چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟ - صفحه 35
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-04 00:01:252025-01-06 16:57:28چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان سلام
خدارشکر میکنم که قدرت خلق زندگیم رو به من عطا کرد
هر چی میرم به گذشته تر این موضوع رو بیشتر تو خودم متوجه میشم که من همینطوری بودم که استاد میگه
یادمه که یه روز در مغازه دائیم در دماوند بودم که خانوادم اومدن و من از مغازه زدم بیرون ،چون وضع خانوادم رو دیدم که با اون لباس ها و چادرها اومده بودن دیدن من و من از اونها فرار کردم
باز متوجه میشم که من خودم هستم که از اول داشتم زندگیم رو خلق میکردم و اصلا حواسم نبود
اون موقع خیلی شدتش زیاد بود ، و اصلا هر چی نگاه میکنم میبینم که در هر لحظه این رو دارم می بینم تو خودم ،
در مورد شهر همیشه میگفتم که فلان جا پول توش ریخته
در مورد دوستان ، دقیقا یادمه که همیشه این سوالم بود که این دوستای من بدرد نمیخورن و اون اشخاصی که با فلانی ها رفیقن خوبن
دقیقا من یادمه که یه سری آدمها رو تو دانشگاه می دیدم و میگفتم که خوش به حال اونها که اون دوستان رو دارن و یادمه که یه بار با یکی از همون دوستان رفیق شدم و دیدم که اون چیزی که فک میکردم نیست و میگفتم اونای دیگه بهتر بودن کاشکی با اونها رفیق بودم
در مورد مکان زندگی همیشه مکان زندگی من بدترین مکان بود و مکان زندگی بقیه بهترین
در مورد میوه فروشی : میوه فروشی مکان ما بدرد نمیخوره و میوه فروشی فلان محله خوبه که همین سه هفته پیش من بخاطر این باور 160 کیلومتر رانندگی کردم که برم اونجا خرید کنم
آخرشم فهمیدم که همینی که تو محل خودمون بود هم از لحاظ کیفیت هم از لحاظ قیمت و درسترسی و تمیزی و دلبازی ، خیلی بهتر از اونجا بود
در مورد رشته تحصیلی همیشه این رو میگفتم که رشته من بدرد نمیخوره و کاشکی حسابداری میخوندم
در مورد پدرم: میگفتم که خوش بحال فلانی که اون بابا رو داره که من او بابا رو ندارم
در مورد: ماشینم : میگفتم که این ماشین من بدرد نمیخوره و ماشین فلانی و بهمانی خوبه
در مورد :محل کارم همیشه میگفتم که محل کار من اصلا بدرد نمیخوره و محل کار بهمانی ها خیلی عالیه
در مورد: خونه ام ،مکان زندگی ام ، در مودر وسایل خونه ام که کسی می اومد خونه ام احساس خجالت میکردم که هیچ چیز من اصلا بدرد نمیخوره و خونه و وسایل مردم بدرد میخوره
مخصوصا در مورد خارج : همیشه و همیشه میگفتم که ما آدم نیستیم و خارجی ها آدم هستن
باز متوجه میشم که عامل اصلی ثروتمند شدن شغل و مکان زندگی و جنسیت و نوع شغل و شغل خاص و سن وسال نیست ، و تنها عامل همین نوع نگاه من به موضوعات هست
تازه دارم میفهمم که چه چیزهایی در ذهن من هست ، انگار هر چی مینویسم بهتر متوجه میشم که این افکار من هست که داره زندگی من رو کنترل میکنه
تازه دارم متوجه میشم که این پاشنه آشیل من هست و باید از این لحظه به بعد تمام حواسم رو جمع کنم و طبق آموزه های استاد عمل کنم تا خودم رو نجات بدم
همین الان در حال حاظر هم که نگاه میکنم متوجه میشم که نگاهم به زندگی خودم دقیقا همینه که زندگی و شرایط من خیلی داغونه و دقیقا کل دنیا ،نه یه تعداد،بلکه کل دنیا از من بهترن
دقیقا بخاطر همین طرز نگاه من کسب و کارم رو شروع نمیکنم
چون میگم آخه من چی بلدم ، این توانایی و استعدادهای من به چه دردی میخوره،همه از من بهترن
استاد بی نهایت ازت سپاسگزارم
سلام
وقتی چندین و چند بار فایل ها رو گوش میکنی نه تنها بهتر درکشون میکنی بلکه بازم یه چیزهایی رو میشنوی که انگار نشنیده بودی حتی دوبار قبلترش
مثل همین موضوع که من نشنیده بودم که شما گفتین تو زمان شاه اجبار روی این بود که حجاب ها برداشته بشه و در زمان جمهوری اسلامی اجبار این هست که حجاب باشه و در هر دو مورد اعتراض و جنگ وجود داشت
این مورد خودش کلی جای فکر داره ….
من خودم با این افکارم دو نوع مورد رو تجربه کردم موردی که از جایی که بودم لذت بردم و نتیجه هاش و دیدم و موردی که همیشه فکر میکردم مرغ همسایه غازه نه بعد از آشنایی با سایت و کار کردن روی خودم ها قبل ازینکه اصلا بدونم چی به چیه
مثال میزنم
مثلا این باور از دوران ابتدایی برام بوجود اومد که هر کلاسی که من بودم همیشه جز کلاس های شر و شیطون بود و با اینکه شاید از لحاظ درس خوندن خوب نبودیم خیلی ولی همون درس خونا هم دلشون میخواست کلاس ما باشن و همیشه جز محبوب ترینا بین دانش آموز ها بودیم و این موضوع تا دوران دانشگاه با من بود و همیشه کلاسمون بغیر از درس و هوش همیشه هم جز بهترین ها بود بهترین یعنی هم دختر پسرهای باحال داشتیم و هم همیشه کلاس ما خوش میگذشت و حتی از یه جایی به بعد استادا با اینکه از نحوه درس خوندن ما ناراضی بودن ولی همیشه سر کلاس ما میخندیدن و بقولی ما جز بچه های باحال و با معرفت بودیم این باور در من بوجو اومده بود که من خودم باحالم و همیشه ادمهای باحال هم دورم هستن (تاکیید میکنم چیزی از قانون اونم به شکل هم فرکانسی نمیدونستم همیشه فکر میکردم قانون جذب فقط مالی هست و ربطی به جذب افراد نداره) خب طبیعتا این باعث نشده بود همیشه تو این موارد دوست داشته باشم در مکان و موقعیت خاص باشم یا بگم افراد فلان جا باحالن
حالا برعکسش
همیشه و هنوزم این باور و دارم و البته که دارم روش خیلی خیلی کار میکنم که کشور دیگه جا برای موفقیت و پیشرفت و ازادی و اقتصاد و… هست همه جا خوبه جز جایی که هستم
یا فلان افراد استعداد خیلی بالایی در پولسازی دارن من با استعدادهای که دارم نمیتونم پول بسازم و اگه هم بسازم دیر این اتفاق میفته و سبک و استعداد من دیگه از دهن میفته یجورایی و یا قدیمی میشه و بکر نیست و…
اینا رو حتی قبلا نمیتونستم درک کنم و در خودم نمیشناختمشون اصلا خصوصا مورد دوم و
و وقتی استاد گفتن مسئولیت کارمون و بعهده نمیگیریم ذهنم بشکن زد که همینه دیدی گفتم تو ادم مسئولیت پذیری نیستی و نجواهاااا
حالا قبلا خیلی قدم ها برای عدم این موضوع برداشتم و کلی کار کردم ولی بقول شما پاشنه های آشیل رو هر وقت سر برگردونی از روش ریشه شون میزنه بیرون و نیاز دارم خیلی خیلی روش کار کنم
و پیش برم حتی اگه ذهنم بگه موفق نمیشی که اونم با این باور که من نیستم کار ها رو انجام میدم بلکه خداست ترکیب میکنم یعنی من فقط گوش بزنگ هدایت ها میشم و به محض شنیدن عمل میکنم دیگه مابقی ش با خداست اینجوری ذهنمم کمتر قیل و قال راه میندازه (اگه تلفظش و درست گفته باشم مجبورم انگار :)))
در رابطه با اینستاگرامم تو کامنت قبلی م در همین فایل گفتم راجع بهش اما یه موضوعی رو یادم اومد اینکه یکی از دوستان دوست من که ترکیه زندگی میکنه وقتی باهم راجع به اینستا و بلاگرها صحبت کردن یکی ازونا رو گفته فلانی اتفاقا تو همین ساختمون زندگی میکنه و من از نزدیک دیدمش هیکلش اصلا اونطوری نیست که تو فیلمهاش هست ساده تر بخوام بگم منظورشون باسنش بود و میگفت از شلوارهایی استفاده میکنه که پروتز مصنوعی داخلشون هست و اونجا بود که من بعنوان یه دختر فروپاشی کردم :)) چون خیلی از دوستامو میدیدم تو مهمونی ها مثلا 3/ 4 ماه ندیده بودم و میدونستم که خیلی لاغرن ولی باسن خوش فرمی دارن رومم نمیشد ازشون بپرسم با خودم میگفتم شاید ورزش کردن ولی بعدها متوجه شدم همچین شلوارهایی هست
یا میبینم تو فضای مجازی حالا دوستام یا کسایی که کسب و کاری دارن میان میگن میخوام خط لبخند و غبغب و برداریم یا اگه اسم عمل ها رو بگم اصلا عجیب غریبن در صورتی که واقعااااا بی تعارف میگم اصلا نیازی ندارن و خیلی خوبه صورتهاشون و خب اکثرا هم من بیننده اینطوری فکر میکنم در صورتی که برای فیلم گرفتن تو اینستا هم فیلتر روی صورتشون میندازن فیلترهایی که سر بچرخونی و خیلی تکون هم بخوری برداشته نمیشه و تکون نمیخوره اینا رو تو همین مدتی که اینستام و مجدد ریختم فهمیدم با اینکه گفتم خیلی سمت اینستا نمیرم چون جوانم و زود گول خور :)) نه شوخی کردم اگاهانه سعی کردم فضا مجازی رو از زندگیم حذف کنم و چندین سال خیلی موفق بودم این مثال ها رو گفتم اگه کسایی مثل من یه درصد گول خوردن بفهمنن قضیه از کجا آب میخوره :))
واقعا بینظیر بود گوش دادن چند باره این فایل عالی و با هر لبخند و انرژی شما من هم انرژی گرفتم استاد خوش روی من نوشتم که چه اقداماتی انجام بدم و اگه هربار فکر و افکار منفی اینچنینی که مقایسه توش بود اومد سراغم ریشه ش و بررسی کنم و بفهمم داره از کجا اب میخوره
خیلی خیلی دوستتون دارم از شما و خانم شایسته نازنینم بابت زحمتاشون سپاسگزارم
خدااییا شکرررت
به نام ایزد پاکان
سلام بر استاد عزیزم
سلام بر مریم شایسته و همه دوستان عزیزم
مرغ همسایه همیشه غازه
درسته همیشه شنیدم اینجا کار خوب نیست
اینجا حکومت مشکل داره
اینجا پر از ایراد جای دیگه خوبه
تا زمانی که ما از نظر دیدگاه تغییر نکنیم هیچ تغییری در کار نخواهد بود حتی اگه بری تو بهشت زندگی کنی
دختر خوب پسر خوب نیست تو شهر مثلا تهران هست
تهران کار هست تو شهر ما نیست
هزاران ایراد دیگه که از اینجا میگیرد و جای دیگه میشه بهشت واقعا
چرا ما نمیخواییم از نظر فرکانسی تغییر کنیم چون تغییر دید و اون چیزی که شنیدیم باورش آسون نیست
من خودم به عین دیدم که من در رابطه عاطفی خودم تو روابط دیگه شوهرهای دیگه فلان تو بهمان که جهان از نظر فرکانس من چون تغییر کردم الا نزدیک به دو ماه شده که از هم جدا شدیم
استاد همیشه تو بیشتر دورهاشون گفتن اگه ما از نظر فرکانسی تغییر نکنیم هیچ تغییر بزرگی در زندگی رخ نخواهد داد چون این تغییر کانون توجه که باعث خوشبختی میشه نه رسیدن به ی سری خواستها امروز دوره رویاها رو جلسه 1 گوش میکردم و خیلی استاد خوب داشتن این موضوع توضیح میدادن که اگه تو بهشت هم بری نمیشه تا دیدت تغییر نکنه خوشبختی باید در درون به وجود بیاد تا اون خواستهای ما به ما داده بشه نه اینکه فقط ببینیم مردم چطوری دارن زندگی میکنن
کجا دارن پول در میارن
مردم چه رابطی باهم دارن من چرا ندارم
یعنی ما داریم فقط مقایسه میکنیم در هر موردی
این شغل پول نداره مشتری پول نمیده برم اون شغل قهوه فروشی پول در بیارم
نه آقا نمیشه تا از درون احساس لیاقت رو ما در درون خودمون رو نکنیم نمیشه که نمیشه
همین دیروز بود رفتم ی جا قهوه بخورم صاحب مغازه داشت با تلفن حرف میزد میگفت من تو کار خودم بودم املاک بیشتر پول درمیاوردم
خب بابا نمیشه دیگه تا میبینن مردم ی جا قهوه میخوردن میان سریع بریم قهوه فروشی بزنیم بریم املاک بزنیم بریم تهران پول دربیاریم بریم فلان شهر
نه واقعا نمیشه اصلا فکر کن رفتی اون شهر مد نظر هم پول دراوردی با باورهای فقر آلودت میخواد چکار کنی
از این رابطه رفتی تو ی رابطه دیگه با اون دید و ذهن خراب ایراد گیرت میخواد چکار کنی
نه نمیشه باید روی خودت کار کنی ذهنت رو تربیت کنی یاد بگیره که خوبی ها نعمت هارو ببینه
ذهن باید یاد بگیره روی کار خودش تمرکز کنه
به لطف اموزشهای بی نظیر شما استاد که همه حرفای شمارو باید با طلا نوشت
آنقدر ذهنم خوب داره تربیت میشه که سخت پیش میاد ایراد بگیرم اصلا واقعا یادم نمیاد ولی اگه هم پیش بیاد به خودم میگم ببین باید خودتو کنترل کنی آروم باش چیزی بیرون خراب نیست تو باید خودت رو تغییر بدی پسر خوب
به لطف دوره احساس لیاقت من خیلی بهتر رشد کردم
قدم اول دیدن نعمت های زندگیم هست که باید براشون شکر گذارم کنم و ی شخصیت مثبت نگر از خودم بسازم پس باید کانون توجهم دیدها و شنیدهام رو کنترل کنم
قدم دوم ی شخصیت که تحسین کنه و اتفاق های قشنگ زندگیش رو ببینه و خودش رو تشویق کنه حال قدم های کوچک ممثبتی که برمیداره و یاد بگیره همیشه مثل ی رفیق مهربان با خودش صحبت کنه و گفتگوهای ذهنی مثبت و باورهای قوی کننده بسازه با استفاده از کلام خودش
قدم سوم اون شخصیت رو در درون خودش بوجود بیاره یعنی احساس ارزشمندی رد درون خودش پیدا کنه چون ما ارزشمند و لایق تمامی نعمت های خداوند به دنیا اومدیم
استاد ممنونم ازتون در پناه حق
شاد سالم سلامت و ثروتمند باشید
سلام خدمت همه و استاد،
من دقیقا الان سرکار همینجوری هستم به یه چیزایی برخورد کردم که فکر میکنم کار کسایی دیگه خیلی آسونتر و بهتر از منه،یعنی ما تو یه آزمایشگاه بزرگی هستیم توی یه شرکت،و دقیقا به یه تضادی برخورد میکنید که میگی بابا خوش بحال فلانی که کارش راحتتر از منه،احتمالا راحتترم باشه ولی من یادم میره که چه امکاناتی در اختیار دارم که فلانی هم دوست داره جای من باشه یعنی اونایی که پایین تر از منن یا بالاتر از منن،اتفاقا چند بار صحبت کردم که جامو عوض کنم ولی بهم گفتن که کارت خوبه بمون همونجا یعنی نصیحتم کردن،میدونی همه چی واقعا اوایلش خوبه،چون شناختی نداری و مقایسه نمیکنی ولی وقتی یه مشکل کوچیکی پیش میاد و مقایسه شروع میشه دیگه همه چی واست از کنترل خارج میشه،واقعا ما باید به صورت نسبی به همه چی نگاه کنیم حداقل وقتی میریم تو مقایسه نسبی نگاه کنیم،و سعی کنیم با حال خوب جلو بریم…آره اصلا شما به این نگاه کن که مرغ همسایه هم غازه تو اگه میخوای اون غازم داشتی باشی باید آمادگیشو داشته باشی،ولی به نظرم تنها چیزی که میتونی ما رو از مقایسه ها دور نگه داره اینه که شاکر باشی و احساست خوب باشه چون شکر نعمت واقعا نعمتت افزون کند..
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می جویم.من را به راه راست هدایت کن
سلام به همه .سلام به استاد توحیدی.
استاد دارم تلاش میکنم هر روز توحیدی باشم اما هر روز مچ ذهنم میگیرم که یک جا دارم شرک میورزم.من از قبل توحیدی تر شدم الان میفهمم کجا دارم شرک میورزم.پس خدا روشکر.
قبلا که اصلا نمیدونستم شرک دارم الان میدونم کجاها شرک دارم.دونستن اینکه شرک دارم یک قدم در جهت توحیدی شدن است. قبلا من کمالگرا از خودم عصبانی میشدم اما الان میدونم باید شکرگذار همین باشم .
باید سعی کنم روی نکات مثبت تمرکز کنم.
یا حق
سلام خدمت استاد و دوستان ،به ارتباط به این فایل یک ضربالمثل روسی به یادم امد که میگویند ( همان جا خوب است جایکه ما نیستیم ) واقعا همین طور است ، که باید نکات مثبت اطراف مانرا نگاه کرده و شکر گزار باشیم ! دوستی دارم که همیشه از پرداخت مالیات بالا او ایالتی که زندگی میکرد شاکی بود و بالاخره آمد شهر ما سیاتل پس از چند ماهی باز هم شکایت از هوای این شهر که چقدر بارانی هست همون کالفرونیا خوب بود هوای خوب داشت و از اینجا هم رفت رفت شیکاگو که کار خوب است و مالیات کم است و حالان از برف و سردی زیاد شکایت دارد ، یعنی بعضی ها همیشه نیمه خالی لیوان را نگاه میکنن و همیشه نا راضی هستند ! ممنون
بسم الله الرحمن الرحیم
إنَّ الذین آمنوا و عملوا الصالحات إِنّا لا نُضیعُ أَجرَ مَن أَحسنَ عَمَلا
قطعا کسانی ک ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند ، ما پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم کرد (کهف 30)
خدایا شکرت ک دلمو قرص کردی ک اگه کنترل ذهن داشته باشم پاداشم قطعیه
سلاااااام استاد جانم
سلاااام مریم جون خوش قلب من
سلاااام ب همه دوستای خوشگلم
عاااقاااا سال 2025 مباااارک همگی
اصن این سال از روز اولش واسم خیر و برکت داشته
حال عالی ، حس خوب ، توحید بیشتررررر
مطمئنم امسال بهترین سال عمرم تا الان قراره باشه
استااااد اولین عیدی امسالو شما بهم دادین ، ب عنوان دانشجوی فعال بهم تخفیف خرید دوره دادین انشاالله بتونم دوره احساس لیاقت رو بگیرم
مطمئنم ک خداوند منو هدایت میکنه برای خرید
استاد خیلی ممنونم یکی از بهترین کادوهای عمرم بود
دومین برکت امسال اینکه بالاخره تونستم بعد کلی تلاش واسه خودم تو سایت عکس پروفایل بزارم آفرین ب خودم بالاخره یه کارو تموم کردم
استاد خیلی این روزا خدارو بیشتر حس میکنم درسته تو شلوغی روزها حواسم کمتر ب این حس هست ولی وقتی سرم خلوت میشه حس میکنم خدا نشسته تا باهاش حرف بزنم
انگار حس میکنم منتظره تا با خیال راحت بشینم باهاش عشق بازی کنم
استااااد الان ک دارم اینو مینویسم چقدر حسم قشنگه
مثل اون حس ک اینقدر حالت خوبه میخوای لپ خدارو بکشی بگی خداااایااااااا کی بیشتر از من قربونت میشهههههه آخهههههه؟؟؟!!!!
انگار دارم چشمای خوشگل خدارو میبینم ک چ با آرامش و محبت نشسته و داره با لذت نگام میکنه تا من بشینم از اتفاقات روزم حرف بزنم و سپاسگزاری کنم
خدایااااا بدون من عااااشقتم
️️
استاد خدا خیرتون بده چقدر فایل ها کمکمون میکنه
استاد دقیقا جایی ک مسوولیت زندگیمون رو بر عهده میگیریم چقدر حالمون بهتر میشه ، چقدر خوبه ک من بفهمم با باور درست میتونم زندگیمو بسازم
استاد چقدر خوبه ک این فایل در زمان مناسب بهم رسید ، چون میدیدم خیلیا اینستا دارن میگفتم وای من اینستا رو پاک کردم من عقب موندم من فلانم ولی این فایل کمکم کرد بفهمم دارم راهو درست میرم
خدایا شکرت
واقعا مقایسه کردن نابودکنندس ولی کنترل ذهن ک مقایسه نکنیم عجببببب سخته
انشاالله خدا خودش کمکمون کنه ، اینقدر صداش بلند باشه ک صدای نجواهارو نامفهوم بشنویم( چون بالاخره نجواها هست)
خدایا شکرت واسه این همه زیبایی ک چشمام میبینه و شکرت واسه این همه زیبایی ک گوشام میشنوه
خدایااااا خودت میدونی من عاشق خودت و همه مخلوقاتتم
بازم عیییید همگی مباااارک
استاد جونم مرسی
مریم جونم مرسی
بچه ها جونم مرسی
خدا جونم خیلی خیلی خیلی مرسی
مااااچ ب همتون
تا درودی دیگر بدروووود️
سلامی که نام زیبای خداست
دوست خوبم خواهر گلم ؛ با یه نیت اومدم و شروع به خوندن کامنتها کردم و کامنت شما پاسخ نیتم بود و ممنونم از خدای مهربان بابت یادآوری آیه 30 سوره کهف توسط شما.
من با یاد خدا
شما هم با یاد خدا و
همه مون با یاری خدا به اونچه که در طلبش هستیم حتما میرسیم همونطور که من قبلا به خیلیاش رسیدم و باز از درگاه کریمانه ش میخوام که بهمون ببخشه.
در پناه الله بی همتا باشید
ب نام الله هدایتگرم
سلاااام دوست عزیزم ممنونم بابت نگاه زیباتون
اومدم بابت یک تضاد از خدا نشونه بگیرم دیدم شما کامنت گذاشتین خیلی خوشحال شدم
ممنونم ک باعث شدین مجدد کامنت خودمو بخونم و برم اون حال و هوارو حس کنم دوباره حسم عالی تر بشه
خداروهزاران مرتبه شکر ک هدایتم کرد کامنت بزارم و هدایتی برای شما بود برای پاسخ ب خواستتون
خداروهزاران مرتبه شکر بابت دوستان عالی و هم فرکانسی ک در این سایت دارم
ممنونم ازتون
تا درودی دیگر بدرود
سلام خدمت همه،نمیدونم یه احساسی بهم گفت که بیام کامنت بذارم اینجا یعنی به یه نتیجه بی رسیدم که گفتم چه خوبه که بیام بنویسمش،کلا هر کاری میخوایم انجام بدیم با یه حس خوب انجام بدیم یعنی با حس بد کاری انجام ندیم، یا کار کنیم که حسمون خوب بشه بعد با اون کار و حس خوب بتونیم بریم جلو،یعنی کلا حسمون رو خوب نگه داریم نمیدونم چقدر موافقین ولی خوبه به نظرم…
چون اگه همیشه بتونی با حس خوب بری جلو هرجا باشی موفقی و فرقی نمیکنه مکانت کجا باشه
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست
با درود و سپاس خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم
متاسفانه من هم یه مورد این شکلی داشتم، بعد از ازدواج بنا به دلایلی که به شهر همسرم مهاجرت کردیم متاسفانه اطرافیان اینقدر در مورد نکات منفی شهر حرف زدند، که باورهای من هم شبیه اونها شد و من شدم دقیقا مثل اونها
الان که بهش فکر می کنم میبینم اگر اون موقع این آموزش ها رو بلد می بودم و مراقب می بودم که نکات منفی به ذهنم وارد نشن، صددرصد بیشترین لذت رو تو سالها می بردم و جز بهترین خاطرات عمرم می شد.
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است.
درود بر همه دوستان عزیزم .
درود بر استاد عباسمنش عزیز و گرانقدر درود بر خانوم شایسته عزیز و بزرگوار که من چقد شما رو دوست دارم چقد دلم میخواد ببینمتون .
امروز توی سطح شهر استانبول یهو گفتم چی میشد الان من سرم رو برگردونم توی یه ماشین نگاه کنم یهو استاد رو میدیدم و رفتم توی تجسم بعد گفتم دیوانه استاد فلوریدا داره روی یه دوره کار میکنه تازه این فایل رو توی سایت گذاشته الان توی آر وی نشسته داره روی دوره جدید کار میکنه اینجا نیست که … آخ آخ آخ. استادجان من سعیم اینه که هر روز در جهت خواسته هام قدم بردارم و مدارم رو بالاتر بیارم تا بلطف خدا ببینیمتون.
———————–‐—————————‐————————
چقد خوبه که استاد زود به زود فایلهای بسیار آگاهی بخشی رو تهیه میکنن و توی سایت قرار میدن که هم باعث میشه جواب سوالاتی که ما در اون لحظه توی زندگیمون پیش میاد رو بگیریم و هم یه سری ترمزهای مخفی رو در زمانی که توی فرکانسش هستیم دریافت کنیم و هم با دیدن استاد دوباره تجدید روحیه میکنیم چون خود استاد یه نعمت و ثروت بینهایت هستند .
———————————–
دیشب که این فایل رو گوش کردم دیدم در گذشته من تقریبا توی موضوعات مختلف کم یا زیاد درگیر این نوع نگرش بودم و بنظرم همه افراد هم درگیر بودن یا در حال حاظر هم درگیر هستند . اما وقتی که داشتم گوش میدادم دیدم من نسبت به گذشته بشدت کمتر برام مرغ همسایه غازه توی زندگیم وجود داره .
من اصالتاً روستایی هستم و الان شش ساله که به شمال مهاجرت کردم توی روستاها اینجوری بوده که مثلا یه نفر بزرگ و موفق اونجا بوده زمانی که بحث خان و خدمه هاش بوده ، و فکر میکنم این مرغ همسایه غازه برا من ، شروعش از یه جمله ای بود که پدرم یه مقایسه هایی داشت و میگفت بچه های من چقد دَرِپیت هستند بچه های حاج فلانی که همون بزرگ و خان روستامون بود چقد موفق هستند و جالب این بود که خودش رو با یه بنده خدایی که کارگر روستامون بود و از قضا نابینا هم بود مقایسه میکرد و من پیش خودم میگفتم اگه ما با بچه های یه نفر که از نظر خودت اوکیه مقایسه میکنی خودت رو هم باید با پدر همون بچه ها مقایسه کنی . و این باورهای محدود کننده رو از یه همچنین موضوعاتی توی بچگی در ذهنمون جادادن و ما هم توی جامعه یه چیزهایی دیدیم و هی بیشتر توش غرق شدیم .
اینجوری شده که اگه وارد یه جایی شدیم که تازه بوده یا جدید بوده اول اون چیزهای خوبش رو دیدیم و بعد اون شخصیتمون که تمرکز بر نازیبایی ها بوده همون جا هم برامون نازیبایی ها رو جزء تجربه زندگیمون قرار داده.
که استاد کامل در موردش حرف زدن .
—————————————————————————-
برگرفته از جمله استاد ؛
(موضوع این است که طبق قانون، اگر آگاهانه روی بهبود این ضعف شخصیتی کار نشود، تبدیل به بزرگترین مجرای خروج نعمت ها از زندگی و ورود ناخواسته ها به زندگی می شود. اما تمرکز بر اجرای آگاهی های فایل، این جنس از ایمان و باور را در ما شکل می دهد که:
تغییر شرایط نادلخواه زندگی ام چقدر راحت است و چقدر در دست خودم بوده است و من چقدر به دنبال تغییر این شرایط در بیرون از خودم می گشتم)
و این جمله چقد بینهایت درسته که واقعا چقد تغییر شرایط نادلخواه زندگی ام راحت است و در دستان خودم بوده .
حالا من از تجربه خودم بگم که چطور این شرایط برام تغییر کرد و الان این فایل مهر تایید بود که میشه راحت تغییر داد .
وقتی من سه سال پیش فهمیدم که باید توجهم رو ببرم روی سپاسگذاری از نعمتهایی که دارم زمانی که پر از شرایط نادلخواه بودم آرام آرام جوری که اوایل متوجه نبودم که داره دیدم به اطرافم تغییر میکنه و یه جا بخودم اومدم دیدم عه بعضی شرایط بد دیگه وجود نداره و اونموقع دیدم این قانون داره کار میکنه و توجه به نعمتها میتونه باعث بشه تغییر اساسی در زندگیت ایجاد بشه و سرت از زندگی دیگران در بیاد و توجهت به نعمتهایی باشه به شرایطی باشه به مهارتهایی باشه که توی وجود خودت هست به ارزشی که خودت داری و این افکار محدود کننده کمکی نمیکنه که خودت رو خورد کنی که بگی دیگران با فلان شرایط و وضعیت عالین و من چقد عالی نیستم .
———————‐-‐————-‐-‐–
من توی تالش شروع کردم به دیدن زیبایی هایی که وجود داره مثل بارش بینهایت باران و واقعا ازش لذت میبردم ، هر روز بخاطرش سپاسگذاری میکردم ، توی دفترم مینوشتم و در موردش صحبت میکردم . بعد میگفتم این باران باعث شده چه جنگل های انبوهی بوجود بیاد و دیدنش چقد لذت داره این سرسبزی رویائیه ، رفتن توی جنگل و از هوای پاکش استفاده کردن چقد لذت داره چه انرژی به آدم تزریق میکنه یا رودخانه ها و افرادی که میومدن و ماهیگیری میکردن .
بعد شرایطی که توش بودم میگفتم من جایی زندگی میکنم که دیگران جزء آرزوهاشون هست و براش باید همه جوره هزینه کنند و چند سالی یه بار بیان ببینند، اما من هر لحظه ازش استفاده میکنم. خلاصه همینجور هر روز در مورد هر زیبایی که میدیدم مینوشتم حالا هر چی میخواد باشه و کل روز رو با همسرم در موردش حرف میزدیم و بعد هدایت میشدیم به جاهایی که خیلی از شمالی ها اصلا یه بار هم ندیده بودن اما ما بسمتش هدایت میشدیم اونم به دفعات متعدد.
اگه دوسالی یه بار میرفتم به روستامون ، به بچه ها میگفتم ؛ آقااااا اینجا چقد عوض شده چقد درختهایی که توی بلوار یا پارک یا میدان کاشتن بزرگ شده! چقد سرسبزشده ! بابا روستاتون پیشرفت کرده !ماشالا چقد مردم موفق تر شدن! چقد همه چی بهتر شده! اما اونا میگفتن بابا برو مسخره مون میکنی پرت و پلا نگو حالا دیگه کار ما بجایی رسیده که مسخره مون میکنی اما من واقعاً زیبایی و بهبود میدیدم.
—————————
با دیدن این فایل الان متوجه شدم که من شخصیتم زیبا بین شده شخصیتم تغییر کرده بخاطر این جمله که شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند ، که برام شده بود یه راهکار برای تغییر شخصیت و در نهایت تغییر بنیادین زندگیم ، که حتی توی روستامون که قبلا میگفتم اینجا چقد بده الان فقط زیبایی هاش رو میبینم . فرقی نمیکنه واقعاً کجای دنیا باشم میتونه با حفظ توجهات درست ، برای من زندگی رنگ زیبایی داشته باشه که نمیخوام حتی بدونم برای دیگران چه رنگیه .
الان که هدایت شدم به استانبول هدایت شدم به کار پخش مواد غذایی هر روز دارم توی سطح شهر میگردم و دریا رو میبینم جنگل رو میبینم زیبایی هایی که توی وجود مردم هست میبینم کسب و کارهای موفق رو میبینم ،از خداوند بخاطر همه چیز سپاسگذاری میکنم ، فهمیدم که اگه شما به یه موضوع خوب توجه کنی نتها به لوکیشن یا شهری هدایت میشی که چیزهایی که در وجودت ساختی رو تجربه کنی ، بلکه به کار و شغلی هدایت میشی که مرتبط با اون شخصیتیه که میسازی .
منی که همیشه به خداوند میگم خدای من ببین ، من فامیلیم سیار هستش سیار یعنی چی یعنی در حرکت باشم ، ثابت نباشم یعنی من دوس دارم تمام زیبایی هایی که در جهانت وجود داره رو ببینم من نمیدونم چطوری و بمن هم ربطی نداره دیگه ریش و قیچی دست خودت من میخوام جهانگردی کنم .
و الان میبینم لاجرم دنیا من رو وارد اون چیزی کرده که اساس توجهم بهش هست اصلا راه دیگه ای نداره و مُسَخّرت میشه و حالا بقول استاد تو به چی توجه میکنی خداوند و جهان هستی به همون سمت هدایتت میکنه و براش فرقی نمیکنه چی باشه این قانون است نقطه سر خط .
اگر جالب نیست عوضش کن و عوض میشه و اگر جالبه تقویتش کن با دیدن الگوهایی که در جهت خواسته هاته . اینها در ادامه چیزهایی هست که توی تالش میدیدم و تحسین میکردم و باعث تغییر شخصیتم شده حالا هر جای دنیا برم چشمم فقط همینا رو شکار میکنه شکار لحظات مثبت شکار زیبایی های بیشتر و به این جمله استاد میرسم که شما برای موفقیت هیچ راهی جز تغییر شخصیتتون ندارید و بعد از تغییر شخصیت لاجرم به شرایط بهتر هدایت میشوی اینم قانونه و نقطه سر خط .
یه سری چیزها هم هست که بعضی وقتا از دستم در میره و میگم مرغ همسایه غازه و اصلا حواسم نیست که توجهم به چیز نادلخواهه مثلا نیم ساعت میشه که کنترل ذهنم از دستم خارج میشه و یهو متوجه میشم توی احساس بدم . چرا؟ سریع این چرا میاد که عه چرا من احساساتم داره بد میشه بعد در جواب میبینم من بدون این که حواسم باشه ذهنم یه افسار انداخته گردنم و داره توی یه موضوعی مثل یه احمق باهام برخورد میکنه و منو مثل … میکشونه بسمتی که در گذشته بوده .
این آلارم که خداوند توی قلبمون گذاشته که همون احساس هستش یهو بصدا در میاد که متوجه میشم دارم از فرکانس سپاسگذاری و خداوند خارج میشم و احساس بد آلارم خروجه و بلطف خداوند سریع با سپاسگذاری کردن مهارش میکنم .
خدا میدونه که چقد سپاسگذار خداوند و استاد هستم که توی این سایت توحیدی حضور دارم و از استاد یاد گرفتم چون هیچکدوم از اینها که همش درس زندگی هست رو من بلد نبودم و خداوند منو به این سمت درست سمت یکتا پرستی و بهترین استاد هدایت کرده چون همیشه توی رویام بوده که تحت تعلیم یه استاد باشم الان دیگه بخودم میگم مصطفی این گوی و این میدان بستر فراهم شده ببین چقد خداوند تو رو دوس داشته اصلا نباشه که یوقت غافل بشی
میدونی که غفلت یعنی سقوط این تغییر شخصیت و بهبود هر روزه نیاز به جهاد اکبر داره .
وقتی ما متعهد میشیم که روی شخصیتمون و درون خودمون کار کنیم جهان و قوانینش وارد عمل میشن من امروز فکر نمیکردم که تایمم جوری بشه که بتونم روی این فایل تمرکز کنم و بتونم کامنت بنویسم اما صبح که اومدم سر کار دیدم کلا سه تا فاکتور امروز برا پخش داریم بعد همکارم گفت امروز بار برا تخلیه داریم و من باهاتون نمیام بعد گفت شما هم با ون نمیرید بخاطر این که بار کمه و بعد با ماشین کوچیکه باید این چند تا جنس رو ببرید و بعد ماشین فورد روشن نمیشد یه نیم ساعتی شد تا روشن شد در صورتی که ماشین نو هستش . بعد که روشن شد توی یه ساعت اون جنسها رو تحویل دادیم و از ساعت 9 و خورده ای اومدیم نمایندگی فورد برا تست و عیب یابی و بلطف خدا من نشستم راحت روی مبل و از اون موقع دارم فایل میبینم و کامنتم رو با آرامش مینویسم و این میشه که جهان هستی برا آدمی که متعهد به بهبود باشه قدمهاش رو برمیداره و شرایط رو فراهم میکنه اونم توی شرایطی که فکر نمیکنی پیش بیاد .
واقعا از قوانین خداوند و جهانی که قانون داره لذت میبرم .
ممنون از تمام دوستانی که وقت گذاشتند و کامنت من رو خوندن و انشالا که هم یه رد پا برای خودم هست و خوشحال میشم اگه نکته ای توش بوده که بدرد کسی خورده باشه و سپاسگذار خداوند هستم .
——-‐-‐—————————
———————–
————
—-
سپاسگذار استاد عزیز هستم که با شوق این فایل های ارزشمند رو تهیه میکنند و در اختیار ما قرار میدهند.
استاد عباسمنش عزیز امیدوارم که این کامنت من رو ببینید میخواستم سال جدید میلادی رو من هم بهتون تبریک بگم انشالا شما هم یک سال عالی و پر از دستاورد جدید رو تجربه کنید و امسال براتون با شکوه تر از سالهای قبل رقم بخوره و حتی بهتر از قبل آگاهیتون بیشتر بشه و با آگاهی های بیکران و جدید دورههای ارزشمندی رو باز هم تهیه کنید .