مقدمه دوره ۱۲ قدم - صفحه 16

سلام استاد عزیزم سلام خانم شایسته عزیز و سلام به همه ی شما خانواده مهربانم

استاد من بی نهایت از شما و از خدای مهربانم سپاسگزارم استاد من امروز یه ارزو توی وجودم اومد اونم اینکه من چقدر خارق العاده هستم چقدر میتونم توی مکتب شما شاگرد زرنگی باشم

استاد جان شما به من دوستی با خداوند رو هدیه دادین

من حالا با خدای زیبام دوستی دارم جانانه عاشقانه

استاد جان من روز به روز بهتر میفهمم این واژه ب شما را که میگویی به خداوند اجازه بدهید

بله استاد

به خداوند اجازه دادن یعنی از وارد کردن الماس در گوهر عشقو‌ زیبایی با عمیقا سپاسگزار بودن

با عمیقا شاد بودن استاد رفاقت با خدا را از شما اموختم حالا چند ماهی از صمیمیت بیشتر من با خداوند و رابطه ی جدید من با خدا میگذرد

حالا صدایش را میشنوم الهاماتش را میشنوم تا اگاهی اکنونم به هدایت هایش عمل میکنم

تازه میفهمم عاشق یعنی چه کسی عاشق یعنی خدا من عشق مادرم را دیده بودم عشق پدرم را دیده بودم عشق برادرم را دیده بودم عشق دوست را دیده بودم عشق معشوق زمینی را دیده بودم اما عاشق یعنی خداوند

هیج کسی حتی مادر حتی یک همسر عاشق هیچکسی عشقش شبیه به عشق خداوند نیست

استاد شما به من زبان خدا را اموختین

این یک هدیه زیبا بود استاد این هدیه شما را چطور میشود جبران کرد

جز شاد بودنم جز سپاسگزار بودنم

استاد شما به من اموختین بیرون به دنبال هیج چیز نگردم همه چیز درون خود من است

استاد شما به من ارامش را هدیه دادین

این هدیه کوچکی نبود

شما بی دلیل عشق ورزیدن را به من اموختین

شما به من اموختین چگونه عاشق خودم باشم

شما تجلی خدای من بودین

شما به من اموختین که همه چیز را خدایم ببینم تمام مهر محبتی که به من میشود تمام اسایش و ارامشی که من بخشیده میشود تمام هدایای خداوندم بدانم

دنیا دنیا سوال هایم را اینجا جواب گرفتم

استاد فردا مراسم خواستگاری من است با مردی که مرد رویاهایم است و خداوند از وجود این مرد به من چه عشق زیبایی میبخشد

استاد هنوز هم اتفاقات بسیااااااااااااااار شکوهمند دیگری هم هست اما دلم میخواهد با این اتفاق زیبا به پایان برسانم دلنوشته ام را

اول از خدای عزیزم و بعد از شما خانم شایسته عزیز و تمامی شما خانواده عزیزم

در خداوند زیبا باشید