از کجا شروع کنم؟ - صفحه 72

834 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آفاق عبدالهی گفته:
    مدت عضویت: 1676 روز

    سلام.من نمیدونم از کجا شروع کنم اما مینویسم برای خودم ک ی روزی برگردم و اینو بخونم.من 4 ساله با استاد عباسمنش آشنام اما هیچوقت باور نداشتم ب قانون و حرفایی ک میزنن ایشون.4 سال هر وقت حالم بد بود اومدم اینجا حالمو خوب کردم و رفتم حاجی حاجی مکه.و می‌گذشت تا دوباره حالم بد بشه و دوباره بیام ی فایل ببینم و ی نشونه بگیرم و یه چندتا کامنت و عقل کل بخونم تا یکم حالم خوب بشه و برم دوباره سراغ زندگی و راه و روش همیشگیم.گذشت تا آذر ماه 1403 ک من ی تضاد وحشتناک خورد ب پستم تضادی ک نشونه پیشرفت من نبود و نتیجه افکار بدم بود و نتیجه حال بدم بود.من تو کل زندگیم آدمی بودم ک غم رو دوست داشتم چون بهم توجه و محبت و حتی ترحم دیگران رو می‌داد.و من بسیار بسیار بسیار آدم غمگینی بودم تو زندگیم همیشه.و گذشت و اون اتفاق افتاد تو زندگیم ک زندگی من جهنم شد و من باز بخودم نیومدم یعنی فهمیدم و ب خودم گفتم منشا این اتفاقا از کجاست اما محل ندادم.اون تضاد حکم لگد خدا بود برای من ک بهم زد تا من بفهمم اما باز نفهمیدم و گذشت و رسید ب دیشب ک بلایی ب سر من اومد ک گفتم دنیا و خدا با غلتک از رو من رد شدن‌‌. یعنی زندگیمو احساس کردم تباه کردم دیشب و واقعا با غلتک دیشب خدا از رو من رد شد و من الان ب خودم اومدم.دیدم چیکار کردم با زندگیم هی اهنگ غمگین گوش کردم هی غمگین بودم تا دوس پسرم و خانوادم بهم توجه کنن. هی همش فیلم و سناریو غمگین و اشک آور رو تو ذهنم تصور کردم و تو ذهنم بلایی نبود ک سر خودم نیارم.و تو ذهنم خودمو بدبخت ترین آدم جهان تصور میکردم ک کلی بد رفتاری باهاش میشه و بدترین بلاها سرش میاد .دیشب خوابم نبرد از چیزایی ک تجربه کردم . دیدم من تک ب تک این اتفاقای بدو قبلا تو ذهنم مو ب مو تجسم کردم .مو ب مو.من 4 سال پیش وقتی وارد این سایت شدم خیلی مصمم بودم. رو خودم کار کردم و نتیجه هم گرفتم اندازه تلاشم و همیشه حالم خوب بود اما یهو سرد شدم و دیگه اونجوری ک باید کار نکردم و همیشه ب خودم میگفتم ک ی روز دوباره شروع میکنم و روی خودم کار میکنم و احساس میکنم اون روز رسیده الان و من دوباره شروع میکنم امروز ب روی خودم کار کردن . من از دیروز مدام دارم با خدا حرف میزنم تا مشکلم رو حل کنه و اون چیکار کرد؟ آفرین طبق معمول همیشگیش سنگ تموم گذاشت وحلش کرد.گفتم خدایا درستش کن خودت من هیچ توانی واسه درست کردن این ندارم خدایا من کاری ازم برنمیاد خودت حلش کن.بعد دیدم خیلی دلشوره دارم و نمیتونم خودمو آروم کنم پس گفتم خدایا فلان نشونه رو بهم بده تا خیالم راحت بشه ک درستش میکنی و اون نشونه رو بهم داد.گفتم خدایا من امروز میخوام این مشکلم کامل حل بشه و بهم دوس پسرم زنگ بزنه و بگه فلان مشکل کامل حل شد و نگران نباش. و من زنگ زدم و ایشون گفتن حل شده کامل. من باورم نمیشد گفتم یعنی چی خدایا باز بهم نشونه بده ک یعنی حل شده همون لحظه نشونه رو فرستاد ولی انقدر برام عجیب و سنگین بود گفتم من ی نشونه دیگه ازت میخوام و دلم بهم گفت بارون بخواه. گفتم خدایا بارون اگر زد یعنی دیگه آفاق خیالت راحت و برگرد سر زندگی و دوباره ادامه بده و دیگه مشکلی نیس برای تو و خیالت راحت.گذشت و بارون نمیزد بعد من سعی کردم حالمو خوب کنم و باخودم داشتم می‌نوشتم ک چیکار کنم و از کجا شروع کنم و استاد گفتن ورودی هاتو کنترل کن و این حرفا.گفتم بزار بزنم و ببینم باید از کجا شروع کنم و سرچ کردم و این صفحه اومد و من حالم داشت بهتر میشد.یهویی انگاری ی جوری بودم انگار صدا شنیدم اما خیلی واضح نبود حسم گفت برم بیرونو نگاه کنم و رفتم دیدم داره بارون میاد.همینو ک الان دارم مینویسم چشام اشکیه ک خدایا من تو هواشناسی هم رفتم نگاه کردم و هیچ بارونی نزده بود بعد تو یهویی این بارونو آوردی تا خیال منو راحت کنی؟ گریم گرفت ک خدایا تو چقدر منو دوست داری تو چقدر آدم حسابی هستی خدایا.مرسی منو ناامید نکردی.

    ولی یاد گرفتم خدا فقط زمانی بهم نشونه میده ک حالم خوب باشه و فهمیدم چقدر ذات آدمها فراموشکاره و اصن انگار ن انگار دیشب کلی بدبختی کشیدم و خدا درستش کرد. و امروز ب امید خدای مهربونم دوباره استارت میزنم واسه درست کردن زندگیم.

    14 اردیبهشت 1404

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مسعود حیدری خراسانی بیدگلی گفته:
    مدت عضویت: 155 روز

    سلام

    ممنون از این همه مطالب زیبا 94 روز هست که با سایت شما آشنا شدم واقعا عجیب هستش که من سال 1380 تمام سمینارهای موفقیت اساتید دیگر را در تهران به شدت پیگیری میکردم و تمام این سمینارها را روی سیدی داشتم و مکرر نگاه میکردم

    جالب هست که من اولین کتاب عمرم به غیر از کتاب های درسی همان اولین کتاب موفقیتی هست که شما خوانده ای یعنی کی پنیر منو جابجا کرده است

    جالبتر میشه که بگم بچه قم هستم و دقیقا در همون سالها که شما هنوز ایران بودین و هر وقت به قم می آمدی به فلافلی میرفتی که پاتوق روزانه من اونجا بود.جناب استاد شما کجا هستی و من کجا هستم . من یک هفته هستش که هیچ فایل رایگانی از داخل سایت دانلود نکردم چون پول نداشتم اینترنت بخرم ولی در این یک هفته فایلهای دانلودی گذشته را میدیدم از کجا برات بگم تا باور کنی.اول بگم که من و شما متولد یک سال هستیم .بیش از 280 فایل چه صوتی چه تصویری دانلود کردم و روزی نیست که یه جوری لصف خدا را در زندگیم مشاهد نکنم انقدری بهت بگم که 2 سال و شش ماه دیگه از این تاریخ تو فلوریدای آمریکا در پرادایس باهات ملاقات میکنم حتی شده برای 1 ساعت . من الان روزی 10 تا 12 ساعت برای موفقیت خودم دارم وقت میزارم الان هم که اینترنت گرفتم واقعا معجزه خدا بود که 80 هزار تومان آمده تو حسابم و 34 هزار تومان اینترنت خریدم. راستی یقین دارم در سالهای 1379 تا 1382 شاید حداقل چند بار تو مغازه من آمده بودی .من مغازه خدمات کامپیوتری مایکروسافت و پاندا سیستم در پاساژ مروارید در اون سالها را داشتم .و شما مشتری من بودین اولین باری که شما را در 94 روز پیش دیدم واقعا گریه ام گرفت با توجه به تغییر چهره زیاد که شما داشتین شما را شناختم یقین دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    انیس دیده بان گفته:
    مدت عضویت: 1331 روز

    درود استاد عزیزم

    این فایل نشانه امروز من بود

    یکی از مشکلاتی ک من دارم اینه ک همیشه تعریف و تمجید میشم در اکثر مواقع ، هرکاری رو انجام میدم همه تمرکزم رو میزارم و در یک بازه زمانی ب نتایج عالی میرسم ک تعریف و تمجید اطرافیانم رو برمی انگیزه ، و همین باعث میشه ب حس رضایت برسم و همین حس برام مثل اینه ک انگار ب هدف رسیدم درحالی ک هنوز کلی راهه اما رها میکنم و میخوام از ی جای دیگه ی شکل دیگه همون کارو انجام بدم و مومنتوم رو حفظ نمیکنم

    همیشه هرکاری کردم زودتر از زمان مشخص ب رضایت رسیدم و رها کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    الهام اقایی گفته:
    مدت عضویت: 148 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان ؛

    سلام خدمت استاد عزیزومریم جانم؛استاد جان من میخوام یه شغلی رابرای خودم شروع کنم واز شما؛یاد گرفتم که گفتین از همون جایی که هستی شروع کن ؛واستاد جان من میخوام از توی خونه این کارم. آغاز کنم؛دریک کامنت هم نوشتم که میخوام برای خودم شغلی شروع کنم؛استاد جان من چندروزه دارم روی کتاب رویایی که رویا نیست تمرکز کردم وفصل دوم هستم؛استاد جان اینقدر این کتاب حال منو خوب کرده که نمیتونم چه جوری این حسم رابیان کنم؛ووقتی آقا سعید میگفت هرچی یه فایل را گوش میدم اصلا برام تکراری نیست درک نمی کردم تا اینکه چندروزه تمرکز کردم روی این کتاب ونکته برداری میکنم

    ؛استاد جان خیلی این کتاب زیباست؛وامروز گفتم به خدا که من میخوام این شغل را آغاز کنم چیکارکنم؛آمدم روی نشانه زدم فایل از کجا شروع کنم باز شد برام ؛استاد اشک درچشمانم جاری شد وگفتم استاد گفت این نشانه ها راخدا به من الهام میکنه ومن درک نمی کردم این موضوع را ؛استاد چقدر زیبا وچقدر لذت بخش است من تازه دارم حرف شما وحرفهای بچه را درک میکنم‌چون تکاملم راطی کردم ودارم صحبت‌های دوستانم رادرک میکنم;استاد جان وقتی بچه ها میان از تجربیاتشون میگن اینقدر جذاب برام وچند بار این صحبت‌هارا گوش میدهم؛ومیخوام از آقا سعید ؛آقارضا؛زینب خانم؛اقاسهیل ؛زهراخانم؛ودوستی که ازصمیم قلبم دوستش دارم رزا جان تشکر کنم بابت صحبت‌های خیلی زیباشون که واقعا خیلی زیبا وآرام ودلنشین ازتجربیاتشوم صحبت کردن؛خدایا شکرت بابت سایت که هدایت شدم واستاد عزیزم ومریم جانم ؛وهمه دوستان قشنگم؛درپناه خدا شاد سلامت;ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فاطمه رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 106 روز

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    درود به خداوندی که به او ایمان دارم وهمه امورات زندگیم را از صفرتا صد به دستان قدرتمند او میسپارم

    سلام عرض ادب واحترام ودرود وخداقوت به استاد ارزشمند وهمه اعضای گرامی سایت

    من خیییییلی خوشحالم که با شما آشنا شدم وخدارو هزاراااااااااااان بار شکر میکنم که به یاری او امروز در اینجا هستم

    امیدوارم به جایی برسم که بی نهایت حرف برای گفتن داشته باشم

    امروز اگر با دست خالی وارد این سایت شدم خدا خواسته دراین جای پراز نعمت باشم تا به بهترین خودم تبدیل شوم

    سپاس از شما استاد ارزشمند با فایل های رایگانی که از شما گوش کردم وتونستم الان در اینجا باشم

    دوست دارم به سطی از آگاهی برسم تا بتونم به کسانی که در درجه من هستند کمک کنم

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    خداوندا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    خدای مهربانم دوست دارم دوستت دارم دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: