به منه،شادیمه آرامشمه،و از نظر من بهترین راه واسه ی کنترل ورودی های ذهن کار کردن همه جانبه روی خودمونه،به نظر من بهتره که تمام وقتمونو روی سایت استاد،روی نوشتن،روی قرآن خوندن،خلاصه روی کار کردن روی خودمون بذاریم شاد و خوشبخت و ثروتمند باشید
سلام به استاد عزیزم و تمام دوستانِ موحد
در مورد ورودی های ذهن من اولین بار که با آگاهی های استاد آشنا شدم واقعا برام سخت بود و مقاومت ذهنی زیادی داشتم،چونکه من آدمی بودم که بشدت به بقیه مردم اهمیت میدادم خیلی زیاد و گاهی حتی خودمم فراموش میکردم و حاضر بودم بقیه راضی باشن اما خودم اذیت بشم!!و فکر میکردم کار درستیه و دلیلش هم همون کمبود عزت نفس بود. بخاطر همین دائما به حرفها و رفتارهای بقیه عکس العمل نشون میدادم یا وقتی ناراحت بودن من شدیییییدااا کنارشون قرار میگرفتم و اونقدر خودم رو اذیت میکردم که سعی کنم حالش خوب بشه با اینکه حال خودمم بد بشه مهم نبود.چون قانون رو نمیدونستم،چون نمیدونستم اگه اون فرد ناراحته حاصل فرکانس های خودشه و تا خودش نخواد من هیچ کاری نمیتونم واسش بکنم…خیلی موارد که من حالا یک مثال زدم
تا اینکه با این آگاهی های بی نظیر استاد وااااقعاااا شوک بزرگی بهم داده شد و به خودم اومدم و سعی کردم خیلی خیلی بیشتر به خودم اهمیت بدم راحت تر از مسایلی که پیرامونم پیش میاد اعراض کنم.تلویزیون،اخبار،حرف های مردم،روزمرگی های جامعه و…و واقعا تا حدی که کار کردم یک عالمه اتفاقات خوب واسم افتاد و هربار تضادی پیش میومد همونطور که استاد میگفتن زاویه دید خودتون رو تغییر بدید به شکلی که بهتون احساس بهتری بده،من آگاهانه این کار رو انجام میدم و اگه هم حالم بد میشد حداقل زمانش خییییلییی کمتر از قبل بود و خیلی زود به حال خوب برمیگشتم و یجورایی ذهنم رو گول میزدم با توجه به مسائل دیگه ای که بهشون علاقه داشتم
خدارو هزاران بار شکرررر میکنم بخاطر این آگاهی های ناب و من پذیرای تمام اتفاقات خوب کائنات هستم.خدایا شکرت.