جهان مانند آینه عمل می کند - صفحه 171 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-10.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2014-07-03 00:00:002022-12-29 00:57:11جهان مانند آینه عمل می کندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام درود بیکران دوستان عزیزم و خانم شایسته و آقای عباس منش بزرگوار، بالاخره تونستم شروع کنم…
روز اول اومدم کامنت بذارم،بعدش دیدم همه مطالبم غر زدن و منفیه، گفتم بذار نظر مثبت بذارم که تا امروز ذهنم خالی خالی بود،خداروسپاس تمرین های این چهار روز و ترتیباتی که رقم خورده انجام تمرینات داره آرام آرام خودشو نشون میده، همین که امروز صبح که از خواب بیدار شدم با افکار منفی بیدار شدم بعدش گفتم نه به نکات مثبت توجه کن، حسمو خوب کردم و حالا نوبت جایزه ام بود این فایل عالی را گوش کردم…
من حدود یک ماهه که شروع کردم هر روز صبح یک فایل مثبت گوش میکنم و بعدش تا شب روش کار میکنم و به نکات و تمریناتش عمل میکنم، اول فایل های پراکنده بود، دوم یه فایل 21 روزه از یه مربی دیگه که روزهای آخر اون دوره به خدا گفتم کاش عباس منش هم از این دوره ها بذاره، وقتی 21 روز تمام شد گفتم میخوام بیام توی خانواده عباس منش، بعد از پنج سال که من این اکانت را دارم،تونستم بالاخره باهاش وارد بشم و استفاده کنم، تمام این پنج سال کمو زیاد داشتم رو خودم کار میکردم، ولی فرکانس گذشته ام اینقدر ضعیف بود که نمیتونستم خیلی کارها و بکنم، ولی آماده شدم اومدم تو سایت، اولین چیزی که راهنمایی شدم و به خاطر. اشک ریختم قسمت هدایتم کن سایت بود عالیه، من یه سری فایل های رایگان را داشتم که خوب قدیمی و محدود بود ولی خیلی قدرتمند، هر موقع به مسئله ای برخورد میکردم، قسمت رندوم مدیا پلیر را باز میکردم، میذاشتم خود فایل ها برند و همیشه ایمان داشتم هدایت میشم و میشدم جواب سوال هام را میگرفتم، تا اینکه هدایتم کن سایت عالی بود انگار نمیشه گمشده خودمو پیدا کردم، بعد دیدم تمام خانواده نقطه های کامل خودم هستند، بعد از دو روز که هدایت شدم به عزت نفس و دوازده قدم و خیلی میخواد داشته باشمشون، ولی خوب من الان پشت آزمون وکالت هستم، چندین ماهه تمام ارتباطم را قطع کردم فقط دارم مطالعه میکنم و توی شرایط خاصی هستم، از خدا خواستم کمکم کن تا ادامه بدم و به مرور پول بسازم و تهیه کنم، خیلی قشنگ بود دیدم خدا و خانم شایسته و تمام خانواده دارن توی مسیری خیلی قویتر از مسیرهای 21 روزه که همیشه گی میرن و منم گفتم میام، اگه همتون برگردین عقب را ببینین، میبینین که منم دارم میام…
به زودی میرسم بهتون…
خلاصه امروز با حس عالی و تمرینات روزانه که هر صبح یه فایل گوش میکنم و درس هایی که میخونم تمرکز کردن روی نکات مثبت و تونستم مقاومت ذهنم را بشکنم شروع کنم…
من ادامه میدم…
از تنها فرمانروای جهان هستی سپاسگزارم که از هیچ داره منو هدایتم میکنه…
و این همه تاحالا تغییر کردم و این همه دیگه هم سر راهم دارم… و این فرمانروایی قدرتمند در نهایت آرامش و شادی با آگاهی و هدایتم میکنه…
از همه ممنونم و سپاسگزارم…
امروز تا شب توجه روی نکات مثبت، فقط برای امروز تمرکز میکنم روی نکات مثبت…
هر صبح به خودم اینو میگم، روزتون زیبا و شاد
روز چهارم سفرم
خدا را سپاسگزارم برای این همه نعمت در زندگی ام
خدا را سپاسگزارم برای شرایط نادلخواه زندگی ام
استاد عزیزم امروز رسیدم به این فایل ارزشمند و این در حالی است که به ظاهر در بدترین شرایط مالی هستم و ظاهرا درهای رشد مالی و عاطفی زندگی ام بسته بسته است و راهی وجود ندارد برایم اما حالم عالییییییی عالی عالی
احساس لذت میکنم از تک تک نفس هام، چیزهایی که میبینم و میشنوم حتی صدای یک کلاغ در آسمان
استاد عزیزم و مریم خانم
خیلی سپاسگزارم برای این جمع زیبا و فایل های عالی
استاد تنها چیزی که میدونم این هست که الان در بالاترین نقطه اینرسی زندگی ام هستم، نقطه شروع یک تحول بزرگ مثل آدمی که در ماشین نشسته و میخواد ماشین حرکت کنه و با سرعت شتاب بگیره و اون شخص محکم یا کمر میخوره به صندلی تا با شتاب ماشین هم راستا بشه، الان منم محکم با کل وجودم خوردم به صندلی ماشین زندگی ام، یه ضربه کاری😜
و میدونم این شرایط نادلخواه همش یک نشانه هست یک تابلو که نگذاره از مسیرم منحرف بشم، یک تضاد
و فقط این روزها خدا رو شکر میکنم برای سلامتی ام، اتاقم، رختخوابم، خانواده نازنینم، محبت تو دلم به اطرافیان وووو
و چیزای اینقدر کوچک که قبلا اصلا نمیدیدم و چقدر این شکرگزاری رو دوست دارم
و خوشحالم دارم یادش میگیرم
دوست داشتم این حال خوبم رو باهاتون به اشتراک بگذارم😁
خدایا متشکرم 🌹
سلام خدمت همه دوستان عزیز
امروز داره روز چهارم سفرنامه من پیش میره در حالی که من تصمیم گرفتن فقط به نکات مثبت اطرافم آگاهانه توجه کنم.چرا که اتفاقات مثبت حاصل فرکانس های مثبت هستند
خدارو صدهزار مرتبه شکر امروز اول صبح تونستم کلی با خودش صحبت کنم و حس و حالمو رو بردم رو موج منبع خیلی خوشحالم اخه وقتی باهاش صحبت میکردم از ذوق اشکم درمیومد.امروز کلی جاهای زیبا رفتم کلی خرید داشتم کلی چیز قشنگ وارد زندگیم شد و خداروسپاسگزارم چون همون اول صبح ازش هدایت خواستم.من به لطف الهی بزودی زود با کار کردن بیشتر و تمرین البته آگاهانه اتفاق های مثبت پی در پی رو برای خودم رقم میزنم تا جایی که وقتی به نوک قله رسیدم فریاد بزنم خدایا شکرت
من آرزومیکنم خودم و همه دوستان همفرکانسی و هرکس که از خدا درخواستی داره اجابت بشه و سپاس فراوان از استاد عباسمنش دستی از دستان بزرگ خداوند برای لطفی که در حقمون میکنه و کمکمون میکنع تو این دنیای قشنگ لذت ببریم.
سلام خدمت استاد بزرگوار خانم شایسته مهربان و دوستان خوبم
توی یه فایل از استاد شنیدم که فقط با تمرکز بر نکات مثبت و شکرگزاری میشه به هر آنچه که میخوایم برسیم
وقتی این صحبت ها رو شنیدم فکر کردم که چقدر ساده میشه این کار رو انجام داد ولی وقتی خواستم انجامش بدم دیدم خیلی هم ساده نیست چون من به عنوان یک انسان با یه ذهن که پر از باورهای منفی هست عادت کردم به توجه به نداشته هام و اینکه حتی تو شرایط نا دلخواه بتونم توجهم رو بذارم روی داشته هام و شکر گزار باشم اونم با احساس خوب برام کار راحتی نیست
به این نتیجه رسیدم که چقدر خداوند همه چیز رو برای ما ساده کرده وچقدر ما همه چیز رو سخت کردیم برای خودمون
باید توجه به زیبایی ها و شکر گزار بودن رو آروم آروم در خودمون ایجاد کنیم تا جزئی از شخصیت ما بشه و ما تبدیل بشیم به یک شخصیت شکرگزار که هر لحظه لحظه فقط زیبایی ها رو میبینه و با احساس خوب شکرگزاری می کنه
در پناه الله یکتا باشید
سلام استاد عزیزم و هم فرکانسیها امروز روز چهارم سفر منه اول از همه سپاسگزار استاد عزیزم هستم با درسهایی که بهمون یاد میده روز به روز فرکانسمون بالاتر میبره
نزدیکترین فرکانس خداوند فرکانس سپاسگزاری که تمرکز کنیم روی نعمت زیبایی های اطرافمون با دیدنش تحسین کنیم باید تمرکز کنیم چه فرکانس میفرستیم
یه مدت مشغول کارم بود یه مقدار از فضای اینکه رو خودم کار کنم ورودیهامو کنترل کنم امده بودم بیرون اتفاقهای نادلخواهم پشت سر هم اتفاق میافتاد جوری که به خودم گفتم باید برگردم به سایت باید دوباره رو خودم کار کنم اولین چیزی که توجه کردم تاکسی بود همیشه دلم میخواست همین که میرسم لب خیابون تاکسی اماده باشه معطل نشم یه بار که تاکسی به موقع رسید شروع کردم تو دفترم سپاسگزاری کردم یعنی هر تایم برم بیرون یعنی یه جوری شده که تاکسی منتظرم ایستاده تا من سوار شم اوایل فکر میکردم اتفاقیه دیدم نه واقعا قانون جواب میده و سپاسگزار خداوندم هستم این روزها عجیب هیجان دارم بیشتر رو خودم کار کنم نتیجه های بزرگتر بگیرم البته کلی اتفاقهای خوب افتاده برام که سپاسگزارترم میکنه و میخوام آگاهانه تمرکزمو ببرم به سمت چیزهایی که میخوام
من همین نکته رو بفهمم به شدت روزه کانون توجه بگیرم و تمرکز مو به چیزهای خوب زندگیم باشه
در هر شرایطی نکاتی هست برای سپاسگزار بودن با رسیدن به احساس خوب یعنی تمرکز دارم روی چیزهایی که میخوام اگه احساسم بد باشه تمرکز روی چیزهایی که نمیخوام هست
سفر نامه امروزم تموم شد استاد من باور کردم تا پایان سفرم با تعهد پیش برم زندگیم از این رو به اون رو میشه و جوری میشم که ربطی به گذشته ام ندارم این کامنتم میزارم به عنوان نشونه قدمم
سپاسگزارم استاد عزیز و مریم جان ❤
سلام به استاد عزیزم
خیلی خوشحال و سپاسگزارم که تو این مسیر آگاهی هام داره خالص تر میشه
خیلی خوشحالم که به دنبال فهمیدن این آگاهی ها هستم و نمیخوام فقط برای پاس شدن حفظ کنم و امتحان بدم. میخوام قشنگ درکش کنم
یک چند روزیه تمرکزی دارم به اعمال و نتیجه ها و خدا و قوانین تفکر میکنم و خودمو زیر ذره بین بردم
این تسلیم بودنه رو خیلی دوست دارم چون هیچ چیزی دقیقتر مثل این هدایت خدا عمل نمیکنه
من نتیجه هایی تو زمینه هایی غیر کسب و کار حتی ثروت گرفتم ولی باز یک عدم اطمینان به قوانین درونم بود و شاید در ادامه هم باشه تا جایی که با باور درست جایگزینش کنم که فک کنم امروز استارت مهمش خورد
امروز به شخصه دیدم که قوانین چقدر بی نقص و دقیقه و امیدوارم همه تون تجربه کنید امیدوارم وجه خوبشو که به واسطه فرکانستونه رو تجربه کنید ولی من که خیلی خوشحالم حتی به ظاهر وجه ناجالبشو تجربه کردم واقعا خوشحالما واقعا
یک تایمی شاید دو ماهه یا کمتر من به دلیل حالا حرف هایی که قبلا از پدر مادرم شنیده بودم و دوستان به جد یا به شوخی، این احساس عدم لیاقت در من به وجود اومد و بهتره بگم تشدید تر شده بود، تو زمینه های مختلف ، مثلا رفیقم برام حساب میکرد ( یک نوشابه حتی ) دیگه تموم بود من باید از اون روز به بعد ده برابرش جبران میکردم و مثال های دیگه
این احساس عدم لیاقت در مورد خانواده و شرایطم خیلی زیادتر از بقیه بود
در حدی که حاضر بودم 4 یا 5 کیلومتر یک مسیری رو تو شهر پیاده برم ولی از خانواده درخواست نکنم که به من پول تاکسی بدین
این قضیه از دبیرستان شدت گرفت تا یک سال پیش فک کنم
و یا میتونستم درخواست یک وسیله بهتری کنم ، فقط درخواستشو میگم حالا برام فراهم بشه یا نه رو نمیگم ، اون درخواست کردنه رو انجام نمیدادم ، چون خودم رو لایق نمیدونستم
چند ماه پیش دوره عزت نفس رو گرفته بودم و تمریناش رو انجام میدادم و خیلی این احساس لیاقته بهتر شده بود و خب یه مدتیه که کار نکردم روی این دوره
بعد من این فیگور سازی به مرحله تولید که رسیدم و اقدام برای فروش آنلاین کردم و منتظرم یک محصول دیگه ام حاضر بشه که برم برای فروش آفلاین که هم یک سری ترس ها و نجواها از بین بره هم کار دستم بیاد.
احساس عدم لیاقت اینجا موقعیت رو عالی دید و وارد کار شد
که میگفتم اره تو این ماه دیگه فروش میکنم و مستقل میشم و تمام
این باعث میشد بچسبم به کسب در آمد از این هنر و هی بگم عه امروز فروش نرفت ، فردا میره پس ، نکنه یک ترمز دارم ، ترمزه چیه و …
کلی درگیری ذهنی برام به وجود آورد و باعث میشد که به عدم فروش توجه کنم و طبق قانون بی نقص خدا همون وارد زندگیم میشد
بعد فهمیدم خب این احساس عدم لیاقته که داره این توجه به عدم فروش رو میاره و این نتیجشه
(من خودم رو لایق ثروت و نعمتی که از این طریق وارد زندگیم میشه نمیدونم ، هنوز هم این احساسه هست کمرنگ شده ولی هست )
بعد امروز رفتم مطب دکتر برای مو( یکی از نشتی های انرژیمه که یا کامل خوب میشه تموم یا کلا تمرکزمو از روش برمیدارم)
بعد خب بنا به یک سری دلایل بیمه و این چیزا پدرم هم با من اومد
بعد اونجا نجوا شروع کرد
که با بابات اومدی ، بچه ای ، الان بقیه میگن : نگاش کن ، با این سنش با باباش اومده ، پدرش پولشو میده ، خجالت نمیکشه
بعد مثلا رفیقمو یادم اومد که کار میکنه و اینا و بعد من میومد دلایل ام رو میگفتم ولی اصلا زورم نمیرسید
بعد فهمیدم یک باگ واضح اینه که من به حرف مردم اهمیت میدم ، از این طریق تونستم یکم ساکتش کنم
( کاملا میپذیرم میتونستم بهتر عمل کنم که کار کنم از قبل تر و الان راحت تر به این کارم برسم ولی تصمیم گرفته شده بود و پاش باید وایستم و الان هم حق انتخاب دارم ولی شرایط رو نگاه کردم که باید تمرکزی روی این کار بشینم و تولید کنم و پای تصمیم هم میخوام وایستم یک ولی هست اینجا که میتونه همه اینا رو تغییر بده اونم نشونه و هدایت خداست ، قبلا خیلی میگفت برو سرکار ولی من خودمو گول میزدم ولی الان نه منتظرم بگه و من انجام بدم که یک نشونه ای هدایت شدم که این دوتا کار تموم شد برم برای فروش آفلاین و باز هم به دنبال تایییدشم )
اول از همه دیدم پدرم اصلا به شدت رفتار هاش تغییر کرده ( اونم به دلیل تغییر نگاهم نسبت به پدرم که واقعا ، باورم نمیشه تو چشماش نگاه نمیکردم ولی الان راحت نگاه میکنم و واقعا دوستش دارم ، از دیدن چهرش لذت میبرم این جمله نزدیک تره به حسم ) بعد دیدم پدرم مشتاق تر از منه که موهام درست بشه ( برای مزوتراپی رفته بودم ) دیدم هی میخواد بپرسه خب چند جلسه و هزینه چجوریه در صورتی دکتر قصد داشت با دارو اول کنترل کنه صحبتش زیاد در مور مزوتراپی نبود
موقع برگشت یک شخصی کنار خیابان بود و پدرم کنار زد تا سوارش کنه و خب من گفتم غریبه چرا سوار داره میکنه و یک اشاره ریزی کرد ، قبل این که طرف سوار شه که این همسایمونه و اینا و جوری گفت که من حس کردم کلا یک بار دیدتش و تو ذهنم یک آدم غریبه ثبت شد و اون شخص سوار شد و بعد دیدم پدرم باهاش گرم گرفت و اون شخص گفت آقا زاده هستن و دیدم اینجور با هم گرم گرفتن پس میشناسن همو منم برگشتم و احوال پرسی کردم و بعد دیدم زد رو شونم و به شوخی یه جورایی گفت قدر پدرتو بدونا همینجوری راحت لم دادی نشستی و داری میخوری ( داشتم نون میخوردم ) ، پدرت خیلی زحمت کشیده به اینجا رسیده و یکم خندیدم و بعد رفتم تو فکر گفتم خدایاااااااااا قانون پس اینجور دقیقه که من این افکار عدم لیاقت رو تو ذهنم داشته باشم و دقیقا این تو فکرم بوده باشه که الان مردم میگن این با این سن وابسطه پدر مادرشه و دقیقا جهان بهم نشونش داد ، دقیق همون جمله ها رو ، اینجا کاملا درکش کردم و چشیدم که چقدر این جهان و قوانینش درست و دقیقه و مطمئن تر شدم و مصمم تر شدم که کار کنم تو این زمینه و باور هامو کار کنم و قدم بردارم و تسلیم باشم و نگران نتیجه نباشم.
اومدم باز توضیح بدم در مورد تصمیماتم و این قضیه کار نکردنم رو …
که نشون میده که هنوز حرف مردم برام اهمیت داره بیشتر از حد معمول
خدارو شکر برای این هدایت این آگاهی ها
از وقتی که تسلیم کردم خودمو نسبت به هدایت های خدا و قدم های بعدیم خیلی بهتر دارم میفهمم و قدم برمیدارم
همیشه شاد و سالم و سلامت باشید.
سلام به استاد و مریم بانوی عزیزم و همه دوست های عباسمنشی ام. امیدوارم امروز یک روز پر از نعمت و برکت و شادکامی واسه همگی تون باشه. خدا رو شکر میکنم که امروز هم فرصت زندگی کردن، دیدن، نفس کشیدن، فکر کردن و نوشتن رو بهم داده. آدم باید خیلی از مرحله پرت باشه که قدر این نعمت هاشو ندونه و فکر کنه عادیه. من الان که فکر میکنم واقعا آدم ثروتمند و خوشبختیم و باید برا داشتن این نعمت هام همیشه سپاسگزار باشم. خانواده ای که همه اعضاش سالم و سلامتن (هزاران بار شکر) و من رو خیلی دوست دارن، خونه زیبا، بزرگ و پر از آرامشی دارم که خیلی راحت میتونم شبا بدون هیچ نگرانی بخوابم. خدایا شکرت که سیستم گرمایشی خونمون عالی کار میکنه و توی این هوای سرد ما رو گرم میکنه. خدایا شکرت بخاطر اینکه آب کافی، سالم و زلال داریم برای استفاده کردن. خدایا هزاران بار شکرت بخاطر اینکه سلامتم و بدون هیچ درد و مشکلی خیلی راحت از خواب پا شدم و دارم اینا رو تایپ میکنم. خدایا شکرت که سواد دارم. خدایا هزاران مرتبه شکرت که غذای فراوان برای خوردن داریم، خدایا هزاران مرتبه شکرت بخاطر نیروی برق که این امکان رو به من داده که در هر ساعتی از شبانه روز کارامو بکنم. خدایا هزاران مرتبه شکر بخاطر دسترسیم به اینترنت پر سرعت و هزاران بار شکرت میکنم که من رو با بهترین آدم ها آشنا میکنی و به بهترین مسیرها هدایت میکنی. خدایا هزاران مرتبه شکرت که که میتونم این آهنگ زیبایی که توی هدفونم داره پخش میشه رو بشنوم. خدایا من یک میلیاردرم و هزاران بار ازت ممنونم که همه این نعمت ها رو بدون اینکه من حواسم باشه و ازت بخوام بهم دادی. هزاران بار ممنونم. علاوه بر اینا تو خدایی هستی که هیچ وقت از وعده ات تخلف نمی کنی و توی این سال ها بهم اثبات کردی که بنده عزیز من تو هر چیزی دلت میخواد و از خودم بخواه ببین من واست چیکار میکنم. به خداوندی خدا من از خدا فقط یک خواستم و اون میلیون ها بهم داده. و البته که هیچ وقت هم نعمت هایی که میده تموم نمیشن و این مسیر ادامه داره و تا زمانی که من زنده ام این نعمت ها هستن حتی اگر گاهی حواسم به مسیرم نباشه. خدایا هزار بار شکرت که من چندین سال قبل یه خواسته خیلی کوچیک که اصلا حواسم نبود از ذهنم رد شد و تو امروز هزاران برابر بزرگترش رو بهم دادی. ازت ممنونم خدایی که واقعا لقب فرمانده کیهان برازنده ته. خدایا ازت ممنونم بخاطر داشتن لپ تاپم که در هر ساعت از شبانه روز خیلی راحت میتونم هر کاری دلم بخواد انجام بدم. خدای ممنوم ازت بخاطر داشتن تک تک لباس های زیبا و قشنگم. خدایا ازت ممنونم بخاطر اینکه من رو خلق کردی و بهم اجازه دادی تا وجود داشته باشم. هزاران بار ازت ممنونم که اجازه دادی روی کره زمین بیام و اینجا دوباره از نو بشناسمت. خدایا هزاران بار شکر که من رو از اون همه درد و غصه ای که توی قلبم جا خوش کرده بود جدا کردی و هر روزم رو اینقدر شگفت انگیز کردی و داری بهم نشون میدی که قدرت خلق دارم. خدایا هزاران بار شکرت میکنم بخاطر زنده بودنم و درک این همه زیبایی.ممنونم ازت که اینقدر من رو دوست داری و با یه زبونی که فقط مخصوص خودمه باهام صحبت می کنی، راهکار نشون میدی و دلگرمم میکنی، ایده میدی، مشاوره میدی. خدایا فقط خودت وخودت برام کافی هستی. خدایا هزاران مرتبه شکرت. و از اونجایی که میدونم هیچ وقت از وعده ات تخلف نمی کنی ازت میخوام کمکم کنی تا بتونم شکرانه میلیاردها میلیاردها نعمتی که بهم دادی و هنوز تا وقتی که فرصت زندگی روی این کره خاکی رو داشتم رو بهم میدی رو بتونم به جا بیارم و از تک تک استعدادهایی که بهم دادی و من خیلی سپاسگزار و خوشحالم بخاطر داشتنشون به بهترین نحو استفاده کنم. درست مثل بنده عزیزت سید حسین عباسمنش که بخاطر صداقت و استعداد عجیبی که توی قانع کردن آدما دارن تونسته به بهترین وجه از استعدادش استفاده کنه و این همه آدم رو که داشتن جای دیگه ای دنبال تو میگشتن رو مستقیم به خود خودت وصل کنه با حرف هاش و کاراش. استاد عزیزم ازت هزاران بار ممنونم با درس ها و حرف هات کمکم کردی تا ایمانم به خدای قشنگم قوی تر بشه و این همه دستاورد داشته باشم و بتونم زندگیم رو جوری که دلم میخواد خلق کنم. خدایا هزاران بار ازت ممنوم که توی روزایی که ناراحت و افسرده بودم و در به در دنبال ذره ای حال خوب بودم یهویی ویس استاد عباسمنش رو بین پلی لیست تلگرامم انداختی و من برای اولین بار صدای استادم رو شنیدم( جالبه که اولین ویسی هم که ازتون شنیدم در مورد اعتماد به نفس بود.). خدایا کار خودت ، جهانت و بنده هات استاد عباسمنش عزیز و مریم جان قشنگ که الحق شایسته است و خانم فرهادی و آقای ابراهیم، درسته درسته. خدایا خیلی ازت سپاسگزارم بخاطر این همه زیبایی که توی این سایت می بینم. خدایا عاشق و دیوونتم. خدایا ازت سپاسگزارم که من و دیوونه و عاشق خودت کردی و آرزو میکنم همه بنده هات شیرینی و زیبایی این عشق رو درک کنن. خدایا خیلی دوستت دارم.
با سلام واحترام خدمت دوستان جویندگان طلای وجود
در ادامه جلسات موضوع تمرکز به فرکانسهای مثبت تقویت انرژی های درونی
البته این انرژی ممکنه مثبت یامنفی باشد وتاثیرآن در روابط ما نقشهای متفاوتی را بوجود آورد
وحالات درونی ماراتحت تاثیر قراردهد، نکته مهم تمرکز به فرکانسهای مثبت ، اشاره زیبای استادعباس منش ، نزدیکترین فرکانس به فرکانس خداوند، «به معنای خالقی که میگوید باش و همان لحظه موجود میشود»، فرکانس سپاسگزاری است و راه سپاسگزار بودن، از مسیر تمرکز بر زیبایی های اطرافت، دیدن آنها و تحسینشان میگذرد. بدرستی که فیزیولوژی جسمی وروحی انسان درکیهان به سمت امواج مثبت کشش دارد یعنی ذات این جسم الهی به سمت انوار معبود ازلی تشعشع دارد وبهترین حالت ارتباطی وآرامش قانون شکرگزاریست .
چرا وقتی به قانون شکرگزاری وتمرکز برافکار مثبت گرایش داریم احساس بهتری رادرک می کنیم ؟
درفضای فردی با این قانون تلاشم برتربیت خودم متمرکز می باشد ، فاصله گرفتن از این قانون، مکانسیم درونی را بهم می ریزد ورفتارهای غیر آرامشی وهیجانی که حس نگرانی وناخوشایندرادربردارد تولید می کند، این تغییرات آزار دهنده، یکروز غیرمعمولی ونا آشنایی را می سازد. این حس برای من خارج شدن از مدار هستی هست ، یعنی آن روز زندگی واقعی ندارم .
بیشترمواقع با خودم به این نتیجه می رسم ذهن شلوغ از آدمها واتفاقات اطراف چقدر می تواند تمرکز را کاهش دهد وپراکندگی ذهن را افزایش دهد ، تاحدی که می توان تغییرات خلقی خودم را احساس کنم .
تجربیات که برایم اتفاق افتاده، مثلا سرمایه گذاری در بورس که همراه با ریزش وافت قیمتها نگرانی زیادی تولید کرد وافکار منفی آزاردهند بیشترذهن مرا به خودمشغول نمود.تصمیم گرفتم با نگرش مثبت به این اتفاق توجه کنم واین اتفاق را بپذیرم وحساسیت خودم را نسبت به اخبار وگزارشهای مربوط به بورس کاهش دادم ، بیشتر به مطالعه و ورزش وفعالیتهای کاری مشغول شدم وتوجه به آرامش وجنبه های مثبت خودم پرداختم . تجربه دیگر، کار با مراجعین خودم توجه وتمرکز به هدف گذاری های فردیشان بود، مشاهده وگزارش آنان در افزایش فضای انگیزش درونی برای رسیدن به هدف گذاری های تعیین شده واحساس رضایت از وضعیت موجود خود ، وقتی خودتو مشاهده میکنی که توانایی برترینها را داری چرا باید احساس کوچکی داشته باشی ، خیلی موانع قراره جلوی پای تو باشند تا تو بتونی آنهارابرداری .یا بیشتر مشکلات بتونی به شکلات تبدیل کنی تا قدر شیرینی خودتو بدونی وبدرستی میتونی پی به قانون شکرگزاری وتمرکز به درون لا یتناهی خودت برسی وبدونی که مسیر تو روشنایی ورسیدن به افکار مثبت هست .
باید کتاب رابست.
بایدبلندشد
درامتداد وقت قدم زد.
گل رانگاه کرد، ابهام راشنید.
بایددوید تا ته بودن.
باید به بوی خاک فنا رفت.
بایدبه ملتقات درخت وخدا رسید.
باید نشست
نزدیک انبساط
جایی میان بیخودی وکشف .(سهراب سپهری/هشت کتاب)
باارزوی بهروزی همه دوستان ارادتمند شریعتی پور
سلام روز چهارم سفرنامه تمرکز بر نکات مثبت :
با خودم عهد بستم هر روز کامنت بزارم حتی یک خط ،من امروز روز چهارمم بود مهمون اومد نتونستم کامل گوش کنم ولی یه چالش امشب داشتم و همین کامنت شما استاد عباس منش به من انگیزه داد به نکات مثبت این قضیه توجه کنم و همینطور اینکه چند روز بود میخواستم سوره ابراهیم بخونم وذهنم بهانه تراشی میکرد واین چالش باعث شد من سوره ی ابراهیم رو بخونم وبا خدا کلی حرف بزنم وحالم خوب بشه خداروشکر استاد شما سر راه من توسط خدایم قرار گرفتین من هر لحظه شکر گزار خدایم هستم بابت وجود شما
بنام خداوند یکتا
با نگاهی خالصتر نگاهی که پرده ی شیطان بر روی چشمانم نیست در لحظه لحظه زندگیم زیبایی ها و نعمتهای بیکران خداوند را میبینم آخ که چه زیبا نقاشی کرده خداوند مهربانم و چقدر فراوان نعمت بهم داده چه در جسم خودم و چه در بیرون از جسمم.
خدا رو سپاسگزارم بابت این اینهمه نعمت و فراوانی
میدانم معجزه ای میکند توجه به زیبایی ها و فراوانی ها ، نعمتها و نکات مثبت زندگیم که توام با سپاسگزاری از خداوند یکتاست
سپاس فراوان از شما استاد عزیز که اینقدر زیبا و شفاف ما رو به آگاهی میرسانی و همچنین تشکر از تیم دوست داشتنی عباسمنش که زحمت فراوانی رو با عشق به جان میخرند