«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 13
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با درود بر استاد عالیقدر و دوستان خوبم
امروز سومین روز این سفر پر برکت را طی کردم.
من چند ماه پیش میخواستم درسم را در مقطع کارشناسی ارشد و رشته روانشناسی ادامه بدم اما بخاط یکسری حاشیه ها و مسائل مالی و به بهانه اینکه من احتیاجی به درس ندارم و همینکه با استاد کار میکنم و به فایلهای استاد گوش میدم کافیه از ادامه تحصیل منصرف شدم اما مرتب بابت این موضوع فکرم درگیر بود.
تا دیروز که به همسرم که او هم مشعول خواندن برای امتحان کنکور در مقطع دکتری رشته روانشناسی هست گفتم کاش برای کنکور ثبت نام کرده بودم و او بلافاصله با یک سرچ در اینترنت گفت تو میتونی در اواخر بهمن ماه ثبت نام کنی و او که معمولا برای ادامه تحصیل من مخالفت میکرد خیلی هم همراهی کرد و کتابهای لازم را به من معرفی نمود.
و از امروز استارت مطالعه را زدم و تصمیم دارم با برنامه ریزی صحیح تا اردیبهشت ۹۸ که امتحان هست هم مطالعه داشته باشم و هم با فایلهای استاد انرژی و نیرو بگیرم.
خدا را صد هزار مرتبه شکر که در مسیر الاهی قرار گرفتم و هر روز از روز قبل احساس بهتر و به خداوند نزدیکتر میشوم.
یاحق
به نام خدای یگانه
نکته ی جدیدی که این فایل اینبار برای من داشت این بود که یک خواسته برام ایجاد شد که تازه فهمیدم هیچوقت حد خودم نمیدونستم این خواسته رو
” دوست خدا ” بودن
رفیق خدا بودن , دوست جون جونی خدا بودن . چه حد عالی از انسان بودن . خیلی خوشحالم که این خواسته در وجودم شکل گرفت . از احساس گناه تا محبوب و رفیق خدا بودن?
داستان قربانی کردن اسماعیل از اون داستان های بنیان کن تاریخ بشره . سالها پیش کتابی خوندم بنام (ترس و لرز) از (سورن کی یر کگارد) روایت عشق و ایمان و ساحت ایمان . و انگار نتیجه این داستان در زندگی عباس منش خیلی بهتر از زندگی کی یرکگارد بوده
با درود فراوان به انسانهایی که در تلاشند درجه ی بهتری از انسانیت باشند و سعی میکنن دنیا جای بهتری واسه زندگی باشه …
از وقتی توقعم رو از روی انسانها برداشتم و هیچ انتظاری نسبت به هیچ کسی حتی پدر و مادرم نداشتم احساس کردم به خدای خودم نزدیکتر شدم و آرامش بیشتری پیدا کردم اون موقع ها واسه خدا شریک قرار میدادم و همش از دیگران انتظار داشتم ، ولی هدایت شدم در مسیر درست قرار گرفتم ، دیگه توی هر شرایطی که باشم نگران نیستم و میگم خدا هست میخوام ایمانم رو بیشتر و بیشتر کنم که تسلیم محض خداوند باشم تو این راه نورانی از خداوند خواستم هدایت شوم و شدم ، بهترین هدایتش آشنایی با این سایت خوب و شنیده های خداگونه ی استاد عزیز
خدایا شاکرم و استاد گرانقدر سپاسگزارم که یکی از دست های خوب خدا رو زمین هستید ???
سلام بر استاد ارجمند و دوستان مهربانم
نکاتی که از این فایل دریافت کردم:
تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی اینکه به خداوند توکل کنیم، ایمان داشته باشیم که خداوند بهترین شرایط را برای ما رقم میزند، خودمان را بسپاریم به خداوند و در دل ترسهایمان حرکت کنیم. اگر اتفاق ناگواری برایمان رخ داد خدا را شکر کنیم آن را بعنوان یک نعمت برای رشد و پیشرفتمان بدانیم و یا مثلا عزیزی را از دست دادیم بجای ناله و زاری از خداوند تشکر کنیم و در برابر خواست خداوند تسلیم باشیم. من خودم تازگی ها برادر جوانم را از دست دادم، بعد از دو سه روز حالم را خوب کردم که البته الان با خودم میگویم باید از همون لحظه اول ناراحت نبودم. ولی باز هم خیلی خودم را کنترل کردم، الان هم وقتی یاد برادرم مییفتم اصلا ناراحت نمیشم.
یا مثلا یه بار قرار بود برم کرج واسه همایش، خودشم تنها بودم و پدرم هم نمیذاشت ولی گفتم که من باید فردا برم این همایش رو و احساسم را خوب نگه داشتم و اصلا هیچ ترسی نداشتم خلاصه شبش دوستم بهم پیام فرستاد گفت قراره من هم با دوستم بریم برات بلیط رزرو میکنم. چون من ترسی نداشتم و باایمان میخواستم این همایش را برم خداوند دوستم را بعنوان دستی از دستان خودش برای من فرستاد. بعدش تو کرج وقتی از همایش اومدیم به خانه معلم من دیدم موبایلم نیست بعد با توجه به آموزش های استاد که احساس خوب = اتفاقات خوب، احساسم را خوب نگه داشتم بعدش یه آقایی به موبایلم زنگ زد و گفت که موبایلتون تو سالن همایش جا مونده فردا بیایین ببرین. خیلی خوشحال شدم.
و اگر بخواهیم که به مرحله ایمان و تسلیم شدن در برابر خداوند برسیم باید روی خودمون خیلی کار کنیم باید روی باورهای توحیدی کارکنیم. حضرت ابراهیم که اینقدر ایمان داشت و در برابر پروردگار تسلیم بود، چقدر روی خودش کار کرده بود.
واقعا زندگی با ایمان و توکل، زندگی فوق العاده آرام و بدون ترس و سراسر عشق و شادی و خوشبختی و سلامتی میشود.
خدایا شکر که من سالم هستم.
سلام به استاد عزیزم که واقعا خواسته ام بود سالها که نیاز به داشتن یک راه شناس در مسیر زندگیم میکردم و خداوند من رو به این نعمت مزین کرد و با سلام به خانوم شایسته که این سفر زیبا رو برنامه ریزی کردن وسلامی به دوستای خوبم در این خانواده بزرگ من هرچه ایمانمان قویتر میشه راحت تر میتونم کارهایی که میترسمو انجام بدم کارهایی که واسه تکاملم لازمه از جمله مهاجرت کردن که بدون ایمان به خداوندی که همراه من هست و کارمو راحت میکنه آسون میکنه و پشتم بهش گرمه امکان پذیر نیست امیدوارم هرروز ایمانمان به ربم بیشتر و بیشتر بشه .
سلام امروز روز سوم چالش خانم شایسته عزیز رو گوش کردم . در این سه روز خیلی روی خودم کار کردم و بی نهایت جواب دیدم و به ارامش رسیدم و این راه را ادامه میدم خیلی خوشحالم و برای همگی ارزوی موفقیت و سلامتی و خیر و برکت دارم. خدای مهربانم را شکر میکنم . سپاسگزارم که مرا همراه شما عزیزان کرد . من دیگر وابسته نیستم قضاوت نمیکنم توقع ندارم میبخشم و انسانها و رفتارشان را درک میکنم خدا رو شکر میکنم به خاطر سلامتی و خوشحالی و ثرمت و برکت فراوان در زندگیم ممنونم از همگی
سلام ب استاد عزیز و خانوم شایسته و همه ی هم سفران
چ حسه قشنگیه وقتی ک خودت رو تسلیم خداوند کنی،ایمان داشته باشی ک خودش از پس همه ی کارها بر میاد و تو لازم نیست کاری انجام بدی فقط ایمان داشته باش،،حس خیلی خوبیه وقتی ک توقعت رو از ادمها ب صفر میرسونی و انتظار از کسی نداری چون میدونی ک خدا ب درخواست تو جواب میده..
ما باید ایمانمون رو نسبت ب خداوند قوی کنیم’روی ترس هامون پا بزاریم و قدم اول رو با توکل ب خودش و ایمانی محکم برداریم،اون موقعس ک میبینیم چطور شرایط و اتفاقات داره ب نفع ما پیش میره!!
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم
استاد عزیزم ممنون از فایل ها و اگاهی هایی ک در اختیار ما قرار میدید?
امیدوارم ک درپناه خدا شاد،سالم،و ثروتمند باشید?
درود..
روز سوم سفر من :
عجب ایمانی داره ابراهیم…عجب باور قدرتمند و خالصی نسبت به خداوند..واقعا یه اسطورس..
فک کن بخوای سر بچتو ببری…ووووی ?
…
و خدایی که عاشق من است..
و خدایی که در قلب من است..
و خدایی که هر وقت از او دور میشوم مرا صدا میزند ای بنده من تو نزد من بسیار محبوبی..
چقدررر سال ها از تو میترسیدم..
از خدایم میترسیدم..
پرودگار من حس میکنم چند روزی است از تو دور شده ام..
مرا به سوی خدایت باز گردان..مرا از ترس برهان..هدایتم کن که همواره به تو نیاز دارم..
در لحظه لحظه های زندگیم تو بودی که همچون پدری مهربان حمایتم میکردی و من نمیدانستم و من غافل بودم..
ایمانم را قویتر بگردان..
به من عزت و بزرگی بده..
به من ارامش و ثروت و قدرت بده..
و مرا در پناه خودت نگه دار….
………………………………………………………واقعا نوشتن کامنت خیلی معجزه میکنه..
یه مدتی بود کامنت نمیذاشتم کاملا متوجه شدم از مسیر دور شدم..
خیلی عجیبه این کامنت گذاشتن چقدر تاثیر گذاره..
به نام خدا
من امروز در سومین روز سفر هستم با توجه به اینکه خودم را مقید کردم که هر شب باید به تعهدی که دادم عمل کنم از اول صبح که بیدار می شم روزم را با نام خدا آغاز و با حسی عالی دنبال نکاتی می گردم که برای شب آماده کنم و در سایت بنویسم
این خیلی عالی است که ذهنم هر لحظه به دنبال نکات مثبت و ایده های عالی است و با همین نگرش خودم و افراد را جهت رشد و شکوفایی بیشتر تشویق و تحسین می کنم .
من درس بزرگی از این فایل و این سفر امروز یاد گرفتم که اگر در برابر رب العالمین تسلیم باشیم و با ایمان و باور به اینکه اگر خودمان را به خدا بسپاریم هم آرامش داریم و هم ثروت و هم سلامتی و هر چی که می توان از آن لذت برد .
من در اکثر مواقع که مشکلی پیش می آید یا از چیزی نگران می شوم این را به خودم می گویم که چطور خداوند به همسر و فرزند حضرت ابراهیم در صحرا آب و خوراک رساند و از آنها محافظت کرد ؟
چطور خداوند نگذاشت که آن چاقوی تیز بران گلوی اسماعیل را ببرد ؟
چطور آن آتش بزرگ که چندین روز نمرودیان برایش هیزم جمع می کردند و شرارهای آن به آسمان می رفت برای ابراهیم خلیل الله به گلستان تبدیل شد ؟
در جواب همیشه به خودم میگم آن خدایی که این کارها را برای ابراهیم کرد خدای تو هم هست پس برای تو هم می شود پس باید مشکل از خودم باشد
باید تنها تسلیم او باشم
باید تنها و تنها به او ایمان داشته باشم
باید تنها به او اعتماد کنم
باید پرستشم تنها برای آن ذات مقتدر هستی باشد
باید خودم را به او بسپارم
باید کاملا خونسرد باشم
باید صبور باشم چون همه کارها به اراده اوست و هر کاری را در موقع خودش به انجام می رساند
خدایا من خوشحال و سپاسگزارم که در جمع دوستانی هستیم که مدام از تو یاد می کنیم و چیزهایی را می شنویم و می گوییم که هر لحظه ما را به تو نزدیکتر می کند .
من دوست خداوند هستم
من به خداوند اعتماد دارم
من از وابستگی به هر شخصی رها و آزاد هستم و شرک نمی ورزم
من به دیگران تنها عشق می ورزم و عشق در روابطم جاریست
من در هر کاری به خداوند باور و ایمان دارم
باور دارم خداوند منو حمایت میکنه
تسلیم بودن را تمرین میکنم تا خودمو رها کنمو مدارم بالا و بالاتر بره
من ایمان دارم که خداوند منو حمایت میکنه
توکل بر خدا می کنمو خداوند دستانش را برای من ظاهر میکند
هر وقت احساسم خوب هست یعنی تسلیم هست، و این یکی از نشانه های تسلیم بودن به پروردگار هست نشانه های ایمان مطلق داشتن. ایمان صد در صدی.
با احساس خوب این سفر را ادامه میدیم