متن بخشی از صحبت های استاد عباسنش در این قسمت:
کل دوره 12 قدم فلسفهاش این بود که قانون تکامل رو در عمل اجرا کنیم در مسیر پیشرفت. یعنی یک گروهی جمع بشیم و شروع کنیم به اجرای قانون در زندگیمون به صورت خیلی جدی.
این دوره من به دانشجوها زیاد تمرین میدم. همون تمرین هایی که خودم انجام دادم که باعث شد اینقدر تغییر توی زندگیم ایجاد بشه. من بارها گفتم که کارکردن روی خودتون و اصلاح و بهبود باورهاتون مثل نفس کشیدنه، مثل غذا خوردنه، مثل آب خوردنه، اینجوری نیست که من بیام بگم من دیروز رفتم یه بشکه آب خوردم برای اینکه تا چهار روز بعد نیاز به آب نداشته باشم☹⚘
یعنی تغییرات توی زندگی ما به واسطه افکاریه که ما داریم به جهان هستی ارسال میکنیم، قانون کلی جهان اینه که جهان داره به افکار هر لحظه ما واکنش نشون میده، یعنی در هر لحظه با توجه کردن به موضوعات مختلف، اتفاقات مختلف، ما داریم فرکانسهایی رو به جهان ارسال میکنیم، جهان هم داره از جنس همون فرکانسها اتفاقات زندگی ما رو رقم میزنه، شرایط، آدمها، ایده ها، اتفاقاتی رو وارد زندگی ما میکنه که هم جنس با فرکانس های ارسالی ماست، ما در هر لحظه داریم زندگی خودمون رو خلق میکنیم.
مثل یه ورزشکاری که همیشه داره ورزش میکنه تا بدن آماده ای داشته باشه، یعنی حتی یه فوتبالیستِ خیلی مطرحی اگر توی باشگاهش با مربی به مشکل بر بخوره و مربی اصلاً توی تیم راهش نده یعنی بگه تو روی نیمکت هم نمیخواد بشینی، جزء لیست 18 نفره تیم هم نیستی، اصلاً دوست نداریم با تو کار کنیم، ولی قرارداد داری با تیم فوتبال ما، با باشگاه ما، اون فوتبالیست هر روز خودش تمرین میکنه برای این که بدنش آماده باشه، حتی زمانی که بازی نمیکنه، یعنی بازی نمیکنه میدونه که لج کردن باهاش و داستان شده و مشکل شده، هر چی که هست قرار نیست تا آخر فصل هم بهش بازی برسه، اما میدونه اگه قراره برای فصل بعد که به فرض قراردادش با این باشگاه تموم میشه آماده باشه برای تیمهای دیگه از لحاظ جسمی از لحاظ ذهنی باید همیشه در حال تمرین باشه، به همین دلیل خودش خصوصی برای خودش تمرین میکنه. یعنی قاعده بازیه.
برای اینکه ما همیشه سیراب باشیم همیشه آب میخوریم، برای اینکه سیر باشیم همیشه غذا میخوریم، یعنی این نیست که من بیام یک هفته آب بخورم، یک هفته غذا بخورم، بگم برای یک ماه آینده نیاز ندارم. در واقع خیلی از دوستان در مورد مباحث ما اینجوری فکر میکنن، من یه دوره ای کار کردم، یه فایلی رو گوش کردم، یک کتابی از آقای عباسمنش خوندم، فلان دوره رو بودم، کار کردیم دیگه همون یه دوره رو کار کردیم، یه مدت هم خیلی خوب بود و شرایط خیلی خوب بود، یعنی این تیکه رو همه تون شنیدین از توی کامنت های دوستان: من فلان دوره رو اومدم خیلی اتفاقات خوبی افتاد و عالی بود، اما بعدش دیگه جواب نداد، دیگه اون نتایج خیلی خوب برای من اتفاق نیفتاد.
دلیلش اینه من توی تمام دوره ها گفتم افکار ما داره اتفاقات رو رقم میزنه، داره شرایط رو رقم میزنه، وقتی که ما هر لحظه داریم افکارمون رو به سمت مثبت جهتدهی میکنیم، داریم باور های مناسب میسازیم، زندگی ما روی غلتکه، وقتی که ما این کارو نمیکنیم معلومه دیگه نتیجه هم تغییر میکنه وقتی که شما کود مناسب، نور مناسب، آب مناسب به یک گیاه ندی مهم نیست که چند سال این کارو درست انجام دادی، اگه شما 20 سال یک باغی رو آماده کرده باشی با بهترین کیفیت، کافیه چند ماه روی این باغ کار نکنی آب بهش ندی، کل اون 20 سال از بین میره. فرکانس هم همینه، خوبیه فرکانس همینه، اصلاً زیبایی جهان هستی همینه که ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق میکنیم، بنابراین اگر میخواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم، کاری که من دارم انجام میدم، کار کردن روی خودمون و شخصیتمون هم به معنای شاخ غول شکستن نیست. یعنی مواظب ورودی های ذهن مون هستیم، روزی یکی دو ساعت روی ذهنمون کار میکنیم، توی راه رفتن به سرکار توی راه برگشت از سرکار به جای اینکه بشینیم پای شبکههای اجتماعی به جای اینکه بشینیم پای برنامه های تلویزیونی به جای اینکه وقتمون رو با افراد نامناسب پر کنیم میشینیم روی باورهای خودمون کار میکنیم کاری که من انجام دادم.
من وقتی روی باورهام کار کردم یه سری آدم های نامناسب خود به خود حذف شدن، یه سری ها رو هم خودم حذف کردم، وقتی شروع کردم به کار کردن روی خودم، قشنگ جهان به صورت کاملاً واضح نشون داد که من دارم تغییر می کنم. چطور نشون داد؟ از حذف شدن آدم های نامربوط به منِ جدید، یعنی یه آدمهایی بودن توی زندگی من. دوست ها، رفیق ها، قبلا خیلی باهم حال میکردیم، اما وقتی من تغییر کردم دیگه توی فرکانس اونا نبودم، به محض اینکه من تغییر کردم خود به خود یه سری اتفاقات افتاد اصلا رفتن از مدار من، دیگه خبری ازشون ندارم، کسایی که اگه دو روز همدیگه رو نمی دیدیم شاکی میشدیم. نشستم به جای این داستانها، تلویزیون رو الان چند ساله قطع کردم و الان تلویزیون برای ایکس باکس هستش، ولی اینکه بشینیم پای برنامه های تلویزیونی و وقت بذاریم که اصلاً وقتش رو ندارم، علاقه ای هم ندارم که وقت برای این چیزها بذارم. اگه که افکار من داره اتفاقات رو رقم میزنه اگه توجه من داره نتایج زندگی منو رقم میزنه باید مراقب توجهم باشم، اگه من خوراک منفی به ذهنم بدم، باورهای نادرست به ذهنم بدم، از سریال ها از برنامه ها از افراد از کتاب های نامناسب، از موضوعات نامناسب، خب منم همون نتیجه رو میگیرم که بقیه مردم دارن میگیرن، به همین دلیل من اومدم خیلی جدی کلا اون سیستم تلویزیون نگاه کردن که قبلاً میشستیم سریال ها رو نگاه میکردیم، برنامه ها رو نگاه می کردیم اونها رو حذف کردم.
دوستایی که توی فرکانس من نبودن نمیخوام بگم نامناسب میخوام بگم من یه مسیر دیگه رفتم اونا توی یه مسیر دیگه. مثل کسی که میخواد بره دانشگاه برای دکترا داره کار میکنه، خب یکسری بچه ها هستن اصلاً علاقه به درس ندارن، خب این وقت کمتری رو باید با اونها بگذرونه، وقت بیشتری رو باید برای درس هاش بزاره، دیگه اونها رو هم رها کردم تمرکزم رو گذاشتم روی کار کردن روی خودم، یعنی اینو کی من شروع کردم، از موقعی که راننده تاکسی بودم توی بندرعباس، اینا مال اون موقع است، من از اون موقع شروع کردم هیچی هم نداشتم ولی وقتی که قانون رو درک کردم و فهمیدم قانون اینجوری عمل میکنه دیگه تصمیمم رو گرفته بودم و تعهد داده بودم به خودم، بعد دیگه خیلی راحت آدم های مناسب وارد زندگی من شدن، اتفاقات و شرایط زندگی من تغییر کرد، سلامتی جسمانی، ارتباطاتم، وضعیت مالی.
یعنی کاری که من دارم کل زندگیم انجام میدم، هیچوقت هم فکر نمی کنم که خب حالا منی که این همه سال با تمام وجود دارم روی قانون کار می کنم دیگه کافیه. نه منی که دارم تدریس می کنم یه ذره که از این فضا دور میشم، یه ذره که از این نوع تفکر دور میشم احساس می کنم که علفهای هرز شروع کردن به رشد کردن، قشنگ میفهمم که یه ذره اخلاقم داره تند تر میشه، یه ذره ترس هام داره بیشتر میشه، یه ذره مثلاً اون تمرکز روی مسائل زندگیم داره کمتر میشه، هدایت های الهی رو کمتر دریافت می کنم، اصلاً نتیجه خیلی واضح خودش رو نشون میده، به همین دلیل با همه این تجربه ها که من داشتم تصمیم گرفتم که یه دوره ای رو حداقل دوازده قدم شروع کنیم و تمام اون تجربیاتم، تمام اون نتایج و تمام اون چیزایی که باعث پیشرفتم شده باهاشون در میون بذارم و ازشون بخوام تمرین کنن و پیگیری کنن و اونایی که دوره های قبلی رو تهیه کردن به مراتب آماده ترن و سریع تر پیشرفت میکنن. اما اگه کسی دوره های قبلی رو هم تهیه نکرده ولی با تعهد شروع کنه و واقعا همون تعهدی که من به خودم دادم شروع کنه ورودی هاش رو کنترل کنه و خودش رو غرق کنه توی این آگاهیها، اصلاً توی همون روزهای اول نتایج خودش رو نشون میدن.
در جلسه اول ار دوره 12 قدم یک چکاپ فرکانسی برای شما طراحی کردم تا قبل از اینکه این دوره رو شروع کنید مشخص بشه که وضعیت شما توی نقطه شروع چی بوده؟! توی وضعیت مالی و روابط و سلامتی و معنویت کجا هستید، توی چه جایگاهی هستید، اینو بنویسید که عکس قبل از عمل داشته باشیم که توی قدم دوازده یه بار دیگه چکاپ فرکانسی کنیم ببینیم چقدر تغییر کردیم و خیلی از دوستان میگفتند ما تا به حال اصلا اینطور به خودمون و باورهامون و به ذهنمون نگاه نکرده بودیم ما تازه داریم خودمون رو میشناسیم، افکارمون رو میشناسیم، باورهامون رو میشناسیم، دلیل واکنش هامون رو میشناسیم، دلیل رفتار هامون رو میشناسیم، دلیل نتایج زندگیمون رو داریم میشناسیم با چکاپ فرکانسی⚘
بچه هایی که دارن بهای محصولات رو پرداخت میکنن از محصولات استفاده میکنن اصلاً توی یک فرکانس متفاوتی هستن، درکشون از دنیا فرق میکنه، به همین دلیل کل کامنت محصولات رو گذاشتیم برای اونایی که توی دوره ها شرکت کردن، چون اصلاً فضای فرکانسی این دو نوع افراد همون تفاوت بین یا ایها الناس با یا ایها الذین آمنو هست توی قرآن برید کل آیه هایی که با یا ایها الناس شروع شده بخونید توی قرآن بعد مقایسه کنید با کل آیه هایی که با یا ایها الذین آمنو شروع شده توی قرآن، درک می کنید نگاه خداوند رو وقتی که با یا ایها الناس استفاده کرده و تفاوتش رو با وقتی که با یا ایها الذین آمنو استفاده کرده، این همون تفاوتیه که من توی کامنت های بچه ها توی فایل های دانلودی و محصولات میبینم به همین دلیل گفتیم این کامنت ها رو جدا میکنیم اون دوستانی که از لحاظ مداری از لحاظ فرکانسی آماده بودن میان محصولات رو تهیه میکنن، بعد با دوستان دیگه کار میکنن و تجربیاتشون رو به اشتراک میذارن و بعد می فهمن که چقدر فکرشون، نحوه تفکرشون، آگاهی شون تغییر کرده از وقتی که دارن به صورت جدی و با تعهد با پرداخت بها دارن روی خودشون کار میکنن.
تاریخ عضویت در سایت به تنهایی کافی نیست، چون که ممکنه یه نفری بیاد بره توی دانشگاه ثبت نام کنه ولی اصلاً سرکلاس نره بگه شیش ساله توی این دانشگاهم ولی هیچ کلاسی رو نرفته، این مهم نیست. اونایی که تاریخ عضویت بالایی دارن و کار کردن. از کجا میفهمیم که کار کردن؟ از جنس کامنت هاشون، یعنی ممکنه یه نفر باشه 1500 روز تاریخ عضویتش باشه ولی اصلاً نرفته باشه فایل گوش کنه فقط اومده ثبت نام کرده و رفته و اصلاً هیچ کار نکرده روی فایل ها. از کامنتهاش میفهمم که این بنده خدا قوانین رو درک نکرده که این نوع نگاه رو داره یا این دیدگاه رو در مورد این موضوع خاص داره این اون چیزایی هست که هی به من نشون میده که وقتی که تفکر تغییر میکنه این باورها تغییر میکنه، این نوع نگاه تغییر میکنه، بعد نتایج تغییر میکنه به صورت پایدار. یعنی اول نوع نگاه، باورها، عقاید، به صورت بنیادین تغییر میکنه و بعد نتایج تغییر میکنه به صورت بنیادین این اتفاقی بود که برای من افتاد.
همونجوری که ما برای زنده موندن هر روز غذا میخوریم هزینه هم می کنیم براش، مگه کسی هست که برای غذا خوردن هزینه نکنه، برای لباس خریدن هزینه نکنه، برای مکان زندگی کردن هزینه نکنه، همه داریم هزینه میکنیم، برای همه چی داریم هزینه میکنیم به همون شکل باید برای افکار درست، باورهای درست، آگاهیهای درست، هزینه کنیم این هزینه هم زمانیه، هم مالیه، هم تعهده، که من می خوام حتماً روی خودم کار کنم که نتیجش چیه؟ نتیجش خوشبختیه، نتیجش شادیه.
چرا هر روز تعداد بیشتری از افراد عضو سایت ما میشن و با ما ادامه میدن چون نتیجه دارن می گیرن، چون دارن میفهمن که حالشون بهتر شده، روحیه شون بهتر شده، درآمدشون بیشتر شده، روابط عاطفیشون بهتر شده، آگاهی شون از خداوند، از جهان، از کارکرد جهان بهتر شده، افرادی که دارن از برنامه ما استفاده می کنن خیلی راحت دلیل اتفاقات زندگیشون رو می فهمن، خیلی راحت دلیل اتفاقات زندگی دیگران رو می فهمن، خیلی راحت میتونن پیش بینی کنن که چه نوع تفکری چه نتایجی رو به وجود میاره، این آگاهی خودش ارزشمنده، مثل یک پیشگو شما زندگیت رو پیشگویی میکنی، میگی اگه من با این نوع تفکر و از این مسیر برم به این نتیجه میرسم. اگه میخوام نتیجه رو عوض کنم باید نحوه تفکر و مسیرم رو عوض کنم. این اون چیزیه که انگیزه منه برای کار کردن که افراد بیشتری خالق زندگی خودشون باشن. چه افرادی؟ افرادی که واقعاً مشتاقن ادامه بدن، همونجوری که مشتاقن هر روز نفس بکشن، همونجوری که مشتاقن هر روز آب بخورن، هر روز غذا بخورن، به همون شکل مشتاق باشن که افکارشون رو کنترل کنن، باورهای درست ایجاد کنن، به همون اندازه که مراقبن غذایی که میخورن فاسد نباشه، به همون اندازه که مراقبن آبی که می خورن فاسد نباشه، به همون اندازه مراقب باشن که چه ورودی هایی رو دارن به ذهنشون میدن، چه اخباری رو دارن گوش می کنن، با چه آدم هایی دارن رفت و آمد میکنن، چه باورهایی رو دارن، چه دیدگاهی رو نسبت به خداوند دارن، به همون اندازه مهم باشه براشون⚜
این افراد رو آدم باهاشون لذت میبره کار کنه چرا؟؟ چون نتیجه میگیرن، یعنی شما اگه مدیر یک مدرسه باشید خیلی مشتاقید که افرادی توی اون مدرسه ثبت نام کنن که مشتاق درس خوندن باشن، نه دانش آموزانی که اصلا علاقهای به درس ندارن، پدر مادرشون به زور برداشتن آوردنشون اونجا، اصلاً علاقه ای ندارید که یه همچین مدرسه ای رو مدیریت کنید و هر روز جنگ و دعوا باشه و بچه هایی که هیچ علاقهای به درس ندارن و میخوان از در و دیوار فرار کنن، شما باید تازه اونها رو آماده کنید. نه، ترجیح اینه حتماً ترجیح همه اینه که من می خوام با آدم هایی کار کنم که خودشون هم دوست دارن پیشرفت کنن، خودشون هم دوست دارن توی مثال مدرسه درس بخونن.
منم یه همچین ترجیحی دارم دوست دارم با افرادی کار کنم که خودشون علاقه مندن به تغییر زندگیشون، همونقدری که من علاقه داشتم، خودشون امیدوارن به تغییر زندگی شون، خودشون امیدوارن به رحمت خداوند، ناامید نمیشن از رحمت خداوند، همون جوری که من علاقه داشتم، همون جوری که من امید داشتم به همین دلیل دوره 12 قدم به این شکل آماده شد من خیلی راضیم، اصلاً فکر من برای آموزش خیلی جهتدهی شد توی این دوره، یعنی خیلی تکلیف من روشنِ و میدونم که هیچ عجلهای نیست توی روند آموزش و ما میخواهیم 12 قدم رو با هم ادامه بدیم و آروم آروم کار کنیم، مفاهیم پایه ای رو کار کنیم، تمرین کنیم، آماده بشیم، بریم سراغ مرحله بعد، دوباره توی قدم های بعدی برگردیم قدمهای قبلی رو دوباره با هم مرور کنیم، تمریناتش رو باهم فِرِش کنیم، تازه کنیم و بعد قدم دوازده مقایسه کنن دوستان زندگیشون رو اصلاً یه آدم دیگه ای میشید، من قول میدم اگه شما این دوره رو جدی بگیرید و کار کنید روی خودتون، اصلاً زندگیتون در تمام ابعاد هیچ ربطی به زمانی که این دوره رو شروع کردید نخواهد داشت.
از وقتی که من سعی کردم جور دیگه ای نگاه کنم به دنیا، باورهای درست رو در ذهن خودم ایجاد کنم، افکارم رو به مسیرهای درست جهتدهی کنم، نپذیرم هرچی که از قبل به من گفتن، اون وقت نتایج اتفاق افتاد خیلی از ماها راحت فراموش میکنیم دلیل موفقیت هامون چیه، یعنی وقتی که نمی نویسیم، وقتی که مکتوب نمیکنیم، بعداً فکر میکنیم شانسی شده، یا بلاخره موقش بود که این نتایج به وجود بیاد، اما وقتی که مینویسی قبل از اینکه وارد دوره 12 قدم بشم جایگاهم چی بوده، نوشتید، مکتوب کردید و بعد از دوره جایگاهمونو می نویسیم و مقایسه می کنیم بدون تردید درک میکنیم که دلیل این تفاوت چی بوده، اون وقت که درک کردیم اتفاقی که برای من میفته وقتی که من درک کردم دلیل تفاوتهای زندگیم چیه، دیگه این مسیر رو رها نکردم، دلیل اینکه این مسیر رو رها نمیکنم و هر روز روی خودم کار می کنم و ساعت ها وقت میزارم برای بهبود باورهام، دلیلش اینه که فهمیدم این روند، این نوع نگاه باعث این نتایج شده.
قسمت دوم تمرین ستاره قطبی که بسیار تمرین فوق العاده ای هست برای جهت دهی افکار، برای باز کردن در نعمت ها، برای دریافت الهامات، برای کمک گرفتن از خداوند که کارهامون رو انجام بده، این تمرین بسیار ساده اما بسیار بسیار تاثیرگذاره که هر قدم روش کار میکنیم
جلسه سوم تمرکز بر روی نکات مثبت و زیبایی ها بود که در هر قدم جاهای زیبایی که بهش برخورد میکنم توضیح میدم در موردش و به بچه ها میگم نکات زیباشو پیدا کنید و در موردش صحبت کنید و یاد بگیریم توی هر شرایطی که هستیم زیبایی هارو ببینیم. هر چقدر اوضاع بد باشه فکر نکنید به همون میزان نیازه که زمان ببره تا اوضاع خوب بشه چون تجربه زندگی من همین بوده واقعا میتونه خیلی خیلی زود تمام اون کمبودها جبران بشه تمام این مسائل جبران بشه وقتی شما تغییر می کنید. یعنی این نگاه مثبت به یک حادثه طبیعی مثل سیل هست که اسمش رو گذاشتن بلاهای طبیعی، این همه نعمت و آب و ثروت وارد زندگی همه مردم ایران شده، اینا ازش استفاده خواهد شد، این مواد غنی که الان با این آب رودخانه که به شکل گل و لای اومده اینا مواد غنی کشاورزیه، اینا گنجِ داره میاد، الماسِ که داره میاد، الان خیلی ها که توی مدارش نیستن شاید درک نکنن، به همین دلیل استفاده نمیکنن ازش، اما اونایی که باورهای درست دارن و توی هر شرایطی تمرکز بر روی نکات مثبت دارن از این گنج ها استفاده خواهند کرد، از این موقعیتها استفاده خواهند کرد.
خداوند میتونه همه چیز رو درست کنه مهم نیست که چقدر اوضاع خراب باشه همه چیز میتونه تغییر کنه، حتی به این شکل که توی یک هفته چنین حجمی از باران بیاد که رودخونه ها پر بشه، سدها پر بشه، مایی که همش می شنیدیم آب نیست. مادر من بس که این اخبارو نگاه میکرد توی ایران که من بودم، میومد میگفت جنگ جهانی سوم بر سر آبه! می گفتم اینا رو از کجا داری میگی؟ میگفت اخبار، دکتر فلانی گفته. این یک اتفاقیه که میشه اینجوری بهش نگاه کرد، میشه نگاه کرد که چقدر بدبخت شدیم بیچاره شدیم!
اون کسی که مثل من و بچه هایی که با من هستن تصمیم میگیره به شرایط جوری نگاه کنه که احساس بهتری پیدا کنه، باورهای درستی توش پیدا کنه، اون هدایت میشه به مسیرهای بهتر، اون از همین مسائل ایده میگیره برای ثروت ساختن، تمام پیشرفت های بشری بر اساس همین اتفاقات طبیعی بوده، کشتی ها چه جوری پیشرفت کردن؟ کشتی ها غرق شدن. روند جهان همینه. همه تغییرات، تکنولوژی، همه پیشرفت های بشری، همه قطار های مدرن، همه دستگاه ها، همه ماشین ها، همه پیشرفتها، همه این ترمز ای بی اس، هرچی که شما میبینید توی اطرافتون، بعد از یکسری حادثه ها اتفاق افتاده و فکر شده بهش و تغییر پیدا کرده بنابراین تضادها مایه بدبختی نیست. اما برای اون عده ای که میتونن جور دیگهای به مسائل نگاه کنن، این تفاوت نگاهه که نتیجه رو به وجود میاره.
اون موقع که بارون میومد میگفتن خداوند عذاب کرده که خشکسالی بشه، بعد که بارون اومد میگفتن خداوند عذاب کرده که سیل بیاد، یعنی در هر دو حالت یک سری آدمها هر اتفاقی بیفته عذاب میبینن، یک سری آدمها توی هر اتفاقی فرصت میبینن. از همون خشکسالیش هم فرصت می بینن، خشکسالی هم نعمت خوبی بوده، این نیست که باران نعمت خوبی بوده خشکسالی نعمت نبوده. اینا همشون نگاه ماست که داره دسته بندی میکنه این ها رو. میگه خشکسالی ضرره، باران نعمته، نه همون خشکسالی کلی ایده برای شرکت ها، برای مهندس ها، برای کشاورز ها ایجاد میکنه که از این فضا پول بسازن، موفقیت ایجاد کنن، پیشرفت ایجاد کنن، خشکسالی برای دبی نممت بوده، مگه دبی جنگل داره، مگه دبی کوه داره، مگه باران داره، مگه رودخونه داره، همون خشکسالی براش نعمت بوده، نشسته از فضاهای دیگه اش استفاده کرده، از موقعیت تنگه هرمز استفاده کرده برای باربری، برای دپو کردن محصولات کشورهای دیگه، برای واردات برای صادرات جاذبه های طبیعی کوه و جنگل و دریا و رودخانه زیبا نداشته، اما اومده جاذبه های مصنوعی ایجاد کرده، اون نعمت بوده براش. نگاه متفاوت افرادی که اونجا بودن باعث شد که از این نعمت استفاده کنن⚘
همه مردم اونجا از این نعمت استفاده نکردن، اونایی که متفاوت نگاه میکردن به قضایا، و فرصت هارو توی هر شرایطی میدیدن از اون نعمت ها استفاده کردن، بنابراین برچسبی که ما به اتفاقات میزنیم نشون دهنده نتیجه ایه که ما از اتفاقات میگیریم. اگه شما توی هر شرایطی فرصت ها رو ببینی و بگی یه فرصته من باید پیداش کنم اسمش هرچی هست، اسمش زلزله است، همون داستانی که توی جنگ جهانی دوم بود بمب می ریختن رو سر مردم ژاپن،سوئیچی رو هوندا با همون بمب های عمل نکرده با موتور همون بمب های عمل نکرده آنها رو وصل میکرد به دوچرخه، موتور سیکلت درست می کرد می فروخت، این نگاه افراده که متفاوته نسبت به اتفاقات یکسان که نتایج متفاوت ایجاد میشه
حالا اونی که تو سر خودش میزنه خشکسالیه، سیل هم بیاد دوباره تو سر خودش میزنه. اونیکه تو خشکسالی نعمت و فرصت رو میبینه سیل هم که بیاد نعمت و فرصت رو میبینه. حالا چی میشه که بتونیم اینجوری فکر کنیم این نیاز داره به تمرین، دلیل اینکه دوره 12 قدم خیلی نتایج بزرگی خواهد داشت به خاطر اینه که تمرین میکنیم برای اینکه اینجوری فکر کنیم. یک شبه این نوع تفکر به وجود نمیاد اما وقتی کار میکنیم، ورودی هامون رو کنترل میکنیم، باورهامون رو ایجاد میکنیم، نتایج رو میگیریم از این نوع تفکرمون بهتر و بهتر میتونیم روش کار کنیم،
هر قدم یک جلسه تمرکز بر روی نکات مثبت داریم که یاد بگیریم زیبایی هارو ببینیم قدم اول تمرکز بر روی نکات مثبتِ یک نمایشگاه هنرهای دستی بود، من به بچه ها گفتم که اگه شما یکی از غرفه داران این نمایشگاه بودید یکی از هنرمندان این نمایشگاه بودید که اومدن توی این شهر جنساشون رو میفروختن شما چه باورهایی ایجاد میکردید که محصولات تون رو بهتر بفروشید؟ چه باورهایی ایجاد می کردید که فروش خیلی بالایی داشته باشید؟
یعنی گنجینهای از باورهای فوق العاده توی این جلسه کامنت گذاشتن که اگه کسی به 5 درصد اونها عمل کنه کسب و کارش واقعاً متحول میشه، یعنی 5% اون باور هایی که دوستان نوشتن اگه کسی بهشون عمل کنه واقعا زندگی مالیش توی هر بیزینسی که باشه، اصلاً مهم نیست که توی چه بیزینسی هست توی هر بیزینسی باشه زندگی مالیش از زمین تا آسمون تفاوت خواهد کرد.
جلسه بعدی توضیحات بیشتری دادم بر روی تمرکز بر روی زیبایی ها که یک جهتدهی بدم افکار رو، یه ذره بازم باورهای مناسبی رو تو ذهن بچهها ایجاد کنم که بسیار بسیار تونستن کمک کنن به درک بهتر بحث نوع نگاه ما به اتفاقات و شرایط و نحوه تمرکز بر روی نکات مثبت.
جلسه بعدی قدم اول چگونه فکر خدارا بخوانیم در قرآن است.
در هر قدم یک جلسه داریم که میاییم قوانین خداوند رو توی قرآن پیدا می کنیم همون مسیری که باعث شکوفایی زندگی من شد، من نگاهم به قرآن یک کتابی هست، من همون موقع هم به خدا گفتم من فرضم بر اینه، نگاه من اینه که من وسط بیابونی به دنیا اومدم، هیچکس هم پیش من نیست، یک کتابی از اون بالا افتاده پایین، تو گفتی این کتاب راهنمای هدایت متقینه، این راهنمای زندگیِ، من با این دیدگاه دارم از این کتاب استفاده می کنم، با این دیدگاهی که راهنمای نحوه زندگی کردنه، حالا توی این کتاب یه سری از افراد خود قرآن سوره آل عمران آیه 7 میگه، این کتاب خودش اذعان میکنه که این کتاب دو قسمته، یک قسمتش آیه های محکمه هُنَ اُمُ الکتاب یک قسمتش آیههای متشابه هست، اُخَر متشابهات
میگه اونایی که در قلبشون بیماریه یا مرضه، رفتن سراغ تفسیر و تأویل آیات متشابه، یعنی این کتابی که راهنماست من به ضرس قاطع میگم بالای 98 درصد مسلمان های دنیا که اذعان میکنن که مسلمونن و قرآن میخونن و دین اسلام و از این صحبتها، اصلاً بویی از آیات محکم نبردن، تموم تمرکز بر آیات متشابه است و دنبال تفسیر کردن اون آیاتن که خودِ خدا توی قران گفته که تفسیر این آیات رو هیچ کس جز الله نمیدونه.
بارها و بارها من دیدم بچه ها پرسیدن استاد خدا خودش توی قرآن گفته ما شما رو در رنج آفریدیم: لقدخلقنا الانسان فی کبد: ما شما رو در رنج آفریدیم. پس این چیه؟
جواب این هست که:
کلمهای که ریشه اش یک بار توی قران اومده و غیر از بحث سختی و رنج معنای دیگری هم داره که یعنی: روی دو پا بودن هم هست، یعنی کبد دوتا معنی داره رنج و سختی و یا حیوان یا انسانی که بر روی دو پا حرکت میکنه
حالا اینکه چرا اون معنا و معنای رنج رو ازش استنباط کردن این بماند و چرا کل این آیه های دیگه رو رها کردن و رفتن سراغ این، کل آیه هایی که گفته قرآن رو برای شما آسان کردیم، ما به شما این نعمت ها رو دادیم، ما شما رو هدایت داریم میکنیم، لا خوف علیهم ولا هم یحزنون. اگه این مسیر رو برید همه چی زیباست، شما بصورت فیها خالدون در بهشت هستید، اگه این مسیر رو برید و اونا رو همه رو ول کردن، کاری بهش ندارن و این چرا اینجا اینو گفته.
خب ما اومدیم توی دوره 12 قدم، هر قدم یک جلسهای رو اختصاص میدیم به موضوعاتی که اصل و اساس قرآن و اساس زندگی ماست و آیه هایی که بارها و بارها و بارها تکرار شده، یعنی آیه های اصلی قرآن آیه هایی نیست که یک بار توی قران اومده باشه، بارها و بارها به شکل های مختلف از زوایای مختلف تکرار شده، اونا رو کسی نمیخونه میره سراغ بحثهای حاشیهای. یعنی این کاری که داعش و گروههای افراطی مسلمانان انجام دادن، طالبان، القاعده، اینا اسمشون استفاده از قرآنه، اینا قران رو نخوندن اصلاً. اصلاً هیچ کدومشون آیه های محکم رو ندیدن، اصلاً تموم تمرکز روی آیه های متشابه است، آیه هایی که یک بار توی قرآن اومده و اصلاً موضوعیتش چیز دیگهایه، اما برداشت اینا، اینا اومدن به قول قرآن تفسیرش کردن، تاویلش کردن. کیا؟ اونایی که خودِ خداوند میگه قلبشون مرض و بیماریه، تو قلبشون مرضِ، کسی که قلبش بیماری باشه میره سراغ سوء استفاده، میره سراغ برداشت های نادرست.
توی دانشگاه هم همینه، یه دانشجویی اومده اذیت کنه، اومده استاد رو اذیت کنه، مچ بگیره، تو قلبش بیماریه، اون میاد فقط منتظره یه چیزی استاد بگه که اذیتش کنه، مچ بگیره، حرف هاش رو یه جور دیگه تعبیر کنه، بگه شما اون موقع اینو گفتی چرا الان اینو میگی، یعنی توی تمام زندگی ما داریم یه همچین آدمهایی که توی قلبشون مرض و بیماریه، کتاب میخونه برای این میخونه که اذیت کنه طرف رو، نمیخونه که چیزی یاد بگیره، میخونه که تضاد توش پیدا کنه، میخونه که توش مشکل پیدا کنه، میخونه که مسخره کنه، تو درس هست، تو دانشگاه هست، تو کار هست.
طرف رفته سرکار یه عالمه موضوع هست برای یادگیری ولی میخواد فقط نکات منفی رو ببینه، تو قلبش بیماریه دیگه، ما میاییم به یک شیوه جدید و متفاوتی که من ندیدم تا حالا توی دنیا اصلاً انجام شده باشه، توی آمریکا مسجد های خیلی خوبی هست توی این کشور، یعنی پول های خوبی خرج میشه و برادران اهل تسنن هستن، مسجد های خیلی شیک و باکلاس، من بارها رفتم، چه دوستان شیعه و اهل تسنن سوالاتی که من از قرآن پیدا کرده بودم و مواردی که پیدا کرده بودم و بهش رسیده بودم ازشون می پرسیدم حتی طرف فردی که از بالاترین مراجع دینی اومده توی این کشور و امام جماعته و داره تدریس میکنه مباحث قرآنی رو، نمی تونست جواب بده، اصلا جوابی براشون نداشت که من میگفتم مثلاً تفاوت بین شیءَ و رودَ در قرآن تفاوت بین الله و رب در قرآن، تفاوت بین ذنب و اثم و جناح در قرآن، تفاوت بین یا ایها الذین آمنو و یا ایها الناس در قرآن، این سوال ها رو وقتی می پرسیدم با اینکه عرب زبان بودن و زبانشون زبان قرآنه ولی جواب این بود که مثل همن. من گفتم اگه مثله همن پس چرا متفاوت استفاده شده. میگفتن نه مثل همن، یک کاربرد دارن☹
خلاصه یک قسمت از کار ما اینه که ما درک کنیم فکر خدا رو، اسمش رو هم گذاشتیم چگونه فکر خدارا بخوانیم در قرآن و نمیدونید چه استفاده هایی کردم از آیه های محکم، آیه هایی که بارها و بارها تکرار شده و چه ایمانی در من ایجاد کرده که خدایی که خالق این زمین و آسمونه آگاهیهای رو به صورت واضح و صریح داده که استفاده کنید که خوشبخت بشید در دنیا و آخرت. ما میگیم که ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار: در دنیا و آخرت بهمون میده، نه فقط بحث آخرت. کی گفته که کل قرآن و کل دین برای آخرته؟ نه! بهت آموزش میده چه جوری ثروتمند بشی، قران بهت آموزش میده چه جوری خوشبخت باشی، چطور سلامت باشید، چه نگاهی باعث چه نتایجی میشه، چطور هدایت رو دریافت کنیم، ریشه هَدَیَ بارها در قران تکرار شده و همه نتایجی که من گرفتم هدایت الله بوده.
جلسه 6 قدم اول در مورد هدف گذاری با استفاده از قانون تکامل هست، تمرینی که ما دادیم تمرین هدفگذاری بود و من اومدم گفتم چه روشهایی هدف گذاری جواب نمیده و چه روشی جواب میده، تجربه من گفته، نتایج من گفته و اومدم گفتم با استفاده از قانون تکامل چطور هدف گذاری کنیم، یعنی روشی که میتونه قدم به قدم مارو به هر خواستهای برسونه چی هست و چطور باید انرژی بگیریم از هدف هایی که بهش رسیدیم برای هدف های بعدی، مکانیزم حرکت ما چیه، بسیار بسیار جلسه مفیدی بود که دوستان چقدر متحول شدن.
و در نهایت جلسه هفتم جلسه پاسخ به سوالات بود و بحث تعهد برای موفقیت مالی من توی دوره 12 قدم خیلی دوست دارم روی بحث موفقیت مالی هی تاکید کنم یعنی برنامه دارم که ماتوی قدم ها حداقل یک جلسه رو به صورت خیلی جدی روی بحث موفقیت مالی کار کنیم چون مسئله ای هست که خیلی ها باهاش درگیرن، یعنی خیلی علاقه دارم که این باور رو در شما ایجاد کنم که باید ثروتمند بشید، ثروتمند شدن معنوی ترین کاریه که توی زندگیتون میتونید انجام بدید. از از هر کاری که توی دنیا فکر میکنید معنوی تره. از هر چیزی که فکر میکنید، از هرکاری که فکر میکنید ثروتمند شدن معنوی تره. یعنی فقط فکر کنید اگه شما یا مردم دنیا ثروتمند باشن چقدر کارهای درست بیشتری انجام میدن و چقدر کارهای نادرست کمتری انجام میدن. معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدنه. تنها راه رسیدن به خداوند ثروتمند شدنه. تنها راه گذر از دنیای مادی، گذشتن از مادیات، رسیدن به اونهاست. اینها راهش اینه. هیچ راه دیگه ای نیست، هر کسی میگه خودش به هیچ نتیجهای نرسیده، تنها راهی که تو خدا رو باور کنی اینه که ثروتمند بشی باورهای خدای گونه ایجاد کنی، به قول سلیمان انک انت الوهاب. که نعمت هایی رو دریافت کنی که باعث بشه خدا رو تو زندگیت احساس کنی، یک انسان ثروتمند میتونه خدا رو احساس کنه.
یک انسان فقیر باید فقط دنبال قرض و قوله و اجاره خونه و یه لقمه نون باشه، وقت نمیکنه خدا رو توی وجود خودش پیدا کنه من موقعی که قدم اول رو گذاشتم روی سایت گفتم که اونایی که توی مدار هستن بیان، اونایی که متعهد هستن برای اینکه بدونید آمادگیش رو دارید یا نه نشونه ها رو ببینید، خداوند به شما میگه، خداوند شما رو هدایت میکنه، یه سری اتفاقات میفته، یه سری نشونهها رخ میده که قلبت بهت میگه باید توی این دوره شرکت کنی. اگه نشونه ها رخ داد که فقط خودت میفهمی یعنی توضیحش برای بقیه سخته، فقط خودت میفهمی. این اتفاق به صورت عجیبی افتاد، این پول به صورت عجیبی وارد حسابم شد، این اتفاق، این خواب، این موفقیت، این یک نشونه است که خدا میگه توی این مسیر ادامه بده اگه این نشونه برات اتفاق افتاد، من که خدا نیستم که نشانه ها رو توی زندگیت ایجاد کنم⚘
این که من اینقدر اعتماد دارم به برنامه خداوند اینه، اگه این اتفاق برات افتاد بیا توی دوره شرکت کن، اگه بعد از شنیدن این فایل و صحبت کردن و تکرار این مطالب، چند بار این فایل رو به صورت صوتی گوش کن اگه نشونه ای توی زندگی دیدی، اگه یک اتفاقی افتاد که قلبت بهت گفت این نشونشه، قلبت بهت گفت، هیچ کس دیگه ای هم نمیتونه بهت بگه دوره رو شروع کن، اگه هیچ اتفاقی نیفتاد هیچ نشونهای ندیدی فعلا آمادگی برای دوره نداری، از فایل های دیگه استفاده کن.
من دوست دارم با آدم هایی کار کنم که واقعاً متعهد هستن برای تغییر، اونایی که متعهد هستن حتماً نشونه ها رو دریافت می کنن و شرایط براشون فراهم میشه که بتونن ادامه بدن، این اون رفتاریه که من در مقابل خداوند داشتم، اعتماد به خداوند که میگفتم خدایا خودت آدم های مناسب رو برای من بیار، توی تمام قسمت ها. یعنی تمام موارد من از خدا خواستم که آدم های مناسب، شرایط مناسب، اتفاقات مناسب رو برای من بیار و همیشه اینکارو کردم. این نبوده که من بخوام خیلی دست و پا بزنم و خودم انتخاب کنم بگم نه این باشه اون نباشه. یعنی من تقریباً هیچ چیزی رو به این شکل که من بیام وسواسگونه انتخاب کنم که نه این نیاد، این بیاد، این فلان بشه، اینجا نریم، من میگم خدا هدایتم میکنه، خدا آدم های مناسب رو میاره، اون کسی که مناسب باشه میاد. یکی از کارهایی که اتفاق میفته بارها و بارها پیش میاد آدم دعوت میکنه افراد رو به خونه اش، من میگم من دعوتم رو می کنم، اگه اینا توی مدار باشن میان، فقط آدم های مناسب میان، یعنی من نگران نیستم که الان یه آدمی رو دعوت کنم آدم نامناسبی باشه بعد بلند شه بیاد توی خونه من. میگم اگه توی مدار من نباشه اصلا نمیاد توی خونه من، چه دعوتش کنم چه دعوتش نکنم. اصلاً کار من اینه، زندگی من اینه، به خاطر همین نگران این مسائل نیستم، یعنی اینقدر من دیدم برنامه خداوند رو توی زندگیم که اصلاً نگران این مسائل نیستم. توی کارم، توی دوره هام، فایل ها و توی سایتم هم همین روند هست. به همین دلیل هم میگم من اصلاً تبلیغ ندارم و نمیرم توی سایت های دیگه تبلیغ کنم، توی شبکههای اجتماعی تبلیغ کنم پول بدم برای من تبلیغ کنید، کاربر بیارید. مثل کاری که همه دارن انجام میدن، التماس میکنن تو رو خدا بیایید برنامه های ما رو استفاده کنید هیچ کدوم از این کارها رو من نکردم، به این دلیل که مطمئن بودم، یعنی از وقتی که من قانون رو درک کردم دیگه تبلیغات نداشتم، الان چندین ساله از وقتی که من قانون رو درک کردم من یک ریال تبلیغات نداشتم. چرا نداشتم؟ به خاطر این که میگفتم من روی خودم کار می کنم آدم های مناسب وارد زندگیم میشن، آدم های مناسب وارد سایت من میشن، آدم های مناسب وارد برنامه های من میشن و اینم نتیجه ای که الان هست. این همون چیزیه که اتفاق افتاده توی زندگی من. به همین دلیل هم هیچ اصراری نیست که شما توی دوره 12 قدم باشید. اگه نشونه ها رو دیدید خودتون هدایت میشید.
با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن بخشی از صحبت های استاد در قسمت نظرات.
اطلاعات بیشتر درباره دوره 12 قدم و نحوه شرکت در این دوره
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD676MB57 دقیقه
- فایل صوتی آگاهی های «قدم اول | دوره 12 قدم» در یک نگاه52MB57 دقیقه
استاد عزیزم، پدر مهربانم، سلام
از روزی که تو “دوره ۱۲ قدم” شرکت کردم، یه آدم دیگه ای شدم، وقتی منو خواهرم تصمیم گرفتیم این دوره رو تهیه کنیم، نشونه های زیادی دیده بودیم از جمله پولی که برای دوره اول تهیه کردیم و به طور معجزه آسایی تهیه شده بود و نشونه بزرگی بود برای ما که بتونیم قدم اول رو تهیه کنیم،
اواسط قدم اول بودیم که داشتیم با خواهرم راجب پولِ دوره دوم صحبت میکردیم که بهش میگفتم نگران نباشیم خدا پولشو جور میکنه و خودش پاکت میزنه میزاره کنار برامون، اگه قرار باشه تو دوره شرکت کنیم.
و به یک روز نکشید که یه دوستی که خیلی مذهبی هم هستن (ولی باورهای درست دارن و ثروتمند هم هستن و مثبت اندیش) به من پیام دادن و گفتن که هر سال، روز تولد حضرت علی وقتی دارن نماز میخونن اسم یه نفر تو دلشون میوفته که هدیه اون سال حضرت علی رو به اون فرد تقدیم کنن و اتفاقا امسال اون فرد من باید میبودم؟ و ایشون هدیه رو به من دادن و با هدیه ای که به خواهرم هم داده شده بود به همراه حقوق اون ماهشون که زودتر هم پرداخت شدددد تونستیم خیلی ساده و بدون زحمت و دردسر پول دوره دوم رو حتی قبل از اینکه دوره اول تموم بشه تهیه کنیم با کمک هم و این تازه یکی از معجزه هایی بود که من و خواهرم طی این دوره فوق العاده دیدیم…
ولی وقتی که وارد دوره شدم فکرشم نمیکردم قلبم بتونه انقدر لطیف و نرم و ابریشمی بشه استاد، فقط خدا دیده که من از روزی که دوره رو شروع کردم فقط اشک شوق ریختم، از دیدن زیبایی ها، از وجود خدا، از زندگی کردن در لحظه…
خیلی آگاهی بهم افزوده شد تو این مدت کمی که تو دوره شرکت کردم.
راستش من از سال ۹۵ تو این مسیرم ، ولی اوایل اصلا انگار یچیز دیگه میشنیدم، یجور دیگه به مسائل نگاه میکردم ولی الان ۴_۵ ماهه که یجور دیگه دارم زندگی میکنم، قبل از دوره فکر میکردم آدم توحیدیای شدم، مثبت اندیشم ولی این دوره واقعا من رو دیوانه کرد، بعضی چیزها رو آدم نمیتونه با کلمات توصیف کنه و حرف ها و جمله ها سر خم میکنن واقعا! ناتوانم از بیان احساسی که دارم
من با شنیدن صدای پرنده ها اشک میریزم، با دیدن بارون از این رو به اون رو میشم استاد، اشکام قابل کنترل نیستن و خودشون جاری میشن از شادی، از این احساس خوشبختی که میکنم…
تازه میفهمم شما چه حسی داشتین وقتی تو بندرعباس قدم میزدین و اشک میریختین…
خیلی خوشبختم واقعا، احساسی که هیچوقت نداشتم رو دارم تجربه میکنم و این بهترین دوره زندگیمه، واقعا حس میکنم با این حسی که درون من ایجاد شده دیگه به چیزی نیاز ندارم:) از وقتی تو این دوره شرکت کردم خیلی از دوستا و آشناهایی که تو مدار من نبودن و مناسب نبودن از میدان من خارج شدن و یه دایره مونده که من و خدا وسطشیم و باهم میرقصیم و داریم از تک تک لحظات لذت میبریم…خدا خودش محیط رو برای درک آگاهی های این دوره محیا میکنه، اگه پول میخوای واسه دوره، برات محیا میکنه، اگه آرامش میخوای، خونه رو خلوت میکنه، آدمای نامناسب رو دور میکنه، اگه امید میخوای، بهت امید میده و باهات حرف میزنه و از زمین و آسمون برات نشونه میفرسته و باهات حرف میزنه، جوری که حس میکنی تو این کره خاکی بزرگی که داری زندگی میکنی فقط تویی و عشقِ به خدای خودت که با چیزی عوضش نمیکنی.
استاد هنوز اول مسیریم، هنوز تازه جلسه دوم از قدم دوم رو شروع کردیم با هم ولی تغییرات برای من واقعا قابل لمسه:) این حسِ باز شدن قلبم مثل گلی زیبا رو با چیزی عوض نمیکنم…این اشکهای شوقی که این روزها میریزم و این لذتی که دارم میبرم از لحظات زندگیم. دارم طوری زندگی میکنم که اگه فردا هم بمیرم پشیمون نیستم چون تمام لذت رو دارم میبرم از تک تک چیزای زندگیم، و حداقل فهمیدم که به کجا امده ام، امدنم بهر چه بود، به کجا میروم آخر…:))
دیگه نگران نیستم…
فراموش کرده بودم که خدا اینجا هست تا تمام بارهای من رو به دوش بکشه و نیازی نیست من زجری بکشم و نگران چیزی باشم.
از اینکه در برابر مشکلات و تضادهایی که بر سر راهت قرار میگیرند خودت رو ببازی و نگران باشی، لذت میبری؟
من فرزند خدا هستم، پس کارهایی که باید انجام بشه رو در لیستش مینویسم و میسپارمش به خدا که انجامش بده.
بذارم خدا همون کسی باشه که به کارهام رسیدگی میکنه ولی تا زمانی که اون کار رو به طور کامل به خدا محول نکنم خدا نمیتونه کمکی به من بکنه پس نیازه که ایمان و اعتمادِ صد در صد داشته باشم.
باور کردم که خدا قادره هر کاری که بهش واگذار میکنم رو به راحتی انجام بده، در واقع پیش از اینها خدا بسیاری از کارهای منو انجام داده، بدون اونکه حتی من خبری ازش داشته باشم…
من اشرف مخلوقاتش هستم، پس باید به او اعتماد کنم، به محض اینکه خواسته هام رو به خدا محول کردم دیگه اونارو ازش پس نمیگیرم چون ایمان دارم خدا به تمامی نیازهای من رسیدگی میکنه.
خدا میخواد به من کمک کنه و تمام کاری که من باید انجام بدم، “درخواست کردنه”.
فقط کافیه رها و تسلیم باشم و بزارم خدا کار خودش رو انجام بده…
فراموش کردم اون چیزهایی که من رو ناراحت میکرد و نجواهای ذهنم رو سعی کردم کنترل کنم چون دیگه میدونم همه چیز تحت کنترل خدای منه.
نباید فراموش کنم که با خدا صحبت کنم، با خدا حرف میزنم چون خدا عاشق منه:) خدا عزیز ترین دوست منه..
خدا همواره از من مراقبت میکنه و نیازهای من رو براورده میکنه.فقط باید بهش اعتماد کنم
“هرچند که کارهای خدا بسیار زیاد تر و بزرگ تر از توست اما به نظر میرسد تو در انجام همین کار ساده هم مشکلِ زیادی داری،
اعتماد کردن، چقدر مشکل است؟”
دیگه به زمانبندی خدا ایمان دارم چرا که زمانبندی خدا بی عیب و نقصه.
استاد، این دوره زندگی منو تو همین مدت کوتاه از این رو به اون رو کرده، زیبایی هایی رو میبینم که قبلا خیلی ساده از کنارشون رد میشدم…
یه جایی خوندم چقدر قشنگ توضیح داده بود راجب زیبایی های خودمون و دنیا که خدا میخواد ما تو این عالم از همه چی استفاده کنیم، لذت همه چیو ببریم، میگه به آسمون نگاه کردی؟؟؟
إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِزِینَهٍ الْکَوَاکِبِ
ستاره ها رو دیدی؟ دریا رفتی؟ زیر آب رو رفتی ببینی؟ غواصی کردی؟ اونم برو ببینا، اونجا رو هم نگاه کن، یچیزایی خلق کردم عجایب! به همین شتره دقت کردی؟ دیدی دو تا پرده جلو چشمشه نمیزاره خاک بره تو چشمش؟ خدا همه خلقتو برای ما توضیح میده تا بهمون بفهمونه که لذتشو بردی؟
ولی حواسمون نیست و خیلی ساده از کنارشون رد شدیم، بهشون توجه نکردیم…
پیش از اینها کلا توی آینده، یا توی گذشته زندگی میکردم و جهنم رو داشتم تجربه میکردم، یا نگران تصمیمات اینده و ارزوهام بودم، یا احساس قربانی بودن داشتم برای اشتباهاتی که تو گذشته انجام داده بودم، خدای من شکرت که منو هدایت کردی و اینقدر هر روز آگاهی بهم اضافه میکنی، و چقدر خوشحالم این اگاهی هات رو دارم از دستِ زیبات استاد خوبم دریافت میکنم که هر روز دارم باهاشون، با شنیدن حرفاشون؛ دیدن تیشرتای قشنگشون، و زیبایی هاشون زندگی میکنم، حس میکنم بعد خدا و پدرم، پدر سومم شما هستید…
بارونو دیدی چجوری میباره رو زمین؟ برفو دیدی شکلش چقد تمیز و زیباست؟
خدا آسمون دنیا رو بخاطر ما زینت داده. ما چند میلیارد کهکشان و ستاره داریم؟ برای اینکه شب ما زیبا بشه ببین چه بساطی راه انداخته، بساط راه انداخته که شب ما رو رویایی کنه.
شب اینجوری، بعد کوه، دشت…
اینا عالم اصغره، عالم اکبرو میخوای ببینی؟ خودتو ببین!
جسمتم یه بخششه، زوایای جسمه که هنوز خیلی از چیزاشو کشف نکردی، حالا از روح خودت خبر داری؟ که اونو ترکونده…
این جهنم عجیب غریب که تو قران هست هم تو وجود خودمونه، اگه با خودت خوب نباشی و تو مسیر درست نباشی عالم اکبر رو به آتیش میکشی…
که چقدر قبل از این مسیر داشتم تو جهنمِ درونم میسوختم…
اینا همه به کنار خدا همهی اینارو رو خلق کرده که بهت بگه
خودمو دیدی؟ میدونی من کیم؟:)))
خود منو میشناسی؟ با خود من حال میکنی؟ اصل داستان خودمم، اینا که همه فرعیات بود، این بینهایتی که خلق کردم تازه فرعیات بود، اصل داستان خودمم، صاحب سفره خود منم، اینا که در مقابل من هیچه که بشر…
آن چه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد
در میان خانه گم کردیم صاحب خانه را…
صاحب خونه به سفره مزه میده، تو تا وقتی خدا رو نشناسی از چیزایی که خلق کرده هم لذت نمیبری دیگه…
خدای ماست، فرمانروای ماست، رب ماست، از بهشت بالاتره…
کسیه که هر وقت بهش تکیه کردی هر وقت دست جلوش دراز کردی دستتو خالی برنگردوند، هر وقت از قانونش استفاده کردی لذت بردی از دنیاش، هر وقت بهش اعتماد کردی اعتمادتو بی جواب نزاشته، دیدی چقدر بزرگه؟
( تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَتُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ ) آل عمران ۲۷
شب را در روز داخل می کنی، و روز را در شب داخل می کنی، و زنده را از مرده بیرون می آوری، و مرده را از زنده بیرون می آوری، و به هر کس بخواهی ( به هر کس از قوانینت استفاده کند (تَرزُقُ مَن تَشَاء) بی شمار روزی می دهی…
همه چی بستگی به ایمان تو داره، ایمان مثل آتیش میمونه، اگه ایمانت کم باشه و کوچیک، هر نسیمی میتونه خاموشش کنه، و اگه ایمانت بزرگ باشه و شعله ور، هر طوفانی بزرگترش میکنه…
مشکل تو ایمان ماست، نه تو سرنوشت ما…
چون زندگی زنده مرده بیرون میکند
نفس زنده سوی مرگی میتند
خدا، مرتب میخواد اون مردگی رو از ما دور کنه، و در نتیجه من ذهنی ما، حول محور نابودی میگرده، یعنی هر کاریکه میکنه، برای نابودی خودشه.
اجازه بدیم با فضا گشایی، خرد زندگی بریزه به وجودمون،، وبه ما نشون بده که نباید حسرت زندگی رو بکشیم، یابگیم زندگی من، چطوری میشود؟ خدایا من الان پنجاه سالم هست، ولی زندگی نکردم همه اش محروم بودم، همه اش دردکشیدم، پس آخرکی من به زندگی میرسم؟
من ذهنی به شما میگوید:وقتی شصت سالت شد، وآن خانه راخریدی، وبازنشسته شدی، و به مسافرت رفتی، زندگی شروع میشود ولی در اینده، تا ابد تا موقعیکه میمیری، درحسرت زندگی خواهی ماند،
رسیدن به خواسته ها خوشبختی نمیاره، اول باید بتونیم با همین چیزایی که دارین خوشبختی رو تجربه کنیم، خدا رو درونمون حس کنیم، بعد خواسته هامون رو برای رسیدن به خدا بخوایم و بیشتر بهش وصل بشیم و به طور طبیعی خدا به ما، به وجود ما اضافه میکنه، روح ما رو بزرگ میکنه، و نعمتهای زیادی وارد زندگیمون میشه…
به خدا اعتماد کن:)
هِله نُومید نباشی که تو را یار بِرانَد
گَرَت امروز بِرانَد نَه کِه فَردات بِخوانَد
دَر اگر بَر تو بِبَندَد مَرو وُ صَبر کُن آن جا
ز پَسِ صَبر تو را او به سَرِ صَدر نِشانَد
وَ اَگَر بَر تو بِبَندَد هَمه رَهها و گُذَرها
رَهِ پِنهان بِنَمایَد کِه کَس آن راه نَدانَد
استاد، هنوز اول مسیریم، هنوز ۱۰ قدم، شاید هم بیشتر مونده ولی خواستم بهتون بگم من یه بدهی داشتم و نمیتونستم پرداختش کنم، مثل باری به پشتم بود ولی وقتی اومدم تو این دوره شرکت کردم به لطف خدای مهربان پول رو تهیه کردم به طور معجزه اسایی و وقتی رفتم به اون شخص بدهیش رو بدم نمیدونم چرا و چطور!!! ولی اون شخص بدهیش رو به من بخشید در حالی که قادر به پرداختش بودم اون شخص به من گفت به عنوان عیدی از من قبولش کن، خدای من:) هر روز دارم هزاران معجزه ازت میبینم، عشقی که تو قلب مهربانم دارم رو مدیون خدای خودم هستم و شما استاد خوبم که باعث و بانی این جشن بزرگ شدید که تو قلب من و بقیه بچه ها به راه افتاده، هر روز زندگی شیرین تر میشه برام…
خوشبختی یک نوع نگاهه واقعا
استاد خیلی دوستون میدارم?عاشقتونم اصن بابایی قشنگم، کلی بغل و ماچ و انرژی از همینجا برای شما و خانوم شایسته عزیزم و میکی میفرستم…
شاد و سلامت باشید
???دیوونم کردین
کل صورتم خیس شده و نمیتونم اشکای ذوقم رو کنترل کنم
خیلی خوشحالم?خدایا شکرت?
این جوابی بود که دنبالش بودم برای امروز???نمیدونم چی بگم……
ممنون از اینکه به اشتراک گذاشتین. همین?
سلام خانوم زاهدی عزیز، دوست خوبم
خوشحالم که چیزی رو که یادتون رفته بود یادتون اومد، حتی اگه نیم درصد متنی که نوشتم تاثیرگذار بوده باشه برام خیلی ارزش داره
امیدوارم هرجای دنیا که هستید شاد و سالم و ثروتمند باشید??
سلام زهرا خانوم، دوست عزیز و مهربانم
مرسی از لطفتون و اینکه وقت گذاشتید و مطالعه کردید
خوشحالم که با دوستان ارزشمندی همچون شما در این مسیر الهی هستم و قدم برمیدارم.
هرجای دنیا که هستید شاد و سالم و ثروتمند باشید??
سلام خانوم پری پور،مرسی از کلام پر مهرتون خانومِ مهربان?خوشحالم که تونستم حسم رو به شما منتقل کنم عزیزدلم
انشالله هرجای دنیا که هستید شاد و سالم و ثروتمند باشید
دوستون دارم، خیلی زیاد??
سلام اقای مشایخی، دوست خوبم
مرسی از کلام پر مهرتون
انشالله هرجا که هستید در مسیر الهی و در صلح باشید???
سلام خانوم وکیلی، دوست عزیز و مهربان??
ممنونم از کلام پر مهرتون، تک تک جملاتتون لبخند شد بر لبانم
مرسی??
انشالله هرجا که هستید شاد و سالم و ثروتمند باشید?
سلام خانوم محمدی عزیزم، دوست ارزشمندم
ممنونم از تک تک کلمات پر مهرتون. من هم از خوندن نتایج شما واقعا لذت بردم و اشک ریختم…
خوشحالم که در این مسیر با هم هستیم دوست زیبا اندیش من
در پناه رب العالمین، شاد و سالم و ثروتمند باشید عزیزدلم????
سلام طیبهی عزیزم، خواهر مهربان، دوست خوبم، زیبا اندیش و زیباروی من
مرسی از محبتت و اینکه همیشه لطفت رو نثار من و بچه های این خانواده میکنی و چقدر تک تک کلمات پر از انرژی و زیبات به دل همه میشینه شکر جان
مرسی از اینکه وقت گذاشتی و خوندی، مرسی از اینکه در صلحی، مهربانی و شادی. خیلی دوسِت دارم، میدونی که???کلی بوس برای شما خواهر عزیزممم. تی جان قوربان بلامیسر??