چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم - صفحه 22
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/01/abasmanesh-11.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-01-21 20:58:202021-12-13 04:54:04چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این آگاهی های زندگی ساز
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این قوانین رو کشف کردید و دراختیارما هم قراردادید تا خوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه
جهان مادی همراه با تضادآفریده شده و این خصوصیت این جهانه بجای جنگیدن و اعتراض کردن بااین خصوصیت ،بیایم هماهنگ شدن و درست رفتار کردن باهاشون یاد بگیریم تا زندگی بهتری داشته باشیم
، مشکلات اومدن تا خواسته هامو برام واضح کنن، حالا همینجا آدما دو دسته میشن، آدمهایی که تمرکزشون رو میذارن رو مشکل وبامشکل هماهنگ میشن و اتفاقات سخت تری رو تجربه میکنم چون توجه مساوی با تجربه و آدمهایی که با تغییر نگرش که این تضاد اومده، منو به وضوح برسونه پس توجهمو روی ساختن باورهای هماهنگ باخواستم میزارم و اونارو تقویت میکنم و در جهت خوب ننگه داشتن احساسم قدم بر میدارم و توحید عملی نشون میدم وتوجهمو روی نشانه های مثبت حتی کوچیک میذارم و کانون توجهم رو کنترل میکنم تا توجه مثبتم اتفاقات مثبت برام به ارمغان بیاره ، که در جلسه ده روانشناسی ثروت یک بسیار هوشمندانه راجب تضاد توضیح دادید و من ازتون بی نهایت سپاسگزارم.
دیروز خیلی کوتاه با دوستی که تو انگلستان زندگی میکنه صحبت میکردم دوستی که ایرانی نیست ، ایشون بابت این جهان که چرا پراز جنگ و زلزله و بیماری هست صحبت کوتاهی کرد و گفت کاش جهان این مسائل نا خوشایند رو نداشت ….
منم خیلی خیلی کوتاه در حد دو جمله ابراز ناراحتی کردم چون نمیخواستم گفتگو رو ادامه بدم ازش عذرخواهی کردم و به این گفتگویی که رشدم نمیده خاتمه دادم و اومدم تو سایت و با لذت و آرامش به یک فایل بی نظیر گوش کردم
یادم اومدم که منم قبل از آشنایی با شما و آگاهی های ناب شما، همیشه توجهم به مشکلات بود و همیشه ناراضی بودم و سوالم این بود که چرا این مشکلات هست و….
خدارو شاکرم که هدایت شدم به این مسیر توحیدی
مسیری که چشم و گوشمو به قوانین جهان هستی باز کرد و هرروز با یادآوری های بجاش ، مهارتمو تو اجرای عملی قوانین بیشتر میکنه
من پراز آرامشم، پراز صلح با خودم و جهانم ، عوامل بیرونی کمترین تأثیر رو ،روی متزلزل کردن احساسم دارن و با توجه به آموزش های استاد عباسمنش عزیزم ، میخوام این تأثیر رو به صفر برسونم
من یادگرفتم که این تضاد ها اومدن تا بدون خراب کردن احساسم منو به وضوح برسونن تا من همچنان که آرام و راضی هستم ، با توجه به این وضوح باورهامو اصلاح کنم و عمل های هماهنگ با باور جدید انجام بدم و نشانه هارو تحسین کنم و با لذت به استقبال فتحِ قله ی جدید برم .
من یادگرفتم که این احساس خوب اتفاق های خوب رو برام به ارمغان میاره ،پس متعهدم به خوب نگه نداشتن احساسم از طریق تغییر نگرشم و ساختن باورهای قدرتمند کننده که یاد گرفتم این باورهای ماست که تجاربمونو رقم میزنه ، پس با قدرت هرچه تمام تر به این سمت پیش میرم.
خدایا با چه زبانی ازت سپاسگزاری کنم تا عمق سپاسگزاریمو بهت نشون داده باشم ؟؟؟
سپاسگزارم که هدایتم کردی به این آگاهی های توحیدی تا با درک قوانین جهان هستی ، خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که انقدر سخاوتمندانه تمام آگاهی هایی که باعث تغییر زندگیتون شده رو دراختیارمون قرارمیدین.
اینهمه آرامش و رضایتی که شاگرداتون از آموزش های شما بدست آوردن ،خیر عظیمی میشه که کل زندگیتون رو تحت سیطره ی خودش قرار میده ،
دوستتون دارم استاد عباسمنش عزیزم و مریم جون عزیز و عشق برای خانواده بزرگِ سایت توحیدی عباسمنش 🟢
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان خوبم
روز 78 ام از روز شمار زندگی من
هر روز آگاهی بیشتر
حالا که میدونم وقتی به ناخواسته ای برمیخورم باید از تو دل این تضاد خواستمو بفهمم چیه!، دیگه نگران مسائل نیستم
خیلی جاها بوده که نتونستم ذهنمو کنترل کنم و حل مسئلم طول کشیده، یجوری که انگار اومده بود بهم بگه که تا نفهمی همینطور درگیرش هستی..
وقتی ام که حل میشه راه های زیادی باز میشه که حق انتخاب بیشتری ادم داره
متوجه شدم که کنترل ذهن تو همه جنبه ها، اولین چیزیه که من باید بتونم انجامش بدم
اون اوایل که خیلی سخت بود ولی کم کم، خیلی تکاملی، با گوش دادن به فایل ها و تمرین ها
اوضاع بهتر شد
میخوام بگم که بقول خودتون استادجان
تضادها، خواسته ها، مسائل… همیشه هستن اومدن که ما قانون بهتر بفهمیم، زندگی رو برای خودمون راحت تر و ساده تر کنیم
این سوال همیشه خیلی به من کمک کرده که ایده های خیلی خوبی به ذهنم برسه :
چطور ساده تر؟ چطور راحت تر؟ چطور لذت بخش تر؟
هر موقع که از خودم پرسیدم ذهنم دنبال راه حل گشته
و ایده هایی که میاد وقتی اجراشون کردم واقعا جواب داده
یه وقتایی ام هدایت میکنه مثلا به دیدن یه فایل یا خوندن یه کامنت یا سرچ کردن.. و واقعا جوابتو میده
ولی همه اینا وقتی به من گفته میشه که حسم خوبه، نگران نیستم، ذهنمو دارم کنترل میکنم که نجواها رو کمتر کنم و اتفاقات خوب پشت هم میفته
طوری که اون روز من میشه بهترین روز زندگیم
و واقعا خداروشکر میکنم که مسائل هستن تا حل بشن چون میدونم نتیجش کلی حس و حال و اتفاقات فوقالعاده هست، اصلا یجورای جریان زندگی رو جذاب تر میکنه
سپاسگزارم که این حرف ها و نوشته های شما همیشه بهم انگیزه و امیدواری بیشتری میده که ادامه بدم
اینکه همه چی بینهاته و بینهایت میشه خواسته داشت و بهشون رسید
امیدورام امروز شما هم فوقالعاده ترین روز براتون باشه
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم
الخیر و فی ما وقع
سلام به استاد عزیزم ومریم جان عزیزم وتمام دوستان معنوی ام در سایت توحیدی
خداوند رحمت است و شیطان نعمت
جهان دوقطبی
مثبت ومنفی
قلب و ذهن
قوانین بدون تغییر
باقی وفانی
خوب وبد
راستی و دروغ
عشق و ظلم
شادی وغم
فقر و ثروت
بالا وپایین
دوستی و دشمنی
الله و اکبرررر الله و اکبرررر
خدایا شکرت برای این حجم از آگاهی چگونه شکر تورا به جا آورم
خداوند ما را انسان آفرید و توانایی درک قوانین بدون تغییر را هم بهمون قبل از تولد بهمون نشون داد
ما قبول کردیم که با وجود این تضادها به این جهان مادی پا بزاریم و رشد کنیم و جهان خداوندعالم را گسترش دهیم
خدایا شکرت که من را در بهشت زمینت قرار دادی تا بتونم تصمیم بگیرم و به سمت جلو حرکت کنم
کمک کردی تا یه جا نمونم و حرکت کنم وجاری باشم خدایا شکرت
من میتوانم یاد بگیرم که از قوانین بدون تغییر ت استفاده کنم به نفع خودم
خدایا شکرت که مرا به سمت فتح قله ها هدایت کردی و همیشه قله های بعد را میبینم و بسویشان در حرکت هستم خداااااایا سپاسسسگزارم
استاد جونم الله و اکبرررر چه هماهنگی برام پیش اومد. وچقدر عالی و بینظیر خداوند مرا به این مسیر هدایت کرد من از دیروز که هدایت شدم به این فایل نشانه روزم دقیقا همون موقع به یه تضاد برخوردم الله و اکبرررر چند باره که دارم این فایل رو گوش میدم و امروز تونستم کامنتم را به لطف خداوند بنویسم
من دیروز به اتفاق و مسئله در زندگیم ام برخورد کردم و با گوش دادن به این فایل در عرض چند دقیقه کنترل اوضاع رو در دست گرفتم و فقط شکر گذار بودم وگفتم خدایا این تضاد اومده منو رشد بده کمکم کن سریع خودم رو پیدا کنم و به وضوح برسم گفت بنویس منم شروع کردم به نوشتن و استفاده از اهرم رنج ولذت و گفتم با وجود این تضادها من چه چیزی های بهتر وعالی تری را میخواهم
و خیلی سریع خداوند مرا هدایت کرد و به احساس خوب رسیدم یعنی استاد شما میفمید که خداوند چقدر سریع برام حلش کرد درسته که من بهای این مسئله رو پرداختم ولی اگه قبل ترم بود شاید یه ماه تو این حال بد میوندم یا شایدم بیشتر ولی من دیروز تو چند دقیقه تونستم مسئله رو حل کنم و از خداوند طلب ببخش کردم وخودم را بخشیدم به خاطر اشتباهم و تونستم حالمو خوب کنم
حالا میفهمم که این دوقطبی ها اومدن که من را بزرگتر کنند مرا رشد دهند اگه من خودمو بپذیرم و به خدا توکل کنم قطعا پیشرفت میکنم . این اشتباه من باعث رشد من شد به یک پله بالاتر حرکت کردم و از خداوند خواستم که هوش و ذکاوت و دقت وتمرکز مرا بیشتر کند و هم جهت و هم راستا در مسیر الهی قرارم دهد.خدا شکرت
چقدر خداوندم مهربانم وهاب و بی همتایی
سپاسسسسسگزارم
استاد جونم براتون بگه میخوام از اتفاقات خوب خوشبختی زندگیم بگم براتون با شروع مدارس این چند روز خودم دخترم رو به مدرسه میبردم هم پیاده روی میکردم هم دخترم رو میرسوندم به مدرسه چون فعلا سرویس نیومده بود سراغشون
من هم سپاسگزاربودم که خودم میتونم این کار رو با لذت انجام بدم و صبح ها که میرفتیم من شکر گذاری میکردم و میگفتم خدا خودش بهترین سرویس رو برامون میفرسته و باعشق پیاده میرفتیم و من طی این چند روز کع پیاده میرفتم شکر گذاری و عبارات تاکیدی مثبت فقط بر زبانم جاری میشد و سه بار من طی این چند روز من از روی زمین کارت عابر بانک پیداکردم و خداروشکر میکردم که مسیرم درسته و خدا داره نشونه های ثروت را بر زندگی ام جاری میکنه و هر بار خودم را در هر شرایط به ظاهر سخت تسلیم خداوند. میکردم و در لحظه خداوند به من پاسخ عالی میدهد .
دیروز هوا واقعا عالی بود کمی خنک شده بود وابری و بوی نم خاک روحم را الماس درونم را جلا میداد
وشکر گذاری با تمام وجودم میکردم دختر را به مدرسه رساندم و برگشتم خونه در مسیر دو کارت عابر پیداکردم خوشحال از نشانههای واضح خداوند بر زندگیام
نزدیک ظهر بود باید آماده میشدم برم سراغ دخترم کمی کار زیاد داشتم گفتم خدایا من تسلیمم خودت بهترینشو برام بفرست میدونم که خیری برام قرار دادی همینطور که داشتم با خدا حرف میزدم گوشیم زنگ خورد و مدیر مدرسه گفت سرویس دخترتو میاره ومن از درون پراز شور و شکرگذاری بودم و گفت فقط چهارشنبه هم خودتون بیارینش تا از شنبه دیگه سرویس میاد سراغش و گفتم خداجونم دمت گرم چقدر تو سریع العجابه هستی تو گفتی بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را سپاسسسسسگزارم
یه خاطره خوب دیگه هم دارم که تضاد زندگیم بود دوست دارم حال خوبم را باشما عزیزانم به اشتراک بزارم که با آگاهی های دوره قانون آفرینش چقدر زندگیم عالی شده و همه چی را به دستان قدرتمند خدا سپردم خودش همه کارست وتنها خدا برایم کافیست چند روز پیش کار بانکی داشتم و گفتم خب دختر که روسوندم به مدرسه به امید الله مهربانم میرم بانک و کارم را انجام بدم و مدارک هم باخودم بردم که دیدم گوشیم خاموش شد و هر کاری کردم روشن نشد خلاصه تومسیر مدرسه هم چندبار سعی کردم روشن نشد دختر گذاشتم مدرسه و اومدم تو مسیر برگشت به خونه گوشیم که روشن نشد دیگه منصرف شدم برم بانک و با خدا شروع کردم صحبت کردن وشکر گذاری و در مسیر برگشت به خونه بودم وگفتم خدایا من تسلیمم اگه قراره کارم راه بیوفته خودت درستش کن من هیچی نمیدونم تو آگاهی توانایی دانایی میسپارم به خودت درستش کن دوباره کلید روشن گوشی رو زدم دیدم خودش برام درستش کرد من اشکم در اومد گفتم حالا که درستش کردی برام باید برم بانک مطمئنا کارمو درست کردی من به تو ایمان دارم دوباره مسیر اومده رو برگشتم ورفتن بانک و همش درحال گفتن عبارتهای تاکیدی مثبت بودم و خدا
شاهد است که به این زیبایی و بهترین شکل تا حالا ندیده بودم کارم به این راحتی و لذت و شادی درونی ام درست شده الله و اکبرررر به خاطر خلق اتفاقات زندگیم به دستان خودم خدایا شکرت که سرچشمه ومنبع همه ثروتها ونعمتها توهستی و مرا خالق زندگی خودم کردی سپاسسسسسگزارم
استاد سپاسسسسسگزارم همه چی داره برام عالیییییی پیش میره به لطف خداوند و آموزش های عالی شما گرانقدرم سپاسسسسسگزارم
خدایا شکرت من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت و شرایط هستم خداااااایا سپاسسسگزارم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
به نام خداوند وهاب وبزرگ
چیزی که بیشتر از همه توی ذهنم زنگش به صدا در اومد این بود که چقدر قبلا حرفهای استاد نمیشنیدم یا بهتره بگم درک نمی کردم
چون امروز که این فایلو دیدم وشنیدم وبه اندازه ظرف وجودی العان درک کردم دیدم چقدر نکته داشت صحبت های استاد که قبلا به زور شاید یکی دوتاشو میفهمیدم اونم نصفه نیمه
وخیلی خوشحالم از هدایت شدنم به این مجموعه روز شمار تحول زندگیم
چون اصلا یک دوره بی نظیر وبزرگه این روز شمار ها چون هر روز با هر ورقش وپیوسته آگاهیی هاییو بهمون میده که یک پله مارو در مقابل ذهنمون مسلح تر میکنه
در مقابل نجواهاش
وصلاحی که بهمون میده قانونه قانون بدون تغیر خداوند
که وقتی قانونو بلد باشی دیگه بازی رو بردی وتمومه دیگه برای تو بازی چون نتیجه رو می دونی که اگر طبق قانون بتونی 100٪بهشون عمل بکنی نتیجه دقیقا همونیه که انتظار میره که خوب وعالی باشه
واین عمل کردن وفهمیدن این آگاهی ها تکاملیه هیچ عجله ای نیست ونباید باشه در دریافت این آگاهی ها چون از مسیر دورمون میکنه عجله کردن
قراره به قول استاد اگر تضادی یک روز مارو میریزه بهم بشه نصفه روز بعدش بشه چند ساعت بعدش چند دقیقه
خدای بززگمو سپاسگذارم برای بودنم در این مسیر سراسر از زیبایی و وجود خداوند در هر لحظه اش
و نکته ای که استاد گفتن ومیخوام دوباره اینجا بنویسمش تا یاد آوری باشه به خودم اینه که
تضاد ها نیومدن تا منو به خاک سیاه بشونن وکاسه چه کنم چه کنم دستم بگیرم اومدن که من نقطه مقابلشو که خواستمه رو بشناسم
واینجا همون مرزیه که نتایج رو متمایز میکنه از هم
که من میامروی نا خواسته تمرکز میکنم وهمش به اون فکر میکنم یا نه میام میگم حالا که این تضاد پیش اومده بیام خواسته ایو که میخوامو بنووویسم وراجب فکر کنم وپلن بچینم از همون نقطه ای که هستم باهمون امکاناتی که دارم ودر همون لحظه کارو شروع بکنم با هرچی که هست.فرض میکنم هیچی نیست که منو در اون لحظه به خواسته ام برسونه حااال خوب واحساس خوب که هست تجسم راجب خواستمو که می تونم داشته باشم پس همون کارو انجام بدم تا ببینم خداوند درهارو به روم چجوری باز میکنه
استاد عزیزم سپاسگذارم برای این فایلهای ارزشمندی که رایگان در اختیار ما قرار دادین
هرچند که اگر در مدارش نباشیم بااینکه رایگانم هستن ومبلغی دریافت تمیشه بابتشون بازم نمی تونیم اون گنج درونشونو برداشت بکنیم
از خداوند بزرگ برای تک تکمون سعادت وآگاهیی ناب رو خواهانم
وامروز روز 78 از روز شمار تحول زندگیم بود
روز 78 فصل سوم روز شمار تحول زندگی من:
به نام خدای روزی دهنده ی پر برکتم.
با درک قوانین کیهانی ( قوانین بدون تغییر) میتونیم زندگیمون رو بهتر کنیم.
ما در جهانی دو قطبی و مادی زندگی میکنیم ماهیت این جهان اینه که سردی و گرمی باهمه
خوب و بد ، ثروت و فقر ، کم و زیاد، صلح و جنگ،
شادی و غم ، سلامتی و بیماری
همه چیز با هم هست در این دنیا
در واقع مشکلات ،سختی ها ،تضادها ناخواسته ها
کمک میکنن که ما به وضوح برسیم که چی میخواهیم
اینا موهبت هستن که باعث پیشرفت و گسترش ما و جهان میشه.
نازیبایی ها باعث شناخت زیبایی ها میشه.
با دیدن نازیبایی ها می تونیم زیبایی ها رو درک کنیم.
تضادها به ما کمک میکنن که ما بفهمیم دقیقا چی میخواهیم .
خدایا شکرت که مشکلات باعث شدن من بفهمم دقیقا چی میخوام.
در مورد خواسته هام بنویسم که چی میخوام .
در مورد تضادها و مشکلات فکر نکنید جز جهانه
اینها کمک میکنن به ما که به خواسته هامون برسیم .
وقتی ما بدونیم چی میخواهیم و به سمت هدفها و خواسته ها در حرکت باشیم مشکلات وتضادها کمتر میشه
باید به سمت هدفها و خواسته ها در حرکت و رو به جلو باشیم وگرنه جهان ما رو مجبور میکنه (با مشکلات و تضاد بیشتر ) که به سمت خواسته هامون حرکت کنیم
هر روزت با هدف باشه هدفهای مختلف داشته باش.
روزی که بی مشکل باشیم روزیه که همه مردیم
روز بر وفق مراد
هر روز برای خودت قله و هدف و خواسته مشخص کن
وقتی بهش رسیدی برو سراغ کوه و هدف و خواسته بعدی
از مشکلات ناسپاسی نکن سپاسگزار باش و به سمت خواسته هات حرکت کن.
تمرکز کن به سمت خواسته هات
به سمت خوبی ها حرکت کن
جهانت رو زیبا کن
پروردگارا شکر که این آگاهی و آرامش را دریافت کردم.
خدایا شکرت برای تضادهام برای مشکلاتم که باعث شدن رشد کنم .
بنام خدایی که تضادها را قرار داد تا خواسته های من وضوح پیدا کنند
سپاسگزارم از این آگاهی هاا
این فایل کوتاه برای من بسیار باارزش بود
بارها گوش کردم
من ارزش تضاد رو بارهااا بیشتر از حتی دو هفته قبل درک میکنم
واقعاا چقدر این تضادها روشن کنننده راه بودن و چرا اینهمه مقاومت براشون داشتیم
هر چه امروز پیش امده
هر چه امروز دارم
حاصل برخورد به تضاد هست
و هرچه دوست دارم که میداشتم اما ندارم از بی توجهی به تضادها بوده
ــــــــــ
امروز با تمام وجود درک میکنم باید موقع تضاد بگم خدایاشکرت
خدایا ممنون که عاشقمی و اینطوری راه نشونم میدی
امروز درک کردم
و خداروشکر که بااین درک ارامش هم گرفتم
ـــــــــــ
جهان مادی خاصیتش همینه
حهانی که مبناش مثبت و منفی هست
در رزیزترین ذراتش هم میشه این تضاد رو دید
پس نمیشه توقع داشت که درابعاد بزرگترش چیزی غیر از این دید
بله ی جایی هست که دیگه تضادی نیست
همه چیز یا تمام خیر هست یا تمام شر اما اونجا مربوط به جهان پس از مرگه نه این جهان
پس تا مادامیکه اینجاییم از هر خاصیت متعلق به این جهان برخورداریم
پس اگه فکر کنیم قحطی، جنگ، بیماری،فقر
برای همیشه ریشه کن میشه یعنی قانون رو نفهمیدیم
قانون تضاد رو
و چقدر جالبه که هرچه بیشتر بدونیم اززندگیمون چی میخواهیم تضاد کمتری رو تجربه میکنیم
ـــــــــــ
به نظرم یکی از مهمترین قانونهای جهان هستی همین تضاد هست
وهرکسی این قانون رو خوب عملی کنه ازش راحتتر عبور میکنه
خدایاشکرت بابت همه این آگاهی ها
به نام خداوندی که رحمتش همه چیز و همه گان رو در برگرفته، و رحمتهای خاص و ویژه ای داره برای کسانی که خاص وویژه باورش میکنن و بی اندازه مهربان است
سلام رهای عزیزم
سپاسگزارم که هستی در این مسیر مستقیم و مینوسی دریافتهایت را از قانون
بسیار برام اگاهی بخش بود این قسمت از کامنتت که نوشته بودی
هر چقدر ما واضحتر با جزئیات بیشتر بدونیم چی میخوام از جهان، کمتر با تضادها رو برو میشیم
چون تضادها توی زندگی ما میان تا ما خواسته هامون واضحتر بشه
و وقتی که ما خودمون از قبل دقیق و درست بدونیم چی میخواییم واقعا، بدیهی و منطقیه که در همون قدم اول خواستمون رو دریافت کنیم
نه اینکه تضاد باشه، ما مجددا ارسال فرکانس خواسته کنیم بعد بهمون داده بشه. وقتی خواسته مشخص و دقیق باشه، ارسال فرکانس خواستمون دقیقه، یعنی دقیقا میدونیم همون چیز مشخص، همون رنگ همون مدل خاصو میخواییم و دقیقا همونو دریافت میکنیم، یا به عبارتی خدا میگه موجود باش و موجود میشود
براتون ارامش و سعادت و خوشبختی و نعمت فراوان رو در هر دو جهان ارزومندم دوست ارزشمندم
چگونه از تضادها اهرمی برای تحقق خواسته ها بسازیم ؟؟؟
بنام خداوند و یگانه خالق جهان هستی که با تضادهایی من رو بوضوح رساند برای تحقق خواسته هایم …
وقتی ما به تضادهایی بر می خوردیم باید رفتار مون اینگونه باشه که خدایا شکرت این تضادها و این مشکل ها و این اتفاق ها ی ناخواسته و بظاهر نامناسب به من کمک کرد که بفهمم که دقیقا چه چیزی رو می خوام ؟؟!
حالا که من فهمیدم که چه چیزی رو می خوام بیام به اون خواسته ام توجه کنم و بگم خدایا من دقیقا اینو می خوام و اون خواسته ام رو تجسم کنم و اونو توی ذهنم بسازم و بسمت اون خواسته ام حرکت کنم
یعنی افراد به دو دسته تقسیم میشوند..
یک.. افرادی که به مشکل برخورد می کنند همش میگن خدایا چرا این مشکل برای من بوجود آمده . چرا منو دوست نداری . چرا که میخوایی منو زجر بدی ؟ خدایا چرا با من این کارو کردی ؟؟
دوم.. یک عده افرادی هستند که میگن …
خدایا شکرت این مشکل بوجود آمد تا من بفهمم که دقیقا من چیرو می خوام .. حالا که من فهمیدم . اینو می خوام با این ویژگی ها با این وضوح
مثلاً.. قبل از آشنایی من با استاد عزیزم یعنی در تابستان سال 97 .. بعد از ورشکستگی های پولی و مالی باید اعتراف کنم که نه تنها با این تضاد به ورشکستگی کامل زیر صفر رسیده بودم و بقول یکی از دوستان تا خط ریش هم زیر بار قرض و قسط و بدهی افتاده بودم بلکه تضادهای دیگری هم همچون زنجیر وار بدنبال داشت که حتی اساس بنیاد خانواده و روابط بین من و دخترم و پسرم به بدترین شکل از هم پاشیده شد و هر کدام بسمت و سویی پراکنده شدیم و همچنین روابط خانواده و اطرافیان نزدیک و دوست و آشناها و اقوام هم به تضادهای نامناسبی کشیده شد..
از طرف دیگه به تضادهای سلامتی در تمام اعضای بدنم هم دچار شده بودم که در کامنت های سال 97 و 98 اشاره می کنم که مفصل نوشته بودم .
تضادهای دیگرم عزت نفس فوق العاده پایینی که در همه ی ابعاد زندگیم احساس کمبود می کردم
تضادهایی که به اعتبارم لطمه ی فراوانی زده شد و ارزشمندی و عزت و احترام من بطور کلی زیر پا گذاشته شده بود ..
تمام این تضادها قبل از آشنایی من با استاد عباسمنش عزیزم و این سایت گرانبها بود که از هر لحاظ درب و داغون و له شده بودم و با این شرایط وارد این این سایت شدم مثل کسی که از اون بالا بالاها از کوه و یا هواپیما در آسمان ها به بدترین شکل سقوط کرده و افتاده توی اون دره های تاریکی و جسم و روحش کاملا درب داغون شده بود فقط و فقط نَمرده بودم …. فقط زنده بودم و نفس می کشیدم … و تقاضای کمک می کردم. .. اون هم با صدای سکوت فریاد میزدم .. یعنی رمقی برای فریاد زدن هم نداشتم .. یعنی نمی توانستم فریاد بزنم و کمک بخوام .. ولیییییییییی تا می تونستم از درون و داخل ذهنم با تمام قدرتم فریاد میزدم و کمک می خواستم . و می گفتم خدایاااا کمکم کن .. خدایا جز تو هیچکس صدای منو نمی شنوه .. جز تو به چه کسی پناه ببرم و کمک بخوام ؟؟؟ خدایا من به کمک تو محتاجم . خدایا من خیلی خیلی توی این دنیا کار دارم باید کمکم کنی .. من هنوز توی این دنیا و جهان مادی تو کارم تمام نشده ..
تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
و خداوند صدامو شنید
خداوند نیروی امداد غیبی شو برام فرستاد.. خداوند یک نوری از دریچه ی نور الهی خودش رو برام فرستاده بود .. وقتی چشمامو باز کردم و دیدم راهنمای من فرشته ی نجات من بسمت من آمده .. و ریسمان نجات من توسط استاد عباسمنش عزیزم بسمت من پرتاب شده ..و اولین نفس شکرانه ام رو از اعماق قلبم کشیدم و شکر خداوند رو بجا آوردم .. بعدش با همون حال درب و داغون و از هم پاشیده ام توسط خواهرم توسط گروه بانک خودشون به سه فایل دانلودی چگونه درآمد خود را در یکسال سه برابر کنیم آشنا شدم و بعدش فایل بینظیر فقط روی خدا حساب کنیم و حُزن در قرآن که بمدت سه و یا چهار ماه بطور مدام با هندس فری شبانه روز گوش دادم و نوشتم و تکرار و تکرار و تکرار روی خودم کار کردم و به احساس بهتری رسیدم و بعدش وارد کانال تلگرام استاد شدم در واقع کمک های اولیه برام انجام شده بود .. در واقع آماده شدم که به بیمارستان الهی منتقل بشم بیماری بودم که تمام جسم و روحش داغون شده بود و فقط نفس می کشید و زنده مانده بود و برای بالا آمدن از اون دره های تاریکی . انگار تازه به هوش آمده بودم و با تمام وجودم می خواستم نجات پیدا کنم چون هنوز خیلی خیلی با این دنیا کار داشتم و باید از مسیر درست و مناسب حرکت می کردم تا بتونم به خواسته هام برسم.. بعد از سه چهار ماه جهاد اکبری روی خودم بلطف خدای مهربانم توسط استاد عزیزم که فرشته ی نجات من بود .. درهای امید و روشنایی بهم نشان داده شد و آرام آرام بلند شدم و حرکت کردم .
دوستان عزیزم اینها داستان های مختصری قبل از آشنایی من با استاد عزیزم بود و حالا داستان مختصری دیگر من مربوط میشه به بعد از آشنایی من با استاد عزیزم و این سایت شفا دهنده مسیر توحیدی و الهی من بسمت اهداف و خواسته ها و آرزوهای مقدس الهی ام..
1_ خُب با کار کردن روی خودم اولین چیزی که بهش رسیدم احساسم و خوب کردم . یعنی آشنایی من با قوانین جهان هستی شرطش این بود که باید شاد می شدم . باید احساس خوبی می داشتم . باید به زیبایی ها توجه می کردم . باید شکر گذاری رو یاد می گرفتم . باید نعمت هامو میدیدم . باید تکنیک های دیدن نعمت هامو یاد می گرفتم که یکی از آن تکنیک ها نوشتن بود. تکنیک نوشتن بهم کمک کرد که تمرکزمو جهت بدم . تا بتونم این ذهن نجوا گر شیطانی مو تربیت کنم .. تربیت این ذهن افسار گسیخته وحشی خیلی خیلی کار داشت .. خیلی خیلی تکامل لازم داشت .. خیلی خیلی نیاز به آموزش داشت . و از همه مهمتر اینکه باید عملگرا میشدم و حرکت می کردم . حرکت کردن بمعنای واقعی.. حرکتی که متافیزیکی بود . یعنی باید باورها مو تغییر میدادم . یعنی باید یاد می گرفتم چطوری آن باورهای مسخره و مخرب و شیطانی رو از ذهنم بیرون می کردم و عمل کردن به این تکنیک اصلا و به هیچ وجه در اون شرایط بحرانی کار آسانی نبود چون مثل سیمان و بِتن چندین ساله توی افکارم نشسته بود و خراب کردن اون افکار مخرب سیمانی همچون بِتن سرسخت زمانبر بود و نیاز به تداوم و مداومت مستحکم و پایداری داشت .. خُب اولش خیلی سخت بود و زود خسته میشدم و گاهی میبریدم و رها می کردم ووووووولی استاد عزیزم مدام برام صحبت می کرد مدام تشویقم می کرد وو مدام برام مثال میآورد مدام الگوها رو نشونم میداد و مدام تاکید می کرد که حواسم به درس هام باشه . مدام بهم یادآوری می کرد . مدام تاکید می کرد که در سر کلاسم حاضر باشم یعنی بطور مداوم در سایت حضور داشته باشم و فایل ها رو ببینم و گوش کنم و کامنت دوستان رو بخونم و از همه چیز مهمتر اینکه کامنت بنویسم و این کار کامنت نوشتن سخت ترین کار ذهن من بود چون نمی فهمیدم که چی چیزی رو بنویسم من که هنوز دستاوردی نداشتم . کلمات روی دستان و زبانم نمی چرخید. و باید اعتراف کنم که مقاومت ذهنی ام برای نوشتن آنقدر زیاد بود که نه تنها دستم نمی رفت روی کلید های نوشتن در مبایلم بلکه حتی گاهی اوقات که بزحمت می نوشتم و ساعت ها وقت میذاشتم برای نوشتن یهویی ارسال صورت نمی گرفت و می پرید و من کلی احساسم نامناسب میشد و تا مدت ها از نوشتن و کامنت دوری می کردم ولی هر دفعه روی همین موضوع هم کار کردم که تا به الان فکر کنم بالای هزار و پانصد تا داخل سایت کامنتم ثبت شده خدا رو شکر و حتی وقتی به رد پاهای گذشته ام نگاه می کنم روند درکم از مسایل و آگاهی هایم به مدار بالاتری رو بوضوح مشاهده می کنم .و فهمیدم که مدارم هر روز بالاتر رفته و این نشانه ی خوبی برام بود هر چند این روند خیلی کند بود و آرام آرام به پیش میرفت ولی بوضوح میدیدم که دارم بهبود پیدا می کنم و کاملا از اون معلولیت ذهنی ام دارم جدا میشم و تافته ی جدابافته ای از اون 99٪ جامعه شدم ..
خب هر روز یک تضاد و یک مسأله ای خودشو به شکل های مختلف در زندگیم خودشو نشون میداد و من هم دیگه یاد گرفته بودم که از تضادها و مسعله هام فرار نکنم بلکه استقبال کنم و بقول استاد عزیزم آشغال ها رو نریزم زیر مبل و فرش.. هر چند آنقدر در طول عمر زندگیم آنقدر آشغال زیر مبل و فرش ریختم و انباشته شده که باید ریز ریز و آرام آرام به این پرونده های بایگانی شده ی زیر فرش و مبل می پرداختم و شکر خدا خیلی از مسایلم رو حل کردم و این روند رشد و پیشرفت های منو نشون میداد .. ولی هنوز خیلی از مسایل اساسی در زندگیم باید حل بشه که توسط چک و لگد تضادها رو کاملا میبینم و میفهمم و آمدند که بهم بگن باید بسرعت بیشتری حرکت کنم ..خدایا شکرت این مشکل بوجود آمد تا من بفهمم که دقیقا من چیرو می خوام .. حالا که من فهمیدم . اینو می خوام با این ویژگی ها با این وضوح باید این تضاد ها رو هم حل کنم و به شکر خدا و بلطف آموزه های استاد عزیزم امروز اومدم در این قسمت از فایل دانلودی سایت ردپای دیگری برای خودم بجا بگذارم که از کجا به اینجایی که فعلا هستم رسیدم ..
در مبحث پولی و مالی.. شکر خدا از اون قرض و بدهی های مالی و پولی خارج شدم
شکر خدا حقوق بازنشستگی همسر خدا بیامرزم همون موقع ها بعد از هفت هشت ماه بعد از آشنایی ام با استاد عباسمنش عزیزم از بلوکه ی بانک آزاد شد
شکر خدا تضادهای سلامتی و تندرستی ام رو بدست آوردم و با همین فایل های دانلودی و فایل های بینظیر در پرتو آگاهی در اون زمان که هفت هشت ماهی که به اجبار پیش خواهرم در کرج زندگی می کردم و روی خودم و سلامتی ام کار کردم .
البته به همین روش و با استفاده از قوانین تونستم دیگر مسایل و تضاد های سلامتی ام رو بهبود ببخشم و این روند ادامه بهبودی بیشتر رو با سپاسگذاری روزانه ام ادامه دارد شکر خدا
در مبحث عزت نفس و روابط ..
با کار کردن مداوم در بهبود روابط درست و مناسب باید بگم که با حذف رسانه ها و خبرها و TV و غیره .. افراد منفی رو از زندگیم حذف کردم و یا جهان هستی خودش این کار رو برام انجام داد و شکر خدا و برای بهبودی روابط خانوادگیم روی خودم خیلی خیلی کار کردم که البته بعد از دو سه سال دوری از دخترم بخاطر تضادهایی که در کسب و کارش بوجود آمد بسمت خانه ام برگشت ولی همچنان آن حرف های گذشته و ورشکستگی های زندگی گذشته مون هر چند وقت یکبار تکرار میشه و منو مقصر تمام این از هم پاشیدگی ها می داند و همیشه شصت انگشت مقصر بودن بسمت من هست . هر چند با آموزه های استاد یاد گرفتم که اشتباهات خودمو بپذیرم و هیچ عامل بیرونی رو برای تمام کارها دخیل ندونم و سبب تمام اتفاقات زندگی مو رو خودم هستم رو پذیرفتم ولی باید اول از همه با خودم کنار میومدم و با خودشناسی و با تغییر باورهای مخرب مذهبی و خداشناسی از آموزه های استاد عزیزم با خودم به صلح رسیدم و این روند تکاملی برای روابط درست و مناسب با خودم و خدای خودم و فرزندانم رو باید بیشتر از همیشه ادامه بدم..
خدا رو شکر گذارم که حداقل دخترم کنارم هست هر چند هنوز مسایلمون ریشه ای حل نشده ولی برای همین برگشت دخترم روز و شب از خداوند سپاسگذاری می کنم که به من در امورات و خرج و مخارج زندگیم خیلی کمکم کرد… البته هر چند بیشتر میره کرج منزل خاله جانش که خواهر بنده باشه.. و اونها در مدار و فرکانس من نیستند . ولی بازم خوشحالم که دخترم در کنار اطرافیان نزدیکم رفت و آمد داره و من مطمعن هستم که روابط مون آرام آرام بهبود میبخشد و این منوط بر این است که روی باورهای روابطم بیشتر کار کنم ..
بچه هام جزو گرووه اول هستند و همش مگن چرا این اتفاق افتاد ؟؟؟؟؟؟
چرا اینطوری شد ؟؟؟؟؟
اافرادی که به مشکل برخورد می کنند همش میگن خدایا چرا این مشکل برای من بوجود آمده . چرا منو دوست نداری . چرا که میخوایی منو زجر بدی ؟ خدایا چرا با من این کارو کردی ؟؟ همه رو مقصر میدانند و خودشون رو پاک و مبرا از هر گونه اشتباه و خطایی
در مورد پسرم که چندین ساله با من و خواهرش قهره .. و من بخاطر مادر بودنم و عواطف مادریم هر چند وقت یکبار تلفنی با پسرم تماس می گیرم ولی صحبت هامون بی نتیجه هست چون اون خیلی خیلی بیشتر منو متهم و مقصر تمام تضادهای ورشکستگی هامون میدونه در صورتی که ایشون کارخانه ی قارچ رو مدیریت می کرد و به هیچ عنوان اجازه نمیداد که من به کارخانه سرکشی کنم و شرایط رو نظارت کنم ولی بعد از ورشکستگی کارخانه و از دست دادن خانه و زندگی و ماشین ها و باغ و پول و ثروت هامون مصبب تمام این وضعیت ها به روی من برگشت و الان باز هم توسط پسرم رگبار ی متهم و مقصر هستم و اصلا حاضر نیست برای یکبار هم که شده صورت منو ببینه بخصوص اینکه از همسر عقدیش جدا شده و بیشتر از همیشه منو و خواهرش رو مقصر میدونه.. با تمام این تضادها و مسعله ها در مبحث روابط مون امید دارم که با کار کردن روی افکارم و باورهایم و تجسم سازی و تلاش های ذهنی ام این گره ی کور هم راه حلش پیدا بشود و سر نخ زندگیم به آسونی و سهولت حل بشود هر چند ظاهر قضیه خیلی خیلی سخت و غیرقابل حل شدنی است مثل اون جاده های پر پیچ و خم سنگلاخی سربالایی های کوه ها ست ولی من به خداوند ایمان و یقین دارم و به خودش توکل می کنم .. که می تواند دلها رو برام گرم و نرم کنه و این کینه ها و لجبازی ها باید خاتمه پیدا کنه و راه حل های الهی از راه میرسند و بصورت ریشه ای حل خواهند شد ..
در مورد روابطم با دیگر افراد فوق العاده عالی هستش یعنی دستان قدرتمند خداوند همیشه بهترینع بهترین افراد رو برای کمک بسمت من هدایت کرده خدا رو شکر . حتی بهترین همسایگان خوب و عالی رو در این خانه ی جدیدم دارم و شکر خدا دوستان جدید و خوب و عالی و ثروتمند رو جلوی راهم قرار داده .. و همیشه با افراد درست و مناسب و خوب و عالی و خوش برخورد مواجه میشم حتی راننده های تاکسی خوش برخورد مثبت اندیش و یا مغازه داران و کاسب های خوب و عالی و خوش برخورد مواجه میشم و حتی افرادی که من اصلا نمی شناسمشون بسمت من هدایت می شوند و از این بابت فوق العاده از خداوند ممنون و سپاسگذارم خدایاااا شکرت که من به خلوت گزینی بیشتری نیاز دارم تا بتونم باورهای درست و مناسب بهتری برای بهبودی شرایط روابط خانوادگی ام بسازم . هر چند من به هیچ عنوان توانایی تغییر دیگران رو ندارم حتی نزدیک ترین افراد زندگی ام رو پس
پس به این باور رسیدم که در مورد روابط ضعف هایی دارم که به باورسازی های بیشتر و بهتر و قدرتمندتری نیاز دارم که باید در این زمینه تلاش بیشتری کنم و یکی از تضادهای چالشی ام رو در این زمینه باید حل کنم و خداوند منو به راه حله درست و مناسب بهبود روابط خانوادگی ام هدایت ام خواهد کرد و اگر آنها تغییر نکنند و هم مدار و هم فرکانس من نباشند این روند جدایی از فرزندانم ادامه خواهد داشت و من هم باید از قانون رها سازی کمک بگیرم و این تضاد رو بسپارم بدست خداوند
اعتبار نیک و ارزشمندی و عزت و احترام یکی دیگر از کارهای مهم و اهداف زندگیم هست که در این زمینه هم دارم روی خودم کار می کنم..
تضادها یی که باعث شده که من بوضوح بیشتری برای خواسته هام برسم .
مسایل پولی و مالی و درآمدهای متعدد روز افزون ام هست
مالکیت و صاحب و ساکن خانه ی رویایی ام هست چون دیگه دوست دارم از مستاجری بیام بیرون و امسال شهریور 1402 با تمدید قرار داد منزل مسکونی ام به وضوح رسیدم که باید در این زمینه هم خیلی روی باورهایم کار کنم
خریدن ماشین و غیره … و صدها اهداف ریز و درشتی که هر کدام از آنها رو در لیست اهدافم نوشتم پس یک جهاد اکبر و تمرکز لیزی باید رو خودم داشته باشم تا راه حل ها رو بکمک خداوند پیدا کنم و با کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت و زیبایی ها به خواسته هایم توجه کنم ..
و باز هم این گفته ی گران بهای استاد رو اینجا به خودم یادآوری می کنم ..
خدایا شکرت این تضادها و این مشکل ها و این اتفاق های ناخواسته و بظاهر نامناسب به من کمک کرد که بفهمم که دقیقا چه چیزی رو می خوام ؟؟!
حالا که من فهمیدم که چه چیزی رو می خوام بیام به اون خواسته ام توجه کنم و بگم خدایا من دقیقا اینو می خوام و اون خواسته ام رو تجسم کنم و اونو توی ذهنم بسازم و بسمت اون خواسته ام حرکت کنم
خدایا خودت دستمو محکم به دستان قدرتمند الهی خودت گره بزن
خدایا خودت منو بسمت راه حل های درست و مناسبی هدایت کن که از پایه و اساس و با احساس خوب و عالی به خواسته هایم برسم
خدایا خودت راه حل های درست و مناسب رو برای بهبودی روابط درست و مناسب و قشنگ عاشقانه بین منو فرزندانم رو بر من آشکار و قابل لمس کن و چنان بر من آشکار و قابل لمس کن که امکان اشتباه و خطایی نداشته باشم
ای عشق الهی ام و ای معبودم پیشاپیش من حرکت کن و راهی را که باید در این وضعیت پیش گیرم بر من آسان و راحت و ساده و کامیاب گردان
خدایااآاا شکرت که من مغناطیس عشق و مهر و محبت و روابط درست و مناسب جادویی هستم
خدایاااا شکرت بخاطر نتایج فوق العاده عالی برای روابط درست و مناسبی و عزت و احترام و ارزشمندی و اعتبارنیک و بلندآوازگی که وارد تجربه ی زندگیم شده ممنون و سپاسگذارم که من لایق بهترین ها هستم و همه رو می بخشم تا روح خودم رو رها و آزاد کنم خدایا شکرت ممنون و سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
IN GOD WE TRUST
به نام خداوندی که رحمتش همه چیز و همگان رو در برگرفته و رحمتهای خاص و ویژه ای داره برای کسانی که خاص و ویژه باورش میکنن و بی اندازه مهربان است
رویای عزیزم، دوست ارزشمند تحسین برانگیزم سلام
هر قدر که شما رو بیشتر میشناسم بیشتر و بیشتر شما رو انسانی قابل تحسین میبابم
چقدر عملگرا هستید به قوانین، چقدر خوب بودن احساستون در هر شرایطی اولویت اول شماست، بسیار از شما اموختم درس زندگی را
چقدر یاد گرفتم که بنویسم، یاد گرقتم ازتون در هر کاری با تمرین و تمرین میتونم بهترین باشم در ان کار، مثل همین نوشتن، که چقدر در اول براتون سخت بود و الان استاد شدین در این زمینه
چه مادر تحسین برانگیز هستید شما که حال خوب خودتون مهمترین چیزه و بعد بچه ها
چقدر خوب درک کردین که تغییر یک باری یکنفره هستش و ما نمیتونیم تغییری در زندگی عزیزترین کسانمون ایجاد کنیم تا خودشون مایل به تغییر نباشن
چقدر خوب و اگاهانه از تضادهای زندگیتون، اهرمی برای رسیدن به خواسته هاتون، استفاده میکنید
انشالله خداوند شماو من و هر انکه طالب هدایته رو در مسیر مستقیم پیش ببرد، مسیری که سراسر نعمت و ثروت و احساس خوب و ارامش است
در پناه امن یگانه رب قدرتمند کل جهانیان باشید دوست ارزشمندم
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان عالی خوب خودم
این فایل برای من نکته هایی عالی و زیبا داشت
دانستن قوانین ثابت این جهان برای من همیشه این را دارد که می توانم روی خودم کار کنم و برای خودم به بهترین شکل ممکن زندگی عالی و زیبا بسازم
خداوند را شاکرم که من را به این مسیر هدایت کرد
اولین درس برای من این بود که
باید همیشه به این نکته توجه کنم که به هر حرفی که می زنم به آن عمل کنم
همیشه باید روی خودم کار کنم و برای خودم آن چیزی را رقم بزنم که دوست دارم
نکته دیگر این بود که
وقتی تضادی برای من در زندگی من رخ می دهد به این نکته توجه کنم که این تضاد برای من چه می خواهد
این تضاد چه درسی را در خود برای من در آن دارد
تضاد یک نیاز را در من به وجود می آورد و وقتیکه بتوانم این را درک کنم بی شک یک هدف در من به وجود می آید من با حرکت کردن به سمت آن هدف برای خودم یک زندگی بهتر را رقم می زنم
یک درس دیگر
هر روز برای خودم یک خواسته داشته باشم
اگر بی هدف و بی خواسته باشم جهان هم بر من فشار می آورد و زندگی را بر من سخت و سخت تر می کند
پس با داشتن هدف ها برای خودم به سمت خوشبختی قدم به قدم به جلو حرکت می کنم
این را باید یاد داشته باشم که همیشه به سمت خواسته های خودم حرکت کنم و از ناخواسته های خودم دوری کنم
ممنونم استاد عزیز بخاطر این فایل پر از آگاهی
سپاس از خدای زیبایی ها
سپاس از خدای فراوانی ها
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا
روز 78 ام و تعهد من!
امروز شروع کلاس هارو با مبلغ شهریه ای که از قبل ،در نظر گرفته بودم اعلام کردم
جز دو نفر کسی ثبت نام نکرده
ولی باور دارم که کلاس های من پر از انسانهای ارزشمند میشه
به قاطعیت میتونم میگم احساس ترس و نگرانی و نجواها،از قبل خیلیییییییی کمتر شده
و در لحظه میتونم با یاداوری باورام،به احساس خوب برسم
نجوا اومد نکنه الان بچه های قدیم یا باشگاه قدیم بخندن و طبق حرفاشون ک به گوشم رسیده بود که نمیان پیش من،بگن هیچکس نرفت پیش ندا!
خودم جواب دادم بهش ،نه قراره خلق کنی ادمهای جدید
نگران حرفهای مردم نباش!
روزی تو دسته کسی نیست
دست خودت و انرژی مطلقه
شکر برای این دونفر
بقیشم درست میشه
نجوا اومد نکنه شهریت بالاست و بچه ها برن جایی که ارزون تره
جواب دادم ارزش کاره من خیلی بیشتر از ازین مبلغه
ارزشی که من خلق میکنم ،در قبال این پولی که دریافت میکنم چندین برابره و من لایقه این مبلغ هستم
کلاسهای من در ظرفیت محدوده و اینجوری کیفیت کلاسام بیشتره پس قرار نیست هرکسی بیاد سرکلاسه من
انسانهایی ک لایق کیفیت بیشتر هستن به سمت من هدایت میشن
من همه ی تمرکزم رو میذارم رو احساس خوبم و سایت
و هی بالا پایین نمیکنم کی میاد کی نمیاد
کدوم شاگرد اومد کدوم چی گفت
من فقط تمرکزم روی خودم و ورودی هامه!
چقدر کامنت نوشتن باعث احساس بهتر میشه
انگار ذهنمو میریزم جلوم بجای فرار ازش
واین باعث میشه ارزش چیزهایی که داره مثل مورچه راه میره توی مغزم،بسنجمو بفهمم چی چقدر ارزش داره
روز78مسیر
خدایا شکرت که این سایت هست که وقتی ذهنم منفیه میتونم بیام مثبتش کنم مثل قرص میمونه که خیلی خوب میشه ذهنمون را کنترل کرد
تضادها باعث خواسته ها میشه و این نعمتیه که من خودم حسش کردم چون باعث رشد من شده بارها بعد شکستها گفتم الان وقتشه پر قدرت تر باشم و هر چی شدید تر قدرتمند تر پیش رفتم
و زندگی من الان ارامش داره چون تضاد میشه اما نمیتزسم
دیشب همسرم زنگ زد گقت تصادف کردم گفتم باشه با خیال راحت خوابیدم چون خدا هست
بعد فرداش ذهنم داشت منفی میشد روی زیبایی ها تمرکز کردم به خانوادمم دز موردش نگفتم بعد همسرم دیدم گفت چژز خاصیش نشده گفتم پس لصلا حرفی جلو خانواده ها نزن
من ادمی بودم کافی بود یک اتفاق بد بیفته تا داغون شم تا هزار تا فکر کنم تا به همه بگم ساعتها غر بزنم
اما الان خیلی اگاهانه ارامش پیدا میکنم بعدم تمرکزم گذاشتم روی کارم
خدایا شکر من خیلی قدرتمند شدم خوشحالم
الان علتیکه اومدم فایل گوش دادم چون معمونیم نشستن کلی حرفای منفی میزنن هندزفیری گذاشتم نشنوم قبل ترش نشسته بودن منفی میگفتن بعد اومذم داخل اتاق سراغ گوشیم فایل گذاشتم داشتن سر سفره حرف بیماری میزدن گفتم ولش کن بیا در مورد چیز دیگه حرف بزنیم
خدایا شکرت چقدر عالی شدم
…
مسیر شغلیم امروز قدمهام برداشتم نشستم کارهای بسته بندی انجام دادن اندازه سی تا فروش و همسرم گفت حالا همه را میفروشی گفتم من مطمینم میفروشم برای اینکه ایمانم نشون بدم نشستم ادرسمم سی تا نوشتم برای بسته بندی ها و بسته بندی ها اماده کردم و کارهای ارسال کردم
من قدم برمیدارم برای خواستم چون انرژی و انگیزه زیادی براش دارم میخوام حسابی پول بدست بیارم
اهرم رنج و لذت هم براش نوشتم
خدایا شکرت
درود
آفرین آفرین آفرین خانم جمشیدیان عزیز.
خیلی خوشم اومد.
از افراد عملگرا که حداقل در مسیر و جهت درست و پیشرفت حداقل سعیشونو میکنند خیلی خوشم میاد و این ویژگی برای من بسیار قابل تحسینه و اولویت بالایی از نظر درجه بندی ارزش ها داره،
چقدر دادن ورودی مثبت بجای ورودی منفی قدرت بخشه. این قدرته ذهنه این قدرته ورودی ها، دیده ها و شنیده هاست.
ببین دیدن و شنیدن چه می کنهه.
چقدر عزت نفستون خوبه که خودتونو تحسین میکنید و انگیزه میدید به خودتون و پیشرفت ها و تغییرات رو میبینید و چقدر اعتماد بنفستون رو دارید افزایش میدید که میگید ایمانمو میخوام نشون بدم و خودمو آماده ی فروشی بکنم که ازش چیزی نمیدونم.
سرکار خانم جمشیدیان، اسمتون هم مثل روندتون و تغییرات و متن تون زیباست.
در کنار همسر گرامیتون سرزنده و شاداب و سلامت باشید و ثروتمند.