مقدمه دوره ۱۲ قدم - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

سلام بر همه عزیزان

روزشمار 135 فصل پنجم

دستم برای چیدن کلمات کنار هم نمیره یعنی دلم میخواد مغزمو کپی کنم تو کامنت اینقدر که هر کلمه برام پر از درک هستش الان داشتم با خواهرم صحبت میکردم اینقدر حرف برای گفتن راجع به قانون داشتیم که هی وسط حرف همدیگه میپریدیم که یادمون نره حرفهامون

اول یکم راجع به حس و حال کلی م میگم بعد نکاتی که یادداشت کردم

چند روز پیش از طرف سایت اللهی عباسمنش دات کام برام ایمیل اومد راجع به اینکه خیلی وقته از خرید قدم دوم میگذره و من هنوز بعد اینهمه مدت که عددشم زده بود هنوز قدم سوم و تهیه نکردم و یه متن بلند بالا و بسیار دلنشین و پر انرژی برام نوشته بود و تجربه یکی از همکلاسی هام درباره اینکه قدم ها رو نصفه ول کرده بود هم برام گذاشت اینقدر غرق در متن و نوشته دوست عزیزم بودم اینقدر این حرکت برام قشنگ بود که نمیدونم چطوری توصیفش کنم کسی که اون ایمیل و برای من فرستادی بدون که من بهترین ها رو برات میخوام اینقدر که انرژی خوب گرفتم واقعا نمیدونم چی بگم که انرژیش برگرده سمت شما و استاد عزیزم که بنیانگزار این سایت هست، مریم عزیزم که فکر میکنم خود شما بودی چون موقع خوندنش فقط لحن گفتار شما تو ذ هنم پلی میشد تا ساعتی من فقط داشتم فکر میکردم و هیچ کار دیگه ای نمیتونستم انجام بدم

وقتی دیدم این فایل روزشمار امروز یا دیروز هست و نمیدونم در هر صورت من امروز گوشش دادم وقتی دیدم فایل راجع به همونه اصلا هاج و واج موندم بیشترین میخکوبیم زمانی بود که وقتی خواهرم چای ش و اورد اتاقم که هم حرف بزنیم هم چای بخوریم قبل اینکه لبتابم و ببینه و من راجع به فایل صحبت کنم گفت دیشب خواب دیدم اون فایله هست راجه به معرفی دوازده قدم که استاد ابی پوشیده؟ نزاشتم ادامه بده لب تاب و بهش نشون دادم گفتم نگو که اینو میگی دیگه نگم براتون از ری اکشنامون من که خودم تو بهت بودم خواهرمم اخرین ضربه رو محکمتر زد بعد اینکه به خودمون اومدیم گفتم خب بعد تعریف کرد که خواب دیده همین فایل و با یسری تغییرات مریم جان نشستن و دارن صحبت میکنن داشت برام میگفت و ما تا چند ساعت راجع به قانون صحبت کردیم و مثال های روزمرمون و راجع به قانون زدیم و من و ایشون خدا رو شکر کردیم بخاطر حضور همدیگه که هم فرکانس و هم مسیریم

چون فعلا ورودی مالی ندارم نمیتونم دوره ای تهیه کنم چون تمرکزم روی دوره ثروته هرچند که گاهی ذهنم فرار میکنه هی که تو صحبتهای شما راجع به تعهد گفتم منم یه دفتر جدید تهیه کنم چون قبلا تو یه دفتر دیگه مینوشتم و جدی تر تعهد بدم اینجوری نمیشه و اینم بگم من ادم تک بعدی هستم و نمیتونم همزمان رو چند دوره باهم کار کنم حالا در کنار ثروت هم تو عقل کل میچرخم هم فایل های روزشمار و میبینم اما خب اینا برای ذهنم اشناس کلماتش همش فکر میکنه قراره چیزهای جدید بشنوه هضمش شاید براش سخته البته تصمیمم اینبود امسال بصورت جدی تر قدم ها رو کار کنم و با اینکه پول قدم سومم الان دارم اما نخواستم دوباره ولش کنم گفتم مجدد سال جدید خودمو موظف کنم در کنار دوره ثروت یا سلامتی قدمها رو هم جدی تر پیش ببرم به امید الله در هر صورت بابت اون ایمیل اللهی از سایت عباسمنش دات کام تشکر ویژه دارم

حالا نکات و یادداشت میکنم که برای ذهنم نوشتم:

* تکامل ، طی کردن تکامل که نتایج پایدار میاره (تقریبا در تمام موارد تکاملم یا طی شده یا داره طی میشه اما موردی که الان اومد تو ذهنم راجع به سفر بود یادمه پارسال اولین باری که پیشنهاد سفر ترکیه داشتم اینقدر برام عجیب و باور نکردنی اومد چون شرایطش فرای ایده آل من یا اطرافیان من بود اینقدر باور نکردنی بود که من نتونستم هضمش کنم و به بهانه ای ردش کردم البته که معجزات تغییراتم بود معجزه دیدن سفر به دور امریکا چرا ردش کردم؟ در صورتی که با خانواده ای که از هر لحاظ خیالم راحت بود باهاشون و حتی هزینه سفر منم میخواستن پرداخت کنن چون اونجا خونه داشتن و بهونه ما مبنی بر اینکه پول بلطی نداریم و قبول نکنن خواهرم ولی رفت حالا چرا؟چون فکر میکردم اگه قراره روزی سفر کنم اونم سفر خارجی و لاکچری باید خیلی پولدار شده باشم و برای ذهنم منطقی نبود که با شرایط اون موقعم سفر کنم با اینکه سرکار میرفتم و درامد داشتم خلاصه با کار کردن بیشتر با ایمان بخدا که اگه یبار شده بازم میشه و کنترل ذهن به دو سه ماه نرسید که مجدد شرایطش مهیا شد اینبار دیگه میدونستم جایزه کنترل ذهنمه و قبول کردم و بعد چون تکاملم طی شد سفرهای بیشتری رفتم و الان برام منطقی تر هست سفر کردن که حتی ربط به هیچ چیز دیگه ای نداره جز باور و خیلی موردهای دیگه که بخوام با جزییات بگم خیلی میشه)

*عادتهای جدید در خودت شکل بده عادت درست فکر کردن، ایجاد باور خوب،عادت بزرگ خواستن ، عزت نفس و..

(اینقدر بدیهی شده برام زندگی به سبک شخصی خودم و دیدن نکات مثبت و تمرکز رو زیبایی ها که وقتی خلاف این هست متوجه میشم و سعی میکنم رو اون ترمزی که پیدا کردم بیشتر کار کنم و البته باید روی عادت ایجاد باور های خوب عزت نفس و بزرگ خواستن هم خیلی خیلی بیشتر کار کنم)

* مداومت و پایداری در نحوه صحیح فکر کردن اینقدر مدارمون و جابجا میکنه اینقدر تغییر میده مارو که غریبه میشی با ادم قبل

* هیچ محدودیتی برای پیشرفت نیست و عجله رو از زندگیت حذف کن آروم آروم به نتایج بزرگ میرسی اگه اجازه بدی خدا کارها رو انجام بده

* خدا رو بعنوان سیستم ، قانون و انرژی درک کن و اگر درک کنی کم کم تو با خدا یکی میشی و به یک اندازه نیرو داری قدرتی که میفهمی خالق شرایط خودت هستی اگه باورش کنی و قانون و درک کنی مفهوم ایه سخر

در اخر اینم بگم اون لحظه ای که داشتین میگفتین من اگه خدا بهم بگه بهشت و انتخاب کن همین زندگی رو انتخاب میکنم چون در تمامی جنبه ها زندگیم بهشته اینقدر کلامتون برق چشماتون حستون ناب بود که منم از ته دل خدا رو شکر کردم براتون تازه اون موقع که هنوز با زندگی به شیوه قانون سلامتی اشنا نشده بودین الان دیگه بهشت برینه بهشت بهشتاست براتون امیدوارم هرروزتون بهشت باشه مرد مرسی که هستین خدا رو شکرت بابت همه چیز بابت اینکه دستمو هدایت کردی اونجور بنویسه که باید جاری باشه ممنونم از همه کسایی که برای این سایت اللهی زحمت میکشن