چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 82

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طوبی گفته:
    مدت عضویت: 976 روز

    بنام خدا

    روز دهم سفرنامه هست یاد گرفتم از این فایل که توجه من روی هر چی باشه اونو به سمت خودم جذب میکنم .حالا ممکنه توجه من روی ناخواسته هام باشه ومن توی فکرم همش درباره اونا فکر کنم ووقتی ناخواسته هامو توی فیزیک زندگیم مبینم.نامید میشم .غافل از اینکنه قانون ثابت ه وبرای همه یکجور کار میکنه وبه فرکانس که همون احساس هست پاسخ میده..پس باید فقط تمرکز کنیم روی حواسته هامون همیشه احساس خوبی داشته باشیم تا اتفاقات خوبی برامون بیفته..

    قانون ساده ای هست اما عمل بهش در اول راه اسون هست برای کسی که واقعا بازی رو یاد گرفته باشه. پس بازم میرسیم به اینکه تمام اتفاقات زندگی رو خودمون رقم میزنیم

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    امین اطمینان گفته:
    مدت عضویت: 2424 روز

    روز دهم

    رد پای من

    من متاسفانه این عادت بد را داشتم که خودم را در حالت و موقعیت های بد تصور می کردم و بعد دلم برای خودم می سوخت

    الان که فکر می کنم می بینم چه اشتباه بزرگی بوده البته این مدتی که روی خودم کار کردم کمتر شده تا حدی که میشه گفت صفر شده اما در مورد صحبت نکردن راجع به اتفاقات بد هنوز نمی تونم کنترل زبانم را داشته باشم و بعد که صحبت کردم تازه می فهمم که نباید اینکار را می کردم و البته عامدانه از توجه به اخبار و بحث های سیاسی اجتناب می کنم

    امیدوارم که با کار کردن بیشتر روی خودم کنترل زبانم هم بیشتر و بهنر بشه.

    ممنون از استاد عباس منش و خانم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    هدیه سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1240 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام

    برگ دهم سفرنامه

    خداروهزاران بار شکر که من رو در این مسیر قرار داد و ازش میخوام که ثابت قدم باشه و ادامه بدم

    در متن انتخابی نوشته شده بود که ما به خودشناسی میرسیم و واقعا درسته من اعتراف میکنم که برای توجه دیگران یا اینکه حرفی برای گفتن داشته باشم یه چیزای تو ذهنم تصور میکردم که یکیش اینکه من تصور میکردم که آره رتبه ی کنکورم خیلی خوب میشه بعد بیام صحبت کنم و باید بگم دهم و یازدهم خیلی ضعیف بودم چه دردسر هایی کشیدم ولی دیگه تصمیم گرفتم که رتبه برتر بشم و من شروع کردم و بع اینجا رسیدم ببینید من تونستم شما هم میتونید

    و الان که یازدهمم دقیقا همینطور بوده

    این باور مخرب از این نشات میگیره که من هر فرد موفقی رو دیده بودم این بود که از روزهای سختی که گذرونده بودن صحبت میکردن و منم با خودم میگفتم من چی بگم از روزهای سخت ؟

    (باورتون نمیشه من تصور میکردم که بین همکلاسی های جدیدم درسام ضعیفه و خودم رو اونجوری که الان هستم تصور میکردم

    وای خدای من شکرت که آگاهم کردی )

    عزت نفس عزت نفس چقدر مهمه !!

    از این به بعد من دنبال الگوهایی میگردم که با باورهای خوب به موفقیت رسیدن شما تو یکی از فایل ها زندگی مسی رو مثال زدید و من بیشتر روی این قضیه کار میکنم و ورودی های مناسب به ذهنم میدم توی اینستاگرام چقدر کلیپ های انگیزشی میدیدم که میگفتن باید شکست بخوری تا حرفی داشته باشی برای گفتن و …..

    یا تلوزیون و فیلم ها و یا داستان افراد موفقی که از بدبختی هاشون میگفتن

    همشون رو حذف میکنم

    تا اتفاق های بد هم نیفته

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    زینب محمدپور گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    سلام به خانواده بزرگ عباسمنش

    این اولین کامنت من هستش و ذهنم خیلی مقاومت کرد برای نوشتنش و مدام بهم میگفت که چه فایده ای داره نوشتن کامنت، اما بارها در متن دوستان زیادی خوندم که نوشتن کامنت معجزاتی به همراه داره و همینطور استاد هم همیشه توصیه به نوشتن کامنت میکنن پس منم تصمیم گرفتم که اینجا ودراین سفرنامه ردپایی از خودم بجای بزارم چرا که انسان به راستی فراموش کاره و وقتی پیشرفت میکنه یادش میره کجا بود و چه ها کرد ولی این ردپا به من یاداوری خواهد کرد که چقد پیشرفت کردم.

    من هم از وقتی با استاد اشنا شدم سعی کردم حرفای ایشون رو باور کنم و درپذیرششون مقاومت نکنم.

    یادمه تو فایل گفتگو استاد با ازاده عزیز،استاد گفتند که بعضیا دوس دارند وانمود کنند که بدبخت ترینند و به خاطر همین اتفاقاتی از جنس همون چیزی که وانمود کردند وارد زندگیشون میشه، ومن وقتی به این نکته فکر کردم دیدم وای من هم کمی این ویژگی رو یدک میکشم و تصمیم گرفتم کمرنگش کنم و کم کم حذفش کنم و کمی موفق بودم ولی هنوز هم گاهی پیش میاد که وقتی مثلا با کسی در جایی هستم یا حرفی ندارم بزنم حرفایی از جنس شکایت و غرزدن رو بیان میکنم و این نشون میده هنوزم باید روی خودم کار کنم.

    و خوشبختانه ارزشی که برای خودم به تازگی قائل شدم اینه که مشکلات دیگران رو نشنوم ووقتی اونها از مشکلاتشون حرف میزنن من نه تایید و نه رد میکنم و یه جورایی عکسالعمل نشون نمیدم و میبینم که طرف ساکت میشه وخبری از تعریف حال بد و مشکلات نیس و دفعه های بعدی من جز انتخاباش نیستم خخخ.

    به قول استاد تغییر باورها دکمه خاموش و روشن نیس که با یک فشار دادن خاموش شه و برای همیشه حذف شه بلکه باید روی خودمون تا اخرین نفس کنترل داشته باشیم‌. تغییر باورها فقط وفقط با تکرار میسر میشه.پسسسس متعهد میشوم که فقط از اتفاقات خوب صحبت کنم و به هیج عنوان اتفاقات بد رو بیان نکنم و اگر حرفی برای گفتن نداشته باشم سکوت کنم و این تمرین رو مدام تکرار کنم تا اتفاقات خوب وارد زندگیم بشه.

    خدایا شکرت برای این اگاهی ناب

    دوستتون دارم استاد و خانوم شایسته عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    میترا گماسایی گفته:
    مدت عضویت: 1500 روز

    سلام استاد قشنگمسلام مریم جونم

    مریم جون میدونستی من خیلی دوست دارم و خیلی تحسینت میکنم؟چقدر ی ادم میتونه خیرخواه باشه که بشینه وقت بذاره برای کسانی مثل من ک دنبال پیشرفتن این سفرنامه رو تربیت بده. جان دلی جان دل

    استاد من همیشه دوس دارم از مشکلاتی ک تو مسیرم داشتم حرف بزنم .امروز داشتم حساب و کتاب سود ماهانه ام رو درمیاوردم دیدم با وجود اینک من خیلی خوب تونستم شرایط مالیم رو سامان بدم ولی متاسفانه چاله چوله هام زیاده و ی جورایی کم خرج میکنم یا پس انداز

    یا اینک با ادم هایی وارد رابطه میشم ک وقتی برای دیگران تعریف میکنم جایگاه شغلی و تحصیلی و مالی و حتی مهم تر عزت نفس اون ها همه در تعجبن ولی اون کیفیت رابطه رو ندارم

    آگاه بودم ک ته ته ته دلم از اینکه بشینم بگم وای من چقدر سختی کشیدم از چه صخره های وحشتناکی عبور کردم چه مسیرهای پر تلاطمی داشتم

    یا اینک ی وقتایی میشینم خیال پردازی از اینک خیانت کنه یا منو نخواد یا دعوا کنیم .تو رابطه ام

    همیشه سوال بود برام ک چرا دلم میخواد .این چه شخصیتی که ته ته روان من هست کجای کار من میلنگه؟

    چرا سختی کشیدن رو دوست دازم؟و ناخوداگاه لذت میبرم ازش؟

    حتی همین الانم سواله برام چرا لذت میبرم؟

    و جواب نداشتن عزت نفسه .جواب دنبال جلب توجه بودنه

    استاد این فایل و متن نوشته ی مریم جون به خود خدا قسم ک میلیاردی ارزش داره شاید یکی از بزرگترین پاشنه اشیل های من همین باشه

    من اینجا پیش خدا و شما و مریم حون و همه دوستانم قول میدم با سلول سلول بدنم متهد میشم ک دیگه حرفی از ناکامی ها و شکست های گذشته به زبان نیارم .دیگه تو دلم خیال پردازی های بد در مورد رابطه ام نکنم

    به جاش از روزهای خوش کاری گذشته روزهای خوش اینده

    خاطرات خوش رابطه ام و روزهای خوش پیش رو با خودم و دیگران حرف بزنم و در موردشون فکر کنم

    و بیام تو همین فایل کامنت از نتایج خفننننننن و بی نظیری ک با سرعت همین الان دارن ب من نزدیک میشن براتون بنوسیم

    و خدارو هزاااران هزااااار بار شکر میکنم ک منو هدایت کرد ک بیام و تو دوره ی فوووووق العاده روز شمار تحول زندگی من شرکت کنم .باورتون میشه الان ک دارم مینوسیم قلبم هیجان زده شده و ی حال خووووشی دارم؟

    مریم جون ما از هم میلیون ها کیلیومتر دوریم ولی من انقدر سپاسگذار شماهستم که نمیدونید.شما دست خدا برای من بودید با ترتیب بندی این فایل ها

    خدایا اینها همه از فضل توعه از مهربونی توعه از عشق بی نهایت تو ب منه ک در قشنگترین جاااااده زندگیم دارم حرکت میکنم شکررررررر خدایا شکرررررت خدایا شکرت خدایاشکرت

    در پناه الله شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      هدیه سلطانی گفته:
      مدت عضویت: 1240 روز

      سلام دوست عزیز

      منم دقیقا همینجوری و باید خیلی روی عزت نفسم کار کنم

      و همینجا قول میدم دیگه حرفی از شکست ها و مشکلات نزنم و تو ذهنمم تصورش نکنم قول میدم که هروقت سراغم اومد این قولی که اینجا نوشته شده به یاد بیارم و بگم نه نه من متعهدم به حرفی که زدم

      کامنتت خیلی حس خوبی بهم داد

      در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند و موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1852 روز

    به نام مهربون خدای هدایتگرم

    سلام سلام

    به استاد عزیزم و دوستای هم قدم توی این مسیر

    امروز دهمین روز از روز شمار تحول زندگی من هست.

    الان که به این فایل گوش میکردم یه لحظه خودم رو بررسی کردم . خب من خیلی تلاش کردم که زیبایی ها و فراوانی ها رو ببینم این مدت و تمرکزم روی نکات مثبت باشه . اما دیدم که یکی دو هفته ی گذشته یکی دو بار این کار رو کردم ، البته نه راجب اتفاقاتی برای خودم افتاده ، راجب بقیه که چه اتفاقاتی براشون افتاده . بعدش همون لحظه فهمیدم که اشتباه کردم و گفتنش نه تنها حال خودم و بقیه رو خوب نمیکنه بلکه واقعا حال همه رو میگیره .

    از امروز تلاشمو میکنم که این مورد رو هم بیشتر کنترل کنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    امید گفته:
    مدت عضویت: 2333 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شاسته عزیز و همه دوستان خوبم

    خدا را شکر می کنم من از چند روز پیش فایل‌های دسته‌ی توانایی کنترل ذهن شروع کردم و دارم گوش میدم

    خدا را شکر می‌کنم در بهترین زمان ممکن من را در مدار دریافت این آگاهی‌های ارزشمند قرار داد

    دیروز در جاده بین شهری در حال رانندگی بودم که که یه ماشین سنگین جلوم بود 6،7 تا ماشین پشت سرش بودیم و اون مسیر هم سبقت ممنوع بود ماشین سنگینه خودش زد رو خاکی و تنها چرخ‌های سمت جادش رو آسفالت بودن و به ما اجازه عبور داد همین که از بغلش رد شدیم پلیس ما را زد کنار و جریمه کرد من خیلی بهم ریختم وقتی رسیدم اونو با خانوادم در میان گذاشتم هر چند من آگاهانه سعی می کنم به قانون عمل کنم ولی الان میفهنم در این مورد ضعیف عمل کردم و نباید در مورد این ناخواسته با دیگران صحبت می‌کردم

    خدا را شاکرم به موقع این فایل ارزشمند در مدار من قرار داد و فهمیدم که نباید درباره ناخواسته‌هایم با کسی صحبت کنم

    همیشه سعی میکردم آگاهانه در صحبت با اطرافیان صحبت‌هایی که درباره ناخواسته‌هاشون هستش گوش ندم و بهانه‌ای می‌آوردم و محل ترک می‌کردم

    ولی الان فهمیدم در مورد ناخواسته‌های خودم هم نباید با دیگران صحبت کنم

    وای خدا چه به موقع این فایل سر راه من قرار دادی خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    امیر نصیری گفته:
    مدت عضویت: 891 روز

    با سلام به استاد عزیز و خانواده صمیمی عباس منش

    روز شمار تحول زندگی من قدم دهم

    پسر دایی من یه لفظ یاد گرفته بود که مرد باید سختی بکشه

    زیاد از این جمله استفاده میکرد

    و داستان هایی که تعریف میکرد مربوط به سختی کشیدن

    و اتفاق های سختی که براش رخ میداد

    و من عمل کردن قانون رو با اتفاق هایی که براش

    پیش میامد رو دیدم و سعی میکنم که عکس باورش

    رو برای خودم بسازم که همه چیز ساده انجام میشه

    سختی وجود نداره که به نظرم دیدگاه هم خیلی تاثیر

    گذاره شاید کارهایی که برای من آسان و لذت بخشه

    برای کسای دیگه بخاطر دیدگاهشون سخت باشه.

    و یه نکته دیگه در این فایل برام جالب بود این که شما

    استاد عزیز رو موقع ضبط این ویدو با الان تون مقایسه میکنم

    کلی پیشرفت در همه ابعاد اعم سطح کیفیت زندگی

    محل سکونت سلامت وضعیت مالی داشتید به من این رو گفت که

    موفقیت سقف نداره و همیشه میشه بهتر شد حتی در

    شرایطی که عالی به نظر میرسه و به خودم میگم امیر

    هیچ موقعه نباید متوقف بشی و تو شرایطی ایده آلی

    که الان برات هدف هست هم که رسیدی بازم باید رو

    باورات کار کنی که بهتر بشی ‌.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    سکینه کاظمی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2110 روز

    سلام ب هدایت شدگان عزیز

    سلام ب راهنمای بزرگم بعداز خدای مهربانم

    واقعا من ب صحت صحبتهای کامل و جامع استادم رسیدم ما ب هر چی توجه کنیم در جهانمون بوجودمیاد چ توجه باصحبت کردن باشه چ باگوش کردن باشه چ با دیدن باشه چ باترسیدن از موضوعی باشه و چ عشق ورزیدن در مور خواسته هامون باشه..

    حالا من مدتیه دارم ذهنمو کنترل میکنم در حال زندگی میکنم و هر صبح میگم آگاهانه امروز از هر لحظه زندگیم لذت میبرم و ب لطف خدا و قانون ثابت و زیبایی ک هست واقعا دارم لذت میبرم از همین خونه زیبا و مکان استراحتم و لذت میبرم از سکوت عصروصدای یاکریم ک همسایمونه و زیره سقف انباری زندگی میکنه لذت میبرم از دم کردن چای باعشق و اضافه کردن کاکاتو برای معطر شدنش و اینا همه حالا برای من لذت بخش شده بعد از کلی آزمون و خطا درگذشته و همون تضادها باعث این لذت شیرین شده و من خیلی دوست داشتنی هستم نزد خداوندم ک ب این خانواده بزرگ با مردی ب دانایی و عالمی استادم و کلی درس ک همه باتوجه ب درکمون آموختیم داریم از طعم اصل زندگی لذت میبریم خدایاشکرت ک در این سفر شرکت کردم وهمین خودش جواب فرکانس منه ک دوست داشتم در یک کلاس دورهمی مشارکت کنم و قدم بردارم و ب من جواب داد و وارد این سفر شدم و هر روز دارم باعشق میام و درس میگرم و جالبه ک من ب صورت جدی مدتیه ک از صبح تا شب وقت خواب دارم فقط فایلای استادو میبینم و همه تمرکزم روی خواسته هام و احساس خوبی ک حتی گاهی منجر ب اشک ریختنم میشه حاصل همین توجهم ب نکات مثبته و دنبال کردن اهدافم و من خیلی خوشبختم و سعادتمند ک تو این مسیر هستم

    اینم رد پای روز دهم برای خودم ک درآینده حتما خوندنش برام جذابیت داره..

    در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمندو سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم..

    من ب علت پایان اینترنت موفق ب دیدن فایل نشدم این نوشته هام خودش اومدو تایپ کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    ریحانه رحمتی گفته:
    مدت عضویت: 1418 روز

    سلام به استاد عزیزم

    ردپای روز دهم

    چه غم زمانی شد اتفاقی که امروز برای من افتاد و دیدن این فایل ، الله اکبر

    استاد من نزدیک به اذان صبح یک خواب رو دیدم و در خواب به همسرم راجب حرف های شما به ایشون میزدم و گفتم استاد این گونه کارها رو درست نمیدونند و بعدش یک اتفاق وحشتناکی در خواب افتاد که از خواب بیدار شدم . به محض بیدار شدن گفتم باید ذهنم رو کنترل کنم و به چیزهای خوب فکر کنم . از درون یکی به من میگفت راجبه این خواب چیزی به همسرت نگو ، و بازگو نکن چون حس بد رو زیاد میکنی و من هم گفتم : چشم

    و گفتم خدایا من همه چیز رو به تو سپردم و رها هستم و میدانم بهترین ها رو رقم میزنی

    الله اکبر و حالا فایل روز دهم شما راجب همین موضوع گفتید. که راجب اتفاقات بدتون با کسی حرف نزنید و من این تمرین رو قبل از صحبت شما انجام دادم ، الهی بی نهایت شکرت شکرت شکرت

    ممنونم استاد عزیزم

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: