باورهای بشری که تبدیل به قانون شده‌اند - صفحه 21

370 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 40 روز

    به نام خدای مهربون

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان عزیز که در این جمع حضور دارند

    با خوندن این مقاله یاد یک مثال تجربی از خودم در محل کارم افتادم.

    من در حوزه فروش فعالیت میکنم و تا الان در شرکتهای مختلف با محصولات و خدمات متفاوت در حوزه فروش فعالیت داشتم به عینه این موضوعی که استاد فرمودند که نتایج را باورهای ما می سازد را با گوشت و پوستم حس کردم و دیدم.

    چند سال پیش توی یک شرکت کار میکردم که یک سالن بزرگ مثل محیط کال سنتر بود که ما کار فروش انجام میدادیم و این فروش خدمات بود و یک سری از همکارام صحبت اولیه با مشتری داشتند و بعد به داخلی ما که کار فروش انجام میدادیم وصل میکردن ما حدود 40 کارشناس فروش بودیم بعد از گذشت یک ماه متوجه شدم که چندتا از بچه ها با فقط یک بار صحبت با مشتری قرارداد میبندن حتی مشتری اگر در دورترین شهر هم تماس گرفته بود اما انقدر این ماجرا جوری پیش میرفت که اعتماد میکرد و قرارداد میبست و با کمال میل میومد و امضا میکرد من خودم میدیدم چقدر تقلا میکنم برای بستن یک قرارداد طرف انقدر سوال میپرسید همش شک داشت یا دیگه جواب نمیداد یا حتی باهاش تایم ست میکردم که بیاد دفتر برای عقد قرارداد و من این رو به مدیر امور قراردادها اعلام میکردم چون طرف جدی صحبت میکرد ولی روز عقد قرارداد بعضی هاشون بهونه میاوردن که منصرف شدن بعضی هاشون دیگه اصلا جواب نمیدادن

    حتی شاید باورتون نشه من میرفتم تمام ویس های اون همکارای موفق رو از طریق ویپ که ذخیره شده بودن رو گوش میدادم ولی نه شیوایی کلام منو داشتن نه خوب به اون خدمت و مزایاش مسلط بودن شاید باورتون نشه حتی افراد جدیدی که به جمع ما اضافه میشدن سوپروایزرها میگفتن برین پیش رها بشینین چقدر قشنگ مذاکره تلفنی انجام میده ولی ته همه اون مذاکرات به ظاهر زیبا نبستن قرارداد بود

    الان که این مقاله رو خوندن دیدم اون افراد هیچ فاکتور ظاهری مثل زیبایی ظاهری مثل نظم مثل تماس های بیشتر یا حتی شیوایی کلام و نوع مذاکره بهتری از من نداشتند ولی اینجا قاطعانه میتونم بگم به قول استاد اونها باورهای بهتری داشتند و تهش میشد بستن قرارداد های عالی و برای منی که تمام فاکتورهای ذکر شده رو داشتم به جز اون باورها که اصل کار بودند چون بعدا متوجه شدم اصلا به این خدمات ایمان نداشتم و توی ذهنم یک باور مخرب بود که دارم سر مشتری کلاه میزارم متاسفانه ، برای همین با تقلای خودم جهت فروش و با شک و تردید مشتریام روبه رو میشدم و حتی ارزونترین قرارداد ها رو مشتری با من میبست

    واقعا تمام نتایج زندگی ما حاصل باورهای ماست .من الان دارم به خودم میگم رها اگر شرایط مالی ،سلامتی ،روابطت،محله ای که توش زندگی میکنی،همسایت و… داری تجربه میکنی این حاصل باورهای خودته باید بپذیری و بدونی

    ممنونم از استاد عزیز که انقدر برای آگاهی ما وقت میزارن ،خدارو شکر میکنم که دومین کامنتمو نوشتم و به خودم یادآور شدم که رها فقط کافیه شروع کنی و هر بار که قدم بر میداری یعنی تو از کمالگراییت یک قدم دور میشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهرا مسیبی گفته:
    مدت عضویت: 731 روز

    سلام استاد عزیزم …خیلی مچکرم از توضیحات کامل وجامعی که دادید..راسش بعد دو سال الان پشت فرمون نشستم …و خوب حرف هایی که همیشه اطرافیان برای توانایی در رانندگی ..مبنی بر این که ..کو تا تو بتونی وسیله رو جمع کنی ..کی به تو وسیله می ده …ال می،شه ..بل می شه …و خیلی …از این صحبت ها ..که از بس شنیدم کلا علاقه ام رو یادم رفته بود …الان هم که نشستم اون حرف ها هست ..ولی هر دفعه ..یه چیزی توی گوشم زمزمه می کنه .کاری که توباید انجام بدی اینکه .حرفم رو گوش بدی توکل کن و برو جلو …شاید خیلی مسخره به نظر بیاد .الان که همه درگیر خیلی چیز های مهمتری هستند ..دقدقه ی من رانندگی باشه ..ولی مسئله رانندگی نیست اصلا ..الان مسئله گوش دادن واعتماد کردنه. من فقط،دارم سعی می کنم بگم چشم ..والان هم اومدم توی سایت و با این نوشته ها روبه رو شدم ..و چیزی که به ذهنم رسید رو نوشتم …ممنونم از شما استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    رستا محمودی گفته:
    مدت عضویت: 78 روز

    سلام و سپاس

    سپاس خدای مهربان و بخشنده و بخشاینده رو که دقیقا وقتی من تو مسیر تکاملم خسته و گرفته بودم و نوشتم که الان دیگه مهارتم عالی شده فقط ضعف ایمان دارم در کمتر از چند هفته منو به این سایت عالی راهنمایی کرد که باورهامو بسازم.

    سپاس استاد عزیز و خانم شایسته عزیز که در مسیر کشف زیبایی ها زندگی هزاران نفر دیگر رو هم زیباتر کردین.

    آگاهی من از این فایل این بود که دنبال الگوهای موفق در زمینه ی کار خودم بگردم تا برام باورپذیرتر بشه که همیشه می شد رشد و پیشرفت را داشت و به عالی ترین جایگاه رسید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1532 روز

    سلام خدمت دوستان گرامی. آنچه از این فایل دریافت کردم این هست که عملکرد ما نتایج ما رو مشخص نمیکنه و اگر باورهای قدرتمند کننده رو در خودمون ایجاد کنیم و سپس عمل کنیم نتایج خوب رو می‌گیریم. باور فکری هست که بارها و بارها تکرار شده و تبدیل به فکر غالب گردیده نه افکار لحظه ای. یعنی اگر من باور داشته باشم که حتما موفق میشوم و باور داشته باشم که میتوان با سرمایه اندک موفقیت عالی بدست بیاورم و اگر باور داشته باشم کسب و کار من بسیار ارزشمند است و افراد حاضر هستند هزینه کنند و از خدمات ارزشمند من استفاده کنند، باور داشته باشم محصول من ارزشمند است، باور داشته باشم در همین موقعیت جغرافیایی در همین کشوری که هستم در همین وضعیت اقتصادی امکان رشد عالی و موفق شدن را دارم مثل هزاران کسب و کار دیگر که در این شرایط هستند، با همین امکانات کنونی ام میتوانم بهترین نتایج را ایجاد کنم این باورها باعث میشود که این جنس اتفاقات هم برای من ایجاد شود.

    عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    ناهید گفته:
    مدت عضویت: 387 روز

    بنام خدا که هر چه دارم از اوست

    سلام به استاد عزیز

    من در این 5 سال که با استاد اشنا شدم برای اولین بار با موضوع باور روبرو شدم یعنی اصلا همچین موضوعی برایم تازگی داشت و تا سن 40 سالگی از این قانون جهان و قانون باور خبر نداشتم ..

    وقتی این اصل رو از فرع تشخیص دادم و مهمترین موضوع زندگی هر انسانی این هست که بستگی به باور هر انسان دارد ،رو متوجه شدم تا چند وقت گیج و گنگ بودم و درکش برام سخت بود …

    الان که 5 سال از اون روز ها میگذره تازه یه مقدار خیلی کمی دارم درک میکنم …

    در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فاطمه کدخدا گفته:
    مدت عضویت: 2104 روز

    سلام و درود به عزیزترین استاد

    نشانه قشنگ امروزم ،برای هدایت به سمت بهترین مسیرم

    به یک تضادی تو روابط برخوردم ،تو این چند روزه تمام تلاش ذهنی ام اینه که حالم رو خوب نگه دارم و تو طول روز هربار سعی میکنم به نکات مثبت توجه کنم تا احساسم عالی باشه ولی به قول استاد مثل پینگ پونگ هر بار که افکار رو از خودم دور میکنم دوباره اون افکار منفی به سمتم هجوم میاره و قلبم رو سخت فشار میاره

    با این فایل متوجه شدم که باید باورهامو رو از ریشه درست کنم تا احساسم خوب باشه .

    چون من همیشه باورم اینه که پارتنرم منو دوست نداره و برام ارزش قائل نیست و این باور تو وجودم عمیقا ریشه داره ،با داشتن این باور انتظار دارم که رابطه ی خوبی هم تجربه کنم ،مسلما نتیجه ای معکوس به من خواهد داد

    من اولا باید خیلی روی احساس لیاقتم کار کنم و حال خوبم رو وابسته به هیچ عامل بیرونی ندونم

    وقبول کنم که باید خودم خودم رو دوست داشته باشم ،دیگران اگه در مدار من باشن با من زندگی میکنند در غیر این صورت با توجه به فرکانس های متفاوت از هم دور خواهیم شد ،طبق قانون خداوند

    ثانیا من باید باورم رو درست کنم ،قبول کنم که پارتنرم هم عمیقا منو دوست داره ،چون دوست داشتنشو بارها و بارها به من ثابت شده

    ولی من چون وابسته ایشون هستم هر بار با یک بهونه و گیر دادن بهش حس خودم و حس طرفم رو بد میکنم

    همه چی باور ،بااااور ،

    به هر چی باور داشته باشیم در زندگی خودشو نمود میده

    تو تمام فایل ها و دوره هاش استاد عزیزم این جمله رو بارها و بارها تکرار میکنه ولی دوباره ما نتایج خود رو وابسته به عوامل بیرونی میدونیم و این هم شرک محسوب میشه و هم مارو از خوشبختی و ارامش دور میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 997 روز

    به نام تنها فرمانروای جهان هستی

    فایل 2 سفر به دور سایت

    اینهمه مدت که تو سایت بودم این مقاله رو نخونده بودم

    واقعیت ماجرا این است که نتیجه نهایی ارتباط زیادی به عملکرد ما ندارد بلکه نتیجه تاثیر مستقیم باورهای ماست .

    چندین بار این جمله رو خوندم

    چقدر تو شرایط الآنم کمکم کرد

    من مادرم عمل کمر انجام داده برای همین من و خواهرم میریم خونشون و کارها رو انجام میدیم پدرم کلا یه سری رفتارها داره که همه اعضای خانواده رو شاکی میکنه

    و مخصوصا با من با اینکه فرزند بزرگ خانواده بودم بدتر از همه رفتار میکرد

    برای همین موندن تو اونجا واقعا برام سخت شده بود

    وقتی به خودم اومدم دیدم از رفتار بابام شاکی میشم و تمرکزم میره رو نکته های منفی اش و فکر میکردم مقصر پدر منه

    تا وقتی این مقاله رو خوندم و به این جمله رسیدم که مهم نیست عملکرد تو چیه مهم باورای تو هستن که نتیجه رو رقم میزنن

    خوب عملکرد من اینجوری بود که هر کاری که بابام میخاست انجام می‌دادم و برای رضایت اون هر کاری میکردم ولی در نهایت همیشه داشت غر میزد ولی با خواهرم این رفتار خیلی کمرنگ تر بود

    جوری شده بود که اعضای خانواده میگفتن به تو زیادی گیر میده

    سعی کردم تمرکزم رو بزارم رو نکات مثبتش ولی خوب عمل نمیکردم چون ته دلم باور نداشتم این اتفاقات نتیجه باورهای من

    مثلا وقتی میرفتم خونشون شروع میکردم به تمیز کاری یه قسمت از خونه بعد پدرم می‌اومد که چرا به اینجا دست زدی یا مثلا میگفت فلان کارو چرا انجام ندادی

    بعد خواهرم اکر کاری میکرد همش جلو ما ازش تعریف می‌کرد

    از خدا درخواست کمک کردم و هدایت شدم به این صفحه بینظیر

    من یه سری باورها در مورد پدرم داشتم که همه‌ی اینا باعث شده بود اون رفتارها رو ازش ببینم

    پدر من حتی برای ازدواج من تصمیم گرفت و اجازه انتخاب به من نداد ولی دد صورتی که خواهرم هم میخاست مجبور کنه به ازدواج ولی اون قبول نکرد سالها فکر میکردم پدرم مقصر و نمیتونستم ببخشمش

    با اینکه داشتم در مورد قانون یاد میگرفتم ولی ته قلبم میگفتم مقصر پدرم

    بعد خوندن این مطالب اونم تو این زمان درست

    با خودم گفتم زینب مهم نیست چه عملکردی داری مهم اون باورهای پنهان پشت اون رفتار

    من باور داشتم هر کاری کنی بابا ازت راضی نمیشه و داشتم نتیجه این کارو میدیدم

    با اینکه ظاهرا عملکرد خوبی داشتم

    ولی خواهرم اینطوری فکر نمیکنه و نتیجه باورش رو میبینه

    حالا بهتر درک کردم چرا استاد میگه تمرکز بزار رو نکات مثبت

    چون من هر چقدر توجه ام بره رو نکات منفی باوری محدودتری در ذهنم اینجا میشه یا باورهای قبلی بیشتر تایید میشن و نتیجه دور میشه از اون چیزی که من میخام

    هر روز باید با خودم تکرار کنم که عملکرد من مهم نیست مهم ترین پارامتر باورهای من

    من با چه باوری این کارو انجام میدم ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      محمدصادق امام بخش زاده گفته:
      مدت عضویت: 1532 روز

      سلام دوست عزیزم. برای حل این مسئله ضمن نوشتن مثبت خودت در هر روز و سپاسگزاری از خداوند به خاطر انها و سپس نوشتن نکات مثبت پدرت در هر روز و نوشتن ویژگی های خوبی که داره که نسبت به خودتون یا نسبت به دیگران، از فایل های سفر به دور آمریکا هم استفاده کن و الگو مناسب به ذهن خودت بده از روابط رفیقانه و خوشی که استاد و مایک به هم دارند تا برای ذهنت منطقی بشه که میشه روابط خوب داشت و آن را تحسین کن و فایل ها رو بارها و بارها تکرار کن و بنویس نکات مثبش رو خیلی تاثیر گذار هست در رفتارهای ما ناخوداگاه ما و فرکانس های ما و باعث میشه روابط بهبود پیدا کنه. این تجربه خودم هست که ازش نتیجه گرفتم. البته دوره شیوه ی حل مسائل زندگی هم خیلی میتونه به نحوه ی ایجاد باورهای درست کمک کنه که چطور باور ایجاد کنیم که نتیجه‌اش رو در زندگیمون ببنیم و چطور برای ذهنمون منطقی کنیم باورها رو و نتیجه ی این فرکانس رو ببینیم. دعا میکنم که روابطتون به بهترین مسیرها هدایت بشه و حسابی لذت ببرید از روابط در صلح و زیبا.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: