مقدمه دوره ۱۲ قدم

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

دوره‌ی یک ساله‌ی۱۲ قدم‌، ایده‌ای از طرف خداوند بود که‌، به من الهام شد تا زندگی به سبک قوانین خداوند‌ را تمرین کنیم‌، شیوه‌ی «طی شدن تکامل درباره هر خواسته‌ای» را یاد بگیریم و نتایجی با ثبات و ادامه دار در تمام جنبه‌های زندگی ایجاد کنیم. زیرا موفقیت پایدار وقتی به‌وجود می‌آید که‌، این روند تکاملی طی شود.

تا وقتیکه درباره‌ی هر خواسته‌ای تکامل‌ات را طی نکنی‌، تغییری بنیادین در باورهای ایجاد نمی‌شود. آنوقت حتی در صورت رسیدن به نتیجه‌، آن موفقیت‌ بی‌دوام خواهد بود. مثلا:

چند ماه درآمدات چندبرابر می‌شود‌، اما دوباره اُفت می‌کند. مدتی رابطه‌ات عالی پیش می‌رود اما دوباره با یک سوء‌تفاهم ساده‌، اوضاع قمر در عقرب و آن رابطه از دست می‌رود. چند روز با شور و شوق هدف‌گذاری می‌کنی و قدم‌ها را یکی یکی برمی‌داری‌، اما با برخورد با یک مسئله‌، دوباره به روند بی‌انگیزه‌ی و ناامید قبل برمی‌گردی. هرچند وقت یک‌بار مشکلاتی مثل سرماخوردگی‌، سردرد‌ و …‌، سلامتی‌ات را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

دلیل این برگشت به عقب‌ها‌ این است که‌، فرد هنوز نتوانسته خودش‌، فرکانس‌هایش و دلیل اتفاقات را درست بشناسد. یعنی مدارهای قبلی درست طی نشده‌ و باورهای قدرتمندکننده‌، تثبیت نشده‌اند.

زندگی به سبک ۱۲ قدم‌، شیوه‌ی طبیعی زندگی کردن است. شیوه صحیحی از خودشناسی است که‌‌‌، به تو یاد می‌دهد تا‌، ناظر بر فرکانس‌هایت باشی.

وقتی قانون این است که فرکانس‌های تو‌، اتفاقات زندگی‌ات را رقم می‌زند‌، باید بتوانی فرکانس‌هایت را بشناسی تا‌، دلیل اتفاقات زندگی‌ات را بفهمی.

باید دلیل «ترس‌‌ و نگرانی‌ها» یا «امید و اطمینان‌هایت» را بدانی تا‌، بتوانی «باورهای توحیدی و ثروت‌آفرین» را بسازی.

باید دلیل «تحسین یا حسادت‌ها»، «خساست یا دست و دلبازی‌هایت» را بشناسی تا‌، بتوانی فراوانی ثروت‌، فراوانی آدم خوب و امکان پذیریِ زندگی در نهایت سلامت تا پایان عمر را باور کنی.

باید بدانی چه باوری به ترس‌هایت قدرت می‌دهد و چه باوری انگیزه‌، امید و ایمانت را تغذیه می‌کند.

باید بدانی هر لحظه چه افکاری در ذهنت نشخوار می‌کنی و منشأ این افکار کجاست‌، تا بدانی افسار زندگی‌ات در دست باورهای قدرتمندکننده است یا باورهای محدودکننده؟!

باید کانون توجه‌‌ات را در هر لحظه بشناسی تا‌، بدانی چرا احساس‌ات خوب یا بد شد. سپس «راه رسیدن به احساس خوب» را یاد بگیری.

در یک کلام‌، باید بتوانی رابطه میان «افکاری که در هر لحظه در ذهنت می‌چرخد» و «اتفاقات زندگی‌ات» را بشناسی‌، ترمز‌های ذهنی‌ات را پیدا کنی‌، نقاط قوت و ضعف خود را پیدا کنی‌ و اهداف و آرزوهایت را بشناسی.

اینها همه مراحل خودشناسی و تلاش برای خواندن فکر خداوند است که‌، باید در عمل تمرین شود تا باورهای قدرتمندکننده ساخته شود و به این شیوه‌، افسار زندگی‌ات را در دست بگیری‌، ارباب ذهنت شوی و بر فرکانس‌هایت نظارت کنی. آنوقت است که می‌توانی از زندگی‌ات یک بهشت واقعی بسازی و طبیعی زندگی کنی.

تمرینات هر جلسه از هر قدم‌، مثل:

«تمرینات چک‌آپ فرکانس‌»،

«تمرین ستاره قطبی»‌،

«تمرین عملیِ هر قدم»،

«توانایی خواندن فکر خداوند»

و… به گونه‌ای طراحی شده که‌، آرام آرام تو را از مدار کنونی‌ات به مداری بالاتر صعود می‌‌دهد. در مدار بالاتر‌، نتایج‌ات کمی بزرگتر می‌شود. سپس در آن مدار به ثبات فرکانسی می‌رسی و آن نتایج جدید برایت بدیهی می‌شود. سپس آماده‌ی صعود به مدار بالاتر و دریافت نتایج بیشتر می‌شوی. باورهای قدرتمندکننده‌ی جدید‌، به این شیوه در ذهنت ثابت می‌شود و تو را به خواسته‌های بیشتری می‌رساند. مثلاً:

ماشین بهتری می‌گیری. وسایل بهتری برای آشپزخانه‌ات می‌خری. به محله باکیفیت تری نقل مکان می‌کنی. آدمهای بهتری وارد رابطه‌ات می‌شوند. سلامت بدنت بیشتر می‌شود  و هزینه‌های دوا و دکتر از زندگی‌ات حذف می‌شود. هر روز با انرژ‌‌ی و امید بیشتری از خواب بیدار می‌شوی و کمتر نگران آینده می‌شوی. مشتری‌های باکیفیت‌تری وارد کسب و کارت می‌شوند که‌، تا آن زمان اصلاً تجربه آنها را نداشتی. فرصت‌های‌ عالی‌تری را برای کسب درآمد‌ شناسایی می‌کنی که‌، تا آن زمان حتی فکر هم نمی‌کردی می‌شود از آنها ثروت ساخت. ایده‌هایی برای رونق کسب و کار به ذهنت می‌رسد تا از همان امکاناتی که داری‌، ثروت بیشتری بسازی.

تجربه این خواسته‌ها و آرزوها‌، خلأ های وجودت را پرتر می‌کند‌، ‌ظرف وجودت را بزرگتر می‌‌کند و عزت نفس و ایمانت را برای قدم برداشتن در راستای تحقق خواسته‌های بزرگتر‌، افزایش می‌دهد. این یعنی صعود به مداری بالاتر و تجربه‌ی شرایطی با کیفیت‌تر و انتهایی برای رشد این روند وجود ندارد.

مهم نیست الان در چه شرایطی هستی. یک سال و پیمودن ۱۲ قدم‌، فرصت مناسبی برای شناختن خودت‌، فرکانس‌هایت‌، خواسته‌هایت و نحوه تحقق آنهاست. اگر عجله نکنی و اجازه دهی تا مدارهای تکاملی‌ات طی شود‌، آرام آرام در روندی تکاملی‌، تغییری پایدار در تمام جنبه‌های زندگی‌ات ایجاد می‌شود و زندگی‌ات از هر لحاظ بهتر و باکیفیت‌تر می‌شود.

آنوقت در قدم ۱۲ ام‌، وقتی شرایط مالی‌، روابط‌‌، سلامتی و میزان آرامش‌ات را با جایگاهت در قدم اول مقایسه می‌کنی و به یاد می‌آوری که‌، زندگی به شیوه ۱۲ قدم‌، آنقدر شرایط زندگی‌ات را در تمام جنبه‌ها تغییر داده که‌، نه تنها ربطی به یک سال گذشته‌ات نداری‌، بلکه به اندازه تمام سالهای زندگی‌ات موفقیت کسب کرده‌ای و رشد کرده‌ای‌. این نتایج بزرگترین انگیزه می‌شود تا زندگی به سبک ۱۲ قدم را برای همیشه ادامه دهی.


متن بخشی از صحبت های استاد عباس منش در این قسمت:

خیلی صبر کردم تا خداوند به من بگه که این دوره رو چطور آماده کنم و چقدر فکر میکنم چقدر گذشته خودم رو بررسی میکنم که چطور شد که من اینقدر نتایج خوبی گرفتم و چطور میتونم اون تأثیری که توی زندگی خودم ایجاد شد رو به دیگران هم منتقل کنم، چطور این باورها رو ایجاد کنم؟ چطور این قوانینی که درک کردم رو توضیح بدم و از خداوند خواستم یه دوره کاملاً تاثیرگذار و متفاوت رو به من الهام کنه

زمان زیادی هم برد تا آماده بشم برای این دوره و این یک دوره فوق العاده است یک سال ما می‌خواهیم هر روز روی باورهامون کار کنیم. به خدا تصاعدی رشد میکنید، من توی این آگاهی هایی که کسب کردم خیلی روی قانون تکامل تاکید دارم، یعنی خیلی توضیح میدم که بچه ها تکامل رو طی کنید، به همین دلیل هم این دوره رو دوازده قدم اسم گذاشتم که دوازده ماه با هم باشیم، یعنی یک سال ما با هم یک مسیر رو ادامه بدیم، یکسال کار کردن روی باورمون شخصیت مون رو عوض میکنه، اگه دنبال نتایج پایدار هستیم باید به صورت بنیادین باورهامون عوض بشه، شخصیتمون عوض بشه، جهان بینی مون عوض بشه، طرز فکرمون عوض بشه، این نیست که من بگم یه روز، یه هفته روی خودم کار میکنم بعد دیگه زندگیم برای همیشه خوب میشه.

ما باید یک سری عادت های جدید رو در خودمون پرورش بدیم، یعنی عادت درست فکر کردن، عادت ایجاد باورهای خوب، عادت کنترل ورودی های ذهن، عادت بزرگ فکر کردن و بزرگ خواستن، عادت عزت‌نفس، اینا باید تبدیل بشه به عادت. ولی یک سال یه زمانیه که وقتی آدم یک سال توی مسیر درست میفته دیگه مسیر رو ادامه میده، یعنی شکلش عوض میشه، شکل فکر کردنش عوض میشه، یک سال به یک شکل جدیدی تلاش میکنه، شاید اون اوایل این هفته های اول یه ذره سخت باشه اون نوع نگاه، اما وقتی که ادامه میدیم مخصوصاً وقتی نتایج میاد اینقدر ذوق میکنید و خوشحال میشید و اینقدر احساس خالق بودن بهتون دست میده که ادامه میدید، بعد نتایج بزرگتر میشه بازی رو بهتر میفهمید، فکر خدا رو بهتر میخونید، قوانین رو بهتر درک میکنید و به همین شکل نتایج بزرگتر و بزرگتر میشه.

یعنی من بعید میدونم هیچ آدم عاقلی تو این دوره شرکت کنه و این همه نتیجه بگیره اما بعد از یکسال بخواد مسیرش رو عوض کنه.

یعنی اینقدر نتایج بزرگ توی زندگیتون میگیرید، اینقدر اتفاقات و معجزات رخ میده، بعید میدونم که بخواید تغییر بدید توی این روند و ادامه میدید. چون  زندگی معناش فرق کرده و قدرتی که احساس می کنی توی خلق اتفاقات زندگیت داری، اینقدر لذت بخشه که اصلاً بازگشت به عقب نداری.

اینایی که من دارم میگم اینایی هستن که خودم دارم تو زندگیم تجربه میکنم، یعنی من خیلی فکر کردم و از خدا خواستم به من الهام کنه، این دوره ۱۲ قدم رو خداوند به من الهام کرد واقعاً. خیلی فکر میکنم که چطور میتونم آموزش بدم به افراد که نتیجش بشه اون چیزی که من توی زندگیم تجربه کردم یعنی اینقدر من زندگی فوق العاده ای دارم که اگه میخواستم مثلاً انتخاب کنم بهشت رو مثلاً خدا بگه بعد از مرگ تو یه سری گزینه داری میتونی انتخاب کنی که بهشت چه جوری باشه برای تو، اون چیزی رو انتخاب میکردم که الان دارمش، یعنی زندگی الان من در تمام جنبه ها یه بهشته واقعاً و خیلی دوست دارم که این اتفاق برای اونایی بیفته که متعهد هستن، اونایی که واقعاً باور دارن که میشه جور دیگه ای هم زندگی کرد، میشه زندگی رو در تمام ابعاد تغییر داد، فارغ از اینکه گذشته ما چی بوده، فارغ از اینکه شرایط خانوادگی من چی بوده، فارغ از اینکه کجا زندگی میکنیم، فارغ از اینکه سنمون چقدره، فارغ از اینکه اصلاً چه اشتباهاتی توی گذشتمون داشتیم، یعنی من همون آدمی هستم که با همه اون گذشته و این داستان هایی که خیلی توی فایل های مختلف گفتم جوری زندگی کردم که الان میگم بهشت من برام اینه، من اینو میخوام به عنوان بهشت و خیلی فکر کردم که چطور میتونم اون آگاهی هایی که من دریافت کردم و اون تغییری که توی زندگیم دادم به بقیه هم انتقال بدم و به همین دلیل خداوند الهام کرد که اگه میخواهی این کارو بکنی باید دوازده قدم باشه، باید یک سال باشه

نه به معنای اینکه حتماً ۱۲ قدم یا یک سال باشه

به این معناست که باید روند تکاملی طی شود، به این معناست که یادت باشه قانون تکامل اصلِ، و باید ما یک مسیری رو ادامه بدیم.

شاید هفته های اول اون رشد یه ذره آروم آروم باشه، اما وقتی که توی دور میفته وقتی سرعت میگیره، اصلا نمیتونید تصور کنید. من داشتم به داشته‌ هام و نعمتهایی که خداوند بهم داده فکر میکردم و میگفتم اگه چند سال پیش مثلاً به من میگفتن تو میتونی یه خونه ای داشته باشی با این ویژگی ها یا با این قیمت یا با این ارزش من اصلاً نمی تونستم بپذیرم، اصلا برام غیر قابل باور بود.

اگه چند سال پیش به من میگفتید من می تونم شرایط الانم رو توی زندگی داشته باشم، باورم نمی شد. من اصلاً فکر نمیکردم که بتونه همچین شرایطی وجود داشته باشه کلاً، چه برسه که بخوامش.

یعنی اینقدر که دور بودم. من اون موقع که بندرعباس بودم ما مستاجر بودیم، یه جایی بود توی بندرعباس، اون خونه آخریه که مثلاً بهتر از همه بود، یه ذره اوضاع و شرایطم بهتر شده بود، یه خونه یه خوابه ای بود در حد ۵۰ ،۶۰ متر، بعد نوساز بود توی محله نوساز که اطرافش بیابون بود و یه شهرکی درست کرده بودن یه جای پرت تقریباً، بعد اون موقع فکر کنم قیمت خونه ۳۰ ،۴۰ میلیون تومان بود و میگفتم میشه یه روزی من یه همچین خونه ای بخرم؟ یعنی اینقدر برام بزرگ بود، اینقدر دور از دسترس بود، میشه یه روزی من یه همچین چیزی داشته باشم؟ خونه خودم باشه، چون خیلی از اسباب‌کشی بدم میومد هرچی میخواستم برای خونه بگیرم میگفتم خونه خودمون نیست میخواهیم اسباب کشی کنیم سخته خراب میشه، میشکنه، هی میگفتم اگه خونه خودم بود، اگه ۳۰ ،۴۰ میلیون داشتم این خونه رو میخریدم، اون موقع توی این فضا بودم، ولی الان چند سال از اون روزها گذشته ولی من چندین و چند تا خونه دارم.

اون موقع من یک خونه پنجاه، شصت متری رو نمیتونستم بخرم. میگفتم یعنی میشه، چه جوری میشه، اینقدر تغییر رخ داده، یعنی تکامل رو که آدم درست طی میکنه و میفته روی دور درست، میفته روی سرعت وقتی که جاده صاف میشه، وقتی که شما قوانین رو درک میکنید، باورهاتون درست میشه، دیگه همین جوری شرایط رقم میخوره، یعنی چیزهایی رو میتونید بهش برسید که اصلاً الان نمیتونید فکر کنید بهش، چون مدار تون یه ذره فاصله داره با اون جایی که در آینده بهش میرسید، به خاطر همین هم فکر کردن هم بهش سخته، ولی وقتی تکامل طی میشه وقتی شما قدم ها رو برمیدارید و اجازه میدین این موتور دور بگیره اونوقت دیگه اصلاً اتفاقات و معجزاتی رخ میده که اصلاً باور نکردنیه.

به همین دلیل این دوره به صورت یک ساله داره برگزار میشه، ولی چیزی که مطمئنم اینه که آخر این دوره ۱۲ قدم شما نمیتونید تصور کنید که چقدر تغییر کردید، یعنی توی این دوره من برنامه هایی رو چیدم که دقیقاً ردپا تون رو میزارید، یعنی جزء تمرینات تونه، مینویسید که الان توی قدم اول جایگاهتون توی شرایط مالی چیه، توی روابط عاطفی و سلامت جسمانی و معنویت چیه، توی کسب و کار چیه، همه اینها رو مینویسید بعد قدم دوم رو می‌نویسید، قدم سوم رو می‌نویسید، مقایسه میکنید که کدوم هاش داره تغییر میکنه، چرا داره تغییر میکنه، چرا کمتر تغییر کرده، چرا بیشتر تغییر کرده، چرا تغییر نکرده، بعد میفهمید که جهان چه جوری داره کار میکنه.

12 قدم دوره ای هست که آگاهی به شما میده در مورد خودتون، در مورد قوانین جهان هستی، در مورد اینکه چه اتفاقی میفته تغییرات سریع تر رخ میده، کجاها ترمز های شماست، کجاها نقاط قوت شماست، یه جورایی میخوام معجزاتی رو توی زندگی شما ببینم و میخوام اون احساسی رو که خودم تجربه میکنم رو توی زندگی شما ببینم که حاضرم یک سال تمام وجودم رو بزارم برای اینکه اون چیزی که الان توی زندگیم هست و اون درکی که از قوانین دارم و اون آرامشی که دارم، اون سلامتی که دارم، اون احساسی که نسبت به خداوند دارم رو توی وجود شما ایجاد کنم.

البته من نمیتونم اینکارو بکنم تا وقتی خودتون نخواهید، اگه خودتون بخواید مطمئن باشید که شرایط خیلی عالیه، مطمئن باشید که شرایط خیلی میتونه تغییر کنه و من میتونم به شما خیلی کمک کنم، ولی شما باید آماده باشید.

قدم اول تعهده. متعهد باشید که مسیر رو ادامه میدید و تمریناتش رو انجام میدید، یه دفتر خیلی قشنگ برای این دوره بردارید،اسمش رو بذارید دوره۱۲ قدم، تاریخ هم میزنید که شروع دوره از کی بوده، اسمتون رو مینویسید توی صفحه اولش، من متعهد هستم که این دوره رو تا آخر با تمام وجودم با باور قوی ادامه بدم و شرایط دوره هم جوریه که شما میفهمید هر ماه، هر هفته میفهمید روندتون رو، میفهمید تغییرات تون رو.

مثل کسی میمونه که داره ورزش میکنه، رفته باشگاه بدنسازی، اول نمیتونه حتی میله خالی رو هم پنج بار بزنه، بعد میفهمه که هفته بعد برنامه اش تغییر کرده، ماه بعد برنامه اش تغییر کرده، قبلا اگه ده کیلو بوده الان شده ۲۰ کیلو، اگه داشته پرس سینه میزده مثلاً N کیلو، الان شده دو اِن کیلو، یعنی قشنگ میفهمه که من روز اول اینجا بودم، روی پرس پا اینجا بودم، روی عضلات کمر اینجا بودم، روی هر کدوم از اون ابزارهایی که من داشتم کار میکردم وزنه هاش مشخصه، من روز اول اومدم اینقدر وزنه گذاشتم، مربی به من داده بود و توی دفترچه ام نوشته بودم بعد هفته بعد میفهمی که چه جالب عضلات من قوی تر شد، هفته بعد دوباره میفهمی، از سایز عضلات میفهمی، از وزنت میفهمی، از اون حجم و وزن اون وزنه هه میفهمی

عین همون کار رو توی این دوره ۱۲ قدم انجام میدیم، یعنی شما قشنگ میفهمی این رابطه داره بهتر میشه، یه ورودی مالی جدید وارد زندگیت شد، یه گشایشی توی کسب و کارت رخ داد، یه سری قرص هایی که قبلاً مصرف میکردی رو دیگه مصرف نمیکنی، یه سری آدمهای نامناسبی که قبلا توی زندگیت بودن دیگه نیستن، یه سری آدم های جدید باحال وارد زندگیت شدن، یه سری ایده های جدید داره به ذهنت میاد، یعنی این ها رو قشنگ میفهمی.

چون تغییرات رو مینویسید، چون قدم به قدم هم همه رو مکتوب می‌کنیم، یعنی هیچ راهی نیست که درک نکنید دلیل نتایج خوبتون رو، یعنی قشنگ میفهمید من روز اول اینجا بودم، الان یک ماه گذشته قدم اول رو تموم کردم اینجام. دلیلش حتماً همین کار هایی بوده که انجام دادم، بعد وقتی که قدم ها رو ادامه میدید با همین ذوق و شوق، با همین انرژی، با همین تعهد و وقتی به دوازدهم میرسید، اصلا میرید جلسات قدم اول رو نگاه میکنید و اون مطالبتون رو میخونید خنده تون میگیره، اصلاً باورتون نمیشه، میگید واقعا من اینجوری فکر میکردم؟ واقعا من این مشکلات رو داشتم؟ من این شرایط رو داشتم؟ اون موقع درگیر یه همچین مسائل پوچ و بیهوده بودم؟ یعنی این اتفاق برای شما میفته، همونطور که برای من اتفاق افتاد. 

پس قدم اول برای اینکه این دوره رو شروع کنیم اینه که دفتر خوشگل بردارید و این تعهد رو بنویسید.

من متعهد میشم که این دوره ۱۲ قدم رو تمام جلساتش رو، تمام تمریناتش رو انجام بدم تاریخ و امضا.

باید هر وقت دفترت رو باز میکنی این تعهد رو بخونی بدونی که قراره که طرف خودت چه کارهایی انجام بدی که خداوند هم طرف خودش کارها رو انجام بده، یعنی ما با جهانی طرف هستیم که یه سری کارها رو، یه سری افکار رو باید ایجاد کنیم بقیه کارها رو جهان انجام میده ولی ما باید اینور رو خوب انجام بدیم، خداوند هیچ وقت کارش رو ناقص انجام نمیده، اون همیشه کامله، اما ما باید سمت خودمون رو خوب انجام بدیم

در قدم اول شما یک چکاپ فرکانسی میکنید خودتون رو، مثل کسی که میره چکاپ میکنه که سالی یکبار چکاپ میکنن که فشار خونم چقدره، قند خونم چقدره، اوره چقدره

ما این کارو از لحاظ فرکانسی انجام میدیم هر بار که ما دوره رو شروع میکنیم ما باید بدونیم که در چه جایگاهی هستیم، یعنی توی سلامتی چه نمره‌ای به خودمون میدیم، توی معنویت دوباره این چکاپ رو دارید، رابطه با خدا چه جوریه، بعد توی بحث روابط هم داریم که توی روابط جایگاهم چیه، چون میخواهیم شروع قدم دوم هم مقایسه کنیم این ها رو، روابطم با افراد نزدیک چه جوریه، با خانواده یه ذره دورتر چه جوریه، با همکاران و دوستان چه جوریه، چه نمره‌ای به خودم میدم، چرا رابطم خوبه، دلیلش چیه، چرا رابطم بده، دلیلش چیه، چه نقاط قوتی رو دارم، چه نقاط ضعفی رو دارم و این ها رو می نویسیم.

یه قسمت دیگه اش در مورد قرآنه که اسمش رو گذاشتم چگونه فکر خدا را بخوانیم در قرآن، ما توی هر قدم میایم قوانین مهم و آیه های بسیار بسیار تاثیرگذار رو که دید ما رو نسبت به اینکه خدا چطور این جهان رو خلق کرده، چطور قوانین جهان رو پایه ریزی کرده، میایم در مورد اونها صحبت می‌کنیم و درکی رو از خداوند پیدا میکنید که هیچ جوری نشه پیدا کرد غیر از این حالتی که همه باهم متمرکز میشیم روی یک مفهوم خاص

که قدم اول مفهومی که میخوام روش کار کنیم بحث هدایته، هدایت در قرآن.

چطور میشه انسان هدایت میشه، چطور میشه که انسان هدایت نمیشه، پس توی هر قدم ما یک قسمتی داریم که بیایم چگونه فکر خدارا بخوانیم در قرآن. میایم میشینیم روی یک موضوع خاص صحبت میکنیم.

یه کار دیگه ای که توی هر قدم انجام میشه تمرکز بر روی زیبایی ها یا تمرکز بر روی نکات مثبت، یک سری تصاویر و توضیحاتی میدم، چیزهای قشنگی که میتونه باورهامون رو قوی کنه، احساسمون رو بهتر کنه.

یه کار دیگه ای که توی هر قدم انجام میشه یک تمرین خیلی ساده ولی بی نهایت تاثیر گذار به نام تنظیم مسیر با ستاره قطبیِ.

ستاره قطبی یه تمرینی هست که صبح یک بار به محض بیدار شدن و شب قبل از خواب انجام میدیم که به محض اینکه بیدار میشیم فرکانس مون رو تنظیم کنیم روی موارد دلخواه و شب قبل از خواب هم دوباره تنظیمش کنیم که اصلاً بیفته روی دور درست، یعنی فرکانس ها وقتی که درست میشه، وقتی که شما بدونید اصلاً جهان داره چجوری اتفاقات رو رقم میزنه برای شما، وقتی شما تاثیر افکارتون رو روی اتفاقات اطرافتون بفهمید، اونوقت این تمرین ستاره قطبی رو خیلی جدی میگیرید پس یه بخشی داریم به نام تنظیم مسیر با ستاره قطبی توی هر قدم، برای اینکه خیلی خیلی افکارتون رو بتونید دقیق‌تر مدیریت کنید، بتونید فرکانس هاتون رو مدیریت کنید، مخصوصا به محض بیدار شدن و قبل از خواب بسیار بسیار تمرین فوق العاده ای هست.

و در نهایت هم هر قدم یک تمرین اساسی داره روی اون تمرین صحبت میکنیم، کار می‌کنیم، توی هر جلسه یک تمرین عملی داریم که میتونه به شما کمک کنه و توی این روند تکاملی مون شما بهتر میفهمید تمرین هر قدم کدومش خیلی تاثیر گذار تر بوده، کدومشون میتونه بهتر بشه با تغییرات کوچیکی که توش میدید و به این شکل ما قدم به قدم کار میکنیم. یعنی هر قدم مینویسید که جایگاهتون چیه، قدم های بعدی هم مینویسید،

آخرین قدم، قدم دوازده میاید قدم ۱۲ و قدم اول رو با هم مقایسه میکنید اون لحظه، لحظه فوق العاده ای هست، اشک همه مون در خواهد اومد از خوشحالی، خدا میدونه چه چیزهایی رو کشف میکنیم و میفهمید که قدرت انسان و قدرت افکار انسان چقدر زیاده، خدا رو بهتر میفهمیم و درک میکنیم، اونایی که باور دارن که میتونن زندگیشون رو تغییر بدن، اونایی که خداوند رو به عنوان فرمانروای کائنات باور دارن، اونایی که باور دارن که خداوند زمین و آسمانها رو مسخر ما کرده، اونایی که باور دارن که فارغ از هر شرایطی که توی زندگیشون بوده، اصلاً مهم نیست گذشته شما چی بوده، سنتون چقدره، چقدر بدهکار بودید، چقدر از لحاظ سلامتی مشکل داشتید، چقدر روابطتون بد بوده، تحصیلات دارید، ندارید، زن یا مرد، اصلا هیچ فرقی نمیکنه، اونایی که باور دارن فارغ از هر گذشته‌ای که داشتن و هر اشتباهی که توی گذشته شون کردن، میتونن آینده رو متفاوت رقم بزنن این دوره برای اونها آماده میشه، اونایی که تعهد دارن به انجام تمریناتش، اونایی که امید دارن به آینده.

با تمام قدرت به شما میگم که هیچ محدودیتی برای پیشرفت نیست، اما با قانون تکامل قدم به قدم، هیچ عجله ای نداریم. به همین دلیل این دوره یک ساله است. برای اینه که میخوام این دندون عجله رو بکشم از وجود شما بیرون. این عجله که میگه:

که نه من میخوام فردا نتیجه بگیرم، همین پس فردا میلیاردر بشم، روابط عاطفیم فلان بشه. نه، ما نیاز داریم همونجوری که عضله رو آروم آروم میتونیم قوی کنیم باورهامون هم همینه تغییر مدارمون هم همینه، قاعده جهان همینه، به همین دلیل اگه قدم به قدم پیش بیاید اگه عجله نداشته باشید اگه اجازه بدید به خداوند کارها رو برای شما انجام بده اونوقت متوجه میشید که در نهایت بیشتر از آنچه که فکرش رو میکردید به شما داده خواهد شد.

 خیلی بیشتر از حد رویاهاتون به شما داده خواهد شد، اما اجازه بدید که مسیر طی بشه.

هر چند که تاکید میکنم از همین امروز نشونه هاش رو میبینید، یعنی اینجوری نیست که ما روی باورهامون کار کنیم مثلاً یک سال بعد نتیجه بگیریم، به اندازه‌ای که روی باورهات کار میکنی به اندازه همون تغییر فرکانسی که اتفاق میفته نتیجه رخ میده، از وقتی که خداوند رو شناختم از وقتی که قوانین ثابت خداوند رو شناختم یعنی خداوند به عنوان یک موجود الهی دور از ما نه که به عنوان یک قانون، یک سیستم، یک انرژی که اگه بتونی درکش کنی، اگه بتونی بفهمیش، اگه بتونی استفاده کنی از اون سیستم و از اون قوانینش تو میشی جزئی از خداوند، تو و خدا یکی میشید.

این که توی قران خداوند میگه ما به تسخیر خودمون درآوردیم زمین و آسمان ها رو توی آیه های دیگه میگه ما به تسخیر شما درآوردیم کوه و باد و کشتی و زمین و آسمان و دوباره همونو میگه، یعنی اگه شما ریشه سَخَر رو توی قرآن سرچ کنید متوجه میشید که ما و خدا یکی هستیم، یعنی یه جاهایی گفته ما به تسخیر خودمون در آوردیم این چیزها رو، همون ها رو دوباره به تسخیر ما هم گفته در آورده، یعنی اصلاً متوجه میشیم که وقتی شما قانون رو بدونید شما و خداوند یکی هستید، به یک اندازه نیرو دارید، یعنی این وعده الهیه که من قدرتم رو به شما هدیه کردم.

و شیطان یه جوری حسودی کرد به این حد از قدرت انسان، این حد از توانایی انسان، همین قسمتیِ که انسان میتونه فکر کنه، میتونه قوانین رو درک کنه:

میتونه قوانین فیزیک رو درک کنه، قوانین چسبندگی مولکولی رو درک کنه، قوانین هسته‌ای رو درک کنه، میتونه قوانین مکانیک رو درک کنه و با اون درکی که داره میتونه چیزهای جدید خلق کنه.

ما در این دوره در مورد قوانین جهان و کیهان صحبت می‌کنیم:

قوانین تغییر شرایط، تغییر اتفاقات اطرافمون؛ جهت‌دهی دادن و خلق کردن زندگی دلخواهمون، که خیلی بزرگتر از مکانیک و فیزیک و شیمی هست

این یک مهارتی که مثل هر کار دیگه ای هر چقدر بیشتر تمرین میکنی مهارتت بیشتر میشه، به اندازه‌ای که تمرین کردم، به اندازه‌ای که کار کردم، مهارتم بیشتر شده توی خلق زندگی دلخواهم که اون چیزی که الان هست که گفتم یک بهشتیِ برای خودم، به خاطر درک این قانون بوده که میخواهیم توی این دوره با هم کار کنیم با کمک خودتون.

تاکید میکنم این نیست که مثلاً من بگم یه آمپولی میزنم توی مغز شما و شما یهویی افکارتون عوض میشه، نه، اونایی که آمادگی دارن، اونایی که تعهد دادن، اونایی که میخوان زندگیشون رو تغییر بدن، اونایی هستن که تمرین هایی که گفته میشه رو انجام میدن، اونایی که باور میکنن این صحبت ها رو، من نیاز دارم به این باورها. من باور کردم تا نتیجه گرفتم، این نبوده که اول نتیجه بگیرم بعد بگم خب حالا بیا باور کنیم.

من اول دیدم توی زندگی بقیه، بعد باور کردم قانونمندی رو و بعد استفاده کردم، به اندازه اون باورهام نتیجه گرفتم، بعد نتیجه ها باعث شد که باورهام تقویت بشه و چیزی که الان هست توی زندگی من در تمام ابعاد، فقط هم بحث مالی نیست، خیلی ها عباس منش رو به عنوان یک آدم ثروتمند میشناسن، ثروتمند منظورشون از لحاظ مالیه، من خودم رو به عنوان یه آدمی میشناسم که زندگیم رو در تمام جنبه ها دارم خلق میکنم نه فقط بحث مالی، حالا برای خیلی‌ها بحث مالی خیلی مهمه، اما برای من همه چی با همه. روابط، سلامتی، ثروت، معنویت، اینا همشون با همه برای من و این چیزیه که من برای شما هم عاشقانه میخوام اتفاق بیفته و توی دوره میبینید که من چقدر تلاش میکنم برای این کار، اما تلاش شما هم نیازه و ترکیب این دو تا با هم معجزات رو رقم میزنه.

هر روز خداوند داره ایده‌هایی رو بهم میده، راهکارهایی رو بهم میده، آگاهی‌هایی رو بهم میده، این که من این همه فایل آماده میکنم و همه تون هم میدونید که فایل های من هربار که گوش میکنید حتی اگه همون فایل رو ده بار گوش کنید دفعه یازدهمین بار احساس میکنید مطالب جدیدی رو دارید توش درک میکنید و فایل های بعدی همینطور، این کار من نیست، کار خدای منه، این تفاوتی که فایلها و دوره‌های من داره، تاثیرگذاری که داره، اتفاقاتی که داره رقم میزنه، این حسی که به شما میده، اینا همش کار اون خدایی هست که من ازش خواستم به من بگه. برای اینکه خودم اول توی زندگیم استفاده کنم، یعنی من دنبال این بودم که زندگیم رو متحول کنم، بعد که این اتفاقات افتاد، این به من گفتش که به بقیه بگو و این کارو من از همون بندرعباس شروع کردم و ادامه دادم، با عشق این کارو انجام دادم و دلیل تاثیرگذاری این آگاهی‌ها اینه که جواب دارن میدن، دلیل اینکه همیشه برای شما جدیدن اینه که این از طرف خودِ خودِ خودِ خداست.

اگه سوالتون اینه که من دوره دوازده قدمی رو شرکت کنم یا نکنم؟!

پاسخ من این هست که:

اگه نشانه‌ای برای شما اومد، یه نشانه‌ای که از زبان خداوند بود، یه نشانه‌ای که درکتون، حستون گفت معناش اینه که شرکت کنم، شرکت کنید توی دوره. اگه هیچ نشانه‌ای نیومد شرکت نکنید توی دوره.

من خیلی به نشانه ها اعتقاد دارم، من خیلی به هدایت الله اعتقاد دارم، من همه کارهام رو با نشانه ها انجام میدم، اونایی که با منن میدونن که عباس منش یه آدمیه که میپرسه از خداوند برای حتی قدم های خیلی ساده، حتی برای یه غذا درست کردن میپرسم که مثلا این غذارو چجوری درست کنم خوشمزه تر میشه؟ بعد یهو یه ایده ای، یه نشانه ای، یه حسی، یه تصویری، اتفاقی میفته. زبان نشانه ها رو هرکدوممون به صورت شخصی میفهمیم. اینقدر قلبتون واضح نشونه رو درک میکنه، اینقدر مهر تایید خداوند روش هست که اصلاً تردیدی نمی مونه که توی دوره شرکت کنید یا نکنید.

با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن بخشی از صحبت های استاد در قسمت نظرات.


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

758 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «جمال خسروی» در این صفحه: 5
  1. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1275 روز

    سلام استاد خوبم

    اینجا کامنت بسیار خوبی هست کپی میکنم تا لذت ببریم وهر بار با خواندنش یادم باشد که جهان فقط منتظر من است من درخواست کنم

    سپاسگذارم

    کامنت علی ابودر دایی عزیز

    استجابت زمانی حاصل می شود که من بپذیرم

    اتفاقات محصولِ نگرش هایِ من است

    وما میتوانیم بلایی به سر خودمان بیاوریم

    که همیشه اتفاقات خوب را تجربه کنیم

    به شرط آنکه با تمرکز و با عشق ، همیشه در هر موضوعی ، در هر شرایطی نسبت به همه چیز، نگرش های مثبت داشته باشیم

    استجابت همان خَلق است

    و خلق زمانی صورت می‌گیرد

    که ابتدا از درون آن را دیده باشی

    از درون آن را خلق کرده باشی

    نه اینکه تشنه یِ آن باشی

    نه اینکه نیازمندِ آن باشی

    بلکه آن را ببینیم

    و در لحظه و از لحظه ها احساس خوشبختی داشته باشیم

    همان نگرش هایی که احساس خوبی به ما میدهد

    مراحلِ استجابت و پذیرفته شدن هستند

    هر آنچه آمد

    در واقع تو خواستگارش بوده ای

    خوب و بدش ، تقصر بیرون نیست

    مقصر ، سازنده یِ آن است

    سازنده یِ آن ذهن من و تو است

    اگر در اجابت منتظر و تشنه بمانی

    به پوچی اصابت می کنی

    اما اگر در اجابت ، عشق و صُلح با خود داشته باشید به زیبایی ها ، به سرسبزی ها ، به دارایی ها اصابت می کنی

    حتی هیچ مرگی صورت نمی گیرد

    مگر این که من خواستار آن بوده باشم

    هیچ بیماری ای شکل نمی گیرد

    مگر اینکه من خواستار آن باشم

    تعیین کننده من هستم

    نه شرایطِ بیرون

    نه جا و مکان

    نه این کشور و آن کشور

    نه این دولت و ان دولت

    اگر تعیین کننده را شرایط بیرون بدانی

    نه تعیین می شوی و نه تامین

    نه پذیرفته می شوی و نه مورد قبول

    اگر بپذیرم و باور کنم که من تعیین کننده ام

    پس تامین می شوم

    و اگر منتظر شرایط باشید

    و اگر منبع احساس خوب را شرایط و اتفاقات بیرون بدانی

    شرایط و اتفاقات بیرون و دیگران منبع استجابت تو می شوند

    همان شرایط و اتفاقات و دیگرانی که کنترلی در آنها نیست

    و آنها یقیناً همیشه به سمتی در حرکت هستند

    که متناسب و هماهنگ با منبع درونی تو نیستند

    تضعیف زمانی است که ارتباط و رفت و آمد با معادن بیرون قطع شود

    جهان به هیچ چیزی واکنش نشان نمی‌دهد

    خنثی و ثابت و سکون است

    توده‌ای بی اتفاق

    ذهنیت‌های من و توست که به جهان زندگی می بخشد و آن بال و پر می بخشد ،

    این ذهنیت های من و توست که جهان را پویا می کند این ذهنیت های من و توست که اتفاقات را شکل می‌دهد

    اتفاقات را متولد می کند

    و در واقع تا نخواهی ، نمی‌شود

    اگر شد ، بدان که خواسته یِ تو آن را خواستار بوده است

    و اینگونه است که جهان همیشه در حال پذیرفتن و اجابت کردن است

    و به میزانی اجابت می شود

    که تو خود را اجابت کرده باشی

    و خود را باور داشته باشی و

    خود را قبول کرده باشی

    سیستم اصلی در درون ماست

    با بیرون نباید کاری داشته باشیم

    موتور اصلی

    دستگاه اصلیِ زندگی ساز و اتفاق ساز و شرایط ساز

    در ذهن ما تعبیه شده است

    اگر ما با شرایط بیرونی باشیم

    این دستگاه درونی از کار می افتد

    زنگ میزند

    و تو به ناچار طُعمه یِ شرایط بیرون می شوی

    و چیزی اجابت و پیدا نمی شود

    اگر بپذیریم که من اتفاقات را به وجود می آورم

    اگر بپذیریم که اگر اتفاق ناشایستی آمد

    به دلیل این بوده است که من آن را به وجود آورده ام و اگر این ابزار را در دست بگیریم

    و بر افکار و فرکانس خود دقت کنید

    آرام آرام سوار بر آن می شوی

    و آرام آرام به صورت آگاهانه تنها خواستار خلق اتفاقات و شرایط خوب میشوی

    و استجابت را بر مبنایِ شانس نمی بینی

    بلکه استجابت را خلق می کنی

    و تلاش کنیم خود را در نقش یک سازنده حاکم کنیم

    نه در نقش یک تقلید کننده

    نه در نقش یک قضاوت کننده

    درنقشِ یک خالق

    چون حاکم اصلی در درون ماست

    رهبر در درون ماست

    معادن در درون است

    استجابت ، همین جاست

    اگر تو به خود رحم کنی

    در واقع او را رحم کرده است

    رحم کردن تو ، هماهنگی با منبع درون است

    هم فرکانسی و هماهنگی با خواسته هایت است

    همان خواسته هایی که به تو هماهنگی می بخشد

    همان خواسته هایی که به تو صُلح می بخشد

    و کانون اصلی تو در زندگیت ، باید خودت باشی

    و اگر اینگونه باشیم

    ما کانون اصلی استجابت ، واقع می شویم

    ▪︎????????????????????????????????????????????▪︎

    ????سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1275 روز

    سلام وصد سلام وسپاسگذارم

    دوست خوبم بهناز عزیز ممنون وسپاسگذارم بابت این مکتوبات بی نظیر وحرفهای زیبایت .سپاسگذارم

    شما بی نظیرید عالی تشکر دست گلت رو میبوسم سپاسگذارم

    از اول تا آخر بسیار مرا تکان داد واین حرفهای خدا بود امروز مرا بسمت الوهیت روان کرد خیلی دلم گرفته بود استرس داشتم نگرانی داشت از پا در می‌آورد روحیه ام رو اما با خواندن کامنت شما نازنین آرامش زیبا وعمیق رو دارم وسپاسگرذارم

    آیا شما تجربه کوبیدن خانه ی قدیمی ِ تان و ساختن دوباره اش را داشته اید؟!

    اگر خانه ی شما آنچنان هم بد نباشد و ساختارش به گونه ای باشد که بتوان هنوز آن را تحمل کرد، شما نهایت

    ِ کاری که برای بهبود آن انجام میدهید، تعمیراتی جزئی است که آن را بهتر نماید و همچنان به زندگی در آن

    خانه ادامه میدهید…

    اما اگر ساختار خانه آنچنان کهنه، پوسیده و ویران باشد که هیچ تعمیراتی جوابگوی رو به راه ساختنش نباشد،

    ِ آنگاه دل را به دریا زده، خانه را در هم کوبیده و ساختن بنای جدیدی را آغاز میکنید.

    درست است که این کار نسبت به تعمیر، با سختی بیشتر و هزینه بیشتری همراه است اما نتیجه کار، خانه ای کاملا متفاوت است که هیچ ربطی به بنای قبلی ندارد

    من داشتم اون خونه قبلی 18 سال پیش رو که نیمه داغون بود زیباسازی میکردم

    حدودا 3 سال و نیم هم هی خراب میشد هی من میخواستم ظاهرش رو قشنگ کنم

    توقع بهترین سازه جهان رو هم ازش داشتم

    خانه از پای بست ویران است/خواجه در فکر نقش ایوان است

    خواجه ی ما که من باشم انقدر چک خورد از جهان تا اینکه فهمید اینطوری فایده نداره

    حتی این کار به قوانین هم بدبینم کرده بود

    دیدم به استاد عباسمنش هم بماند

    میخوام بگم چه تجاربی برای من داشت

    و اینکه فکر نکنیم مسیر اشتباه حتی به ظاهر قشنگ نتایج خوب داره

    حتی اگه 300 سال هم منتظر بمونی نه تنها اوضاع خوب نمیشه بلکه بدتر میشه

    چون یه مسیری رو داری میری و فکر میکنی درسته و خیلی هم متوقعی ولی کاملا اشتباه فکر میکنی

    در متن قسمت خوش آمد گویی اومده:

    نخواه و انتظار نداشته باش که یک شبه این ساز کار را تمام و کمال درک کنی و به کار ببندی و یک شبه، باورهای محدودکننده و شرک‌آلود ذهن -که نتیجه ورودی‌های نامناسب در طی سال‌ها بوده- را تبدیل به باورهای قدرتمند کننده و توحیدی نمایی.

    درک این ساز و کار و اجرای آن در زندگی، یک فرایند تکاملی است و این عجله، فقط تو را ناامید و بی‌انگیزه می نماید و لذت بردن از مسیر را از تو می رباید و در نهایت تو را از مسیر خارج کرده و حتی ممکن است به شیوه قبلی‌ات باز گرداند

    راستش من اینو میدونستم که همیشه انقد عجله دارم که حتی نمیتونم نفس عمیق و آرام بکشم

    سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1275 روز

    سلام ماریا جان

    سلام وصد سلام

    دوست خوبم زیبا مکتوب کردی

    سپاسگذارم هستی

    سپاسگذارم آگاهی های این خانواده بزرگ رو برام امشب دوباره تاکید وآرام برام بولد کردی ممنون وسپاسگذارم ماریای عزیزم .

    سپاسگذارم

    از مکتوب کردنت بسیار نخوشم آمد

    سپاس

    به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این آگاهی های توحیدی تا با درک قوانین جهان هستی خالق عامدانه ی تمااااام خواسته هام باشم.

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این قوانین رو در قالب 12 قدم برامون تهیه کردید و یک ساااااال با آگاهی های شما رشد کردیم و لذت بردیم ازاین فرصت زیبای زیستن

    استاد عباسمنش عزیزم ، تسلیم بودن در برابر قانون تکامل، برای من، کارِ آسونی نیست.

    می‌دونم که اگر توحیدی تر باشم و ایمانم به قوانین بیشتر بشه و بهتر درکشون کنم ، اگر یقین داشته باشم که فرکانس من داره نتایج رو برام خلق می‌کنه وبجای گیر دادن به عوامل بیرونی بیشتر رو خودم تمرکز بزارم اونوقت ،دیگه عجله ای برای رسیدن به هیچ خواسته ای ندارم .

    من می‌دونم که عجله های الآنم برای اینکه من هنوز قوانین رو خوب بلد نیستم ،

    واقعا متعهدم به کار کردن لیزری روی خودم .

    پس باز هم با رعایت قانون تکامل آرام میگیرم و فقط در آرامش بااستفاده از محصولات شما و آگاهی های این سایت ،روی خودم کار میکنم .

    دوستتون دارم و عشق برای همه ی بچه‌های سایت توحیدی عباسمنش 🟢

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1275 روز

    سلام دوست خوبم اسدالله عزیز

    سلام وصد سلام

    سپاسگذارم هستی

    بودنت مایه آرامش وامنیت است

    پاسگذارم همیشه مکتوب میکنی ومکتوبات شما بی نظیرن

    سپاسگذارم

    منم موافقم دوره آفرینش یکی از انتخاب های درست من هم هست البته هدایتی وخدا رو شکر میگوویم که هدایت شدم به این دوره عالی..

    روزها ولحظات روزهایم اکثر اوقات با جلسات دوره آفرینش که تا جلسه هفت آن ر دارم گوش میدم وبسیار مرا الهام بخش است خدایا شکرت ..سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1275 روز

    سلام عزیز دل همه تو ای خانواده وبقول خود نازنینت غار حرا ..

    سلام وصد سلام‌سعیده جان‌

    چه خودمانی

    چه زیبا وپر ابهت

    چه با تنازی ونازنینی جملاتت رو میچینی ودل مارو بسمت خندین شاد بودن احساس خوب داشتن .زیبا اندیشیدن .تفکر کردن وبسیاری احساسات عالی هدایت میکنی

    سپاسگذارم عزیزم هستی شما گل سر سبدی نازنین

    سپاسگذارم بودنت مایه تسلی وآرامش است

    سپاسگذارم با بودنت موج جدیدی از بودن گسترش دادی

    سپاسگذاریم از طرف خودم تمام سلولهایم تث تک …

    سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: