https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2014/04/belive15.jpg400510گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2014-04-30 06:11:062024-06-08 20:55:01باورهای بشری که تبدیل به قانون شدهاند
370نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام عرض میکنم خدمت استاد عباس منش عزیز و مهربون و مریم جان نازنین و همه دوستان هم خانواده ام .
این متن و این مقاله برای من درس بزرگی داشت که قبلا اصلا درکش نمیکردم اما الان با پوست و استخونم درکش میکنم چونکه این موضوع رو در محل کار خودم دیدم.
همکارانی دارم در بخش فروش که چون بصورت تلفنی مذاکره میکنند باور کنین نه لحن خاصی دارن نه فن بیان خاصی و نه حتی تسلط کافی بر پروداکتی که میخوان بفروشن اما میفروشن و نتایجشون خوبه من خیلی به این موضوع دقت کردم و چون ته زمینه ای آشنا هستم با سایت و صحبتهای استاد به روشنی متوجه شدم که اونها موقع مذاکره فرکانس نگرانی،فرکانس ترس،توجه به نکات منفی اون مشتری ندارن و انگار خودشون رو لایق میدونن که اون فرد قرارداد ببنده به راحت ترین شکل ممکن.
الان که دارم به باورهای خودم فکر میکنم من به شدت دقیقم و مذاکره کننده خوبی هستم،هم پروداکت رو میشناسم و واقعا تلاش میکنم که باز بهتر و بهتر بشناسم و مسلط تر شم و هم فن بیان خوبی دارم،صدای خوبی دارم و ب شدت برای مشتری ارزش و احترام قائلم و هیچ دروغی هم توی مکالماتم نیست واقعا ولی نتایج کلافم کرده!!!!
میدونم باورهای خوبی ندارم .چه از نظر احساس لیاقت و چه از نظر توجه به نکات مثبت،و حتی خودم حسش میکنم میگم بابا اینم میگه نه!!!حتی حین مذاکره !!!و ترس و نگرانی اینم نکنه نبنده و من پورسانتم باز پایین باشه
خودم دونه دونه اینا رو پیدا کردم بچه ها و خدامیدونه زیر همین باورها چند تا باور خرد ودرشت محدود کننده دیگه هست ولی تصمیم دارم بشینم ی فکری به حالشون بکنم و تغییرشون بدم و باید درک کنم که این تغییر تکامل میخاد و باید ادامه بدم.
من توی املاک این موضوعی که استاد مطرح کردن رو هم به عینه دیدم .چرا توی یه املاک هر مشاور پورسانت و درامداش با دیگری فرق داره؟؟؟واقعا میبینی جفتشون تلاش میکنن ،مذاکره کننده خوبی هستن،ادمهای سالم و قابل اعتمادی هستن ولی این وسط چی هست که یکی ماهانه 200میلیون تومن درامد داره یکی 20میلیون؟؟؟
یا اینکه خواهر و برادرهایی که توی ی خانواده بزرگ شدن ولی یکی چقدر نه تنها در حوزه ثروت افرینی بلکه در سلامتی،روابط عاشقانه،روابط اجتماعی،عزت نفس،صلح با خودش چقدر تغییر مثبت داشته و دیگری هر روز لنگ هزینه هاش،هر روز بیمار،هر روز هزینه های سربار،هر روزدعوا و کشمکش و اضطراب و ناآرامی.
درسته خیلی ضعفها دارم ولی از اعماق وجودم به این حرف استاد رسیدم که آقا باور بک گراند همه چیز و بعد هم اقدام و عمل.
اگر اون بک گراند نباشه هی تو بیا تلاش کن (مثل واقعاخودم) نتیجه یک هزارم هم بدست نمیاد.
ولی وقتی بک گراند و بشینی درست کنی اونوقت مثل ی ساختمون هست که پی و فوندانسیونش محکم و حالا اجراتو بچین و قدم بردار ،چون بک گراند درسته اقدامات هم بهت الهام میشه ،راه برات باز میشه.
خدایا شکرت که داره چشمام به روی حقیقت زندگی باز میشه.چون همیشه فکر میکردم زندگی همینی بوده که تا الان دیدم و تجربش کردم و تا انتها هم همینه(با اینکه هیچ وقت قانع نبودم و این لول رو دوس نداشتم)
اما میگم نباید ناراحت بود،نباید افسرده بود،نگران و مضطرب بود باید روی خودم کار کنم و کوچولو کوچولو فرکانس و مدارمو تغییر بدم .همینکه بدونم نباید بایستم این خودش یعنی حرکت ،یعنی رو به جلو بودن.
اگر بخوایم در این مورد مثال بیارم واقعا خیلی زیاده…. خیلی ساده میشه پیداش کرد… مثلا هزاربار بما گفتن که اگه سرت خیس باشه و بری تو هوای سرد مریض میشی!
یک باور کاملا اشتباه که انقدر گفته شده همه باور کردن و عجیب اینه که هیچکس ازخودش نپرسیده این از کجا اومده؟!!!
چون بقیه گفتن باور کرده و به قولی باورهای بشری بوده که قانون شده برای مردم… در صورتی که اصلا درست نیست… فقط چون اونجوری باورش کردن یک جمعی و چون تعداد زیادی باورش کردن هرکسی که میشنوه اونم با خودش میگه حتما درسته چون همه اینو میگن!!!!
یعنی منطق خیلی از ماها اینه که چون بقیه میگن یعنی حقیقته…
یا داستان چشم زخم در قران… استاد من تو خانواده ای بزرگ شدم که بشدت به چشم زخم اعتقاد دارن…
یادمه تابستونا که میرفتیم روستامون، خب اونجا پیرمرد های زیادی هستن و ماهم تو همون کوچه پس کوچه هاش بودیم.. یادمه عموی من وقتی یکسری افراد خاصی رو میدید که از دور دارن میان، میگفت سریع برین قایم بشین این چشمش میگیره!!
هم ما هم خودش میرفتیم پشت بوته ای پشت دیواری جایی خودمون رو قایم میکردیم!! یعنی خود من بدون اینکه اصلا سوالی کرده باشم و اصلا بدونیم چیه داستان، چون اون گفته بود منم باور کردم و عمل کردم مثل اون!!!
و این فامیل ما رتبه بندی کرده بود افراد رو و میگفت که فلانی چشمش خیلی میگیره، بعدش فلانیه که چشمش میگیره، بعد فلانی و….!!!!
و جالب اینه که یموقع هایی که حواسش نبود و یهو اون فرد چشم زن میومد، و این فامیل ماهم دیگه راهی برای فرار نداشت، اون طرف میدیدش و بعد از چند دقیقه یک بلای عجیب سر فامیل ما میومد… چیزی که خودم بارها دیدم…
چون باورش کرده بود دقیقا اتفاقات عجیب بدی براش میفتاد….
حالا موضوع اینه که چرا یکی مثل من باید باور میکرد و بدون هیچ سوالی قبول میکرد؟
خداااا میدونه چقدرررررر موضوع در جهان هست که دروغ محضه ولی چون یک عده باورش کردن همینجوری نسل به نسل به عنوان یک قانون درک شده…
یا من شنیده بودم که اگه گوش چپت زنگ بزنه یعنی یکی پشت سرت غیبت کرده و اگه گوش راستت زنگ بزنه یعنی یکی پشت سرت خوب گفته!! تا همین چند وقت پیش بود که از یک نفر از یک استان دیگه شنیدم که میگفت به ما گفتن اگه گوش چپت زنگ بزنه یعنی دست نگه دار از کاری که میخواستی انجام بدی و اگه گوش راستت زنگ زد یعنی اون کار رو ادامه بده!!!
چقدر مزخرفات و چقدر دروغ هایی که شدن قانون واقعا… در صورتی که اصلا اینجوری نیست…ولی چون یک عده ی زیادی باورش کردن، ما فکر میکنیم درسته….
در صورتی که اون عده هم به سادگی گول خوردن، اون عده هم ساده لوح بودن و مثل ما فکر نکردن…
دلیل نمیشه یک جمعیتی چیزی رو باور داشته باشه و اون چیز حقیقت باشه… 99 درصد اوقات جمعیت ها دروغ ها و چیزایی که واقعی نیست رو باور کردن و چون باورش کردن و بخاطر قانون جهان که میگه هرچیزی رو باور کنی رخ میده، چون رخ داده براشون دیگه مطمئن شدن درسته… در صورتی که درست نیست
در زمان پیامبر هم همه بت پرست بودن، پس یعنی این درسته؟
یا به قول قران همیشه میگه اکثریت در اشتباهن و مسیرشون اشتباهه…
یا چیزی که 98 درصد مردم جهان باورش کردن اینه که برای پول دراوردن باید صبح تا شب کار کنی، هرچقدر بیشتر کار کنی بیشتر در میاری!
باوری که خودمم باورش کردم…
در صورتی که هیچ ربطی نداره هرچقدر بیشتر کار کنی بیشتر در میاری… هیچ ربطی نداره اصلا…
خیلیا با یک تماس 30 ثانیه ای چندصد میلیون درمیارن…
در نهایت اره استاد…. شما کاملا درست میگید… باورهای زیادی هست که منشا بشری داره و تبدیلش کردن به قانون برای خودشون…
آفرین به شما وقتی داشتم کامنتت رو میخوندم همش فقط زبانم تحسینت میکرد که چقدر مسیرت درسته آفرین بابا دم شما گرم
آفرین که انقدر با تعهد و با هدف داری پیش میری
واقعا تحسینت میکنم
واقعا بی نهایت سپاس گذارم بابت دوستانی مثل شما بچه های سایت
با قدرت ادامه بده تو موفق میشی از فرکانسی که ازت دریافت کردم اینو دارم میگم کلماتت پر فرکانس توحید بود تو همین الان خداوند خاستتو اجابت کرده و داده پستچی برات بیاره فقط تا زنگ رو زد تحویل بگیر
تودوره ی بارداری ،بچم سقط میشد.احساس گناه میومدسراغم که خب من خیلی اشتباهاداشتم ،پس بایدمجازات بشم .
پدرم ب خاطراینکه خاطرات خوبی توبچگی ازمن نداشت و همیشه بینمون بگومگوبود،هیچکمکی بهمون نمیکردحتی وقتایی که مریض میشدم ونیازهم عاطفی هم مالی بهش داشتم ،میگفت به من ربطی نداره .
سرداستان جهیزیه که یه باورمزخرف دیگه بودکه کم کم شده بودقانون یه دختر ایرانی که بایدتمام مایحتاج زندگیشوبخره.وازاونجایی که پدرمن وضعیت مالی چندان جالبی نداشت ،سرهرخریدی دعواهای شدیدی داشتیم.چون پدرم کاملن بدون رغبت وذوقی فقط به خاطرزور،قانونی که بین ماایرانی هاست ،برام وسایل و تجهیزات خونه رو میخرید.
بابت ازدواج ومقوله ی ایجادروابط هم به هیچ وجه هیچ کدوم ازسنتهاورسم ورسومات را هم عملی نخواهم کرد.
بیزارم ازهمشون چون ازهیچکدوم خاطره ی خوبی ندارم .
توهیچ چیزی نه به خودم نه به بچه ی خودم ونه به خانواده ی طرف مقابل که دخترباشن یاپسر،سخت نخواهم گرفت .
با باورهای خوبی که الان بدست اووردیم وبه فرزندان خودمم آموزش دارم میدم ،نیازی به این نمیبینم که نگاهم به این باشه که کسی بچه ی منوبه جایی برسونه یاآسایش ورفاهش روفراهم کنه .
اینجا حرف اول وآخرروخدامیزنه .
درموردخداکه نگم براتون .
ب نظرم بااین باورهایی که ماداشتیم ،انگاریه خدای احساسیه ناعادل داشتیم .
کاش از همون اول هیچی بهمون نمیگفتن ومیزاشتن خودمون خداروبشناسیم ودرکش کنیم .
کاش هرکاری که میگفتن انجام بدید،نمیگفتن خداگفته
ومارونمیترسوندن .
طوری یادمون میدادن که بفهمیم که هرکاری انجام میدیم اول به منفعت خودمونه .
این مقاله زیبا و این کامنت زیبای شما از باورهایی که سبب شدن فکر کنیم قانونه و یه جورایی برامون عذاب وجدان و احساس گناه دادن بابت انجام ندادنشون چقد خواندنش یک سری ترمزا رو داره بهم نشون میده تو باورام که همون طور که در دوره احساس لیاقت جلسه دهمش در همین مورد صحبت شده.
ممنونم از کامنت زیباتون و همچنین ممنونم از استاد که این مقاله زیبا و همچنین دوره احساس لیاقت به ارمغان آوردن .وقتی دارم هر کامنتی رو از دوستان میخونم بیشتر به اهمیت دوره احساس لیاقت پی میبرم واقعا درک و عمل کردن به شیوه ی دوره احساس لیاقت تمام آنچه ما از زندگی رو میخوایم در دنیا و آخرت برامون فراهم میکنه.
کاش لطف کنید و همین کامنتتون رو هم برای بچه ها تو جلسه دهم قرار بدین ….سپاس از لطف شما
سلام دوستان راستش فایل برای من باز نمیشه ولی من میخوام درکخودم رو از سایت و کلا میخوام بگم فقط براتون …..سلام به استاد عزیزم و سلام به همگی شما دوستان سلامی که نام خداست هزاران بار تقدیم شمایی باد که زندگیم با وجود شما تغییر کرد هم استاد و خانوم شایسته جون و هم شما دوستای گلم که با خوندن کامنتاتون زندگیم و طرز فکرم تغییر کرده .دوستای گلم الان که دارم این کامنت رو براتون مینویسم من روی تختم دراز کشیدم پنجره بازه و خنکی نسیم صورتم رو نوازش میده و صدای جیرجیرک ها به گوشم میخوره و اما من باران خوشبخت دارم به قوانین بدون تغییر خداوند فکر میکنم الان حدودا 10 دقیع قرآن با معنی خوندم سوره رعد اومد و اینکه تو هر خطش فقط نوشته بود خداونددمالک همه چیز هست و فقط اون هست که میتونه فرمانروایی کنه خداوند سر درون هر چیز را میداند و او بر همه چیز آگاه است . به این فکر میکنم از وقتی که با این سایت آشنا شدم چقدر تغییر کردم یعنی باران قبلی رو دیگه نمیشناسم .چقدر اخلاقم تغییر کرده چقدر آروم تر شدم .چقدر آگاهیام بیشتر شده و از همه مهمتر چقدر سپاسگزار تر شدم به طور خیلی خاصی جهان کاری کرد آدمایی که با من هم فرکانس نبودن از زندگیم حذف شدن .هدفام برام نزدیک تر شدن و خدای عالمیان رو سپاسگزارم به خاطر همه چیزهایی که به من ارزانی داشت خدای مهربانم چطور ازت تشکر کنم چون همه جا حواست به من هست عاشقتم خدا جانم ………..
سلام به استاد عزیزم و همهی همسفرهای من در این سفر روحی
دیروز این مقاله به عنوان نشانهی روزم برام اومد دقیقا بجا و مناسب بود چون من قاطعانه تصمیم گرفتم روی باورهام مخصوصا باور فراوانیم کار کنم
دیشب قبل از خواب تفعلی به قران زدم و از یکی از ایهها به وضوح میشد فراوانی رو متوجه شد
خداوند گفته بود “ و ای مردم متذکر باشید که خدا شما را پس از هلاک قوم نوح جانشین آن گروه کرد و در خلقت و نعمت شما بیفزود پس ای قوم انواع نعمتهای خدا را به یاد آرید شاید اطاعت کنید و رستگار شوید”
میدونید از قوم نوح به بعد چند نسل و قوم گذشته تا الان؟!؟
خییییلی زیاد
یعنی خداوند نعمتهاشو نسل به نسل افزایش میده این یعنی همون فراوانی یعنی بینهایت بودن نعمتهای خدا
من دیشب به این چیزها فکر کردم و خوابیدم و تو خواب به وضوح دیدم که یک نفر به من گفت دیدی دنیا پر از فراوانیه !؟
اصلا باورم نمیشه !!!! چقدر زود خدا به من ثابت کرد
دوستان من فقط تصمیم گرفتم رو باور فراوانی کار کنم و حتی درست حسابی عبارت تاکیدیم رو تکرار نمیکردم فقط به فایلهای استاد گوش میکردم و اینطور نشانهها برام فرستاده شد و من الان باوجود این هدایت باید احمق باشم تا باور نکنم جهان خداوند پر از فراوانیه
همه چیز به وفور هست و هیچوقت تموم نمیشه
و من به اندازهی ظرفم از نعمتهای خدا سهم میبرم و برکات خداوند بی نهایته !
سلام به استاد عزیزم وسلام به خانم شایسته مهربان بابت مقاله ای که برامون در سایت بعنوان هدیه گذاشتید ممنونم کلی کلیدهایی که با مثال برام روشنتر کرد.که تنها پارامتری که تعیین کننده موفقیت افراد میباشد، پارامتر باور است.
ارزش اهمیت باور از نفس کشیدن برام واجبت تر کرد که با هر دم بازم باورهام مرور کنم. سخت اما باید بتونم باید نجواهایی ذهنی ام رو خفه کنم تا بتونم موفقیت رو با باورهای درست برام خودم بسازم.
باورهای ما واقعاً تعیین کننده تجربیات ما هستند
اگر باورتان قدرتمند کننده باشد رفتارهایی ازماسر میزند و ایدههایی به ذهنم میرسد موقعیتهایی خاص و عالی را جذب میکنید که باعث میشود نتایج فوقالعادهای را به دست آورم….
باوری که چند وقت روش کار می کنم من لایق دریافت عشق پروردگارم هستم خداونداز طریق بی نهایت دستانش عشق اشو از طریق شرایط موقعیت اتفاقات به من انتقال می ده.
ممنون و سپاسگزارم بابت وقتی که برای خواندن و نوشتن کامنت من گذاشتید سپاس.
هربار یه کامنت برای کامنت هایی که خیلی وقت پیش نوشتم برام می آد،میگم خدا برام پیغام داره.
امروز خداوند از طریق شما به من فرمان حرکت داد.
گفتم فرمان حرکت بله درست گفتم. من به شکر خدا وهدایت خودش دوره احساس لیاقت رو خریدم.از وقتی که خریدم. عارفه درونم بهم گفت که همراه باهشون فایل های اجرای توحید در عمل و ثروت (ثروت از فایل های دانلودی هدیه) رو گوش بودم. اما طی این چند هفته همش برنامه هام جوری پیش رفت که نشد دیشب داشتم برنامه مرتب نوشتم که و نگاه کردم توی دفترم که چندتا از فایل های باورهای ثروت ساز نوشتم بیارم توی برنامه ام که پیش ببرمشون مجدد….
فایل سفر به دور امریکا قسمت 218که به تازگی آپلود شد بود زدم نگاه کردم که متوجه نشدم خوابم برد صبح که بلند شدم دیدم گوشیم دستم بود و وای فا روشن من خوابم برد گوشیم که نگاه کردم دیدم توی سایت بودم امدم از سایت خارج بشم دیدم بله خدا برام پیغام گذاشته از طریق دستان شما برادر ایران زمینم ممنون که پیغام خدا رو برام نوشتی. اینجور هم زمانی ها بعضی وقتااا منو منقلب می کنه اوایل که وارد سایت شده بودم استاد در مورد همزمانی اا حرف می زد و دوستان توی کامنت هاشون می نوشتن و من می گفتم پس چرا برای من اتفاق نمی افته اصلا همزمان دوتا اتفاق باهم بیفته مگه میشه چطوری آخ… همان روز یهو دیدم همزمان گوشی خونه با آیفون باهم زنگ می خورد گفتم چندبار به این شکل تکرار شد باز گفتم نه همزمانی که استاد می گه و میگه نشانه دیدم از سمت خداااا خلاصه پله پله اما تدریجی برام اتفاق افتاد و داره می افته به نظرم رکورد این همزمانی برام همزمانی نتایج قبولیم در آزمون مهندسی و خبر دوره احساس لیاقت بود… خداروشکر خدارو هزاران بار شکر.
ممنون از شما
سلامت ، ثروتمند شاد و پیروز باشید.در پناه الله مهربان
با سلام و درود فراوان خدمت استاد بزرگوارم جناب آقای عباسمنش همچنین مریم خانم مهربان هم استانی عزیزم
این اولین پیام من در سایت پربار و عالی شماست.
الان که این پیام می نویسم لحظه افطار ه و از صمیم قلبم از خداوند بزرگ متشکرم که از طریق شما با قوانین الهی آشنا شدم و از خداوند بزرگ برای شما عزیزان بهترینها رو میخوام
سالها قبل توی زلزله برادرم و فرزندم همزمان از دست دادم و با خدا قهر کردم گفتم اگه خدایی بود نباید اینهمه آدم میمردن، چرا 20 کیلومتر اونوتر بیابون مرکزش نیود و……
من طی یک سال هر روز رفت و برگشت مسیر محل کارم تا خانه رو فقط یه فایل از شما درباره اینکه: من میخوام درباره یه نیرویی با شما حرف بزنم من اسمش گذاشتم خدا ، این خدایی که من می پرستم ……. تو باور کن که خدا هست ….. بارها و بارها با این ویس گریه کردم یا از ته دل ذوق کردم و با خدای درونم سخن گفتم و آشتی کردم .
چند وقت قبل چندتا فیلم از سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا دیدم ولی خیلی بخاطر ندادن بها و فکر نمی کردم که جز فایلهای هدیه سایت شما باشند ناراحت بودم .دیروز سایت چک کردم و دیدم این مجموعه های بزرگ و گرانبها جز هدیه های شما هستند خیلی خوشحال شدم یعنی از ذوق زده شدم و بینهایت سپاسگزارم استاد .
اینهمه وقت و انرژی گداشتین و این مجموعه های بینظیر را تهیه کردین تا اعضای خانواده بزرگ عباسمنش استفاده کنند .
درباره خداوند هرجا جرفی به میان میآید عالی عالی است. چون ما خود خداوند هستیم. من هم به گونه هدایتی، هدایت شدم به خواندن این موضوع و خوندن این کامنت شما و کامنت دیگر دوستانم
میشه دوست عزیز همون ویس استاد را که درباره خدواند هست منبع و یا لینکش را با من و سایر دوستان به اشتراک بگذارید؟
خدارو شکر می کنم که با استاد و سایت فوقالعاده او آشنا شدم
من از طریق مادرم با مباحث استاد تا حدودی آشنا شدم و امروز به لطف خدا تصمیم گرفتم وارد سایت شوم و زندگیمو به سمت بهترین ها هدایت کنم و امروز تعهد میدهم که با کمک خدا و راهنمایی های استاد به موفقیت های بزرگی برسم
این متن و نوشته اولین نشانهی من بود و با خواندنش لذت بردم و انرژی زیادی گرفتم که روی خودم و باور هام کارکنم تا در هدفی که دارم موفق شوم
با تشکر از استادعزیز و گروه دوست داشتنی اش
انشالله به زودی میام و از موفقیتام براتون می نویسم
به نام خدای مهربون
سلام عرض میکنم خدمت استاد عباس منش عزیز و مهربون و مریم جان نازنین و همه دوستان هم خانواده ام .
این متن و این مقاله برای من درس بزرگی داشت که قبلا اصلا درکش نمیکردم اما الان با پوست و استخونم درکش میکنم چونکه این موضوع رو در محل کار خودم دیدم.
همکارانی دارم در بخش فروش که چون بصورت تلفنی مذاکره میکنند باور کنین نه لحن خاصی دارن نه فن بیان خاصی و نه حتی تسلط کافی بر پروداکتی که میخوان بفروشن اما میفروشن و نتایجشون خوبه من خیلی به این موضوع دقت کردم و چون ته زمینه ای آشنا هستم با سایت و صحبتهای استاد به روشنی متوجه شدم که اونها موقع مذاکره فرکانس نگرانی،فرکانس ترس،توجه به نکات منفی اون مشتری ندارن و انگار خودشون رو لایق میدونن که اون فرد قرارداد ببنده به راحت ترین شکل ممکن.
الان که دارم به باورهای خودم فکر میکنم من به شدت دقیقم و مذاکره کننده خوبی هستم،هم پروداکت رو میشناسم و واقعا تلاش میکنم که باز بهتر و بهتر بشناسم و مسلط تر شم و هم فن بیان خوبی دارم،صدای خوبی دارم و ب شدت برای مشتری ارزش و احترام قائلم و هیچ دروغی هم توی مکالماتم نیست واقعا ولی نتایج کلافم کرده!!!!
میدونم باورهای خوبی ندارم .چه از نظر احساس لیاقت و چه از نظر توجه به نکات مثبت،و حتی خودم حسش میکنم میگم بابا اینم میگه نه!!!حتی حین مذاکره !!!و ترس و نگرانی اینم نکنه نبنده و من پورسانتم باز پایین باشه
خودم دونه دونه اینا رو پیدا کردم بچه ها و خدامیدونه زیر همین باورها چند تا باور خرد ودرشت محدود کننده دیگه هست ولی تصمیم دارم بشینم ی فکری به حالشون بکنم و تغییرشون بدم و باید درک کنم که این تغییر تکامل میخاد و باید ادامه بدم.
من توی املاک این موضوعی که استاد مطرح کردن رو هم به عینه دیدم .چرا توی یه املاک هر مشاور پورسانت و درامداش با دیگری فرق داره؟؟؟واقعا میبینی جفتشون تلاش میکنن ،مذاکره کننده خوبی هستن،ادمهای سالم و قابل اعتمادی هستن ولی این وسط چی هست که یکی ماهانه 200میلیون تومن درامد داره یکی 20میلیون؟؟؟
یا اینکه خواهر و برادرهایی که توی ی خانواده بزرگ شدن ولی یکی چقدر نه تنها در حوزه ثروت افرینی بلکه در سلامتی،روابط عاشقانه،روابط اجتماعی،عزت نفس،صلح با خودش چقدر تغییر مثبت داشته و دیگری هر روز لنگ هزینه هاش،هر روز بیمار،هر روز هزینه های سربار،هر روزدعوا و کشمکش و اضطراب و ناآرامی.
درسته خیلی ضعفها دارم ولی از اعماق وجودم به این حرف استاد رسیدم که آقا باور بک گراند همه چیز و بعد هم اقدام و عمل.
اگر اون بک گراند نباشه هی تو بیا تلاش کن (مثل واقعاخودم) نتیجه یک هزارم هم بدست نمیاد.
ولی وقتی بک گراند و بشینی درست کنی اونوقت مثل ی ساختمون هست که پی و فوندانسیونش محکم و حالا اجراتو بچین و قدم بردار ،چون بک گراند درسته اقدامات هم بهت الهام میشه ،راه برات باز میشه.
خدایا شکرت که داره چشمام به روی حقیقت زندگی باز میشه.چون همیشه فکر میکردم زندگی همینی بوده که تا الان دیدم و تجربش کردم و تا انتها هم همینه(با اینکه هیچ وقت قانع نبودم و این لول رو دوس نداشتم)
اما میگم نباید ناراحت بود،نباید افسرده بود،نگران و مضطرب بود باید روی خودم کار کنم و کوچولو کوچولو فرکانس و مدارمو تغییر بدم .همینکه بدونم نباید بایستم این خودش یعنی حرکت ،یعنی رو به جلو بودن.
دوستتون دارم.
به امید روزی که منم بیام و از نتایجم بگم براتون .
سلام به استادودوستای هم فرکانسیم
چقدرقابل تامل بودمطالب ارزش هزاربارخوندنو داره
امروز سوال پرسیدم ایراد کارکجاس چرانتیجه ای حاصل نمیشه توکارم
دکمه هدایتو زدم این فایل اومد وچقدر بجابود
همکاری داریم ماهانه بالای 70 میلیون فقط فروششه سودو درآمدخودش و…بکنار
جفتمونم دریک شغلیم با امکانات وسطح کاری یکسان اون کجاومن کجا…فرسنگها فاصله داریم
تازه اون همکارم بعدِ من شروع کرده اززیرصفرباشرایط مالی وخانوادگی افتضاحی هم شروع کرده،باچالشهاومشکلات زیادی شروع کرده…
دنبال چرایی موضوع میگشتم چی باعث شده این نتایج بوجودبیاد؟
اره درسته باورهای اون خیلی خالص بودن ومثبت
میگفت اومدم فقط این بازی روبِبَرَم
وقتی اومدم باخودم بستم که بایدموفق شم چون چاره ای جزموفقیت نداشتم
اون فقط به موفقیت فکرمیکرده وهرچالشی،مانعی سرِ راهش بودرو حل کرده،ایمان وباوربه شدن قوی ترازترسهاوشک هاش بودن
همین نکته به ظاهرساده اماحیاتی زندگیامونو رقم میزنه
غبطه میخورم به حالش وتحسینش میکنم
سلام به استاد عباااااسمنش عزییییییییز
باور های بشری که تبدیل به قانون شده اند
اگر بخوایم در این مورد مثال بیارم واقعا خیلی زیاده…. خیلی ساده میشه پیداش کرد… مثلا هزاربار بما گفتن که اگه سرت خیس باشه و بری تو هوای سرد مریض میشی!
یک باور کاملا اشتباه که انقدر گفته شده همه باور کردن و عجیب اینه که هیچکس ازخودش نپرسیده این از کجا اومده؟!!!
چون بقیه گفتن باور کرده و به قولی باورهای بشری بوده که قانون شده برای مردم… در صورتی که اصلا درست نیست… فقط چون اونجوری باورش کردن یک جمعی و چون تعداد زیادی باورش کردن هرکسی که میشنوه اونم با خودش میگه حتما درسته چون همه اینو میگن!!!!
یعنی منطق خیلی از ماها اینه که چون بقیه میگن یعنی حقیقته…
یا داستان چشم زخم در قران… استاد من تو خانواده ای بزرگ شدم که بشدت به چشم زخم اعتقاد دارن…
یادمه تابستونا که میرفتیم روستامون، خب اونجا پیرمرد های زیادی هستن و ماهم تو همون کوچه پس کوچه هاش بودیم.. یادمه عموی من وقتی یکسری افراد خاصی رو میدید که از دور دارن میان، میگفت سریع برین قایم بشین این چشمش میگیره!!
هم ما هم خودش میرفتیم پشت بوته ای پشت دیواری جایی خودمون رو قایم میکردیم!! یعنی خود من بدون اینکه اصلا سوالی کرده باشم و اصلا بدونیم چیه داستان، چون اون گفته بود منم باور کردم و عمل کردم مثل اون!!!
و این فامیل ما رتبه بندی کرده بود افراد رو و میگفت که فلانی چشمش خیلی میگیره، بعدش فلانیه که چشمش میگیره، بعد فلانی و….!!!!
و جالب اینه که یموقع هایی که حواسش نبود و یهو اون فرد چشم زن میومد، و این فامیل ماهم دیگه راهی برای فرار نداشت، اون طرف میدیدش و بعد از چند دقیقه یک بلای عجیب سر فامیل ما میومد… چیزی که خودم بارها دیدم…
چون باورش کرده بود دقیقا اتفاقات عجیب بدی براش میفتاد….
حالا موضوع اینه که چرا یکی مثل من باید باور میکرد و بدون هیچ سوالی قبول میکرد؟
خداااا میدونه چقدرررررر موضوع در جهان هست که دروغ محضه ولی چون یک عده باورش کردن همینجوری نسل به نسل به عنوان یک قانون درک شده…
یا من شنیده بودم که اگه گوش چپت زنگ بزنه یعنی یکی پشت سرت غیبت کرده و اگه گوش راستت زنگ بزنه یعنی یکی پشت سرت خوب گفته!! تا همین چند وقت پیش بود که از یک نفر از یک استان دیگه شنیدم که میگفت به ما گفتن اگه گوش چپت زنگ بزنه یعنی دست نگه دار از کاری که میخواستی انجام بدی و اگه گوش راستت زنگ زد یعنی اون کار رو ادامه بده!!!
چقدر مزخرفات و چقدر دروغ هایی که شدن قانون واقعا… در صورتی که اصلا اینجوری نیست…ولی چون یک عده ی زیادی باورش کردن، ما فکر میکنیم درسته….
در صورتی که اون عده هم به سادگی گول خوردن، اون عده هم ساده لوح بودن و مثل ما فکر نکردن…
دلیل نمیشه یک جمعیتی چیزی رو باور داشته باشه و اون چیز حقیقت باشه… 99 درصد اوقات جمعیت ها دروغ ها و چیزایی که واقعی نیست رو باور کردن و چون باورش کردن و بخاطر قانون جهان که میگه هرچیزی رو باور کنی رخ میده، چون رخ داده براشون دیگه مطمئن شدن درسته… در صورتی که درست نیست
در زمان پیامبر هم همه بت پرست بودن، پس یعنی این درسته؟
یا به قول قران همیشه میگه اکثریت در اشتباهن و مسیرشون اشتباهه…
یا چیزی که 98 درصد مردم جهان باورش کردن اینه که برای پول دراوردن باید صبح تا شب کار کنی، هرچقدر بیشتر کار کنی بیشتر در میاری!
باوری که خودمم باورش کردم…
در صورتی که هیچ ربطی نداره هرچقدر بیشتر کار کنی بیشتر در میاری… هیچ ربطی نداره اصلا…
خیلیا با یک تماس 30 ثانیه ای چندصد میلیون درمیارن…
در نهایت اره استاد…. شما کاملا درست میگید… باورهای زیادی هست که منشا بشری داره و تبدیلش کردن به قانون برای خودشون…
سلام دوست عزیز
چقدر مثالهاتون قشنگ بود و من خودم با اینکه همونارو شنیدم شاید حتی الان باورشو داشته باشم خنده م میگرفت بهش که راست میگه کی اینو گفته اخه
شما دوباره به من یاداوری کردی برای هر فایلی که گوش میکنم یا هر باوری که دارم هر چقدر میتونم مثال نقض بیارم که اروم اروم محو بشه از وجودم
سپاسگزارم
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.
سلام به همگی
من در عجبم که هدایت چقدر دقیقه.
الان داشتم یک فایلی رو گوش میکردم که دقیقا و دقیقا عین به عین مطالبی بود که داشتم همزمان توی کامنت یکی از بچه ها روی همین متن میخوندم.
یعنی به قدری تشابه داشت مطالب این کامنت با مطالب ج 17 ثروت 1 که یک لحظه فکر کردم دارم کامنتای اونو میخونم.
این یعنی من باید روی این قضیه خیلی کار کنم. “تمرکز کردن روی خودم و نه بقیه”
چقدر موضوع مهمیه.
توی یکی از فایل ها استاد میگن زندگیت رو بر اساس معیار های خودت چیدن یعنی زندگی به سبک خودت.
اهمیت این موضوع وقتی هویدا میشه که پای تصمیم گیری های اساسی و جدی زندگی میاد وسط.
اونجا باید بتونم غربال کنم معیارها و اهداف خودم رو از چیزی که جامعه و یا فکر غالبی که توی جوش بودم میگه درسته.
من الان دارم اولین تصمیم مهم زندگیم رو میگیرم که تحصیل در ایتالیاست.
نمیدونم یک سال دیگه این موقع کجام و در چه شرایطی دارم این کامنت رو میخونم. چقدر تلاش کردم و چقدر تونستم از رویاهام رو به واقعیت برسونم.
اما میدونم که میخوام الان هر چه در توان دارم بذارم.
میخوام رویاهام رو بسط بدم و از دل اونا برای خودم هدف دربیارم و زندگیم رو از بِیس و پایه، درست بسازم.
حسم میگه شرایطم اون زمان بارها بهتر خواهد بود.
اما به چه وسیله ای؟
به وسیله ی تلاش مستمر در مسیر درست و ادامه دادن و عزت نفس ساختن.
از خداوند بزرگ ممنونم که داذه به بهترینِ بهترین ها هدایتم میکنه. چون بیشک لایق بهترین هام
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به روژینا عزیزم
آفرین به شما وقتی داشتم کامنتت رو میخوندم همش فقط زبانم تحسینت میکرد که چقدر مسیرت درسته آفرین بابا دم شما گرم
آفرین که انقدر با تعهد و با هدف داری پیش میری
واقعا تحسینت میکنم
واقعا بی نهایت سپاس گذارم بابت دوستانی مثل شما بچه های سایت
با قدرت ادامه بده تو موفق میشی از فرکانسی که ازت دریافت کردم اینو دارم میگم کلماتت پر فرکانس توحید بود تو همین الان خداوند خاستتو اجابت کرده و داده پستچی برات بیاره فقط تا زنگ رو زد تحویل بگیر
در پناه خدا شاد و موفق باشی
سلام به استادعزیزوهمه ی دوستان هم فرکانسی عزیزم.
باورهای بشری که تبدیل به قانون شدن.
نگاه کردن به این جمله عمق فاجعه ی زندگی منوبه یادم اوورد.
ازبچگیم از همون روزایی که باورهاتووجودم شکل میگرفت ،مسیررواشتباهی رفتم تاچندسال پیش.
البته که هنوزنیازدارم، روی خودم کارکنم وهنوزباورهای مخربی دارم که ذهن منوآشفته میکنن .وبازهمچنان منوبه احساسات بدواتفاقات بدمیبرن.
از همون بچگیم که هنوز هیچی ازدین ومذهب نمیدونستم ،باوجوداینکه خانوادم ازقشرمتوسط هم مالی هم به لحاظ مذهبی بودن،نمیدونم چراازحجاب خوشم نمی اومد.
یادمه بامادرم همیشه سرناخن بلندکردن وموگذاشتن ،دعواومشاجره میکردیم .
ازنمازخوندن وروزه گرفتن خوشم نمی اومد.
هرکاری میکردم فقط به خاطر ترس از مادر یاپدرم یاجهنم وعذاب خدابود.
از همون بچگی اجازه ندادن خودمون ببینیم وهر چیزی روتجربه کنیم وبعدخودمون تصمیم بگیریم .
اون بنده خداها،هم میترسیدن .
این باورهانسل به نسل چرخیده بودتابه مارسیده بود.
چون دوست نداشتم اینکارا،روانجامبدم به دروغ ورفتارهای دروغین متوسل میشدم .
ینی تاپدرمو میدیدم ،الکی دست وصورتموخیس میکردم وبه نمازمی ایستادم ولی نمازی نمیخوندم .
الکی دولاراس میشدم.
روزه میگرفتم ولی هروقت که گرسنم میشد،یواشکی چیزی میخوردم.
همه ی کارام به همین شکل بودتابزرگ شدم وازدواج کردم.
خانواده ی همسرم اهل نمازوروزه وحجاب نبودن .
اماازاون جایی که بهمون گفته بودن وخیلی جاهاسنیده بودم ، اگه میخای خوشبخت بشی وخداازتون راضی باشه بایدنمازوروزه وحجاب سرجاش باشه واگرنه…..
تازه بعدازازدواج اونم به خاطرترسهایی که ازسمت خداداشتم که مبادا،نمازنخونم ،زندگیموخراب کنه. میخوندم .
رفتم سمت حجاب وباحجاب شدم .
خلاصه همه کارام ظاهرن رواصول دینمون پیش رفت .
خیلی جاهاباخانواده ی همسرم به مشکل برمیخوردم چون اونابرخلاف میل من بودن .
این ترس از جهنم چنان وحشتی تووجودم را انداخته بود که هیچ آزادی رونمیتونستم قبول کنم .
مثل بیکارامیشستم هرچیزی روبه نمازیاروزه یاحجاب ربط میدادم .
مثلن کسب وکارهمسرم ،خوب نبودمیگفتم همش تقصیرتوعه .چون تونمازنمیخونی.
تودوره ی بارداری ،بچم سقط میشد.احساس گناه میومدسراغم که خب من خیلی اشتباهاداشتم ،پس بایدمجازات بشم .
پدرم ب خاطراینکه خاطرات خوبی توبچگی ازمن نداشت و همیشه بینمون بگومگوبود،هیچکمکی بهمون نمیکردحتی وقتایی که مریض میشدم ونیازهم عاطفی هم مالی بهش داشتم ،میگفت به من ربطی نداره .
وقتی شوهرت دادم دیگه هراتفاقی برات بیفته،گردن شوهرته.
سرداستان جهیزیه که یه باورمزخرف دیگه بودکه کم کم شده بودقانون یه دختر ایرانی که بایدتمام مایحتاج زندگیشوبخره.وازاونجایی که پدرمن وضعیت مالی چندان جالبی نداشت ،سرهرخریدی دعواهای شدیدی داشتیم.چون پدرم کاملن بدون رغبت وذوقی فقط به خاطرزور،قانونی که بین ماایرانی هاست ،برام وسایل و تجهیزات خونه رو میخرید.
فک کن بااون احساس بدومنفی قراربودیه عمرازاون وسایلهااستفاده هم بکنیم .
دوباره سربچه دارشدن.
یه باوردیگه که تبدیل به قانون شده بودوهنوزم هست .که زن ومردی بچه دارمیشن ،پدردختربایدکل نیازهای بچه روبده.
بایدتا5سالگی شایدم بیشتربچه روتامین میکرد.
اگر کسی کم کاری هم میکرد کلی متلک وقضاوت ازسمت این واون حتی نزدیکترین فردخانوادش میشنید.
باورتون میشه همین طور که دارم مینویسم ،مغزمم سوت میکشه .آخه یاداون سختیهاواتفاقات اون سالها افتادم که چقدرسرمسائل پوچ وبی ارزش وباورهای اشتباه ،دردکشیدیم .
بله دختروپسری که میخان یه زندگی جدیدی روشروع کنن ،نیازبه حمایت دارن.
حالاچ اشکالی داره هرکس به اندازه ی وسع خودش اونم درحدنیازهای اولیه به دختروپسرکمک کنه.
چراوقتی این زن ومردمیخان بچه بیارن ،پدرعروس بایدامکانات بچه روفراهم کنه ؟!
این دیگه ازاون رسمای سمی ایرانی هاست .
اینم میتونه درحدی باشه که پدرومادرهردوخانواده اگه تمایل داشتن ودلشون خاست، بهشون کمک کنن واگرنه به هیچ کس ربطی نداره .
دیگه رسم و رسومات دوران عقد بستگی وباورهای بیخوداین دوران که بماند.
مثلن اگه عیدیاهر مراسم شادی که میشد،دامادبایدحتمن کادو اونم ازنوع خوبش میخریدتاوقتی که دیگران متوجه شدن ،چشماشون ازحدقه بزنه بیرون .
اگر نمیخرید باورهمه این بود که زیادعلاقه ای به دخترنداره.
این کادوخریدنهادرمناسبتهای سالنامه ،نشون دهنده ی علاقه ی پسربه دختربود.
طوری که این باورهاشده بودن قانون دوران عقد بستگی .
واگرانجام نمیشد،هزاران هزارحرف وحدیث بودکه پشت سرهردو زده میشد.
ایناجزعه عابروی هرطرفین به خصوص خانواده ی دخترمحسوب میشد.
این دوران هم کوفتمون کردن ونزاشتن ازچیزی لذت ببریم .
همه ی دوران زندگیمون ،باباورهای غلط واشتباه طوری چرخیدوگذشت که هیچ لذتی از هیچ دوران نبردیم.
توایجادتمام باورها،حتی همون نمازخواندن پروژه گرفتن وحجاب تاهرچیزی که به ذهن شماخطورمیکنه ،همه وهمه به خاطر تاییدمردم ودیگران هستش.
اگه کسی خالصانه فقط برای خداکاری انجام میداد.الان حال وروز مااین نبود.
منظورم فرهنگ و آداب و رسوم ماست .
استادمیگن همه جای جهان ودرتمام ادیان همین بساط هست .
واقعن چراوبه چ علت به این شکل روندزندگیمونو،ادامه دادیم .
چراهیچ وقت ازخودمون سوال نکردیم که اگه فلان کارومیخام انجام بدم به چ منظوروچ هدفیه؟!
چراازاین مردم ،بت ساختیم وخودمون خبرنداریم.
این مردم کین؟!
آدمهایی مثل خودمون پس چراانقدربهشون بهادادیم؟!
هیچ وقت به پسرودخترم ازجهنم وبهشت حرف نزدم
ونخواهم زد.
هیچ وقت نگفتم فلان کاروبیاییدانجام بدیدیافلان کاروبکنیدتاخداازتون راضی باشه .
ازاولشم به روش عباس منشی که باقانون بوده ، پیش رفتم .
وگفتم هرکارخوب وبدشمابازخوردخوب وبدی داره که خودتون به جهان ارسال میکنیدوهیچ کس این وسط مقصرنیست .
پس همیشه حواستون فقط به رفتاروکردارخودتون باشه .
هردوآزادهستن که هرطوربخان باشن.
خداروشکرفعلن ازهردوراضی هستم وبچه هام بچه های خوب ودوست داشتنی ومحبوبی هستن.
بابت ازدواج ومقوله ی ایجادروابط هم به هیچ وجه هیچ کدوم ازسنتهاورسم ورسومات را هم عملی نخواهم کرد.
بیزارم ازهمشون چون ازهیچکدوم خاطره ی خوبی ندارم .
توهیچ چیزی نه به خودم نه به بچه ی خودم ونه به خانواده ی طرف مقابل که دخترباشن یاپسر،سخت نخواهم گرفت .
با باورهای خوبی که الان بدست اووردیم وبه فرزندان خودمم آموزش دارم میدم ،نیازی به این نمیبینم که نگاهم به این باشه که کسی بچه ی منوبه جایی برسونه یاآسایش ورفاهش روفراهم کنه .
اینجا حرف اول وآخرروخدامیزنه .
درموردخداکه نگم براتون .
ب نظرم بااین باورهایی که ماداشتیم ،انگاریه خدای احساسیه ناعادل داشتیم .
کاش از همون اول هیچی بهمون نمیگفتن ومیزاشتن خودمون خداروبشناسیم ودرکش کنیم .
کاش هرکاری که میگفتن انجام بدید،نمیگفتن خداگفته
ومارونمیترسوندن .
طوری یادمون میدادن که بفهمیم که هرکاری انجام میدیم اول به منفعت خودمونه .
کاش خداروبه شکل جلاد ستمگربه مامعرفی نمیکردن.
کاش ازمهربونی وبخشندگی خدابرامون میگفتن.
کاش نمیگفتن خدامجازاتت میکنه .کاش میگفتن خودت باانجام هرکارت ،بازخورداون فرکانس رومیگیری.
کاش نمیگفتن هرکس نمازنخونه ،خدابش توجه نمیکنه.
کاش به هیچ بهانه ای خداروازمادورنمیکردن.
کاش میگفتن خدابه اندازه همه ،نعمت وثروت تواین دنیاداره ونیازنیست چشمون به مال کسی باشه یاحسرت مال کس دیگه روبخورید.
کاش میگفتن شماانسانهای آزادی هستید که خلق شدید خودتون انتخاب کنید نه اینکه چیزی بهتون تحمیل بشه.
کاش اجازه ی اشتباه بهمون میدادن وباهراشتباه ارزش واعتبارانسانیتمون روخدشه دارنمیکردن.طوری که چنان نفرتی ازخودت همه ی وجودت روبگیره که سالهابگذره وتونتونی خودتوببخشی.
کاش خوب وبدزندگی رواینجوروبه این شکل حالیمون نمیکردن که ازهمه چی زده بشیم .
ازاین کاشهامیشه هزاران چیزدیگه نوشت .
هزاران هزارچیزی که مارواسیروبرده ی خودش کردواجازه ندادطعم سعادت وخوشبختی و آرامش روبچشیم .
خداروشاکرم که حداقل درصدی تغییرکردیم ونگاهمون به خداوجهان اطرافمون تغییرکرده.
مهمترازهمه نسبت به قضاوتهاوتاییدطلبهای دیگران بی تفاوت ترشدیم .
که همینابیچارمون کرده.
همین اجازه نداده که باورهامون روبشناسیم .
استادعزیزودوست داشتنی ،ازشماهم سپاسگزاریم که عامل ایجاد تغییرات خوب مادرزندگیامون شدید.
همچنان به این مسیرها ادامه میدم تابه اهداف وباورهای بزرگتربرسم .
خداروسپاس که شما هستید.
ازخداوندمنان هم خواستارکمک ویاری دررسیدن به خواسته هاواهدافمون هستم .
ب خصوص در تغییرات باورها.
که بااین تغییرهمه چی بدست میاد.
سلام
خانم رحیمی تبار عزیز
این مقاله زیبا و این کامنت زیبای شما از باورهایی که سبب شدن فکر کنیم قانونه و یه جورایی برامون عذاب وجدان و احساس گناه دادن بابت انجام ندادنشون چقد خواندنش یک سری ترمزا رو داره بهم نشون میده تو باورام که همون طور که در دوره احساس لیاقت جلسه دهمش در همین مورد صحبت شده.
ممنونم از کامنت زیباتون و همچنین ممنونم از استاد که این مقاله زیبا و همچنین دوره احساس لیاقت به ارمغان آوردن .وقتی دارم هر کامنتی رو از دوستان میخونم بیشتر به اهمیت دوره احساس لیاقت پی میبرم واقعا درک و عمل کردن به شیوه ی دوره احساس لیاقت تمام آنچه ما از زندگی رو میخوایم در دنیا و آخرت برامون فراهم میکنه.
کاش لطف کنید و همین کامنتتون رو هم برای بچه ها تو جلسه دهم قرار بدین ….سپاس از لطف شما
خداوند به همگی ما برکت بدهد.
سلام ودرود به شما دوست عزیز.
زمانی که این کامنتو نوشتم ،دوره ی احساس لیاقت را کار نکرده بودم.
البته هنوز جلسات اولیه هستم .
انشالله با روشن بینی بیشتر ،چشم جلسه ی دهم احساسات واقعیمو مینویسم.
مطمئنم استاد عزیز با مباحث جدید ،ذهن ما رو خیلی بازتر وفراتر از این چیزا به روشن بینی میرسونن.
باشد که به یاری خداوبا کمک آموزه های استاد عزیز به درک وفهم های قشنگتری از جهان هستی ببریم تا بهتر و زیباتر وبا لذت بیشتری زندگی کنیم .
آرزوی موفقیت برای شما وهمه ی دوستان عزیز
سلام دوستان راستش فایل برای من باز نمیشه ولی من میخوام درکخودم رو از سایت و کلا میخوام بگم فقط براتون …..سلام به استاد عزیزم و سلام به همگی شما دوستان سلامی که نام خداست هزاران بار تقدیم شمایی باد که زندگیم با وجود شما تغییر کرد هم استاد و خانوم شایسته جون و هم شما دوستای گلم که با خوندن کامنتاتون زندگیم و طرز فکرم تغییر کرده .دوستای گلم الان که دارم این کامنت رو براتون مینویسم من روی تختم دراز کشیدم پنجره بازه و خنکی نسیم صورتم رو نوازش میده و صدای جیرجیرک ها به گوشم میخوره و اما من باران خوشبخت دارم به قوانین بدون تغییر خداوند فکر میکنم الان حدودا 10 دقیع قرآن با معنی خوندم سوره رعد اومد و اینکه تو هر خطش فقط نوشته بود خداونددمالک همه چیز هست و فقط اون هست که میتونه فرمانروایی کنه خداوند سر درون هر چیز را میداند و او بر همه چیز آگاه است . به این فکر میکنم از وقتی که با این سایت آشنا شدم چقدر تغییر کردم یعنی باران قبلی رو دیگه نمیشناسم .چقدر اخلاقم تغییر کرده چقدر آروم تر شدم .چقدر آگاهیام بیشتر شده و از همه مهمتر چقدر سپاسگزار تر شدم به طور خیلی خاصی جهان کاری کرد آدمایی که با من هم فرکانس نبودن از زندگیم حذف شدن .هدفام برام نزدیک تر شدن و خدای عالمیان رو سپاسگزارم به خاطر همه چیزهایی که به من ارزانی داشت خدای مهربانم چطور ازت تشکر کنم چون همه جا حواست به من هست عاشقتم خدا جانم ………..
سلام به استاد عزیزم و همهی همسفرهای من در این سفر روحی
دیروز این مقاله به عنوان نشانهی روزم برام اومد دقیقا بجا و مناسب بود چون من قاطعانه تصمیم گرفتم روی باورهام مخصوصا باور فراوانیم کار کنم
دیشب قبل از خواب تفعلی به قران زدم و از یکی از ایهها به وضوح میشد فراوانی رو متوجه شد
خداوند گفته بود “ و ای مردم متذکر باشید که خدا شما را پس از هلاک قوم نوح جانشین آن گروه کرد و در خلقت و نعمت شما بیفزود پس ای قوم انواع نعمتهای خدا را به یاد آرید شاید اطاعت کنید و رستگار شوید”
میدونید از قوم نوح به بعد چند نسل و قوم گذشته تا الان؟!؟
خییییلی زیاد
یعنی خداوند نعمتهاشو نسل به نسل افزایش میده این یعنی همون فراوانی یعنی بینهایت بودن نعمتهای خدا
من دیشب به این چیزها فکر کردم و خوابیدم و تو خواب به وضوح دیدم که یک نفر به من گفت دیدی دنیا پر از فراوانیه !؟
اصلا باورم نمیشه !!!! چقدر زود خدا به من ثابت کرد
دوستان من فقط تصمیم گرفتم رو باور فراوانی کار کنم و حتی درست حسابی عبارت تاکیدیم رو تکرار نمیکردم فقط به فایلهای استاد گوش میکردم و اینطور نشانهها برام فرستاده شد و من الان باوجود این هدایت باید احمق باشم تا باور نکنم جهان خداوند پر از فراوانیه
همه چیز به وفور هست و هیچوقت تموم نمیشه
و من به اندازهی ظرفم از نعمتهای خدا سهم میبرم و برکات خداوند بی نهایته !
ای فرمانروا و صاحب اختیار سپاسگزارم
﷽
سلام به استاد عزیزم وسلام به خانم شایسته مهربان بابت مقاله ای که برامون در سایت بعنوان هدیه گذاشتید ممنونم کلی کلیدهایی که با مثال برام روشنتر کرد.که تنها پارامتری که تعیین کننده موفقیت افراد میباشد، پارامتر باور است.
ارزش اهمیت باور از نفس کشیدن برام واجبت تر کرد که با هر دم بازم باورهام مرور کنم. سخت اما باید بتونم باید نجواهایی ذهنی ام رو خفه کنم تا بتونم موفقیت رو با باورهای درست برام خودم بسازم.
باورهای ما واقعاً تعیین کننده تجربیات ما هستند
اگر باورتان قدرتمند کننده باشد رفتارهایی ازماسر میزند و ایدههایی به ذهنم میرسد موقعیتهایی خاص و عالی را جذب میکنید که باعث میشود نتایج فوقالعادهای را به دست آورم….
باوری که چند وقت روش کار می کنم من لایق دریافت عشق پروردگارم هستم خداونداز طریق بی نهایت دستانش عشق اشو از طریق شرایط موقعیت اتفاقات به من انتقال می ده.
درپناه الله یکتا.
عارفهی عزیزم چه باور بینظیری رو نوشتین
منم دوست دارم چندتا باور مهم رو بهش اضافه کنم
* تنها یک قدرت و یک نیرو در جهان وجود دارد
* و رابطهی من با این نیرو همیشگی ست
* و این نیرو هدایت مرا بر خود واجب کرده است
* همه چیز به وفور هست و هیچ وقت تمام نمیشود
من در جهانی هستم که به باورهایم پاسخ میدهد
هرچه ثروتمندتر شوم نزد خداوند عزیزتر خواهم بود
تجربهام از سخاوت و حمایت خداوند به اندازهی باورهایم است
فرصتها و ایده های پول سازی روز به روز درحال افزایشاند
من خودم تصمیم دارم روی این باورها بطور جدی کار کنم و نوشتم تا برای بقیه هم مفید باشه
عالمی دیگر بباید ساخت ، وز نو آدمی
درپناه حق
به نام خدا
سلام به عارفه عزیزم
منم چندتا باور خوب می نویسم تا برای خودم تکرار شه
خداوند بیشتر از من میخواهد که من ثروتمند بشوم
هرچقدر ثروتمند تر بشوم نزد خدا محبوب تر و عزیز تر میشوم
تمامی انسان ها آدم های بسیار خوب و صادقی هستن
تمامی انسان ها از راه درست ثروت و پول به دست آوردن
ایران بهترین جا برای زندگی کردن به سبک شخصی است
ایران بهترین جا برای به دارمد و سود رسیدن است
تمامی بیماری ها از بین رفته اند
بدن من یک داروخانه پیشرفته است
بی نهایت دختر و پسر زیبا و خوش بین در دنیا وجود دارند
تمامی افراد به سود من کار میکنند و تلاش میکنن من رو با خاسته هام برسانند
هرچقدر در این دنیا ثروتمند تر بشوم نزد خدا محبوب تر میشوم و در آخرت هم جایگاه بهتری دارم
بدن من روز به روز در حال عضله ایی تر شدن و زیبا تر شدن است
پوست من روز به روز شفاف تر و شاداب تر میشود
خداوند هدایت کننده من و صاحب اختیار من است
جهان پر از فراوانی هست و روز به روز فرصت ها و نعمت ها بیشتر میشود
من با احساس لیاقت به دنیا آمدم
من لایق بهترین ها هستم چون من عزیز دوردونه خدام
من شجاع جسور باایمان و خوش قلب هستم
من مجهز به نیرویی هستم که از پس هر شرایطی بر میاد
من زاده شدم که جهان رو برای خودم و برای بقیع خودم جای بهتری کنم
روح خداوند دورن من هست من تصویر بسیار زیبایی از خداوند هستم
خداوند هرلحظه ناظر بر اعمال و رفتار منه و فقط به من میگه عشقم چی میخوای بگو بهت بدم
من کف دست خداوند هستم و اون عاشق منه
در پناه خدا شاد و موفق باشید
با سپاس فراوان
سلام به برادر ایران زمینم آقای دانش خواه سلام.
چه فامیلی زیبایی دارید.
ممنون و سپاسگزارم بابت وقتی که برای خواندن و نوشتن کامنت من گذاشتید سپاس.
هربار یه کامنت برای کامنت هایی که خیلی وقت پیش نوشتم برام می آد،میگم خدا برام پیغام داره.
امروز خداوند از طریق شما به من فرمان حرکت داد.
گفتم فرمان حرکت بله درست گفتم. من به شکر خدا وهدایت خودش دوره احساس لیاقت رو خریدم.از وقتی که خریدم. عارفه درونم بهم گفت که همراه باهشون فایل های اجرای توحید در عمل و ثروت (ثروت از فایل های دانلودی هدیه) رو گوش بودم. اما طی این چند هفته همش برنامه هام جوری پیش رفت که نشد دیشب داشتم برنامه مرتب نوشتم که و نگاه کردم توی دفترم که چندتا از فایل های باورهای ثروت ساز نوشتم بیارم توی برنامه ام که پیش ببرمشون مجدد….
فایل سفر به دور امریکا قسمت 218که به تازگی آپلود شد بود زدم نگاه کردم که متوجه نشدم خوابم برد صبح که بلند شدم دیدم گوشیم دستم بود و وای فا روشن من خوابم برد گوشیم که نگاه کردم دیدم توی سایت بودم امدم از سایت خارج بشم دیدم بله خدا برام پیغام گذاشته از طریق دستان شما برادر ایران زمینم ممنون که پیغام خدا رو برام نوشتی. اینجور هم زمانی ها بعضی وقتااا منو منقلب می کنه اوایل که وارد سایت شده بودم استاد در مورد همزمانی اا حرف می زد و دوستان توی کامنت هاشون می نوشتن و من می گفتم پس چرا برای من اتفاق نمی افته اصلا همزمان دوتا اتفاق باهم بیفته مگه میشه چطوری آخ… همان روز یهو دیدم همزمان گوشی خونه با آیفون باهم زنگ می خورد گفتم چندبار به این شکل تکرار شد باز گفتم نه همزمانی که استاد می گه و میگه نشانه دیدم از سمت خداااا خلاصه پله پله اما تدریجی برام اتفاق افتاد و داره می افته به نظرم رکورد این همزمانی برام همزمانی نتایج قبولیم در آزمون مهندسی و خبر دوره احساس لیاقت بود… خداروشکر خدارو هزاران بار شکر.
ممنون از شما
سلامت ، ثروتمند شاد و پیروز باشید.در پناه الله مهربان
با سلام و درود فراوان خدمت استاد بزرگوارم جناب آقای عباسمنش همچنین مریم خانم مهربان هم استانی عزیزم
این اولین پیام من در سایت پربار و عالی شماست.
الان که این پیام می نویسم لحظه افطار ه و از صمیم قلبم از خداوند بزرگ متشکرم که از طریق شما با قوانین الهی آشنا شدم و از خداوند بزرگ برای شما عزیزان بهترینها رو میخوام
سالها قبل توی زلزله برادرم و فرزندم همزمان از دست دادم و با خدا قهر کردم گفتم اگه خدایی بود نباید اینهمه آدم میمردن، چرا 20 کیلومتر اونوتر بیابون مرکزش نیود و……
من طی یک سال هر روز رفت و برگشت مسیر محل کارم تا خانه رو فقط یه فایل از شما درباره اینکه: من میخوام درباره یه نیرویی با شما حرف بزنم من اسمش گذاشتم خدا ، این خدایی که من می پرستم ……. تو باور کن که خدا هست ….. بارها و بارها با این ویس گریه کردم یا از ته دل ذوق کردم و با خدای درونم سخن گفتم و آشتی کردم .
چند وقت قبل چندتا فیلم از سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا دیدم ولی خیلی بخاطر ندادن بها و فکر نمی کردم که جز فایلهای هدیه سایت شما باشند ناراحت بودم .دیروز سایت چک کردم و دیدم این مجموعه های بزرگ و گرانبها جز هدیه های شما هستند خیلی خوشحال شدم یعنی از ذوق زده شدم و بینهایت سپاسگزارم استاد .
اینهمه وقت و انرژی گداشتین و این مجموعه های بینظیر را تهیه کردین تا اعضای خانواده بزرگ عباسمنش استفاده کنند .
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و سربلند باشید .
سلام دوست عزیزم
درباره خداوند هرجا جرفی به میان میآید عالی عالی است. چون ما خود خداوند هستیم. من هم به گونه هدایتی، هدایت شدم به خواندن این موضوع و خوندن این کامنت شما و کامنت دیگر دوستانم
میشه دوست عزیز همون ویس استاد را که درباره خدواند هست منبع و یا لینکش را با من و سایر دوستان به اشتراک بگذارید؟
ممنون. در پناه خداوند مهربان باشید.
سلام بر استاد عزیز و تمام دوستان
خدارو شکر می کنم که با استاد و سایت فوقالعاده او آشنا شدم
من از طریق مادرم با مباحث استاد تا حدودی آشنا شدم و امروز به لطف خدا تصمیم گرفتم وارد سایت شوم و زندگیمو به سمت بهترین ها هدایت کنم و امروز تعهد میدهم که با کمک خدا و راهنمایی های استاد به موفقیت های بزرگی برسم
این متن و نوشته اولین نشانهی من بود و با خواندنش لذت بردم و انرژی زیادی گرفتم که روی خودم و باور هام کارکنم تا در هدفی که دارم موفق شوم
با تشکر از استادعزیز و گروه دوست داشتنی اش
انشالله به زودی میام و از موفقیتام براتون می نویسم
شاد،سلامت و پیروز باشید