- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
با درودفراوان خدمت استاد عباس منش
و دوستان عزیز
من حدود شش سال هست که یک مشکل بزرگ توی زندگیم تحمل میکردم که هر وقت از طرف همسرم اعتراضی میشد میگفتم صبر کن.فکر میکردم که دارم صبوری میکنم ولی امروز با مثال های زیبای شما فهمیدم که از ترس تعقیر و پرورش افکار خراب در ذهن خودم داشتم تحمل میکردم خولاصه توی این سه چهار ماهی که با شما استاد بزرگ آشنا شدم تعقیرات و تصمیمات بزرگی در زندگیم گرفتم که خیلی ها رو متعجب کرده یکی از همین تصمیمات تحمل نکردن شرایط کاری خودم از این به بعد و اعلام شرایط جدید به نفر مقابلم بدونه ذرهای ترس و تردید. ایشون چند روز پیش به من پیشنهاد مذاکره دوباره در مورد شرایط کاری سال آینده رو به من دادند. و من هم به دنبال این بودم که بتونم منظورم نسبت به مشکلات و کاستی های گذشته با ذکر مثال فرق بین تحمل و صبر رو به نفر مقابل عنوان کنم که توی این شش سال سود یک طرفه بوده به سمت شما و من فقط تحمل میکردم به خانواده ام فشارهای زیادی رو متحمل کردم و شما میگفتی صبر کن همه چیز درست میشود استاد اینکه دقیقا یک روز قبل از جلسه من بهسمت این فایل هدایت بشم و راه رو نشون من بده و من رو در تصمیمی که گرفتم مصممتر کنه از نظر من فقط کار خدا میتونه باشه.
راستشو بگم در شش سال گذشته خیلی وقتها خواستم اعتراض کنم به وضع موجود خودم ولی میترسیدم. میترسیدم که اگر دیگه با من کار نکنه چی میشه . من از کجا باید کار پیدا کنم چطور باید زندگیمو اداره کنم وای چه بسر خانواده ام میا مردم چی میگن و بعد به خودم میگفتم صبر کن صبر کن . تازه فهمیدم که شش سال صبر نکردم که هیچ . شش سال شرک کردم شش سال خدارو ندیدم و به بنده خدا دل بستم و خودم و خانواده ام رو از نعمتهای بینهایت خداوند محروم کردم که یکی دیگه روزی یک لقمه نون به من بده من فقط زنده بودم
خدا ممنونم ازت
با درودفراوان خدمت استاد عباس منش
و دوستان عزیز
من حدود شش سال هست که یک مشکل بزرگ توی زندگیم تحمل میکردم که هر وقت از طرف همسرم اعتراضی میشد میگفتم صبر کن.فکر میکردم که دارم صبوری میکنم ولی امروز با مثال های زیبای شما فهمیدم که از ترس تغییر و پرورش افکار خراب در ذهن خودم داشتم تحمل میکردم خلاصه توی این سه چهار ماهی که با شما استاد بزرگ آشنا شدم تغییرات و تصمیمات بزرگی در زندگیم گرفتم که خیلی ها رو متعجب کرده یکی از همین تصمیمات تحمل نکردن شرایط کاری خودم از این به بعد و اعلام شرایط جدید به نفر مقابلم بدونه ذرهای ترس و تردید. ایشون چند روز پیش به من پیشنهاد مذاکره دوباره در مورد شرایط کاری سال آینده رو به من دادند. و من هم به دنبال این بودم که بتونم منظورم نسبت به مشکلات و کاستی های گذشته با ذکر مثال فرق بین تحمل و صبر رو به نفر مقابل عنوان کنم که توی این شش سال سود یک طرفه بوده به سمت شما و من فقط تحمل میکردم به خانواده ام فشارهای زیادی رو متحمل کردم و شما میگفتی صبر کن همه چیز درست میشود استاد اینکه دقیقا یک روز قبل از جلسه من بهسمت این فایل هدایت بشم و راه رو نشون من بده و من رو در تصمیمی که گرفتم مصممتر کنه از نظر من فقط کار خدا میتونه باشه.
راستشو بگم در شش سال گذشته خیلی وقتها خواستم اعتراض کنم به وضع موجود خودم ولی میترسیدم. میترسیدم که اگر دیگه با من کار نکنه چی میشه . من از کجا باید کار پیدا کنم چطور باید زندگیمو اداره کنم وای چه بسر خانواده ام میاد مردم چی میگن و بعد به خودم میگفتم صبر کن صبر کن . تازه فهمیدم که شش سال صبر نکردم که هیچ . شش سال شرک کردم شش سال خدارو ندیدم و به بنده خدا دل بستم و خودم و خانواده ام رو از نعمتهای بینهایت خداوند محروم کردم که یکی دیگه روزی یک لقمه نون به من بده من فقط زنده بودم
خدایا بابت این آگاهی از تو ممنونم