https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-31 06:48:362024-11-12 21:41:10live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری
217نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و درود فراوان به استاد عزیزم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.
هر بار که استاد عزیز در مورد هر دورهای صحبت میکنن خیلی خوشحال میشم که اون دوره رو خریداری و ازش استفاده کردم.
تمام دورههای استاد با ارزش و عالی هستن هیچ وقت از خرید دورهای پشیمون نشدم . اتفاقاً چن ماهی هستش که دارم دوره قانون آفرینش رو مرور میکنم . فقط از اونجایی که زیاد وقت ندارم اینبار،نتونستم دیدگاه بنویسم ولی روزی چن بار با دقت و تمرکز فایلهای این دوره رو گوش میدم.
استاد عزیز تو این فایل داشتن صحبت میکردن یاد خیلی از خاطرات گذشته که البته چن سالی بیشتر نیست که ازش گذشته ، افتادم. اینکه هر وقت به خاطر اشتباهاتم دنبال بخشش خداوند بودم صبر میکردم تا ماه رمضون برسه و شبهای قدر طلب بخشش کنم. برای درخواست کردن از خداوند و رسیدن به خواستههام شبهای خاصی مثل همین شبهای قدر و شب لیله الرغائب همه میگفتن خداوند حتماً امشب آرزوهاتونو برآورده میکنه به همین جهت با این باور به دعا و ثنا میپرداختم .
خیلی جالب بود و این شبا یه طوری با خدا ارتباط میگرفتیم که ملتمسانه از خداوند، درخواست برآورده کردن خواستههامونو داشتیم .هرچی بیشتر زار میزدیم و گریه میکردیم احساس میکردیم خداوند بیشتر دلش به رحم میاد . اگه تو این شبای گریمون نمیگرفت عذاب وجدان ولمون نمیکرد . احساس میکردم آدم به درد نخوری هستم. احساس گناه خیلی سراغم میومد. حس میکردم الانه که خدا از دستم عصبانی بشه حتی یادم میاد زور میزدم تا اشکم در بیاد . گاهی موفق میشدم گاهی هم نه ! غبطه ی بغل دستیهامو میخوردم که انقد راحت گریه میکنن.
گریه کردن رو یک پوعن برای رسیدن به خواسته میدونستیم.
و اگر نمیتونستیم تو این شبها رضایت خدا رو جلب کنیم دیگه خودمونو رها میکردیم تا دوباره سال بعد برسه و سال بعد دوباره مثل سال گذشته . سالهای سال همینطور گذشت .
با افکار و باورهای غلط و اشتباهمون ، خودمونو از رشد و پیشرفت و لذت ساقط کردیم.
الان که یاد اون دوران افتادم متوجه شدم چقدر شناختمون نسبت به خداوند کم بوده چقدر خدا رو کوچیک میدیدیم.
هیچ اراده و منطقی از خودمون نداشتیم همیشه دنبال رد پای دیگران اونم کسانی که تو فرکانس منفی بودند بودیم. گفتم فرکانس منفی به این جهت که همیشه تو احساس بد و از مسیر خارج بودیم.
تمام کارامون تقلیدی و تحمیلی بود . انگار اختیاری از خودمون نداشتیم . به خاطر ترسهامون حق انتخاب رو از خودمون گرفته بودیم.
خدا رو شکر که اون دوران به سر رسید و وارد مسیر دیگهای شدیم. مسیری که برای داشتن احساس خوب و نزدیک شدن به خداوند و لذت بردن از زندگیمون تلاش میکنیم .
احساسات و عواطف و عقل و منطقمون قابل مقایسه با اون دوران نیست.
نتایجی که از این تغییر فرکانسی دریافت میکنیم هم قابل مقایسه با اون دوران نیست.
به قول استاد عزیز اگر ذهن رو کنترل کنیم میتونیم بهتر عمل کنیم.
یاد گرفتم هر کاری که میخوام انجام بدم قبلش از خودم سوال کنم .برای چی میخوام فلان کارو انجام بدم ؟!
هدفم از انجام اون کار چیه؟!
چ منفعتی برام داره ؟!
چقد منو به آرامش میرسونه؟!
چقد میتونم حس خوب ازش دریافت کنم ؟!
بعد که پاسخ سوالهامو دادم ، تصمیم میگیرم که انجام بدم یا ندم.
حتی برای پذیرش هر درکی به احساساتم توجه میکنم که آیا قبول و پذیرش فلان قوانین ، چقدر منو به آرامش واحساس خوب میرسونه ،بعد میپذیرمش .
باید برای تمام باورهایی که تو ذهنمون هست همین سوالات رو داشته باشیم تا با منطقی درست راه راست رو انتخاب کنیم. فارغ از اینکه دیگران نسبت به این سوالات چ پاسخهایی دارن. باید فقط به پاسخهای خودمون توجه داشته باشیم. اگر به مشکل بر خوردیم میتونیم دقیقتر بررسیش کنیم و اجازه و فرصت فکر کردن به خودمون بدیم .با وجود اینکه همیشه صحبتهای استاد عزیز رو با جون و دل میپذیرم اما هر بار که آگاهی و درس جدیدی بخوام از ایشون دریافت کنم در موردش فکر میکنم، وقتی که متوجه میشم با عقل و منطق و ذهن و روحم هماهنگی داره با جون و دل میپذیرم و سعی میکنم همچنان به عنوان الگوی خوب ، قوانینی که در این مسیر بهمون آموزش دادن رو اجرایی کنم.
دیدن نتایج خوب ، بهترین اثبات برای بودن در مسیر درسته!
بعد از گذشت چند سالی که با استاد هستم تازه دارم متوجه میشم که اگه استاد میگن از راه ساده و راحتی میشه به خواستهها رسید و خداوند رو درک کرد، یعنی چی؟! دقیقاً نیاز به هیچ تکنیک و انتخاب هیچ مسیر دیگهای نیست.
هرچقد خودم بیشتر پیش میرم بیشتر متوجه میشم که تمام تمرکزمو فقط روی تقویت ایمانم بزارم بهترین کار ممکن رو کردم.
ذهنمو درگیر رسیدن به خواستههام تو هیچ زمینهای نکنم. دنبال هدفهام باشم. چالشهای خوبی برای خودم انتخاب کنم تا خودمو به رشد بیشتری برسونم. رها زندگی کنم .
واضح میگم من از خدا آرامش میخوام.
من از خدا لذت بردن از زندگیو میخوام.
من از خدا سلامتی میخوام . روابط عالی میخوام. ثروت میخوام. دیگه لزومی نداره ذهنمو درگیر این بکنم که کی و چطور قراره به این خواستهها دست پیدا کنم. وقتی درست عمل میکنم میبینم که آرامش دارم ! دارم از زندگیم لذت میبرم ! روابطم خوبه ! سلامتم ! به اندازه ی کافی هم مال دارم .پس منی که به این نتایج رسیدم میتونم تو همه ی این زمینهها بهتر باشم به شرط اینکه فقط موانع سر راه خدا ایجاد نکنم .به قول معروف سنگ اندازی نکنم. فقط اعتماد کنم، باور کنم که خدای قدرتمند و بخشنده ای هست که اگر من بهش تکیه کنم همیشه و در همه حالی مراقب و مواظب من خواهد بود.
مطلب دیگهای که میخواستم بگم بابت ساده بیان کردن مطالب و درسهای قرآنی هستش که اگه بخوام صادقانه بگم اول از اینکه من تو این داستان هیچ تبحری ندارم. یعنی کسی نیستم که تو این زمینه آگاهی داشته باشم. هیچ وقتم به طور خیلی جدی پیگیر مطالب قرآنی نبودم مثل اکثریت فقط این کتاب رو مقدس میدونستم.
هنوزم که هنوزه بابت جریاناتی مثل عصای موسی که مار شد دریایی که شکافته شد. باردار شدن مریم با اون شرایط و حرف زدن عیسی مسیح و خیلی از مطلبهای دیگه برام قابل هضم نیست. ولی خب نمیدونمم این موضوعات جز اصل های قرآن هست یا نه ؟!
نمیدونم استاد در این موارد صحبت کردن یا نه !
از اونجایی که تمرکزم باید روی هر چیزی باشه که باعث رشد فکری و عقلیم بشه تمرکزمو گذاشتم روی آموزههایی که استاد عزیز بارها تو دورههای مختلف تکرار کردن. مثل داستان حضرت یعقوب و یوسف .مثل داستان مادر موسی .مثل داستان قتل موسی . هر کدوم از اینها درسهای زیادی برام داشته .جاهایی که مطالب برای رشد ایمانمون گفته میشه راحت میپذیرم و با عقل و منطقم جور در میاد .به همین جهت منم سعی میکنم طبق شرایط و موقعیت تو چالشها و تضادهایی که باهاشون مواجه میشم بتونم با این ایمان مسائلهامو حل کنم ولی بابت موضوعات دیگهای که گفتم ، راستش درک زیادی ندارم.
کلا تو زمینه ی مطالب قرآنی ضعیف هستم ولی اونچه که از استاد میشنوم رو با جون و دل میپذیرم چون حس خوب ازش دریافت میکنم.
نتیجهگیری از تمام صحبتهام اینه که دلم میخواد خودمو متعهد کنم و تمام تمرکزمو بذارم روی هدایت خداوند!
به نام خداوند بخشنده و مهربانم عزیزم وهابم دوردونم یکی یدونم عشقم همه چیزم همه کسم
سلامی با عشق و پراز سلامتی برای همه اهل بهشت
تحسین میکنم استاد عزیزم رو به خاطر شهامتش که اول باعث شد زندگی خودش تغییر کنه و بعد میلیون ها انسانی که خواستن تغییر کنن و خداوند هدایتشون کرد به سمت شما ازتون بارها سپاسگذارم
کنترل ذهن اصل و اساس زندگیته اگه بتونی در شرایط سخت ذهنت رو به سمت زیبایی ها نکات مثبت و تغییر زاویه دیدت به مسائل از نگاه مثبت باشه اونوقت تو برنده ای اگه همه چی به ضررت باشه خداوند وقتی نگاه متفاوت تورو به تضاد ها ببینه همه چی رو جوری درست میکنه انگار ازاول مشکلی نبوده
تو باورها تو درست کن در مورد مسائل مالی باور فراوانی
در مورد سلامتی قانون سلامتی
در مورد روابط توجه به نکات مثبت دیگران
در مورد توحید قدرت ندادن به عوامل بیرونی
وعمل کردن به هرانچه که استاد در این سال ها زندگی کرده و داره همون هارو به ما میگه حالا این ماییم عمل میکنیم و نتیجه میگیریم یا عمل نمیکنیم ومیریم تو درو دیوار
استاد از وقتی دوره قانون سلامتی رو شرکت کردم واقعا انگار بزرگ تر شدم واقعا معنی کنترل ذهن رو الان به طور فیزیکی دارم تجربه میکنم اینکه جلوت مواد غذایی غیر قانون باشه و مضراتش رو هم بدونی و بعد بخوای به بدنت اشغال بدی فقط به خاطر یک لحظه لذتی که داره اما بعدش متوجه میشی چه عواقبی برات داره الان واقعا مفهوم کنترل ذهن رو بیشتر متوجه شدم و تنها چیزی که داره بهم کمک میکنه ادامه بدم اهرم رنجیه که برای خودم ساختم که انشالله میام توی دوره میگم
واقعا اگه من همینجوری که ورودی های جسمم رو کنترل میکنم بتونم ورودی های ذهنم رو هم کنترل کنم از همه نظر زندگیم تغییر میکنه
و این قرآن را آسان کردیم تا از آن پند گیرند. آیا پندگیرندهاى هست؟
سلام به استاد عزیزم.
سلام به بنیانگذار پروژه خانه تکانی ذهن.
سلام به دوستان هم دوره ایی،
مخصوصا خود شما که 27 قدم ،مثل خود من ،روی خودت کار کرده ای.
امیدوارم که حال دلتون خوب و عالی باشه.
به خدا منم در گذشته به اکثر این گفته ها فکر کرده ام وبه برخیاز مواردشون عمل کرده ام، ولی نتیجه ای نگرفته ام.
مواردی مثل: لیلهالرغایب، شب قدر ، ظهر عاشورا ، لحظه تحویل سال، وقتی که ماه کامله، در مکانهای زیارتی، مشهد، قم، امام زاده ها،و…
ولی هیچ تغییر و معجزه ای در زندگیم رخ نداد.
به قول استاد، نتایج و موفقیت ، مجموعه ایی از یک روند درست و پایدار و تصمیمات درست، و جسارت و توکل و ایمان و رعایت قانون تکامل، و کنترل ذهن و سپاسگذاری داشته ها و…
نه اینکه با یک دعا یا ورد و یا تکنیک خاص ما زندگیمون تغییر کنه.
یا فال گیرها ، یا رمال ها ،یا دعا نویس ها ، یا فلان چیز کفتار ، یا مهره مار ، یا دعای گردن آویز. و….
هزاران خرافات دیگر .
خدارو شکر که وارد اون مسیرها نشدم ، ولی بهشون فکر میکردم، ولی اعتقاد چندانی نداشتن.
واینا همش شرک محسوب میشه.
قران خیلی ساده و واضح همه چیز رو توضیح میده.
وبرتر از هر کتابی است.
استاد خیلی شجاعت و ایمان دارن که خواسته شون رو مینویسن و رها میکنن، و به چگونگی رسیدن فکر نمیکنن.
بعضیاز ماها مثل خود من، حتی جرعت نوشتن خواسته ها رو هم نداریم. چون ایمانمون ضعیفه
چون به قانون عمل نمیکنیم و فقط حرف میزنیم.
انشالله از فردا میخوام خواسته هام رو واضح و شفاف بنویسم ، و به چگونگی رسیدن ،فکر نکنم. وگرنه ایمان ندارم.
امشب هم یکی از بهترین شبهای زندگیمه ،
به لطف خداوند رحمان و رزاق و وهاب،
من به همراه داداشم، همین امشب.
میخوایم دوره پر برکت روانشناسی ثروت 1 رو تهیه کنیم ، و یه جریانی از ثروت و نعمت رو وارد زندگیمون کنیم.
انشالله نتایج مالی رو هم در کامنتهای دوره ،میام و مینویسم.
عنوان این گام خودش یه باور خیلی مهمی رو برای من یادآوری میکنه اینکه چون قانون ساده است عمل به آن را جدی نمیگیریم راستش من خودم ام در گذشته خیلی به دنبال کارهای عجیب و غریب بودم تا نتیجه ای بگیرم اما واقعا اون کارا آدمو خسته و سردرگم میکنه و بیشتر و بیشتر از خواسته ش دور میکنه یادمه اون زمانی که میرفتم مدرسه یکی از دوستام بهم گفت اگر یه سیب بخوری و دونه هاشو دربیاری و بشماری و اگر هفت تا بود دونه هارو بذاری زیر بالشت و بخوابی شوهر آینده تو توو خواب میبینی و منه ساده هم باور کردم و بعد از خودن چندتا سیب بلاخره به یه سیبی رسیدم که هفتا دونه داشت دونه هارو گذاشتم زیر بالشم و در خواب پسری رو دیدم که از بستگانمون بود و با خودم فکر کردم حتما من قراره با اون ازدواج کنم اما اصلا اینطور نبود و اون آقا چندسال بعد با دختر خاله ش ازدواج کرد این یه مثال خنده دار بود از باورهای پوچ و احمقانه ای که در گذشته درگیرش بودم و یه عالمه مثال دیگه این چنینی دارم که چقدر شرک داشتم و چقدر خودمو به درد سر انداختم
خدارو شکر میکنم که اینجا هستم
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم بی نهایت از شما سپاسگذارم برای این فایل عالی
به نام انرژی معجزهگر و قدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیکتر است و به خوشبختی و ثروتمندی و داشتن زندگی عاشقانه و رویایی برای من بیشتر از خودم مشتاق است
به نام سیستم قانونمندی که قدرت خلقکنندگی تمام اتفاقات زندگیم را به دست باورها و افکار خودم داده، تا بتوانم با حفظ احساس خوب و ارسال فرکانس مناسب، از راههای لذتبخش و آسان به تمام آرزوها و شرایط دلخواهم برسم
به نام خدای قدرتمند و مهربانی که جهانی سرشار از عشق و فراوانی و نعمت و فرصت و ثروت و خوبی و زیبایی و آدمهای خوب را به بینهایت مقدار آفریده
و من را از بدو تولد، موجودی بسیار ارزشمند و لایق خلق کرده که لیاقت دریافت همه هدایتهای او و نیز تجربه نعمتهای بیشمارش، ثروت بیانتها و بینهایت خوشبختی و سعادتمندی را دارد.
سلام به همه زیباییها، خوبیها، آدمهای خوب و باایمان، سلامتی، آرامش، آسایش و رفاه، عشق و وفاداری، ثروت و ثروتمندی، صداقت، درستی، لذتهای پاک و تجربههای ناب، موفقیت، خوشبختی، سعادتمندی و هر ذره و جریانی از خوبی که در جهان زیبا و غنی ما در جریان است.
قبل از اینکه به فایل این صفحه هدایت بشم، نمیدونم روز قبلش بود یا دو روز قبلش، یک کلیپی دیدم که باعث شد اونو توی گوشیم سیوش کنم؛ جالبه وقتی صحبتهای استاد عباسمنش رو گوش میدادم، سریعا یاد دیالوگ توی این کلیپ افتادم:
– بزرگترین دروغی که بهت گفته شده، چی بود؟
– به این سادگیها نیست.
– چرا نیست؟
– نه، این بزرگترین دروغیه که بهم گفته شده! به این سادگیها نیست. این دروغیه که بارها و بارها بهت میگن.
– چی به این سادگیها نیست؟
– همه چیز، تمامش، اینطوری مجبورت میکنن تسلیم بشی؛ میگن به این سادگیها نیست.
– پس حقیقت چیه؟
– ساده است؛ اگر کارهایی که میگن نمیتونی انجام بدی رو انجام بدی، میفهمی به همین سادگیه و همیشه بوده…
قانون ساده است؛ جهان داره هر لحظه با فرکانسهای من، کار میکنه.
وقتی ما احساس خوبی داریم، داریم فرکانس خوبی ارسال میکنیم و وقتی احساس بدی دارم، دارم فرکانس بدی ارسال میکنم.
ما باید سعی کنیم آگاهانه به زیباییها و نعمتهای اطراف توجه کنیم، ما باید آگاهانه روی نکات مثبت زندگیمون تمرکز کنیم، سپاسگزاری کنیم و باورهای مثبت و قدرتمندکننده ایجاد کنیم؛ مثل باور به فراوانی که باعث میشه ترسها کمتر بشه و ایمان و آرامش و توکل و احساس رهایی ما بیشتر بشه.
هر چیزی که باعث بشه ایمان و آرامش ما بیشتر بشه، یعنی اینکه ما داریم در مسیر درست حرکت میکنیم.
نیاز به هیچ فرمول جادویی نیست، همه چیز خیلی خیلی سادهتر از اونچیزی هست که ما فکر میکنیم:
وقتی ما بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم، میتونیم دنیامون رو کنترل کنیم.
هر چقدر روی کنترل ذهنمون کار کنیم، توی این کار قویتر میشیم.
قانون ساده است؛ زندگی هم ساده است، تو پیچیدهاش میکنی. همه چیز خیلی واضحِ.
کلید دست توعه؛ هر چقدر قانون و زندگی رو سادهتر ببینی، سادهتر هم میشه.
همه چیز خیلی ساده است، همه چیز به تو گفته میشه.
بپذیر این سادگی رو از جهان، بپذیر این سادگی رو از قرآن؛ قرآن پیچیده نیست و تو میتونی بخونیش و بفهمیش.
تجسم تلاش بسیار قدرتمندیِ، تجسم توانایی بسیار بسیار کاملی داره.
بنابراین قدم اول رو برداریم وخیلی واضح و مشخص بنویسیم که چیو میخوایم؛ اصلا هم نگران نباشیم که چی میشه بعدش؛ اینکه چطوری میخواد بشه رو بعدا جهان بهت میگه.
خیلی از آدمها چون فکر میکنند به خواستههاشون نمیرسند، چون راهی برای رسیدن به خواستهشون بلد نیستند اصلا اون خواسته رو ندارن، اصلا بهش فکر نمیکنن یا جرات ندارن بیانش کنن.
تو فقط بگو چیو میخوای، اصلا کاری به اینکه چطور میخواد بشه نداشته باش.
تو بگو چیو میخوای، مطمئن باش بعدا راهش بهت گفته میشه.
تو خواستهات رو با جزئیات بگو، میبینی که راهها برات باز میشن، آدمها وارد زندگیت میشن یا حتی حذف میشن، میبینی ایدهها به ذهنت خطور میکنه، میبینی فرصتها و موقعیتها و شرایطی برات بوجود میان و…
یادت باشه؛ همیشه درخواست اگر واضح باشد، راهها بهت گفته میشن.
بازی چون ساده است، خیلیها نمیبیننش؛ چون قانون ساده است، باورش نمیکنن. کل داستان در مورد کنترل ذهنِ، اگر ما بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم، میتونیم زندگیمون رو کنترل کنیم.
قلب خداست، ذهن شیطانِ (خدا میگیه و شیطان هم میگه)؛ شیطان هر حرفی میزنه، نتیجه احساسیش ترس و تردید و نگرانی و خشم و افسردگی و احساس گناهه و خداوند هر حرفی رو میزنه، نتیجه احساسیش آرامشِ، قدرتِ، احساس خوبِ، لذتِ، آگاهی و عشقِ؛ ما باید کلام خدا رو بالا ببریم و کلام شیطان را پست کنیم.
این نیرو (خدا) رو باور کن، ازش کمک بگیر و تسلیمش باش.
بهترین راه شناسایی باورها، عملکرد ماست؛ عملکرد ما (و نه حرفهامون) نشون میده که ما چه باورهایی داریم.
ما اگر کارمون رو خوب انجام بدیم و کارمون درست باشه، باورهامون رو هم درست کنیم، اونوقت موفقیت و ثروت از در و دیوار وارد زندگیمون میشه.
من باور دارم که بسیار خوشبخت بودن و داشتن ثروت پایدار، روند طبیعی زندگی منه؛ چراکه ذات من ارزشمندِ و من لیاقت بهرهمندی از تمام نعمتهای خداوند رو دارم.
من باور دارم که خداوند من رو بسیار دوست داره و در هر لحظه داره من رو به سمت بهترین نوع زندگی هدایت میکنه.
خدایا شکرت که باز هم امروز من رو متوجه نکات بسیار مهمی کردی که بتونم با درک اونها، به شخصیت ایدهآلی که برای خودم میخوام و اون زندگی رویایی و شرایط دلخواهم نزدیکتر بشم.
خدایا به خاطر تمام نعمتهای کوچیک و بزرگی که از اولین روز زندگیم به من دادی، همین حال حاضر داری میدی و همچنین اون نعمتهایی که در آینده دور و نزدیک خواهی داد، هزاران بار شکرت.
خدایا برای تمام نعمتهایی که به من دادی و من اصلا متوجهشون نشدم یا اینکه فراموشش کردم، هزاران بار شکرت.
خدایا بهخاطر تمام شرایط و عواملی که در مسیر رسیدن من به خواستهها و آرزوهام برای من مهیا میکنی، شکرت.
خدایا برای ایدههای فوقالعادهای که به ذهنم میرسونی، برای الهامات، برای هدایتها، برای فرصتهای ناب، برای موقعیتهای عالی و همچنین برای آدمهای خیلی خوبی که وارد زندگیم میکنی، هزاران بار شکرت.
خدایا من آمادگی دریافت برکات، نعمات، هدایتها، آگاهیها، سلامتی، آرامش، آسایش، عشق، محبت، موفقیت، ثروت و خوشبختی بیشتر رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همشون ازت هزاران بار ممنونم.
من باور دارم که قرارِ زندگی فوقالعاده عالی رو تجربه کنم
و به گسترش این جهانِ زیبا کمک کنم و اثر خوبی از خودم به جا بزارم
و در آخر کار، هم خودم از خودم راضی باشم و هم خداوند از من راضی باشه.
خدایا من تنها تسلیم تو هستم و تنها از تو یاری میجویم
لطفا من را به راه راست، به راه کسانی که به آنها نعمت دادهای هدایت فرما.
خداوندا خیلی ممنونم که شراب ناب معیت با خودت را به بنده می نوشانی
الهی شکرت
قانون آفرینش، چه فوق العاده
راستش را بخواهید مسیر آشنایی بنده با استاد از یک کانال تلگرامی بود که فایل هایی را از استاد می گذاشت و فایل صوتی دوره قانون آفرینش در آنجا بارگذاری شده بود و …
زمانی که بعد از طی کردن تکاملم به سایت رسیدم و درباره رضایت استاد برای استفاده از این دوره ایمیل زدم، پاسخ منفی بود.
لطف خدا بود که تمام فایل های ذخیره شده را حذف کردم و مقید شدم تا از مسیر درست بروم.
اکنون خوشحالم که دوره هایی ارزشمند را خریدم و در پروفایلم دارم که بعد از رفتن در آن مسیر درست پولش را ساختم
الهی شکرت
واقعا شگفت انگیز است اصولی که استاد در مورد آنها تدریس می کند حتی ذره ای تغییر نکرده، اما نتایج زندگی اش به لطف خدا از زمین تا آسمان تغییر کرده، این نشان صدق گفتار اوست. احسنت
آن زمان وقتی فایل های قانون آفرینش استاد را گوش می کردم چیز زیادی دستگیرم نمی شد و فقط هیجان زده و احساساتی می شدم، اما اکنون که فقط سر فصل های دوره اش را خواندم آگاهی ها و نتایج خیلی خوبی را در درونم احساس کردم و درکم خیلی گسترش یافته
قانون آفرینش بخش 1 | درک قانون توجه و نحوه هماهنگی با این قانون به منظور بهره برداری از قدرت خلق درونی
قانون آفرینش بخش 2 | قانون درخواست
قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق
قانون آفرینش بخش 4 | «قدرت کلام»، سلاحی قدرتمند برای «هدایتِ کانون توجه»
قانون آفرینش بخش 5 | مهارت در بهره برداری از توانایی های درونی بوسیله “سوالات توانمند کننده”
قانون آفرینش بخش 6 | تقسیم کار با خداوند
قانون آفرینش بخش 7 | سیستم هدایتگر درون
قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
قانون آفرینش بخش 9 و 10 | مهمترین رابطه زندگی من
دیروز موضوعی مرا از مدار خوبی که در طی این دوره داشتم کمی منحرف کرد و به لطف احساس گرفتگی و نادلخواهم فهمیدم که اشتباه کردم و خداوند مرا هدایت کرد به فایل فوق العاده کلید اجابت دعاها و دوباره حالم را عالی کرد و چشمانم اشکبارم را بینای رحمتش کرد، دلیل آنهم دقیقا این بود که کانون توجه ام را مدتی کوتاه به مواردی نادلخواه سپردم و خیلی نامحسوس شیطان آرامشم را ربود، چون وقتی وارد قسمت اکسپلور یوتویوب شدم نمی دانستم که دارم با خودم چه می کنم ( با اینکه خیلی خیلی خیلی کم این کار را انجام می دهم)، ترسها، مقایسه ها و کمبود ها با رنگ و لعابی چشم فریب تو را افسون می کنند و سمّی را به خورد تو می دهند که ذهنت را مسموم می کنند.
این تجربه ام و هدایت دیشب به فایل کلید اجابت دعاها که دقیقا در آن موضوع ذهن را که؛ مستعد پرورش و تقویت نکات منفی است را به وضوح فهمیدم،
یعنی: جهان اول امتحانش را از من گرفت و بعد درسش را داد.
در این روش چقدر بهتر ارزش این درس را درک می کنیم. با اینکه استاد بارها گفته که: فضای مجازی دیوانه خانه ای بیش نیست :)
خودم نمی گنجم این قانون ساده هست و خیلی سخت ذهن من هنوز ولش میکنی میرسه تو مشکلات اگه روش کار نکنم برمیگرده به قبل باید هروز کار کنی اینراهفقطسادگیشادمو گولمیزنه چون ذهن آدم هرکاریسختترباشه فکر میکنه بهتره ولی خدا برای ما آرامش و میخوا د و راحتی
جهان داره هر لحظه با فرکانس های من کار میکنه، فرکانسم مشخصه، وقتی احساس خوبی داری،داری فرکانس خوب میفرستی وقتی حالت بده حست بده داری فرکانس بد میفرستی.
حالا ماباید آگاهانه با همون چیزای ساده( چون تکنیکی نداره) سپاسگذاری ، تمرکز کردن رو نکات مثبت ، نوشتن ، توجه ب نکات مثبت خودم، زیبایی جهان، اطرافیانم ، با، باورهای مناسبی ک باعث میشه ترس های من کمتر بشه ، باور فراوانی و وقتی من بهش اعتقاد پیدا کنم باعث میشه ترسای من در مورد ثروتمند شدن کمتر بشه.
هر چیزی ک باعث بشه حال من احساس رهایی من بیشتر بشه ، یعنی من تو مسیر درستی هستم ، همه چیز خیلی خیلی ساده هست وقتی ما بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم ،میتونیم دنیامون رو کنترل کنیم و هر کسی هم نمیتونه ذهنشو کنترل کنه باید تمرین کنیم.
همه چیز خیلی سادست و ب وقتش بهت گفته میشه
مثل( استیو جابز ک یهویی یه ایده واسه لگوی برندش بهش الهام شده ‘سیب گاز زده’ ) همین چیزای ساده رو هی باید تمرین کنیم.
مهارتمونو بالا ببریم ، ک نتیجش بالا رفتن اعتماد ب نفسمون میشه کیفیت کارمون بیشتر میشه.
باید خیلی واضح و روشن خواستتو بنویسی ، این قدم اول هسن و کاری نداشته باش ک چطوری ، خدا خودش بهت میگه راهشو بهت نشون میده.
همیشه درخواست اگر واضح باشد ب شما داده میشود.
مهم صفرای عدد بانکی نیست، مهم آرامش، آزادی مالی، آزادی زمانی و مکانی هست.
همه چیز خیلی ساده هست و چون ساده هست کسی جدی نمیگیردش
من در دفترم مینویسم و خیلی اهل کامنت گذاشتن نیستم اما حس کردم باید این رو بنویسم که سادگی رو من در مورد قوانین و باور به شما میبینم و تایید میکنم
این جمله شما رو که گفتید: “اگر زندگی منو باور میکنید پس باور کنید که جواب ساده است” در دوره قانون سلامتی من دیدم
خیلی خوشبختم و زمان بندی خداوند برای من شکفت انگیز بود که من سالها قبل از دوره قانون سلامتی شما رو دنبال میکردم و خیلی از محصولات رو داشتم و در دوره 12 قدم تعهد شما به هدف “افزایش انرژی جسمانی” رو از زبان خودتون شنیدم، در لحظه ای که نداشتیدش و بعد دیدمتون که با معرفی دوره قانون سلامتی تغییر بسیار واضحی داشتید. الان که هدایت شدم به دیدن این فایل اتفاقا همزمان هست با خرید و شروع دوره قانون آفرینش. حرف اصلیم اینه که در دوره قانون سلامتی هم چقدر جواب در نزدیکی ما و ساده است. در دنیا هزار جور رژیم غذایی وجود داره و هر روز هم متود های جدید اختراع میکنن، اما به قول شما در دوره حل مسئله جواب در درون خود مسئله بود. کافی بود نگاهی به تکامل انسان و مسیر انسان بندازیم. یه نفر که لباس هاش خاکی است رو کافیه یه نگاه به مسیری که ازش عبور کرده بندازیم. همینطور یه نفر که با لباس های تمیز، زیبا و پاک به دیدن ما اومده…
عاشقتونم استاد.
هربار که نتایجم رو مرور میکنم و مسیرم رو، میبینم که چقدر قوانین درست هستن و مسیر ساده بوده.
باشد که هر روز با تکرار و مرور در یادمون نگه داریم که .. ساده است.
یکی، صدای تردید، ترس، خشم و ناامیدی که مانند طنابی نامرئی، فرد را به زمین میچسباند و از پرواز بازمیدارد.
دیگری، نوای ایمان، آرامش، یقین و شجاعت که مانند بالی سبک، فرد را به سوی نور میبرد.
این دو صدا، دو مسیر میسازند:
مسیر ذهن شیطان که با ترس آغاز میشود و با شکست پایان مییابد.
مسیر قلب خدا که با ایمان آغاز میشود و با رشد به اوج میرسد.
اما چطور این دو مسیر را در زندگی خود تشخیص دهیم؟
بگذارید با یک داستان شروع کنیم.
—
1. دو کوهنورد؛ یکی در ذهن شیطان، دیگری در قلب خدا
دو کوهنورد در مسیر صعود به قلهای بلند بودند.
یکی از آنها با هر قدم، ترس سقوط داشت، با هر وزش باد، نگران بود، و در ذهنش مدام این جمله تکرار میشد: “نمیتوانم، اگر زمین بخورم چه؟ اگر شکست بخورم چه؟”
دیگری اما آرام بود، مسیر را میدید، هرچند دشوار، اما ایمان داشت که میرسد. او با هر قدم به خود میگفت: “راهی خواهد بود، فقط ادامه بده!”
در اواسط مسیر، طوفانی شدید آمد. کوهنورد اول از ترس بیحرکت ماند، ناامیدی او را فلج کرد و دیگر نتوانست ادامه دهد. اما کوهنورد دوم خود را به صخرهای چسباند، صبر کرد، و بعد از طوفان به مسیرش ادامه داد.
نتیجه؟
اولی در همانجا ماند و رویای قله برایش به خاطرهای تلخ تبدیل شد.
دومی اما به قله رسید، زیرا ذهنش را به قلب خدا سپرده بود، نه وسوسههای شیطان.
—
2. نشانههای ذهن شیطان و قلب خدا
چطور بفهمیم که در کدام مسیر هستیم؟
مثال واقعی: الن ماسک و چالشهای بیپایان
وقتی الن ماسک شرکت اسپیسایکس را تأسیس کرد، سه بار در پرتاب موشکهایش شکست خورد.
ذهن شیطان میتوانست به او بگوید: “بس کن! این مسیر برای تو نیست!”
اما قلب خدا به او گفت: “یاد بگیر و دوباره امتحان کن!”
او گوش به قلب خدا سپرد، بار چهارم موفق شد، و حالا آیندهی فضانوردی جهان را تغییر داده است.
3. ذهن شیطان چطور ما را به دام میاندازد؟
1. ترس را به لباس منطق میپوشاند:
“این ایده شدنی نیست!”
“خیلی سخت است، ریسک نکن!”
“الان وقتش نیست!”
2. گذشته را زنده نگه میدارد:
“قبلاً امتحان کردی و شکست خوردی!”
“یادت هست که تحقیر شدی؟”
3. آینده را مبهم و سیاه نشان میدهد:
“اگر شکست بخوری چه؟”
“اگر همه تو را قضاوت کنند چه؟”
حافظ پاسخی برای این دارد:
“سالها دل طلب جام جم از ما میکرد”
“آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد!”
ترجمهی روان:
تو همه چیز را در خود داری، اما ذهن تو، تو را گمراه کرده است!
4. قلب خدا چطور ما را هدایت میکند؟
1. با ایمان، ترس را خاموش میکند:
“خداوند راهی را که برای توست، باز خواهد کرد.”
“اگر حرکت کنی، مسیر خودش را نشان خواهد داد.”
2. ما را از گذشته رها میکند:
“آن شکستها، نردبانی برای رشد تو هستند!”
3. ما را در لحظهی حال قرار میدهد:
“همین حالا، همین جا، قدمی بردار!”
مثال واقعی: جک ما، از فقر تا امپراتوری علیبابا
جک ما بارها در امتحانات مدرسه رد شد، برای کار در KFC درخواست داد و تنها کسی بود که پذیرفته نشد!
ذهن شیطان میتوانست او را متوقف کند: “تو شکستخوردهای، دیگر ادامه نده!”
اما قلب خدا به او گفت: “ادامه بده، تو برای هدفی بزرگتر ساخته شدهای!”
امروز، علیبابا یکی از بزرگترین شرکتهای تجارت الکترونیک دنیاست.
5. راههای اتصال به قلب خدا
1. کلمات خود را تغییر دهید:
به جای “نمیتوانم”، بگویید: “چطور میتوانم؟”
به جای “خیلی سخته”، بگویید: “یک چالش جذاب است!”
2. افکارتان را مرور کنید:
هر وقت ذهن شما ترس یا تردید آورد، از خود بپرسید:
آیا این فکر مرا به جلو میبرد یا متوقف میکند؟
3. به سراغ افراد و محتوای الهامبخش بروید:
کتابهای الهامبخش بخوانید.
اطراف خود را از افراد مثبت و رو به رشد پر کنید.
4. مدیتیشن، دعا و سکوت را تمرین کنید:
آرام بنشینید و به خود بگویید: “من هدایت شدهام، من حمایت شدهام.”
مولانا توصیه میکند:
“هر آنچه که به دلت الهام شد، حقیقت دارد،”
“نترس، حرکت کن!”
6. نتیجه: ذهن شیطان را خاموش کن، قلب خدا را روشن کن
سلام و درود فراوان به استاد عزیزم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.
هر بار که استاد عزیز در مورد هر دورهای صحبت میکنن خیلی خوشحال میشم که اون دوره رو خریداری و ازش استفاده کردم.
تمام دورههای استاد با ارزش و عالی هستن هیچ وقت از خرید دورهای پشیمون نشدم . اتفاقاً چن ماهی هستش که دارم دوره قانون آفرینش رو مرور میکنم . فقط از اونجایی که زیاد وقت ندارم اینبار،نتونستم دیدگاه بنویسم ولی روزی چن بار با دقت و تمرکز فایلهای این دوره رو گوش میدم.
استاد عزیز تو این فایل داشتن صحبت میکردن یاد خیلی از خاطرات گذشته که البته چن سالی بیشتر نیست که ازش گذشته ، افتادم. اینکه هر وقت به خاطر اشتباهاتم دنبال بخشش خداوند بودم صبر میکردم تا ماه رمضون برسه و شبهای قدر طلب بخشش کنم. برای درخواست کردن از خداوند و رسیدن به خواستههام شبهای خاصی مثل همین شبهای قدر و شب لیله الرغائب همه میگفتن خداوند حتماً امشب آرزوهاتونو برآورده میکنه به همین جهت با این باور به دعا و ثنا میپرداختم .
خیلی جالب بود و این شبا یه طوری با خدا ارتباط میگرفتیم که ملتمسانه از خداوند، درخواست برآورده کردن خواستههامونو داشتیم .هرچی بیشتر زار میزدیم و گریه میکردیم احساس میکردیم خداوند بیشتر دلش به رحم میاد . اگه تو این شبای گریمون نمیگرفت عذاب وجدان ولمون نمیکرد . احساس میکردم آدم به درد نخوری هستم. احساس گناه خیلی سراغم میومد. حس میکردم الانه که خدا از دستم عصبانی بشه حتی یادم میاد زور میزدم تا اشکم در بیاد . گاهی موفق میشدم گاهی هم نه ! غبطه ی بغل دستیهامو میخوردم که انقد راحت گریه میکنن.
گریه کردن رو یک پوعن برای رسیدن به خواسته میدونستیم.
و اگر نمیتونستیم تو این شبها رضایت خدا رو جلب کنیم دیگه خودمونو رها میکردیم تا دوباره سال بعد برسه و سال بعد دوباره مثل سال گذشته . سالهای سال همینطور گذشت .
با افکار و باورهای غلط و اشتباهمون ، خودمونو از رشد و پیشرفت و لذت ساقط کردیم.
الان که یاد اون دوران افتادم متوجه شدم چقدر شناختمون نسبت به خداوند کم بوده چقدر خدا رو کوچیک میدیدیم.
هیچ اراده و منطقی از خودمون نداشتیم همیشه دنبال رد پای دیگران اونم کسانی که تو فرکانس منفی بودند بودیم. گفتم فرکانس منفی به این جهت که همیشه تو احساس بد و از مسیر خارج بودیم.
تمام کارامون تقلیدی و تحمیلی بود . انگار اختیاری از خودمون نداشتیم . به خاطر ترسهامون حق انتخاب رو از خودمون گرفته بودیم.
خدا رو شکر که اون دوران به سر رسید و وارد مسیر دیگهای شدیم. مسیری که برای داشتن احساس خوب و نزدیک شدن به خداوند و لذت بردن از زندگیمون تلاش میکنیم .
احساسات و عواطف و عقل و منطقمون قابل مقایسه با اون دوران نیست.
نتایجی که از این تغییر فرکانسی دریافت میکنیم هم قابل مقایسه با اون دوران نیست.
به قول استاد عزیز اگر ذهن رو کنترل کنیم میتونیم بهتر عمل کنیم.
یاد گرفتم هر کاری که میخوام انجام بدم قبلش از خودم سوال کنم .برای چی میخوام فلان کارو انجام بدم ؟!
هدفم از انجام اون کار چیه؟!
چ منفعتی برام داره ؟!
چقد منو به آرامش میرسونه؟!
چقد میتونم حس خوب ازش دریافت کنم ؟!
بعد که پاسخ سوالهامو دادم ، تصمیم میگیرم که انجام بدم یا ندم.
حتی برای پذیرش هر درکی به احساساتم توجه میکنم که آیا قبول و پذیرش فلان قوانین ، چقدر منو به آرامش واحساس خوب میرسونه ،بعد میپذیرمش .
باید برای تمام باورهایی که تو ذهنمون هست همین سوالات رو داشته باشیم تا با منطقی درست راه راست رو انتخاب کنیم. فارغ از اینکه دیگران نسبت به این سوالات چ پاسخهایی دارن. باید فقط به پاسخهای خودمون توجه داشته باشیم. اگر به مشکل بر خوردیم میتونیم دقیقتر بررسیش کنیم و اجازه و فرصت فکر کردن به خودمون بدیم .با وجود اینکه همیشه صحبتهای استاد عزیز رو با جون و دل میپذیرم اما هر بار که آگاهی و درس جدیدی بخوام از ایشون دریافت کنم در موردش فکر میکنم، وقتی که متوجه میشم با عقل و منطق و ذهن و روحم هماهنگی داره با جون و دل میپذیرم و سعی میکنم همچنان به عنوان الگوی خوب ، قوانینی که در این مسیر بهمون آموزش دادن رو اجرایی کنم.
دیدن نتایج خوب ، بهترین اثبات برای بودن در مسیر درسته!
بعد از گذشت چند سالی که با استاد هستم تازه دارم متوجه میشم که اگه استاد میگن از راه ساده و راحتی میشه به خواستهها رسید و خداوند رو درک کرد، یعنی چی؟! دقیقاً نیاز به هیچ تکنیک و انتخاب هیچ مسیر دیگهای نیست.
هرچقد خودم بیشتر پیش میرم بیشتر متوجه میشم که تمام تمرکزمو فقط روی تقویت ایمانم بزارم بهترین کار ممکن رو کردم.
ذهنمو درگیر رسیدن به خواستههام تو هیچ زمینهای نکنم. دنبال هدفهام باشم. چالشهای خوبی برای خودم انتخاب کنم تا خودمو به رشد بیشتری برسونم. رها زندگی کنم .
واضح میگم من از خدا آرامش میخوام.
من از خدا لذت بردن از زندگیو میخوام.
من از خدا سلامتی میخوام . روابط عالی میخوام. ثروت میخوام. دیگه لزومی نداره ذهنمو درگیر این بکنم که کی و چطور قراره به این خواستهها دست پیدا کنم. وقتی درست عمل میکنم میبینم که آرامش دارم ! دارم از زندگیم لذت میبرم ! روابطم خوبه ! سلامتم ! به اندازه ی کافی هم مال دارم .پس منی که به این نتایج رسیدم میتونم تو همه ی این زمینهها بهتر باشم به شرط اینکه فقط موانع سر راه خدا ایجاد نکنم .به قول معروف سنگ اندازی نکنم. فقط اعتماد کنم، باور کنم که خدای قدرتمند و بخشنده ای هست که اگر من بهش تکیه کنم همیشه و در همه حالی مراقب و مواظب من خواهد بود.
مطلب دیگهای که میخواستم بگم بابت ساده بیان کردن مطالب و درسهای قرآنی هستش که اگه بخوام صادقانه بگم اول از اینکه من تو این داستان هیچ تبحری ندارم. یعنی کسی نیستم که تو این زمینه آگاهی داشته باشم. هیچ وقتم به طور خیلی جدی پیگیر مطالب قرآنی نبودم مثل اکثریت فقط این کتاب رو مقدس میدونستم.
هنوزم که هنوزه بابت جریاناتی مثل عصای موسی که مار شد دریایی که شکافته شد. باردار شدن مریم با اون شرایط و حرف زدن عیسی مسیح و خیلی از مطلبهای دیگه برام قابل هضم نیست. ولی خب نمیدونمم این موضوعات جز اصل های قرآن هست یا نه ؟!
نمیدونم استاد در این موارد صحبت کردن یا نه !
از اونجایی که تمرکزم باید روی هر چیزی باشه که باعث رشد فکری و عقلیم بشه تمرکزمو گذاشتم روی آموزههایی که استاد عزیز بارها تو دورههای مختلف تکرار کردن. مثل داستان حضرت یعقوب و یوسف .مثل داستان مادر موسی .مثل داستان قتل موسی . هر کدوم از اینها درسهای زیادی برام داشته .جاهایی که مطالب برای رشد ایمانمون گفته میشه راحت میپذیرم و با عقل و منطقم جور در میاد .به همین جهت منم سعی میکنم طبق شرایط و موقعیت تو چالشها و تضادهایی که باهاشون مواجه میشم بتونم با این ایمان مسائلهامو حل کنم ولی بابت موضوعات دیگهای که گفتم ، راستش درک زیادی ندارم.
کلا تو زمینه ی مطالب قرآنی ضعیف هستم ولی اونچه که از استاد میشنوم رو با جون و دل میپذیرم چون حس خوب ازش دریافت میکنم.
نتیجهگیری از تمام صحبتهام اینه که دلم میخواد خودمو متعهد کنم و تمام تمرکزمو بذارم روی هدایت خداوند!
استاد جونم ممنون و مچکر از وجودتون.
چقد سپاسگزار هستم از خداوند به خاطر وجودتون.
بهترینها نصیب قلب مهربونتون .
به نام خداوند بخشنده و مهربانم عزیزم وهابم دوردونم یکی یدونم عشقم همه چیزم همه کسم
سلامی با عشق و پراز سلامتی برای همه اهل بهشت
تحسین میکنم استاد عزیزم رو به خاطر شهامتش که اول باعث شد زندگی خودش تغییر کنه و بعد میلیون ها انسانی که خواستن تغییر کنن و خداوند هدایتشون کرد به سمت شما ازتون بارها سپاسگذارم
کنترل ذهن اصل و اساس زندگیته اگه بتونی در شرایط سخت ذهنت رو به سمت زیبایی ها نکات مثبت و تغییر زاویه دیدت به مسائل از نگاه مثبت باشه اونوقت تو برنده ای اگه همه چی به ضررت باشه خداوند وقتی نگاه متفاوت تورو به تضاد ها ببینه همه چی رو جوری درست میکنه انگار ازاول مشکلی نبوده
تو باورها تو درست کن در مورد مسائل مالی باور فراوانی
در مورد سلامتی قانون سلامتی
در مورد روابط توجه به نکات مثبت دیگران
در مورد توحید قدرت ندادن به عوامل بیرونی
وعمل کردن به هرانچه که استاد در این سال ها زندگی کرده و داره همون هارو به ما میگه حالا این ماییم عمل میکنیم و نتیجه میگیریم یا عمل نمیکنیم ومیریم تو درو دیوار
استاد از وقتی دوره قانون سلامتی رو شرکت کردم واقعا انگار بزرگ تر شدم واقعا معنی کنترل ذهن رو الان به طور فیزیکی دارم تجربه میکنم اینکه جلوت مواد غذایی غیر قانون باشه و مضراتش رو هم بدونی و بعد بخوای به بدنت اشغال بدی فقط به خاطر یک لحظه لذتی که داره اما بعدش متوجه میشی چه عواقبی برات داره الان واقعا مفهوم کنترل ذهن رو بیشتر متوجه شدم و تنها چیزی که داره بهم کمک میکنه ادامه بدم اهرم رنجیه که برای خودم ساختم که انشالله میام توی دوره میگم
واقعا اگه من همینجوری که ورودی های جسمم رو کنترل میکنم بتونم ورودی های ذهنم رو هم کنترل کنم از همه نظر زندگیم تغییر میکنه
بسم الله الرحمن الرحیم.
﴿وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ﴾
[ القمر: 17]
و این قرآن را آسان کردیم تا از آن پند گیرند. آیا پندگیرندهاى هست؟
سلام به استاد عزیزم.
سلام به بنیانگذار پروژه خانه تکانی ذهن.
سلام به دوستان هم دوره ایی،
مخصوصا خود شما که 27 قدم ،مثل خود من ،روی خودت کار کرده ای.
امیدوارم که حال دلتون خوب و عالی باشه.
به خدا منم در گذشته به اکثر این گفته ها فکر کرده ام وبه برخیاز مواردشون عمل کرده ام، ولی نتیجه ای نگرفته ام.
مواردی مثل: لیلهالرغایب، شب قدر ، ظهر عاشورا ، لحظه تحویل سال، وقتی که ماه کامله، در مکانهای زیارتی، مشهد، قم، امام زاده ها،و…
ولی هیچ تغییر و معجزه ای در زندگیم رخ نداد.
به قول استاد، نتایج و موفقیت ، مجموعه ایی از یک روند درست و پایدار و تصمیمات درست، و جسارت و توکل و ایمان و رعایت قانون تکامل، و کنترل ذهن و سپاسگذاری داشته ها و…
نه اینکه با یک دعا یا ورد و یا تکنیک خاص ما زندگیمون تغییر کنه.
یا فال گیرها ، یا رمال ها ،یا دعا نویس ها ، یا فلان چیز کفتار ، یا مهره مار ، یا دعای گردن آویز. و….
هزاران خرافات دیگر .
خدارو شکر که وارد اون مسیرها نشدم ، ولی بهشون فکر میکردم، ولی اعتقاد چندانی نداشتن.
واینا همش شرک محسوب میشه.
قران خیلی ساده و واضح همه چیز رو توضیح میده.
وبرتر از هر کتابی است.
استاد خیلی شجاعت و ایمان دارن که خواسته شون رو مینویسن و رها میکنن، و به چگونگی رسیدن فکر نمیکنن.
بعضیاز ماها مثل خود من، حتی جرعت نوشتن خواسته ها رو هم نداریم. چون ایمانمون ضعیفه
چون به قانون عمل نمیکنیم و فقط حرف میزنیم.
انشالله از فردا میخوام خواسته هام رو واضح و شفاف بنویسم ، و به چگونگی رسیدن ،فکر نکنم. وگرنه ایمان ندارم.
امشب هم یکی از بهترین شبهای زندگیمه ،
به لطف خداوند رحمان و رزاق و وهاب،
من به همراه داداشم، همین امشب.
میخوایم دوره پر برکت روانشناسی ثروت 1 رو تهیه کنیم ، و یه جریانی از ثروت و نعمت رو وارد زندگیمون کنیم.
انشالله نتایج مالی رو هم در کامنتهای دوره ،میام و مینویسم.
در پناه خداوند رحمان باشید.
سلام بر عزیزانم
گام بیست و هفتم
عنوان این گام خودش یه باور خیلی مهمی رو برای من یادآوری میکنه اینکه چون قانون ساده است عمل به آن را جدی نمیگیریم راستش من خودم ام در گذشته خیلی به دنبال کارهای عجیب و غریب بودم تا نتیجه ای بگیرم اما واقعا اون کارا آدمو خسته و سردرگم میکنه و بیشتر و بیشتر از خواسته ش دور میکنه یادمه اون زمانی که میرفتم مدرسه یکی از دوستام بهم گفت اگر یه سیب بخوری و دونه هاشو دربیاری و بشماری و اگر هفت تا بود دونه هارو بذاری زیر بالشت و بخوابی شوهر آینده تو توو خواب میبینی و منه ساده هم باور کردم و بعد از خودن چندتا سیب بلاخره به یه سیبی رسیدم که هفتا دونه داشت دونه هارو گذاشتم زیر بالشم و در خواب پسری رو دیدم که از بستگانمون بود و با خودم فکر کردم حتما من قراره با اون ازدواج کنم اما اصلا اینطور نبود و اون آقا چندسال بعد با دختر خاله ش ازدواج کرد این یه مثال خنده دار بود از باورهای پوچ و احمقانه ای که در گذشته درگیرش بودم و یه عالمه مثال دیگه این چنینی دارم که چقدر شرک داشتم و چقدر خودمو به درد سر انداختم
خدارو شکر میکنم که اینجا هستم
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم بی نهایت از شما سپاسگذارم برای این فایل عالی
به نام انرژی معجزهگر و قدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیکتر است و به خوشبختی و ثروتمندی و داشتن زندگی عاشقانه و رویایی برای من بیشتر از خودم مشتاق است
به نام سیستم قانونمندی که قدرت خلقکنندگی تمام اتفاقات زندگیم را به دست باورها و افکار خودم داده، تا بتوانم با حفظ احساس خوب و ارسال فرکانس مناسب، از راههای لذتبخش و آسان به تمام آرزوها و شرایط دلخواهم برسم
به نام خدای قدرتمند و مهربانی که جهانی سرشار از عشق و فراوانی و نعمت و فرصت و ثروت و خوبی و زیبایی و آدمهای خوب را به بینهایت مقدار آفریده
و من را از بدو تولد، موجودی بسیار ارزشمند و لایق خلق کرده که لیاقت دریافت همه هدایتهای او و نیز تجربه نعمتهای بیشمارش، ثروت بیانتها و بینهایت خوشبختی و سعادتمندی را دارد.
سلام به همه زیباییها، خوبیها، آدمهای خوب و باایمان، سلامتی، آرامش، آسایش و رفاه، عشق و وفاداری، ثروت و ثروتمندی، صداقت، درستی، لذتهای پاک و تجربههای ناب، موفقیت، خوشبختی، سعادتمندی و هر ذره و جریانی از خوبی که در جهان زیبا و غنی ما در جریان است.
——————————————————————————————————————————————————————————————————-
قبل از اینکه به فایل این صفحه هدایت بشم، نمیدونم روز قبلش بود یا دو روز قبلش، یک کلیپی دیدم که باعث شد اونو توی گوشیم سیوش کنم؛ جالبه وقتی صحبتهای استاد عباسمنش رو گوش میدادم، سریعا یاد دیالوگ توی این کلیپ افتادم:
– بزرگترین دروغی که بهت گفته شده، چی بود؟
– به این سادگیها نیست.
– چرا نیست؟
– نه، این بزرگترین دروغیه که بهم گفته شده! به این سادگیها نیست. این دروغیه که بارها و بارها بهت میگن.
– چی به این سادگیها نیست؟
– همه چیز، تمامش، اینطوری مجبورت میکنن تسلیم بشی؛ میگن به این سادگیها نیست.
– پس حقیقت چیه؟
– ساده است؛ اگر کارهایی که میگن نمیتونی انجام بدی رو انجام بدی، میفهمی به همین سادگیه و همیشه بوده…
————————————————————————————————————————————————————————————————-
قانون ساده است؛ جهان داره هر لحظه با فرکانسهای من، کار میکنه.
وقتی ما احساس خوبی داریم، داریم فرکانس خوبی ارسال میکنیم و وقتی احساس بدی دارم، دارم فرکانس بدی ارسال میکنم.
ما باید سعی کنیم آگاهانه به زیباییها و نعمتهای اطراف توجه کنیم، ما باید آگاهانه روی نکات مثبت زندگیمون تمرکز کنیم، سپاسگزاری کنیم و باورهای مثبت و قدرتمندکننده ایجاد کنیم؛ مثل باور به فراوانی که باعث میشه ترسها کمتر بشه و ایمان و آرامش و توکل و احساس رهایی ما بیشتر بشه.
هر چیزی که باعث بشه ایمان و آرامش ما بیشتر بشه، یعنی اینکه ما داریم در مسیر درست حرکت میکنیم.
نیاز به هیچ فرمول جادویی نیست، همه چیز خیلی خیلی سادهتر از اونچیزی هست که ما فکر میکنیم:
وقتی ما بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم، میتونیم دنیامون رو کنترل کنیم.
هر چقدر روی کنترل ذهنمون کار کنیم، توی این کار قویتر میشیم.
قانون ساده است؛ زندگی هم ساده است، تو پیچیدهاش میکنی. همه چیز خیلی واضحِ.
کلید دست توعه؛ هر چقدر قانون و زندگی رو سادهتر ببینی، سادهتر هم میشه.
همه چیز خیلی ساده است، همه چیز به تو گفته میشه.
بپذیر این سادگی رو از جهان، بپذیر این سادگی رو از قرآن؛ قرآن پیچیده نیست و تو میتونی بخونیش و بفهمیش.
تجسم تلاش بسیار قدرتمندیِ، تجسم توانایی بسیار بسیار کاملی داره.
بنابراین قدم اول رو برداریم وخیلی واضح و مشخص بنویسیم که چیو میخوایم؛ اصلا هم نگران نباشیم که چی میشه بعدش؛ اینکه چطوری میخواد بشه رو بعدا جهان بهت میگه.
خیلی از آدمها چون فکر میکنند به خواستههاشون نمیرسند، چون راهی برای رسیدن به خواستهشون بلد نیستند اصلا اون خواسته رو ندارن، اصلا بهش فکر نمیکنن یا جرات ندارن بیانش کنن.
تو فقط بگو چیو میخوای، اصلا کاری به اینکه چطور میخواد بشه نداشته باش.
تو بگو چیو میخوای، مطمئن باش بعدا راهش بهت گفته میشه.
تو خواستهات رو با جزئیات بگو، میبینی که راهها برات باز میشن، آدمها وارد زندگیت میشن یا حتی حذف میشن، میبینی ایدهها به ذهنت خطور میکنه، میبینی فرصتها و موقعیتها و شرایطی برات بوجود میان و…
یادت باشه؛ همیشه درخواست اگر واضح باشد، راهها بهت گفته میشن.
بازی چون ساده است، خیلیها نمیبیننش؛ چون قانون ساده است، باورش نمیکنن. کل داستان در مورد کنترل ذهنِ، اگر ما بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم، میتونیم زندگیمون رو کنترل کنیم.
قلب خداست، ذهن شیطانِ (خدا میگیه و شیطان هم میگه)؛ شیطان هر حرفی میزنه، نتیجه احساسیش ترس و تردید و نگرانی و خشم و افسردگی و احساس گناهه و خداوند هر حرفی رو میزنه، نتیجه احساسیش آرامشِ، قدرتِ، احساس خوبِ، لذتِ، آگاهی و عشقِ؛ ما باید کلام خدا رو بالا ببریم و کلام شیطان را پست کنیم.
این نیرو (خدا) رو باور کن، ازش کمک بگیر و تسلیمش باش.
بهترین راه شناسایی باورها، عملکرد ماست؛ عملکرد ما (و نه حرفهامون) نشون میده که ما چه باورهایی داریم.
ما اگر کارمون رو خوب انجام بدیم و کارمون درست باشه، باورهامون رو هم درست کنیم، اونوقت موفقیت و ثروت از در و دیوار وارد زندگیمون میشه.
————————————————————————————————————————————————————————————————-
من باور دارم که بسیار خوشبخت بودن و داشتن ثروت پایدار، روند طبیعی زندگی منه؛ چراکه ذات من ارزشمندِ و من لیاقت بهرهمندی از تمام نعمتهای خداوند رو دارم.
من باور دارم که خداوند من رو بسیار دوست داره و در هر لحظه داره من رو به سمت بهترین نوع زندگی هدایت میکنه.
خدایا شکرت که باز هم امروز من رو متوجه نکات بسیار مهمی کردی که بتونم با درک اونها، به شخصیت ایدهآلی که برای خودم میخوام و اون زندگی رویایی و شرایط دلخواهم نزدیکتر بشم.
خدایا به خاطر تمام نعمتهای کوچیک و بزرگی که از اولین روز زندگیم به من دادی، همین حال حاضر داری میدی و همچنین اون نعمتهایی که در آینده دور و نزدیک خواهی داد، هزاران بار شکرت.
خدایا برای تمام نعمتهایی که به من دادی و من اصلا متوجهشون نشدم یا اینکه فراموشش کردم، هزاران بار شکرت.
خدایا بهخاطر تمام شرایط و عواملی که در مسیر رسیدن من به خواستهها و آرزوهام برای من مهیا میکنی، شکرت.
خدایا برای ایدههای فوقالعادهای که به ذهنم میرسونی، برای الهامات، برای هدایتها، برای فرصتهای ناب، برای موقعیتهای عالی و همچنین برای آدمهای خیلی خوبی که وارد زندگیم میکنی، هزاران بار شکرت.
خدایا من آمادگی دریافت برکات، نعمات، هدایتها، آگاهیها، سلامتی، آرامش، آسایش، عشق، محبت، موفقیت، ثروت و خوشبختی بیشتر رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همشون ازت هزاران بار ممنونم.
من باور دارم که قرارِ زندگی فوقالعاده عالی رو تجربه کنم
و به گسترش این جهانِ زیبا کمک کنم و اثر خوبی از خودم به جا بزارم
و در آخر کار، هم خودم از خودم راضی باشم و هم خداوند از من راضی باشه.
خدایا من تنها تسلیم تو هستم و تنها از تو یاری میجویم
لطفا من را به راه راست، به راه کسانی که به آنها نعمت دادهای هدایت فرما.
خدایا شکرت
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام زیبا ترین ترانه هستی
خداوندا خیلی ممنونم که شراب ناب معیت با خودت را به بنده می نوشانی
الهی شکرت
قانون آفرینش، چه فوق العاده
راستش را بخواهید مسیر آشنایی بنده با استاد از یک کانال تلگرامی بود که فایل هایی را از استاد می گذاشت و فایل صوتی دوره قانون آفرینش در آنجا بارگذاری شده بود و …
زمانی که بعد از طی کردن تکاملم به سایت رسیدم و درباره رضایت استاد برای استفاده از این دوره ایمیل زدم، پاسخ منفی بود.
لطف خدا بود که تمام فایل های ذخیره شده را حذف کردم و مقید شدم تا از مسیر درست بروم.
اکنون خوشحالم که دوره هایی ارزشمند را خریدم و در پروفایلم دارم که بعد از رفتن در آن مسیر درست پولش را ساختم
الهی شکرت
واقعا شگفت انگیز است اصولی که استاد در مورد آنها تدریس می کند حتی ذره ای تغییر نکرده، اما نتایج زندگی اش به لطف خدا از زمین تا آسمان تغییر کرده، این نشان صدق گفتار اوست. احسنت
آن زمان وقتی فایل های قانون آفرینش استاد را گوش می کردم چیز زیادی دستگیرم نمی شد و فقط هیجان زده و احساساتی می شدم، اما اکنون که فقط سر فصل های دوره اش را خواندم آگاهی ها و نتایج خیلی خوبی را در درونم احساس کردم و درکم خیلی گسترش یافته
قانون آفرینش بخش 1 | درک قانون توجه و نحوه هماهنگی با این قانون به منظور بهره برداری از قدرت خلق درونی
قانون آفرینش بخش 2 | قانون درخواست
قانون آفرینش بخش 3 | قدرت تجسم خلاق
قانون آفرینش بخش 4 | «قدرت کلام»، سلاحی قدرتمند برای «هدایتِ کانون توجه»
قانون آفرینش بخش 5 | مهارت در بهره برداری از توانایی های درونی بوسیله “سوالات توانمند کننده”
قانون آفرینش بخش 6 | تقسیم کار با خداوند
قانون آفرینش بخش 7 | سیستم هدایتگر درون
قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها
قانون آفرینش بخش 9 و 10 | مهمترین رابطه زندگی من
دیروز موضوعی مرا از مدار خوبی که در طی این دوره داشتم کمی منحرف کرد و به لطف احساس گرفتگی و نادلخواهم فهمیدم که اشتباه کردم و خداوند مرا هدایت کرد به فایل فوق العاده کلید اجابت دعاها و دوباره حالم را عالی کرد و چشمانم اشکبارم را بینای رحمتش کرد، دلیل آنهم دقیقا این بود که کانون توجه ام را مدتی کوتاه به مواردی نادلخواه سپردم و خیلی نامحسوس شیطان آرامشم را ربود، چون وقتی وارد قسمت اکسپلور یوتویوب شدم نمی دانستم که دارم با خودم چه می کنم ( با اینکه خیلی خیلی خیلی کم این کار را انجام می دهم)، ترسها، مقایسه ها و کمبود ها با رنگ و لعابی چشم فریب تو را افسون می کنند و سمّی را به خورد تو می دهند که ذهنت را مسموم می کنند.
این تجربه ام و هدایت دیشب به فایل کلید اجابت دعاها که دقیقا در آن موضوع ذهن را که؛ مستعد پرورش و تقویت نکات منفی است را به وضوح فهمیدم،
یعنی: جهان اول امتحانش را از من گرفت و بعد درسش را داد.
در این روش چقدر بهتر ارزش این درس را درک می کنیم. با اینکه استاد بارها گفته که: فضای مجازی دیوانه خانه ای بیش نیست :)
خدایا شکرت برای این لطفت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلامبراستادمهربان
خدای خوبم راشاکر هستمبهاینراههدایتشدم
خیلیقانونخوبیخدادرستکردهوهرچیپیشرفت
میکنموبهایناگاهیها که میرسم خیلیزوقدارم
وپیش رفت خودمو میبینم از خوشحالی توپوست
خودم نمی گنجم این قانون ساده هست و خیلی سخت ذهن من هنوز ولش میکنی میرسه تو مشکلات اگه روش کار نکنم برمیگرده به قبل باید هروز کار کنی اینراهفقطسادگیشادمو گولمیزنه چون ذهن آدم هرکاریسختترباشه فکر میکنه بهتره ولی خدا برای ما آرامش و میخوا د و راحتی
و استاد قرآن رو مثال زد ساده گفته ولی مردم میرم
دنبال فرعی یافت وراهرو میپیچونن .
گام 27 خانه تکانی ذهن.
سلام ب استاد عزیزم
جهان داره هر لحظه با فرکانس های من کار میکنه، فرکانسم مشخصه، وقتی احساس خوبی داری،داری فرکانس خوب میفرستی وقتی حالت بده حست بده داری فرکانس بد میفرستی.
حالا ماباید آگاهانه با همون چیزای ساده( چون تکنیکی نداره) سپاسگذاری ، تمرکز کردن رو نکات مثبت ، نوشتن ، توجه ب نکات مثبت خودم، زیبایی جهان، اطرافیانم ، با، باورهای مناسبی ک باعث میشه ترس های من کمتر بشه ، باور فراوانی و وقتی من بهش اعتقاد پیدا کنم باعث میشه ترسای من در مورد ثروتمند شدن کمتر بشه.
هر چیزی ک باعث بشه حال من احساس رهایی من بیشتر بشه ، یعنی من تو مسیر درستی هستم ، همه چیز خیلی خیلی ساده هست وقتی ما بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم ،میتونیم دنیامون رو کنترل کنیم و هر کسی هم نمیتونه ذهنشو کنترل کنه باید تمرین کنیم.
همه چیز خیلی سادست و ب وقتش بهت گفته میشه
مثل( استیو جابز ک یهویی یه ایده واسه لگوی برندش بهش الهام شده ‘سیب گاز زده’ ) همین چیزای ساده رو هی باید تمرین کنیم.
مهارتمونو بالا ببریم ، ک نتیجش بالا رفتن اعتماد ب نفسمون میشه کیفیت کارمون بیشتر میشه.
باید خیلی واضح و روشن خواستتو بنویسی ، این قدم اول هسن و کاری نداشته باش ک چطوری ، خدا خودش بهت میگه راهشو بهت نشون میده.
همیشه درخواست اگر واضح باشد ب شما داده میشود.
مهم صفرای عدد بانکی نیست، مهم آرامش، آزادی مالی، آزادی زمانی و مکانی هست.
همه چیز خیلی ساده هست و چون ساده هست کسی جدی نمیگیردش
سلام استاد نازنینم و همه همراهان عزیزم
من در دفترم مینویسم و خیلی اهل کامنت گذاشتن نیستم اما حس کردم باید این رو بنویسم که سادگی رو من در مورد قوانین و باور به شما میبینم و تایید میکنم
این جمله شما رو که گفتید: “اگر زندگی منو باور میکنید پس باور کنید که جواب ساده است” در دوره قانون سلامتی من دیدم
خیلی خوشبختم و زمان بندی خداوند برای من شکفت انگیز بود که من سالها قبل از دوره قانون سلامتی شما رو دنبال میکردم و خیلی از محصولات رو داشتم و در دوره 12 قدم تعهد شما به هدف “افزایش انرژی جسمانی” رو از زبان خودتون شنیدم، در لحظه ای که نداشتیدش و بعد دیدمتون که با معرفی دوره قانون سلامتی تغییر بسیار واضحی داشتید. الان که هدایت شدم به دیدن این فایل اتفاقا همزمان هست با خرید و شروع دوره قانون آفرینش. حرف اصلیم اینه که در دوره قانون سلامتی هم چقدر جواب در نزدیکی ما و ساده است. در دنیا هزار جور رژیم غذایی وجود داره و هر روز هم متود های جدید اختراع میکنن، اما به قول شما در دوره حل مسئله جواب در درون خود مسئله بود. کافی بود نگاهی به تکامل انسان و مسیر انسان بندازیم. یه نفر که لباس هاش خاکی است رو کافیه یه نگاه به مسیری که ازش عبور کرده بندازیم. همینطور یه نفر که با لباس های تمیز، زیبا و پاک به دیدن ما اومده…
عاشقتونم استاد.
هربار که نتایجم رو مرور میکنم و مسیرم رو، میبینم که چقدر قوانین درست هستن و مسیر ساده بوده.
باشد که هر روز با تکرار و مرور در یادمون نگه داریم که .. ساده است.
ظاهر مسئله شاید پیچیده، اما پاسخ ساده است.
در پناه الله باشید
سلام
ذهن شیطان، قلب خدا
درون هر انسانی دو صدا زمزمه میکند:
یکی، صدای تردید، ترس، خشم و ناامیدی که مانند طنابی نامرئی، فرد را به زمین میچسباند و از پرواز بازمیدارد.
دیگری، نوای ایمان، آرامش، یقین و شجاعت که مانند بالی سبک، فرد را به سوی نور میبرد.
این دو صدا، دو مسیر میسازند:
مسیر ذهن شیطان که با ترس آغاز میشود و با شکست پایان مییابد.
مسیر قلب خدا که با ایمان آغاز میشود و با رشد به اوج میرسد.
اما چطور این دو مسیر را در زندگی خود تشخیص دهیم؟
بگذارید با یک داستان شروع کنیم.
—
1. دو کوهنورد؛ یکی در ذهن شیطان، دیگری در قلب خدا
دو کوهنورد در مسیر صعود به قلهای بلند بودند.
یکی از آنها با هر قدم، ترس سقوط داشت، با هر وزش باد، نگران بود، و در ذهنش مدام این جمله تکرار میشد: “نمیتوانم، اگر زمین بخورم چه؟ اگر شکست بخورم چه؟”
دیگری اما آرام بود، مسیر را میدید، هرچند دشوار، اما ایمان داشت که میرسد. او با هر قدم به خود میگفت: “راهی خواهد بود، فقط ادامه بده!”
در اواسط مسیر، طوفانی شدید آمد. کوهنورد اول از ترس بیحرکت ماند، ناامیدی او را فلج کرد و دیگر نتوانست ادامه دهد. اما کوهنورد دوم خود را به صخرهای چسباند، صبر کرد، و بعد از طوفان به مسیرش ادامه داد.
نتیجه؟
اولی در همانجا ماند و رویای قله برایش به خاطرهای تلخ تبدیل شد.
دومی اما به قله رسید، زیرا ذهنش را به قلب خدا سپرده بود، نه وسوسههای شیطان.
—
2. نشانههای ذهن شیطان و قلب خدا
چطور بفهمیم که در کدام مسیر هستیم؟
مثال واقعی: الن ماسک و چالشهای بیپایان
وقتی الن ماسک شرکت اسپیسایکس را تأسیس کرد، سه بار در پرتاب موشکهایش شکست خورد.
ذهن شیطان میتوانست به او بگوید: “بس کن! این مسیر برای تو نیست!”
اما قلب خدا به او گفت: “یاد بگیر و دوباره امتحان کن!”
او گوش به قلب خدا سپرد، بار چهارم موفق شد، و حالا آیندهی فضانوردی جهان را تغییر داده است.
3. ذهن شیطان چطور ما را به دام میاندازد؟
1. ترس را به لباس منطق میپوشاند:
“این ایده شدنی نیست!”
“خیلی سخت است، ریسک نکن!”
“الان وقتش نیست!”
2. گذشته را زنده نگه میدارد:
“قبلاً امتحان کردی و شکست خوردی!”
“یادت هست که تحقیر شدی؟”
3. آینده را مبهم و سیاه نشان میدهد:
“اگر شکست بخوری چه؟”
“اگر همه تو را قضاوت کنند چه؟”
حافظ پاسخی برای این دارد:
“سالها دل طلب جام جم از ما میکرد”
“آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد!”
ترجمهی روان:
تو همه چیز را در خود داری، اما ذهن تو، تو را گمراه کرده است!
4. قلب خدا چطور ما را هدایت میکند؟
1. با ایمان، ترس را خاموش میکند:
“خداوند راهی را که برای توست، باز خواهد کرد.”
“اگر حرکت کنی، مسیر خودش را نشان خواهد داد.”
2. ما را از گذشته رها میکند:
“آن شکستها، نردبانی برای رشد تو هستند!”
3. ما را در لحظهی حال قرار میدهد:
“همین حالا، همین جا، قدمی بردار!”
مثال واقعی: جک ما، از فقر تا امپراتوری علیبابا
جک ما بارها در امتحانات مدرسه رد شد، برای کار در KFC درخواست داد و تنها کسی بود که پذیرفته نشد!
ذهن شیطان میتوانست او را متوقف کند: “تو شکستخوردهای، دیگر ادامه نده!”
اما قلب خدا به او گفت: “ادامه بده، تو برای هدفی بزرگتر ساخته شدهای!”
امروز، علیبابا یکی از بزرگترین شرکتهای تجارت الکترونیک دنیاست.
5. راههای اتصال به قلب خدا
1. کلمات خود را تغییر دهید:
به جای “نمیتوانم”، بگویید: “چطور میتوانم؟”
به جای “خیلی سخته”، بگویید: “یک چالش جذاب است!”
2. افکارتان را مرور کنید:
هر وقت ذهن شما ترس یا تردید آورد، از خود بپرسید:
آیا این فکر مرا به جلو میبرد یا متوقف میکند؟
3. به سراغ افراد و محتوای الهامبخش بروید:
کتابهای الهامبخش بخوانید.
اطراف خود را از افراد مثبت و رو به رشد پر کنید.
4. مدیتیشن، دعا و سکوت را تمرین کنید:
آرام بنشینید و به خود بگویید: “من هدایت شدهام، من حمایت شدهام.”
مولانا توصیه میکند:
“هر آنچه که به دلت الهام شد، حقیقت دارد،”
“نترس، حرکت کن!”
6. نتیجه: ذهن شیطان را خاموش کن، قلب خدا را روشن کن
ذهن شیطان، نقاشی از سقوط میکشد.
قلب خدا، پلی به سوی رشد میسازد.
سوال نهایی:
در لحظهی بعد، کدام مسیر را انتخاب میکنی؟
ترس یا ایمان؟
ناامیدی یا امید؟
ذهن شیطان یا قلب خدا؟
انتخاب تو، سرنوشت تو را میسازد!