جهان مانند آینه عمل می کند - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

2210 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 2415 روز

    چهارمین روز این سفرنامه ی بی نظیر

    امروز که از خواب بیدار شدم و داشتم واسه رفتن به دانشگاه حاضر میشدم ،یه سری افکار منفی داشت نگرانم میکرد.تو همون لحظه ها صدای رعد و برق اومد و به ذهنم رسید نکنه بارون شدید بشه و نتونم برم دانشگاه. اما من سریع کانون توجهمو تغییر دادم و شروع کردم به شکر گذاری..

    گفتم من به همه چیز خوشبینم..خدای من همه چیز رو روبراه میکنه.

    از خونه که اومدم بیرون چشم به آسمون خورد..وااای که چقدر ابرا قشنگ بود..باسایه روشنای زیبااا.

    اون نوری که می تابید..صدای پرنده ها..بوی بارون و یه نسیم خنککک..

    ناخوداگاه این شعر زیبای مولانا رو زمزمه کردم:

    همه عزی و جلالی

    همه علمی و یقینی

    همه نوری و سروری

    همه جودی و جزایی

    واای که چقدر حالم خوب بود..همش میگفتم شکرت واسه این همه زیبایی..

    قدم میزدم و از سرسبزی باغچه های جلوی خونه ها لذت می بردم..

    سرمو بالا آوردم و پرنده هارو دیدم.گفتم خدایا چقد آزاد و رهان..یه طوری از پرواز کردنشون ذوق کرده بودم انگار که خودم بال درآوردم و داشتم پرواز میکردم.و یه نفس عمییییق …

    تاکسی ها وماشینایی که رد میشدنو نگاه کردم تو دلم گفتم حال دلتون خوب و روزتون پر از برکت..

    همونطوری که منتظر بودم یه نفر بهم سلام کرد و لبخند زد..منم با لبخند جوابشو دادم و گفتم خدایااا تو به من لبخند زدیااا..شکرت

    هندزفری رو تو گوشم گذاشتم و موزیک رو پلی کردم:

    به قدری بی هوا امروز هوای حالمو داری

    که جز عاشق شدن راهی جلوی پام نمیذاری

    غرور تو نگاه تو یه کوه امید بهم میده

    کسی میفهمه چی میگم که لبخند تو رو دیدهههه..

    دوست داشتم از خوشحالی بلللند بلللند با اهنگ بخونم.

    اطرافم شلوغ بودو نمیشد ولی در درون فریاااد میزدم.

    وای که چه حس و حال خوبی بود.

    تو راهم خبری از بارون نبود.

    وقتی به کلاس رسیدم..صدای رعدو برق شنیدم و باروون..

    خدای خوبم مرسی که هوامو داشتی و داری..مهربووون من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2201 روز

    جهان مانند آینه عمل می کند

    با درود و سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته ی مهربانم

    و سلام به دوستان همراه در این قسمت

    امروز به این قسمت فوق العاده عالی هدایت شدم و نشانه ی امروزم بود و خواستم تشکر و قدردانی کنم از دوستان عزیزی که با نوشتن کامنت های بینظیرشون به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم

    من هر روز در دفتر شکر گذاری و صبحگاهی و شامگاهی ام به نکات مثبت زیادی توجه می کنم و می نویسم و احساسم رو در لحظه ی حال و هم اکنون خوب نگه میدارم البته سعی می کنم آگاهانه این تمرکز رو با نوشتن و خواندن کامنت های دوستانم و صحبت کردن با خودم با صدای

    بلند حفظ کنم و اینجا چکیده ای از شکرگذاری هامو برای دوستان

    عزیزم می نویسم

    خدایااا  شکرت  تنها  ترا می پرستم  و  تنها  از  تو  یاری  می جویم

    خدایاااا شکرت  …  اگر  آگاهی  خداوند  در من  جاری  شود دیگر  هیچ  محدویتی  در  مورد  ثروت  ندارم  چون منبع  این  ثروت خودش  نامحدود  است

    خدایااااا  شکرت

    که  امروز  هم  قدرت  خداوند  زندگی  منو  بسمت  تک تک بهترینع بهترین  ها از  هر  نوع  در  سراسر  دنیا  هدایت  کرد

    خدایااا  شکرت قدرت خداوند  منو  بسمت  بهترینع بهترین  ورودی ها شنیده ها  دیده ها   آگاهی های  روز افزونم  هدایتم کرد

    خدایااا  شکرت که  هر  روزِ  من  یک  روز  آکبند  و جادویی  و  یک  طلوعی  شگفت انگیزی  به  این  جهان هستی است

    خداااایاااا  شکرت   که  امروز هم

    خداوند    به  من   سلامتی  و  تندرستی کامل جسم و جان  و ذهن و روح  مقدس  الهی ام را بخشید  و به تک تک  سلول های  بدنم  قوت  و قدرت و  نیرو  و  انرژی  مضاعفی  بخشید  و  در مدار  و ارتعاش  سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و ذهن و روح مقدس ام در هماهنگی با جهان هستی است

    خدااایاااا شکرت که  سقف وسیع و  رویایی و جادویی  با  امنیت الهی  بالای  سرم  دارم   که  هر  روز  در مدار   و ارتعاش  محافظت  الهی  بیشتری هستم

    خدااایاااا  شکرت   خانه ای  دارم  که  همیشه  مشغول نظافت و تمیز کاری و مرتب کردن  آن هستم .. این  یعنی  موهبت  الهی  که  نعمت  داشتن  سر پناهی را  دارم  که  در  آن  با  آرامش   بیاسایم خدایااا شکرت

    خدااایااا شکرت  بابت  تمام  گل و گلدان های  بسیار  زیبایم  که   جلوی پنجره ی  بزرگ   و   روی  میز  گردی  چیدم   تا  احساس  سرزندگی  و  احساس  خوبم  رو  به من  هر  لحظه  یادآوری میکنه  و  من هم  با  رسیدگی  مداوم  به  آنها  یادم می ماند  که  باید  از  خواسته ها  و  اهدافم  هم چنین  مراقبتی  بعمل  بیارم

    خدااایاااا  شکرت  که  دو تا خیابان  با  کوه  فاصله  دارم  و  می تونم از  پشت پنجره ی قصرم  افرادی  که  روی اون تپه های  بلند روی  برف سر سره بازی می کنند و با تیوپ لاستیکی فریاد  شادی میکشند  لذت میبردم  رو  ببینم و از  صداشون لذت ببرم  خدایا شکرت  برای  این  فریادهای  شادی  و شادمانی

    خدایااا شکرت  بابت  تمام  امکانات  رفاهی  که  به  وفور  و فراوانی  در زندگیم  جریان  پیدا کرده

    خدایااا شکرت  که  رختخواب  گرم و نرمی  همراه  با  آرامش  ذهنی  دارم که هر روز در مدار افزایش  آرامش  بیشتر و  بیشتری هستم

    خدااایاااا شکرت  که  هر  روز  صبح  آسمان  زیبایت  رو  از  پنجره ی  بزرگ  اتاق  خوابم  میبینم و لذت میبرم و ذوق زده میشم و حمد و ثنای  ترا  بجا می آورم

    خداااایااا  شکرت  برای  اینکه  همیشه و همیشه  در  زمان  درست و مناسب و  در  مکان  درست و مناسب  و  در  همزمانی های  درست و مناسب  جادویی  هستم  تا  بهترینع  بهترین  اتفاق ها و موقعیت ها و فرصت های جادویی  رو  تجربه  کنم

    خدااایاااا شکرت فرصت  لذت بردن  از  زندگی  مادی  و معنوی ام  رو  به من عطا کردی

    خدااایاااا شکرت  که  همیشه  در  لحظه ی  حال و  هم اکنونم  هستم  برای تسبیح و حمد و ثنا  از   نعمت های  بی حد و حسابی که  در  زندگیم به وفور  و  فراوانی جاری است  

    خداااایااا   شکرت  پروردگار  دلسوز  و  مهربانم   بخاطر  آرامش   ذهنی   درونی  و  بیرونی ام از  تو ممنون و سپاسگذارم

    خدایا شکرت  بخاطر  روحیه ی  عالی ام  از  تو  ممنون  و  سپاسگذارم

    خدایااا شکرت  بخاطر فرزندان  عزیزم  مرجان  و مهران ممنون و سپاسگذارم

    خدایااا بخاطر  خانواده  و  اطرافیان  فوق العاده  عالی ام  از  تو سپاسگذارم

    خدایااا بخاطر  تمام  موهبت  هایی  که  به  من  ارزانی  داشتی  ممنون  و سپاسگذارم

    خدایا شکرت  که  اگر  تمام  دریا ها ی جهان و بعلاوه  هفت  دریای دیگر  مرکب  شوند  و  تمام  درختان  جهان قلم شوند  نمی توانم شکر  تمام  نعمت هایت  رو بجا  آورم

    خدایااا   حضرت   موسی  حق  داشت  که  بگوید  من به  هر  خیر  و نکویی  که  از  جانب تو  بر من فرو فرستی فقیرم

    خدایااا من حل  تمام مسایل کار و   امورات   زندگی ام    را  به تو می سپارم تا همچون گذشته  از  کوتاهترین مسیر  براحتی  و  به  آسونی  و  به  زیبایی  و عزتمندانه  بدون هیچ  خطا  و اشتباهی  به راه حل های  الهی ام  هدایت شوم 

    خداایااا  شکرت  که  همه ی  کارها  و  امورات  زندگیم  با  نظم  الهی  انجام  شده است 

    خدایاااا شکرت  که  همه ی  کارهای  نیمه  تمامم را  سر و سامان بخشیدی  به سرانجام  رسیده  قبل  از  آنکه  من  نگرانش  باشم  قبل  از اینکه  من  برسم  خدایا شکرت  که  پیشاپیش من حرکت می کنی و حامی و پشتیبان  و  محافظ و هدایتگر من هستی  و  من  را  به  آرامش ذهنی درونی و بیرونی  و  آسایش  و رفاه میرسانی

    خدایا  شکرت  که  فرصت  بخشیدن  و  بخشش  و  بخشیده  شدن   خودم  رو  به من  عطا کردی

    خدایاااا  شکرت  بخاطر  تمام  تضادهایی  که  سبب  خیر  و برکت  و دوستان من  بودند  و من  قدرشونو  ندونستم

    خدایا  شکرت  بخاطر  همین  تضادهایم  چراغ  راهم  رو بسمت  استاد عباسمنش  بینظیرم روشن  و منور و درخشان  و  تابان  و  نورانی  کرده ای..خدایااااا شکرت

    خدایا شکرت که من آماده ی دریافت و جذب اهداف و خواسته های مقدس این جهان مادی تو هستم

    خدایااا شکرت من قلبمو به تمام هدایت های درست و صحیح تو باز کرده ام و اجازه می دهم که با تمرکز به زیبایی ها و نکات مثبت پیرامونم موهبت ها و نعمت های بیشتری وارد زندگیم شود

    خدایا من به تو و عدالت الهی تو ایمان و یقین و اعتماد دارم

    خدایااا شکرت تمام درآمدهای من… ثروت های من… سلامتی و تندرستی من…. نعمت و دارایی های من … شادی و شادمانی من …. خوشبختی من همواره و همواره به راحتی و به آسونی و به زیبایی و عزتمندانه از کوتاهترین مسیر در حال افزایش بیشتر و بیشتری است

    خدااایااا شکرت بخاطر این سایت گوهر نشانی که سعادت حضور در آن را بلطف استاد عباسمنش عزیزم نصیبم کردی

    خدااااشکرت که جهان همانند آینه عمل می کنید تا من خودم را در آن ببینم

    خدایااا سپاس سپاس سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3091 روز

    سلام روز چهارم سفر نامه هست و از روزی که سفرنامه شروع شده خیلی بیشتر دارم می بینم که تمام اتفاقات روزم به این فایل ها گره خورده حتی اگاهی هایی که از باقی محصولات میگیرم به فایل اون روز سفر نامه ربط داره؛

    امروز من به سمت فایل ۲۹ و۳۰ ثروت ۱ هدایت شدم و نمیدونمم که چطور شد و حواسمم نبود اصلاً.

    استاد اینکه گفتید که من اون آگاهی ها رو در مورد خداوند و سیستمی بودنش داشتم و باورهای مناسب رو هم ساخته بودم و از طرفی این باور ی که ثروت رو از خدا جدا میدونست، اصلاً به شکل یک ترمز خودش رو نشون نمیداد، من هم امروز به کمک خداوند قشنگ حسش کردم و این اصلاً ته ذهنم نبود که مشکل از اینجا باشه چون من رفته بودم و کلی در مورد دین و مذهب و اینا تحقیق کردم و قرآن رو مطالعه کردم و با خدای قرآن آشنا شدم و درکش کردم و اون تعصبات مذهبی رو در ذهنم بسیار بسیار کمر نگ کردم و فکر هم کردم که این مشکل هم حل شده دیگه اما جالبی اش میدونید چیه، وقتی که امروز این فایل رو گوش دادم، مقاومتم به شدت مقاومتی بود که اوایل حضورم در سایت، نسبت به حرفای شما داشتم.. اینقدر قلبم درد گرفته بود، مخصوصاً اونجایی که شما میگید درستش اینه محله هایی که مذهبی ترند باید ثروتمندتر باشند، چنان مقاومتی دارم سر این جمله که قلبم چنان درد میگیره و چنان سینم بند میاد که نگو الانش هم که نوشتمش دوباره اون مقاومت رو احساس می کنم. چون من یک آدم مذهبی بودم و یکی از بزرگترین خواسته های قلبی من این هست که آزاد باشم تو هر چیزی و اون محدویت های رفتاری و عقائدی اطرافیانم رو نداشته باشم خدا میدونه که چقدر عاشقانه این خواسته رو میخوام و میخوام روابطم آزادانه باشه و وقتی که شما این جمله رو گفتید خیلی خیلی زیاد حالم بد میشد و مقاومت داشتم ولی بعدش با خودم گفتم که ببین محمدرضا، استاد آدم مذهبی ای نیست که بخواد این حرفا رو از روی مذهبی بودنش بزنه. دوم هم اینکه خود استاد هنوز به این فایل ها گوش میدهند با اینکه خودشون مذهبی نیستند پس یه جایی تو توجه من و ذهن من ایراد داره که دارم اینطور برداشت می کنم از این حرفا. سوم هم اینکه نگاه استاد اصلاً نگاه مذهبی نیست و منظورم از مذهبی همون چیزهایی هست که من توشون بودم، پس بازهم درک من اشتباه هست و خلاصه خیلی خیلی مقاومت دارم.

    بعد یه چیز دیگه همه ی اون مطالب رو دارم به خودم میگیرم، واو به واوش رو دارم به خودم میگیرم و مثلا شما میگید اگه بدبختی اگه پول نداری اگه نمیتنونی از پس هزینه هات بربیایی، چون ایمان نداری چون خدا رو باور نکردی… با اینکه سختمه اما من میگم آره منم منم من اینطوریم و اون حرفای حضرت علی رو هم دارم به خودم میگیرم و همش رو دارم به خودم میگیرم و اون جمله رو هم تو ریپیت گذاشتم و دارم مدام گوشش میدم و خیلی قلبم درد میگیره و اگه اون اوایل بود دیگه گوشش نمیدادم ولی الان میفهمم که گیرم از اینجاست و باید اینجا وایسم.

    از ساعت ۴و۵ صبح شروع کردم به گوش دادنش تا ۱۰ بعد اتفاقات شروع شد مامانم گفت که پاشو برو خونه ی مادرجون مرغ محلی گرفته واسمون برو بیارش، موقع رفتن سریع یک تاکسی خیلی تمیز و مرتب اومد ، رفتم اونجا مادر جونم میوه داد خوردم و کلی با مادرجونم خندیدم و تازه مادرجونم عاشق طبیعت و گل و گیاهه و حیاطشون پر از گل و برگ و از این چیزاست و من هم قبلا دیده بودم اونا رو اما امروز که دیدم خیلی خیلی قشنگ بود و خیلی کیف کردم . هوا خیلی عالی بود موقع برگشتن،تو کوچمون دو تا ماشین خیلی خوشگل پارک کرده بودند، ناهار لوبیا پلو داشتیم که خیلی دوست دارم، خالم اومد اونجا و یکسری گردنبند ها و دستبند های طلا آورده بود تا مامانم ببینه خوشش میاد یا نه تا برداره، بعد من از یکی از اون دستبد ها خیلی خوشم اومد و سریع رفتم تو موقعیتی از لحاظ ذهنی قرار گرفتم که انگار اون رو خریدم و به اون دختری که دوستش دارم هدیه دادم و خیلی خیلی حالم خوب شد و گفتم چقدر خوبه که پول داشتم این رو براش میخریدم چون خیلی خیلی زیبا بود و من هم خیلی خیلی دوست دارم که خوشحالی اون دختر خانم رو ببینم و خیلی لذت می برم، پسرخالم اومد و کلی باهم خندیدیم و اون دستبند ها با اینکه خیلی ظریف بودند اما قیمت ها همه بالای یه تومن و دو تومن بود و دیدم که همین جا روی اوپن مون الان نزدیک ۱۰ میلیون تومن و بیشتر پول و ارزش هست. بعد از ظهر برای خواهرم خواستگار اومد و شیرینی خیلی خوش مزه ای آوردند و خواهرم تو دانشگاه قبول شد و خبرش رو بهم گفت و اون تمرین سپاسگزاری ج ۳۰ رو انجام دادم که گفتید همین الان بشینید و هر چیزی که الان تو زندیگتون هست رو بنویسید( بخاطر این گفتم که اتفاقات روزم داره با محوریت سفر نامه رقم میخوره) و هنوز هم که هنوزه اون مقاومته هست و خدا کمکم کنه تا درستش کنم چوم فهمیدم که از همینه و اصلا روحم هم خبر نداشت که از اینجا باشه و یه چیزی هم بگم و اون هم اینکه من خودم از قصد نمی رفتم سراغ فایل ۲۹ و۳۰ چون اون آدمهای مذهبی رو قبول نداشتم که استاد از مراجع تقلید میگن و خوشم نمیومد که پول رو با اونا جمع کنم و با سوال هایی که بالا در مورد استاد گفتم و از خودم پرسیدم شون به خودم گفتم محمدرضا اعتماد کن به حرفای استاد و گوششون بده. خدا کمک کنه بریم جلو.

    اتفاقات از بعد نوشتن نعمت هام و دارایی هام شروع شد و بلافاصله که حدود ۶۰ تایی نوشتم مامانم گفت برو خونه ی مادرجون مرغا رو بیار. بعد که میخواستم بلند شم برم یهو گرفتم قضیه چیه گفتم ببیـــن چقــدر سریع جواب داد.

    یه کار دیگه هم کردم که تو پس اندازم سی تومن پول بود که وقتی اون جمله ای که شما گقتید در مورد بخشش و اینکه خداوند میگه اگه ببخشی هفتصد برابرش رو میدم، حسم گفت که برو پولات رو بذار تو پاکت مامانت که میبخشه به این و اون و رفتم این کار رو کردم و سی تومنم رو گذاشتم اونجا و حس خنکی داشتم و قلبم باز شد.

    ایشالا این تمرین رو فقط برای فردا انجامش میدم چون امروزم رو نوشتم. خدا رو شکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    Yalda va Hossein گفته:
    مدت عضویت: 2388 روز

    در جهان هر چیز چیزی جذب کرد

    گرم گرمی را کشید و سرد سرد

    قسم باطل باطلان را می کشند

    باقیان از باقیان هم سرخوشند

    ناریان مر ناریان را جاذب اند

    نوریان مر نوریان را طالب اند

    خوب خوبی را کند جذب این بدان

    سلام استاد عزیزم.سلام بر بانوی عزیزم خانم مریم جان شایسته .خداروشکر میکنم خداونددوباره سعادت این را به من داد تا بتوانم دوباره دست به کیبرد بشم و بنویسم و از این سفر،سفری که به درون بود

    استاد سفر کردم به درون که خودم را بشناسم اما به بیراهه رفتم البته اینو بگم تو این مدت که درگیر راهی بودم که رفتم همیشه خدا باهام بود از طریق شما، طول کشید برگردم اما با کوله باری از تجربه با کوله باری از یافتن باورهای مخرب در لایه لایه های درونم گاهی از این که انقدر طول کشید که خودمو پیدا کنم ناراحت میشدم اما الان که میبینم دقیق دقیق متوجه شدم که چه چیزی رو باید تغییر بدم خوشحالم و از خدای عزیزم ممنونم که حتی تو کلاس اشتباه هم حواسش به من است چند ماهی بود در کلاس اشتباه روی نیمکت نشسته بودم و ذهنم داشت بهم درس میداد ولی خداروشکر میکنم که خدا هم پیشم نشسته بود و مثل همیشه بهم یادآور میشد که زود باید از این کلاس خارج بشم و این درس رو زود پاس کنم خداروشکر خیلی چیزها یاد گرفتم

    و اما داستان سفر به درونم

    استاد اخ استاد عزیزم واقعا چقدر تو مردی چقدر تو کنترل ذهنت خوبه،وقتی فایلات نگاه میکنم میبینمتون میگم من الان جای استاد بودم چقدر خوب بود چقدر خوبه من اون مدل زندگی تجربه کنم و الان تقریبا تو این چندماه اخیر فهمیدم که این مردی که میبینی به این راحتی و آسایش رسیده

    یچزی داره به اسم توکل و تسلیم

    یچیزی داره به اسم تقوا

    یچیزی داره به اسم کنترل ذهن

    یچیزی داره به اسم کنترل ورودی های ذهن

    یچیزی داره به اسم کنترل کانون توجه

    یچیزی داره به اسم تمرکز به زیبایی ها در لحظه وهر شرایطی

    یچیزی داره به اسم تعهد به دانسته هاش

    یچیزی داره به اسم عمل کردن و ساخت باورهای بنیادین

    یچیزی داره به اسم کار کردن رو خودش در همه وقت حتی الان که بهترین موقعیت ها رو داره

    یچیزی داره به اسم پذیرش قانون بدون تغییر خداوند

    یچیزی داره به اسم ماندن در احساس خوب به مدت طولانی

    یچیزی داره به اسم تغییر و مقاومت نکردن در برابر تغییر

    یچیزی داره به اسم تمرکز روی زندگی خودش نه سرک کشیدن تو زندگی این و اون

    یچیزی به اسم اینکه هر چیزی جای درستشه و اون نمیتونه زندگی دیگران رو تغییر بده

    یچیزی به اسم اینکه اینو خوب میدونه که جهان مثل آینه عمل میکنه و مواظب هست که داره چیکار میکنه

    استاد جون الان از ته قلبم تحسینتون میکنم بابت همه ی نعمت،ثروت و سلامتی و روابط خوبی که دارین گوارای وجود شما واقعا عالییی هستید تو تک تک این هایی که گفتم عالی انجام میدین که الان جایگاهتون اونجاست ، بله فهمیدم که وقتی خدا میگه تقوا پیشه کنید یعنی چی؟ یعنی همین

    خدا برای پرهیزگاران برای مومنین با تقوا بهشت های برین را در نظر گرفته همون بهشت هایی که از زیر آن ها نحر هایی روان است یعنی همین بهشتی که الان داری توش زندگی میکنی پرادایس زیبا و قشنگ

    خدا داده بهت استاد عزیزم گوارای وجود پاداش تقوایی که داری و سعی میکنی همیشه داشته باشیش تحسینتون میکنم مرحبا مرحبا مرحبا مرحبا………..

    تویی مومن واقعی تویی پرهیزگار واقعی

    .

    جهان مانند آینه عمل میکند

    استاد احساس میکنم تمام کامنت هایی که میزارم قبلش اون فایل باید چندین بار گوش کنم وتمرین عملی اونو هم تو زندگیم انجام بدم بعد بیام بنویسم تا دقیقا چیزی که تجربه کردم رو بنویسم واقعیت تو این چند وقتی که از سفر جا موندم دلیلش دقیقا همین

    بله جهان مانند اینه عمل میکند دقیقاخودتون جلو آینه تصور بکنین خودتون میبینین دقیقا با تمام جزییات ظاهری ،همان چیزهایی که در صورتتون وجود داره رو هم نشون میده حتی ریزترین جوش هارو به شما نشون میده ،هیچ وقت اینطور نیست که آینه بیاد با خودش بگه گناه داره بزار جوش هاش بهش نشون ندم ، خال رو صورتشو بهش نشون ندم ناراحت میشه !!!!!

    نه اینطور نیست حقیقت همینه همون چیزی که هستی به تو نشون میده

    کلا به این درک رسیدم تو این چندماهی که گذشت که کنترل کار هرکسی نیست ولی از جایی که از بچگی به هر چی خواستم رسیدم این کارم انجام میدم نمیزارم شکست بخورم نمیزارم ذهنم افسار منو به دستش بگیره و هر جایی دلش خواست ببره

    خیلی از پاشنه آشیل هام پیدا کردم خیلی

    واقعا با این جمله اینکه جهان مثل آینه عمل میکنه جهان منو به چالش کشید گفت خوب بیا ببینم این همه فایل گوش کردی این همه منم منم میکنی ببینم چند مرده حلاجی

    ببینم اینجا چیکاره ای ببینم واقعا قبول داری تمام اتفاقات زندگی مارو افکار ما میساز ه

    واقعااااااااا قبول داری یا نه

    دوس داری تو بعضی مواقع قانون انوجوری که دوس داری برای خودت تفسیرمیکنی

    خوب بزن بریم

    اااااااااااااااخ استاد وقتی میگفتین بعضیها با گوشت وپوست واستخون فهمیدن من چی میگم ،الان دقیقا همینه با تمام پوست و گوشت و استخوانم میفهمم چی میگین چرا چون فهمیدم که قانون با کسی شوخی نداره

    به هر چی توجه کنی از همون جنس وارد زندگیت میشه،

    بچه ها پاشنه آشیل خودمو پیدا کردم و باید روشون کار کنم چون عجیب تو این چند وقته حالمو بد کرد

    دل بستن به غیر خدا

    وابستگی تو روابط

    پایین بودن عزت نفس

    نداشتن ارزشمندی و لیاقت

    قضاوت کردن

    دلسوزی

    این هایی چیزهایی بود که فهمیدم میخوام ریز بگم که چقدر این آینه ای که داریم با ما رودربایستی نداره و نگران ناراحت شدن ما نیست همونی که هستی نشون میده

    متاسفانه درامد من چون بنا به دلایلی اومده بود پایین حالم هی رفته رفته بد میشد و متاسفانه آروم آروم بدون اینکه خودم بفهمم افسار ذهنم افتاد دست ذهنم و حالا این ذهن چموش که خیلی وقت بود صداش در نیومده بود انگار که بخاد تلافی کنه تا میتونست تاخت و حسابی منو اذیت کرد کار از جایی شروع شد که عشقم میخواست برای من تولد بگیره و نجواها از جایی شروع شد که عشقم با خواهر زادم هماهنگ کرده بودند که منو سورپرایز کن برای شب یلدا که تولد من بود و یه شب که عشقم داشته با خواهر زادم پیام میداده من خواستم ببینم وعشقم مانع از این شد که گوشیشو ببینم

    بعععععله اینجا نقطه شروع نجواها بود نمیخوام از حال بدی هام بگم دوس دارم از حال خوبی هام بگم ولی این کار به جایی رسوند که من به همه گیر میدادم به عشقم،به خواهرزادم،ذهنم داشت برای خودش می تاخت و بی پروا هر چی میخواست میگفت و میساخت

    البته ناگفته نماند خیلی کنترل کردم یعنی خیلی سعی میکردم اما چون اصلی ترین پاشنه آشیلم بود زور اون بیشتر بود

    خیلی اتفاق ها افتاد ناخوب ناخوشایند حتی کار به جایی رسید به استاد ایمیل زدم و ازش کمک خواستم یعین یجوارایی درمونده شده بودم واقعا نمیدونستم چیکار کنم خداروشکر گوش کردن به فایل ها همیشه تو سایت بودن و گوش کردن به ندای قلبم تونستم همه چیو جمع کنم

    فهمیدم همه ی این ها از کنترل نکردن ورودی های ذهن،درسته ما تلویزیون نگاه نمیکنیم و فقط فایلهای استاد ولی ذهن بخواد کاری کنه میدونه چیکار کنه

    الان مقایسه میکنم اون موقع هایی که نتایج خیلی خوبی گرفتم با این چند مدتی که گذشت این بود که ما روابطمون با افراد خانواده خودم و خانواده عشقم خیلی خیلی کم بود من و عشقم سرمون تو لاک خودمون بود سرمون انداخته بودیم پایین داشتیم رو خودمون کار میکردیم و نتایج پشت نتایج تا اینکه ذهن اومد تو لفافه گفت خوش کذروندن و لذت بردن از زندگی یعنی رفت و امد، شما دیگه بلدین ذهنتون کنترل کنین ،شما دیگه کلی اطلاعات دارین

    میتونین از پس افکار منفی که میشنوین یا ورودی های نامناسب بربیاین و چقدر تو این مسیراشتباه کردیم شروع کردیم رفت و آمد با افرادی که از لحاظ باوری و کنترل ذهن ضعیف بودن وکنترل نکردن ورودی های ذهن ،هر سری هم این ذهن چموش یه برنامه هایی رو برامون میریخت از این مهمونی به اون مهمونی اوووووووو خیلی بد بود واقعا من یکی پوست انداختم خیلی اتفاقات افتاد دوس ندارم از حال بدی ها بگم ولی همین رفت آمد باعث شد که خودمو با بقیه مقایسه کنم یا از سر دلسوزی بقیه رو نصیحت کنم خواهرم مادرم خواهرزاده هام و این بزرگترین اشتباه من بود چون استاد اینو به ما یاد داده بود که من توانایی تغییر زندگی دیگران ندارم من فقط فقط میتونم زندگی خودمو تغییر بدم بععععله بچه ها چشمتون روز بد نبینه ما هم آروم آروم شدیم عین اونا درآمدمون صفر شد نتونستیم هیچ قراردادی بنویسیم خودمون اینجوری توجیح میکردیم بازار خرابه در صورتی که میدونستیم این فقط بهانه است و ما خودمون میدونستیم که ما هستیم اتفاقات زندگیمون خودمون رقم میزنیم بعله زندگی و رفتارها و همه وهمه شبیه شد به بقیه آدم هایی که تو زندگیمون خودمون با دست های خودمون وارد زندگیمون کرده بودیم زمان زیادی برد البته خدا تو مسیر همیشه باهام بوده که الان دوباره دارم تو این سایت پر از حس خوب خدا کامنت میزارم البته اینم بگم کارهایی که کردم رو هم مینویسم

    هر چی فایل راجه به کنترل ذهن بود رو میگشتم پیدا میکردم و گوش میدادم و فایل های توحیدی که هر چی دارم از اوناست رو صبح تا شب شب تا صبح گوش میدادم و هنوزم دارم همون کارهارو میکنم

    شکرکزاری و تمرین ستاره قطبی

    ولی من با تمام سلول های بدنم هر آنچه که استاد راجع به این میگه که آقاااا قانون میگه به هر چی فکر کنی همون میشه خوب =خوب بد=بد

    احساس خوب =اتفاقات خوب

    احساس ناخوب =اتفاقات ناخوب

    را کاملا درک کردم و میتونم به جرات بگم بهترین تمرینی که بهم کمک کرد تا خودمو پیدا کنم وصل بشم به یگانه معبود هستی شکرگزاری بود چقدر حس قشنگی، به قول استاد نزدیکترین احساس به خدا احساس شکرگزاری ،چقدر لذت بخش واقعاااااااا

    خدایا صدهزارمیلیاد مرتبه شکر به خاطر اینکه تو این مسیری خاکی تو این بیراهه همیشه همراهم بودی و دستمو گرفتی و آوردی تو مسیر

    خدایا صدهزار میلیارد مرتبه شکرت که دوباره میتونم وجودت رو در درونم احساس کنم و صداتو از درون قلبم بشنوم

    خدایا صدهزارمیلیارد مرتبه شکرت که تو این مسیر سفر دوباره با هدایت شدگان همراه شدم و من هم هدایت شدم

    خدایا صدهزارمیلیارد مرتبه شکرت از صبح که بیدار شدم با احساس سپاسگزاری و تمرین ستاره قطبی روزم رو شروع کردم و امروز فقط فقط روی نکات مثبت زندگیم تمرکز کردم

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت به خاطر روابط عالی که دارم وروز به روز بهتر وبهتر میشه ،به خاطر عشقم که چقدر مهربان وخوش اخلاقه و امروز کلی تو کارهای خونه کمکم کرده خدایا شکرت

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت که امروز 147 شماره به شماره مشتریانمون اضافه کردیم با برادرم وقدم برداشتیم در جهت کارمون

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت که یه ماشین صفرکیلومتر پارس سال داریم و کلی ازش لذت میبریم

    خدایا صدهزارمیلیارد مرتبه شکرت یه سقف بالاسرمون هست و کلی وسیله رفاهی داخل خونمون داریم دکوراسیون زرد رنگ و عالییییی

    خدایا صدهزار مرتیه شکرت که کسب و کار خودمون داریم و برای خودمون کار میکنیم برای خودمون مغازه داریم آزادی مالی ،زمانی همه جوره با شغلمون راحتیم بهترین نکته اش درآمدش سقف درآمدی نداریم هرچقدر بخواهیم میتونیم درآمد داشته باشیم

    خدایا صدهزارمیلیارد مرتبه شکرت من وعشقم و خانواده هامون تو شرایط سلامتی جامعه همگی سالم هستیم و چهار ستون بدنمون سالم و سرحاله خدایا واقعا شکرت

    خدایا صدهزارمیلیارد مرتبه شکرت که من وعشقم امروز بعد نهار کلی حرف های خوب زدیم عشقم کلی حرف های خوب زد و کلی تصمیمات خوب گرفتیم و با احساس خوب در دفتر املاک باز کردیم

    خدایا صدهزارمیلیارد مرتبه شکرت که هر شب سریال زندگی در بهش میبینیم و کلی لذت میبریم

    خدایا صد هزار میلیارد مرتبه شکرت که دستی از دستانت رو برای هدایت ما فرستادی

    استاد عزیزم بابت تمام زحماتی که میکشی ازت ممنونم واقعا ممنونم و از مریم بانو عزیزم هم ممنونم بابت تمام زحماتت دست هر دوتانون میبوسم

    ای خدای مهربونم عااااااااااااااااااااااااشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      مریم اشکی گفته:
      مدت عضویت: 1572 روز

      سلام دوست عزیز ازخداسپاسگذارم منوبه کامنت توهدایت کردتابفهمم ک مسیرودارم اشتباه میرم چون منم الان بعدازسالها دوری ازفامیل بازدارم رفتو امدمیکنم واونام کلا منفین خداروشاکرم ک به شمارسیدم وازتون ممنونم بخاطر توضیحاتتون چه خوب شد خدامسیرونشونم داد خدایاشکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Yalda va Hossein گفته:
        مدت عضویت: 2388 روز

        سلام مریم عزیز امیدوارم در حال تجربهی اهدافت باشی عزیزم

        تنها وتنها باید از خدا بخواهیم که مارو هدایت کنه و همیشه حواسمون باشه که دست خدارو ول نکنیم و از مسیر خارج نشیم و همیشه به اصل خودمون وصل باشیم وگرنه شیطان همیشه وعده اینو داده کا مارو به مسیر غلط فرا میخونه و ما کافیکه صدای خدارو نشویم واونجاست که صدای شیطان برامون واضح تر میشه و ما از مسیر خارج میشیم، خداروشکر میکنم که خدا همیشه هدایتمون میکنه خدارو هزار مرتبه شکر

        براتون آرزوی بهترین هارو دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مریم رضوی گفته:
    مدت عضویت: 3504 روز

    سلام.

    خواستم چند تا از نکات مثبت زندگیم رو بنویسم..

    به لطف خدا انقدر نکات مثبت و داشته هامون زیادن که ما یادمون میره یه روزی اینهارو از خدا خواستیم.

    ?تخت خواب راحتی که دیشب تا صب در نهایت ارامش و گرمی فضای خونه روش خوابیدیم و خواب راحت و آرومی داشتیم.

    ?اینکه تونستیم بخوابیم ….خیلیها شاید به هزاران دلیل نتونستن خوب بخوابن

    ?صبح که از خواب بیدار شدم داشت بارون می اومد و الانم داره میاد…این باران نشانه فراوانی و لطف و مهربانی خداونده که واقعا خیلی لذت بخشه

    ?امکاناتی که در اختیارمونه تو خونمون نشستیم و آموزشهای استاد رو دریافت میکنیم و نیازی نیست مسافتی طی بشه و یا تو سردی هوا از خونه بریم بیرون

    ?تو هوای مطبوع و گرم خونه روی کاناپه دراز میکشیم و کامنتهارو میخونیم و کلی فایل گوش میکنیم…واقعا خیلی خوبه خیلی…

    ?استاد هر بار برامون کلی فایل رایگان تهیه میکنن که خودش دنیای از اگاهیه و هر کدوم از این اگاهی ها میتوننن زندگی مارو تغییر بدن

    ?یاد گرفتیم از هدایت خداوند تو زندگیمون استفاده کنیم و به یاد اوردیم که ما این هدایت رو داریم و هر لحظه با ماست…بنظرم این خودش بهشت رو برامون میسازه

    ?به یاد اوردیم که ما خالق زندگی خودمون هستیم و این حس عدالت خداوند خیلی لذت بخشه و نور امید و انگیزه رو عمیقا تو وجودم حس میکنم

    ?هممون رشد کردیم و مطمئنا اهداف زیادی داریم و این هدف داشتن خودش خیلی جای شکرگزاری داره

    ?همه ما داریم مهربانی،خوب بودن،سپاسگزار بودن،و خدا گونه بودن رو تمرین میکنیم و این یعنی بودن در مسیر درست …این خوده خوشبختی و موفقیته …

    ?وقتی اتفاقی برامون میافته …آرنجمون میخوره به جایی یا بیمار میشیم خوب درک میکنیم که فرکانس ارسالی ما خوب نبوده و زمین و زمان رو مقصر نمیدونیم…

    ?وقتی میخوام برای جلب توجه دهانم رو باز کنم حواسم هست …و جلوی خودم رو میگیرم..و از خودم می پرسم این حرف من کمکی به من میکنه !طبق قانون هست؟و اونجاس که دست نگه میدارم…

    ?اینکه یاد گرفتم سکوت رو تمرین کنم…

    ?برای خودم ارزش قائل باشم و تو هر جایی با هر کسی رفت و آمد نکنم

    ?مسیر زندگیمون عوض شده …جای تلوزیون کامنت میخونم و فایل گوش میکنم …اسم این وجه از زندگی و نکته مثبت زندکی چیه واقعا؟معجزه نیست!خدایا شکرت

    ?اینکه تو وجودم جای حسرت رو تحسین گرفته ….

    ?وقتی چای تازه دم میخورم و لذتش رو لمس میکنم ….

    ?وقتی اب گرم حمام خستگی رو از من میگیره …

    ?یا پتوی گرمی که تو پاییز و زمستون به وجودت گرمی میده..

    نکات مثبتی که تو گوشه گوشه زندگیمون هست …ولی چون همیشه هست یادمون میره که یه روزی نبود و اگه نباشه چقدر میتونه سختمون بشه و چقدر ممکنه ناراحت بشیم..

    ?تک تک آدمهای زندگیمون که دستان خداوندن‌..

    ?و تک تک توانایی هایی که اگه یکیشون کم یا زیاد بشه قطعا ارامشون رو میگیره…

    خدایا …

    فقط می تونم بگم …

    سپاسگزارم معبودم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1148 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جون مهربانم، و خانواده دوستداشتنی عباسمنش.

    استاد عزیزم سپاسگزارم،سپاسگزارم،سپاسگزارم.❤️

    استاد نمیدونید چقدر حالم خوبه،دو روزه دائم در حال گریه و شکرگزاری هستم،تا اتفاقی که برام افتاده رو به یاد میارم ،تمام بدنم گرم میشه و اشکام سرازیر میشه،هق هق گریه میکنم و خداوند روهزاران بار شکر میکنم.🤲🤲❤️

    فروردین 1401تصویری از خونه ای که دوست داشتم داشته باشم رو کشیده بودم و تقریباً هر روز تو این خونه زندگی میکردم،آشپزی میکردم،میخوابیدم،بیدار میشدم،کاپوچینو میخوردم،از طبیعت زیباش لذت میبردم،مبل و تلویزیون و میزناهارخوری رو چیدمان میکردم و…و تقریباً هر شب قبل از خواب ،با احساس شادی و آرامش فوق العاده روی تختِ خونه ی تصوراتم میخوابیدم….این در حالی بود که من از خونه اجاره ای که الان دارم توش زندگی میکنم فوق العاده رازی هستم و فوق العاده حالم و احساسم خوبه باهاش . و هر روز و هر لحظه از خدای خودم سپاسگزاری میکنم که اینچنین خونه ای رو نصیبمون کرده که 9 ساله داریم توش زندگی میکنیم واین سال آخری جور دیگه ای شده برام،جور دیگه ای ازش لذت میبرم،عاشقانه دوسش دارم ،برای بودنش اشک میریزم،برای اینکه به من انرژی و حال خوب میده هر روز ازش تشکر میکنم،با تک تک وسایل خونم حال میکنم،باهاشون حرف میزنم و فقط احساس خوب دارم و در آرامش مطلقم،…. تقریباً دو هفته پیش بود که دوست همسرم زنگ زدن و گفتن که خونه صفری خریدم و دلم نمیاد به هر کسی اجاره بدم،اگه تمایل داری بیا ببینش ،تا اینو همسرم گفت تنم لرزید ،از اینکه بخوام از این خونه ی پر از آرامشم بلند شم نگران شدم ،یهو یه چیزی درونم گفت وااااای واااااای تو چقدر وابسته شدی به این خونه،مگه استاد نگفت عاشق باش ولی هرگز وابسته نباش،من تا اون لحظه اصلاً فکر نمیکردم که اینقدر زیاد وابسته ی این خونه شدم و همون موقع از خدای خودم هزاران بار تشکر کردم که این مسئله ی مهم رو به من گوشزد کرد،”وابسته نشو ،وابسته نشو ،وابسته نشو”….بعد از دو هفته قسمت شد رفتیم این خونه رو دیدیم و خوشمون اومد ولی دو دل بودیم ،همونجا توی راه به خدا گفتم “خداجونم من نمیدونم باید چه تصمیمی بگیرم،یه الهامی ،یه نشونه ای بهم بده،فقط تو میتونی بهترین تصمیمو برامون بگیری”…ظهر بود ،بعدِ غذا گرفتم خوابیدم،از خواب که بیدارشدم یه چیزی،یه چیزی بهم گفت دفترتو بردار،نقاشی ای که کشیدی رو ببین،باورتون نمیشه ، باورتون نمیشه وقتی من این تصویری که کشیده بودم رو دیدم چنان متحیرشدم، چنان زدم زیر گریه که دلم میخواست زمین و زمان بفهمن که این قوانین الاهی،این قوانینی که استاد عزیزم بهم یاد دادن چقــدر درستـه،دلم میخواست فریاد بزنم که همه مردم بیان این قوانینو گوش کنن و عملی کنن و زندگیشونو خودشون بسازن با توکل و ایمان به خدا و توجه و تمرکز آگاهانه به خواسته هاشون …باور کنید نقشه این خونه با خونه ای که کشیده بودم مو نمیزد،دست و پام میلرزید،نمیتونستم حرکتی بکنم،یه کم که آروم شدم،سریع عکسو به همسر و بچه هام نشون دارم،هممون متعجب شده بودیم و خوشحال،بچه هام که در جریان کشیدن این تصویر بودن، کلی ذوق کردن،شاید تا به امروز حرفامو قبول نداشتن ولی خدای مهربونم به این زیبایی، خودشو و قوانینشو ثابت کرد وبا بهترین مثالِ ممکن هم ،ثابت کرد …خدایا شکرت، خدایا شکرت ،خدایا شکرت🙏🙏🙏😭😭😭❤️

    استاد عزیزم از خدای مهربونم بسیار سپاسگزارم که شما رو در مسیر زندگی من قرار داد تا زندگیم و حالم متحول بشه و پر از آرامش باشم،سلامتی و شادی و آرامش رو برای شما ،مریم جون و تمام دوستانم آرزو دارم❤️🌹🤲😀

    22مرداد 1401

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 698 روز

    به نام‌ربّ

    سلام‌با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 15 آبان رو باعشق مینویسم

    امروز وقتی از خواب بیدار شدم حاضر شدم تا برم پارک ترافیک تا دوچرخه سواری رو که دارم یاد میگیرم ،موانع رو هم یاد بگیرم

    وقتی رسیدم کلاه دوچرخه رو برداشتم و رفتم به مربی سلام دادم و شروع کردم

    خیلی عجیب بود

    هفته پیش نمیتونستم از جاهای باریکی که تو پارک ترافیک درست کردن و دوچرخه میتونه رد بشه رو نمیتونستم درست برونم

    ولی امروز خیلی خیلی پیشرفت کرده بودم و همه اینا کار خداست

    به خودم بارها تکرار کردم که طیبه ببین خدا داره بهت کمک میکنه ها

    وقتی داشتم از موانع و پیج و خم های اونجا رد میشدم یهویی شنیدم مربی گفت بچه ها بیاین با دوچرخه هاتون اینجا وایستین

    من فکر کردم میخوان عکس بگیرن

    ولی دیدم گفت تموم شده وقتتون

    پرسیدم چه زود گذشت آخه تازه اومدیم ،گفت نه یک ساعت گذشته

    و انقدر به من خوش گذشته بود که نفهمیدم ساعت چجوری گذشت خدایا شکرت

    وقتی تموم شد برگشتم خونه

    و دیدم خواهرم غذا درست کرده و بازم با من درست صحبت نمیکرد و من هم با دیدن این رفتارش مدام تو افکارم کلی حرف میگفتم و اونو مقصر میدونستم

    در صورتی که خودم مسئول این رفتار خواهرم با من شده بودم

    چون خدا این چند روز رو بهم تاکید میکرد که چرا تو کارای خونه کمک نمیکنی و به حرف من گوش نمیدی ولی من باز لج داشتم و انگار نمیخواستم که قبول کنم که مسئول این اتفاق منم

    بعد میخواستم برای مادرم از کاموای سبز قورباغه ببافم ،قبلا به کامواها نگاه کرده بودم دیدم نیست و میخواستم از خواهرم بگیرم

    ولی غرورم اجازه نمیداد برم ازش بخوام

    چون با من درست صحبت نمیکرد

    گفتم خدایا کاش کاموا داشتم‌ رنگ سبز که از خواهرم نمیگرفتم

    وقتی رفتم نایلون کامواهارو ببینم دیدم دقیقا از همون رنگ هست

    انقدر خوشحال شدم و خداروشکر کردم خیلی حس خوبی داشتم

    در صورتی که چند روز پیش دیدم که از اون رنگ ندارم

    جالب بود دقیقا از همون رنگ بود

    خدایا شکرت

    امروز گل سر انار بافتم و خدا از طریق مشتری هام به من گل سر انار رو پیشنهاد داد و گفت که میتونی ببافی

    و من اجرا کردم و خیلی خیلی زیبا شده بود خدایا شکرت

    از صبح تا شب مدام به این فکر بودم که مادرم نمیتونه بفروشه و نجوای ذهنم میگفت طیبه خودت فروشش رو برعهده بگیر

    ولی هی جواب نجوای ذهنمو میدادم و سعی داشتم کنترلش کنم و میگفتم که ، وقتی خدا به من کمک کرده و فروشم بالا بوده

    صد در صد مادرم رو هم کمک میکنه تا یاد بگیره درست کردن گل سر و فروشش رو

    پس من باید طبق گفته خدا متمرکز بشم روی یادگیری مهارت نقاشی و پیشرفتم رو در این مهارت متمرکز بشم و جدی عمل کنم

    خدایا شکرت

    امروز خیلی روز خاصی بود

    به خصوص وقتی دوچرخه سواری میکردم یه بار بسیار بسیار زیبایی به صورتم میخورد که بسیار لذت بخش بود

    خدایا شکرت

    برای تک تک خانواده صمیمی عباس منش بی نهایت شادی و سلامتی و آرامش و عشق و ثروت از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    صدیقه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1968 روز

    بنام خدای بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مریم مهربانم

    جهان مانند آینه عمل میکند.

    باز هم یکی دیگه از فایلای بی نظیر استاد عزیزم که پر بود از آگاهی

    این جهان نه به فکر ما بلکه به فرکانس ما پاسخ میده .

    وقتی من به پول فکر میکنم ممکنه به از دست دادن پول فکر کنم نه به دست آوردن پول

    پس نمیشه انتظار داشت که من به یک مورد منفی فکر کنم و بخوام که از نوع مثبتش وارد زندگیم بشه .

    وقتی من دارم فرکانس از دست دادن پول رو میفرستم جهان هم از همون موارد بیشتر وارد زندگی من میکنه.

    این جهان کوه است و فعل ما ندا

    سوی ما آید نداهارا صدا

    اگر من نگاه مثبت بین داشته باشم .

    اگر من در هر لحظه بتونم توجهم رو بذارم رو نکات مثبت ،مطمئنا جهان هم به فرکانس مثبت من توجه میکنه و از همون جنس اتفاقات ،شرایط ،آدمها و موقعیتها رو سر راهم قرار میده.

    استاد چه قشنگ گفتین که مثل وقتی که روزه میگیری باش .

    فقط و فقط به نکات مثبت توجه کن تا طعم واقعی زندگی رو بچشی .

    البته که اینکار یک روزه نمیشه و نمیتونی توقع داشته باشی کسی که همیشه منفی بافی میکرده یک روزه بتونه تمرکز صددرصدی داشته باشه روی نکات مثبت امممما شدنیه .

    من خودم خیلی طول کشید تا اصلا تونستم بفهمم که مثبت اندیشی یعنی چی؟

    همیشه وقتی برام اتفاق بدی میفتاد با خودم میگفتم من الان به چه نکته مثبتی توی این ماجرا فکر کنم .

    ولی لازم نیست حتما به همون موضوع فکر کنی و نکته مثبتشو بفهمی .باید سعی کنی ذهنت رو کنترل کنی و به یک نکته مثبت فکر کنی حالا اون نکته مثبته میتونه هر چیزی باشه مهم اینه که تو تمرکزتو از روی نکات منفی برداری.

    همونجوری که استاد گفتن وقتی پات درد میکنه ،سپاسگزار خدا باش برای دست سالمت.

    وقتی رابطه ات با همسرت بد شده سپاسگزار خدا باش برای رابطه خوبی ک با بچه هات، خواهرت یا برادرت داری. یا سپاسگزار خدا باش برای اینکه فلان موقع همسرت برات فلان لباس رو خریده ،فلان کفش رو خریده یا اصلا حتی یک لبخند کوچیک بهت زده،اینجوریه که اتفاقات مثبت بعدی برات رقم میخوره .

    واما اتفاقات مثبت امروز من:

    ۱ شروع یک صبح خوب و با حس عالی

    ۲ اومدن چندتا مهمون عزیز به خونه مون و کلی خندیدن و لذت بردن

    ۳خوردن بک آش خوشمزه با مهمونای خوبم

    ۴ درست شدن زین دوچرخه ام توسط بابای عزیزم

    ۵ یک دوچرخه سواری عااالی با خواهرخوبم و برادر زاده عزیزم.

    ۶ دیدن کلی کارهای زیبا و چشم نواز و البته ایده های ثروت ساز

    ۷ دیدن نمونه های فراوانی (دیدن کلللی طلا فروشی با انواع و اقسام زینت آلات ظریف و زیبا)

    ۸ دیدن اینکه زن داداش عزیزم داره اولین قدمها رو برای رسیدن به موفقیت برمیداره .

    ۹ گذروندن یک شب خوب کنار همسرم و بچه های عزیزم😍

    و البته کلی اتفاقات قشنگ دیگه که نمیدونم چجوری بنویسمشون .😊😊

    چقدر زیباست دقت کردن به زیباییهای زندگیت.

    خدایا شکرت برای اینهمه اتفاق زیبا توی یک روز از زندگیم.

    استاد عزیزم بی نهایت ازت ممنونم که بهم اصل و اساس قوانین جهان رو یاد میدی.

    عاشقتونم❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    Beh Afarin گفته:
    مدت عضویت: 1902 روز

    به نام رب،تنها خالق و مالک و فرمانروای دنیا..💓💓

    به نام خدایی که من رو خالق زندگی خودم قرار داده😍

    سلام سلاممم،به استاد خوب و قدرتمندم..

    سومین فایل سایت

    تاریخ بارگزاری: سال ۱۳۹۳..

    وااااای این از اون فایلاییه که باید روزی سه وعده (مثل غذا خوردن) تا آخر عمممرمون گوووووش بدیممم😍😍😍

    خدااااا رووو هزاااارااان مرتبه شکرررر،بابت آگاهی های بی نظیر این فایل صوتی😍

    خداااایاااا شکرتتتتتتتتتت،

    استاد من سه روزه دارم این فایلو به دفعات گوش میدم،

    خواستممم خیلی خیلی خوووب با مدار کنونیم درکش کنم بعد بیام و کامنت بزارم و بعد برم سراغ فایل چهارم..

    به نظرم عجله ایی در کار نیست،نباید اشتباه گذشته مو تکرار کنم،

    منظورم گذشته کل زندگیم تا همین چند ماه پیش،

    همیشه هر وقت خواستم چیز جدیدی یاد بگیرم،فورا دوست داشتم به تهش برسم ببینم تهش چیه؟!

    و واقعا میدویم و به جایی هم نرسیدم،باعث میشد زود خسته بشم و دیگه ادامه ندم..

    در واقع بگم هیچ وقت آهسته و پیوسته نرفتمم جلووو و خیلی بهم ضربه زد..

    ولی الان نهههه،نمیخوووام اینجوری باشم..

    نمیخوام تو این سایت هم این اشتباه رو انجام بدم،

    سعی میکنم هر فایلی رو بنا به حسم برم جلو،یعنی یه فایلی که حس کردم خوب آگاهی هاشو درک نکردم چن روزی روش کار کنم،گوش بدم و اگر تا یه حدی بنا به مداری که در اون قرار دارم آگاهی پیدا کردم میرم فایل بعدی..

    خدااا رو شکر حسممم راهنماییم میکنه😍یعنی دارم از شهود و الهاماتم کمک میگیرممم..

    خدا رووو هزاران مرتبه شکر..

    هر چند این فایل صوتی دیگه باید روزانه مرتب گوووش بدم..

    این فایل پر از آگاهیهههه،نمیشه که چند بار گوش داد و ازش رد شد،

    نه نههههه این یک تقویت کننده ست،

    یک هشدار دهنده ست..

    یک آگاهی دهنده ست..

    بایددددد مداوم بهش گووش بدم تا هر لحظه حواااسم باشه به چی دارم توجه میکنممم..

    وااای خداااای من چقدددر خوبه هر لحظه مراقب ورودی هامون باشیم..

    چققققدر خووووبه هر لحظه حواسمون باشه که

    به چی نگا میکنیم..

    به چی گوش میدیم،،

    در مورد چی حرف میزنیمم.

    در مورد چی مطالعه میکنیم..

    به چی فکر میکنیمممم…

    😍😍😍😍

    چقدددر خوشم اومد از اون قسمت فرکانس غالب

    در واقع من و امثال من که ادعا میکنیم سالهای ساله اصل مثبت اندیشی رو رعایت کردیم ولی نتایج قابل توجهی نگرفتیم،وقتی اینووو بفهمیم بابا فرکانس غالب مهمه دیگه کلاااا متحول میشیم…

    من کسی هستم که فکر میکردم از سال ۹۲ دارم قانون جذبو به کار میبرم…

    وللیییی در واقع من فرکانس غالبم افکار منفی بوده،درستهههههه درستههه جاهایی حسمو خوب کردم،شکر گزاری کردم و توجه به خواسته هام کردم،

    ولیییییییی

    فرکانس غالبمممم منفی بوووود،بخداااا پر بودم از باور غلط..

    پر بووودم از نگرانی..

    پر بودم از استرس..

    پر بودم از ترس..

    حالا کنارش یه چند تا عکس از خواسته هامو از اینترنت دانلود کرده بودم و نگاهش میکردم و تجسم میکردم به خیالم دارم قانونو رعایت میکنم و وقتی نتیجه نمیگرفتم،ناامیدددد و خسته،

    که ای خداااااا دوستم نداری…

    ببین قانونتم برام جواب نمیده،

    همه میتونن من نهههه..

    غافلللل از فرکانسهای غالبمممم بودم بخدااا…

    واااای خداااا مرسی،

    قربونت بشممم که بلاخره هدایتم کردی اینجاااا..

    قربونت بشم که دارم از پایه یاد میگیرم قانون زیباااااتو😍😍😍

    واااالی استتتاددد اونجااایی که میگین بخدااا میشه بهشتو همین دنیا هم تجربه کرد،یاد پردایس افتادمممم و حسم عالی شد😍😍😛

    به خووودم گفتم ببین استاد اون موقع که پردایسی هم نبووود اینووو میگفتن،

    این بهشتتتت زیبااااااا،نتیجه این عملگراااا بودنه..

    نوش جونتووون این همه نعمت و آرامش و راحتی

    خدااااااایااااا شکرت که استادی روووو داریم که فایلای قبل و بعد از خواسته هاشووو همه رو داره،و میتونیم با گوش دادن به فایلای قدیمی و حرفای اون موقع باورااااای الانمون رووووو تقویت کنیممممم😍😍😍

    استتتتتاد دارم رشد میکنممم..

    بخدا خواهرم همش بهم میگه خیلی تغییر کردی،

    میخووووام این راهووو ادامه بدم که تغییراتم ملموستر بشههه،

    میخوووواممم همه بهم بگن چیکااار کردی اینقدر پیشرفت کردی؟!😍

    وااای خدااااایاااا شکرت.

    من در هر لحظه دارمممم خلق میکنممم زندگیم رووو😍😍دارم باااا توجهات این لحظاتم در سایت برای خودم فرداهااااییی عالی ترررر میسازممم..

    این سایتتتت پردایس منه😍

    هر جاشو نگاه میکنم پر از توجهات مثبتههه..

    از فایلا گرفته

    تا کامنتای دوستاااام..

    همه و همههههه پر از نکات مثبتن..

    تا اونجااایی که بتونم هر فایلی که نگاه میکنم کامنتای لایک شده رو میخونم و باهاااش حسمو عالی نگه میدارم😍😍

    خداااایا شکرتتت که قلبممم اینجاااا بازه،پر از انرژیههههه…

    خداااایاااا شکرتتتت بابت این لحظه،

    خداااایااااا شکرت بابت این فایل،

    خدایااااا شکرتتتتت بابتتتت فریااااااد زدنننن استاااااادم در این فایل و تک تکککک فایلای سایتتت..

    واااای خداااایااااااا،اگه گوش شنوا داشته باشیمممم،میتونم فریاد استااادو تو فایلا بشنویم،

    خدااااایاااا ازت میخوووام هر روووز بیشتر از دیروووز گوشام رو شنواتر و چشمام رو بیناتر کن،تا ببینم و بشنوم هر آنچهههه به نفعمه..

    عالیییییییه این فایل،

    الانم باز داره تو گوشم پلی میشه😍

    خداااایاااا شکرت..

    مرسی استاااااد جوووونم،

    با موفق شدنم جواب این فرباد زدنتون رو میدم،

    جواب این خوبیاتوون،

    جواب این فایلای رایگانتون رووو..

    دوستتون دارم

    درپناه خدا هر روزتون عالی تر و بهتر از دیروزتون باشه🌸💐🌸💐😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    هادی محبی گفته:
    مدت عضویت: 3998 روز

    بچه ها من برای درک بهتر خودم به یه راهکار چند مرحله ای رسیدم .

    روش درست زندگی کردن و رسیدن به خواسته هامون :

    1.لاجرم ما در هر لحظه در حال فکر کردن(توجه کردن) و تمرکز هستیم(خواسته(ارادی) یا نا خواسته(غیر ارادی))دقت کنید “در هر لحظه”

    2.پس باید در هر لحظه روزه ی مثبت اندیشی بگیریم و داشته باشیم(در کل طول عمرمان)

    3.روزه مثبت اندیشی یعنی : به طوریکه از فکر کردن(توجه کردن) به چیزهای بد شدیدا جلوگیری کنیم و فقط به خوبیها فکر(توجه) کنیم حتی در بدترین شرایط

    4.حالا از کجا متوجه شویم که درحال فکر کردن به خواسته ها (چیزهای مثبت و خوب) یا ناخواسته ها (چیزهای منفی و بد) هستیم؟ جواب: تنها راه آن کمک گرفتن از احساسمان است. به طوریکه اگر احساس خوب داشته باشیم حتما به چیز درستی فکر(توجه) و تمرکز کرده ایم ولی در غیر اینصورت بدون شک به راه اتباه داریم میرویم و به چیز اشتباهی فکر(توجه) و تمرکز کرده ایم.

    شاید احساس میکنید که حرفای استاد وتکرار کردم ولی من اینجوری بهتر درک میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      روزا روزا گفته:
      مدت عضویت: 3851 روز

      با سلام خدمت شما واقعا همینطوره است اقای عباس منش بیان خوبی دارند ونکات کلیدی اکثر کتاب های نویسندگان در زمینه ثروت وقدرت فکر را مطالعه کرده اند وعینا انها را با بیان خود با مثال های در باب زندگی گذشته خویش به صورت تصویری وصوتی به دوستان تقدیم کرده اند اگر توجه کرده باشید اقای عباس منش سن وسال بالایی ندارند ولیکن به دلیل مطالعات کتاب توانسته اند از هر کتاب نکات کلیدی که مطمعنا مورد توجه اکثریت جوانان بخصوص ایرانی های عزیزه بنده نیز مطالعاتی داشته ام وایشان اولین جرقه ترقی زندگی خویش را با جمع بندی این نکات ارزنده توانستند در دگرگونی زندگی خویش تاثیر بگذارند وظاهرا موفق هم بوده فقط با مطالعه زیادکتاب شما نیز میتوانید مانند ایشان مثبت فکر کنید وبا افکار مثبت زندگی خویش را تغییر دهید پاینده باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: